۱۴۰۱ اردیبهشت ۳۱, شنبه

خودکشی دختر نوجوان ۱۶ ساله در قطور

خودکشی دختر نوجوان ۱۶ ساله در قطور

 روز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت‌ماه، یک دختر نوجوان ۱۶ ساله در شهر قطور از توابع شهرستان خوی از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زد و جان باخت. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت‌۱۴۰۱، یک دختر نوجواندر شهر قطور دست به خودکشی زد.

هویت این نوجوان شیلان جهانگیری، ۱۶ ساله و اهل قطور از توابع شهرستان خوی توسط هرانا احراز شده است.

وی از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زده و جان خود را از دست داده است.

سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

 

 

خودکشی یک نوجوان ۱۶ ساله در ملکان

خودکشی یک نوجوان ۱۶ ساله در ملکان

امروز چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه، یک پسر نوجوان ۱۶ ساله در شهرستان ملکان واقع در استان آذربایجان شرقی، از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زد و جان باخت. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱، یک پسر نوجوان در شهر ملکان دست به خودکشی زد.

هویت این نوجوان سعید پوررستم وند، ۱۶ ساله توسط هرانا احراز شده است.

وی از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زده و جان خود را از دست داده است.

سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

«پناه» قربانی قصور پزشکی شده است؟

«پناه» قربانی قصور پزشکی شده است؟

ایسنا/خراسان رضوی آبان ماه سال گذشته بود که  نوزادی بر اثر دریافت گاز CO۲ به جای اکسیژن در بیمارستانی تخصصی در مشهد، فوت کرد. در فروردین ماه امسال نیز طی اتفاقاتی که در جریان تولد نوزادی به نام پناه رخ داده، او  دچار فلج مغزی شده و در حال حاضر تون عضلانی ندارد. پدر پناه پرستار و مادر او ماماست. پدر پناه قصور پزشکی را عامل این اتفاق می‌داند.

 پدر پناه با حضور در تحریریه ایسنا در خصوص این اتفاق اظهار کرد: همسر من برای زایمان خود تحت نظر پزشک زنان بود. تاریخ زایمان در سونوگرافی بیست‌وسوم فروردین تخمین زده شده بود. در آخرین ویزیت، دکتر گفت که اگر تا این تاریخ دردهای زایمانی شروع نشد، روز بعد یعنی بیست‌وچهارم فروردین به مطب مراجعه کنید تا دستور بستری به بیمارستان بدهم. دردهای زایمانی تا آن تاریخ شروع نشد و بیست‌وچهارم فروردین به مطب مراجعه کردیم و دکتر دستور بستری در بعدازظهر آن روز را داد.

بعدازظهر بیست‌وچهارم فروردین به این دلیل که همسرم هیچ درد رحمی و انقباضاتی که منجر به زایمان می‌شود نداشت، دو نوبت قرص میزوپرستول زیرزبانی به او دادند که یک کار عادی و روال است. تا صبح بیست‌وپنجم فروردین هیچ اتفاقی نمی‌افتد و مامای شیفت صبح با انجام معاینات تهاجمی سعی می‌کند مراحل اولیه زایمان انجام شود. تا ساعت۱۰ صبح که پس از معاینات شدید، کیسه آب به‌صورت جزئی و قطره‌ای پاره می‌شود.

 بعد از ظهر بیست‌وپنجم فروردین و پس از اتمام شیفت مامای صبح؛ این فرد با من تماس گرفت و گفت اگر می‌خواهید به عنوان مامای همراه در شیفت بعدازظهر بالای سر همسرت باشم، ۵۰۰ هزار تومان به من بده. گفتم که مشکلی بابت پرداخت هزینه ندارم و این پول را به شماره حسابی که دادند واریز کردم. پس از این موضوع فهمیدم که مامای همراه بودنِ یک مامای شیفت، غیرقانونی است و مامای همراه باید از بیرون بیمارستان بیاید؛ در صورتی که مامای شیفت صبح بیمارستان بعدازظهر آن روز و بعد از پول گرفتن از من به عنوان مامای همراه آنجا بوده است. همچنین غیرقانونی است که مامای همراه معاینه انجام دهد.

ماما بعدازظهر آن روز دوباره شروع به انجام معاینات تهاجمی کرد، حدود ساعت چهار یا پنج بعدازظهر این ماما شروع به انجام مانور فوندال کرد. مانور فوندال مانوری ممنوع است، در مانور فوندال با آرنج زیر سینه مادر را فشار می‌دهند تا بچه به دنیا بیاید. دو نفری یکی از سمت راست و یکی از سمت چپ روی همسر من مانور فوندال انجام دادند اما در پرونده پزشکی همسرم هیچ چیزی ننوشته‌اند. از آنها پرسیدم چرا این کار را انجام دادید اما آنها این موضوع را انکار می‌کنند در صورتی که همسر من ماما بوده و می‌داند چه بلایی سر او آورده‌اند.

این پدر با اشاره به اینکه فرزندشان نسبتا کمی درشت بوده و مادر هنوز آمادگی زایمان و دردهای شکمی مربوط به آن را نداشته است، عنوان کرد: «علی‌رغم این موضوعات و به علت اجرای مانور فوندال بچه وارد کانال زایمان شده و سر او دیده می‌شود. به این دلیل که خود من پرستار بوده و هنگام تولد نوزادان حضور داشتم، می‌دانم که اصطلاحا به آن تاجی شدن سر بچه می‌گویند. پس از تاجی شدن سر فرزندمان دستگاه وکیوم را سر بچه می‌اندازند تا او را بیرون بکشند اما موفق نشده و دو بار این کار را انجام می‌دهند. بچه هنوز در کانال زایمان گیر کرده بوده و سرش به‌ دلیل این وکیوم شدید، خونریزی می‌کند.

 پس از اینکه دیدند چاره‌ای ندارند ساعت ۱۸:۱۵ به من زنگ زدند تا برای سزارین رضایت دهم اما من از اول گفته بودم که سزارین کنید و خانم من توان ندارد که فشار زایمان طبیعی را تحمل کند. همسرم را هنگام انتقال به اتاق عمل دیدم و او گفت که به من اپیدورال زدند که تقریبا منجر به بی‌حسی اندام‌های پایین می‌شود و پس از تزریق آن نمی‌توان برای زایمان طبیعی به خوبی فشار وارد کرد. پرسیدم که بچه کجاست و همسرم گفت که سر بچه تاجی شده است. من به دکتر گفتم اگر سر بچه تاجی شده و در کانال زایمان است درحال خفه شدن است و وی در جواب به من گفت «نه انشاالله طوری نمی‌شود.»

 آنها حدود ۲۰دقیقه سزارین کرده و بچه را با آپگار دو به دنیا آوردند؛ آپگار دو یعنی مرده. در دقیقه اول به این دلیل که به بچه نفس نرسیده بچه کاملا سیاه بوده اما ضربان قلب داشته است. بچه هیچ پاسخی از جمله گریه نداشته و عضلات او مانند فردی که فلج شده کاملا شل بوده است. پس از زایمان، پناه در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان (NICU) بستری شد اما جالب اینجاست که در دقیقه پنج تولد، آپگار بچه را هفت ثبت کرده‌اند. پس از آسفیکسی شدید فرزندمان، به دلیل وجود نداشتن دستگاه هایپوترمی در این بیمارستان، دو ساعت و نیم بعد از تولد، فرزندم را به بیمارستان ام‌البنین انتقال دادند تا در آنجا هایپوترم شود.

 با نشان دادن آپگار ثبت شده در بیمارستان  به فوق تخصص نوزادان بیمارستان ام‌البنین او خندید و گفت من بچه را با این آپگار تحویل نگرفتم. به پزشک قانونی شکایت کردم و پزشک قانونی در نامه‌ای از فوق تخصص نوزادان بیمارستان ام‌البنین نوع بیماری، زمان ابتلا به بیماری، علت بستری و آپگار در زمان تحویل به بیمارستان را جویا شد؛ یعنی آپگار هفتی که در بیمارستان تخصصی ثبت شده دروغ بوده است. با اینکه بچه من را داخل دستگاه هایپوترمی گذاشته‌اند، اما به احتمال خیلی زیاد پناه آسیب مغزی دیده است. در حال حاضر فرزند من تون عضلانی ندارد یعنی بدنش مانند بچه‌های فلج مغزی شل است».

وی با اشاره به اشتباه محاسباتی و  گرفتن هزینه اضافی هنگام ترخیص دخترش از بیمارستان تصریح کرد: «پناه دو ساعت در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان (NICU) بستری بوده است؛ یعنی از ساعت ۱۸:۱۵ تا ۱۸:۳۰ بیست‌وپنجم فروردین سزارین انجام دادند و ساعت ۲۰:۳۰ نیز وی به بیمارستان ام‌البنین منتقل شد. برای حساب کردن مخارج بیمارستان تخصصی در حالی که حال خوبی نداشتم به من گفتند ۵ میلیون تومان و این مبلغ را پرداخت کردم اما بعد از اینکه به خانه رفتم فکر کردم که چرا باید برای دو ساعت ۵ میلیون تومان از من بگیرند؟ حدود ۳ روز بعد از این موضوع به بیمارستان مراجعه کرده و گفتم چرا برای ۲ ساعت ۵ میلیون تومان پول گرفته‌اید که در جواب گفتند ۲ ساعت نبوده و بچه شما از ۱۸:۳۰ به بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان (NICU) منتقل شده و تا ۸ صبح فردای آن روز در این بخش بستری بوده است.

عکس برگه اعزام فرزندم در ساعت ۲۰:۳۰ روز بیست‌وپنجم فروردین را به بیمارستان ام‌البنین نشان دادم و آنها پس از برقراری چند تماس تلفنی نامه‌ای جلوی من گذاشتند و گفتند طبق این نامه سوپروایزر شیفت دستور داده است که بچه شما همراه با مادر ترخیص شود. من در پاسخ گفتم پس چرا ترخیص پناه را ساعت ۸ صبح بیست‌وششم فروردین ثبت کرده‌اید در حالی که همسر من ساعت ۱۸ آن روز ترخیص شده است. بعد از جلسه‌ای که آنها بین خودشان برگزار کردند مدیر بیمارستان نامه‌ای امضا کرد و مبلغی حدود ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان به من عودت دادند».

پدر پناه همچنین تصریح کرد: «مسئولان بیمارستان می‌خواستند که من شکایت نکنم و مدیر بیمارستان تخصصی گفت که صبر کنید و منتظر نتیجه جلسه درون‌سازمانی ما باشید. جلسه آنها به درد من نمی‌خورد و باید پاسخگو باشند تا دیگر این اتفاقات تکرار نشود. امیدوارم با رسانه‌ای شدن این موضوع حداقل این اتفاقات برای افراد عادی پیش نیاید. من و همسرم می‌دانستیم که چه خبر است و به طور مثال متوجه بودیم که مانور فوندال چیست اما افراد عادی از این موضوع بی اطلاع‌اند».

وی ادامه داد: «اگر خداوند به من فرزند معلولی می‌داد مشکلی نداشتم اما بچه من سالم بوده و هیچ مشکلی نداشته است و تنها به‌ دلیل یک قصور پزشکی در بیمارستانی که در آبان سال گذشته نیز با قصور آنها یک نوزاد فوت کرد، فلج شده است. آن بچه فوت کرده و راحت شد اما در حال حاضر من با یک دختر معلول باید چه کار کنم؟ اختلاف سنی ما ۳۰ سال است، در زمانی که من ۶۰ سال سن داشته و دخترم ۳۰ ساله است چه کاری از دست من برمی‌آید؟ بچه ما سالم بود اما در حال حاضر تون عضلانی ندارد؛ یعنی فلج است. همسرم می‌گوید پیش از سزارین نیز برای بار سوم یا چهارم قصد اجرای مانور فوندال داشتند که اجازه این کار را نداده است و همچنین می‌گوید که متخصص زنان یک بار نیز او را معاینه نکرده و تمام معاینات را ماما انجام داده است».

وی خاطرنشان کرد: «خواسته من با رسانه‌ای کردن این موضوع این است که نشان دهم فردی وجود دارد که این موضوعات را پیگیری کند و قرار نیست هر پنج ماه یکبار، اتفاقی مشابه در یک بیمارستان رخ دهد. به مردم توصیه می‌کنم گول تبلیغات بیمارستان‌های خصوصی و تبلیغات فضای مجازی را نخورند».

دکتر ایوب توکلیان، جانشین معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی مشهد در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص وضعیت این پرونده و اقدامات انجام شده اظهار کرد: سازمان نظام پزشکی مرجع اصلی رسیدگی به پرونده‌های قصور پزشکی و بررسی زوایای مختلف پزشکی و حقوقی آن است. این مورد اتفاق افتاده اما تا زمانی که بررسی کامل پرونده توسط تیم پزشکی واجد صلاحیت در سازمان نظام پزشکی انجام نشده و آنها نظر نهایی را ندهند، مرجع دیگری صلاحیت نظر دادن ندارد.

وی افزود: نمی‌توان این موضوع را تایید کرد که در این بیمارستان به طور سیستماتیک و روتین تخلفات و قصورهای پزشکی در حال انجام است. همکاران تیم نظارتی دانشگاه در حال بررسی پرونده این بیمار و به طور کلی رعایت ضوابط و استانداردها در این بیمارستان هستند.

جانشین معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی مشهد تصریح کرد: روزانه ده‌ها هزار نفر در مراکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و بخش‌های خصوصی و دولتی در حال دریافت خدمات هستند. باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که وقایع ناخواسته حتی قصور پزشکی امری است که  در همه جای دنیا حتی در پیشرفته‌ترین کشورها رخ می‌دهد اما این موضوع نباید به منزله نقص یا ضعف سیستم درمان تلقی شود. آمار وقایع ناخواسته بالا نیست اما اگر احساس شود قصوری بوده، این موضوع از مراجع قانونی پیگیری شده و هیچ اغماضی در قبال آن صورت نخواهد گرفت.

همچنین برای پیگیری این پرونده از نظام پزشکی مشهد چندین بار با رئیس سازمان نظام پزشکی مشهد تماس گرفتیم و پیامک ارسال کردیم اما پاسخی دریافت نکردیم.

پی‌نوشت:

آسفیکسی: در پزشکی به وضعیتی گفته می‌‍شود که در پی غیرعادی شدن تنفس، رسیدن اکسیژن به بدن با دشواری بسیار جدی روبه‌رو شود. مهم‌ترین علت آسفیکسی خفگی است. آسفیکسی باعث کمبود اکسیژن در بدن شده و ابتدا به بافت‌ها و اندام‌های حساس مانند مغز آسیب می‌زند.
دستگاه هایپوترمی: با این دستگاه دمای بدن کاهش پیدا کرده و متعاقبا نیاز به اکسیژن بدن نیز کاهش می‌یابد و در نتیجه مدت زمانی که بافت زنده می‌ماند طولانی‌تر می‌شود.

 

۱۴۰۱ اردیبهشت ۳۰, جمعه

دو روستا؛ یک معلم/ هدررفت استعدادها در مناطق مرزی

دو روستا؛ یک معلم/ هدررفت استعدادها در مناطق مرزی

به گزارش خبرنگار ایلنا، قرارگاه جهادی عدالت تربیتی و نصیب آموزشی برابر و هدفگذاری ۱۶ استان مرزی برای تحقق این عدالت و برخورداری، طرحی است که وزیر آموزش و پرورش در دست دارد و اقداماتی برای تحقق آن انجام شده است. «مصطفی نخعی» نماینده نهبندان و سربیشه در استان خراسان جنوبی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا درباره طرح عدالت آموزشی و تحقق آن در ۱۶ استان مرزی گفت: بحث عدالت در حوزه‌های مختلف از جمله آموزش از اصول مشخص قانون اساسی است و برای دولت در همه بخش‌ها الزامی است. پیش از این هم تلاش‌هایی صورت گرفت، اما واقعا فاصله بین مناطق محروم و مناطق مرزی با مناطق برخوردار و مرکز، قابل توجه است و این نشان می‌دهد سیاستگذاری‌ها و اقداماتی که تا به حال انجام شده، خیلی نتوانسته موجب تحقق عدالت شود و این یک ایراد بزرگ است. امیدواریم دولت سیزدهم و وزاتخانه جدید بتوانند قدم‌های مهمی را در جهت استقرار عدالت آموزشی در کشور بردارد.

استعدادها در مناطق مرزی هدر می‌روند

او در ادامه گفت: ما استعدادهای فوق العاده‌ای را در مناطق محروم و مرزی کشور داریم که اینها مورد توجه قرار نمی‌گیرند و از آنجایی که آن‌ها از امکانات کافی برخوردار نیستند، خیلی از این استعدادها هدر می‌رود. اگر واقعا به این افراد توجه شود و بحث عدالت آموزشی هم بیش از گذشته مورد توجه قرار بگیرد و برای استقرار امر عدالت و عادلانه کردن توزیع امکانات و معلمان مدارس و… تلاش شود، طرح آموزش و پرورش در این زمینه می‌تواند به شکوفا شدن استعدادها منجر شود.

نخعی با تاکید بر اهمیت بعد انسانی این مسئله تصریح کرد: همانقدر که امکانات آموزشی اهمیت دارد، بعد انسانی کار که همان معلمان هستند، بسیار مهم است. مسئولان باید سازوکاری پیدا کنند که معلمان باسابقه و مطرحی که در کشور حضور دارند و صاحب تجربه و خواهان تحول هستند، دانش آموزان در مناطق کم برخوردار هم از نعمات آن‌ها بهره‌مند شوند و این نکته یعنی تقویت نیروی انسانی و شاید بیشتر از امکانات آموزشی در تحقق عدالت آموزشی می‌تواند نقش داشته باشد. مسئولان حوزه آموزش باید با هر روشی که می‌دانند برای تحقق این امر تلاش کنند تا شاهد رشد عدالت آموزشی باشیم.

ساختار بودجه؛ اشکال اصلی در تحقق عدالت آموزشی

نماینده مردم نهبندان و سربیشه با اشاره به اینکه نه تنها منبع قانونی برای تحقق عدالت آموزشی وجود دارد، بلکه الزام قانونی هم برای این امر داریم، خاطرنشان کرد: طبق قانون اساسی دولت‌ها مکلف بودند که این کار را انجام دهند. در مناطق مرزی به دلیل بی‌توجهی‌های بسیار در ابعاد مختلف به خصوص در زمینه معیشت، مسائل اقتصادی، بیکاری و… مشکلات زیادی وجود دارد. در این مناطق جمعیت کمتر است و روز به روز هم متاسفانه جمعیت این مناطق کمتر هم می‌شود.

او افزود: ساختار بودجه در کشور ما عمدتا متکی بر جمعیت است و وقتی منطقه یا استانی جمعیت قابل توجهی ندارد، به همان نسبت هم از بودجه عمومی کمتر استفاده می‌کند و این یعنی مناطق کم برخوردار مرتب کم برخوردارتر می‌شوند و مناطق برخوردار وضعیت برعکسی دارند و در این صورت فاصله‌ها مدام بیشتر می‌شود. بنابراین فکر می‌کنم اشکال اصلی در تحقق عدالت آموزشی، اگر بخواهیم بحث امکانات را مدنظر قرار بدهیم، موضوع ساختار بودجه و اشکالات آن است که باید به نفع مناطق محروم اصلاح شود.

نخعی با تاکید به اینکه مجلس یازدهم قدم‌های خوبی در این زمینه برداشته است، اظهار کرد: سال گذشته مجلس بودجه‌ای تحت عنوان محرومیت‌زدایی در نظر گرفت و امسال هم همینطور بود. باید ساختار بودجه اصلاح شود و اینقدر تاکید بر توزیع بودجه براساس میزان جمعیت نداشته باشیم. این رویکرد آسیب‌هایی وارد می‌کند که امروز هم شاهدش هستیم.

نحوه توزیع معلمان باید تغییر کند

این نماینده مجلس گفت: نکته مهم دیگر این است که توزیع معلمان باید تغییر کند. سهمیه‌هایی که برای توزیع معلمان اختصاص می‌دهند متوازن نیست و جمع این مشکلات موجب عقب ماندگی‌هایی شده که لازم است توجه ویژه‌ای به آن شود.

نخعی در مورد آمار مدارس کانکسی، سنگی و… در استان خراسان جنوبی گفت: آمارهایی در این زمینه وجود دارد و ما هم از این مدارس زیاد داریم. علاوه بر مدارس این چنینی، ما با مسئله دیگری روبه‌رو هستیم؛ اینکه مدارسی باید در برخی مناطق وجود داشته باشد که اصلا وجود ندارند! به عنوان مثال روستایی با جمعیت قابل توجه و با وجود اینکه دانش آموز هم دارد، مدرسه‌اش در حد دبستان است و مقطع راهنمایی ندارد. دانش آموز باید از آن منطقه برای تحصیل به روستا یا منطقه دیگری برود و همین مشکل باعث می‌شود خیلی از دانش‌آموزان ترک تحصیل کنند و به دلیل سختی راه و رفت و آمد، نمی‌توانند ادامه تحصیل بدهند. وقتی از تکمیل امکانات حرف می‌زنیم، بخشی از آن مدارسی است که باید وجود داشته باشد و نیست.

او در مورد حق نوار مرزی فرهنگیان نیز گفت: این مسئله یکی دوسالی است که فراموش شده و ما هم پیگیری کردیم و فکر می‌کنم نتیجه‌ای هم نداشته است. در فراکسیون مرزنشینان با دیوان عدالت اداری مکاتبه‌ای داشتیم و مجددا باید پیگیری کنیم تا به نتیجه برسد.

لزوم تامین تکنولوژی آموزشی در مناطق مرزی

حجت الاسلام و المسلیمن سیدجواد حسینی‌کیا، نماینده مردم سنقر در استان کرمانشاه درباره تحقق عدالت آموزشی در این استان مرزی به خبرنگار ایلنا گفت: قانون اساسی ما بر عدالت آموزشی تاکید دارد. مناطق مرزی کشور به دلیل محرومیت‌ها و مشکلات خاصی که دارند، نیازمند توجه ویژه‌ای هستند. استانی مثل کرمانشاه هشت سال جنگ را تجربه کرده و استان‌های مرزی دیگر هم به همین ترتیب هستند. یعنی هشت سال زیرساخت‌های این مناطق از بین رفته و هشت سال بعدی به بازسازی پرداخته‌اند و بعد از آن تازه به اول خط رسیده‌اند. البته در برخی استان‌ها زیرساخت ها توسعه پیدا کرده است، اما بافت این مناطق عموما فرسوده است و امکانات آموزشی کاملی ندارند. تکنولوژی آموزشی باید در مناطق مرزی در اولویت حوزه آموزشی قرار بگیرند تا عدالت آموزشی در این مناطق هم محقق شود.

گاهی دو روستا فقط یک معلم دارند

حسینی کیا ادامه داد: در برخی مناطق محرومیت‌های دیگری هم وجود دارد. بخصوص در حوزه دختران که مسائل این دختران نیاز به فرهنگ‌سازی دارد. در برخی مناطق وقتی دختران دانش آموز دبستان را پشت سر می‌گذارند، برای تحصیل در مقطع راهنمایی برخی از آن‌ها به خوابگاه‌ها می‌روند، ولی برخی دیگر از آن‌ها به این دلیل که والدین‌شان اجازه نمی‌دهد، عملا از گردونه تحصیل حذف می‌شوند. بنابراین لازم است برای این افراد امکانات، تغذیه، سرویس و… فراهم باشد و رسیدگی به چنین مسئله‌ای برای نظام آموزش کشور می‌تواند اولویت باشد و در دستورکار قرار بگیرد. بنابراین رضایتمندی مناطق مرزی می‌تواند منجر به این شود که نخبگان از شرایط تحصیل بازنمانند.

حسینی‌کیا در مورد مدارس غیراستاندارد و سنگی گفت: در خیلی از روستاهای کوچک دانش آموزان در کانکس و… تحصیل را دنبال می‌کنند. نمی‌گویم تعداد این نوع مدارس زیاد است، اما به هرحال وجود دارند. برخی مناطق مرزی که دانش آموز کمتری داشته، به این علت که زیرساخت‌هایش فراهم نبوده، به همان صورت باقی مانده و ما امیدواریم هم احداث مدارس در این مناطق صورت بگیرد و هم از وضعیت دو روستا یک معلم عبور کنیم. آنچه بیشتر از مدارس کانکسی حوزه آموزش را رنج می‌دهد، این است که برخی مواقع دو روستا یا حتی سه روستا یک معلم دارند و این به نظر من در روند رسیدگی‌ها اولویت بیشتری دارد.

او ادامه داد: وقتی معلمی نیست که در روستایی آموزش بدهد، دیگر کانکس و مدرسه‌اش فرقی نمی‌کند. این همان کاری است که وزیر باید به سمتش برود و اگر نیروی کار کم است، برای رفع این کمبود مجوز بگیرد و از طریق دانشگاه فرهنگیان و تربیت معلم نیروی متخصص برای این مناطق جذب کند.

جان باختن یک کودک بلوچ بر اثر غرق شدگی در دریاچه صورتی چابهار

جان باختن یک کودک بلوچ بر اثر غرق شدگی در دریاچه صورتی چابهار

یک کودک بلوچ بر اثر غرق شدگی در دریاچه صورتی چابهار جان خود را از دست داد.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ، روز گذشته ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، دو کودک بلوچ در دریاچه صورتی چابهار دچار غرق شدگی شده که یک تن از آنها جان خود را از دست داد.

هویت این کودک بلوچ “محمد عمر ریگی” فرزند عبدالمجید عنوان شده است.

گفته می‌شود این دو کودک بلوچ در دریاچه صورتی دچار غرق شدگی شده که یک تن از آنها توسط پدر خود نجات داده شده و محمد عمر در این حادثه جان خود را از دست داده است.

براساس گزارش سالانه ۲۰۲۱ کمپین فعالین بلوچ، دستکم ۳۷ شهروند بلوچ که ۲۱ تن از آنها کودک بوده اند بر اثر غرق شدگی در آب هوتگ، رودخانه، دریا، کانال آب یا ریزش دیواره هوتگ ها کشته و زخمی شده اند.

ثبت شماره حساب مدرسه دینی منبع العلوم کوه ون به نام وزارت آموزش و پرورش

ثبت شماره حساب مدرسه دینی منبع العلوم کوه ون به نام وزارت آموزش و پرورش

شماره حساب بانکی منبع العلوم کوه ون توسط جمهوری اسلامی مصادره و به نام وزارت آموزش و پرورش ثبت شد.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ، جمهوری اسلامی شماره حساب بانکی مدرسه دینی منبع العلوم کوه ون شهرستان سرباز را مصادره و به نام وزارت آموزش و پرورش ثبت کرد.

گفته می شود حساب بانکی منبع العلوم کوه ون جهت واریزی کمک های مردمی بوده که توسط جمهوری اسلامی مصادره شده است.

مدیران و مسئولان حوزه علمیه منبع العلوم کوه ون با تایید این خبر از دستکاری و ثبت شماره حساب بانکی به نام وزارت آموزش و پرورش توسط جمهوری اسلامی خبر داده اند.

همچنین مولانا عبدالله ملازهی مدیریت منبع العلوم کوه ون در تاریخ ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۱ از بسته شدن حساب های بانکی این حوزه و ضبط دارایی آن توسط یک نهاد دولتی از سال گذشته خبر داده بود.

مولانا ملازهی گفته بود که پس از پیگیری جهت ابعاد این موضوع با واسطه و بدون واسطه به نهادهای دولتی مراجعه کردیم و مشخص شده که حساب های بانکی حوزه با اتهام «عدم تعامل و همکاری» بسته شده اند.

لازم به ذکر است، در سال های گذشته فشار به مدرسه دینی منبع العلوم کوه ون افزایش چشمگیری داشته و محامی نماینده علی خامنه ای در استان از ادامه ساخت مسجد جامع این حوزه ممانعت کرده بود.

غرق شدگی؛ جان باختن یک کودک بلوچ در گودال آب

غرق شدگی؛ جان باختن یک کودک بلوچ در گودال آب

روز گذشته یک کودک بلوچ در شهرستان چابهار بر اثر غرق شدگی در گودال آب جان خود را از دست داد.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ، شنبه ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، یک کودک بلوچ در گودال آب شهرستان دشتیاری دچار غرق شدگی شده و جان خود را از دست داد.

هویت این کودک بلوچ “ولی محمد جَت”چهار ساله، فرزند بجو اهل روستای عیدوبازار از توابع دشتیاری عنوان شده است.

طبق این گزارش، ولی محمد هنگام بازی در کنار گودال آب به داخل آن سقوط کرده و جان خود را از دست داده است.

“هوتک یا هوتگ” گودال حفرشده برای ذخیره آب است که بیشتر برای مصرف احشام به کار می‌رود؛ اما در سال‌های اخیر با بحران کمبود آب در جنوب استان، اهالی این مناطق از آب هوتک‌ها برای شرب و مصارف خانگی استفاده می‌کنند.

براساس گزارش سالانه ۲۰۲۱ کمپین فعالین بلوچ، دستکم ۳۷ شهروند بلوچ که ۲۱ تن از آنها کودک بوده اند بر اثر غرق شدگی در آب هوتگ، رودخانه، دریا، کانال آب یا ریزش دیواره هوتگ ها کشته و زخمی شده اند.

۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

مرگ هولناک پسر ۲ ساله در جوی فاضلاب

مرگ هولناک پسر ۲ ساله در جوی فاضلاب

عقربه‌ها ساعت ١٠ شب هفدهم اردیبهشت‌ماه سال جاری را نشان می‌داد؛ بدر سجرات، همسر او و چهار فرزندش که چند ماه پیش ساکن روستای قلعه چنعان منطقه کوت عبدالله اهواز شده‌اند، مثل شب‌های قبل، مشغول حرف‌زدن و تماشای تلویزیون بودند. همه چیز آرام بود و خانواده سجرات در کنار هم لحظات پر از آرامشی را پشت سر می‌گذاشتند اما نمی‌دانستند کوچک‌ترین عضو خانواده خود را برای همیشه از دست داده‌اند.

بدر، پدر ارکان درباره شب حادثه می‌گوید: چند لحظه پس از بیرون رفتن حسین بود که متوجه شدم ارکان نیست. ابتدا فکر کردم با حسین به سوپرمارکت رفته است اما وقتی حسین به خانه آمد، خبری از ارکان نبود. وقتی از او پرسیدم ارکان کجاست، با تعجب گفت با من نیست و باید در کوچه باشد.

وقتی از حسین شنیدم ارکان را ندیده و با او نبوده است، شوکه شدم. از جایم بلند شدم و هراسان خودم را به کوچه رساندم. با فریاد اسمش را صدا می‌زدم. چشم می‌انداختم به این‌طرف و آن‌طرف شاید او را ببینم، اما هیچ خبری نبود. تا نزدیک سوپرمارکت هم رفتم، اما پسرم را ندیدم. خیلی ترسیده بودم و نفس کشیدن برایم سخت شده بود.

حتی برای یک لحظه چهره ارکان با آن خنده‌ای که همیشه روی لبانش داشت، از مقابل چشمانم محو نمی‌شد. مدام صدایش را در گوشم می‌شنیدم. فریاد می‌زدم و کمک می‌خواستم. درِ خانه همسایه‌ها را زدم و سراغ پسرم را گرفتم اما هیچکس از او خبری نداشت.

مقابل خانه ما جوی فاضلابی است که همیشه پر از آب و زباله است. مدتی قبل لوله‌ای که تقریباً این جوی را پوشانده بود، برداشتند و گفتند دوباره روی آن را می‌پوشانند اما جوی باز ماند. حسی به من می‌گفت ارکان داخل جوی آب افتاده است. روی زمین، به روی شکم خوابیدم و با دستانم داخل جوی آب را می‌گشتم. هر ثانیه دلشوره‌ای که به جانم افتاده بود، بیشتر می‌شد.

پس از برداشتن لوله‌ها، یک تکه بلوک مقابل جوی فاضلاب کنار خانه‌مان قرار دادند. وقتی به قسمت بلوک رسیدم، همان بلوکی که به عنوان پل از آن استفاده می‌شد، دلشوره‌ام بیشتر شد. دستم را زیر پل بردم و مشغول جست‌وجو شدم. ناگهان احساس کردم دستم به چیزی خورد. از آن چیزی که می‌ترسیدم به سرم آمد. ارکان، پسرم بود که آنجا در جوی فاضلاب و زیر بلوک گیر کرده بود. او را بیرون کشیدم؛ نفس نمی‌کشید. دنیا دور سرم می‌چرخید. فریاد می‌زدم و کمک می‌خواستم، اما هیچ فایده‌ای نداشت.

وقتی او را از جوی فاضلاب بیرون کشیدم و متوجه شدم نفس نمی‌کشد، خودم دست به کار شدم. تنفس مصنوعی دادم، ماساژ دادم، اما فایده‌ای نداشت. پسرم هنوز رمق داشت، با خودروی یکی از همسایه‌ها به بیمارستان سینا رفتیم. پزشکان تلاش کردند او را به زندگی بازگردانند اما او را برای همیشه از دست دادیم؛ همه زندگی‌ام رفت.

از آن روز تا به حال حتی یک مسئول هم به ما سر نزده است و هیچکس پاسخگوی این حادثه نیست. قبل از این حادثه، چندین‌بار به دهیاری مراجعه کردم و از آنها خواستم تکلیف این جوی‌های رها شده فاضلاب را روشن کنند اما هربار که می‌رفتم، می‌گفتند لوله نیامده، بودجه نیست. می‌دانم این حرف‌ها باعث نمی‌شود ارکان من به زندگی بازگردد اما نمی‌خواهم هیچ پدر و مادری مانند ما داغدار فرزندشان شوند. از دهیاری روستا شکایت کرده‌ایم و امیدوارم مسئولان پیگیر این حادثه شوند و اجازه ندهند که حق ما پایمال شود.

اجرای حکم اعدام ۲ زندانی از جمله یک کودک-مجرم در یزد و بیرجند

اجرای حکم اعدام ۲ زندانی از جمله یک کودک-مجرم در یزد و بیرجند

خبرگزاری هرانا – سحرگاه روز یکشنبه ۲۵ اردیبهشت‌ماه، حکم اعدام یک کودک-مجرم که پیشتر از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شده بود در زندان مرکزی یزد به اجرا درآمد. همچنین روز سه شنبه ۲۷ اردیبهشت‌ماه نیز یک زندانی دیگر که پیش از این از بابت اتهامات مرتبط با مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود در زندان بیرجند اعدام شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از سازمان حقوق بشر ایران، سحرگاه روز یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱، حکم اعدام یک زندانی در زندان مرکزی یزد به اجرا درآمد.

 هویت این زندانی محراب صالحی، ۲۰ ساله عنوان شده است.

در این گزارش به نقل از نزدیکان این زندانی آمده است: ” محراب صالحی متولد اسفندماه ۱۳۸۱ بود و در دی ماه ۱۳۹۸ زمانی که ۱۶ سال و ده ماه داشت با اتهام قتل بازداشت شده بود”.

گفته می‌شود این متهم پیش از این دو بار پای چوبه دار رفته بود و هر بار با اخذ مهلت از اولیای دم به سلول خود بازگشته بود. شاکیان این پرونده طلب خون بهای یک‌میلیارد و پانصد میلیون تومانی کرده بودند که خانواده وی موفق به تهیه آن نشدند.

در خبری دیگر، به گزارش کمپین فعالین بلوچ، روز سه شنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، یک زندانی با هویت قباد نارویی فرزند امان الله و اهل زابل در زندان بیرجند اعدام شد.

بر اساس این گزارش، این زندانی سه سال پیش بازداشت و از بابت اتهامات مرتبط با مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود.

تا لحظه تنظیم این خبر، اعدام این زندانیان از سوی رسانه‌های داخل ایران و یا منابع رسمی اعلام نشده است.

بر اساس گزارش سالانه مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در بازه زمانی (اول ژانویه ۲۰۲۱ تا ۲۰ دسامبر ۲۰۲۱) دستکم ۲۹۹ شهروند اعدام شدند و ۸۵ تن دیگر به اعدام محکوم شدند. از جمله اعدام شدگان باید به اعدام ۴ کودک-مجرم اشاره کرد.

بنا بر همین گزارش بیش از ۸۸ درصد اعدام های صورت گرفته در ایران توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمی‌شوند که نهادهای حقوق بشری اصطلاحا آن را اعدام “مخفیانه” می‌خوانند.

 

تصاویر جدید ضرب و شتم یک دانش‌آموز توسط معلم ؛ این بار در استان اصفهان

تصاویر جدید ضرب و شتم یک دانش‌آموز توسط معلم ؛ این بار در استان اصفهان

 

پس از گذشت کمتر از ۲ ماه از بازگشایی حضوری مدارس، امروز باز هم فیلمی از کتک زدن یک دانش‌آموز توسط معلم منتشر شد.

به گزارش همشهری‌آنلاین، با گذشت کمتر از ۲ ماه از بازگشایی حضوری مدارس شاهد اتفاقات ناگواری در محیط‌های آموزشی بوده‌ایم. متخصصان و کارشناسان حوزه آموزش هشدار داده بودند که به دلیل وفقه ۲ ساله در امر آموزش حضوری حتما با ناهنجاری‌ها و مشکلاتی روبه‌رو خواهیم بود.

بیشتر بخوانید؛

از زمان بازگشایی حضوری مدارس تا به امروز چندین خبر مبنی بر کتک زدن دانش‌آموزان توسط معلمان در کلاس درس منتشر شده است. امروز باز هم فیلمی از کتک زدن یک دانش‌آموز توسط معلم منتشر شد. این اتفاق این بار در شهرستان هرند واقع در اصفهان رخ داده است.