حق ما انسان ها
نشریه مستقل هواداران
حقوق بشر
سال دوم شماره یازدهم مهر ۱۳۹۹ / اکتبر 2020
ما هواداران مستقل حقوق بشر، خواهان احترام به حقوق ذاتی (حقوقی که در زمان
زایش همراه ماست چون نفس کشیدن، دیدن، شنیدن، رشد، حرکت، احساسات و...) و
شهروندی (وظیفه جامعه برای امکان رشد حقوق ذاتی چون امنیت زندگی، رفاه، بهداشت،
آموزش، پرورش و...) انسان ها هستیم.
برای آگاهی در زیر چند ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر را اعلام می کنیم
ماده 27: حق تکثیر (کپی رایت)
الف) هر کس حق دارد در زندگی فرهنگی اجتماع شرکت کند ، از فنون و هنرها متمتع گردد
و در پیشرفت علمی و فوائد آن سهیم باشد.
ب) هر کس حق دارد از حمایت منافع معنوی و مادی آثارعلمی ، فرهنگی یا هنری خود
برخوردار شود.
ماده 28:
حق دنیای زیبا و آزاد برای همه
هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماع و بین المللی ، حقوق و
آزادی هایی را که در این اعلامیه ذکر گردیده ، تامین کند و آنها را به مورد عمل
بگذارد.
فساد در ورزش ایران
حمید رضائی آذریانی
فساد به شکل غیراصولی و غیر قانونی ، واژه ای است که هیچکس در ورزش ایران قویاً
منکر آن نشده و حتی کارشناسان و ورزشکارانی هم به صورت صریح در صدا و سیمای جمهوری
اسلامی و دیگر جراید رسمی با ذکر نمونه هایی وجودِ این فعالیت زیان آور برای ورزش
را گزارش داده اند.
عواملی که موجب ایجاد فساد و نفوذ آن در ورزش کشور ما شده است به شرح زیر است.
1- کنار گذاشتن نیروهای حرفه ای،
متخصص و آگاه
از آنجا که بحثِ استفاده از نیروی متعهد یا متخصص با به وجود آمدن نظام
جمهورری اسلامی به میان آمد، متاسفانه پس از گذشت بیش از چهل سال هنوز در تمام
سازمان ها و ارگان های دولتی افرادی در رأس امور قرار می گیرند که متعهد به اصلِ
نظام و ولایت فقیه هستند و اینکه این فرد در آن فعالیت آگاهی و تخصص داشته باشد ،
مطرح نیست. متاسفانه ورزش نیز از این مسئله مستثنی نیست و همانطور که شاهدیم با
دخالت سیاسیون در فدراسیون های ورزشی ، ناآگاهی و عدم حرفه ای بودن آنها منشأ رُکود
و پَسرفت ورزش و استعداد نوجوانان و جوانان کشور شده همچنین بستر نفوذ سودجویان
اقتصادی در تمامی مراحل ورزش کشور فراهم می شود.
2-
بی ثباتی مدیریت در رأس باشگاه ها و وجود معضل فساد اقتصادی
کمبود و نبود فرصت
کافی برای یک مدیر در باشگاه های مختلف نیز یک بخش از اثبات ورود فساد در ورزش
است. چرا که یک مدیر هر چند نا موفق ، با ثبات کاری و فکری می تواند از شکست درس
گرفته و راه را برای موفقیت ها باز کند. با اینکه ما بارها شاهد برکناری مدیرانی
شدیم که پس از بدست آوردن موفقیت در آن باشگاه ، با یک یا دو شکست برکنار شدند. در
باشگاه های حرفه ای ایران یک مدیر می داند که فرصت کافی برای کسب تجربه و استفاده
از آن برای موفقیت ندارد و همیشه استرس برکناری و از دست دادن موقعیت شغلی را
همراه خود دارد. بنابراین او نیز برای اثبات خود به بیراهه ای به نام فساد روی می
آورد. چنین مسئولی حتی رویکردی به منافع و سودجویی شخصی خواهد داشت و می داند که
زودبازده ترین منفعت طلبی ، همکاری با مفسدان ورزشی است. آیا مدیرعامل یک باشگاه
ورزشی برای جذب یک ورزشکار حرفه ای و مذاکره با او باید خود شخصا به ترکیه یا
امارات سفر کند ؟ متاسفانه می بینیم که این طور عمل نمودن ، اثبات وجود فساد
اقتصادی است.
3- دولتی بودن فدراسیون ها و
باشگاه ها و عدم استفاده از بخش خصوصی
با خصوصی شدن باشگاه های ورزشی قطع به یقین تغییرات
عمده ای در اساس نامه ها ، قوانین و مدیریت بخشهای مختلف آن باشگاه انجام خواهد
شد. در باشگاه های دولتی همانطور که در قبل اشاره شد ، یک مدیر یا مسئول می داند
که زمان محدودی برای آن مسئولیت و شغل دارد. پس خود را قلباً متعهد به آن باشگاه
نمی داند و این موضوع بر عملکرد او تاثیر بسیار می گذارد. اما در یک باشگاه خصوصی
چنین تعبیر نمی شود و مدیر و مالک باشگاه سیاست هایی در پیش می گیرد که به طور
مثال دست مفسدان و واسطه ها را کوتاه میکند. چرا که سود و بهره ای که مفسد و واسطه
می برد ، معطوف به باشگاه می شود. نام این نوع عملکرد ، مدیریت هزینه است و به
دلیل نتیجه بخش بودنِ آن ، کیفیت کار و فعالیت آن باشگاهِ خصوصی روز به روز بالاتر
می رود.
باز هم باید بگوئیم متاسفانه در کشور ما مدیریت ورزش
که متولی آن وزارت ورزش و جوانان است ، هنوز در خصوصی نمودن بخش های حیاتی ورزش
کشور درمانده است یا اینکه به عمد و به هدفِ سودجویی از منابعِ مالیِ دولتی و حقوق
شهروندان، این امر صورت نمی گیرد.
4- تخصیص بودجه و تجمع پول در
یک رشته ورزشی خاص
وجود تبعیض در ورزش ایران فقط به نوع ورزش معطوف نمی
شود. بلکه تبعیض جنسیتی نیز کاملا آشکار است. حتی جانبازان و معلولین هم از وجود
تبعیض در ورزش ایران شاکی و نارضایتی خود را بارها ابراز داشته اند.
فوتبال ورزشی است که اهالی سیاست نفوذ زیادی در آن
دارند و هرجا که پول و بودجه بیشتر باشد مطمئناً وجود سیاست و متعاقب آن فساد
اقتصادی هم بیشتر به چشم می خورد. قرادادهای بی رویه با بازیکنان داخلی و خارجی و
بالا بردن رقم و ارزش ریالیِ آنها به جز افزایش سهمِ دلالی و سودجویی نمی تواند
باشد. تا جایی که قرادادهای بازیکنان بی کیفیت با ثبتِ هزاران یورو بسته می شود. جالب
اینجاست که سالهاست تنها موفقیت فوتبال ایران در سطح بین المللی فقط حضور تیم ملی
در جام جهانی بوده است و این نتیجه هم حاصلِ مدیریتِ کارلوس کیروش و عدم اجازه ی
دخالت افراد غیر مسئول در امور تیم ملی بود.
قرارداد ورزشکاران در ورزش های دیگر به پای مقدار
ریالیِ قراردادهای فوتبالی ها نخواهد رسید. «به گزارش خبرگزاری تسنیم و به نقل از
نصیرزاده رئیس سازمان لیگ کشتی ایران، "بیشترین قرارداد کشتی با ورزشکار
ایرانی سیصد میلیون تومن در سال نود و هشت بوده است" و یا در گزارشی دیگر از
این خبرگزاری آمده است، سرمربی پیشین تیم ملی فوتسال بانوان که به علت برخی
نامهربانی ها راهی کویت شده و هدایت تیم ملی این کشور را برعهده گرفته است ، می
گوید : "قرارداد بانوان فوتسالیست توهین به شخصیت آنهاست". همچنین در
خبری از همشهری آنلاین ، دارنده ی مدال طلای کاپ آسیا تایلند در کامپوند زنان گفت:
همسرم به خاطر شرایط بد مالی و هزینههای سنگین زندگی مجبور شد کمانش را بفروشد تا
بدهیهایش را پرداخت کند. »
حتی رسیدگی از لحاظ قراردادی و سرمایه گذاری اصولی در
ورزش های مدال آور المپیکی هم انجام نمی شود به طور مثال کشتی فرنگی و آزاد ، وزنه
برداری و ورزشهای رزمی و ... . اما قرارداد یک بازیکن متوسط فوتبال بین یک تا سه
میلیارد تومن است. مسلماً نگاه به پولسازی در ورزش های پرطرفدار ، از دلایل اصلی
بازارگرمیِ مفسدان است.
به یاد دختران خیابان
انقلاب
کاری از فاطمه غلامحسینی
مریم شریعتمداری کیست و دختران خیابان انقلاب چه کسانی
هستند ؟
پریسا نیکونام نظامی
مریم
شریعتمداری، یکی از "دختران خیابان انقلاب" که در ترکیه درخواست
پناهندگی داده، شامگاه ۱۷ شهریور در لایو اینستاگرامش خبرداد که پلیس ترکیه
دستگیرش کرده است. او گفته بود که پلیس به دلیل آنچه "ثبت نشدن درخواست
پناهندگی" او خوانده، قصد داشته او را به ایران بازگرداند. اما به گفته خانم
شریعتمداری با رسانهای شدن این خبر و حضور وکیل، مسئله بازگردانده شدن اون به
ایران منتفی شده است.
زمستان
سال ۱۳۹۶ گروهی از زنان ایران در حرکتی نمادین با اهتزاز روسری خود در خیابانهای
پررفت و آمد تهران اعتراض به حجاب اجباری را نشان دادند. آغاز این حرکت از خیابان
انقلاب تهران بود اما در سایر مناطق تهران و حتی شهرهای دیگر هم دنبال شد. پیروان
این حرکت، معمولا با عنوان "دختران خیابان انقلاب" شناخته میشوند.
با
گسترش دامنه اعتراضات به سبک "دختران خیابان انقلاب" بود که مقامهای
امنیتی دستگیریهای گسترده زنان پیرو این حرکت را آغاز و تهدید کردند که معترضان
به حجاب اجباری از این پس با اتهام "تشویق به فساد" روبهرو خواهند شد.
بسیاری
اقدامات "دختران خیابان انقلاب" را تحولی در خواست دیرین زنان جهت
مقابله با حجاب اجباری میدانند. چهل سال پس از اعتراض "ملیحه نیکجومند"
علیه حجاب اجباری در اسفندماه ۱۳۵۷ و در نزدیکی دانشگاه تهران که آن نیز بر بلندای
مینیبوسی بود، زنان و دختران خیابان انقلاب بر بلندی دیگری ایستادند و این بار در
سکوت و با وجود تهدیدهای امنیتی خواست خود را بیان کردند.
اما چه کسانی این حرکت را آغاز کردند و حالا در چه شرایطی هستند؟ در این گزارش به تعدادی از زنانی که به عنوان چهرههای شناخته شده این جریان نامشان در رسانهها مطرح شده اشاره شده است. با این توضیح که بسیاری از پیروان این حرکت اعتراضی، ناشناس مانده یا اطلاعات کمی از آنها در دست است و نیامدن نام این افراد به دلیل نبود اطلاعات کافی درباره آنها یا در مواردی حفظ حریم خصوصی افراد بوده است. رسانههای ایران در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ گزارشهایی از بازداشت ۲۰ تا ۳۰ نفر در رابطه با این حرکت اعتراضی خبر داده بودند.
صبح روز چهارشنبه ششم دی ۱۳۹۶ عابرانی که از خیابان انقلاب، تقاطع وصال میگذشتند هیچ فکر نمیکردند زنی که روی یک جعبه مخابراتی ایستاده و روسری سفیدش را در هوا گرفته آغازگر پویشی خواهد شد که لقب دختران خیابان انقلاب را به خود خواهد گرفت. ویدا موحد به عنوان اولین دختر خیابان انقلاب شناخته میشود.
همزمان با انتشار تصاویر گسترده او بود که خبر دستگیریش
هم منتشر شد. اولین "دختر
خیابان انقلاب" پس از دومین کشف حجاب خود در میدان انقلاب در آبان ۱۳۹۷ به یکسال
حبس تعزیری محکوم شد. او در حالی که بادکنکهای رنگی در دست داشت این بار از گنبد
فیروزهای میدان انقلاب بالا رفت تا برای دومین بار به حجاب اجباری اعتراض کند.
پس از این اقدام بود که "دختر خیابان انقلاب" از سوی شعبه ۱۰۹۱ مجتمع قضایی ارشاد به اتهام "تشویق مردم به فساد و فحشا از طریق کشف حجاب" به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. تصویر او، ایستاده بر سکوی مخابراتی بدل به سمبلی شد که زمینه اعتراضات بیشتر زنان و دختران را فراهم ساخت.
در بهمن ۱۳۹۶، نرگس حسینی دومین زنی بود که با ایستادن بر یک سکو در خیابان انقلاب تهران روسری خود را برداشت تا اعتراضش را به حجاب اجباری نشان دهد. او همانجا بازداشت شد و بعد در ۲۸ بهمن به قید وثیقه از زندان قرچک ورامین آزاد شد.
روز
۲۶ بهمن ۱۳۹۶ بود که اعظم جنگرَوی با بالا رفتن از سکوی مخابراتی خیابان انقلاب؛
درست همانجایی که ویدا موحد اولینبار بر آن ظاهر شده بود با برداشتن روسری اعتراض
خود نسبت به حجاب اجباری را نشان داد.
این
بار اما عابرانی که از خیابان انقلاب میگذشتند در برابر شیرینی فرانسه پا سست میکردند
و به اعتراض خاموش دختری دیگر از معترضان "دختران خیابان انقلاب" خیره
میشدند.
جامعه
هنوز از اعتراضات دی ماه ملتهب بود و همین امر سبب ازدحام در اطراف سکوی
"اعظم جنگروی" بود. فیلمهای منتشر شده گویای این بود که در میان ازدحام
یک مامور نیروی انتظامی او را از بالای سکویی که بر آن ایستاده بود به پایین پرتاب
میکند.
اعظم جنگروی پس از دستگیری و در دادگاه بدوی به سه سال حبس محکوم شد. با این حال مجازات عجیب دیگری نیز در انتظار او بود. حکم طلاق وی از سوی قوه قضائیه باطل و حق حضانت تنها دخترش از او گرفته شد. خانم جنگروی کارمند مرکز مطالعات و تحقیقات زنان بود و پس از این جریانات از محل کار خود اخراج شد. اعظم جنگروی درمصاحبهای با رویترز گفته بود که بالا رفتن از سکو و اعتراض به حجاب اجباری را به خاطر دخترش انجام داده است.
دوم
اسفند ۱۳۹۶ بود که یکی دیگر از دختران خیابان انقلاب این بار در شمال شهر تهران و
در محله قیطریه شال سفیدش را از سر گرفت و بر سر چوبی به اهتزاز درآورد. دختران
انقلاب در این برهه با فشارها و محدودیتهای بسیاری مواجه شده بودند.
سکوها
تغییر شکل داده شده بود و سطحی شیبدار به آن اضافه شده بود تا ایستادن روی آن
ممکن نباشد. از سویی مقامهای امنیتی معترضان را تهدید کرده بودند که به جای دو
ماه زندان یا جریمه ممکن است با احکام سنگینتر و حکم زندانی تا ۱۰ سال روبهرو
شوند.
شاپرک شجریزاده در این شرایط دستگیر و طبق گفته وی در بازداشتگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او همچنین به دلیل شرایط بد نگهداری در انفرادی و عدم دسترسی به وکیل دست به اعتصاب غذا زد. شاپرک شجریزاده پس از یک هفته بازداشت در روز نهم اسفند با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد و پس از مدتی از ایران خارج شد. بیبیسی جهانی در سال ۲۰۱۸ وی را در فهرست زنان تاثیرگذار و الهام بخش آن سال قرار داد.
چهارم
اسفند سال ۹۶ بود که مریم شریعتمداری دانشجوی دانشگاه امیرکبیر با بالارفتن از
سکویی که حالا به نام "سکوی آزادی" نامیده میشد روسری از سر برداشت و مانند
دیگر دختران خیابان انقلاب آن را در هوا گرفت. اقدام او این بار واکنش خشونت باری
در برداشت. یک مامور پلیس او را که روی جعبه مخابرات ایستاده بود هل داد که باعث
شد زخمی شود.
این
اقدام جدای از واکنشهای داخلی و خارجی، سبب شد پس از ویدا موحد تصویر هل دادن او
در شبکههای اجتماعی و دیوارهای شهری به شکل گسترده منتشر شود.
نسرین
ستوده، وکیل خانم شریعتمداری پس از چندی اعلام کرد که موکل او به اتهام
"تشویق به فساد از طریق کشف حجاب" به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به
گفته خانم ستوده بازداشت مریم شریعتمداری وحشتناک و توام با چشمبند و رفتارهای
ارعابآمیز شدید بوده است. مریم شریعتمداری مدتی بعد از ایران خارج و در ترکیه
ساکن شد. اقدام به دیپورت وی توسط اداره مهاجرت ترکیه در شهریورماه امسال واکنشهای
بسیاری را برانگیخت و او روز بعد از دستگیری در اینستاگرامش گفت فعلا آزاد شده است. مسعود برزین،
وکیل دادگستری در آنکارا در گفتگو با بیبیسی فارسی گفت که پلیس به دلیل نداشتن
مدارک اقامتی خانم شریعتمداری را دستگیر کرده بود و بیم آن میرفت که مریم
شریعتمداری به ایران بازگردانده شود. خانم شریعتمداری بعد از آزادی در اینستاگرامش
گفت یک ماه فرصت دارد تا مدارکش را کامل کند.
ایران: ۲۰۹ اعدام از ابتدای سال ۲۰۲۰ تا روز جهانی مبارزه با اعدام
آذر
ارحمی
«ایران به یکی از میدان های اصلی رویارویی بین مردم
مخالف اعدام و اعدام کنندگان حکومتی تبدیل شده است»
سازمان حقوق بشر ایران؛ ۱۹ مهر ۱۳۹۹: در حالی به استقبال هجدهمین
روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام میرویم که از ابتدای سال میلادی جاری تا کنون
دستکم ۲۰۹
نفر از جمله پنج زندانی سیاسی، دو زندانی امنیتی و دو کودک-مجرم در مناطق مختلف
ایران اعدام شدند.
سازمان حقوق بشر ایران از مردم و جامعه مدنی ایران
دعوت میکند که با گرامیداشت این روز، مخالفت خود را با مجازات اعدام نشان
دهند. محمود امیریمقدم مدیر سازمان حقوق بشر ایران دراین خصوص گفت: «ایران به یکی
از میدانهای اصلی رویارویی بین مردم مخالف اعدام و اعدام کنندگان
حکومتی تبدیل شده است. مردم ایران در ماههای گذشته با شرکت میلیونی در
کمپین #اعدام_نکنید یکی از بزرگترین کارزارهای مخالفت با اعدام در سرتاسر جهان را
رقم زدند. این درحالی است که مسئولان جمهوری اسلامی همواره در صدر اعدام
کنندگان جهان قرار دارند».
دهم اکتبر سال ۲۰۲۰ (۱۹ مهر ۱۳۹۹) مصادف است با هجدهمین سالی
که این روز به عنوان روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام به تصویب
رسید. «ائتلاف جهانی علیه مجازات
مرگ» هرساله یک موضوع را در مورد مجازات مرگ، اعدامشدگان و کسانی که در صف اعدام
قرار دارند، مطرح میکند. موضوع امسال این ائتلاف، حق دسترسی به وکیل برای متهمانیست
که با خطر حکم اعدام روبهرو هستند.
امسال در حالی به استقبال ۱۰ اکتبر، «روز جهانی مبارزه
با مجازات اعدام» میرویم که از ابتدای سال میلادی جاری تاکنون دستکم ۲۰۹ زندانی در ایران اعدام شدهاند.
۲۰۲ نفر از اعدام شدگان در این
مدت مرد و ۷
نفر زن بودند و درطی این مدت تنها یک زندانی در ملاء عام اعدام شده که این نسبت به
مدت مشابه سال گذشته که ۱۲
زندانی در ملاء عام اعدام شده بودند، کاهش چشمگیری را نشان میدهد.
منابع رسمی و رسانههای داخلی در این مدت تنها
اعدام ۶۷ تن را اعلان کردند و ۱۴۲ اعدام دیگر که توسط نهاد
آمار سازمان حقوق بشر ایران به ثبت رسیده، از طریق منابع معتبر داخلی و فعالان
حقوق بشر بوده است.
- اعدام به اتهامات سیاسی و امنیتی:
از ابتدای سال میلادی جاری تاکنون پنج زندانی
سیاسی بهنامهای رضا عسگری ونوید افکاری ومصطفی صالحی وصابر شیخ عبدالله وهدایت
عبدالله پور با اتهام جاسوسی اعدام شدند :
همچنین حکم اعدام دو زندانی بهنامهای رضا عسگری و دیاکو رسول زاده به اجرا در امد .
- ادامه اعدام کودک -مجرمان:
جمهوری اسلامی ایران یکی از معدود حکومتهایی است
که کودک-مجرمان را (افرادی متهم به ارتکاب جرم در سنین زیر ۱۸ سالگی هستند) را به اعدام
محکوم میکند.
در ده ماه نخست سال جاری، اعدام دو کودک-مجرم که
پیش از ۱۸
سالگی بازداشت و محاکمه شده بودند به ثبت رسیده و گزارشهایی از یک اعدام دیگر از
این دست موجود است که سازمان حقوق بشر ایران در حال تحقیق بیشتر روی این پرونده
است. در مدت مشابه سال گذشته نیز اعدام دو کودک-مجرم به ثبت رسیده بود.
علاوه براین، درپی شورش زندانیان در زندان مهاباد
که روز یکشنبه ۱۰
فروردین ۱۳۹۹
روی داد، یک کودک-مجرم بهنام دانیال زینالعابدینی و چندین زندانی دیگر با اتهام
دستداشتن در اعتراض، به سلولهای انفرادی منتقل شدند. دانیال زینالعابدینی پس از
ضرب و جرح شدید به دست ماموران زندان مهاباد، به زندان میاندواب تبعید شد و در
آنجا بار دیگر هدف ضرب و جرح قرار گرفت. روز پنجشنبه ۱۴ فروردین، از سوی مسئولان زندان با خانواده این کودک-مجرم تماس گرفتند و درگذشت او را اطلاع دادند. بر روی
جسد این زندانی، آثار ضرب و جراحت شدید دیده میشد.
- بیشترین اعدامها مربوط به قصاص هستند:
۱۶۴ نفر از کسانی که در این مدت اعدام شدند با اتهام
«قتل عمد» به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بودند که این میزان دقیقا برابر با مدت
مشابه سال قبل میباشد. پس از قتل عمد، اتهامات مربوط به «مواد مخدر» با ۱۸ اعدام بیشترین اتهام اعدام
شدگان ده ماه نخست سال جاری را تشکیل میداد. در مدت مشابه سال گذشته، ۲۵ زندانی با اتهامات مربوط به
«موادمخدر» اعدام شده بودند.
- اعدام بخاطر مصرف مشروبات الکلی:
یکی از اعدامهایی که در ده ماه نخست سال
جاری روی داد، مربوط به اعدام مردی با اتهام شرب خمر در شهر مشهد بود. حکم این
فرد در تاریخ ۱۸ تیر ماه سال جاری به
اجرا درآمد. این یکی از موارد نادر اعدام به اتهام مصرف مشروبات الکلی است
که توسط منابع رسمی جمهوری اسلامی ایران. تایید شده است.
- آمار اعدامها نسبت به سال گذشته:
اعدامهای ثبت شده توسط نهاد آمار سازمان حقوق بشر
ایران نشان میدهد که آمار اعدامهای امسال مشابه آمار سال گذشته هستند. در مدت مشابه سال قبل، یعنی از اول ژانویه تا ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹ تعداد ۲۱۲ اعدام توسط نهاد آمار
سازمان حقوق بشر ایران به ثبت رسید که از این میزان ۶۸ اعدام از طریق رسانهها
داخلی و یا رسمی اعلام و ۱۴۴مورد دیگر بصورت مخفیانه صورت گرفته بود.
«ائتلاف جهانی برای مبارزه با مجازات اعدام» در سال
۲۰۰۲ روز دهم اکتبر (۱۸ مهر ماه) را روز جهانی
مبارزه با مجازات اعدام اعلام کرد. این نامگذاری با هدف تلاش برای لغو این مجازات
غیر انسانی و بازگشت ناپذیر صورت گرفت و نقطه عطفی در مسیر مبارزه علیه اعدام محسوب
میشود. این ائتلاف از ۱۴۰
عضو از پنج قاره جهان تشکیل شده است که ۲۰ سازمان از جمله سازمان حقوق بشر ایران شورای
راهبردی آن را تشکیل میدهند. این شورا وظیفه تعیین سیاستهای کلی و موضوعات
هر ساله این ائتلاف را بر عهده دارد.
گفتنی است، اکنون بیش از دو سوم کشورهای جهان
مجازات بیرحمانه و غیرقابل بازگشت اعدام را لغو کرده و یا عملا از آن دیگر
استفاده نمیکنند.
کاش یه مغازه بود
مینا قنبری
کاش یه مغازه بود
هرچه میخواستی در ان بود
ادم می رفت
و میگفت
بی زحمت یه کم خیال خوش می خواهم
ذره ای محبت
راستی ببخشید این خنده ها از ته دل چند؟
اقا
این بسته دلخوشی چند؟
این ارامشا لحظه ای چند؟
شیرینی زندگی می خواهم اون چند دارید
برای باغچه دل تخم مهربانی می خواهم اون چمد دارید؟
اقا
توی قفسه یک بسته از اون بی خیالیا که میپاشن روی زندگی چند
از اون روزهای بی بعض دارین؟!
از اون روزهلی شاد بی غم دارین اون چند
بی زحمت چند بسته میخواهم .
اقا ببینید
اون شیشه که نوشته، پاک کردن غم دل چند؟
ازین سالاد بی رنج اندازه دل ما دارید؟!
اقا این چیه؟
این شادیا دوام دارن؟
نه
خوب اندازه دل هر کس چند؟
یک سبد خوشبختی می خواهم ان هم دارید؟
ذره ای مهر و محبت
یک مشت سکوت و ارامش دارید اون چند؟
کاش میشد یه جایی بود میشد رفت و گفت اقا بی زحمت یک زندگی می خواهم از جنس
خویش،
کاش،، کاش،، کاش
چرا درگیر تبعیضیم
فاطمه غلامحسینی
به نام هستی بخش یکتا، متاسفانه
ازسالهای خیلی دور ما دختران و زنان ایران زمین شاهد تبعیض های طاقت فرسای جنسیتی
بوده ایم.گاهی این بی عدالتی ها غمی جانکاه را به جانمان می افکند که آخر چرا ؟؟
تبعیض تا کی؟؟؟؟؟
اکنون عصر جاهلیت پایان گرفته در زمانه تکنولوژی
وپیشرفت علم هستیم !!! به راستی چرا هنوز هم
سطح آگاهی جامعه مان این مقدار پایین است ؟؟؟
مگر مردان چه برتریهای قابل توجهی نسبت به زنان
دارند که اینچنین حکمشان مطاع است واز بچگی تا بزرگی همیشه حق به آنان داده می
شود؟
گاه از دختر و زن بودنمان شاکی میشویم . و حتی گاهی
با خود زیر لب غرغر میکنیم که ای کاش پسر آفریده میشدیم!!!
درحالی که میدانیم خدا در آفرینش روح زن چه امتیارات
غیرقابل انکار و شگفتی انگیزی نهاده است .برتری هایی چون عواطف سرشار انسانی که
مرد وزن از زمان تولد و در رهگذر زمان برای رشد وتعالی روحی وروانی از تولد تا ابد
به آن محتاج هستند و بدون وجود آن جامعه بشری به سامان نرسیده و نخواهد رسید.
در این مقاله بر آن شدیم تا ببینیم راهگشای این
معضل اجتماعی دیرین در سرزمین ایران چیست؟
تبعیض
جنسیتی در ایران
طبق ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشرهیچ تبعیض جنسیتی
بین زن و مرد نباید باشد و اما تبعیض علیه زنان دردی جهانی که در ایران بیشتر
مشهود است و البته این مساله نیز مانند دیگرمشکلات قابل پیشگیری می باشد مشروط به
اینکه دولتها نیز در این زمینه با سازمانهای بین المللی همکاری لازم را داشته وملت
ها هم از آگاهی بیشتری برخوردار گردند.
علاوه بر این چند عامل دیگر نیز نقش مهمی را در
رفع این مشکل ایفا می کنند:
- نهادهای مدنی حضور چشمگیرتری در زمینه رفع تبعیض
از خود نشان دهند ، به صورتی که نقش آگاهی بخشی را در جامعه بالاتر ببرند.
مثلا با انتشار نشریات و بروشورهای آگاهی
بخش و یا ارائه کلیپ های های کوتاه و تاثیرگذار و یا ساخت سریال وفیلهای آموزنده و
کوتاه و سخنرانی در مدارس و دانشگاهها و یا از طریق شبکه های اجتماعی و مجازی
.....دراین زمینه به روشنگری بپردازند افسوس که چنین نیست!!!
-بالا
بردن سطح مطالعات مردان و زنان جامعه وشناخت
حقوق یکدیگر و احترام به حقوق هم و بخصوص رعایت حقوق خانمها که شاهد تضییع بسیارآن
توسط مردان جامعه هستیم.
-با کفایتی ودرایت دولتمردان و قلم به دستان در
آموزش وپرورش وآموزش عالی، که متاسفانه همواره متشکل از اکثریت مردان میباشند و بیشتر
آنها آگاهی زنان را به نفع مطامع ومصالح خود نمی بینند و ازآن چشم پوشی کرده ودر
جهت آموزشهای اساسی و سیستماتیک به زنان غفلت میورزند.
ودرنهایت اغلب مردان وزنان جامعه که تربیت کننده
دختران هستند به جای فراهم کردن شرایط
مساوی رشد وتعالی فرزندانشان به صورت خواسته یا ناخواسته بهای بیشتری به فرزندان
پسر خویش میدهند و رفتارهای تبعیض آمیز در همینجا از خانواده شکل میگیرد.گاهی
اوقات انواع هزینه ها برای پسران در جهت پرورش استعدادها انجام میشود اما با ندانم
کاری وتلقین های بازدارنده وتحقیرهای روزمره و حتی تمسخر توانمندی های دختران
درمواردی مانند رانندگی و... استعدادهای آنها نشکفته پرپر میگردد.
و دردناک تر از همه اینکه گاهی خود ما زنان
ودختران هم این بی عدالتی ها را پذیرفته و به آنان عادت میکنیم و این دردناکتر است
که ما هم خودمان را شایسته تبعیض و جنس دوم بودن، میدانیم لکن در برخی موارد حتی
نه تنها آزرده خاطر نمیشویم بلکه به آن تن
میدهیم چرا که خود را لایق جایگاهی بالاتر از این نمیدانیم!!! این عزت نفس از دست رفته نتیجه سالها دست دوم
انگاشته شدن و تربیت جنسیتی در خانواده و بعد نگاه این چنینی در اجتماع به زنان در
ایران میباشد . تا جایی که اغلب برای مطرح کردن خود درجامعه ویا نیاز مالی حاضر به
انجام کاربرابربا مردان ولی دریافت
دستمزدهای بسیار پایین تر میشویم.
واز این بدتر اینکه خود را در اموری سطح پایین غرق
میکنیم که نه تنها در بالا بردن رشد شخصیتی و تعالی روحی خود و خانواده کمکی به ما
نمیکند بلکه جایگاه و ارزش زن را ازاین هم پایین تر میکشاند. اموری از قبیل مدگرایی
های افراطی، آرایش غیر متعارف ،غیبت ،و سخن چینی دیگران ،کنجکاوی آزاردهنده و
دخالت در زندگی نزدیکان مانند دعواهای مرسوم مادر شوهر وعروس و... همچنین مشغول
شدن بیش از حد به فیلمهای پوچ و جهت دار یا وقت گذراندن افراطی درشبکه های مجازی و...
در این رهگذر چون زنان تربیت کننده نسلها هستند
متاسفانه با این نوع نگرش نسبت به خود نسل های بعد ی هم در این بیراهه حرکت خواهند
کرد و مشکلات جامعه زنان روز به روز پیچیده تر خواهد شد. به امید اینکه دست به دست هم دهیم به مهر / میهن
خویش کنیم آباد / و همگی به کمک خدا با
تلاش پیگیر و روشنگری روزافزون بتوانیم ارزشمندی زن را به خود او وجامعه
مردان بنماییم.
طوفان خاک٬ دریای خون
پریسا سخائی
دستکاری در طبیعت برای حداکثری کردن سود نفت و
احداث صدها سد جهت سرقت آب و انتقال آن به
صحرای مرکزی ایران به طوفان خاک و ریزگردها
منجر شد.
و دستکاری تاریخی در بافت جمعیتی مناطق عرب نشین
با هدف حذف و یا به اقلیت رساندن مردم عرب در سرزمینشان قریب است که به دریای خون
منتهی شود. حدود سال ۷۵
بود که نشریه مطالعات ملی که متعلق به وزارت اطلاعات است در مقاله ای نوشت که راه
حل موضوع قومیت ها از یک استان به استان دیگر متفاوت است و در استان خوزستان راه
حل این معظل نه اعتراف به قوم عرب که تغییر
تدریجی ترکیب جمعیتی استان و معرفی آن به عنوان استانی با اکثریت لرنشین است.
موضوعی که چند دهه بعد در سند امنیت ملی خوزستان
که توسط شورای عالی امنیت ملی تدوین شده است به صراحت ذکر شد و سرمایه گذاری وسیعی
برای آن انجام شد. علاوه بر آن جهت به حاشیه راندن مردم و نخبگان عرب٬ به گروه های
پان ایرانیستی اجازه فعالیت گسترده اعطا شد و بختیاری ها را با هدف ضدیت با مردم
عرب در کانال ها و انجمن های پان ایرانیستی سازمان دهی کردند تا در هنگام نیاز این
بختیاری ها باشند که مطالبات مردم عرب را سرکوب کنند و نه دولت یا رژیم. و از قضا
همین انجمن ها و کانال ها به تدریج به نیروی اصلی وزارت اطلاعات مبدل شدند که آدرس می دهند چه مجموعه و چه افرادی باید هدف
قرار گیرند و وزارت اطلاعات مجری محض و پیوندی ناگسستنی بین این دو برقرار
شد.
متاسفانه چند سالی است که نتیجه اقتصاد سیاسی رژیم
به ثمر نشسته است و همه را٬ عرب و غیر عرب
٬ مبتلا کرده است و ثمره سیاست های تغییر جمعیتی که ناسیونالیست های افراطی و
وزارت اطلاعات به عنوان راه حل معرفی می کردند نیز در حال به ثمر نشستن است.
اگر درخت اقتصاد سیاسی طوفان خاک به بارآورد ٬ میوه
سیاست های امنیتی دریای خون خواهد بود٬ که باز عرب و غیر عرب را شامل خواهد شد.
و متاسفانه همانند طبیبی که کاری از دستش بر نمی آید
نهادهای امنیتی دوباره همان داروهای سابق را تنها با افزایش دوز نسخه خواهند کرد:
سرکوب بیشتر٬ تغییر سریعتر ترکیب جمعیتی. و دیر نخواهد بود که با عوارض داروی
شفابخش شان همه را غرق خون کنند.
با حقوق خود بیشتر
آشنا شویم
وحید حسن زاده ابراهیمی
آیا وقت آن نرسیده که با حقوق ابتدایی خود بیشتر آشنا شویم تا بتوانیم آگاهانه از حقوق خود دفاع کرده و نگذاریم که سایه استبداد برسرمان سنگینی کرده و باعث به بردگی کشاندنمان بشود ، چرا…….حقوق بشر اساسیترین و ابتداییترین حقوقی است که هر فرد به طور ذاتی، فطری و به صرف انسان بودن از آن بهرهمند میشود. این تعریف ساده عواقب و بازتاب اجتماعی و سیاسی مهمی را برای مردم و حکومتها به دنبال دارد. طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بینالمللی این حقوق ویژگیهایی همچون جهان شمول بودن، سلب ناشدنی، انتقال ناپذیری، تفکیکناپذیری، عدم تبعیض و برابری طلبی، به هم پیوستگی و در هم تنیدگی را دارا است. از این رو به تمامی افراد در هر جایی از جهان تعلق دارد و هیچکس را نمیتوان به صرف منطقه جغرافیایی که در آن زیست میکند، از حقوق بشر محروم کرد ضمن اینکه همهٔ افراد فارغ از عواملی چون نژاد، ملیت، جنسیت و غیره در برخورداری از این حقوق با هم برابر و یکسانند و در این خصوص کسی را بر دیگری برتری نیست. این حقوق شامل حقوق طبیعی یا حقوق قانونی است که در قوانین ملی و بینالمللی وجود دارند. اندیشمندان و فعالین حقوق بشر، در فعالیتهای بینالمللی خود در زمینه حقوق بینالملل، نهادهای جهانی و منطقهای، سیاستهای دولتی و در فعالیتهای سازمانهای غیردولتی، اساس و شالودهٔ سیاستهای عمومی و اختصاصی در این زمینه را بنا نهاده است. در واقع میتوان گفت در صورتی که جامعهٔ جهانی در فضای صلح، با یک زبان مشترک اخلاقی، گفتگو و مباحثه کنند، این زبان مشترک اخلاقی، در واقع، حقوق بشر نامیده میشود.
بسیاری از ایدههای اساسی که محرک جنش حقوق بشر
بود، بعد از جنگ جهانی دوم و جنایات هولوکاست گسترش و توسعه یافت، و با تصویب
اعلامیه جهانی حقوق بشر در پاریس توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ به اوج خود رسید و به رسمیت
شناخته شد. در واقع حقوق بشر از مفهوم حقوق طبیعی گرفته شده است وحقوق طبیعی،
نظریهای است که در آن قوه قانونگذار به گونهای عینی و منطقی محدود میشود.
بر اساس مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر:
به رسمیت شناختن منزلت ذاتی و حقوق یکسان و انتقالناپذیر
همه اعضای خانواده بشری اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است و بر طبق ماده یک
اعلامیه جهانی حقوق بشر:
تمامی ابنای بشر آزاد به دنیا میآیند و از لحاظ
منزلت و حقوق با هم برابرند. به آنها، موهبت عقل و وجدان عطا شده است، و باید
نسبت به یکدیگر روحیهٔ برادری داشته باشند.
بعضی از حقوق بشر، حقوقی غیرقابل تفویض هستند.
عبارت غیرقابل تفویض به این معنا است که این حقوق اساسی و سلب ناشدنی از طبیعت
انسان هستند.
مفاد منشور سازمان ملل متحد اساساً برای توسعه و
گسترش حفاظت از حقوق بشر بینالمللی است. در مقدمه آن لزوم پایبندی به حقوق اساسی
بشر، حیثیت و ارزش انسانی و تساوی حقوق مرد و زن ذکر شده است. مطابق مورد سوم از
ماده یک منشور، بر لزوم همکاری بینالمللی در زمینه حل مشکلات بینالمللی که دارای
جنبههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یا بشردوستانه است و در پیشبرد و تشویق احترام
به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان یا
مذهب تأکید شده است.
ماده ۵۵ منشور بیان میکند که: باتوجه به ضرورت ایجاد شرایط
ثبات و رفاه برای تأمین روابط مسالمتآمیز و دوستانه بینالملل براساس احترام به
اصل تساوی حقوق و خودمختاری ملل، سازمان ملل متحد امور زیر را تشویق خواهد کرد:
الف- بالا بردن سطح زندگی، فراهم ساختن کار برای
حصول شرایط ترقی و توسعه در نظام اقتصادی و اجتماعی؛
ب- حل مسائل بینالمللی اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی
و مسائل مربوط به آنها و همکاری بینالمللی فرهنگی و آموزشی.
ج- احترام جهانی و مؤثر حقوق بشر و آزادیهای
اساسی برای همه بدون تبعیض از حیث نژاد، جنس و زبان یا مذهب.
همچنین ماده پنجاه و شش از منشور از اهمیت بالایی
برخوردار است، چون مطابق آن، کلیه اعضا متعهد میشوند که برای نیل به مقاصد مذکور
در ماده ۵۵
درهمکاری با سازمان ملل متحد اقدامات فردی یا دسته جمعی معمول دارند. رعایت و
اجرای این مفاد برای طرفین آن یعنی خود سازمان و اعضا ، الزامی است و در واقع به
عنوان یک تعهد حقوقی برای اعضای سازمان ملل متحد محسوب میشود. منشور سازمان ملل
متحد را میتوان نقطه شروعی برای گسترش طیف وسیعی از اعلامیهها، عهدنامهها،
پیادهسازی و اجرایی سازی ارگانهای سازمان ملل متحد، کمیتهها و گزارشها برای
حفاظت از حقوق بشر محسوب نمود.
حقوقی که توسط منشور سازمان ملل متحد از آنها
حمایت میشود حقوق مدون و تعریف شده در اعلامیههای بینالمللی حقوق بشر است مانند
اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بینالمللی
حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
اعلامیه جهانی حقوق بشر به دو شاخه مختلف تقسیم شد
که عبارتند از:1. میثاق حقوق مدنی وسیاسی
2. میثاق حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، هردو میثاق باحق مردم
برای تعیین سرنوشت و حاکمیت بر منابع طبیعی خود شروع میشود.
و اما نقض حقوق بشر: نقض حقوق بشر زمانی رخ میدهد
که توسط دولت و یا نهاد غیردولتی برخی از افراد مورد سوءاستفاده قرار بگیرند، یا
حقوق اساسی (از جمله حقوق مدنی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) آنها انکار و
نادیده گرفته شود، و یا هنگامی که هر دولت یا نهاد غیردولتی بخشی از پیمان میثاق
بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و یا دیگر حقوق بینالمللی و حقوق بشر دوستانه را در
مورد برخی از افراد رعایت نکند؛ لذا در مورد نقض حقوق بشر سازمان ملل متحد شورایی
را تعیین کرده تحت عنوان شورای امنیت که تنها تریبون و دادگاهی است که در اینگونه
موارد تصمیمگیری میکند.
چنانچه مطابق ماده ۳۹ منشور سازمان ملل متحد:
شورای امنیت وجود هرگونه تهدید علیه صلح، نقض صلح، یا عمل تجاوز را احراز و توصیههایی
خواهد نمود یا تصمیم خواهد گرفت که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بینالمللی به
چه اقداماتی برطبق مواد ۴۱ و ۴۲ باید مبادرت شود. سازمانهای
غیردولتی مستقل، از جمله سازمان عفو بینالملل، فدراسیون بینالمللی حقوق بشر،
دیدهبان حقوق بشر، سازمان جهانی مبارزه با شکنجه، خانه آزادی، آزادی بیان بینالمللی
و سازمان ضد برداری وظیفه دارند: شواهد و مدارک و اسناد نقض حقوق بشر را جمعآوری کنند
و سپس از طریق تحت فشار قرار دادن سعی بر اجرای قوانین حقوق بشرنمایند. جنگها و
جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت از جمله نسل کشی، نقض قوانین بینالمللی
بشردوستانه از جدیترین موارد نقض حقوق بشر به شمار میروند. افشاگری و آگاه ساختن
جهان و اعتراض به رفتارهای غیرانسانی اغلب منجر به درخواست برای کمک و گاهی بهبود
شرایط میشود. شورای امنیت سازمان ملل متحد برای حفظ صلح کار میکند و سایر ملل و
معاهدات (ناتو)، در هنگام لزوم برای حفاظت از حقوق بشر مداخله میکنند.
حقوق اساسی
مطابق ماده شش میثاق بینالمللی حقوق مدنی و
سیاسی:
1- حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید به موجب
قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمیتوان خودسرانه (بدون مجوز) از زندگی محروم کرد.
در کشورهایی که مجازات اعدام لغو نشده صدور حکم
اعدام جائز نیست، مگر در مورد مهمترین جنایات طبق قانون لازمالاجرا در زمان
ارتکاب جنایت، که آنهم نباید با مقررات این میثاق و کنوانسیونها راجع به جلوگیری
و مجازات جرم کشتار دسته جمعی منافات داشته باشد. اجرای این مجازات جائز نیست مگر
به موجب حکم قطعی صادر از دادگاه صالح.
در مواقعی که سلب حیات تشکیل دهنده جرم کشتار دسته
جمعی باشد چنین معهود است که هیچیک از مقررات این ماده، دولتهای طرف این میثاق
را مجاز نمیدارد که به هیچ نحو از هیچ یک از الزاماتی که به موجب مقررات
کنوانسیون جلوگیری و مجازات جرم کشتار دسته جمعی تقبل شده انحراف ورزند.
هر محکوم به اعدامی حق خواهد داشت که درخواست عفو
یا تخفیف مجازات بنماید. عفو عمومی یا عفو فردی یا تخفیف مجازات اعدام در تمام
موارد ممکن است اعطا شود.
حکم اعدام در مورد جرایم ارتکابی اشخاص کمتر از
هیجده سال صادر نمیشود و در مورد زنان باردار، قابل اجرا نیست.
هیچیک از مقررات این ماده برای تأخیر یا منع الغا
مجازات اعدام از طرف هر یک از دولتهای طرف این میثاق قابل استناد نیست.
به گفته بسیاری از فعالان حقوق بشر مجازات اعدام
ناقض حق حیات است. سازمان ملل متحد از کشورها خواسته تا مجازات اعدام را لغو کنند.
ولی کشورها آنگونه که باید و شاید به فشار سیاسی و اخلاقی سازمان ملل توجهی نشان
ندادهاند.
2- منع شکنجه: در طول تاریخ از شکنجه به عنوان یکی از روشهای
بازجویی، مجازات، اجبار و تحت فشار قراردادن فرد استفاده شده است. علاوه بر دولت،
افراد یا گروههای دیگر نیز ممکن است انگیزههای مشابه دولت برای تحمیل شکنجه بر
دیگران داشته باشند همچنین تمایلات سادیستی افراد مانند مواردی که در قتلها اتفاق
میافتد میتوانند از دلایل شکنجه باشد. شکنجه در قرن بیست و یکم توسط بسیاری از
قوانین بینالمللی و قوانین داخلی بسیاری از کشورها ممنوع شد. شکنجه به عنوان یکی
از موارد نقض حقوق بشر در نظر گرفته شده است و ماده پنج اعلامیه جهانی حقوق بشر
سازمان ملل متحد آن را غیرقابل قبول و ممنوع اعلام کرد. امضاء کنندگان کنوانسیون
سوم و چهارم ژنو رسماً موافقت کردند که با ممنوعیت شکنجه در مورد زندانیان و شکنجه
توسط کنوانسیون ضد شکنجه سازمان ملل متحد با تصویب ۱۴۷ کشور ممنوع شد.
قوانین ملی و بینالمللی اجماع دارند در مورد
اینکه شکنجه و بد رفتاری اعمالی هستند به دور از موازین اخلاق و عرف معمول در
اجتماع و باید ممنوع شوند. با این وجود کنوانسیونهای بینالمللی، سازمانهایی که
نظارت بر سوءاستفاده از حقوق بشر (به عنوان مثال سازمان عفو بینالملل، شورای بینالمللی
بازپروری قربانیان شکنجه) گزارشهایی از استفاده گسترده کشورها در مناطق زیادی از
جهان را ارائه میدهند. سازمان عفو بینالملل تخمین میزند که حداقل ۸۱ دولت در جهان عمل شکنجه را
انجام میدهند و برخی از آنها هم آشکارا این کار را میکنند.
3- منع بردهداری: منع برده داری و آزادی بردهها از حقوق بینالمللی
به رسمیت شناخته شده در جهان است؛ و چنانچه در ماده چهارم اعلامیه جهانی حقوق بشر
ذکر شده است:هیچکس را نباید در بیگاری بردگی نگاه داشت؛ برده داری و تجارت برده
باید در تمامی اشکال آن ممنوع گردد.
با این وجود آمار تعداد بردگان امروزه، بالاتر از
هر دوره تاریخی دیگری است. این تعداد که ۱۲ میلیون، تا ۲۷ میلیون گزارش شده است
اکثراً کسانی میباشند که برده بدهیهایشان هستند؛ که عمدتاً در جنوب آسیا بوده و
اسیر بدهیهای وام دهندگانشان میباشند، که گاهی این بردگی تا نسلها ادامه پیدا
میکند. قاچاق انسان در درجه اول متوجه زنان و کودکان برای سوءاستفادههای جنسی و
تجارت سکس است . البته برده داری اشکال مختلف دارد که محصور کردن انسان ها توسط
ادیان از بدترین آنهاست که در ایران به خوبی قابل رویت است .
4- حق برخورداری از یک محاکمه منصفانه: هر انسانی حق دارد که در
شرایط مساوات کامل از امکان دادرسی منصفانه و علنی توسط یک محکمه مستقل و بی طرف
جهت پیگیری حقوق و تعهدات خود یا برای دفاع از هر اتهام جزایی که به او وارد شده
است بهرهمند گردد.
حق برخورداری از یک محکمه منصفانه در بسیاری از
مناطق و به عنوان یکی از ابزارهای بینالمللی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است.
این حق، یکی از گستردهترین موضوعات حقوق بشر است، که همه اسناد بینالمللی حقوق
بشر، آن را تقدیس نمودهاند؛ و بیش از هر ماده دیگری به آن توجه شده است. با این
وجود تفاوتهای زبانی و مکانی در این مورد حقوق بشر این موضوع را به طور گسترده و
در شرایط یکسان تعریف کرده است. هدف از این حق اطمینان از برقراری مناسب عدالت
است. حداقل حقوقی که در یک محاکمه عادلانه در دعاوی مدنی و کیفری باید رعایت شود
عبارتند از:
حق برخورداری از دادگاه صالح، مستقل و بیطرف
حق برخورداری از یک جلسه عمومی
حق برخورداری از زمان معقول در محاکمه
حق داشتن وکیل مدافع
حق تفسیر
5- آزادی بیان: آزادی بیان به معنی صحبت آزادانه و بدون سانسور
است. ضمن اینکه آزادی بیان در معنای عام خود، شامل موارد گستردهتری از حرف زدن
آزادانه همچون دریافت اطلاعات و ایدههای مختلف اظهار نظر و جستجوی اطلاعات بدون
در نظر گرفتن معیاری خاص برای آن میشود. حق آزادی بیان در هر کشوری محدودیتهایی
دارد و یک حق مطلق نیست محدودیتهایی مانند ممنوعیت افتراء، تهمت، نشر اکاذیب،
تحریک به ارتکاب جرم و غیره. حق آزادی بیان به عنوان یک حق انسانی در ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر، در
قوانین بینالمللی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی به رسمیت شناخته
شده است. مطابق ماده نوزدهم میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی: هیچکس را نمیتوان
به مناسبت عقایدش مورد مزاحمت و وحشت قرار داد.
هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی
جستجو و تحصیل و انتشار اطلاعات و افکار از هر قبیل، بدون توجه به مرزها ، خواه
شفاهاً یا به صورت نوشته یا چاپ یا به صورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب
خود میباشد.
اعمال حقوق مذکور در بند ۲ این ماده، مستلزم حقوق و
مسئولیتهای خاصی است و لذا ممکن است تابع محدودیتهای معینی بشود که در قانون
تصریح شده و برای امور زیر ضرورت داشته باشد:
الف. احترام به حقوق یا حیثیت دیگران.
ب. حفظ امنیت یا نظم عمومی یا سلامت یا اخلاق
عمومی.
6- حق مباحثه: رویدادها و امکانات و حوادث جدید میتواند بر روی
حقوق موجود تأثیر گذار باشد. پیشرفتهای فناوری، پزشکی، فلسفه و دائماً وضع موجود
از تفکر بشر را به چالش بکشد.
نسلهای آینده: در سال ۱۹۹۷ سازمان یونسکو که یکی از
سازمانهای تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد است اعلامیهای در مورد مسئولیت نسلهای
حاضر نسبت به نسل آینده برای حفظ حقوق بشر تصویب کرد، اعلامیهای که این گونه آغاز
میشد:
با توجه به اراده مردم، مجموعهای که قاطعانه در
منشور سازمان ملل متحد تنظیم شده است، برای نجات نسلهای بعدی از بلای جنگ و به
منظور حفاظت از ارزشها و اصول مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و همه ابزارهای
مربوط به آن در قوانین بینالمللی این اعلامیه تنظیم شده است.
— اعلامیهٔ مسئولیت نسلهای حاضر نسبت به نسل آینده برای حفظ حقوق
بشر: مطابق ماده یک اعلامیه: «نسل حاضر مسئول است که اطمینان حاصل کند در مورد
اقدامات و تصمیماتش و منافع و نیازهای نسلهای حاضر و آینده را به طور کامل در نظر
بگیرد و حفظ کند.» در مقدمه در مورد تاریخ وجود بشر و تهدید محیط زیست و بسیاری از
مسائل مانند حفاظت از محیط زیست، ژنوم انسان، تنوع زیستی، سازمان میراث فرهنگی،
صلح، توسعه و آموزش و پرورش پوشش داده شدهاند. مسئولیت نسل حاضر نسبت به نسلهای
آینده در اسناد مختلف بینالمللی، از جمله کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی و
طبیعی جهان (یونسکو۱۹۷۲)،
سازمان ملل متحد در چارچوب کنوانسیون در مورد تغییرات آب و هوا و کنوانسیون تنوع
زیستی (ریو دو ژانیرو، ۱۹۹۲)،
اعلامیه ریو در مورد محیط زیست و توسعه (کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل
متحد، ۱۹۹۲)، اعلامیه وین و برنامه
کارهای (کنفرانس جهانی حقوق بشر، ۱۹۹۳)و تعدادی از مجامع عمومی سازمان ملل متحد و
قطعنامههای مربوط به حفاظت از آب و هوای جهانی برای نسلهای حال و آینده از سال ۱۹۹۰ به تصویب رسید.[۵۱]
7- گرایشهای جنسی و هویت جنسیتی
حقوق مربوط به گرایش جنسی و هویت جنسی درواقع
احترام به زندگی خصوصی و افراد و مصونیت آنها در مقابل بیان گرایشهای جنسیشان
تعریف شده است و در کنوانسیونهای حقوق بشر، در مواد ۱۷ و۲۶ میثاق بینالمللی حقوق مدنی
و سیاسی و ماده ۸ و ۱۴ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر در سازمان ملل متحد
آورده شده است.
برخی به دلیل باورهای دینیشان در حالیکه ادعا میکنند
که حامی حقوق همجنسگرایان هستند در واقع حقوق آنها را انکار میکنند، در واقع اگر
حقوق بشر به درستی درک شود، باعث میگردد تا بعضی از حقوق اولیه انسانی تنها به
دلیل تعصبات فرهنگی و مذهبی برخی از گروههای خاص از بین نرود. درمییابیم که اصول
جهان شمول امروزی از حقوق بشر گرفته شده است و حقوق بشر تبدیل به مجموعهای از
حقوق که منعکس کننده ارزشهای تاریخی خاص هستند.
همجنسگرایی در هفتاد و شش کشور جهان غیرقانونی میباشد
و مجازات تعیینی برای آن در هفت کشور اعدام میباشد. یکی از نگرانیهای اولیه
مدافعان حقوق همجنسگرایان به خصوص رفتار کشورهایی است که برای روابط جنسی
بزرگسالان که مبتنی بر رضایت طرفین است مجازاتهای بدنی یا اعدام در نظر گرفتهاند.
مسائل مهم دیگر در این زمینه شامل مواردی است
مانند اینکه: دولت روابط همجنسگرایان را به رسمیت بشناسد، حقوق همجنسگرایان را
بپذیرد، کشورهایی که قوانین ضد تبعیض، قوانینی که در مجازاتشان خشونت علیه
همجنسگرایان وجود دارد، قوانین لواط، قوانین ضد مساحقه و غیره.
منشور جهانی که برای گرایش جنسی و هویت جنسیتی شکل
گرفته است (اصول یوگیاکارتا) نام دارد و مجموعهای است از ۲۹ اصل که نویسندگان آن میگویند
که درخواست آنها براساس قوانین بینالمللی حقوق بشر، با توجه به تجربههای
همجنسگرایان و موقعیت آنها بوده است.
با امید به اینکه با دانستن حقوق انسانی خود بتوانیم
در دنیایی عاری از هرگونه خشونت و جنگ وبعنوان یک انسان آزاد و رها بدون هیچگونه
دغدغه ایی زندگی سرشار از عشق داشته باشیم .
دستاورد حکومت اسلامی ایران ناباوری خدا
علیرضا حجتی
در این روزها شاهد گسترش روزافزون تظاهر به
خداناباوری در شبکههای اجتماعی توسط نسل جوان ایرانی هستیم . در سالهای اخیر »ترویج خرافات از سوی برخی مسئولان و رسانهها به طور رسمی» انجام میشود و این موضوع موجب شده که مردم و
جوانان از دین زده شوند.
حوادث سال ۱۳۸۸ خورشیدی و »استفاده حداکثری از دین و باورهای مذهبی برای
مقابله با معترضان» موجب شد تا بیدینی به صورت یک »سونامی» در میان جوانان افزایش یابد، به نحوی که تعداد زیادی از
افراد عدم باور خود به دین و یا حتی خدا را به شکلی علنی در شبکههای اجتماعی
ابراز میکنند.
نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران در
خردادماه سال ۱۳۸۸ با
اعتراضات صدها هزار نفری روبرو شد؛ اعتراضاتی که کشتهشدن دهها نفر و حکم زندان
طویلالمدت برای برخی از معترضان و فعالان سیاسی منتقد حکومت را در پی داشتند.
سران مذهبی حکومت ایران مخالفان خود را متهم به ضدیت با مبانی دینی و اسلامی میکنند. در همین حال محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسلامی، و برخی از روحانیان نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی در سالهای اخیر از «نزدیکبودن ظهور امام دوازدهم شیعیان» خبر دادهاند؛ امری که با انتقاد برخی از روحانیان سنتی روبرو شده است.افزایش اینگونه اظهار نظرها موجب شده است که برخی از ایرانیان در فضای مجازی به نقد جدی یا همراه با طنز اعتقاداتی از این دست بپردازند.
از هاله نور تا رمال مخصوص دولت محمود احمدینژاد
نیز از جمله کسانی است که در هفت سال گذشته بارها به ترویج اعتقادات خرافی متهم
شده است. پیشتر انتشار فیلم اظهارات وی در دیدار با جوادی آملی، یک روحانی بلندپایه
ایرانی، خبرساز شد. رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران پس از بازگشت از اولین سفرش به
نیویورک و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل مدعی شد که یک »هاله نور» در تمام مدت سخنرانی وی را احاطه
کرده است. محمود احمدینژاد بعدها بیان چنین اظهاراتی را رد کرد.
در چند سال اخیر و با بالا گرفتن اختلاف میان رئیس
دولت و رهبر جمهوری اسلامی، برخی از رسانههای «اصولگرا» از حضور و کمکگرفتن از
رمالان در دولت خبر دادند. به گفته مسئولان قضایی جمهوری اسلامی، چند نفری هم در این
رابطه دستگیر شدند. برخی از خبرگزاریها نیز اظهارات فردی را منتشر کردند که متهم
بود با کمک رمالی ضمن همکاری با برخی از نزدیکان محمود احمدینژاد، از صدها زن سوء
استفاده جنسی کرده است.پیشتر هم میرحسین موسوی، یکی از نامزدهای انتخابات ریاست
جمهوری دهم، در تبلیغات انتخاباتی دولت محمود احمدینژاد را »دولت رمالی و کفبینی» خوانده بود؛ ادعایی
که با انتقاد شدید رهبر جمهوری اسلامی نیز روبرو شد.از دامان مذهب به آغوش «الحاد
و ارتداد» تعداد زیادی از کسانی که در شبکههای اجتماعی در توصیف اعتقادات دینی
خود از واژه «غیر معتقد» استفاده میکنند، در خانوادههای مذهبی به دنیا آمدهاند،
این روند با وجود این در حال گسترش است. این گزارش همچنین از افزایش تعداد دختران
و زنانی خبر میدهد که تصاویر بیحجاب خود را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند.
«برخی افراد نیز با بهرهگیری از زمینه دلزدگی جوانان از سوءاستفاده از دین، به صورت متمرکز و سازماندهیشده به تئوریزه کردن خداناباوری در میان جوانان پرداخته و با ترجمه و طرح نوشتهها و اشکالات وارده از سوی خداناباوران در غرب، سعی در تثبیت این نوع عقیده در میان اعضای ایرانی شبکههای اجتماعی دارند».اما برخی از جامعهشناسان میگویند این اتفاق واکنش به فضایی است که درون کشور وجود دارد و نسل جوان ایرانی نسبت به آن معترض است. به باور این کارشناسان، ایرانیان در فضای مجازی هویت واقعی و دیدگاهها و سبک زندگیای را به نمایش میگذارند که به آن باور دارند، در حالی که در زندگی روزمره باید این »من واقعی» را به علت فشارهای حکومت انکار یا مخفی کنند.
تاثیر عملکرد حکومت جمهوری اسلامی و فضای حاکم بر
جامعه ایران به عنوان یکی از دلایل گسترش خداناباوری و بیدینی تاکید میکند: «زدگی
از سوءاستفاده از دین و استفاده ابزاری و حداکثری از نفوذ دین در جامعه ایران برای
تامین مقاصد سیاسی و اقتصادی در کنار دامنزدن به خرافات از سوی برخی محافل مذهبی
و رسمی موجب بروز بستر این گرایش به بیدینی و خداناباوری شده است».
«خداناباوران در حکومت الهی»نشریه آلمانی «دی تسایت» در اکتبر سال
گذشته میلادی (۲۰۱۲) در
نسخه آنلاین خود در گزارشی زیر عنوان »به عنوان یک خداناباور در حکومت الهی» به بررسی افزایش آتئیسم در
ایران پرداخت. تهیهکننده این گزارش در این باره با برخی از جوانان در ایران گفتوگو
کرده که گرچه در خانوادههای مذهبی بزرگ شدهاند، اما دیگر اعتقادی به وجود خالق
ندارند.همچنین نگاهی به زندگی دوگانه یک «بیخدا» در کشوری با حکومت اسلامی که در
ادبیات قضایی اسلام به عنوان ملحد یا مرتد شناخته میشود و میتواند با مجازات مرگ
روبرو گردد. حضور و فعالیت خداناباوران ایران در فضای مجازی ؛ فضایی که به آنها
اجازه میدهد با هویت جعلی و بدون آنکه خطر تعقیب قضایی و مجازاتهای سخت تهدیدشان
کند، به بحث در مورد عقاید خود بپردازند. در یک نمونه ذکر شده، صفحهای مختص به
ناباوران با عنوان »کانون آگنوستیکها و آتئیستهای ایران» بیش از ۳۸هزار دنبالکننده دارد.
خرافات و اثرات آن در جامعه هر چند از دیدگاه
مسلمانان دین اسلام توسط پیامبرتبیین و تکمیل شده ولی بعد از دو قرن از اسلام که
گذشت شخصیت هایی دیگری وارد عرصه میدان شدند . هرچه که زمان روبه جلو رفته حکام و
خلفا جهت ابقای خود اسلام را بازیچه خود در امور حکومتی قرار ادند. با وجودآمدن
دوران صفویی این خرافات به اوج رسید وصفویی ها باشیعه کردن ایرانی ها ودامن زدن به
خرافات ودور کردن مردم از تعقل دورانی تاریک از تزلزل و فرقه گرایی را ایجاد نمودند.بخصوص
از دوران حکومت خمینی که امروزه نتایج این خرافات مصیبت آور را می بینیم که چگونه
ایرانیان با جنگ ، فقر و فساد کاسبان دین روبرو شدند. همگی آخوندها و اسلام شناسان
و تاریخ نگاران می دانند که مردم ایران توسط اعراب مسلمان شدند و البته که سنی
بوده اند واین افکار خرافی تفرقه ساز شیعه گری یک سیاست بود و نه انتخابی دینی ؛
اما بعدها این ابزار فرقه گرایی وارد دین شد وگروه ها ومذاهب های مختلفی براساس میل
ودستورات خودت بصورت رقابتی پدید آمدند.در حقیقت این دستورات خرافاتی مانند یک کفش
تنگ و ناجور است که با هیچ پایی سازگار نیست و پوشیدن آن موجب تاول زدن، میخچه، و
آسیب پا می شود. دکانداران دین همواره تلاش کرده اند تا این کفش بد ساخت و
نامتناسب را به زور هم که شده، پای همگان کنند و اطمینان یابند صدایی از آنان شنیده
نشود. این دکانداران دین (آخوندها)، چند سده است در ایران جای خوش کرده، و به گفته
ای کنگر خورده لنگر انداخته اند. آنان در هر زمان از سادگی و ناآگاهی ملت کفش پوش
اسلامی بهره برداری نموده، و جل و پلاس خود را بر گرده و پشت ملت گوسفند نشان پهن
نمودند.
مصیبت همیشگی در ایران کشورما تنها کشوری است در جهان که بیشترین جمعیت آن در خرافات مذهب شیعه وصوفی های سنی فرو رفته اند، و گروهی آخوند شعبده باز، با مغز و خرد آنان بازی می کنند. از دوران صفویی تا به دوران ملایان ولایت فقیه دوران خمینی وخامنه ایی کنونی این دکانداران در حال شعبده بازی می باشند.شاید حمله مغول در ایجاد این روحیه عزاداری و خرافات مذهبی تاثیر داشته است.اکنون ۴٠سال است که سرزمین ما زیر سلطه و حکومت شیادانی بنام آخوند قرار گرفته، آنان با بهره برداری از ثروت و سرمایه های مردمی، و همه رسانه ها در سرتاسر کشور، و سخنرانی های مسموم کننده و زهر آگین، هم میهنان ساده و ناآگاه ما در قعر خرافات و جهالت ساخته و پرداخته آخوند غرق و غوطه ور کرده اند.تا زمانی که ما نتوانیم فرهنگ به فساد کشیده شده، و افکار بیمار و مسموم پرورش یافته در مغز هم میهنان خود تغییری بدهیم، کشورمان روز به روز به پس گرایی رفته، و دوران وحشیگری، کشت و کشتار، تجاوز و غارتگری یورش تازیان بار دیگر تکرار می شود. هیچ شکی نیست که فرهنگ و تمدن ایران با حضور آخوند در سیاست به خطر افتاده است و تجزیه کشور هم در این اوضاع رو به زوال قابل پیش بینی است.بنابراین، هم میهنان ما به یک خانه تکانی مغزی نیاز دارند تا بفهمند دنباله روی کورکورانه از مذهب شیعه وصوفیان خرافاتی یعنی چه؟، از کجا پیداشده؟
و چه شمار از مردم جهان دچار و در طلسم این مذاهب
کشتارگر، و سوداگران غارتگر آن گرفتار شده اند؟
آخوند در ثروت غرق است و مردم در خرافات!آخوندها
که پیش از انقلاب، برای چهار تا یه تومانی از صبح تا غروب آفتاب درقبرستانها ولو
بودند و برای خواندن قرآن بر سر قبر مؤمنان به هزار و یک دروغ و دغل متوسل میشدند،
امروز کارشان به جایی رسیده که کمتر از لیموزینهای ضد گلوله با راننده مخصوص،
سوارنمیشوند، کوچکتر از کاخ شاه خانه اختیار نمیکنند و آنچنان دستشان به جان و مال
و ناموس مردم دراز است که تاریخ چند هزار ساله ایران چنین تهاجم و چپاولی را به یاد
ندارد. به همین مناسبت آخوند دو زاری که با ثروتهای مردم و بیت المال به مفت خوری
اشرافی خود مشغول است دیگر حتی حال نوحه و روضه خوانی برای امام حسین را نیز ندارد
و این کار را به ملیجکها و اراذل و اوباش خود، که هنری بجز مدیحه سرایی و مجیز گویی
آخوند و قهرمانان داستانهای احمقانه اش ندارند، سپرده است.این اراذل و اوباش که
تنها برای گریاندن مردم ساده دل به کار گرفته شدهاند، آنچنان فاسدند که با وجود
تلاش بیش از حد وزارت اطلاعات آخوندی وابسته به انگلیس که همه توانش را خرج میکند
تا حتی گوشهای از دامان آلوده این دستگاه شیطانی و فاسد بیرون نیفتاد، با این حال
درجه و غلظت فساد آخوند و نوکران و مداحان مفسد و جنایت کار آنچنان زیاد و غلیظ
است که گاهی از کنترل خارج شده و خبری اینجا و آنجا، از فساد آنان به گوش مردم میرسد.اختراعات
آخوندها : به صیغه موقت ،خمس ،امامزاده درست کردن ،قبرستان آباد کردن،جعل احادیث
برای استفاده شخصی و بسیاری دیگر که قابل شمارش نیستند می توان اشاره کرد.. داستان
کربلا آبشخوری برای سودجویی آخوندداستان عاشورا که دعوای دو قبیله عرب بر سر بدست
آوردن قدرت است، سالهاست که دست آویز حکومت های اسلامی شیعه برای تبلیغ امامان و
فرقه شیعه گری شده است. ملاها و مداحان حکومتی، سهم به سزایی در ترویج خرافات و
کمرنگ کردن چهره حقایق تاریخی و مذهبی داشته و دارند. بسیاری از مردم عوام که از
سواد کافی برخوردار نیستند، ملا ها، مداحان و روضه خوانان را انسان های بسیار
مؤمن، خوب و قابل اعتماد تصور می کنند!جالب اینجاست که خود حسین به خواهرش زینب می
گوید: اگر من کشته شدم.سیاه نپوش ،وا ویلا سرنده .
خامنه ای برای خیمه های ١۴قرن پیش حسین گریه می کند
اما برای سوختن ٣٨ دانش آموزشین آبادی یک تسلیت نگفت به آنها . خامنه ای و امثال
خامنه ای بدون محرم و صفر که نان شب ندارند؛ هرچه دارند از این گریه و زاری
است!سهم کودکان سرزمین من از یک بخاری در کلاس هایشان موشک فجر شد و ثروت آیندگان هم
نصیب حماس و حزب الله شد. واقعا زبان قاصر است از دورویی این جماعت, از بی شرفی این
نظام مدعی رحمانیت, از بی وجدانی مداحانی که دکان باز کردند و هر سال در سر میزنند
و ناله میکنند که ای وای خیمه های حسین را سوزاندند و گلوی علی اصغرش را شکافتند
اما دریغ از یک اه برای کودکانی که در شین اباد زنده در اتش سوختند. برای گلوی
پاره علی اصغر در ۱۴۰۰
سال پیش میگریند اما کودکان سرزمین من یا باید در سرما در کلاس های درس خود بلرزند
یا انکه طعمه اتش شوند. میلیارد ها هزینه ساخت ضریح حسین میکنند اما یک بخاری برقی
را از کودکان دبستان شین اباد دریغ میکنند. برای ام البنین هر سال روضه میگرند اما
به مادران کودکان اتش گرفته حتی یک تسلیت نگفتند.
مداحان اراذل و اوباش مذهبی هستند مداحان اراذل و اوباش رسمی حکومت اسلامی هستند. حضور مداحان در سرکوب، قتل ها و دستگیری های خیابانی پس از تقلب انتخاباتی احمدی نژاد کاملا مشهود بود. بیشتر مداحان حکومتی عهده دار گروهی از اراذل و اوباش حکومتی هستند. مداحان شعبان بی مخ های جمهوری اسلامی هستند که نوچه های زیادی دارند. نوچه های مداحان درعزاداری مذهبی،عزادار نام می گیرند، در اعتراضات خیابانی مردم، به لباس شخصی های وحشی معروفند کسانی که شلاق و شکنجه و سنگسار می کنند، سایکوپات یا سوسیوپات (روانی) هستند. عزاداران هر ساله به جهل و فقر فرهنگی یا آزارخواهی جنسی مبتلا هستند، و روحانیون و مداحان خرافات مذهبی را ترویج می دهند، که شاید حتی خود به حقیقت نداشتن آن آگاه هستند. باورهای دینی در جهان از ۷/۱۰۱ میلیارد جمعیت سراسر گیتی، نزدیک به ۱/۶۲۰ میلیارد یعنی کمتر از ۲۳٪ آن را مسلمانان تشکیل می دهند، شمار شیعیان جهان حدود ۱۵۴ـ۲۰۰میلیون یعنی در برابر هر ۱۰ فرد سنی، یک شیعه وجود دارد. . از این آمار به خوبی پیداست که شمارکل شیعیان در برابر جمعیت جهان تقریباً صفر است و عددی نیست که به شمار آید.حال، پرسش اینجاست که جمع شیعیان که در برابر جمعیت جهان چندان به شمار نمی آید، چه ادعایی می تواند داشته باشد؟. چگونه می توان گفت که ۱۵۴ میلیون شیعه جهان درست فکر می کنند، و ۶۵۰۰ میلیون با باورهای متفاوت و دور از شیعه گری در گمراهی به سر برده، و به جهنم می روند، در حالی که این ۱۵۴ میلیون شیعه راه درستی رفته، اشتباه نمی کنند و به بهشت می روند؟! آیا این امامزاده ها و نخ و قفل بستن ها به ضریح از اسلام است؟ آیا جز این نیست که هر ضریحی دکانی برای کاسبی است؟
جمعیت جهان را در برگرفته ایم نسبت شیعیان به پیروان
اهل تسنن ۱ بر
۱۳، و نسبت به جمعیت کل سرتاسر
جهان ۱ بر ۵۰ است. به گفته دیگر، در
برابر هر پنجاه نفر از باورهای گوناگون، تنها یک شیعه قرار می گیرد. آیا می توان
گفت که این ۷۰
نفر کافر و گمراهند، به جهنم می روند، ولی یک نفر شیعه درست فکر می کند، و اهل
بهشت است؟!.
بنابراین، دوماه محرم و رمضان که ماههای سوگواری شیعیان
است، و هیچ گروه مذهبی دیگر عزادار نیست، ماههای کلاهبرداری و شارلاتانی آخوندها
در تحمیر و زردزدایی مردم به شمار می روند. اگر به کتاب های تاریخ اسلام نگاه کنیم
اینگونه نوحه و سوگواری هرگز رواج نداشته است و حتی پوشش سیاه تقبیح شده است و
مکروه شده است.
مقایسه شیعه و سنی همانطور که در بالا گفته شد شمار مسلمانان پیرو
مذهب تسنن ۱۰
برابر شمار شیعیان است. یعنی از هر ۱۰ مسلمان، تنها یک نفر آنان شیعه، و ۹ نفر دیگر پیرو مذهب تسنن می
باشد.این گروه انبوه پیروان مذهب تسنن، ماه محرم را یک ماه عادی و نخستین ماه سال
خود می دانند، در این ماه هیچگونه سوگواری، سیاه پوشی، خاک بر سر ریختن، موزیک و سینما
و آواز را تعطیل کردن، و مراسم مسخره در روزهای چندش آور تاسوعا و عاشورا، برای حسین
وجود ندارد. نه اینکه حسین و مصیبت حسین در میان اهل سنت وجود ندارد، اما بهره
برداری و ایجاد خیمه شب بازی از یک واقعه در ۱۴۰۰ سال پیش مختص آخوندها و
شاهان صفوی بود که کاملاً اهداف سیاسی داشتند.در ماه رمضان هم گرچه مسلمانان روزه
می گیرند، ولی خیمه شب بازی و مراسم سرتا پاخرافاتی نوزده و ۲۱ رمضان برای کشته شدن علی
اجراء نمی کنند. بنابراین، با کمی تعقل و خرداندیشی می توان نتیجه گرفت که محرم و
صفر دو ماهی از سالند که آخوندهای جنایتکار، مردم ساده دل و ناآگاه را به گمراهی و
فساد می کشانند، و جیب آنان را خالی می کنند.
بقول خمینی : « هرچه داریم از این محرم و صفر است
» که تنها حرف حساب این فرد بوده است.
موسسین و هیئت
تحریریه:
آذر ارحمی - حمید رضائی آذریانی
مدیر مسئول:
حمید رضائی آذریانی
سردبیر:
آذر ارحمی
تماس با ما:
حمید رضائی آذریانی
Tel.: +49 1781476984
Email: Hamidaria2019@gmail.com
Website: https://hoghoghebaschar.blogspot.com/
آذر ارحمی
Tel.: +49 15788102973
Email Azarerhamie2019@gmail.com
Website: https://haghandishan.blogspot.com/
آدرس پستی:
Haus-Knipp-Straße .35
47139 Duisburg
Deutschland
ارزش هر شماره یک
یورو
یادآوری:
- نشر هرگونه اثر،
سخنرانی و اطلاعیه به معنی تائید نبوده و فقط بدلیل اعتقاد و ایمان راسخ به آزادی
بیان و انتقال اندیشه می باشد.
- این نشریه با اعتقاد کامل به
انتقال و گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ شده در این نشریه را بدون هیچ
محدودیتی آزاد می داند.
حق ما انسان ها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر