درباره من

عکس من
فعال مذهبی/ فعال سیاسی / فعال حقوق بشر / فعال حقوق کودکان ونوجوانان /فعال حقوق زنان / فعال حقوق ادیان/ فعال حقوق زندانیان /

۱۴۰۰ تیر ۴, جمعه

فرمانده پلیس راه نظام؛ اگر می‌دانستیم مسافرین خبرنگار هستند، اتوبوس مناسب انتخاب می‌کردیم

تاریخ ارسال 25.06.2021


هادی امیدوار در واکنش به حادثه واژگون شدن اتوبوسی که جان باختن دو خبرنگار را به دنبال داشت، گفت: اگر می‌دانستیم مسافران چه کسانی هستند، حتما اتوبوس مناسب انتخاب می‌کردیم و برایشان اسکورت می‌گذاشتیم.


پیش از این استاندار آذربایجان غربی در مورد این حادثه گفت: این حادثه طبیعی بوده است!


ضررهای هنگفت کشاورزان به دلیل گرانی نهاده‌های کشاورزی

تاریخ ارسال 25.06.2021





 پس از مافیای محصولات کشاورزی این بار گرانی نهاده‌های تولید، کمر کشاورزان را شکسته و زحمات یک‌سال آنها را بر باد داده است.


در ویدیویی که در فضای مجازی منتشر شده، یک کشاورز که ۳۰۰ هکتار صیفی‌جات کشت کرده به دلیل گرانی سموم آفت‌کش قادر به سم‌پاشی زمین‌های زراعی خود نبوده و اکنون در فصل برداشت، به دلیل بیمار بودن محصولات پس از یک سال رنج و زحمت با ضرری هنگفت مواجه شده است.


به دلیل بی‌کفایتی مسئولان، صنعت کشاورزی نیز مانند سایر صنایع دیگر در حال ورشکستگی و نابودی است.

گزارشگران حقوق بشر خواستار توقف اجرای حکم اعدام حسین شهبازی شدند

 تاریخ ارسال 25.06.2021



گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل متحد،‌ با انتشار بیانیه‌ای خواستار توقف اجرای حکم اعدام یک کودک-مجرم شدند.


 جاوید رحمان و موریس تیدبال بینز با انتشار بیانیه‌ای خواستار توقف اجرای حکم اعدام حسین شهبازی نوجوان محبوس در زندان عادل‌آباد شیراز شده‌اند.


گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل متحد در بیانیه خود تاکید کرده‌اند: به غیر از آقای شهبازی در ایران دستکم دو کودک-مجرم دیگر نیز در خطر اجرای قریب‌الوقوع حکم اعدام قرار دارند.


اعدام کودکان و افرادی که در سن کمتر از ۱۸ سال مرتکب جرم شده‌اند به وضوح توسط قوانین بین المللی حقوق بشر ممنوع است.

 

حسین شهبازی در دی‌ماه ۹۷ از بابت اتهام قتل بازداشت شد. او یک‌سال بعد از سوی شعبه ۳ دادگاه کیفری یک استان فارس به اعدام محکوم و حکم در خردادماه ۹۹ توسط دیوان عالی کشور تأیید شده است.


۱۴۰۰ تیر ۳, پنجشنبه

دستاورد دیگری از نظام؛ خرید مرغ با کارت ملی

تاریخ ارسال 24.06.2021


 منابع جمهوری اسلامی اعلام کردند که هر اصفهانی با کارت ملی در هر هفته تنها امکان خرید ۶ کیلوگرم مرغ را دارد.

این مطلب را معاون امور بازرگانی سازمان صنعت و معدن و تجارت استان اصفهان تایید کرده و مدعی شده است: برای کنترل بازار مقرر شد مصرف کنندگان در هنگام خرید کارت ملی ارائه کنند که در سامانه رهتاب ثبت می‌شود و هر فرد با ارائه کارت ملی می‌تواند هفته‌ای ۶ کیلوگرم مرغ بخرد و با توجه به ثبت در سیستم بیش از سهمیه امکان خریداری وجود ندارد.

۱۴۰۰ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

ماهنامه حق ما انسانها چاپ 19 خرداد 1400

 

ماهنامه سیاسی و اجتماعی

حق ما انسان ها

 

نشریه مستقل هواداران حقوق بشر

 

سال دوم شماره نوزدهم  خرداد 1400 / یونی 2021

 

ما هواداران مستقل حقوق بشر، خواهان احترام به حقوق ذاتی (حقوقی که در زمان زایش همراه ماست چون نفس کشیدن، دیدن، شنیدن، رشد، حرکت، احساسات و...) و شهروندی (وظیفه جامعه برای امکان رشد حقوق ذاتی چون امنیت زندگی، رفاه، بهداشت، آموزش، پرورش و...) انسان ها هستیم.

برای آگاهی در زیر کنوانسیون‌ حقوق‌ کودک(مصوب‌ نوامبر ۱۹۸۹) را اعلام می کنیم

۱۴۰۰ خرداد ۲۱, جمعه

مردم بی‌پروا نظر خود را می‌گویند/خامنه‌ای ظالم باید از قدرت کناره‌گیری کند



در آستانه برگزاری نمایش مضحک انتخابات، شهروندان آگاه به صورت بی‌پروا نظر خود را بیان کرده و تاکید می‌کنند که خامنه‌ای ظالم باید از قدرت کناره‌گیری کند.

 

۱۴۰۰ خرداد ۱۳, پنجشنبه

قطعی برق نمادی از شیوه حُکمرانی استبداد مذهبی است



منصور امان

جدول های خاموشی؛ نمودی از رها شدگی اوضاع

هیچگاه به اندازه این دور از نمایش انتخابات ریاست جمهوری مُلاها، وعده های پُر آب و تب مُنتخبان شورای نگهبان پرت و توخالی تر به گوش نرسیده است. در همان حال که “نظام” حتی از تامین برق کشور نیز عاجز است و نان را از دست مردُم قاپ می زند، آنها گزافه رُشد، رفاه و اشتغال در دهان می گردانند و ورد یارانه یک میلیونی، وام ازدواج نیم میلیونی و بسته غذایی ۳۰۰ هزار تومانی می خوانند.

از شهرهای میلیونی تا روستاهای کوچک، جریان برق در گرم و سوزان ترین ماه های سال مُتوقف شده و همراه با آن جریان یافتن عادی کار و زندگی در عمل غیرمُمکن گردیده. تقویم زندگی که بر اثر ویروس کُرونا برای نسل بالنده دانش آموز و دانشجو، اصناف و شرکتها و مشاغل کوچک، کارگران و خوداشتغالها نیمه مُنجمد شده بود، اینک یخ بسته است. فعالیت حیاتی ترین مراکز در عصر ویروس، بیمارستانها و درمانگاه ها، دُشوار یا مُختل گردیده و دستگاه های اُکسیژن ساز و یخچالهای واکسن به ناقوسهای مرگ تبدیل می شوند.

در یک کلام، به جُز اُلیگارشی حاکم و ریزه خوارهایش، هیچیک از بخشهای جامعه از تاثیرات مُخرب و طاقت فرسای قطع برق برکنار نمی ماند. خسارتهای کلان اقتصادی این امر فقط بر دوش جامعه آوار می شود و مشقات آن در زندگی روزمره، روح و روان همه آنهایی را که به تامین برق از سوی حاکمیت وابسته اند، می فرساید.

قطع برق را می توان نمادی از شیوه حُکمرانی استبداد مذهبی دانست، اما تصویر فراگیر از این سبک و سمتگیری هنگامی به دست می آید که این امر در کنار انبوه مُشکلات دیگری که کشور و مردُم با آن دست و پنجه نرم می کنند، گذاشته شود؛ مُشکلاتی که بیشتر آنها حیاتی ترین و ابتدایی ترین زوایای زندگی اجتماعی همچون آب، غذا، کار، هوا، بهداشت، آموزش، حمل و نقل و جُز آنها را در بر گرفته.

پیام نه چندان پنهان در این تصویر می گوید که دستگاه حاکم تامین جامعه و نیازهای آن را وظیفه خود نمی داند و امر “خدمت رسانی” در جایگاه حاکمیت و حُکومت را مساله ای انحصاری و محدود به طبقه حاکم و منافع آن می انگارد. رژیم ولایت فقیه جامعه را به حال خویش رها کرده است، نه برق، نه آب و نه تغذیه آن مُشکل و مشغله اش نیست. مساله “نظام” تمرکُز قُدرت با هر ابزار و انباشت ثروت از هر طریق است.

مردُم در این جهان بینی تا جایی به حساب می آیند که بتوان پس اندازهای شان را در موسسات قرض الحسنه غارت کرد، دارایی شان را در بورس بالا کشید، از سُفره شان دُزدید یا به عُنوان سیاهی لشکر نمایش مشروعیت به کارشان گرفت. جُز این، آنها خود باید ببینند که چگونه می توانند راهشان را در برهوت خلق شده ی ولایت فقیه بیابند.

چنین می نماید که جامعه اینک راهش را یافته است. توده به جان آمده مسیر حل مُشکلات ریز و دُرُشت خود را نه در جهنم رژیم ولایت فقیه، بلکه بیرون از آن می جوید. این همان تحولی ست که نمایش سهل و روتین انتخابات را برای حاکمان هراسان ج.ا به حالت فوق العاده و میدان جنگ واقعی بدل ساخته است.

*****************************

خطر نابودی واکسن‌های کرونا با قطعی برق

درحالی‌که شروع قطعی‌ برق به یکی از نگرانی‌های مراکز درمانی و بیمارستان ها به‌دلیل ایجاد اختلال در دستگاه‌های اکسیژن‌ساز تبدیل شده، حالا از مراکز سلامت منتخب واکسیناسیون خبر می‌رسد که این خاموشی‌های پی‌درپی، زنجیره سرد مخازن انبار واکسن را قطع می‌کند.

برخی از متصدیان مراکز سلامت در همین رابطه به روزنامه همشهری می‌گویند که چنین اتفاقی در حالی رخ می‌دهد که بیشتر مراکز سلامت، زیرساخت‌های لازم از جمله دستگاه‌های ژنراتور تامین برق اضطراری ندارند. همین اتفاق سبب شده تا در این مراکز، بر بسته بودن مداوم یخچال‌های نگهداری واکسن و استفاده از یخ برای تامین سرما در کولدباکس‌ها تأکید شود.

کارکنان این مراکز که نگران ازبین‌رفتن واکسن‌ها هستند می‌گویند درصورتی ‌که این وضعیت ادامه داشته باشد، قطعا برای نگهداری از واکسن‌ها که هر 2-3روز یک‌بار به آنها تحویل داده می‌شود، با مشکل مواجه می‌شوند.

یکی از پزشکان مراکز سلامت که نخواست نامش در گزارش بیاید، دراینباره به این خبرگزاری ایرنا می‌گوید:«‌واکسن‌ها تحمل تغییر دما را دارند اما این زمان هم کاملا مشخص‌شده است و درصورت هرگونه تغییر دمایی که موجب آسیب به واکسن شده باشد با تهیه صورتجلسه واکسن از رده خارج می‌شود.»

او با بیان اینکه نوع واکسن‌ها با یکدیگر متفاوت است، می‌گوید: «برخی از واکسن‌ها اگر درشان باز شود، حتما باید تزریق صورت بگیرد و نمی‌توانند مجددا به یخچال برگردانده شوند. واکسن‌هایی هم که اکنون در ایران مورد استفاده قرار می‌گیرند عمدتا تک‌دوز برای یک نفر و 2دوز تزریق به 2نفر است. تعداد مشخص و مورد نیاز به کولدباکس‌هایی که دارای آیس‌پک و دمای 2تا 8 درجه هستند منتقل و تزریق می‌شوند اما هم‌اکنون نگرانی‌هایی از قطعی برق وجود دارد و ما درصورت قطعی مداوم برق مجبور هستیم که در یخچال را باز نکنیم تا درجه سرما حفظ شود

برای نگهداری واکسن‌های روسی حتما باید از یخ خشک استفاده شود که دمای منفی 20درجه باشد. بعد از خروج از یخچال هم 2ساعت زمان نیاز داریم که یخ آنها باز شود و پس از آن هم 2ساعت بیشتر زمان برای تزریق وجود ندارد. در این وضعیت ما حتی پرتی واکسن هم داشتیم که باید برای دلیل آن صورتجلسه با نماینده حراست نماینده وزارت بهداشت پر می‌کردیم که مبادا واکسن به گروه غیرهدف تزریق شده باشد.”



رقبای نتانیاهو برای تشکیل دولت جدید به توافق رسیدند

در اسرائیل، رقبای سیاسی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این کشور به یک توافق برای تشکیل دولت جدید رسیدند و احتمالا مسیر خروج او از سمت نخست وزیری پس از ۱۲ سال را هموار کردند.

به گزارش صدای آمریکا، رقیب اصلی آقای نتانیاهو، یائیر لاپید، روز چهارشنبه ۱۲ خرداد، رسما اعلام کرد که با متحدان سیاسی برای تشکیل دولت به توافق هایی رسیده است.

یائیر لاپید و شریک اصلی او برای ائتلاف، نفتالی بنت، چندی قبل پایان از ضرب الاجل از پیش تعیین شده در نیمه شب به این توافق رسیدند.

آنها با این توافق مانع آن شده اند که اسرائیل برای پنجمین بار پیاپی در حدود دو سال، یک انتخابات سراسری برگزار کند.

لاپید در توئیتی اعلام کرد که به رئیس جمهوری کشور اطلاع داده است که برای تشکیل دولت به توافق رسیده است.

او نوشت: «این دولت برای همه شهروندان اسرائیل کار خواهد کرد، آنهایی که به آن رای دادند و آنهایی که رای ندادند.»

او گفت این دولت هر کاری برای اتحاد جامعه اسرائیل انجام می دهد.

یائیر لاپید ۵۷ ساله و از حزب میانه‌روی «یش عتید» است. حزب او پس از حزب راست‌گرای لیکود، در پارلمان دوم است.

تحت این توافق، لاپید و بنت به طور گردشی، سمت نخست وزیری را در اختیار خواهند داشت. بنت دو سال اول و لاپید دو سال آخر در این سمت خواهد بود.

توافق لاپید و بنت هنوز نیازمند تایید پارلمان اسرائیل است. اگر پارلمان اسرائیل به این توافق رای مثبت دهد، دوران ۱۲ ساله نخست وزیری بنیامین نتانیاهو، که خود در اسرائیل یک رکورد به حساب می آید، پایان خواهد یافت. به نوشته آسوشیتدپرس، انتظار می رود که این رای گیری اوایل هفته آینده انجام بگیرد.

یائیر لاپید، ۵۷ ساله از حزب میانه روی «یش عتید» است. حزب او پس از حزب راست گرای لیکود، در پارلمان دوم است. لاپید یک روزنامه نگار سابق است که در سال ۲۰۱۲ وارد عرصه سیاست شد و حزب «یش عتید» را بنیانگذاری کرد. لاپید از منتقدان احزاب ارتدکس افراطی در اسرائیل بوده است.

نفتالی بنت، سیاستمدار ۴۹ ساله و رهبر ملی‌گرای حزب راست‌گرای افراطی «یامینا» است. بنت که سابقه وزارت نیز دارد، از کارآفرینان اسرائیلی نیز بوده است. از جمله سوابق بنت، هدایت وزارت آموزش در اسرائیل است.



source https://www.azadegy.de/?p=25581

هدف رژیم از برگزاری نمایشگاه “حماسه ایران” چیست؟



بنیاد میراث پاسارگاد

نمایشگاه «حماسه ایران» در لندن تا چه اندازه برای ایران است

چرا حکومت اسلامی پیشنهاد نمایشگاه «حماسه ایران» را به موزه ی ویکتوریای لندن داده است

چند روزی ست که نمایشگاهی تحت عنوان «حماسه ایران» در موزه ی «ویکتوریا و آلبرت» لندن برگزار شده است. بنا بر گزارش مدیر این موزه «هدف از برپایی این نمایشگاه این است که به یکی از بزرگترین تمدن های تاریخ جهان و گذار این تمدن به قرن بیست و یکم و همچنین گنجینه های بزرگ و مهم آن نگاهی انداخته شود.» باز آنگونه که مدیر نمایشگاه می گوید در این نمایشگاه 5000 سال تاریخ ملی ایران و دستاوردهای فرهنگی ایران تا کنون به نمایش گذاشته شده است.

متاسفانه چند سالی ست که موزه های اروپا روش نادرستی را در ارائه آثار تاریخی ایران داشته اند، به این معنی که فرضا در موزه هایی چون برلین و لوور بیشتر آثار ایرانی به عنوان «هنر اسلامی» معرفی شده است. تا جایی که خیام و زکریا رازی و ابن سینا و فردوسی هم رفته اند در لیست شعرای اسلامی. و آثار هنری زیبایی که به دست هنرمندان ایرانی ساخته شده (چون پس از حمله اعراب به ایران بوده) به نام هنر اسلامی خوانده شده اند.

بنا به گفته «سیدمهدی حسینی متین» کاردار سفارت جمهوری اسلامی در لندن پیشنهاد اولیه برگزاری این نمایشگاه حدود دو سال پیش از سوی سفارت جمهوری اسلامی در لندن مطرح شده و مورد استقبال مسئولین موزه قرار گرفته است» و این یعنی که حکومت اسلامی هدف و منافعی خاص از این نمایشگاه در نظر داشته است. در نشریات حکومتی ایران از اهمیت این نمایشگاه به دلیل تمرکز آن بر «تغییر مذهب، و نقش اسلام در فرهنگ ایران» گفته شده است.

و در برخی از نشریات انگلیسی از آن به عنوان «نمایشگاهی از 5 هزارسال با شکوه عرفانی» نام برده اند.

هنوز از نوع قرارداد حکومت اسلامی با این موزه روشن نیست و به این ترتیب این هم روشن نیست که این بار دیگر چه آثار ایرانی به عنوان اسلامی قالب زده شده و به چه آثار غیر ایرانی نام ایرانی داده اند و در واقع برگزاری این نمایشگاه تا چه اندازه برای ایران است و چقدر برای اهداف حکومت اسلامی؟

البته براساس برخی از گزارش ها در همین دو سه روزه، و مثل همیشه، استقبال از بخش قبل از اسلام این نمایشگاه بسیار زیادتر بوده است. گفته می شود در این قسمت منشور کوروش بزرگ و آثاری از دوره ایلام تا ساسانیان قرار دارد.

نجات تاق کسری در گرو گسترش و طلاکوبی مقبره مسلم بن عقیل!
سه شنبه، 28 اردیبهشت ماه 1400 = 18-05 2021

شکوه میرزادگی: روز سه شنبه 28 اردیبهشت، محمدحسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری در یک نشست خبری اعلام کرد که: «سرانجام دولت عراق برای نجات و مرمت تاق کسری از ایران دعوت کرده است».

در ابتدا و بر اساس گفته طالبیان به نظر می آید که این عراق بوده که اهمیتی به ویرانی های اخیر تاق کسری نمی داده است .اما از آنجا که ما در «بنیاد میراث پاسارگاد» چندین سال است این مساله را دنبال کرده ایم، می دانیم که طی ده سال گذشته سازمان میراث فرهنگی عراق بارها برای نجات تاق کسری از ایران کمک خواسته بود. و بسیاری از فرهنگ دوستان ایرانی در داخل و خارج مرتب از سازمان میراث فرهنگی ایران تقاضای کمک کرده بودند ، ولی مسئولین سازمان میراث فرهنگی در این مورد کاملا سکوت کرده بودند.

در همین ارتباط بنیاد میراث پاسارگاد با دادن هشداری به مردمان ایران، و فرستادن چندین نامه و سفیری به یونسکو از آن ها خواسته بود که تاق کسری را نجات دهند. و یونسکو نیز همیشه پاسخ اش این بوده که «تلاش می کنیم ولی هر دو کشور باید کمک کنند».

و بالاخره طالبیان در همین جلسه دست خودشان را رو کرده و به طور غیر مستقیم گفته است که چرا به تماشای ویران شدن هر روزه ی تاق کسری نشسته بودند، و پاسخی به تقاضاهای عراق و یونسکو و فرهنگ دوستان ایرانی نمی دادند.

او می گوید: «متاسف بودیم که نمی‌توانستیم برای نجات و مرمت آن اقدامی انجام دهیم، اما گاهی مناسبات کشورها را ملاحظه نمی‌کنیم. چندبار به عراق نامه نوشتیم و آن‌ها هربار می‌گفتند تشریف بیاورید.{اما} ما دولت هستیم و عراق باید رسما از ایران دعوت می‌کرد.» و ضمن اشاره به سرانجام پیگیری ها ادامه می دهد: «مکاتبات زیادی انجام دادیم، حتی به ستاد بازسازی عتبات عالیات هم مراجعه کردیم و از آن‌ها خواستیم با توجه به نزدیکی مزار مسلم بن عقیل به طاق کسری، موضوع یکپارچه پیگیری شود. با این حال، منتظر دعوت رسمی دولت عراق بودیم» یعنی شرط حکومت اسلامی برای کمک به مرمت تاق کسری این بود که عراق اجازه دهد که مرمت تاق کسر و مقبره مسلم بن عقیل یک جا انجام شود.

به این ترتیب با میسر شدن گسترش و طلاکوبی مقبره مسلم ابن عقیل (برادر زاده امام اول شیعیان) حکومت اسلامی ممکن است (یادتان باشد! ممکن است) دستی هم به سر و روی تاق کسری بکشد. امیدواریم عراقی ها اجازه ندهند که مرمت این بنا نیز چون بناهای دیگر تاریخی ایران، به وسیله مرمت کارانی ناشی انجام نشود.



source https://www.azadegy.de/?p=25580

ایران؛ خشکسالی بی‌سابقه: سرآغاز بحرانی عظیم و لاینحل

خشکسالی بی‌سابقه در ایران؛ سرآغاز بحرانی عظیم و لاینحل در کشور/ کیومرث امیری

هرانا؛ ماهنامه خط صلح – دهقان پیر با قامتی خمیده و دستهای پینه‌بسته بر روی تپه‌ی مشرف به مزرعه گندمش ایستاده و با حسرت و حیرت دشت را به تماشا نشسته است. تا چشم کار می‌کند مزارع گندم و جو است که به خاطر کم‌آبی و عدم بارش در فصل بهار از سبزی به زردی گرائیده و در حال خشکیدن و نابودی است. لکه‌های ابر که در آسمان هویدا می شوند جرقه امیدی به دل پیرمرد راه می یابد و بی اراده با خودش می‌گوید: یعنی می‌شود ببارد؟! ولی بهار است و هفته‌هاست که از باران خبری نیست.

دیدن مزارع تشنه بار دیگر زخم دلش را تازه می‌کند. آه بلندی می‌کشد و به اطراف چشم می‌گرداند تا چشم کار می‌کند مزارع جو و‌ گندمی است که به دلیل بی‌آبی به زردی گرائیده و آخرین رمقشان را از دست داده‌اند و در حال خشکیدن و از بین رفتن هستند. دیدن این صحنه مرد دهقان را سخت رنج می‌دهد. رنجی که تا عمق جانش را می‌آزارد.

آه خدایا! آن همه رنج و تلاش، آن همه دوندگی و هزینه کردن زمان کشت و اکنون حاصل سوخته و بی‌ثمری است که او و میلیون‌ها کشاورز دیگر چون او را به خاک سیاه نشانده است!

یادش میاد اگر زمین‌هایشان دیم نبود و یادش میاد کاش آن سد زده می‌شد و کاش این چاه حفر نمی‌شد و …. و این دست‌کاری‌های ناشیانه که در طول نیم قرن اکوسیستم منطقه را به طور کلی با تغییر و بحران روبرو و به این شیوه نابود کرد تا جایی که دیگر به آسمان هم نمی‌شود امید داشت و هیچ دادرسی هم نیست.

ته قلبش می‌گوید آسمان هم با ما قهر کرده است و دیگر نمی‌بارد. با دنیایی از حسرت و اندوه بار دیگر کشتزارها را از نظر می‌گذراند، فاجعه‌ای هولناک و یک تراژدی دردناک و وصف‌ناشدنی در اینجا در حال وقوع است. این را مرد دهقان که همه‌ی امیدش برای معاش را از دست داده است بیشتر از هر کسی می‌فهمد و بو می‌کشد و با تمام وجودش حس می‌کند. ناامیدانه راه خانه را پیش می‌گیرد و خاموش می‌گرید و می‌رود تا فردای بی نان و آذوقه‌ای خود و خانوارش و میلیون‌ها چون خود را به عزا بنشیند.

فلات بزرگ و باستانی ایران در طول تاریخ بارها و بارها خشکسالی را به خود دیده و تجربه کرده است. خشکسالی‌های موقت، طولانی و گاه و بی‌گاه. سابقه این معضل تا جایی هست که پادشاهان و بزرگان ایران باستان را به نیاش و درخواست از درگاه اهورا مزدا وا داشته است تا سرزمین ایران را از خشکسالی و دروغ محفوظ نگه دارد.

خشکسالی و دروغ دو مصیبت بسیار خطرناک به حال زمین و بشریت. دو پدیده‌ی شومی که در این برهه‌ی تاریخ نزدیک به نیم قرن است تمامیت سرزمین ایران را با مردمانش به ستوه آورده و به سقوط قهقهرا کشانده است.

تاریخ گواه بر این مدعاست که همه‌ی آن‌خشکسالی‌ها با تلاش برخی دولت‌مندان و تدبیر مردم تلاشگر و با تجربه ایرانی به نیکی از سر گذرانده شد بدون آنکه خسارات سنگینی را باقی بگذارند و در تعریف دیگر با همت و تدبیر ایرانیان راستین آن خشکسالی‌ها مهار شدند و سال‌های پر از خیر و برکت و باران خیز باز از راه رسیدند و مملکت ایران نجات یافت از خشکسالی و از یاس و ناامیدی مردمانش.

اما این بار و در این نیم قرن اخیر گویی این مصیبت بزرگ دست بردار از سر ایران زمین و مردمانش نیست. مصیبتی که همراه با مشکلات گرم شدن زمین و دروغ‌های شاخدار سردمداران و مسئولین و مهندسین کذا و کذا و ناشی‌کاری‌های نامعمعاران نان به نرخ روز خور نزدیک به نیم قرن متوالی است ادامه دارد و در سال زراعی جاری خشونتش را به تام و تمام نشان داده چرا که کشاورزان تقریبا سراسر کشور دانه‌ای حتی از کشته‌های خود برداشت نکردند و هر چه کاشته بودند درست در زمانی که چیزی به برداشتشان نمانده بود به‌دلیل عدم بارنگی در بهار نیست و نابود شد و از بین رفتند. دهقانانی که زردی کاشتند تا سبزی درو کنند حال با خاک سیاه مواجه شدند و آه ار نهادشان برآمده است بی‌آنکه دادرسی داشته باشند.

گذری بر بخش کشاورزی و آب و هوایی ایران طی نیم قرن گذشته

گذری بر بخش کشاورزی و آب و هوایی ایران طی نیم قرن گذشته گویای این واقعیت تلخ و نگران کننده است که فلات ایران به دللایلی که به طور مختصر به دنبال خواهد آمد در مرز نابودی و عدم امکان زندگی در آینده نزدیک در آن طبق نظر کارشناسان قرار دارد.

طی حدود نیم قرن گذشته شاهد آن بودیم با از بین رفتن و سقوط سلسله پهلوی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران تمامی طرح‌های مطالعه شده و حتی در دست اجرا در بخش آب و خاک و کشاورزی با عنوان طرحهای طاغوتی از دید انقلابیون؟! و تازه به دوران رسیده‌ها کنار گذاشته شد و به باد فراموشی سپرده شدند و سپس بعد از آنکه تا سال‌ها از گذشت انقلاب اسلامی و در تمام طول هشت سال جنگ ایران با عراق کوچک‌ترین طرح و برنامه و حتی نگاهی به بخش مهم آب و هوایی و کشاورزی در کشور وجود نداشت و این بخش به طور کلی از یاد رفته و رها شده بود و اصولا مسئولین جمهوری اسلامی ارزش و اهمیتی برای این بخش قائل نبودند و شاید هم به مخیله آنها راه نیافته بود اما در پایان جنگ، بخش کشاورزی کمابیش مورد توجه مسئولین قرار گرفت آن‌هم نه با دیدی تخصصی و جدی بلکه بیشتر با نگاهی سیاسی و باری به هر جهت به سراغ بخش کشاورزی آمدند؛ آن‌‎هم نه با در نظر گرفتن جمیع جهات آب و خاک و هوا بلکه به طور ناشیانه و آنچه نبایست اتفاق بیافتد اتفاق افتاد. به این معنی که علیرغم آنکه خشکسالی در هر کجا که اتفاق بیافتد عوامل متفاوتی دارد ولی در ایران عمده‌ترین عوامل خشکسالی دخالت انسانی بوده و دست‌اندازی در آب و خاک زیر سایه مدیریت ناکارآمد و غیر متخصص و بدتر از آن با نگاه سیاسی و غیرمسئولانه و متاسفانه رانتی و بدون نظارت به این بخش بسیار مهم و حیاتی پرداخته شده است که نتیجه آن به همراه خشکسالی به بحران بزرگ بی‌آبی در کشور منجر شد. این ضایعه که بهتر است از آن با عنوان فاجعه یاد کرد بسیاری از کارشناسان متعهد را به این نتیجه تلخ و دردناک رسانده است که اعلام کنند با ادامه شرایط موجود در آینده نه چندان دور زندگی در فلات ایران غیرممکن خواهد بود و در این رابطه به خشک شدن سه‌چهارم از دشت‌های ایران طی چهار دهه گذشته و نابودی دستکم چهار دشت بزرگ کشور اشاره می‌کنند. تا جایی که در شرایط فعلی کشور نه تنها با مشکل و کمبود شدید آب کشاورزی مواجه بوده بلکه برای تامین آب آشامیدنی نیز هم اکنون علاوه بر قطعی اب مکرر در بیشتر شهرها به بسیاری از شهرهای کوچک و روستاها نیز با تانکر آبرسانی می‌شود و مردم در مضیقه قرار دارند.

حال چرا و چگونه کشور با این همه امکانات و این وسعت و با ۸۵ میلیون نفر جمعیت به چنین سرنوشتی دچار شد و هنوز بررسی دقیق و علمی صورت نگرفته است ولی آنچه آشکار است و از چشم پنهان نبوده و از نظر کارشناسان دور نمانده است عمق فاجعه‌ای است که طی این سال‌ها بر محیط زیست و آب و هوای ایران و کشاورزی آن رفته است.

متاسفانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و روی کارآمدن انقلابیون مسلمان به فرمان آیت‌الله خمینی ارگانی به نام جهاد سازندگی در موازات با وزارت کشاورزی به وجود آمد و تشکیل شد. این ارگان که فعالیتش با نیروهای انقلابی و غیر متخصص به امور کشاورزی تشکیل شد بی‌محابا و لجام گسیخته به دخالت در امور آب و خاک و زمین و کشاورزی پرداختند و با دستکاری و دخالت همه‌جانبه و غیر تخصصی در همه امور ابتدا و قبل از هر چیز با رها کردن آب‌های سطحی و قنوات و رودخانه‌ها سیاست استفاده از سفره‌های آب زیرزمینی را برای استفاده در بخش کشاورزی و آشامیدنی پیش گرفتند و دولت‌های وقت نیز برای نیل به خودکفایی خیالی وزارت کشاورزی را هم ملزم به پیروی از چنین سیاست غلط و اشتباهی در این بخش کردند. لذا چاه‌های عمیق و نیم‌عمیق در کوتاه مدت و با سرعت در سراسر دشت و دمن‌های کشور و با هزینه‌های گزاف برای کشاورزان حفر شد؛ تا جایی که حتی کشاورزان را با پرداخت وام تشویق و حتی مجبوز به حفر چاه کردند و این امر باعث شد کشاورزان نگاه خود را به طور کلی از استفاده از آب‌های سطحی و رودخانه‌ای بردارند و تمامی تلاششان را در جهت حفر چاه‌های عمیق و نیم‌عمیق که گاه تا عمق ۶۰۰ متر هم پیش رفت و متاسفانه با آبیاری به شیوه سنتی معطوف دارند و به این شکل استفاده از سفره‌های آب زیر زمینی بی ضابطه و بی حد و مرز سال‌های طولانی ادامه یافت تا جایی که امروزه کارشناسان متعقدند بیش از ۸۰ در صد از سفره های آب زیر زمینی کشور از بین رفته، امری که غیر قابل جبران است و خشکی منطقه و رانش زمین و بسیاری مشکلات و معضلات محیط زیستی و آب و هوایی را در پی داشته و خواهد داشت.

از سوی دیگر دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی؟! با اقدام به سد سازی در سطح وسیع و آن‌هم زیر نظر نیروهای غیر متخصص و ناکارآمد نظامی سپاه پاسداران و با دخالت مستقیم نظامیان که صد درصد مطالعه و اجرای سدسازی‌ها را عهده‌دار شدند و بدتر از آن با نگاه سیاسی و خودی و غیر خودی به استان‌ها، آب رودخانه بررگ زاینده‌رود را به سمت کویرهای یزد هدایت کردند و زاینده‌رود بر اثر آن خشکیده شد و یا آب رودخانه سیروان در استان کردستان را با صدها کیلومتر فاصله با ایجاد ستون‌هایی به طول شصت کیلومتر و لوله‌گذاری‌های طولانی و ایستگاه‌های پمپاژ متعدد و با هزینه‌های زیاد به دشت عباس در جنوب کشور هدایت کردند و مسائل دیگری که جای بحث آن‌ها در اینجا نیست؛ متاسفانه این امر باعث تغییرات وسیع در اکوسیستم مناطق وسیعی از کشور شد و نتایج آن خشکسالی‌های غیر طبیعی و نابودی و خشکیدن دریاچه‌ها و رودخانه‌ها و صدها سراب و قنات و چشمه‌ها را به دنبال داشت و اعتراضات گسترده و اختلاف و جنگ و درگیری بین کشاورزان ساکن این مناطق را به روندی دائمی دامن زده است و در نقاطی شور شدن آب مناطق را باعث شده است.

امروزه با نگاهی کلی به کلیت وضع آب و هوایی ایران متاسفانه به این نتیجه تلخ و نگران‌کننده می‌رسیم که به دلیل مدیریت ناکارآمد و غیر مسئول جنگل‌های وسیعی در کشور که در خنک نگه داشتن منطقه نقش بزرگی داشتند، نابود شده و رودخانه‌های بزرگ خشکیده و از جریان افتاده‌اند؛ دریاچه‌های زیادی برای همیشه خشک شده‌اند که مرگ آبزیان و نابودی نسل بسیاری از پرندگان را به دنبال داشته است. منابع طبیعی کشور و هزاران گونه گیاهی و جانوری در کشور دچار خسارات‌های جبران‌ناپذیر و اکثرا نابودی دائمی شده و امید ملت را به ناامیدی تبدیل کرده و نتایج اندوه‌بار نداشتن امید به زندگی در کشور را تا درجه زیادی کاهش داده است؛ تا جایی که می‌توان گفت این امر یعنی از عوامل عمده خودکشی‌ها، فقر و اعتیاد در جامعه و بسیاری ناهنجاری‌های اجتماعی شده است.

امروزه کارشناسان و صاحب‌نظران آمار و اطلاعات بسیار نگران‌کننده‌ای از وضعیت آب و هوایی و کلیت زندگی ملت را اعلام می‌دارند و در زمینه‌ی آب که مایه اصلی حیات است متعقدند ایران به مرز ورشکستگی آب رسیده است و آینده بسیار نگران کننده‌ای در پیش رو دارد.

با این حال متاسفانه هیچ اراده‌ای در جهت توجه و برنامه‌ریزی برای نجات این فلات بزرگ و ساکنانش از این مصیبت و مشکل عظیم وجود ندارد.



source https://www.azadegy.de/?p=25579