۱۳۹۹ خرداد ۲۶, دوشنبه

ماهنامه حق ما انسانها چاپ 6 اردیبهشت 1399

ماهنامه سیاسی و اجتماعی

حق ما انسان ها


نشریه مستقل هواداران حقوق بشر

 

سال اول شماره ششم - اردیبهشت 139۹ / مای 2020

 

ما هواداران مستقل حقوق بشر، خواهان احترام به حقوق ذاتی (حقوقی که در زمان زایش همراه ماست چون نفس کشیدن، دیدن، شنیدن، رشد، حرکت، احساسات و...) و شهروندی (وظیفه جامعه برای امکان رشد حقوق ذاتی چون امنیت زندگی، رفاه، بهداشت، آموزش، پرورش و...) انسان ها هستیم.

 

برای آگاهی در زیر چند ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر را اعلام می کنیم

 

ماده 18: حق آزادی عقیده

هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است . هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد.

ماده 19: حق آزادی بیان

هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد.

ماده 20: حق آزادی تجمع و تظاهرات

الف) هرکس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت آ میز تشکیل دهد.

ب) هیچ کس را تمی توان مجبور به شرکت در اجتماعی کرد.

 

 

نگاهی به خدا در اسلام

حمید رضائی آذریانی

از زمانیکه هرکدام از ما دراین جهان چشم باز کردیم و خودمان را شناخته ایم بیشترین خبری که به گوشمان خورده  خبر جنگ ، خونریزی ، ترور  و قتل عام  است ، اخباری که البته در هرحالت  سرنخ آن به خاورمیانه و کشورهای اسلامی می رسد .

سوریه ، عراق ، افغانستان و حتی ایران !  سالهاست که از خودم می پرسم چگونه خاورمیانه که محل آمدن 124 هزار پیامبر است مردمانی چنین رام نشدنی و خشن دارد . مگر این پیامبران برای هدایت این انسان ها مبعوث نشدند ؟ پس چرا این مردم که  حدود 90 درصد آنان را مسلمانان تشکیل می دهند  هیچگاه نمی توانند با آرامش و بدون جنگ روزگار سپری کنند .

چرا مسلمانان همواره تلاش می کنند با جنگ و قلدری ملت های دیگر را  زیر سلطه خود و به اصلاح در زیر پرچم اسلام گرد آورند . و البته پاسخ این سوال را با کمی تعمق می توان یافت .  اسلام و خدای آن !  بله ، پاسخ همه این خشونت ها را باید در اسلام و خدای خشن آن جستجو کرد.  خدای اسلام خدایی است که بندگانش را به جنگ  با به اصلاح به جهاد  دعوت کرده است  و پیروان این دین تصور می کنند با گرفتن جان هر غیر  مسلما ن به خدای اسلام نزدیک تر می شوند  و دقیقا ریشه همه خشونت های سازمان یافته ای را که این روزها به ویٰژه در کشورهای اسلامی از افریقا گرفته تا آسیا  شاهدیم باید در دستوران همین دین به اصلاح مبین  و کامل جستجو کرد.

آخر چگونه می شود که خدایی که همه ما توقع مهربانی از او داریم ، دستور به قتل و خونریزی بدهد و گروهی از انسان ها را برای برتری جویی بر گروه دیگر تشویق کند . این درست مانند این می ماند که پدری یکی ازفرزندانش را به کشتن و شکنجه دیگر فرزندش تشویق کند  و این کاری است که خدای اسلام در تمامی سوره های کتاب منسوب به خود کرده است . شما در قران نمی توانید  سوره ای را بیابید  که درآن به خشونت اشاره نشده باشد .

خدای اسلام در کتابش صراحتا جان و مال و ناموس غیر مسلمانان را برای مسلمانان حلال می داند و با وعده هایی همچون بهشت ، حوری و شراب و دیگر لذاید، بندگانش را به خشونت و جنگ  دعوت می کند.  البته این خدا درهمین   کتابش  بندگانش را تهدید کرده است که اگر به دستوراتش عمل نکنند با غذابی بزرگ و جهنمی سوزان عقوبت می کند. و اینگونه است که هرجای این جهانی خاکی جنایت سازمان یافته ای رخ می دهد دست گروه های افراطی اسلامی درکار است . همان گروهایی که اعضایش با جمله (( الله اکبر )) عملیات های انتحاری می کنند و افراد بی گناه را در مناطق مختلف جهان به خاک و خون می کشانند. عملیات انتحاری گاه بی گاه در اسراییل  ،  حوادث تروریستی در فرانسه  ، و دوستی هم دارند و پیامبرشان را پیامبر مهربانی می دانند اما  باید از آنها پرسید چگونه می شود با جنگ و ترور  از مهربانی و محبت  صحبت کرد . چگونه می شود با وجود گروهای اسلامی همچون داعش که چند سالی است زندگی را  برای همه مردم جهان  سخت کرده است و از هیچ جنایت و شرارتی  ابا ندارد  و همچنین با وجود دیگر گروه های اسلامی همچون القاعده ، طالبان ، بوکو حرام و ..... که همه شان با شعار حمایت از دین اسلام و عمل به دستورات خدای آن ،خون انسان های بی گناه را می ریزند ،مدعی شد که خدای اسلام مهربان است و پیامبرش پیامبر مهربانی ها ست .

با نگاهی به گوشه ای از تعالیم  اسلام و دستورات خدای آن و  تطبیق این تعالیم با مواد اعلامیه حقوق بشر که اتفاقا نوشته دسته بشر هم هست کاملا می توان فهمید که این دین به اصلاح مبین تا چه میزان ضد بشر و حقوق آن است . از نگاه بسیاری ، نمایان ترین تضییع حقوق بشر در دین اسلام  نبود ازادی عقیده در آن است ، خدایی که همه دستوراتش با  خشونت و عتاب است چگونه می توان از دین منصوب به او توقع  دادن آزادی عقیده به پیروانش را داشت . ( مستندات و مدارک  مستدلی از قتل انسان های دگر اندیش در به دست مسلمانان متعصب در کشورهای اسلامی از صدر اسلام تاکنون وجود دارد ).

براساس ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده وایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است . هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد.

ماده 19: حق آزادی بیان

هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد.

 از دیگر موارد فاحش نقض حقوق بشر در اسلام ، برتر پنداشته شدن  مسلمانان بر غیر مسلمانان است . در اسلام  صراحتا جان و مال و ناموس غیر مسلمانان  برای مسلمانان حلال فرض شده است ، که این نیز با ماده 1 اعلامیه جهانی حقوق بشر (همه آزاد و برابر بدنیا آمده اند ) ، ماده 2 : عدم تبعیض ، ماده 3 : حق حیات برای همه و  ماده 6: ارزش انسانی در همه جا  مغایرت کامل دارد .

این تنها گوشه ای از نقض حقوق بشر در دین اسلام  است اما موارد  بی شمار دیگری نیز وجود دارد که  از حوصله این نوشتار خارج است . به هرحال وقتی آب از سرچشمه گل الود است  چگونه می توان توقع زلالی آب را در پایین دست داشت . بنابراین نمی تواند از حکومت های اسلامی همچون ایران و عربستان و .... که براساس تعالیم  اسلامی اداره می شوند توقع رعایت حقوق بشر را داشت و ازنگاه بنده حقیر  اولین قدم در ریشه کنی نقض حقوق بشر، روشنگری درباره یکی از منشاء های اصلی این نقض یعنی دین اسلام و همچنین حکومت های اسلامی است و در قدم بعدی ریشه کنی این دو . 

از نگاه بنده تنها  راه برقرای صلح درجهان و ریشه کن شدن ریشه های خشونت، ترور  و افراطگرایی اسلامی  روی گردانی از این دین سراسر خشونت و پشت کردن به خدای آن است .

 و البته که می توان دین دیگری که به مراتب نقض حقوق بشر در آن کمتر است و بیش از هر دین دیگری به حقوق اساسی بشر ازجمله ازادی بیان و عقیده اهمیت داده است  روی آورد.

 دینی که در آن نشانی از خشونت، جنگ ، غذاب و دیگر اعمال  زشت و ازار دهنده دیده نمی شود  .

دینی که خدای آن به جای بنده  خواندن انسان ها آن ها را فرزندان خود می داند و  به جای ترساندن آنها از عذاب و جهنم ، از محبت و دوستی و به جای جنگ و کشتار از بخشندگی و شادی سخن می گوید و همچون پدری دلسوز به صلیب کشیده می شود تا گناهان فرزندانش بخشیده شود. اری این همان خدایی است که با سرشت پاک انسان سنخیت دارد و ضمیر هرانسانی را به خود  جذب می کند. 

آب و خشکسالی در ایران

آذر ارحمی

آب مهم ترین و بنیادی ‌ترین عامل حیات موجودات زنده است و آلودگی آب عبارت است از افزایش مقدار هر معرف اعم از شیمیایی، فیزیکی یا بیولوژیکی که موجب تغییر خواص و نقش اساسی آن در مصارف ویژه ‌اش شود.  آلودگی منابع آبی یكی از مهمترین عوامل تهدید كننده اكوسیستم های آبی محسوب می شود. این آلودگی ها اثرات زیانباری همچون تخریب محیط زیست و خسارات اقتصادی را به دنبال دارند. منابع آب در یك تقسیم بندی كلی به 3 دسته، آب های سطحی (نهر، رودخانه، دریاچه)، آب های زیرزمینی، آب اقیانوس ها و دریاها تقسیم می شود.آلودگی آب زمانی اتفاق می افتد که یک پیکره آبی در اثر اضافه شدن مقدار زیاد مواد تحت تاثیر قرار گیرد. زمانیکه آب برای مصرف مورد نظر مطلوب نباشد، بعنوان آب آلوده مطرح می شود. عوامل آلوده کننده آب بسیار گوناگون ‌هستند و می ‌توانند هم منابع آب های زیرزمینی و هم آب های سطحی را آلوده کنند. انسان به عنوان فعال ترین، خطرناک ترین و مهم ترین عامل آلودگی آب به شمار می‌ رود.

ایران بیش از یک دهه است که وارد یک دوره‌ی خشکسالی شده که کارشناسان آن را نزدیک به ۳۰ درصد ارزیابی کرده‌اند. بحران آب در ایران ظرف چند سال گذشته به صورت هشداردهنده در آمده است.

منابع آلاینده های آب:

        فضولات انسانی و حیوانی حاوی باکتری و نیترات: نیترات و باکتری دو ماده آلاینده مهم هستند که در فضولات انسانی و حیوانی یافت می‌شوند. چاه‌های فاضلاب و سپتیک تانک‌ها می‌توانند باعث آلودگی باکتریایی و نیتراتی آب شوند. قرار گرفتن برخی از مراکز دامپروری و کشتارگاه ها در کنار منابع آب و نیز سواحلی که آب های زیرزمینی در آن ها بسیار بالا است مانند بندر انزلی در شمال ایران، این مشکل را صد چندان می ‌کند. کودهای شیمیایی ممکن است مشکل نیترات را تشدید کنند. نیترات زیاد برای نوزادان خطرناک است و ممکن است باعث ایجاد "سندروم نوزاد کبود" شود که ناشی از اختلال انتقال اکسیژن در خون است.

        پساب دارویی

        کود‌ها و آفت‌کش‌ها: استفاده از مواد شیمیایی در کشاورزی مانند کودهای شیمیایی، علف‌کش ها، حشره ‌کش ها به ویژه در مورد شالیزارهای گیلان و مازندران، در نهایت مسموم شدن آب و خاک را همراه خواهند داشت. بسیاری از کودها حاوی اشکالی از نیتروژن هستند که می‌تواند به صورت ماده زیانبار نیترات درآید. برخی از سیستم‌های زهکشی زیرزمینی در کشاورزی کودها و آفت‌کش‌‌ها را در خود جمع می‌کنند. این آب آلوده می‌تواند  باعث آلودگی آب‌های زیرزمینی و نهرها و رودخانه‌های محلی شود. به علاوه مواد شیمیایی مورد استفاده برای نابود کردن حشرات و سایر بندپایان مزاحم در ساختمان‌ها نیز ممکن است آلاینده باشد.

        فاضلاب‌های خانگی: دفع نادرست ترکیبات خانگی که به طور بسیار رایجی مورد استفاه قرار می‌گیرد، ممکن است آب‌های زیرزمینی را آلوده کند. از جمله این مواد حلال‌‌‌ها، روغن موتور استفاده شده، رنگ‌ها، حلال‌های رنگ‌ها. حتی صابون و مواد شوینده و پاک‌کننده ممکن است نهایتا آب آشامیدنی را آلوده کنند.

        مواد و فاضلاب‌های صنعتی: با این که حدود ۴ درصد از پسماندهایی که در ایران جمع‌آوری می‌ شود صنعتی است ولی همین پسماندهایی که وجود دارد، آثار زیادی را برای محیط زیست به دنبال دارد؛ بسیاری از ضایعات صنعتی به آبزیان زیان های جدی می‌‌رسانند. این ضایعات برای خنثی شدن مقدار زیادی از اکسیژن محلول در آب را به مصرف می رسانند و موجب کاهش اکسیژن مورد نیاز برای آبزیان می ‌شوند و آن ها را تهدید به مرگ می‌ کنند.

از طرف دیگر بسیاری از این ضایعات مانند فلزات سنگین، جیوه، سرب، مس و غیره سمی هستند و موجب مسمومیت آبزیان می ‌شوند. صنایع غذایی، کارخانه ‌های کنسروسازی و کمپوت‌ سازی ایران بیشتر در نواحی کشاورزی و روستایی مستقر هستند و متأسفانه به دلیل نبود سیستم دفع فاضلاب، فاضلاب را در جوی ها، رودخانه‌ ها و سواحل، تخلیه می ‌کنند.

کرونا اعتراف کرد!

اندیشه آفرین

خودتون رو برای بینندگان ما معرفی کنید.

من کرونا ویروس‌زاده هستم با اسم مستعار کویید-۱۹ که چند وقته دارم علیه امنیت ملی کشور اقدام می‌کنم. الان هم خیلی خوشحالم که دستگیر شدم و دارم بصورت خیلی منطقی به اشتباهات خودم پی‌می‌برم!

-فعالیتتون رو از کی شروع کردید؟ -

من یک بار در سال۲۰۰۳ با اسم مستعار سارس و یک بار هم در سال۲۰۱۲ با اسم مستعار مِرس سعی کردم که برای اجرای نقشه‌های شوم استکبار جهانی به کشور نفوذ کنم ولی هر دو بار با هوشیاری مسئولین و حضورِ مردم همیشه در صحنه، با مُشت محکمی که به دهان یاوه‌گویم خورد عقب‌نشینی کردم!

-از ارتباطتون با بیگانگان بگید.

 -من با سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه ارتباط تنگاتنگی داشتم. تنگی این ارتباط به حدی بود که یه بار موقع پریدن از جوب خشتکم جِر خورد! خلاصه چندین سال با پول سازمان سیا تحت آموزشِ موساد بودم و بالاخره با کمک اِم‌آی‌سیکس، شهر مقدس قم رو به‌عنوان پایگاه عملیاتی خودم انتخاب کردم تا بتونم به‌نقاط حساس و حیاتیتون ضربه اساسی وارد کنم!

-اهدافتون چی بود؟

 -ما سه تا هدف عمده داشتیم.

اولیش پاشوندنِ صفوفِ درهم‌فشرده مردم در انتخابات و تعطیل کردن نمازهای جمعه در بُرهه‌ی‌ حساس کنونی بود که روم‌به‌دیوار بهش رسیدیم.

دومیش آزاد کردن الکل بود که بِحمدالله در این مورد بستر‌ها فراهم و دلها آماده بود و راحت‌تر از اون چیزی که فکر می‌کردیم خواسته‌مون برآورده شد!

اما سومین هدف ما سُست کردنِ اعتقادات مردم با رواجِ حرکاتِ موزونِ هنجارشکنانه در کادر پزشکی و پرستاران بود که خداییش خودمون توی این یه فقره غافلگیر شدیم! چون دیدیم که این عزیزان نزده می‌رقصن و نه‌تنها نیازی به تحریکاتِ شیطانیِ ما ندارن، بلکه کُلی هم از برنامه‌های ما جلوتر حرکت می‌کنن بلانگرفته‌ها!

-از موانع و مشکلاتتون بگید.

 -ما با دو چالش پیش‌بینی نشده روبرو شدیم که کلی از نقشه‌هامون رو نقش بر آب کرد.

اولین چالشِ ما لیسیده‌ شدن توسط عناصر معلوم‌الحال بود که باعث تضعیف روحیه‌مون شد و خیلی‌ از دوستانمون با دیدن این صحنه‌ها از ترس خودشونو خیس کردن و با اولین پروازِ ماهان‌اِیر برگشتن چین!

دومین چالش ما برخورد با سدّ محکمی به‌نام روغن‌بنفشه بود که با همدستی پنبه تمام منافذ موجود رو بر ما بسته بودن و دوستامون با دلی شکسته پشت همون منافذ زانوی غم در بغل گرفته بودن و دسته‌جمعی آهنگِ پشتِ دَرای بسته رو میخوندن!

-حرف آخر؟

 -منو با آب‌صابون اعدام کنید.

فقط لطف کنید صابونش گلنار نباشه که ما توی دنیا آبرو داریم!

اعدامشان کردند

آذر ارحمی

خبر کوتاه بود :
 اعدام شان کردند
خروش  دخترک برخاست
لبش لرزید
دو چشم خسته اش از اشک پر شد
گریه را سر داد ...
و من با کوششی پر درد، اشکم را نهان کردم
 
چرا اعدامشان کردند؟
می پرسد ز من با چشم  اشک آلود
چرا اعدام شان کردند؟
-
عزیزم دخترم !
آنجا، شگفت انگیز دنیایست:

دروغ و دشمنی فرمانروایی می کند آنجا
طلا، این کیمیای خون  انسان ها
خدایی می کند آنجا
شگفت انگیز دنیایی که همچون قرن های دور
هنوز از ننگ  آزار سیاهان دامن آلوده ست
در آنجا حق و انسان حرف هایی پوچ و بیوده ست
در آنجا رهزنی، آدمکشی ، خونریزی آزاد است
و دست و پای آزادیست در زنجیر
عزیزم دخترم !
آنان
برای دشمنی با من
برای دشمنی با تو
برای دشمنی با راستی
اعدام شان کردند
و هنگامی که یاران
با سرود  زندگی بر لب
به سوی مرگ می رفتند
امیدی آشنا می زد چو گل در چشم شان لبخند
به شوق  زندگی آواز می خواندند
و تا پایان به راه روشن خود با وفا ماندند
عزیزم !
پاک کن از چهره اشکت را، ز جا برخیز !
تو در من زنده ای، من در تو، ما هرگز نمی میریم

من و تو با هزاران  دیگر

این راه را دنبال می گیریم
از آن  ماست پیروزی
از آن  ماست فردا، با همه شادی و بهروزی
عزیزم !
کار  دنیا رو به آبادیست
و هر لاله که از خون  شهیدان می دمد امروز
نوید  روز  آزادیست.

 

ایران و آزادی بیان اندیشه

بهاره بلورچی

آزادی بیان یکی از با ارزش ترین و گرامیترین اصول یک جامعه ی آزاد می باشد و در یک مبارزه ی متداوم با دولت های ستمگری است که در حال تلاش برای حفظ موجودیت خود هستند.

نگاهی به آزادی بیان و آزادی مطبوعات در نقاط مختلف دنیا نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران در رتبه ی ۱۷۰در میان ۱۸۰ کشور موجود در رتبه بندی قرار دارد. بر اساس بررسی‌های سازمان گزارشگران بدون مرز، وضعیت آزادی بیان در ایران و شرایط کار روزنامه‌نگاران و شهروند-خبرنگارهای ایرانی در "وضعیت سیاه" قرار دارد که بدترین شکل وضعیت آزادی بیان از نظر این سازمان است.ایران در این رده‌بندی یازدهمین کشور جهان از نظر بد بودن وضعیت آزادی بیان است.گزارشگران بدون مرز می‌گوید که بازداشت روزنامه‌نگاران و شهروند-خبرنگاران در ایران در سال  ۱۳۹۸ افزایش داشته و به طور مشخص با کسانی که در شبکه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنند، برخورد می‌شود.ضمن اینکه ایران همچنان یکی از بزرگترین زندان‌های روزنامه‌نگاران در جهان است.به گفته این سازمان، دو سوم این زندانیان، شهروند-خبرنگاران ایرانی هستند که هدف "سرکوب‌های ویژه سپاه پاسداران و سازمان اطلاعاتش" قرار می‌گیرند.در آخرین گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز با اشاره به بررسی دیگری که اخیرا درباره وضعیت روزنامه‌نگاران ایران در ۴۰ سال گذشته منتشر شده، آمده است که در فاصله سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۸ خورشیدی، دست‌کم ۸۶۰ روزنامه‌نگار و شهروند-خبرنگار "بازداشت، زندانی یا حتی اعدام شده‌اند."

به گفته ی گزارشگران بدون مرز تعقیب و تحقیر روزنامه نگاران بخشی از فرهنگ سیاسی صاحب منصبان جمهوری اسلامی برای سالیان متمادی بوده و هست و رژیم در حال قدرت گیری پیوسته بوسیله ی آزار و اذیت اهالی رسانه می باشد.

نگاهی مختصر به تاریخ دولت های ایرانی

ایران تاریخی طولانی از خشونت را تجربه کرده است که تاریخ معاصر نیز هیچ نشانی از تغییر ندارد.نگاهی اجمالی به تاریخ دولت های ایرانی،تمدن و فرهنگ خاص و متمایز ایرانی که به ۵۵۰ سال پیش از میلاد باز می گردد را نمایان می سازد.ایران فراز و نشیب بسیاری از حکومت ها از جمله ساسانیان،صفویان،قاجار و پهلوی را به چشم دیده است و این انتقال قدرت تا به امروز متوقف نشده است.در سال ۱۳۳۰مردم ایران در یکی از اولین تلاش های دموکراتیک معاصر خود برای قدمی به سمت دموکراسی و جامعه ای آزادتر،محمد مصدق را برگزیدند.این درحالیست که وقتی او به قدرت رسید صنعت ملی شدن نفت را کلید زد،این بدان معنی بود که شرکت های نفت بریتانیایی باید بیرون رانده می شدند که گهگاه با خشونت همراه بود.در همان سال همکاری سازمان اطلاعات ایالات متحده،دولت بریتانیا و ارتش ایران به سقوط مصدق و دوباره به قدرت رسیدن رژیم ستمگر شاه برای دسترسی بهتر به منابع نفتی ایران انجامید.این انتقال قدرت یک تغییر بسیار مهم برای آزادی ایرانیان و روابط ایران و ایالات متحده بود.کودتای ۲۸ مرداد مسلما یک تنزل در مسیر پیشرفت سیاسی ایران بود،بسیار غم انگیز است که بدانیم که اگر دولت دموکراتیک ایران توسط CIA از بین نرفته بود،ایران در زمینه ی آزادی بیان چقدر میتوانست بهتر باشد.انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ فصل جدیدی از اتفاقات را رقم زد.از منع دانشجویان از تحصیل بدلیل باور های سیاسی آنها گرفته تا شلیک مستقیم به معترضین و تعطیل کردن انتشارات نشان دهنده ی این است که رژیم جمهوری اسلامی برای خاموش کردن شعله ی آزادی بیان و ساکت نمودن مطبوعات تلاش می کند.به گزارش دیده بان حقوق بشر فیلتر کردن وبسایت ها،کم کردن سرعت اینترنت و اخلال و پارازیت در ماهواره های خارجی تنها بخشی از تخلفات حکومت علیه فعالین و سرکوب آزادی بیان می باشد.محمود احمدی نژاد ششمین رئیس جمهور ایران به سرکوب آزادی بیان و نقض حقوق شهروندان ایرانی به وسیله ی خشونت شناخته شده است. تظاهر کنندگان،فعالین و حتی روزنامه نگاران کسانی که حکومت را به چالش بکشند خود را در معرض خطر بزرگی قرار میدهند.امروز در ایران آزادی بیان و از همه مهمتر آزادی بعد از بیان عقیده به هیچ عنوان وجود ندارد.این در حالیست که بدلیل فراگیر شدن اینترنت هر روز کانال های بیشتر و بیشتری با مضمون طرح عقاید در دسترس قرار می گیرند.یکی از کلیدی ترین فاکتور های جامعه آزاد توانایی اعتراض پی در پی به حکومت کشور برای ایجاد تغییر و یا حداقل شنیده شدن و یا صدای خود را به گوش حکومت رساندن است.متاسفانه در ایران رفتارهای این چنینی میتواند پیامد های وخیمی در پی داشته باشد.

یکی از خونین ترین موارد نقض آزادی بیان در ایران در زمان انتخابات سال ۸۸ بود؛زمانیکه نیروهای امنیتی به معترضین آتش گشودند.دهها هزار معترض از ممنوعیت اعتراض به شناخته شدن محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور سرپیچی کردند.مامورین امنیتی با آتش گلوله های جنگی ۷ نفر را کشتند و با گاز اشک آور به هزاران نفر صدمه زدند.مجله گاردین در گزارشی اعلام کرد که این بزرگترین تظاهرات در ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ بود.یکی دیگر از جلوهای خونین سرکوب آزادی بیان و سلب حق اعتراض را می توانیم در تظاهرات آبان ماه ۱۳۹۸ ببینیم که به کشته شدن ۱۵۰۰ نفر و دستگیری هزارن نفر انجامید.

اعتراض به اشتباهات یک دولت برای داشتن توانایی تغییر بسیار ضروری است،وقتی که حق اعتراض به وسیله ی نیروهای کشنده ی امنیتی سلب می شود آزادی ضربه ی بزرگی می بیند.این در حالیست که تنها اتفاق مثبتی که از عمق این تراژدی بزرگ پدیدار می شود این است که می تواند مردم را در برابر رژیمی که مخالف آن هستند متحد کند.آنچه که ما امروز و در سالهای اخیر در چهره ی اعتراضات مردمی می بینیم تبدیل آن از یک تلاش برای بهتر شدن وضع زندگی و درخواست عدالت اجتماعی به اعتراض علیه موجودیت حکومت و سردمداران آن می باشد و این قطع ارتباط با صاحب منسبان حکومت تنها در نتیجه ی عدم وجود مجرای مناسب برای اعتراض و آزادی بیان و در نتیجه ی تجربیات تلخ این چنینی می باشد.محدودیت های این چنینی با آنچه به عنوان فاکتور های جامعه آزاد شناخته می شوند در تضاد شدید است.پیشرفت در آزادی اجتماعی بدون توانایی در اعتراض و حتی صبحت درباره آنچه در ذهن شما می گذرد-بدون ترس از دست دادن حق تحصیل و یا از دست دادن زندگی- غیر ممکن است. قطعی سراسری اینترنت در ایران در نتیجه ی اعتراضات سراسری ۲۵ آبان ۱۳۹۸ آغاز شد و تا ۳ آذر ۱۳۹۸ ادامه داشت.طی این واقعه اینترنت بین المللی از دسترس کاربران خارج شد و تنها شبکه ی ملی اینترنت قابل دسترس بود.طبق گزارش نت بلاکس میزان دسترسی اینترنت در ایران در اوج قطعی ها به ۴ در صد کاهش یافته بود.قطعی سراسری اینترنت در سال ۱۳۹۸ در ایران از پیچیده ترین و گسترده ترین قطعی های اینترنت در جهان بوده است.این واقعه بزرگترین قطعی اینترنت در تاریخ اینترنت ایران بود در مقایسه با اختلالات پیشین محدوده این قطعی گسترده تر و مدت زمان آن نیز بیشتر بود.محدوده ی قطعی تمام خاک ایران را در بر گرفت.قطع اینترنت با چنین پیچیدگی های وسیع تدارکاتی(لجستیکی) تا کنون در جهان سابقه نداشته است. نظر سنجی هایی که توسط ارگان های غیر دولتی انجام می شوند یکی از نادرترین اتفاقات در ایران است و این فهم درست از نظر اجتماع و آنچه که آنان می خواهند را بسیار دشوار می کند.از آنجایی که نظر سنجی مستقلی در ایران وجود ندارد این غیر ممکن است که بتوانیم بفهمیم مردم ایران چه می خواهند.اگر این را با تاریخ اعمال محدودیت های سنگین بر مطبوعات و رسانه جمع ببندیم خواهیم فهمید دورنمای سردمداران جمهوری اسلامی از یک جامعه ساکت و غافل از حقوق انسانی خود چیست.

بر اساس آخرین گزارشات ایران پس از چین،ترکیه،عربستان سعودی و مصر هم ردیف کشورهای دیگری همچون اریتره و ویتنام بدترین زندان روزنامه نگاران نامبرده شده است.احکام صادره برای روزنامه نگاران توسط جمهوری اسلامی از بحث برانگیزترین موضوعات است.موارد بسیاری وجود دارد که روزنامه نگاران بدلیل محتوای مطالبی که منتشر می کنند به اعدام محکوم شده اند.می توان به عنوان یک مثال کوچک به احکام صادره برای سعید ملک پور طراح وبسایت،احمد رضا هاشم پور و مهدی علیزاده طنز نویس و فعال سایبری اشاره نمود که به مجازات اعدام محکوم شدند. اختناق آزادی بیان نمی تواند برای همیشه زنده بماند و در نهایت آزادی بیان همه شمول خواهد شد.این خبر خوبی برای آن دسته از مردم ایران می باشد که در حال مبارزه با رژیم ستمگر جمهوری اسلامی است که آزادی بیان را به حداقل مطلق محدود کرده است.

انتخابات بدون احزاب محتوا ندارد

حمید رضائی آذریانی

پاسخ قاطع و “نه تاریخی”‌ اکثر مردم کشورمان به دیکتاتوری ولایی در رابطه با نمایش یازدهمین دورهٔ‌ “انتخابات مجلس شورای اسلامی” مؤید این واقعیت است که سران حکومت و در رأس آنان ولی فقیه، خامنه‌ای، و کارگزارانش نزد اکثر مردم به ‌لحاظ سیاسی بی‌اعتبار شده‌اند. این درحالی ‌است که در چند سال اخیر کشور ما دائماً با طیفی جدید از بحران‌ها و مشکل‌های روزافزون مواجه می‌شود که اساساً بار‌شان بر دوش مردم سنگینی کرده و تا وقتی که شرایط کنونی حاکم است همچنان بر دوش مردم نهاده خواهد شد. روشن است که سران “نظام”، کارگزارانش، و دستگاه‌های دولتی از پیش‌ گیری، مدیریت، و حتی تخفیف این بحران‌ها عاجزند و به ‌این ‌منظور هر چه بیشتر به ‌دروغ گویی و پرده ‌پوشی متوسل می‌شوند. ناتوانی مهار کردن بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا یکی از نمونه‌های بارز این عجز است. مهم اینکه اکثر مردم نیز به ناتوانی‌های حکومت آگاه‌اند و نیک می‌دانند که تصمیم‌ها و ‌ فرمان‌ها و عملکرد خامنه‌ ای و دستگاه ولایی‌اش که درحکم فصل‌الخطاب‌اند، زایندۀ مشکل‌های کمرشکن برای مردم هستند. مهندسی انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی نشانگر دوره‌ای جدید از تلاش به ‌هدف هماهنگی منافع و مُهره‌های پیرامون ولی فقیه به‌ منظور تمرکز بیش از پیش قدرت حول محور نیروهای “ذوب کامل در ولایت” در برخورد با بحران‌ها است. واقعیت اما آن است که با گسترش تحریم‌های آمریکا و بی‌نتیجه ماندن تلاش‌های دیپلماتیک تاکنونی، فضای عمل و مقاومت رژیم ولایی در برابر بحران‌های آتی و بلاهایی که بر سر مردم آوار می‌شوند پیوسته محدودتر خواهد شد. ازاین‌روی، درافق تحولات آتی، به‌کارگیری هر چه بیشتر سرکوب و ارعاب در کنار ترفندهایی مانند مخفی‌کاری، دروغ‌گویی، و وعده‌های پوچ را می‌باید از سران حکومتی و دستگاه تبلیغاتی‌اش انتظار داشت. در این میدان، حسن روحانی، رئیس‌جمهور ولایت، در مقام سخنگوی اصلی و نماد بیرونی و نرم‌تر دیکتاتوری ولایی، با ایجاد پرده‌ای ساتر در توجیه کردن پنهان‌کاری‌ها و سرکوبگری‌ها نقش‌آفرینی می‌کند. این درحالی است که رأس قدرت حکومت ولایی، یعنی علی خامنه و رئیس‌جمهور و کارگزاران “نظام”، همگی به‌وضوح با بحران مشروعیت روبرو شده‌اند، بحرانی که در آینده شدت بیشتری خواهد یافت. همچنین باید یادآور شد که، موقعیت بین‌المللی دیکتاتوری حاکم به‌لحاظ توازن نیروها در سطح جهانی چندان که امکان تأثیرگذاری بر تحولات و تخفیف بحران خارجی رژیم  را در بر داشته باشد نیز بادوام نیست. در دو ماه اخیر و پس از ترور قاسم سلیمانی تنش‌ها و واکنش‌های دیپلماتیک و نظامی بین دولت ترامپ و جمهوری اسلامی نشان داده‌اند که سران رژیم، خامنه‌ای، و فرماندهان سپاه به‌جز رجزخوانی، صحنه‌سازی، و ادعاهای پوچ برای دفاع از کشور آن‌چنان چیزی در چنته‌  ندارند. هرچند این رجز خوانی‌های خطرناک به‌همراه اقدام نابخردانهٔ از سرگیری غنی‌سازی هسته‌ای و ادامهٔ فعالیت‌های برون ‌مرزی نیروی قدس سپاه در منطقه (یا به‌زعم امثال محسن رضایی برپایی”امپراتوری اسلامی”) در کنار موضع‌گیری‌‌های خطرناک دولت ترامپ به‌ویژه در ارتباط با کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری‌ آتی این کشور، می‌توانند به برخورد نظامی و حتی جنگ منتهی شوند. شواهد از افزایش تحریم‌های آمریکا حکایت دارند و حکومت ولایی به‌لحاظ اقتصادی توان مقابله با فشارهای ناشی از تحریم‌ها را ندارد. حدود دو سال پیش دونالد ترامپ با امضای “فرمان اجرایی” و پیامی توییتری در مورد بازگشت تحریم‌های خزانه‌داری آمریکا توانست سریعاً و به‌آسانی و از طریق واداشتن ارزش ریال ایران به سقوطِ آزاد و مسدود کردن کانال‌های معاملات بین‌المللی ایران، بحران ساختاری موجود در اقتصاد کشورمان را گسترده‌تر کند. مشکل بنیادی بر سر راه سران رژیم ولایی و در رأس آنان چهره‌هایی مانند خامنه‌ای و روحانی در مقابله با فشارها و تهدیدهای روزافزون از جانب دولت ترامپ، وجود اقتصاد ملی‌ای بسیار ضعیف، نامولد، وارداتی، تک‌محصولی متکی به صدور نفت خام، و بسته بودن بند نافش به ارزش مبادله دلار و ریال است. واقعیت آن است که ساختارها و عملکرد کلان اقتصاد کشورمان طی سه دههٔ  گذشتهٔ پسا جنگ ایران و عراق، آگاهانه درخدمت منافع سرمایه‌داری تجاری- مالی و در پیوند تنگاتنگ با همکاری مستقیم نمایندگان سیاسی سرمایه‌داری بورو کراتیک شکل گرفته‌اند. اجرای سه دهه تعدیل‌های اقتصادی بر مبنای الگوی نولیبرالیستی و نسخه‌های صندوق جهانی پول به‌هدف ایجاد “رشد اقتصادی” بر محور انباشت سرمایه‌های کلان با انگیزهٔ  ثروت ‌اندوزی  شخصی از طریق خصوصی‌سازی و شبه‌ خصوصی ‌سازی، شئون اساسی تولید و توزیع در کشوربود. این فرایند، در ایجاد اقتصادی نامولد، رانت‌خوار، و اسیر سلطهٔ لایه‌های الیگارشی تجاری مالی متصل به جناح‌های سیاسی نقشی تعیین‌کننده داشته است و اقتصاد ملی ایران را دراین سه دهه همیشه در بحرانی ساختاری و وضعی شکننده قرار داده است. بر این بستر اقتصادی بود که آمریکا از دورهٔ ریاست‌جمهوری بارک اوباما تا کنون از طریق اعمال دوباره تحریم‌های مالی به‌راحتی اقتصاد ملی کشورمان را به‌اسارت گرفته است- اگر از در انقلاب بیرون انداخته شد از پنجرهٔ اقتصاد وارد شد. برای مثال اکنون که کشور ما با بحرانی دیگر یعنی گسترش شتابان ویروس کرونا روبرو شده است، در کنار بی‌صداقتی، مدیریت امنیتی-سیاسی و عقیدتی مسئولان و روحانیت مرتجع باید به یکی دیگر از عامل‌های اصلی سازندۀ این بحران اشاره کرد: نبودِ سامانهٔ “طب ملی” در کشور ما! چون این عرصه حیاتی جامعه عامدانه و برنامه‌ریزی ‌شده در پیروی از الگوی نولیبرالیسم اقتصادی و در حکم کالایی سود آور به‌دست قانون مقدس “بازار آزاد” یعنی “عرضه و تقاضا” سپرده شده است. ازاین‌روی، باوجوداین که کادر پزشکی، پرستاری، و دیگر کارکنان فداکارانه به‌منظور مهار کردن شیوع کرونا تلاش می‌ورزند، اما به ‌دلیل کمبود شدید امکانات ضروری در سطح کشور، روند مهار ویروس کرونا این‌چنین کم‌اثر بوده است. در ماه‌های آینده با داغ ‌تر شدن کارزار انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که دامنهٔ آن تا آبان‌ماه سال ۱۳۹۹ کشیده خواهد شد، “مسئله ایران” منطقاً و بنا به آنچه تاکنون در این زمینه روی داده است- از جانب تیم تبلیغاتی ترامپ به یکی از حربه‌ها و ابزارهای اصلی در مبارزات انتخاباتی تبدیل خواهد  شد. با توجه به دیدگاه‌های شونیستی جریان‌های راست افراطی در پیرامون  دونالد ترامپ، درصورت ضروری دانسته شدن برای پیروزی انتخاباتی، حرکت‌هایی بالقوه خطرناک‌ تر و تنش‌‌ زاتر در دستورکار دولت آمریکا می‌شود انتظار داشت. همچنین ‌تردید نمی‌توان داشت که بین اصحاب قدرت رژیم ولایی و اندیشکده‌های متصل به هرم قدرت هم  افزایش تنش با آمریکا می‌تواند همچون بهانه یا ترفندی برای مقابله با بالا گرفتن اعتراض‌های مردم لحاظ شود. سرشت اقتصاد ملی کشور و عملکرد آن که توان تولیدی ‌اش از درون تهی شده و زندگی طبقهٔ کارگر و بخش‌های زیادی از قشر میانی به‌همراه فرودستان را به ‌تباهی کشانده، اکنون درعمل کشورمان را در برابر سیاست‌های تجاوزکارانه و خطرناک یکی از هارترین محفل‌ های امپریالیستی آمریکا بی‌ دفاع نگه داشته است. ‌شکی نیست که وضعیت اقتصادی کشورمان در چگونگی شکل ‌گیری تحولات آینده در رابطه با کنش‌ وواکنش‌های بین سران رژیم ولایی و دولت ترامپ نقشی تعیین‌ کننده خواهد داشت. منطق ادامۀ “جنگ اقتصادی” دولت ترامپ می‌تواند به نقطهٔ  ‌بازگشت‌ ناپذیر  “جنگ نظامی”ای خانمان‌سوز در خاورمیانه منتهی شود. بنابراین، می‌ باید با بسیج افکارعمومی و جنبش صلح‌ خواهی، با هر وسیله ممکن در داخل و خارج کشور، برای جلوگیری از به ‌وجود آمدن هرنوع زد وخورد نظامی بر هر دو طرف فشار وارد آورد. دیکتاتوری حاکم بر اساس تقدیم نیروی کار ارزان و مطیع (که با محروم بودن از سندیکاهای‌ شان سازمان‌ دهی‌ای مؤثر در برابر بهره‌ کشی‌های سبعانه ندارند) و با فروش نفت خام و داشتن اقتصادی وارداتی‌، برای داد وستد سیاسی و مصالحه آمادگی لازم را دارد. روشن است که درصورت اختیار این گزینه، لایه‌های بسیار پرنفوذ کلان‌سرمایه‌داری مالی- تجاری در کشور، همراه با همقطارانشان در خارج کشور، برنده اصلی این مصالحه خواهند بود. این کانون‌های پرقدرت اقتصادی- سیاسی، به‌ برکت اتحاد تنگاتنگ با لایه‌های پرنفوذ بورژوازی بوروکراتیک و بخشی از روحانیت، در تصمیم‌ گیری‌های کلیدی نقشی تعیین‌ کننده د‌ارند.

این لایه‌های پرقدرت الیگارش، در تکمیل دگردیسی خویش و درآمدن به‌صورت “بورژوازی کُمپرادور” (وابسته و سرسپرده)، هیچ نوع تعهدی به منافع ملی میهن خود ندارند و نخواهند داشت! وجود فصل‌ مشترک‌ها در اقتصاد ملی کشورمان با منافع کلان‌سرمایه ‌داری جهانی در حاکمیت مطلق ولایت فقیه، عاملی بسیار مهم درفرایند تصمیم ‌‌گیری ‌های نهایی طرفین خواهد بود. بی‌شک رژیم ولایی از این فصل‌ مشترک‌ها برای تضمین بقای خود بهره‌برداری کرده و خواهد کرد، اما دولت ترامپ خواهان مطالباتی فراتر از محصول این فصل‌ مشتراک‌ها است. مسئله اصلی تهدید کنندهٔ  بقای دیکتاتوری حاکم  و منافع مادی عظیم جناح‌های قدرت، عاملی است درونی و برآمده از تضاد آشتی ‌ناپذیر خواست تغییرهای بنیادی دموکراتیک و عدالت‌خواهانهٔ مردم با تداوم حاکمیت مطلق ولایت فقیه است. شواهد نشان می‌دهد کشور ما می‌تواند در خلال یک سال آتی دستخوش تحولاتی تعیین‌کننده‌ شود. شکل‌گیری آینده میهن را نمی‌باید به‌ نتیجهٔ کنش‌ و واکنش‌ها و خط‌ ونشان کشیدن‌ها ‌میان علی خامنه‌ای و ترامپ واگذار کرد. پیکان مبارزه را باید به سمت قلب دیکتاتوری حاکم یعنی نهاد ولایت فقیه و ساختارهای اصلی اعمال قدرت آن نشانه گرفت. از این روباید، نیروها و کنش‌گران سیاسی و مدنی آزادی ‌خواه و میهن ‌دوست را به همکاری و تلاشی سترگ در جهت شکل‌ گیری جبهه واحد ضد دیکتاتوری فراخواند.

خرافه و تعصب

اندیشه آفرین

باورهای افراطی (تعصب) :

افراطی گرایی و تفکر تک بُعدی ، قدرتِ براندازی و نابودیِ بنیادِ هر مکتب فکری را دارد و بی‌تردید آسیب چنین رفتاری ، خودی و غیرخودی نمی‌شناسد. چه این افراط گرایی فردی باشد و چه در قالب یک نظام سیاسی خود را نشان دهد.

جایی که باور یا عقیده وجود داشته باشد یقینا انحراف از آن باور یا عقیده به مثابه ی افراط و یا تفریط آشکار خواهد شد. به وضوح ، قفس ذهنیِ ساخته شده مؤثر از باورهای افراطی مانند تعصب های مختلف ، نه تنها لطمات جسمی و روحی برای شخص به همراه خواهد داشت بلکه در مقیاس بزرگتر ، آسیب های جدی و اساسی به حقوق ذاتی و شهروندی مردمِ یک جامعه وارد می کند.

خرافات: مرحوم دهخدا و دکتر معین در معنای کلمه ی خرافه نوشته اند: عادت و عقیدتی بیرون از مبنای عقل و ناسازگار با آموزه ها و موازین شرع و عرف. خرافه ، برخلاف باور عموم، به تحصیلات و طبقه اجتماعی ربط چندانی ندارد. محیط زندگی به مانند روستا یا شهر، برای قبول یا ردّ آن تاثیر نمی‌گذارد. نشانة سنت‌گرایی و تعارض با دنیای مدرن هم نیست. در نتیجه ، خطرش همه را تهدید می‌کند. حتی آنها که انکارش می‌کنند، اگر در خلوت کمی بیاندیشند، می‌پذیرند که اندکی به این بیماری مبتلا هستند.نشانه های وجود یک اجتماع متعصب و خرافی کدامند ؟

اگر در جامعه و محیطی زندگی می کنیم که توهّم و خیال در فرهنگ آن از جایگاه خاصی برخوردار شده و از طریق خانواده ، نسل به نسل به دیگران منتقل می شود، این جامعه خرافی و دچار باورهای افراطی شده است. اگر در چنین فضای پر ابهامی زندگی کنیم طبیعی خواهد بود که برای رفع مشکلات خود به رمال، فالگیر و خرافه پرست مراجعه کنیم.

جهل و نادانی از تاریخِ طولانی تر و عمیق تری نسبت به دانش و آگاهی بر خوردار است .

چرا که همیشه نادانی ، بستر‌ساز و زمینه ساز دانایی بوده و بنابراین طبیعی است که از عمر بیشتری برخوردار باشد.

هر چه بیراهه ها و باورهای غیر واقعی در یک جامعه زیاد و زیادتر شود، نشانه هایی از سمت و سوی آن جامعه به طرف «باورهای افراطی یا تعصب» و همچنین «خرافه پرستی» بیشتر می شود. ضمن آنکه محیط‌های «خشن و مستبد» اعم از خانواده و یا جامعه استعداد زیادی در ایجاد تعصب و خرافه پرستی دارند. در چنین جامعه ای نه تنها دروغگویی، ریاکاری و قدرت استعماری رشد می یابد، بلکه خلافکاری، انحراف و آسیب های فرهنگی و اجتماعی پررنگ تر می‌شود ...

گرایشات و فعالیت های علمی کم رنگتر می شود.

توجه به ظواهر قضیه بیشتر می‌شود.

بیماری های روحی و روانی و به ویژه افسردگی ها رشد پیدا می کند.

گذشته‌نگری و به امید آینده نشستن بیشتر می شود.

خود‌فریبی و دگر فریبی به شدت رشد پیدا می‌کند.

تعادل و توازن اجتماعی به هم می خورد.

شادابی عمیق و واقعی بسیار اندک خواهد شد.

حال با طرح چند پرسش، به مقایسة مطالب فوق با وضعیت کنونی جامعه ی ایران، می پردازیم.

·                چند وقت است که ایران دچار سوء مدیریت و ناهماهنگی نهادهای پایه شده است ؟

·                چند وقت است که عموم شهروندان ایران از شَعَفِ خاطر و آرامشِ روحی دور مانده اند ؟

·                چقدر از دید و بازدیدها و انسجامِ عاطفی خانوادگی فاصله گرفته اند ؟

·                سطح اقتصادی عموم خانواده های ایرانی چگونه است ؟

·                گرایش به کسب آگاهی و انگیزه ی علم اندوزی به چه میزان است ؟

·                نوجوانان و جوانان در ایران چه آینده ای را برای خود متصورند ؟

·                سن ازدواج و طلاق با استانداردهای زیستی همخوانی دارد ؟

·                و نهایتاً امید به زندگی در بین مردم چگونه است ؟

اگر جواب به این سوالات منفی باشد ، متاسفانه کشور ما ایران مصداق یک جامعه ی منحرف است که فاصله ی زیادی با دستیابی به اهداف و آرمان های فردی و اجتماعی دارد.

محورهای اصلی در شکل گیری این جامعه ی منحرف، اعتقادات فردی و اجتماعی و سطح آگاهی افراد آن جامعه است.

راهکارهای مقابله با باورهای افراطی و خرافات:

- در مبحث اعتقادات فردی و اجتماعی، هیچ چیز مهم‌تر و بنیادی تر از موضوع تربیت، پرورش و فضای خانواده نیست. اینجاست که نقش آموزش به کودکان پُر اهمیّت تر از قبل احساس می شود.

اگر با این رویه به صورت واقع‌گرایانه و علمی برخورد شود، بسیاری از تَبَعاتِ نامبرده شکل نخواهد گرفت. در پی بهبودِ وضعیت فکری، اجتماعی و دیدگاهی، باورهای غلط و نادرست رو به کاستی گذاشته و حرکت در راستای شناخت واقعیت ها بهتر و دقیق تر خواهد شد.- در خصوص میزان آگاهی به ویژه اطلاع داشتن و بی اطلاعی از مباحث مذهبی و دینی، از جمله اساسی‌ترین مواردی است که باید به آن توجه عمیق و همه جانبه داشت. به این دلیل که دین و مذهب بر خلاف گذشته که چراغ هدایت و راه نجات بود ، در جوامع امروزی بیشتر به راه باریک، لغزان و پرخطری تبدیل شده است و می طلبد که پیروان آن بسیار هوشمندانه عمل کنند و در یک کلام بتوانند با روزگار پیرامون، خود را وفق دهند.

نتیجه گیری: برای برچیدن بساط جامعه ی منحرف، چاره ای جز سوق دادن جامعه به سوی تفکر و استدلال وجود ندارد، چون همین تفکر و استدلال است که موجب شکل گیری علم، دانش و منطق می گردد. امروزه نگاه گذرا به گذشته و نگاه عمیق به آینده منطقی به نظر می رسد. متأثر از حقوق ذاتی هر انسان، بحث باور و عقیده کاملا امری شخصی تلقی می شود و نظام های برقرار در کشورهای پیشرفته تلفیق بسیار کمتری با دین و مذهب دارند. بطور مثال اگر فردی به دین و مذهبی خاص گرایش داشت و به بیراهه ی افراط و خرافات کشیده شد، لطماتی برای خود و اطراف خود خواهد داشت. حال اگر یک نظام سیاسی با عَلَمِ دین و مذهب برقرار باشد و به بیراهه ی افراط و خرافات کشیده شود، تصوّر ایجاد یک جامعه ی راکد و ناامید در کنار یک استعمار خطرناک دور از ذهن نیست.

چرا که همراهی دین با سیاست مطابق با رویکردهای شان همواره جز ذهن های بسته و محدود برای اعضای تشکیل دهنده ی آن نظام سیاسی و در قِبَلِ افراد آن اجتماع نخواهد داشت. در نهایت، راه مقابله با استعمار فکریِ افراد، رساندن آگاهی در خصوص حقوق فردی و اجتماعی آنان است.

امیدوارم که سرزمین من ایران از دروغ، خشکسالی و گزندِ دشمنان پاکسازی شود.

آتش به اختیار یا توطئه!!!؟

حمید رضائی آذریانی

دو کشور کانادا و اوکراین که شماری از اتباع خود را در شلیک موشکی به هواپیمای مسافربری اوکراین توسط سپاه پاسداران از دست دادند، هرگونه سازش با رژیم ایران در مورد این پرونده را رد کردند.

اخیرا برخی منابع اعلام کردند که رژیم ایران تفاهم‌نامه‌ای را برای اوکراین فرستاده که در صورت امضا، اوکراین از پیگیری قضایی و جنایی این حادثه دست برمی‌دارد. (در پرونده بمبگذاری آرژانتین نیز به همین گونه به مقامات وقت این کشور رشوه دادند)

منابع آگاه از جزئیات پیشنهاد حکومت ایران در گفت‌وگو با رادیوفردا تأیید کرده‌اند که جمهوری اسلامی به دنبال دستیابی به نوعی تفاهم با اوکراین است که بر مبنای آن اوکراین از پیگیری حقوقی و جنایی این سانحه دست بردارد. این منابع می‌گویند یادداشت تفاهم پیشنهادی به گونه‌ای تدوین شده که به رژیم ایران اجازه می‌دهد از بار مسئولیت در این زمینه شانه خالی کند. همچنین بر اساس طرح پیشنهادی حکومت ایران، پیش‌شرط دریافت غرامت، خودداری خانواده‌های قربانیان از پیگیری مستقل این پرونده است.

وزیر خارجه کانادا در این باره به رسانه‌های کشورش گفته است: این پیشنهاد با گفت‌وگوهایی که ما تا کنون پیش برده‌ایم و نیز با تصمیم راسخ ما درباره اجرای عدالت برای خانواده‌ها همخوانی ندارد.

وی تاکید کرد که امکان ندارد کانادا یا هر کشور دیگری که شهروندانش را از دست داده، هرگز موافقت کند که از حق خانواده‌ها برای بازخواست از رژیم ایران چشم‌پوشی کند.

واکنش اوکراین به اظهارات آخوند دروغگو

دولت اوکراین اظهارات عضو کمیسیون حقوقی مجلس شورای اسلامی در باره ساقط کردن هواپیمای مسافربری را بی‌احترامی به قربانیان این فاجعه دانست. آخوند حسن نوروزی مدعی شده بود که نوع پرواز این هواپیما مشکوک بوده است.بنا به گزارشها، معاون نخست‌وزیر اوکراین امروز سخنان اخیر این آخوند حکومتی را به شدت محکوم کرد و از رژیم ایران خواستار پاسخ سریع درباره مضمون اظهارات وی شد.

آخوند نوروزی در مصاحبه با یک روزنامه داخلی با بیان اینکه هواپیمای اوکراینی تحت کنترل آمریکا قرار گرفته بود و به همین دلیل مسیر او مشکوک بود، از عملکرد سپاه پاسداران در حمله موکشی به هواپیما دفاع کرد.

معاون نخست‌وزیر اوکراین در واکنش به این اظهاراات گفت: ما از حکومت ایران انتظار داریم بی‌درنگ نسبت به اظهارات تاسف‌آور این نماینده توضیح دهد. این اظهارات بی احترامی محض نسبت به جان قربانیان سرنگونی هواپیمای یاد شده است. ده‌ها خانواده ایرانی، اوکراینی، کانادایی، سوئدی، بریتانیایی و افغان خویشاوندان خود را در اثر حمله به شهروندان بی دفاع این هواپیمای مسافربری از دست داده‌اند.

گزارش رادیو فرانسه: حدود سه ماه پس از حادثه دلخراش کشته شدن ۱۷۶ نفر توسط شلیک موشک‌های سپاه به هواپیمای مسافربری اوکراینی، حسن نوروزی، عضو کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی درباره این پرونده و اظهارات مقام ارشد قضایی مبنی بر دستگیر شدن تعدادی در ارتباط با این پرونده، گفته است: اصلا بازداشتی در کار نبوده است.

هواپیمای اوکراینی در اسرائیل دستکاری شده بود

این نماینده مجلس شورای اسلامی، در پاسخ به پرسشی درباره «سرنوشت افراد بازداشت شده» در پرونده هواپیمای اوکراینی، مدعی شد: « فارغ از بازداشت، یا عدم بازداشت، باید بگویم که اساسا نوع پرواز این هواپیما مشکوک بوده است. این هواپیما از کنترل برج مراقبت و مراکز ما خارج شده بود. به نظر می‌رسد این هواپیما تحت کنترل آمریکا قرار گرفته بود».حسن نوروزی، با بیان اینکه «این هواپیما از مسیر حرکت اصلی خود خارج شده بود»، افزود: «نوع حرکت این هواپیما بسیار مشکوک بوده است و مسیر حرکت آن به جای اوکراین به سوی تهران تغییر پیدا کرده بود».

این عضو کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی، ضمن تاکید بر اینکه «با توجه به شواهد و اینکه هواپیما از کنترل ما خارج بوده است»، گفت: «با توجه به این شواهد، بازداشت کردن افراد در این زمینه بی‌معنا است».

حسن نوروزی، نخستین مقام جمهوری اسلامی ایران است که از زمان سرنگون شدن هواپیمای اوکراینی توسط موشک‌های سپاه پاسداران، ادعای «دستکاری هواپیمای اوکراینی» را مطرح کرده و گفته است: «این هواپیما یک هفته قبل از آن در اسرائیل بوده و به نظر می‌رسد دستکاری شده است. برای این هواپیما اهداف خاصی در ایران تعیین شده بود».

عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی ایران، از اقدام سپاه در سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی تقدیر کرده و تاکید کرد: «این هواپیما با تغییر مسیر، خارج از برنامه پروازی خود قرار داشته است و به نظر من، نیروهای نظامی دراین زمینه وظیفه خود را به خوبی انجام داده‌اند (…) و در این زمینه مواخذه و بازداشتی وجود نخواهد داشت».یک روز پس از اظهارات حسن نوروزی در گفتگو با روزنامه همدلی، «یک منبع آگاه» که نامی از او برده نشده، در تماس با این روزنامه، اظهارات این نماینده مجلس شورای اسلامی را «نادرست» خوانده و تاکید کرده است: «همانطور که پیش از این هم اعلام شده چند نفر بازداشت شده‌اند و برای این افراد پرونده قضایی تشکیل شده است». این «منبع آگاه» افزوده است:

«اکنون پرونده این افراد در حال طی کردن روال اداری خود است و تحقیقات همچنان ادامه دارد».

اظهارات حسن نوروزی در تضاد با واکنش حسن روحانی در نشست خبری بهمن سال گذشته است که گفت: «یک اشتباه موردی در این حادثه رخ داد و این اشتباه آنقدر عجیب و غریب بود که آدم باورش نمی‌شد، یعنی اگر کسی می‌آمد به من می‌گفت این حادثه اشتباه اتفاق افتاده است، نمی‌توانستم باور کنم، همین الان هم برایم سخت است که چطور اتفاق افتاد.

روز شنبه ۲۱ دی ماه، چند روز پس از انتشار اخبار دروغ مبنی بر چگونگی سرنگون شدن هواپیمای مسافربری اوکراینی بر فراز آسمان استان تهران، «امیرعلی حاجی‌زاده»، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، بطور رسمی مسئولیت شلیک سپاه به هواپیمای مسافربری اوکراینی را برعهده گرفت.

در پی اظهارات فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه ایران، در یک نشست خبری، گفت: «تحقیقات مفصلی» در ارتباط با «تاثیر سبب و تاثیر مباشر» درباره سقوط هواپیما انجام دادیم و «تاکنون افرادی هم بازداشت شده‌اند».

نگاهی به پيروان آئين يارسان 

آذر ارحمی

با وجود اينكه از آغاز پيدايش دين يارى،پيروان اين دين جز گرايش به حق و حقيقت،توحيد و يكتاپرستى راه و روش ديگرى نداشته اند اما در طول تاريخ با موانع و محدوديتهاى زيادى از سوى حاكمان و دولتمردان مواجه بوده اند.متأسفانه پيروان آئين يارسان هيچگاه از حق و حقوق انسانى و آزاديهاى مدنى و آئينى برخوردار نبوده اند و در هيچ دوره اى امتيازى ولو اندك به آنان داده نشده است.

 پيروزى انقلاب اسلامى و شعارها و ادعاهاى رهبران انقلاب،اميد رهايى و برابرى با ديگر هموطنان را در دل پيروان يارسان ايجاد نمود و آنان را به فردايى بهتر و آينده اى روشن اميدوار نمود.اما عملكرد حاكمان جديد و خودكامگى و تبعيضها و آزار و اذيتهاى هميشگى،تمام دلخوشى و اميدهاى آنان را به يأس و نااميدى تبديل كرد.

باوجود جنگ هشت ساله ايران و عراق و فداكاريها و جانفشانى هاى پيروان يارسان كه در مناطق مرزى ساكن بوده و بار اصلى جنگ را به دوش مى كشيدند،اين تبعيضها و محدوديتها نه تنها رفع نشد بلكه شدت بيشترى يافت.

دراينجا به صورت خلاصه به مواردو از تبعيض و بى عدالتى هاى نظام اسلامى در حق مردم يارسان اشاره ميكنم.

يكى از اين تبعيضها در استخدام افراد مشاهده ميگردد.هزاران نفر از جوانان تحصيلكرده و شايسته و جوياى كار يارسانى به دليل اعتقادات دينى و داشتن سيبيل،از استخدام در مراكز دولتى محروم گشته و هنوز با گذشت چهار دهه از استقرار نظام اسلامى و با وجود وعده و وعيدهاى انتخاباتى كانديداهاى رياست جمهورى و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى اين محروميت ادامه دارد.

چه بسيارند جوانان باهوش و مستعدى كه با هزاران مشكل و فقر و محروميت وبدون هيچگونه امكانات آموزشى و فقط با تلاش و پشتكار خود به دانشگاه راه يافته و در طول دوران تحصيل با دستفروشى و كارشبانه هزينه تحصيل خود رافراهم كرده و حتى تا مقطع كارشناسى ارشد و دكترا به تحصيل ادامه دادند و به اميد استخدام در مراكز دولتى و دستيابى به جايگاهى مناسب،سختى هاى بيشمارى را تحمل كردند اما در آزمونهاى استخدامى و مصاحبه هاى گرينشى با مانع دينى روبه رو شده و از استخدام آنان خوددارى به عمل آمده است.جوانانى كه با داشتن مدرك كارشناسى ارشد و دكترا در خيلى از رشته هاى مشكل دانشگاهى، به جرم اعتقاد مذهبيشان كنار گذاشته شده و هم اينك در آژانس هاى مسافركشى،دستفروشى،كارگرى و بسيارى مشاغل ديگر كه به هيچگونه تحصيل و تخصصى نياز ندارد،مشغولند.

در نظام جمهورى اسلامى،يارسانى كه به خدمات دولتى مشغول مى شود بايد يك عمر در استرس و نگرانى به سر برد و باوجود ارائه خدمات ارزشمند،امكان ارتقاء و پيشرفت براى وى فراهم نمى گردد.چه بسيار ديده شده در مراكز آموزشى مثل مدارس و يا مراكز نظامى و انتظامى،ميزان سواد و آگاهى مديران و يا فرماندهان از زيردستان بسيار كمتر بوده و توانايى لازم براى ارائه خدمت در آنان وجود ندارد اما مسئولين امر براى بهبود وضعيت هيچگاه حاضر به دادن منصب بالاتر به كارمند يارسانى خود نيستند،مگر اينكه شخص يارسانى حاضر شود ازاعتقادات خود دست برداشته و ترك دين خود را اعلام كند.

بسيارى از كارمندان دولتى يارسانى به خصوص در مناطق يارسان نشين تحت فشار انواع برخوردهاى حراستى و اطلاعاتى قرار دارند و گاهاً ديده شده بعضى افراد براى از دست ندادن شغل و درآمد خود،حاضر به خدمت در مناطق بسيار دورافتاده شده اند ولى حتى پس از سالها خدمت در مناطق محروم باز هم با انتقالى آنان به شهر و ديارشان موافقت نمى شود.

اين قبيل برخوردها علاوه براينكه نوعى بى انگيزگى و نااميدى در نيروهاى فعال جامعه ايجاد نموده است، موجب دوگانگى شخصيتى و گسترش ريا و تزوير در جامعه گرديده است.

بى احترامى و تحقير پيروان يارسان حتى در مراكز نظامى و انتظامى هم ديده ميشود و جوانان يارسانى كه به خدمت مقدس سربازى فراخوانده ميشوند بدون وجود هيچگونه قانون يا دستورالعملى توسط بعضى از فرماندهان و يا رده هاى مافوق خود مجبور به كوتاه كردن و يا تراشيدن سيبيل ميشوند و متأسفانه جامعه يارسان هرساله شاهد خودكشى تعدادى از جوانان مؤمن و معتقد است.

موسسین و هیئت تحریریه: 

 

آذر ارحمی - حمید رضائی آذریانی

مدیر مسئول:

          حمید رضائی آذریانی

سردبیر:

آذر ارحمی

 

تماس با ما:

حمید رضائی آذریانی

Tel.: +49 1781476984

Email: Hamidra7050@gmail.com

            آذر ارحمی

Tel.: +49 15788102973

Email  Azarerhamie@gmail.com     

 

آدرس پستی:

Haus-Knipp-Straße .35 

47139 Duisburg

Deutschland

ارزش هر شماره یک یورو

یادآوری:

- نشر هرگونه اثر، سخنرانی و اطلاعیه به معنی تائید نبوده و فقط بدلیل اعتقاد و ایمان راسخ به آزادی بیان و انتقال اندیشه می باشد.

- این نشریه با اعتقاد کامل به انتقال و گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ شده در این نشریه را بدون هیچ محدودیتی  آزاد می داند.

حق ما انسان ها

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر