۱۴۰۱ خرداد ۱۳, جمعه

افزایش سقط جنین خودخواسته و گرایش به «بی‌فرزندی» در ایران؛ خامنه‌ای: افزایش جمعیت حیاتی است!

افزایش سقط جنین خودخواسته و گرایش به «بی‌فرزندی» در ایران؛ خامنه‌ای: افزایش جمعیت حیاتی است!

-رهبر جمهوری اسلامی که هیچ تخصص علمی در هیچ رشته‌‌ای از جمله اقتصاد و جمعیت‌شناسی ندارد و مردم را به عنوان «لشکر اسلام» و «گوشت دم توپ» می‌بیند، تنها دو روز پس از انتشار گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی مبنی بر عدم تمایل مردم به فرزندآوری و باوجود بحران جدی فقر و گرانی باز بر سیاست افزایش جمعیت تأکید کرده است.
– شمار سقط جنین خودخواسته نشان می‌دهد، جامعه بیش از پیش از فرزندآوری در شرایط کنونی امتناع می‌کند.
-بر مبنای نظرسنجی ایسپا، دلایلی مانند «نگرانی از آینده فرزند» یا «سخت بودن تربیت فرزند» به عنوان مهم‌ترین دلایل کم‌فرزندی مطرح شده است.
-محمد اسماعیل اکبری رئیس کمیته جمعیت مجمع تشخیص مصلحت نظام آمار سقط جنین خودخواسته در ایران را سالانه ۵۳۰ هزار مورد اعلام و آن را «رقم بالا و خجالت‌آور» توصیف کرده است.
-اکبری مانند دیگر مقامات بی‌فکر و چاپلوس جمهوری اسلامی از قانون افزایش جمعیت و دستور خامنه‌ای ستایش کرده و گفته که «اگر نصف آن اجرایی شود، اوضاع جمعیتی ایران روبراه می‌شود!»

 

در حالی‌ که نظرسنجی‌ها و آمار بالای سقط جنین خودخواسته نشان از عدم گرایش مردم به فرزندآوری به ویژه در بحران جدی اقتصادی و فقر گسترده دارد، علی خامنه‌ای در پیامی دوباره بر سیاست افزایش نسل و جوانی جمعیت تاکید کرده است!

علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی تنها دو روز پس از انتشار گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی مبنی بر عدم تمایل مردم به فرزندآوری، با انتشار پیامی بار دیگر بر ضرورت فرزندآوری تأکید کرد و گفت که «افزایش جمعیت  یک سیاست حیاتی برای آینده‌ی بلندمدت کشور عزیز ما است!»

خامنه‌ای تأکید کرد که «تلاش برای افزایش نسل، جوان شدن نیروی انسانی کشور و حمایت از خانواده، یکی از ضروری‌ترین فرائض مسئولان و آحاد مردم است. این فریضه درباره افراد و مراکز اثرگذار و فرهنگ‌ساز، تأکید بیشتر می‌یابد.»

رهبر جمهوری اسلامی که هیچ تخصص علمی در هیچ رشته‌‌ای از جمله اقتصاد و جمعیت‌شناسی ندارد و مردم را به عنوان «لشکر اسلام» و «گوشت دم توپ» می‌بیند، باوجود بحران جدی فقر و گرانی همچنان بر سیاست افزایش جمعیت تأکید دارد. حال آنکه شمار سقط جنین خودخواسته نشان می‌دهد، جامعه بیش از پیش از فرزندآوری در شرایط کنونی امتناع می‌کند.

محمد اسماعیل اکبری رئیس کمیته جمعیت مجمع تشخیص مصلحت نظام آمار سقط جنین خودخواسته در ایران را سالانه ۵۳۰ هزار مورد اعلام و آن را از عوامل موثر بر جمعیت دانسته و «رقم بالا و خجالت‌آور» توصیف کرده است. او درباره اثرات مشکلات اقتصادی و معیشتی بر کاهش فرزندآوری توضیح داده است: «اینکه فکر کنیم اقتصاد است که باروری را عقب می‌اندازد اشتباه می‌کنیم اما اینکه از اقتصاد ببریم نیز اشتباه است.»

طبق گفته‌های او، «حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار جنین در سال سقط می‌شوند» که به گفته‌ی وی «سقط عمدی یا جنایی یک سوم کل سقط‌ها را تشکیل می‌دهد.»

او همزمان مانند دیگر مقامات بی‌فکر و چاپلوس جمهوری اسلامی از قانون افزایش جمعیت و دستور خامنه‌ای ستایش کرده و گفته که «اگر نصف آن اجرایی شود، اوضاع جمعیتی ایران روبراه می‌شود!»

این در حالیست که مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی به تازگی گزارشی را با عنوان «رصد رفتارها و نگرش‌های ایرانیان در موضوع فرزندآوری» منتشر کرده که حکایت از تمایل بالای مردم ایران به «نداشتن فرزند» دارد.

بنا به اعلام مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، بیشترین تمایل به «بی‌فرزندی در استان تهران» و «تک‌فرزندی در مازندران» بالاتر از دیگر استان‌ها بوده است. همچنین «دو فرزندی در اردبیل»، «سه فرزندی در قم»، «چهار فرزندی در سیستان و بلوچستان و یزد» و نیز پنج فرزندی و بیشتر در استان سیستان و بلوچستان وجود دارد.

در نگاه کلی می‌توان گفت، دسترسی به رسانه و شبکه‌های ارتباطی، فرهنگ‌، رفاه اجتماعی در کسب امکانات تحصیل و آگاهی بطور نسبی با رفتارهای باروری در استان‌ها مطابقت دارد.

با استناد به نظرسنجی انجام شده در مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) ۱۲ درصد پاسخگویان در پاسخ به این پرسش که چند فرزند برای یک خانواده مناسب است، نداشتن فرزند را ترجیح داده‌اند.

بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که کاهش فرزندآوری در کشور به یک الگوی غالب تبدیل شده و در تمامی استان‌ها، شهرها و روستاها، گروه‌های مختلف اجتماعی و… دیده می‌شود هرچند که شدت و ضعف دارد.

یکی از نکات مطرح شده در این گزارش مربوط به نرخ باروری کل نسبت به باروری بعد از زناشویی است که شامل فرزندآوری خارج از ازدواج می‌شود. موضوعی که در جمهوری اسلامی با ساختار شرعی‌اش بسیار قابل تأمل است و نشان می‌دهد تحمیل آموزش‌های دینی و مذهبی نتوانسته  مطابق میل زمامداران نظام بر مردم تاثیرگذار باشد.

در محاسبه میزان باروری کل، تعداد موالید را به کل جمعیت «زنان ۱۵ –۴۹ساله»، چه مجرد و چه متأهل در نظر می‌گیرند و بر این اساس متوسط نرخ باروری در سال ۱۳۹۹، عدد ۱/۵ به دست می‌آید، اما اگر تعداد موالید را به جمعیت زنان ازدواج کرده ۱۵ –۴۹ساله در نظر بگیریم، میزان باروری زناشویی حاصل شده و نرخ باروری زناشویی ۲/۴ فرزند خواهد بود.

در بخشی از این گزارش آمده است: «تفاوت قابل توجه نرخ باروری کل با نرخ باروری زناشویی نشان می‌دهد افزایش تجرد و به تأخیر انداختن سن ازدواج یکی از عوامل مهم در کاهش باروری در ایران بوده است و در صورت افزایش ازدواج در کشور می‌توان انتظار داشت نرخ باروری نیز افزایش یابد.»

این در حالیست که نرخ باروری به اصطلاح «نکاحی» نیز تنها در ۱۱ استان از ۳۱ استان بیش از ۲/۵ فرزند بوده که نشان‌دهنده «کم فرزندی زوجین بالفعل است.»

بررسی این گزارش نشان می‌دهد، بالا رفتن سن مادران باردار از به دنیا آوردن فرزندان دوم و بعدی کاسته است، زیرا در شرایطی که افراد در مقایسه با گذشته، دیرتر بچه‌دار می‌شوند و در عین حال فاصله‌گذاری فرزندآوری را نیز رعایت می‌کنند، کاهش فرزندان خانواده به یک یا دو فرزند روی می‌دهد.

بر مبنای نظرسنجی صورت گرفته، دلایلی مانند «نگرانی از آینده فرزند» یا «سخت بودن تربیت فرزند» به عنوان مهم‌ترین دلایل کم‌فرزندی مطرح شده و نشان می‌دهد زوج‌های جوان «بیش از آنکه درگیر نیازهای اولیه کودک در سال‌های ابتدایی عمر او باشند در یک اقدام بازاندیشانه بیشتر بر آینده کودک و تأمین آینده‌ای مطلوب برای او در بازه زمانی طولانی متمرکز هستند که نشان از تغییر نگرش خانواده ایرانی در فرایند فرزندپروری دارد.»

موضوعی که نشان می‌دهد نسل جوان ایرانی به تجربه و آگاهی‌های اکتسابی به ضرورت اهمیت رشد جسمی و روانی کودکان خود اهمیت می‌دهند. در حالی که سیاست‌گذاران جمهوری اسلامی در بهترین حالت اعطای ملک به خانواده‌های بیش از سه فرزند، وام‌های گوناگون و قرعه‌کشی اتومبیل برای مادران را در برنامه‌های تشویقی خود گنجانده‌اند.

گزارش مرکز پژوهش‌ها بر تأثیرگذاری وضعیت کلان اقتصادی، وضعیت اقتصادی خانوار، مبهم بودن وضعیت آینده پیش رو، عوامل روانی مانند ترس از زایمان و فرزندآوری، ترس از اختلال در رابطه با همسر به دلیل فرزند جدید، افزایش تمایل به پیشرفت فردی، حساس‌تر شدن خانواده‌ها به فرایند فرزندپروری، تجربه زیست منفی از خانواده‌های پُرجمعیت، تغییرات اجتماعی چون افزایش سطح تحصیلات و میزان اشتغال زنان و دشواری نیز در ارتباط با علل کاهش تمایل به فرزندآوری اشاره می‌کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر