حق ما
انسان ها
نشریه مستقل هواداران حقوق بشر
سال سوم شماره چهلم – اسفند 1401 / مارس 2023
ما هواداران مستقل حقوق بشر، خواهان
احترام به حقوق ذاتی (حقوقی که در زمان زایش همراه ماست چون نفس کشیدن، دیدن،
شنیدن، رشد، احساسات و ... ) و شهروندی (وظیفه جامعه برای امکان رشد حقوق ذاتی چون
امنیت زندگی، رفاه، بهداشت، آموزش، پرورش و...) انسان ها هستیم.
برای آگاهی در زیر کنوانسیون
حقوق کودک(مصوب نوامبر ۱۹۸۹)
را اعلام می کنیم
بخش ۱
ماده
۴۰
2.ب) هر کودکی که
متهم یا محکوم به نقض قانون کیفری شود، حداقل دارای تأمینهای زیر خواهد
بود:
۱)
بیگناه شناخته شدن تا زمانی که جرم طبق قانون ثابت
بشود.
۲)
اطلاع مستقیم و سریع از اتهامات وارده بر علیه وی، در
صورت لزوم از طریق والدین و یا قیم قانونی، و (حق) داشتن مشاوره حقوقی و
یا سایر کمکها در تهیه و ارائه لایحه دفاعیه.
۳)
روشن شدن موضوع در اسرع وقت توسط مقام یا ارگان قضائی
بیطرف و مستقل و طی یک دادرسی عادلانه در حضور وکیل یا سایر کمکهای حقوقی،
مگر این که این امر در جهت منافع کودک تشخیص داده نشود، خصوصاً با در نظر
گرفتن سن، موقعیت و یا والدین و یا قیم قانونی کودک.
۴)
مجبور نبودن به دادن شهادت و یا اظهار تقصیر و امکان بررسی
اظهارات شهود مخالف و کسب اجازه برای شرکت و بررسی اظهارات شاهدان وی در
شرایط مساوی.
۵)
دسترسی به مقام یا ارگان قضائی ذیصلاح، بیطرف و مستقل
بالاتر بر طبق قانون در صورت مجرمشناختهشدن
۶)
حق استفاده رایگان از مترجم در صورتی که کودک قادر به
درک زبان مورد استفاده (در دادگاه) نباشد.
۷)
محرمانه بودن کامل موضوع در طول تمام مراحل دادرسی.
معرفی ناقضان
حقوق بشر
تهیه وتنظیم :
آذر ارحمی
صادق محصولی
متولد 19 فروردین 1338 در ارومیه است. او لیسانس مهندسی عمران و فوق
لیسانس مدیریت بازرگانی دارد
- مسئولیت ها
- فرماندار ارومیه
- فرمانده سپاه منطقه 5 آذربایجان
شرقی و غربی در سال 1361
- معاون استاندار آذربایجان غربی
- مسئول بازرسی سپاه پاسداران
- دبیر شوراي مشورتی در مجمع تشخیص
مصلحت نظام
- وزیر کشور در دولت نهم از 28 آبان
ماه 1387 تا 12 مرداد 1388
- وزیر رفاه در دولت دهم از 25 آبان
ماه 1388 تا 27 اردیبهشت ماه 1390
برخی از موارد نقض حقوق بشر
1. مشارکت در سرکوب اعتراضات پس از
انتخابات ریاست جمهوري سال 1388
صادق محصولی به عنوان وزیر کشور مسئول هدایت نیروي انتظامی بوده است.
او
مسئول برخوردهاي خشونت آمیز و بازداشت فعالان و دانشجویان در جریان
اعتراضات
زندگی نامه: صادق محصولی ( 1338 -)، همشهري آنلاین، 28 آبان 1387 ،
صادق محصولی 289
پس از انتخابات ریاست جمهوري سال 1388 و خشونت هاي اعمال شده از سوي
نیروي انتظامی علیه معترضان بوده است.
نیروهاي پلیس در جریان تجمعات مردمی پس از انتخابات ریاست جمهوري سال
1388 به اعمال خشونت علیه مردم دست زدند
و با استفاده از باتوم و سلاح گرم
باعث کشته و مجروح شدن تظاهرات کنندگان شدند. صدها نفر از تظاهرات
کنندگان
به بازداشتگاه هاي پلیس انتقال یافتند و آزار و اذیت و شکنجه جسمی و
روحی شدند.
صادق محصولی در زمان حمله نیروهاي پلیس و شبه نظامیان به خوابگاه
دانشجویان
تهران در 25 خرداد 1388 که با ضرب و شتم دانشجویان و بازداشتآن ها در
یکی از طبقات زیرین ساختمان وزارت کشور و ایجاد خسارات جدي به
خوابگاه
همراه بود، مسئولیت مستقیم داشت. او مسئول بازداشت 50 دانشجویی بود
که
در روز 24 خرداد بازداشت و به طبقه چهارم زیرزمین وزارت کشور برده
شدند و
در مسیر انتقال به وزارت کشور و در اتاق زیرزمین وزارت کشور شکنجه شدند.
این دانشجویان را در اتاق کوچکی انداختند و به هر بهانه اي آن ها را
با باتوم می زدند،
حتی براي دستشویی رفتن مدت زمان 30 ثانیه تعیین شده بود که اگر بیشتر
طول
می کشید ضرب و شتم می شدند. این دانشجویان از شکنجه هاي جنسی نیز
گزارش
داده اند. در طبقه منفی چهار (زیرزمین) ساختمان اصلی وزارت کشور
بازداشتگاهی
زیر نظر صادق محصولی وجود داشت که گزارش هاي متعددي از شکنجه معترضان
و دانشجویان در جریان دستگیري هاي بعد از انتخابات در آن منتشر شده
است.
کاظم جلالی، نماینده مجلس و سخنگوي کمیته تعیین شده از سوي مجلس براي
بازداشتگاه » پیگیري وضعیت بازداشت شده ها، اعلام کرده بود که
اطلاعاتی درباره
. وزارت کشور به این کمیته رسیده است
« منفی 4
2. وقایع بازداشتگاه کهریزك
از نظر قوانین جمهوري اسلامی ایران، وزیر کشور مقام ناظر بر نیروي
انتظامی
است. به همین دلیل، صادق محصولی در جریان انتقال بازداشت شدگان به
بازداشت-
گاه هاي پلیس به خصوص کهریزك، مسئولیت مستقیم دارد.
مردان خشونت: مجریان و مروجان خشونت پس از انتخابات، کمپین حقوق بشر
ایران، 7 خرداد
1389 ،
در 18 تیرماه 1388 ، نیروي انتظامی تعداد زیادي از معترضان را که
مقابل دانشگاه
دادستان ، تهران
تجمع کرده بودند، دستگیر و آن ها را با دستور سعید مرتضوي
به بازداشتگاه و
علی اکبر حیدري فر وقت
تهران و معاونان او، حسن زارع دهنوي
کهریزك منتقل کردند که در این میان دست کم سه تن از این بازداشت
شدگان
به نا م هاي محسن روح الامینی، امیر جوادي فر و محمد کامرانی در اثر
شکنجه
رامین قهرمانی و احمد نجاتی کارگر نیز، به فاصله کوتاهی پس از. کشته شدند
آزادي از کهریزك، بر اثر جراحات دوران بازداشت در گذشتند. بازداشتگاه
کهریزك
به دلیل نداشتن استانداردهاي لازم و رعایت نشدن حقوق دستگیرشدگان و
پس
از کشته شدن محسن روح الامینی، فرزند یکی از مقامات ارشد جمهوري
اسلامی،
تعطیل شد. کهریزك زیر نظر مستقیم نیروي انتظامی اداره می شد.
قرارگرفتن در لیست مجازات هاي حقوق بشري اتحادیه اروپا
29 مقام ایرانی از جمله صادق ( 10
اکتبر 2011 ) اتحادیه اروپا در 18 مهر 1390
محصولی را به دلیل نقشی که در نقض گسترده و شدید حقوق شهروندان
ایرانی
داشته اند از ورود به کشورهاي این اتحادیه محروم کرد. کلیه دارایی
هاي این مقامات
نیز در اروپا توقیف خواهد شد. بر اساس بیانیه اتحادیه اروپا صادق
محصولی به
دلیل مسئولیت در هدایت نیروي انتظامی مسئول حمله به خوابگاه هاي
دانشگاه
14 ژوئن 2009 ) و شکنجه دانشجویان در
زیرزمین ) تهران در 24 خرداد 1388
ساختمان وزارت کشور بود. سایر مخالفان دستگیر شده نیز در بازداشتگاه
کهریزك در
پرونده ناقض حقوق بشر: سعید مرتضوي، عدالت براي ایران، 24 آبان 1393
،
، پرونده ناقض حقوق بشر: حسن زارع دهنوي (حسن
حداد)، عدالت براي ایران، 8 آبان 1390
پرونده ناقض حقوق بشر: علی اکبر حیدري فر، عدالت براي ایران، 11
اردیبهشت 1390 ،
انتشار جزئیاتی از شکنجه ها در بازداشتگاه کهریزك، بی بی سی، 1 دي
1389 ،
صادق محصولی 291
شرایط وخیم در بازداشت بودند که از سوي نیروهایی کنترل می شد که تحت
امر
. محصولی فعالیت می کردند
فهرست دوم تحریم هاي حقوق بشري اتحادیه اروپا علیه مقامات ایرانی،
عدالت براي ایران،
سید رضا موسوي تبار
او متولد 1343 جهرم است و مدرك
لیسانس علوم قضائی از دانشکده علوم
قضائی قوه قضائیه دارد
مسئولیت ها
- معاون دادستان
شیراز در امور مربوط به دادگاه هاي انقلاب (در امور قاچاق کالا
و مواد مخدر و جرائم امنیتی)
- دادستان عمومی
و انقلاب جهرم حداقل از اوایل سال 1385 تا مردادماه 1386
از مرداد 1386 تا 15 آبان 1392 - سرپرست
دادسراي عمومی و انقلاب شیراز
- مدیر ارزشیابی
قضات استان فارس در سال 1393
- نماینده
دادستان انتظامی قضات شیراز در سال 1393
برخی از موارد نقض حقوق بشر
سید رضا موسوي تبار به عنوان سرپرست
دادسراي عمومی و انقلاب شیراز و معاون
دادستان شیراز، در آزار و اذیت،
بازداشت دسته جمعی، تفتیش منزل و صدور
کیفرخواست براي شهروندان بهائی
شیراز مسئول است.
عامل قتل عام خانوادگی جهرم محاکمه
شد، روزنامه اعتماد، 23 خرداد 1385 سرپرست جدید دادسراي انقلاب شیراز معرفی شد،
شیرازه، 15 آبان 1392
یک قاضی جهرمی نمونه کشوري شد،
ایرنا، 12 تیر 1393
معاون سابق دادستان شیراز براي مجلس
دهم ثبت نام کرد، ایرنا، 4 دي 1394
در اردیبهشت سال 1385 ، تعداد 54
نفر از جوانان بهائی که در طرحی داوطلبانه
و خودجوش به آموزش کودکان کم بضاعت
محله هاي کم درآمد شیراز مشغول
بازداشت شدند. رها ثابت به « تبلیغ
علیه نظام جمهوري اسلامی » بودند، به اتهام
همراه هاله روحی و ساسان تقوا، دو
جوان دیگر از این گروه، به چهار سال زندان
تعزیري محکوم شدند و آن 51 تن دیگر
به یک سال حبس تعلیقی به شرط
در آبان ماه سال بعد رها ثابت، هاله
.« شرکت در کلاس هاي تبلیغات اسلامی »
روحانی و ساسان تقوا از سوي وزارت
اطلاعات شیراز فراخوانده شدند و به زندان هاي
این افراد بیشتر . انفرادي بازداشت گاه بدنام "پلاك صد" شیراز منتقل شدند. مدت حبس خود را در زندان هاي انفرادي این بازداشت گاه گذراندند
هاله روحی در نامه اي که به صورت
عمومی در تاریخ 24 خردادماه 1388 (پس از
من هاله روحی، یک زندانی » هجده ماه
بازداشت در بازداشتگاه پلاك صد) به نام
در طول روز فقط ده تا بیست ...» :
منتشر کرده است، می نویسد « سیاسی هستم
دقیقه در فضایی محصور به نام
هواخوري که سقف ندارد، قدم می زنم و زمان آن
را هم زندانبان تعیین می کند، گاهی
هشت صبح ، گاهی دوازده ظهر و امکان
طولانی شدن مدت هواخوري نیز نیست.
آیا براي فردي که بیست و چهار ساعت
در اتاقی دربسته است، ده دقیقه فضاي
باز کفایت می کند؟ من امکان استفاده از
تلفن را ندارم، در صورتی که هر
زندانی می تواند هر روز از تلفن استفاده کند. من
تمام آنچه قبل از صدور حکم بوده را
نادیده می گیرم. امروز اگر من یک زندانیم با
من مثل یک زندانی رفتار کنید، اگر
من یک زندانیم مرا به زندان ببرید، به من
اجازه هواخوري بدهید. به من اجازه
استفاده از تلفن، ارتباط با افراد، زندگی اجتماعی
و... بدهید. اگر من زندانیم حقوق یک
زندانی را در مورد من اجرا کنید. آیا زمانی
که مرا به بازداشتگاه (پلاك صد)
بردید، سازمان زندان ها آنجا را جزو زندان هاي
«؟ خود می شناخت؟! آیا
سازمان زندان ها شرایط آنجا را به عنوان زندان قبول دارد
بازداشت دست ه جمعی شهروندان بهائی
در شیراز، ایران وایر، 5 آذر 1395 رها ثابت، فعال مدنی بهائی آزاد شد، هرانا، 6
مهر 1390 من هاله روحی، یک زندانی هستم، ایرانیان، 24 خرداد 1388 رها ثابت، یکی از
جوانان بهائی که در محل ه هاي محروم شیراز به خدمات اجتماعیداوطلبانه مشغول بوده
است، مدت سه سال و نیم از مدت محکومیت خود را دریک سلول انفرادي در بازداشتگاه
پلاك صد شیراز گذرانده است. او در شهادتش
نزد عدالت براي ایران می گوید: دادستان کل استان فارس آقاي جابر بانشی خودش به پدرم گفته بود که اگر
دخترتان را ببرم [زندان] عادل آباد [شیراز]، از دربان زندان عادل آباد تا
رئیس زندان بهائی می شوند، به خاطر
همین من دخترتان را اینجا [پلاك
صد] نگه داشته ام. این سه سال و
چهار ماه طول کشید. یعنی سه سال و
چهار ماه من را آنجا نگه داشتند در
شرایط بازداشتی... کلاً همه اش انفرادي
بود،... هیچ [نگهبان] زنی نبود.
خودشان هم می گفتند ما چون هیچ پرسنلی
که زن باشد نداریم.... زندان بان هم
همان بازجو بود... من از صدایش تشخیص
می دادم این همانی است که ازم سوال
جواب می کند. اینطوري بود،... من
صداي بقیه زندانی هاي مرد را می
شنیدم، مثلاً بغل دستی هاي من همه شان
پسرهاي جوان یا مردهایی بودند که
دستگیرشان کرده بودند. داد و بیداد می کردند، سر و صدا می کردند، تو در لگد می
زدند و از آن طرف هم، آن ها
[زندانبان ها] بد و بیراه بهشان می گفتند...
در تاریخ 14 بهمن ماه سال 1390 نیز
نیروهاي امنیتی در یک اقدام هماهنگ و همزمان، با حمله به منزل بیش از سی تن از
شهروندان بهائی ساکن شیراز بیش از یازده نفر را بازداشت کردند. پیام تسلیمی، مژده فلاح،
مژگان عمادي، نیما دهقان، سینا ساریخانی، یکتا فهندژ، سام جابري، فائزه تشکر، نورا
فلاح و ژینوس فنائیان به بازداشت گاه پلاك صد شیراز منتقل شده اند. ژینا دهقان
دختر 9 ماهه ي ژینوس فنائیان نیز در میان افراد بازداشتی بوده است. همچنین منزل
تعداد دیگري از بهائیان از جمله مهران پیمانی، ماندانا کمالی، یکتا فهندژ، ایمان
رحمت پناه، طاهره نوروزي، سیما سبتو و سعید دهقان از سوي نیروهاي امنیتی تفتیش و تعدادي
از وسایل شخصی ایشان از جمله کامپیوتر، سی دي، عکس و کتاب ضبط شد. در چند مورد
عملکرد و رفتار مأموران بسیار خشن و همراه با ضرب و شتم تمامی این موارد نقض حقوق
بشر تحت نظارت موسوي تبار به عنوان. بوده است بازداشت
شمار زیادي از شهروندان بهائی ساکن شیراز، هرانا، 15 بهمن 1390 دادستان انقلاب و
عمومی شیراز اتفاق افتاده است.
قرارگرفتن در لیست مجازات هاي حقوق
بشري اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا در 21 اسفند 1391 ،
سید رضا موسوي تبار را به دلیل نقشی که در نقض گسترده و شدید حقوق شهروندان ایرانی
بهائی داشته است در فهرست قرار داده است. بر اساس بیانیه اتحادیه اروپا او از «
ناقضان جدي حقوق بشر »ورود به
کشورهاي این اتحادیه محروم است و کلیه دارایی هاي احتمالی وي در اروپا توقیف
شده است .
حقوق زنان ایرانی در دوره رضاشاه پهلوی و بیحقوقی زنان
در جمهوری اسلامی
دکتر نادر زاهدی
پس از یک قرن مبارزه زنان ایرانی برای احقاق
حقوق انسانی خویش و دستیابی به هویت انسانی در جامعه ایرانی، جمهوری اسلامی با
افکار زنستیزانه و ایدههای مردسالارانه، زنان را از تمامی حقوق انسانی محروم
کرده و آنان را جنس دوم به حساب میآورد؛ انقلاب «زن زندگی آزادی» در واکنش حقوقی
و مدنی به حکومت اسلامی در حالی ادامه دارد که رژیم جمهوری اسلامی در اقدام اخیر
ضدحقوقی، دختران دانشآموز را هدف ترویسم بیولوژیک قرار داده است.
به مناسبت بزرگداشت زادروز رضاشاه پهلوی، میخواهم
به کوتاهی در رابطه با احقاق حقوق انسانی زنان ایران در آن دوران و از دست رفتن آن
حقوق در دوران فعلی جمهوری اسلامی سخن بگویم؛ میدانیم که اعطای حقوق آموزشی- فرهنگی
و اجتماعی به زنان ایران، به همت و حمایت رضاشاه کبیر انجام شد؛ همچنین میدانیم
که آن پادشاه دوراندیش و وطنپرست، با ایجاد نهادهای حقوقی و آموزشی، نیمی از
ایرانیان را که از تحصیل و آموزش محروم بودند، وارد مراکز آموزشی و نهادهای
دانشگاهی کرد؛ اشارهام به آموزش دختران و بانوان ایرانی است که پیش از دوره اول
پادشاهی پهلوی، از دستیابی به آموزش محروم بودند. ایجاد مراکز آموزش مثل دانشسرای
دختران، فعالیت زنان در روزنامهنگاری- موسیقی- دانشگاه و حضور فعال و آزاد آنان
در عرصههای معماری- پزشکی و آموزش همگانی، از اقدامات حقوقی و اجتماعی است که
زنان ایران در دوره پرافتخار و شکوهمند رضاشاه پهلوی به دست آوردند.
آزادی پوشش، حضور در اجتماع و دستیابی به
آموزش و پرورش، از اقدامات بنیادین نوسازی و نوگرایی رضاشاه کبیر است؛ زنان و
دختران ایرانی از آن پس و علیرغم همه مخالفتهایی که از سوی سنتگرایان متشرع و
محافظهکاران مردسالار ابراز میداشتند، با حمایت و پشتیبانی پادشاه فقید محمدرضا
شاه پهلوی، توانستند حقوق انسانی و طبیعی خود را در عرصههای سیاسی و فرهنگی هم به
دست آورند؛ اعطای حق رأی و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن به بانوان ایرانی در میانه
سلطنت پادشاه فقید، از جمله اقدامات تجددمآبهای بود که واکنشهای مدرنستیزانه
قشر متشرع را در پی داشت. کسانی که در شورش ارتجاعی و واپسگرای ۱۳۴۲ با حقوق زنان مخالفت میکردند و حضور زنان در اجتماع- سیاست و فرهنگ را
رواج بیاخلاقی و ناامن کردن جامعه میدانستند، با فاجعه ملی ۱۳۵۷ به قدرت یافتند و تمامی حقوق به دست آمده زنان ایرانی را از بین بردند.
با این فاجعه زنان ایران از حق طلاق- حق حضانت- حق انتخاب پوشش و تمامی حقوق
انسانی خود محروم شدند؛ اسلامگرایان حاکم بر ایران، زنان را به پستوی خانهها
رانده و از آنان خواستند که در اجتماع و سیاست و فرهنگ حضور نیابند. چه بسیار زنان
قاضی و وکیل از کار محروم شدند؛ چه بسیار زنانی که از صحنههای هنری و فرهنگی
رانده شدند. یادآور میشوم که فرخرو پارسای که نخستین وزیر و وزیر مشاور نخست
وزیر دولت شاهنشاهی بود، جزو اولین اعدامیان و نخستین زن اعدام شده در جمهوری
اسلامی است.
اینک و پس از یک قرن مبارزه زنان ایرانی
برای احقاق حقوق انسانی خویش و دستیابی به هویت انسانی در جامعه ایرانی، جمهوری
اسلامی با افکار زنستیزانه و ایدههای مردسالارانه، زنان را از تمامی حقوق انسانی
محروم کرده و آنان را جنس دوم به حساب میآورد؛ انقلاب «زن زندگی آزادی» در واکنش
حقوقی و مدنی به حکومت اسلامی در حالی ادامه دارد که رژیم جمهوری اسلامی در اقدام
اخیر ضدحقوقی، دختران دانشآموز را هدف ترویسم بیولوژیک قرار داده است؛ خبرهای
رسیده از تلفات و گستردگی پروژه مهندسی شده و انتقامگیرنده مسمومسازی دختران
دانشآموز در شهرهای مختلف، تکمیل و تحمیل افکار سنتی زنستیزانهای است که چهار
دهه است زنان ایرانی را از حقوق حق انسانی محروم کرده است.
در پاسداشت یاد و خاطره رضاشاه کبیر و با
ادای احترام به افکار و اقدامات حقوقی آن پادشاه ایران دوست، و در حالی که روز
جهانی زن (۸ مارس) را پشت سر گذاشتهایم، تأملی در
اقدامات زنستیزانه و ضدحقوقی جمهوری اسلامی، اولویت حقوقی و انسانی زنان ایرانی
را ضرورت میدهد؛ ضرورتی که در ماههای اخیر و با پیشاهنگی زنان و دختران در اقصا
نقاط کشورمان با استمرار انقلاب «زن زندگی آزادی»، پایههای رژیم را لرزانده و
نوید آزادی ایران و ایجاد دولتی دمکراتیک- سکولار و حقوقی را برای امنیت- رفاه و
آزادی زنان و مردان در چشم انداز آینده قرار داده است.
راه آزادی
علی مسیبی
روز چهارم آبان 1401، روز چهلم کشتهشدن
ژينا امینی و چهلمین روز از شروع انقلاب «زن، زندگی، آزادی» بدون شک روزي است که
در تاریخ انقلاب در حال «به حقيقت پيوستن » ایران ماندگار به يادگار خواهد ماند. در این روز با وجود سركوب هاي ایجاد شده توسط نیروهای سرکوبگر و دست
پرورده هاي جنايتكار قاسم سليماني و بستن بسیاری از مسیرهای منتهی به آرامستان «آیچی»
سقز، مردم دلير این شهر، صحنه اي فراموش نشدني از شور انقلابی در تاریخ مبارزه علیه
دیکتاتوری در ایران به یادگار گذاشتند. . آنها از مسیر كوه هاي اطراف اين شهر خود را به مزار الگوي انقلاب نوین ایران
رساندند و شعار «کردستان، کردستان، گورستان فاشیستان» و «جمهوری اسلامی، نمیخایم،
نمیخایم» سر دادند. در حين حال بسیاری از دانشگاههای ایران مشغول تجمعات ضدحکومتی بودند و
همچنا هستند. دختران و پسران فرهيخته، دانشجو و انقلابی ایران نه فقط صحن دانشگاهها،
بلکه اطراف دانشگاه را با حضور و شعارهای خود از جمله شعار «مرگ بر دیکتاتور» به
لرزه درآوردند. دانشگاه و دانشجویان در روزهای اخیر با شعارهایی چون «غرق خون این وطن، کودکان
در کفن»، «دانشجو میمیرد، ذلت نمیپذیرد» و «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» خشم و
فرساي طاقت خود را نشان دادند و از خوابگاهها تا سلف سرویسها تا کلاسها و حتی
دستشوییهای دانشگاه ها را به محل اعتراض و رویارویی با نیروها و نمادهای رژیم دیکتاتوری
خامنهای ظالم تبدیل کردند.
روز چهلم انقلاب به مانند آن بود که این انقلاب انگار دوباره شروع است.
مردم شهرهای ايران از شمال تا جنوب، خیابانها را به تصرف درآوردند و با دست خالي
با وحوش قايم سليماني قاتل جنگيدند. طبق ویدیوهای بیشمارمنتشرشده در شبکههای اجتماعی،
حدود 200 شهر ایران شاهد رویارویی مردم معترض با نیروهای سرکوبگر هستند. عکس خامنهای و خمینی و سليماني پاره و به آتش کشیده شد، شعارنویسی دیوار
شهرها را مزین کرد، کوکتلمولوتوفها به عنوان نماد خشم مردم، مراکز بسیج و سپاه
سركوبگر را هدف قرار دادند، بوق پيوسته اتومبیلها و حضور دراماكن عمومي هم اعتراض
مردم را نشان داد و هم مانع حركت و جابجایی سریع نیروهای سرکوبگر شد، و بالاخره
«دختران انقلابی» نماد ستم و حجاب اجباری را مجددا آتش زدند و دوباره بر سقف اتومبیلها
ایستادند و انقلاب را به جلو بردند. با این اوضاع، جمهوری اسلامی برای نابود کردن چنین جلوههای انقلابی در این
روز تاریخی دو اقدام تکراری و وحشيانه انجام داد که نه تنها با شکست مواجه شد بلکه
بر خشم انقلابی مردم افزود.
اول آن که «متروپل 2» را رقم زد. باقیمانده
ساختمان متروپل در آبادان را ريختند تا وقفهای هر چند ناچيز درروند انقلابی، و
انحرافی در تمرکز مردم ایران علیه حاکمیت ستمگرانه ایجاد کنند. مسئولان کشوری و
استانی در پی فاجعه اعلام کردند که مدیریت بحران و ویرانه برجای مانده از این
ساختمان به «قرارگاه خاتم» واگذار شده. به دلیل هر گونه برنامهریزی برای این ویرانه
با تصمیم مستقیم این قرارگاه وابسته به سپاه پاسداران انجام میشود. دوم آن که جنایت تروريستي در شیراز را رقم زدند. حداقل 15 شهروند بیگناه كه
خرسال هم بودند توسط عوامل جنایتکار سپاه پاسداران کشته شدند تا مانند پروژههایی
چون «بمبگذاری در حرم امام رضا»، «هواپیمای اوکراینی»، «حمله به رژه نیروهای مسلح
در اهواز» و دیگر سناریوهای ساخته شده، گروههای «تکفیری و تجزیهطلب» را عامل این
حوادث معرفی کرده و افکار عمومی داخل و خارج را از انقلاب بزرگ کنونی انحراف دهند.
بي شک اقدامات تروريستي و جنایتکارانه رژیم جتايتكار جمهوري ديكتاتوري در
انحراف انقلاب شكوهمند مردم ایران و با هدف بهانهجویی برای کشتار هر چه بیشتر
معترضان و انقلابیون در روزهای آینده ادامه خواهد داشت. با این حال این اقدامات آن
قدر اشكار هستند که حتی توانایی تحریک پایگاه اجتماعی خود نظام را هم از دست دادهاند.
چهارم آبان شاهد همه این حوادث بود و این روز به جرات نقطه مهمی در روند
انقلابی و به چالش زدن کسانی بود که همچنان با شك به انقلاب در حال گسترش کنونی
هستند و همچنان به بقای این رژیم كودك كش، زنستيز و ضدانسانی در ناخودآگاه خود
باور دارند. ايران و هر انساني كه از انسانيت و بشريت بويي برده باشد بي ترديد
همگام با مردم ظلم ديده ايران و زندانيان و روح اعداميان همراه است تا روز سرنگوني
و ابادي.
خیزش
۱۴۰۱ ایران
حمید رضائی آذریانی
«خیزش زن، زندگی، آزادی» به اینجا تغییرمسیر
دارد. برای جنبشی با همین نام جنبش زن، زندگی، آزادی را ببینید.
خیزش ۱۴۰۱ ایران، خیزشی در ایران بود که در پی کشتهشدن مهسا امینی به دلیل ضربوشتم در بازداشتگاه گشت ارشاد آغاز شد. این خیزش از ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ با تجمع اعتراضی در
مقابل بیمارستان محل مرگ مهسا امینی در تهران آغاز شد و در روزهای بعد به همهٔ ۳۱
استان ایران گسترش یافت. معترضان در خارج از کشور نیز در بیش از ۱۵۰ شهر در سراسر
جهان تجمعهای اعتراضی برگزار کردند. این قیام در هفتههای بعدی با حضور دانشآموزان،
دانشجویان، اعتصاب استادهای دانشگاه، کسبه و بازاریان گستردهتر شد.
جمهوری اسلامی هیچگاه این اعتراضات را به رسمیت نشناخت و از آن بهعنوان
«اغتشاش» یاد میکند. حکومت با نادیدهگرفتن حقوق بشر، کودکان را برای سرکوب قیامکنندگان
بهکار گرفت و نیز اینترنت و رسانههای اجتماعی، بهطور گسترده از دسترس خارج یا فیلتر
شدند. فعالان سیاسی و اجتماعی، دانشجویان، هنرمندان و ورزشکاران متعددی در ایران
دستگیر شدند و مورد تهدید و فشار روانی قرار گرفتند.
در این خیزش، ایران شاهد گستردهترین و طولانیترین تظاهرات علیه
جمهوری اسلامی بود که از حمایت وسیع ایرانیان خارج از کشور و همبستگی دولتها و
شخصیتهای برجسته سیاسی، اجتماعی، علمی و هنری سراسر جهان برخوردار شد. به گفتهٔ
گاردین، این اعتراضات بزرگترین تهدید برای حکومت از زمان انقلاب ۱۳۵۷ بودهاست.
سرکوب خیزش توسط حکومت ایران باعث محکومیت و اقدامات مجامع بینالمللی از جمله
نشست ویژه شورای امنیت سازمان ملل، تشکیل هیئت حقیقت یاب شورای حقوق بشر سازمان
ملل برای بررسی نقض حقوق معترضان و لغو عضویت جمهوری اسلامی ایران از کمیسیون مقام
زن سازمان ملل شد.
در جریان برخورد خشونتآمیز نیروهای مسلح دولتی با معترضان، چند صد
نفر کشته و چندین هزار نفر بازداشت و زندانی شدند. این برخوردها در سیستان و
بلوچستان و نواحی کردنشین مرگبارتر از سایر مناطق ایران بود. بنا بر گزارش سازمان
غیرانتفاعی حقوق بشر ایران، تا ۲۶ آذر، دستکم ۴۹۶ نفر، از جمله ۶۸ کودک، از سوی
نظام جمهوری اسلامی کشته شدند. در جمعه خونین زاهدان حدود ۹۰ نفر کشته شدند. این خیزش
خونبارترین اعتراض ضدحکومتی در ایران از زمان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ بود که منجر به
کشتهشدن بیش از ۱۵۰۰ نفر شد. استفاده از خشونت شدید توسط جمهوری اسلامی در مقابله
با معترضان، مانند تیراندازی مستقیم به آنها توسط نظامیان و شبهنظامیان در شهرهای
مختلف با واکنشهای بسیاری مواجه و توسط دولتها و نهادهای بینالمللی بهطور
گستردهای محکوم شد.
زنان، جوانان و دانشجویان در خط مقدم این خیزش
قرار داشتند و زنان ایرانی نیروی محرک آن شدند. نقش محوری که مسئله حقوق زنان در این
قیام دارد، سبب شده از آن به عنوان نقطه عطفی یاد شود. اگرچه زنان در انقلابهای
گذشته مانند انقلاب فرانسه، انقلاب مشروطه و انقلاب ۱۳۵۷ حضوری فعال داشتهاند،
اما این نخستین مرتبهای است که خواستهها و حقوق زنان در انقلابی محوریت داشت.
«زن زندگی آزادی» که اولین بار در خاکسپاری مهسا امینی در سقز سر داده شد، شعار
اصلی این قیام است. همچنین، «مرگ بر خامنهای» از دیگر شعارهای مرسوم آن است.
این خیزش اعتراضی در ادامه به جنبش زن، زندگی، آزادی بدل شد و در
تداوم حرکت انقلابیاش، زمینههای یک انقلاب را پی میگیرد. خصلت اساسی این جنبش،
دموکراتیک بودن آن است و در آن، خواسته برابری و آزادی با محوریت مقابله با حجاب
اجباری برجسته است
مروری بر تاریخ
اعدام زنان در جمهوری اسلامی ایران
مهدی افشارزاده
اعدام نقض بنیادیترین حق هر انسان یعنی حق
حیات است؛ مرگی از پیش تعیینشده با حکم دادگاه و تأیید بالاترین مراجع قضایی.
اعدام مجازاتی برگشتناپذیر است که بهگفتۀ مدافعان حقوق بشر باید با احکامی دیگر
جایگزین شود.
۱۹
سال میگذرد از زمانی که دهها نهاد مدافع
حقوق بشر در ائتلافی جهانی دهم اکتبر ( ۱۸ مهرماه) را «روز جهانی علیه مجازات مرگ» نامیدند٬ با هدف تلاش برای لغو
اعدام در سراسر جهان. با این حال شماری از کشورها هنوز از این مجازات استفاده میکنند.
ائتلاف جهانی علیه مجازات اعدام دهم
اکتبر امسال را به زنان اختصاص داده است، با عنوان «زنان محکوم به اعدام، واقعیت
پنهان».
این ائتلاف میگوید تبعیض گسترده، نابرابری
و کلیشههای جنسیتی در برخی نقاط جهان، زنان را در معرض خطر مواجهه با مجازات مرگ
قرار میدهد؛ واقعیتی که دیده نمیشود یا شاید کمتر به آن توجه میشود.
فهرست زنان اعدامشده در ایران طی ۴۳ سال گذشته طولانی است؛ از روزهای نخست پس از انقلاب سال ۵۷ تا امروز؛ از کارگران جنسی که در زمستان همان سال توسط صادق خلخالی٬ حاکم
شرع وقت٬ به اعدام محکوم شدند و حکمشان فوراً به اجرا درآمد٬ تا مونا محمودنژاد٬
بهایی ۱۷ ساله٬ و زن صاحبمنصبی چون فرخرو پارسا٬
وزیر آموزش و پرورش در حکومت پهلوی، که او هم در اردیبهشت سال ۵۹ با حکم صادق خلخالی به دار آویخته شد.
افرادی که داستان زندگی، بازداشت و اعدام
آنان از فرصت این مقوله خارج است. زنانی که حتی نام همۀ آنان را هم نمیدانیم و
برخی از آنان در آن سالها به دستور حاکم شرع سنگسار شدند٬ تا اینکه سالها بعد در پی اعتراضهای گستردۀ جهانی سرانجام اجرای این نوع
از مجازات مرگ در ایران متوقف شد، گرچه هنوز در قوانین ایران وجود دارد.
بهگفتۀ مدافعان حقوق بشر تعداد افرادی که
طی ۴۳ سال گذشته در ایران سنگسار شدهاند٬ دهها
نفر است؛ دهها نفری که با مجازاتی روبهرو شدند که مدافعان حقوق بشر آن را
«وحشیانه» و «قرون وسطایی» میدانند.
فهرست زنان اعدامشده در ایران با ورود به
دهه ۶۰ پرشمارتر میشود، دههای که در آن تعداد
اعدامها افزایشی بیسابقه مییابد؛ زنان و مردانی که زندانی سیاسی بودند.
اعدامها در سال ۶۷ به اوج میرسد، همان تابستانی که هزاران زندانی سیاسی به دستور آیتالله
خمینی توسط هیئتی موسوم به «هیئت مرگ» به طناب دار یا جوخه آتش سپرده شدند. زنان و
مردانی که عضو سازمان مجاهدین خلق بودند یا به دیگر گروههای سیاسی تعلق داشتند،
زندانیانی که برخی از آنان تنها به تحمل حبس محکوم شده بودند٬ اما با تصمیم اعضای «هیئت مرگ» جانشان ستانده شد؛ هیئتی که ابراهیم رئیسی٬
رئیس جمهوری کنونی ایران٬ نیز از اعضای آن بود. زندانیان سیاسی که تا امروز حتی
محل دفنشان هم مشخص نیست، افرادی که نهادهای حقوق بشری آنان را تحت عنوان
«ناپدیدشدگان قهری» معرفی میکنند و آمران و عاملان این اعدامها را متهم به
«جنایت علیه بشریت» میدانند.
«جنایت علیه بشریت» اتهامی است که امروز علیه یکی از مقامات مسئول در دهه ۶۰ در دادگاهی در سوئد مطرح است؛ دادگاهی در استکهلم که محاکمه حمید نوری٬ دادیار پیشین زندان گوهردشت کرج و یکی از متهمان این کشتار دستهجمعی، را
برعهده دارد. برای نتیجۀ این دادگاه باید تا بهار سال آینده منتظر بود، تا شاید
رإی دادگاه مرهمی باشد برای خانوادههایی که با گذشت بیش از سه دهه هنوز زخمهایشان
تازه است.
از دهه پراعدام ۶۰ که فاصله بگیریم، باز هم فهرست زنان اعدامشده در ایران ادامه مییابد، از
جمله شیرین علمهولی که اردیبهشت سال ۸۹ در زندان اوین اعدام شد، زمانی که تنها ۲۸ سال داشت. او زندانی سیاسی کردی بود که حتی جسدش را هم به خانوادهاش
تحویل ندادند.
زهرا بهرامی٬ عضو انجمن پادشاهی ایران٬ نیز
به اتهام «محاربه» و «نگهداری موادمخدر» در بهمن سال ۸۹ در زندان اوین به دار آویخته شد و کبری فاطمی نیز زنی اهل یزد بود که
خرداد امسال به اتهام قتل همسرش اعدام شد.
در این سالها کم نبودهاند زنانی که به
اتهام قتل همسرشان به اعدام محکوم شدهاند؛ زنانی که خود مدتها مورد خشونت خانگی
و ضرب و جرح از سوی همسرشان قرار گرفتهاند و زنانی که برخی از آنان قربانی ازدواجهای
اجباری در دوران کودکی بودهاند.
این احکام اعدام بهگفتۀ مدافعان حقوق بشر
اغلب در پی روند دادرسی «ناعادلانه» صادر و اجرا میشوند. برای مثال بنا بر قوانین بینالمللی دسترسی به وکیلمدافع
از ابتدای بازداشت حق همۀ متهمان است٬ اما دستگاه قضایی ایران این قانون را زیر پا
میگذارد.
علاوه بر این در بسیاری موارد از جمله در
پروندۀ زندانیان سیاسی یا معترضان سالهای اخیر، دادگاه برای صدور حکم اعدام به
اعترافهایی استناد میکند که تحت شکنجههای روحی و جسمی٬ بدون حضور وکیلمدافع و
در شرایط حبس طولانیمدت در سلول انفرادی، از افراد گرفته میشود. از همینرو
سازمان ملل متحد و مدافعان حقوق بشر دادرسیها در ایران را «ناعادلانه» میدانند.
صدور و اجرای احکام اعدام در پی روند دادرسی
«ناعادلانه» طی سالهای اخیر شهروندان معترض در ایران را هم در بر گرفته است.
افرادی مانند نوید افکاری و مصطفی صالحی دو شهروند معترضی بودند که طی یک دو سال گذشته اعدام شدند٬
یا زندانیان جرایم عادی که در مواردی وکلای مدافع ضمن اصرار بر بیگناهیشان تأکید
کردهاند که آنان با وجود ابهاماتی در پرونده اعدام شدهاند٬ مانند شهلا جاهد و
ریحانه جباری.
نمیتوان از اعدام گفت و از اعدام کودک-مجرمان حرفی نزد؛ افرادی که در زمان وقوع جرم کمتر از ۱۸ سال دارند و بر اساس قوانین جهانی اعدامشان ممنوع است٬ اما در ایران
اعدام میشوند. اسامی بسیارند: محمدحسن رضایی، شایان سعیدپور، مهدی سهرابیفر،
امین صداقت، بهنود شجاعی٬ دلارا دارابی و افرادی دیگر.این اعدامها ناقض کنوانسیون جهانی حقوق کودک است؛ کنوانسیونی که ایران هم
از سال ۱۳۷۲ به آن پیوسته اما از معدود کشورهایی است که
هنوز کودکمجرمان را اعدام میکند.
در آمار سالانه اعدامهای سال ۲۰۲۰ در سراسر جهان٬ نام جمهوری اسلامی ایران بهعنوان تنها کشوری اعلام شد که
در آن متهمان زیر ۱۸ سال به دار آویخته شدند و امروز هم دهها
تن از آنان روزگار خود را زیر سایۀ سنگین مجازات مرگ در زندانها سپری میکنند.
قانون مجازات اسلامی که بر مبنای شریعت و
احکام اسلامی نوشته شده٬ برای بسیاری از موارد مجازات اعدام تعیین کرده است، اما
حتی در میان کشورهای مسلمان هم ایران بالاترین شمار اعدامها را دارد.
در آمار اعدامهای سال ۲۰۲۰ کشورهای مصر، عراق و عربستان سعودی در ردههایی پس از ایران قرار گرفتند.
ائتلاف جهانی علیه مجازات اعدام میگوید دهم
اکتبر بهترین فرصت برای اعلام مخالفت با این مجازات «غیرانسانی» است. این ائتلاف
امسال کارزاری هم در شبکههای اجتماعی به راه انداخته است با هشتگ
«nodeathpenalty» به معنی «نه به مجازات مرگ».
در حال حاضر بیشتر کشورهای جهان مجازات
اعدام را لغو کردهاند یا آن را اجرا نمیکنند، اما جمهوری اسلامی ایران سالهاست
که از نظر تعداد اعدام همچنان بر سکوی دوم جهان ایستاده است.
جمهوری اسلامی در گرداب سقوط
عباس رهبری
جمهوری اسلامی ایران در مجموعهای از چالشها
و بحرانهای داخلی و بینالمللی و در مرحله ناکارآمدی سیستمی قرار گرفته است. در
وضعیت فعلی، نشانهای از توانایی کنترل این ناکارآمدیها در دست نیست. بنا به
تعریف، یک دولت ناکارآمد قادر به اجرای قوانین خود به طور یکسان، یا ارائه خدمات
اساسی به شهروندانش نیست.
این ناکارآمدی سیستمی نتیجه یک شکست و
ناتوانی در اداره بهینه کشور است و عوامل متعددی به ایجاد آن کمک کرده است. این
یادداشت به ویژگیهای این ناکارآمدی که به سقوط سیستم منجر خواهد شد، میپردازد.در بُعد داخلی، جمهوری اسلامی از ۲۵ شهریورماه سال جاری با یک خیزش همگانی آزادیخواهانه که گامهای کوچکی با
یک انقلاب فاصله دارد، روبرو شده است. به عبارت سادهتر، مردم با پیشگامی زنان،
خواهان آزادیهاییاند که در هر جای دیگر جهان یک امر عادی، ولی در جمهوری اسلامی
یک امر ممنوعه تلقی میشود، اما جمهوری اسلامی نه میتواند و نه اراده آن را دارد
که آن آزادیها را تامین و تضمین کند. مردم بهدرستی و در یک کلام، دیکتاتوری
مذهبی و سرکوبگر نمیخواهند و رژیم موجود را حاصل آرای خود نمیدانند.در برخی
نواحی مانند بلوچستان مسئله مراجعه به آرای عمومی برای تعیین نوع حاکمیت مطرح شده
است که در برابر تهاجم وحشیانه رژیم به مردم بیگناه راهحل بسیار مسالمتآمیز،
منطبق با قانون اساسی و حتی تاریخ جمهوری اسلامی است. به عبارت دیگر، رهبران جامعه
بلوچ خواهان دگرگونی رژیم به همان شیوهایاند که موجب ظهورش شد، اما رژیم جمهوری
اسلامی حتی همین راهحل را که معلوم هم نیست مطلوب و مورد تایید عامه مردم باشد،
نمیپذیرد و در مقابل آن کاربرد نیروهای سرکوب و تقابل نظامی را علیه ملت ترجیح میدهد.
ادامه این راه سقوط رژیم خواهد بود.در بُعد بینالمللی، چالشهای دیگری در مسیر حیات سیاسی جمهوری اسلامی قرار
دارد که روزبهروز عمیقتر و گذرناپذیرتر میشود. در این رابطه به چند موضوع
اساسی زیر اشاره میکنیم:
توسل به تئوری توطئه – یکی از سناریوهای
مطلوب جمهوری اسلامی ورود به یک منازعه نظامی منطقهای و نقشآفرینی برای قدرتهای
خارجی است تا از طریق درگیرکردن کشورهای منطقه در موضوع خیزش داخلی مردم، بتواند
از طرفی سایر کشورها را به مداخله در امور داخلی خود متهم کند و از طرف دیگر مردمی
را که از ۴۳ سال سرکوبگری حکومت شاکیاند و از
طریق تظاهرات مسالمتآمیز و قانونی نارضایتی خود را بروز میدهند، بهسادگی به
ارتباط با عوامل خارجی متهم کند و در نهایت آنها را با محاکمات صوری محکوم کند و
به جوخه اعدام بسپارد.
همانطور که ۲۲۷ عضو مجلس شورای اسلامی که خود را نماینده مردم میدانند به چنین اعدامی
رای دادهاند!طبق این تئوری اصلا از روز اول قضیه مهسا (ژینا) امینی در خارج از
مرزها برنامهریزی شده بود تا در نواحی کردستان و متعاقب آن در بلوچستان و سایر
نواحی ایران ناآرامی ایجاد کند. منطبق با همین طرز تفکر است که وقتی کودکان و
جوانان کشور با شلیک مستقیم گلولههای جنگی کشته میشوند، بلافاصله آن جنایت به
حساب تروریستهایی گذاشته میشود که معلوم نیست چگونه در صحنه تظاهرات مردم و در
وسط عملیات نیروهای انتظامی، بسیج و نیروهای لباس شخصی پیدایشان میشود و ماموریت
تروریستی خود را با موفقیت انجام میدهند و سپس بهنحوی معجزهآسا از صحنه خارج و
ناپدید میشوند!البته بعد هم مقامهای «برجسته» نظام ادعا میکنند که دو نفر را در
همان رابطه صدها کیلومتر دورتر دستگیر کردهاند. برای نمونه، پس از واقعه کشتار
مردم ایذه، محسن رضایی، معاون اقتصادی رئیس جمهوری، در مراسم خاکسپاری برخی از
کشتهشدگان آن شهر، ادعا کرد: «سه نفر از عوامل حادثه تروریستی ایذه درحالیکه میخواستند
از مرز ماکو خارج شوند، دستگیر شدند و در حال بازگشت به سمت اهواز هستند»!لازم به
یادآوری است درحالیکه والدین کشتهشدگان خیابانی معمولا یکی دو روز پس از دستگیری
تحت فشار بیرحمانه امنیتیها، به مصاحبههای اجباری وادار میشوند تا روایت دولتی
را درمورد آن واقعه از صداوسیمای جمهوری اسلامی تکرار و اقرار کنند، عملا بعد از
گفتههای محسن رضایی در ۲۷ آبان ماه در مورد دستگیری این «تروریستها»
تا به امروز هیچ اطلاع، عکس، خبر، جزئیات یا اقرار اجباری هم منتشر نشده است.
البته مردم برایشان هیچ فرقی نمیکند و هیچ
توضیحی را در چنین مواردی نمیپذیرند، چون میدانند چنین حرفهایی از پایه و اساس
دروغ و صحنهسازی است.رژیم سعی دارد جنبش آزادیخواهی را نادیده بگیرد و حتی به آن
رنگ و نمای تجزیهطلبی بدهد، ولی مردم در کوچه و خیابان فریاد اتحاد اجزای تشکیلدهنده
جغرافیای کشور را سر میدهند.
صدها خبرنگار، وکیل، روزنامهنگار، فعالان
حقوق مدنی، استاد دانشگاه، دانشجو و کنشگر سیاسی در بازداشتهای غیرقانونی بهسر
میبرند و براساس آمار سازمان حقوق بشر ایران، تا اول آذرماه ۱۴۰۱ تعداد کشتهشدگان اعتراضات جاری به دستکم ۴۱۶ تن، ازجمله ۵۱ کودک و ۲۷ زن افزایش یافته است.پرونده اتمی – قضیه پرونده اتمی ایران بهتنهایی چالش
بزرگی است. هر بار که کره شمالی یک موشک بالستیک آزمایش میکند و شعارهای خاص خود
را علیه کره جنوبی سر میدهد، جناح «بمبطلب» در جمهوری اسلامی ایران بهشدت تحریک
میشود که اگر ما هم بمب اتمی داشتیم استکبار جهانی نمیتوانست به ما زور
بگوید!شاید هم سعید جلیلی، عضو شورای راهبردی روابط خارجی و همچنین عضو مجمع تشخیص
مصلحت نظام که از سال ۱۳۹۲ مسئولیت نمایندگی رهبر در شورای عالی امنیت
ملی را نیز برعهده دارد، بلند میشود و میرود پیش رئیس جمهوری و میگوید آقا وقت
آن رسیده است که ما هم مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی بزنیم و با خروج از پیمان
منع گسترش و قطع رابطه با آژانس، اولین بمب اتمی خودمان را بسازیم.
به این ترتیب، پرونده دعاوی آژانس هم بسته
میشود و مجبور نخواهیم بود به احدی توضیح بدهیم که چرا آثار اورانیوم غنیشده در
تورقوزآباد پیدا شده است، یا ثابت کنیم که تورقوزآباد اصلا قالیشویی یا گاوداری
بوده است! پرونده برجام هم بسته میشود و دنیا از اولین بمب اتمی ۵۰ کیلویی ما چنان خواهد ترسید که همه فشارها کم و تحریمها برداشته میشود!
از طرف دیگر دو کشور دوست، روسیه و چین، هم مانع تصویب قطعنامههای شورای امنیت
علیه ما میشوند – فقط کافی است شیر نفت را کمی بیشتر باز کنیم و قیمتها را برای
تحویل به چین پایین بیاوریم و چند تا پهپاد دیگر به مسکو بفرستیم. بالاخره روسها
هم دوست و همسایه ما محسوب میشوند و نیاز دارند در اوکراین از خودشان «دفاع»
کنند.البته نظریه محفل طرفداران بمب حتی در حلقه مرکزی قدرت هم مخالفانی دارد که
مایلاند به جای ساختن بمب، از منافع مادی برجام بهرهمند شوند و بتوانند آزادانه
و به دور از تحریمها، سرمایههای ملی را به خارج از کشور منتقل و سپس خود به
دنبال اقوام و نزدیکانشان به بهشت غربی مهاجرت کنند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر
امور خارجه جمهوری اسلامی، از زبان این گروه سخن میگوید و معتقد است ایران و آمریکا
درخصوص احیای برجام فقط بر سر سه موضوع مشخص با یکدیگر اختلاف نظر دارند و حتی
«جوزپ بورل و انریکه مورا، نمایندگان اتحادیه اروپا در حال تلاش هستند تا راهحلی
برای اختلافات طرفین پیدا کنند».
لازم به یادآوری است که دستگاه سیاست خارجی
جمهوری اسلامی بعد از یک سال مذاکره در زمان روحانی، رئیس جمهوری پیشین، حالا در
زمان رئیسی، رئیس جمهوری فعلی، بیش از یک سال است که بر سر همین «سه موضوع مشخص»
برای احیای برجام با آمریکا اختلاف دارد و هر روز نه تنها یک سانتیمتر پیشرفت
نمیکند، بلکه بیش از روز پیش از توافق فاصله میگیرد!همین ناتوانی در حل مسئله
اتمی، خود بزرگترین نشانه ناکارآمدی سیستم است و هر یک روز تاخیر در حل آن، نظام
بینالمللی را به توافق علیه جمهوری اسلامی نزدیکتر میکند که آخرین مورد آن
توافق آمریکا و اسرائیل بر سر یک «نقشه راه» برای تشکیل تیمهای تخصصی علیه جمهوری
اسلامی ایران است. این درحالی است که هر هفته به تعداد هواپیماهای اف-۳۵ اسرائیل (خریداری از آمریکا) افزوده میشود و بهزودی هم قرار است تمرینهای
مشترک هوایی با آمریکا انجام شود که طی آن «سناریوهای حملات علیه ایران و نیروهای
نیابتی آن در خاورمیانه شبیهسازی خواهد شد». (رادیو فردا جمعه ۴ آذر).
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد – پس از
حدود ۷۰ روز سرکوب، کشتار، شلیک مستقیم، ناپدید شدن
معترضان، ربودن پیکر کشتهشدگان، بازداشت و سایر اقدامهای غیرانسانی علیه
شهروندانی که با دست خالی فقط نارضایتی خود را بیان میکنند، نظام بینالمللی
ناچار شد به آنچه در جمهوری اسلامی میگذرد واکنش هماهنگتری نشان بدهد.شورای حقوق
بشر سازمان ملل متحد سرانجام روز پنجشنبه به تشکیل یک کمیته حقیقتیاب برای انجام
تحقیقات در قبال گزارشهای نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی رای موافق داد.
ویژگی این رایگیری در ۲۵ رای مثبت اعضا در برابر شش رای مخالف و ۱۶ رای ممتنع بود. این نخستین باری است که چنین کمیتهای برای بررسی موارد
نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی تشکیل میشود. تشکیل چنین کمیتهای، جمهوری اسلامی
را همطراز یوگسلاوی سابق قرار داد و ناکارآمدی هرچه بیشتر آن را نشان میدهد.
علاوه بر آن، تعلیق تماس اعضای هیئتها و
کمیسیونهای پارلمان اروپا و نپذیرفتن هرگونه دعوت مقامهای تهران، از اقدامهایی
است که اتحادیه اروپا شروع کرده و به نظر میرسد غرب بیش از اینکه به تحریمهای بیاثر
متوسل شود، اکنون گامهای مشخصی درجهت ایزولهکردن جمهوری اسلامی برمیدارد که میتواند
به تقلیل روابط دیپلماتیک و فشار سیاسی موثر دیگری منتهی شود.
آیا همه این اقدامها جمهوری اسلامی را در
سراشیبی سقوط قرار خواهد داد یا نه، سوالی است که برای پاسخ آن نباید خیلی منتظر ماند.
مسمومیت سریالی در
مدارس ایران
مریم حبیبی
دانشآموزان دختر با چه گازی مسموم شدهاند؟
با گذشت بیش از صد روز از آغاز مسمومیتهای زنجیرهای در مدارس دخترانه ایران، ماجرا ابعاد تازهای یافته است و در تازهترین موارد بیش از ۳۰ مدرسه در چند استان کشور به طور همزمان روز گذشته هدف قرار گرفتند.برای نخستین بار شماری از مقامات مسئول از جمله یونس پناهی، معاون وزیر بهداشت، حرف از «عمدی» بودن حوادث زدهاند و گفتهاند بیش از ۱۲۰۰ نفر در جریان این حملات مصدوم شدهاند، هرچند هنوز آمار دقیقی از آنان اعلام نشده است.
این درحالی است که هنوز درباره ماده شیمیایی
عامل این سلسله حوادث اعلامی رسمی صورت نگرفته است. در آغاز علت حوادث نشت منوکسید
کربن گفته شده بود. وزارت بهداشت نیز اعلام کرده بود «عامل مسمومیت دانش آموزان
قمی میکروبی نیست» و عباس ذاکریان فرماندار قم نیز بیان کرد که «موردی از مسمومیت
در نتایج همه آزمایشات و نمونههای گرفته شده از دانش آموزان قمی در عالیترین
آزمایشگاههای مرجع در تهران مشاهده نشده است.»این در شرایطی است که روز گذشته
علیرضا منادی سفیدان، رییس کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی، گفت «براساس بررسیهای
۳۰ متخصص وزارت بهداشت و نتیجه آزمایشهای انجامشده مشخص شد که گاز نیتروژن (N2) در سم منتشرشده در مدارس وجود داشته است.» اما مجددا احمد وحیدی، وزیر
کشور، روز ۱۰ اسفند اعلام کرد: «عامل خاصی را هنوز پیدا
نکردهایم که بگوییم ماده خاصی بوده که در نتیجه آن چنین اتفاقاتی افتاده
است.»وزارت بهداشت همچنان میگوید «سم بسیار خفیفی باعث این عوارض میشود»، هر چند
نام آن را اعلام نکرده است. حال با وجود این اظهارات ضد و نقیض و با توجه به علائم
شرحداده شده از سوی دانشآموزان مصدوم، چه ماده شیمیاییای میتواند عامل احتمالی
این حوادث باشد؟گاز منوکسید کربن این گاز موردی است که در ابتدا توسط برخی از
مقامات مسئول به عنوان عامل این حوادث مطرح شد.
منوکسید کربن که در اثر سوختن ناقص کربن
پدید میآید بسیار سمی بوده و میتواند مرگبار باشد.استنشاق این گاز در فضای
سربسته باعث سرگیجه، خوابآلودگی ، بیهوشی و در نهایت خفگی میشود. احتراق ناقص یک
بخاری گازی یا نفتی، یک آبگرمکن یا موتور یک خودرو میتواند منجر به تولید این
گاز شود.با این حال بنا بر علائم مصدومان و شهادت آنان در خصوص نحوه مسمومیت به
نظر میرسد حملات ماههای اخیر به مدارس اخیر ارتباطی با این گاز نداشته باشد.
چرا که در وهله اول بسیاری از دانشآموزان گفتهاند که بوی شدیدی را احساس کردهاند، در حالی که منوکسید کربن گازی بیبو است.
مسئله بعدی این است که شماری از دانشاموزان
در حیاط مدرسه و در فضای باز دچار عوارض مسمومیت شدهاند. چیزی که درباره منوکسید
کربن و محیط غیرسربسته نمیتواند صادق باشد.گاز نیتروژن یکی از عناصر شیمیایی است
که ۷۸ درصد جو زمین را دربر گرفته و بخش اعظمی از
هوای اطراف ما را تشکیل میدهد.
این گاز در اثر رعد و برق، به اکسید نیتروژن تبدیل شده و با حل شدن در باران جذب خاک میشود. این ساز و کار نقشی اساسی در حیات گیاهان و جانوران روی کره زمین ایفا میکند.تنفس نیتروژن به صورت عادی برای انسان ضرری ندارد و از ترکیبات آن به فراوانی برای ساخت مواد شیمیایی نظیر کودها استفاده میشود.
از این نظر در صورت راهیابی به آبهای زیرزمینی میتواند باعث آلودگی شود.ازدیاد گاز نیتروژن همچنین در فضای سربسته ممکن است باعث خفگی شود و به همین منظور در موارد کار با آن از تهویههای مناسب در ساختمانها استفاده میکنند.
این گاز بعد از سرد شدن شدید تبدیل به مایع میشود و در صورتی که با سطح بدن تماس پیدا کند باعث خشک و ترکخوردن پوست میشود.با این حال این گاز بیبو است، در حالی که دانشاموزان به هنگام حملات بوی تند نعنا، تخممرغ گندیده، نارنگی یا پرتقال سوخته احساس کردهاند.
ارگانوفسفرههاارگانوفسفرهها ترکیباتی سمی و شیمیایی هستند که عمدتا در آفتکشها و همینطور در سلاحهای جنگی شیمیایی یافت میشوند و بوی تند میوه یا تخممرغ گندیده دارند.این ترکیب که در زمان جنگ جهانی دوم توسط دانشمند آلمانی به نام گرهارد شرادر کشف شد، به راحتی از طریق تنفس و همچنین پوست جذب میشود و بافتهای عصبی بدن را هدف قرار میدهد.
گازهای اعصاب سارین وVX، که مرگبارترین سلاحهای شیمیایی جهان به
شمار میروند، از زیرشاخههای ارگانو فسفرهها محسوب میشوند.مسمومیت با دُز بالای
آفتکشها میتواند خطرناک و مهلک باشد. ضعف عضلانی، بیحالی، تهوع، علائم اختلال
تنفسی، تپش قلب، بیحسی پاها و سرگیجه یعنی عواملی که توسط شماری از دانشاموزان
مصدوم حوادث اخیر ایران گفته شدهاند با علائم مصدومیت حاصل از ارگانوفسفرهها
تقریبا مطاقبت دارند. یک پزشک متخصص در درمان قربانیان مسمومیت که نخواسته است
نامش فاش شود به روزنامه گاردین بریتانیا گفته است:
« با اطلاعاتی که در دسترس است، محتملترین
علت این مسمومیت میتواند عامل ضعیف ارگانوفسفره باشد.»روزنامه نیویورکتایمز
آمریکا در سال ۲۰۱۰ و پس ازمسمومیت مشابه در دانشآموزان دختر
در افغانستان به نقل از مقامات سازمان جهانی بهداشت نوشته بود با آزمایش نمونههای
خون دانشاموزان مصدوم مشخص شده است که این دانشآموزان با ترکیبات ارگانوفسفره
مسموم شدهاند.
کارشناسان میگویند تشخیص عامل اصلی به
انجام آزمایشات دقیق بستگی دارد و از آنجا که آثار استنشاق این گاز تا ۴۸ ساعت در نمونه ادرار فرد مصدوم باقی میماند؛ با انجام آزمایش سریع
میتوان وجود این ماده را تشخیص داد. همجنین رد آلودگی بر روی لباس دانشآموزان،
در صورتی که بلافاصله داخل نایلون زیپدار نگهداری شود، میتواند برای تشخیص عامل
حمله استفاده شود.
موسسین و هیئت
تحریریه:
آذر ارحمی - حمید رضائی آذریانی
مدیر مسئول:
حمید رضائی آذریانی
سردبیر:
آذر ارحمی
تماس با ما:
حمید رضائی آذریانی
Tel.: +49 1781476984
Email : Hamidaria2019@gmail.com
Website : https://hoghoghebaschar.blogspot.com/
آذر ارحمی
Tel.: +49 15788102973
Email Azarerhamie2019@gmail.com
Website: https://haghandishan.blogspot.com/
آدرس پستی:
Haus-Knipp-Straße .35
47139 Duisburg
Deutschland
یادآوری:
- نشر هرگونه اثر، سخنرانی و اطلاعیه به معنی
تائید نبوده و فقط بدلیل اعتقاد و ایمان راسخ به آزادی بیان و انتقال اندیشه می
باشد.
- این نشریه با اعتقاد کامل به انتقال و
گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ شده در این نشریه را بدون هیچ
محدودیتی آزاد می داند.
-مسئولیت هر اثری و مقاله بر عهده نویسنده آن اثر
است و حق ما انسان ها صرفاً ناشر افکار میباشد.
حق ما انسان ها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر