۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۸, یکشنبه

عدم نظارت بر اجرای حفاظ استاندارد استخر کشاورزی؛ غرق شدن یک کودک در خنداب

عدم نظارت بر اجرای حفاظ استاندارد استخر کشاورزی؛ غرق شدن یک کودک در خنداب

خبرگزاری هرانا – روز پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت، عدم نظارت بر وجود حفاظ استاندارد، موجب سقوط و غرق شدن یک کودک ۱۰ ساله در یک استخر کشاورزی در شهرستان خنداب شد. پیش از این نیز فقدان نظارت بر حوضچه های کشاورزی باعث حوادث این چنینی شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، روز پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۱، یک کودک ۱۰ ساله در یک استخر کشاورزی واقع در شهرستان خنداب، غرق شد.

معاون فرهنگی و اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مرکزی در این خصوص گفت: ساعت ۱۹ و ۱۶ دقیقه پنجشنبه گذشته یک فقره مرگ مشکوک در بیمارستان مهر شهرستان خنداب به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ گزارش و بلافاصله مأموران کلانتری پلیس این شهرستان برای بررسی موضوع به محل اعزام شدند.

محمود خلجی ادامه داد: در بررسی‌های به عمل آمده مشخص شد پسربچه‌ای ۱۰ ساله اهل شهرستان اراک به همراه خانواده به منظور تفریح به یکی از روستا‌های شهرستان خنداب مسافرت کرده بودند که در استخر خاکی در این محل غرق و پس از انتقال به بیمارستان فوت می‌شود.

عدم نظارت دقیق مسئولان شهری بر اجرای حفاظ ایمن و استاندارد در حوضچه های آب کشاورزی و کانال های آب پیش از این نیز باعث بروز حوادث اینچنینی بوده است.

 

۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۷, شنبه

برگزاری کارگاه‌های آموزشی برای کودکان سمنانی

برگزاری کارگاه‌های آموزشی برای کودکان سمنانی

برگزاری کارگاه‌های آموزشی برای کودکان سمنانی

رئیس اداره شهر دوستدار کودک شهرداری سمنان، از برگزاری کارگاه آموزشی برای کودکان‌ونوجوانان این شهر خبر داد.

سمانه محمدیان در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، اظهار کرد: به‌مناسبت «روز جهانی روان‌شناسی و مشاوره» اداره شهر دوستدار کودک شهرداری سمنان با همکاری کانون خادم یاران رضوی، کارگاه آموزشی کودکان و نوجوانان با عنوان «سپر ایمن در برابر رفتارهای پرخطر» را در فرهنگ‌سرای امید خانواده برگزار کرد.

وی افزود: این کارگاه یک روزه در دو گروه سنی کودک و نوجوان و در راستای تحقق شعار «سمنان شهر دوستدار کودک»، برای کودکان و نوجوانان مرکز هانی برگزار شد.

رئیس اداره شهر دوستدار کودک شهرداری سمنان با بیان اینکه برگزاری کارگاه‌هایی از این دست ادامه دارد و در دستور کار شهرداری است، خاطرنشان کرد: در برگزاری این کارگاه آموزشی، سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی و سازمان مدیریت حمل‌ونقل بار و مسافر شهرداری سمنان مشارکت داشتند.

ماماها اجازه انجام زایمان و ثبت مهر ندارند!

ماماها اجازه انجام زایمان و ثبت مهر ندارند!

ماماها اجازه انجام زایمان و ثبت مهر ندارند!

استادیار دانشکده مامایی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، گفت: ضربه به هویت مامایی در هر دو بخش دولتی و خصوصی، آن‌جا است که اگر زایمان توسط ماما انجام شود، اجازه ثبت شدن نام و مهر او در پرونده‌ها وجود ندارد؛ یا بدتر از آن اصلاً اجازه انجام زایمان به ماماها داده نمی‌شود!

به گزارش خبرنگار ایمنا، «سیده هانیه علم‌الهدی» با بیان اینکه در نظام سلامت، ماماها در جایگاه واقعی خود قرار ندارند، اظهار کرد: درحالی‌که دانش‌آموختگان مامایی برای انجام زایمان طبیعی آموزش دیده‌اند، اما نقش آنان در انجام این پروسه بسیار کمرنگ و حتی می‌توان گفت بی‌رنگ شده است.

وی با اشاره به دستورالعمل ترویج زایمان طبیعی سال ۱۳۹۷ که هدف آن، افزایش شاخص زایمان طبیعی در برنامه ششم توسعه کشور است و نیز بند ۱۴ دستورالعمل ترویج زایمان طبیعی سال ۱۳۹۷ که بر نقش ماما به عنوان بازوان حیاتی جهت دستیابی به این مهم تأکید شده، تصریح کرد: حتی با عنایت به برنامه ترویج فرزندآوری همچنین با توجه به شرح وظایف ماماها، باز هم در بسیاری از بیمارستان‌ها اهرم‌های بازدارنده‌ای وجود دارد که باعث در حاشیه قرار گرفتن ماماها شده است.

به ماما اجازه زایمان و ثبت مهر داده نمی‌شود

عضو هیئت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان این نکته که اگر در هر دو بخش دولتی و خصوصی، زایمان توسط ماما انجام شود، اجازه ثبت شدن نام و مهر او در پرونده‌ها وجود ندارد، گفت: در نتیجه حق قانونی آن‌ها تضییع می‌شود یا بدتر از آن اصلاً اجازه انجام زایمان به ماماها داده نمی‌شود که این خود، بزرگ‌ترین ضربه را به هویت مامایی کشور وارد می‌کند.

وی با اشاره به ارتقای شأن و جایگاه مامایی و ماما در نظام سلامت کشور، یادآور شد: اگر سیستم بهداشت و درمان کشور به دنبال کاهش آمار سزارین و ارتقا شاخص‌های سلامت، توانمندسازی زنان جامعه، افزایش نرخ باروری و کاهش هزینه‌های سلامت است، باید از توانمندی و پتانسیل ماماهایی که برای آن آموزش دیده‌اند، استفاده کنند.

علم‌الهدی نخستین قدم در استفاده از توانمندی‌های دانش‌آموختگان مامایی را واگذار کردن مسئولیت انجام زایمان طبیعی با احتساب حق و حقوق قانونی‌شان به آنان دانست و تصریح کرد: در کشورهای پیشرفته دلیل اینکه آمار مرگ و میر مادران و همچنین آمار سزارین پایین است و بالعکس شاخص سلامت مادر و کودک بالا، این است که ماما به عنوان اولین خط درمان به کار گرفته می‌شود اما جای بسی تأسف است که در کشور ما این طور نیست.

مشکلات طرح پزشک خانواده برای جامعه مامایی

وی به طرح پزشک خانواده شهری و روستایی اشاره کرد و با انتقاد از تغییر نام ماما به مراقب سلامت، گفت: این موضوع به شدت مورد اعتراض جامعه مامایی کشور است و باعث به حاشیه رفتن هویت و نام و حتی شرح وظایف ماما می‌شود.
استادیار بهداشت باروری گروه مامایی و بهداشت باروری دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان اینکه ماما یک شخصیت حقوقی مستقل است و همانند پزشکان لازم است قرارداد مستقل داشته باشند، تشریح کرد: چراکه در صورت خروج پزشک از طرح به هر دلیلی، ماما نیز مجبور به ترک کار خود می‌شود؛ به عبارت دیگر همکاران ما امنیت شغلی ندارند.

وی با اشاره به میزان سرانه ۱۲ درصدی که در این طرح برای ماما در نظر گرفته شده، افزود: این میزان بسیار ناعادلانه و دور از انصاف است و با استناد به نسبت تعرفه پزشکان عمومی و کارشناسان مامایی، منطقی است که سهم ماما به حدود ۲۸ تا ۳۰ درصد افزایش یابد.

علم الهدی با بیان این نکته که ماما مجوز و شماره نظام دارد، بیمار را ویزیت می‌کند و می‌تواند دارو یا خدمات پاراکلینیک درخواست دهد، یادآور شد: اما متأسفانه این نسخه باید توسط پزشک مهر و امضا شود که این امر از نشانه‌های بارز به حاشیه بردن نام و جایگاه ماماست. همچنین قابل ذکر است که تحمیل وظایف خارج از شأن و شرح وظایف ماما عملاً منجر به کاهش کیفیت خدمات می‌شود.

نبود همکاری بیمه با نسخ مامایی

وی با اشاره به اینکه همیشه سازمان‌های بیمه به بهانه ایجاد بار مالی از قرارداد با ماماها طفره رفته‌اند، در حالی که در کنار آن می‌بینیم پرداخت هزینه‌های اعمال جراحی و خدمات پاراکلینیک و دندانپزشکی و… برایشان بار مالی ندارد، توضیح داد: حتی در مورد شرح وظایف نیز هر سازمان بیمه یک قسمت از آن را به صورت سلیقه‌ای حذف کرده است؛ مانند سونوگرافی، بسیاری از آزمایشات و حتی بعضی از داروها.

این پژوهشگر حوزه سلامت و مامایی کشور در ادامه با بیان اینکه سقف پذیرش نسخه مامایی برای داروها بسیار پایین است، تصریح کرد: این امر باعث می‌شود عملاً نسخ دارویی آزاد محاسبه شده و بیماران به سمت پزشکان عمومی‌و متخصصین زنان سوق داده شوند و همین امر باعث تحمیل هزینه‌های سنگین به مادران و نظام سلامت می‌شود. متأسفانه مبحث اقتصاد سلامت در نظام سلامت ما بسیار مغفول است.

نقش پررنگ ماما در سیاست افزایش جمعیت

علم‌الهدی با اشاره به اینکه در ایران بعد از یک دوره افزایش جمعیت در دهه ۶۰، سیاست کنترل جمعیت در نظر گرفته شد و این روند سال‌ها ادامه داشت تا این که با هشدارهای کارشناسان درباره این که جمعیت رو به کهنسالی می‌رود و ازدواج و فرزندآوری کاهش داشته و ممکن است با بحران کمبود جمعیت مواجه شویم، یادآور شد: چند سال است تلاش می‌شود با سیاست‌های افزایش جمعیت، خانواده‌ها به فرزندآوری تشویق شوند، اما هدف از این سیاست‌ها ارتقای خانواده سالم و سلامت مادر و نوزاد نیز می‌باشد. در این امر ماما به عنوان فردی مسئول نقش مهمی‌در ارائه مشاوره و آموزش در زمینه باروری سالم و فرزندآوری ایفا می‌کند.

وی با بیان اینکه سیاست‌های تشویق جمعیت نباید منجر به افزایش حاملگی بدون برنامه، حاملگی پرخطر و به دنبال آن سقط‌های غیر قانونی وافزایش موربیدیته و مورتالیتی در مادر و نوزاد شود، گفت: لذا لازم است که ماما به عنوان فردی مسئول اقدامات لازم جهت افزایش فرزندآوری سالم و جلوگیری از بارداری پرخطر از طریق اجرای برنامه تنظیم خانواده را انجام دهد.

به گزارش ایمنا، بر اساس آخرین آمار ارائه شده افزایش ۱۰ درصدی در زایمان‌های طبیعی به دنبال اجرای طرح تحول نظام سلامت صورت گرفته است و در حال حاضر حدود ۴۵ درصد از زایمان‌ها در کشور به روش سزارین و ۵۵ درصد آنها به صورت طبیعی انجام می‌شود.

اثرات سوء تغذیه بر روی کودکان چیست؟

اثرات سوء تغذیه بر روی کودکان چیست؟

اثرات سوء تغذیه بر روی کودکان چیست؟

به گزارش خبرنگار ایمنا، سوء تغذیه شاید یکی از بیماری‌هایی باشد که کمتر در اطرافیان خود مشاهده کرده باشیم، با این وجود می‌دانیم هنوز در کشورهایی از جهان، بسیاری از افراد بر اثر سوء تغذیه و عدم دسترسی به غذای کافی و سالم جان خود را از دست می‌دهند.

با این‌حال ممکن است بسیاری از علائمی که در برخی از افراد به‌وجود می‌آید، به دلیل عدم دریافت مواد مغذی کافی از رژیم غذایی باشد که حالتی مشابه با سوء تغذیه ایجاد می‌کند. سوء تغذیه در کودکان نوعی بیماری است که امروزه در حال افزایش می‌باشد و علت اصلی آن کمبود مواد مغذی و رژیم غذایی ضعیف کودکان است.

کودک شما وقتی از سوء تغذیه رنج می‌برد که بدن او مقدار کافی از مواد مغذی، کالری و مواد معدنی کافی را دریافت نمی‌کند. تمام این اجزای ضروری به روند رشد او کمک می‌کنند.

علاوه بر این، دریافت مواد مغذی ضروری ایمنی بدن را افزایش می‌دهد و او را نسبت به عفونت‌های مضر محافظت می‌کند. یک نوع از سوء تغذیه هم چنین می‌تواند زمانی رخ دهد که کودک شما مقدار زیادی کالری (بالای مواد غذایی) دریافت کند.

عدم تغذیه، منجر به چند اختلال سلامتی در بدن کودک می‌شود. فقر مواد مغذی بر سلامت جسمی، رفتار، خلق و خو، فرآیندهای رشد و دیگر وظایف بدن تأثیر می‌گذارد.

نشانه‌های سوء تغذیه در کودکان

برخی از علائم متداول سوء تغذیه عبارتند از:

– مشکلات تنفسی

– از دست دادن ناگهانی وزن

– حساسیت

– خستگی شدید

اثرات سوء تغذیه بر روی کودکان چیست؟

– افسردگی روانی

– فقدان چربی (بافت چربی)

– خطر بزرگ هیپوترمی دمای پایین غیر عادی بدن

– سیستم ایمنی ضعیف

– کاهش جرم ماهیچه‌ای

– کاهش جرم بافت

– خستگی

– حساسیت بالا برای احساس سرما

– زمان التیام بالا برای بریدگی‌ها، زخم‌ها و عفونت‌ها

– زمان طولانی بهبودی از بیماری‌ها

– سطح تمرکز ضعیف

– غیر فعال بودن

شناخت انواع سوء تغذیه در کودکان

شایع‌ترین انواع سوء تغذیه ، عبارتند از:

۱. سوء تغذیه انرژی پروتیئنی (PEM):

به خاطر کمبود پروتئین و گلوکز در غذاها، کودک این نوع خاص از سوء تغذیه را تجربه می‌کند.

سه نوع زیرمجموعه از PEM وجود دارد:

سوء تغذیه حاد، سوء تغذیه مزمن، و سومی هم شامل هر دوی آنها است. سوء تغذیه حاد باعث می‌شود که کودک لاغر شود و وزن بدنش کم شود. در سوء تغذیه مزمن، کودک از رشد کم رنج می‌برد. زمانی که کودک شما از سوء تغذیه حاد و مزمن رنج می‌برد، وزنش کم می‌شود و مشکلات سلامتی متعددی را تجربه می‌کند.

۲. کمبود ریز مغذی‌ها (ویتامین و منابع معدنی):

کمبود ریز مغذی‌ها می‌تواند منجر به کمبود مواد مغذی در کودک شما شود. ریز مغذی‌ها چیزی جزهای ویتامینی و مواد معدنی نیستند. کودک شما به این مواد مغذی برای کارکردهای مناسب بدن و فرآیندهای رشد نیاز دارد.

علل بروز سوء تغذیه در کودکان

به طور معمول، فقدان مواد مغذی ضروری و مواد معدنی، شرایط سوء تغذیه ‌ای را در کودک ایجاد می‌کند. به شدت بر شرایط زندگی یک کودک در حال رشد تأثیر می‌گذارد و ممکن است با اختلالات سلامتی متعددی روبرو شود.

برخی از دلایل رایج برای شروع مشکل سوء تغذیه عبارتند از:

۱. رژیم غذایی ضعیف:

زمانی که کودک شما مقدار کافی مواد غذایی را از طریق غذا دریافت نمی‌کند، با شرایط سوء تغذیه ‌ای مواجه می‌شود. رژیم غذایی ضعیف باعث می‌شود که کودک از کمبود مواد مغذی رنج ببرد. در نتیجه، او ممکن است بیماری‌های بد سلامتی را تجربه کند و با مشکلاتی در زندگی اش مواجه شود. مبتلا بودن به دیسفاژی (مشکل در بلع) نیز می‌تواند منجر به سوء تغذیه شود. در چنین شرایطی کودک شما مشکلی در هضم غذا دارد و نمی‌تواند مواد مغذی ضروری را دریافت کند.

۲. مشکلات سلامت روانی:

یک کودک عقب مانده ذهنی، امکان بیشتری برای داشتن سو ء تغذیه دارد. در چنین شرایط حاد ذهنی، او نمی‌تواند یک عادت غذایی مناسب را دنبال کند. کودکان مبتلا به بیماری‌های روانی، بی اشتهایی عصبی یا پرخوری مقدار کمی از غذا می‌تواند باعث سوء تغذیه شود.

۳. اختلالات دستگاه گوارشی و معده:

به خاطر اختلالات گوارشی، بدن کودک نمی‌تواند مواد مغذی موجود در غذا را جذب کند. بدن از مواد غذایی حیاتی محروم می‌شود و کودک شما سوء تغذیه را تجربه می‌کند. اگر کودک مبتلا به بیماری کرون یا کولیت اولسراتیو است، احتمال سوء تغذیه او بالا می‌رود.

در چنین شرایطی، پزشک ممکن است پیشنهاد کند که بخش کوچکی از روده کوچک را بردارد (ایلئواستومی). اگر کودک عدم تحمل گلوتن را دارد و از بیماری سلیاک رنج می‌برد، آستر روده کوچک او ممکن است آسیب ببیند. بدن او نمی‌تواند مواد مغذی غذا را جذب کند و بنابراین از کمبود مواد مغذی رنج می‌برد.

۴. دیابت:

به دلیل افزایش سطح قند خون، بدن کودک دیابتی شما نمی‌تواند مواد مغذی حیاتی را جذب کند. پانکراس او به خاطر سطح بالای قند خون، آسیب می بیند. این به توانایی بدن برای هضم غذا و جذب مواد مغذی برای فرآیندهای رشد بدنش آسیب می‌رساند. در نتیجه کودک دیابتی شما از سوء تغذیه رنج می‌برد.

۵. فقدان شیردهی:

دادن شیر خودتان به نوزادانتان کمک می‌کند که سالم و عاری از بیماری بماند. گاهی اوقات مادران، فرزند خود را از شیردهی به دلایل متعددی محروم می‌کنند که ممکن است توسط پزشک توصیه شود. با این حال، فقدان شیردهی کافی می‌تواند کودک شما را ناسالم و دچار سوء تغذیه کند.

اثرات سو ء تغذیه بر روی کودکان:

سیستم ایمنی:

سو ءتغذیه سیستم ایمنی کودک شما را ضعیف و مستعد بیماری‌های عفونی می‌کند. چنانچه در این بخش از نمناک می‌خوانید اگر کودک شما از روش‌های غیر بهداشتی پیروی کند، بیشتر در معرض بیماری‌های مسری قرار می‌گیرد.

کمبود روی، آهن و ویتامین‌ها، شرایط سوء تغذیه را تحریک می‌کند و سیستم ایمنی را در کودکان تضعیف می‌کند. سوء تغذیه بر عملکرد سیستم ایمنی کودک شما تأثیر می‌گذارد و می‌تواند در برابر بسیاری از بیماری‌ها ضعیف عمل کند.

پیامدهای رشد:

کمبود مواد مغذی و عفونت‌های گوارشی عموماً در کودکان نوپا و کودکان ایجاد می‌شود. دریافت ضعیف غذای مغذی می‌تواند منجر به سوء تغذیه در کودکان شما شود. با عفونت دستگاه گوارش، بدن کودک شما نمی‌تواند مواد مغذی موجود در مواد غذایی را جذب کند. در نتیجه، کمبود مواد مغذی همراه با عفونت فرآیند رشد را به طور کامل به تأخیر می‌اندازد.

کمبود مواد مغذی خاص:

نقص برخی از مواد مغذی خاصی می‌تواند باعث ایجاد پیچیدگی‌های سلامتی در کودک شما شود. برای مثال فقر آهن، روی و منیزیم شرایط سوء تغذیه را تقویت می‌کند. جذب چربی کم، بدن کودک شما را از کسب مقدار مفید ویتامین‌های محلول در چربی مانند ویتامین D و ویتایمن A محروم می‌کند.

اثرات سوء تغذیه بر روی کودکان چیست؟

اینها مانع توانایی بصری در کودکان شما می‌شود. فقر و کمبود روی هم رشد بدنی و هم رشد استخوان را به تعویق می‌اندازد و کودک شما را در مشکلات سلامتی بلند مدتی قرار می‌دهد.

نارسایی اندام‌ها:

سوء تغذیه شدید، اندام‌های کودکان را ناکارآمد می‌سازد. برخی از اندام‌ها به شدت تحت تأثیر کمبود مواد غذایی، کبد، قلب و کلیه‌ها قرار می‌گیرند.

شروع بیماری‌های مضر:

سو ء تغذیه طولانی مدت باعث ایجاد اختلالات سلامتی متعددی در کودک کوچک شما می‌شود. برخی از بیماری‌های شایع عبارتند از: اسهال، عفونت دستگاه ادراری و ذات الریه.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟

اگر نگران این هستید که کودک شما از سوء تغذیه رنج می‌برد، باید فوری به متخصص رژیم غذایی مراجعه کنید. برخی از علائم هشدار دهنده شامل موارد زیر هستند:

– رشد کم و کند کودک

– زیاد غش کردن کودک

– ریزش شدید موهای کودک

– کاهش چشمگیر وزن کودک

شما می‌توانید به کودک خود برای غلبه بر شرایط سوء تغذیه ، از طریق مداخله رژیم غذایی مناسب و سبک زندگی سالم کمک کنید.

 

پراکندگی روستاها یکی از دلایل عمده بازماندگی از تحصیل در سیستان و بلوچستان

پراکندگی روستاها یکی از دلایل عمده بازماندگی از تحصیل در سیستان و بلوچستان

ایسنا/سیستان و بلوچستان مدیرکل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان گفت: پراکندگی غیرمتعارف روستاها یکی از دلایل عمده بازماندگی و یا ترک تحصیل در این استان مخصوصا در میان دانش آموزان دختر است که با توسعه مدارس شبانه روزی و اجرای طرح روستا مرکزی می توان تا حدودی این مشکل را برطرف کرد.

میرعبدی در گفت وگو با ایسنا افزود: شناسایی و جذب کودکان بازمانده از تحصیل یکی از اولویت های کاری آموزش و پرورش استان است که در برای کاهش آمار بازماندگان و تارکان تحصیل توسعه مدارس شبانه روزی، اجرای طرح روستا مرکزی و طرح صندلی های خالی در دستور کار است.

وی به نقش آموزش و پرورش در کمک به فرهنگ اشتغال در استان اشاره کرد و گفت: اگر چه آموزش و پرورش نمی تواند مستقیما در اشتغال آفرینی نقش داشته باشد اما با فراهم کردن بستر فرهنگی در این زمینه می تواند موثر باشد.

میرعبدی توسعه هنرستان ها و رشته های مهارتی را یکی از مهمترین اقدامات برای ایجاد بستر فرهنگی اشتغال در استان عنوان کرد و گفت: در شورای آموزش و پرورش استان ساخت ۲۸۳ هنرستان و همچنین توسعه هنرستان های وابسته به برخی دستگاه های اجرایی در استان به تصویب رسیده است.

وی در بخش دیگری به ساماندهی فعالیت موسسات خیریه و مردم نهاد و همچنین گروه های جهادی در حوزه آموزش و پرورش استان اشاره کرد و گفت: ظرفیت بسیار عظیمی از خیرین و گروه های جهادی وجود دارد که باید به نحو احسن از آن بهره برد.

مدیرکل آموزش و پرورش استان با اشاره به افت تحصیلی پنهان دانش آموزان در دوران آموزش مجازی اظهار کرد: به منظور جبران این افت تحصیلی با شروع به کار قرارگاه عدالت تربیتی و نصیب برابر آموزشی ۷۳ تیم از گروه های جهادی در استان مستقر شدند.

میرعبدی ادامه داد: در ۳۳ شهرستان و منطقه استان ۲۵۸ پایگاه ۶ هزار و ۳۰ دانش آموز استان در مناطق محروم را تحت پوشش خود قرار داده ‌اند.

وی ادامه داد: همچنین در ایام تعطیلات تابستانی نیز طبق برنامه ریزی انجام شده با استفاده از ظرفیت دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان طرح جبران و تثبیت یادگیری در استان اجرا خواهد شد.

 

کودک چوپان مفقود شده گنابادی به آغوش خانواده بازگشت

کودک چوپان مفقود شده گنابادی به آغوش خانواده بازگشت

ایسنا/خراسان رضوی فرماندار گناباد گفت: بعد از ساعت‌ها تجسس کودکی چوپان که صبح امروز در یکی از روستاهای شهرستان گناباد مفقود شده بود، با تلاش نهادهای مربوطه و اهالی محل پیدا شده و به آغوش خانواده بازگشت.

رضا نصیری در گفت‌وگو با ایسنا عنوان کرد: با تلاش نیروهای هلال احمر، نیروی انتظامی، نیروهای مقاومت بسیج و سایر نهادهای مربوطه و همچنین کمک و همکاری مردم و اهالی محل کودک چوپان مفقود شده روستای قوژد گناباد در نزدیکی فرودگاه و گرفتار در چاله‌ای آب پیدا شد.

وی در تشریح جزئیات این حادثه گفت: بنا بر گفته پدر این کودک او ساعت ۶ صبح امروز به همراه حدود ۷۰ راس گوسفند از منزل خارج شده اما ساعت هشت صبح گوسفندان به خانه بازگشتند ولی از کودک چوپان خبری نبود. با توجه به اینکه معمولا چرای گوسفندان تا عصر ادامه دارد، پدر این کودک نگران فرزندش شده و موضوع را به هلال احمر و نیروی انتظامی شهرستان اطلاع می‌دهد.

نصیری افزود: از آنجایی که شهرستان گناباد در چند روز گذشته دچار سیل شده و اطراف شهر و به خصوص اطراف این روستا چاله‌های پرآب زیادی وجود دارد و همچنین با توجه به وجود چاه‌های قنات در اطراف روستا و احتمال سقوط کودک در این چاه‌ها و چاله‌ها حساسیت موضوع بیشتر شده و علاوه بر تیم‌های امدادی هلال احمر و نیروی انتظامی نیروهای بسیج شهرستان نیز به کمک آمدند و با همراهی نیروهای اداره منابع آب و با توجه به اینکه رد پای گوسفندان تا نزدیکی چاه‌ها ردیابی شده بود، تمام چاه‌های مسیر مورد بررسی قرار گرفت.

وی ادامه داد: بعد از سه الی چهار ساعت تجسس و با توجه به اینکه سیلاب شکاف‌های عمیقی در محل ایجاد کرده بود، احتمال سقوط کودک در این شکاف‌ها و ریزش آوار قوت گرفت؛ لذا امکانات مکانیکی لازم برای بررسی این محل‌ها نیز فراهم شد. همچنین با مجوزی که از رئیس اورژانس کشور اخذ شدیم، بالگرد امدادی اورژانش هوایی گناباد نیز وارد عمل شد.

فرماندار گناباد خاطرنشان کرد: در حالی که تجسس‌ها ادامه داشت و شرایط حاکم کمی باعث ناامیدی شده بود، اهالی محل که از کوچک و بزرگ مشغول تجسس بودند، کودک را در وضعیتی که درون یک چاله آب سقوط کرده بود، پیدا کردند.

وی گفت: خوشبختانه حال کودک مساعد گزارش شده و فقط در ناحیه مچ پا دچار آسیب کمی شده است اما قرار شد وی تا ۴۸ ساعت تحت نظر پزشک هلال احمر باشد.

نصیری با اشاره به اینکه کودکانی که در این جستجو به تیم‌های امدادی کمک کردند و کودک را پیدا کردند، مورد تشویق قرا گرفتند، تصریح کرد: بنا بر بررسی‌های به عمل آمده و با توجه به اینکه کودک چوپان بنا به شرایط خانواده از تحصیل بازمانده بود، در این زمینه نیز به نهادهای مربوطه و همچنین خانواده کودک دستورات لازم داده شد تا موضوع را پیگیری کرده و شرایط تحصیل او را فراهم کنند.

فرماندار گناباد گفت: چوپانی برای کودکان و نوجوانان کاری سخت و دشوار است و هر لحظه ممکن است با مخاطرات جدی مواجه شوند؛ لذا اداره کار و امور اجتماعی و اداره بهزیستی نباید اجازه دهند کودکان وارد این مشاغل سخت شوند.

 

خشونت‌ورزی دانش‌آموزان ناشی از «رکود رشد اجتماعی» آنان است/ به دولت روحانی خطرات «تعطیلی مدارس» را هشدار داده بودیم!

خشونت‌ورزی دانش‌آموزان ناشی از «رکود رشد اجتماعی» آنان است/ به دولت روحانی خطرات «تعطیلی مدارس» را هشدار داده بودیم!

روانشناس پیشکسوت کودک و نوجوان در تشریح دلائل بروز خشونت ورزی در بین دانش آموزان پس از بازگشایی مدارس گفت: این بحران طبیعی است و ما در زمان ظهور کرونا تبعات تعطیلی مدارس را در نامه ای به وزارت آموزش و پرورش دولت قبل اعلام کردیم و هشدار دادیم لذا خشونت و ناسازگاری دانش آموزان امروزه مشخصا ناشی از رکود رشد اجتماعی آنها است!

دکتر فاطمه قاسم‌زاد، روانشناس پیشکسوت کودک و دارنده «یازدهمین مدال و نشان سلامت اجتماعی» در گفت‌و‌گو با خبرنگار اجتماعی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در تحلیل و تشریح دلائل بروز خشونت ورزی در بین دانش آموزان پس از بازگشایی مدارس در سال جدید و علت ناسازگاری آنها با معلمان و اولیای مدرسه گفت: متاسفانه قبل از دوره کرونا هم خشونت در بین دانش آموزان به ویژه در بین دانش آموزان پسر در چند سال گذشته رایج بود و شدت گرفته بود اما بعد از دوره کرونا و تعطیلی دو ساله مدارس از اخباری که من گاهی می خوانم و می شنوم انگار با شیب بسیار بیشتری شدت گرفته است.

رئیس پیشین هیئت‌مدیره شبکه یاری کودکان کار در ادامه افزود: بخش مهمی از این خشونت به واسطه حضور دانش آموزان در فضای مجازی بوده که همین حضور در فضای مجازی بیشترین لطمه را به رشد دانش آموزان وارد کرده است. چون وقتی مدت زیادی دانش آموزان با هم نباشند و مراودات اجتماعی پسندیده و رفتار خوب را با هم تمرین نکنند و موارد مثبت را از هم یاد نگیرند، رخداد چنین حوادث و تبعاتی دور از ذهن نیست و کاملا طبیعی است که انتهای چنین مواردی به خشونت های مورد بحث بینجامد.

وی با تصریح بر این نکته که خشونت ورزی و ناسازگاری دانش آموزان مشخصا به رکود رشد اجتماعی آنها برمی‌گردد؛ اضافه کرد: در دوره ای که بخاطر شیوع کرونا آموزش بصورت مجازی پیگیری می شد و دانش آموزان مدرسه نمی رفتند لطمه های زیادی به آنها وارد آمد که مقوله مورد بحث یعنی ایجاد خشونت و ناسازگاری دانش آموزان با هم یکی از موارد این لطمه هاست.

عضو سابق هیات مدیره انجمن پژوهشی و آموزشی پویا در بخش دیگری از اظهاراتش با انتقاد به تعطیلی مدارس گفت: من در ابتدای شیوع و ظهور کرونا با شبکه یاری کودکان کار همکاری داشتم و بخاطر دارم که در ابتدای ظهور کرونا و تصمیماتی که قرار بود منجر به تعطیلی مدارس شود، خیلی در مورد تعطیلی مدارس حرف داشتیم و حتی در آن زمان نامه ای به وزارت آموزش و پرورش نوشتیم و تبعات و خطرات تعطیلی کامل مدارس را تا حدی گوشزد کردیم و حتی پیشنهاد هایی را در رابطه با چگونگی آموزش حضوری در دوره کرونا که بتواند ضامن سلامت دانش آموزان باشد را مطرح کردیم. اما آموزش و پرورش در دولت گذشته می توانست با توجه به شمار دانش آموزان و امکاناتی که دولت در دستگاه های دولتی در اختیار داشت، تصمیمی بگیرد که رابطه دانش آموزان با هم و با مدرسه قطع نکند.

این روانشناس کودک و نوجوان اضافه کرد: آموزش و پرورش می توانست با تقسیم بندی دانش آموزان در بدترین شرایط کرونا و اسکان آنها در برخی مدارس غیر دولتی، باشگاه ها و سوله های مدیریت بحران و فضاهای ورزشی و سایر اماکنی که در اختیار داشت، امکان ادامه آموزش حضوری را فراهم کند و از تعطیلی مدارس جلوگیری به عمل بیاورد؛ چرا که انتظار می رفت مسئولان آموزش و پرورش بیشتر از سایر آحاد جامعه به حضور دانش آموزان در مدارس و کلاس درس واقف باشند و بدانند که تعطیلی مدارس تبعات جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت. باید ترتیبی می دادند که تعداد دانش آموزان کمتری در هر روز به مدرسه بیایند، اما نه صرفا برای درس خواندن و تکلیف حل کردن که برای این کار می توانستند از همان سامانه های درسی مانند «شبکه شاد» کمک بگیرند، با این وجود دانش اموزان فقط برای ارتباط برقرار کردن با هم به مدرسه بیایند و از حال هم با خبر شوند حتی اگر شده برای کلاس ورزش و چند ساعت کنار هم بیایند ولو در هفته تنها یکی دو روز و یا چند ساعت در هفته در کلاس های حضور داشته باشند.

وی تصریح کرد: پیشنهادی که ما در نامه به آموزش و پرورش دادیم می توانست در جلوگیری از بروز چنین مشکلاتی مثمرثمر واقع شود اما متاسفانه گوش ندادند و عمل نکردند! حتی بخاطر دارم در مورد مدارس دولتی پیشنها دادیم که از شهرداریها کمک بگیرید مثلا شهرداری کلاسهای فرهنگی هنری در هر منطقه و محله ای دارد از جمله سراههای محله که مسئولان وزارت آموزش و پرورش می توانستند با طرح مسئله بسیاری از کلاس ها را در اماکن شهرداری ها برگزار کنند که تا حدی کمبود فضای آموزشی مرتفع شود.

دارنده نشان سلامت اجتماعی ادامه داد: جای تعجب است که چرا وزارت آموزش و پرورش در تصمیم گیری که حول تعطیلی مدارس در دوره کرونا گرفت به این نکته فکر نکرد که بسیاری از دانش آموزان که در خانواده های کم‌برخوردار حضور دارند متاسفانه در فضایی بشدن تنگ و محدود و نامناسب زندگی می کنند که اساسا خانواده آنها امکان آموزش مجازی را ندارد. چنانکه در پی این تصمیم بسیاری از دانش آموزان کم برخوردار در این دوره بخاطر نداشتن گوشی و تبلت با آنتن ندادن موبایل در محل زندگی آنها مجبور به ترک تحصیل شدند که این اتفاق غم انگیزی است. با این حال دولت فعلی شایسته است تلاش خود را برای بازگرداندن این دانش آموزان به فضای درس و مدرسه معطوف کند.

استاد بازنشسته دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش به رابطه خانواده و فرزندان در دوره تعطیلات اشاره کرد؛ گفت: یکی از آسیب های دیگری که در این دوره به دانش آموزان وارد شد این بود که بسیاری از خانواده ها از عهده فرزندان خود برنمی آمدند و بجای درس و آموزش مجازی معمولا در کوچه و خیابان بودند و این موقعیتی بود که بجز آموزه های نامناسب فضای مجازی از دوستان و هم محله ای های خود برخی از اطلاعات مخرب را دریافت کنند و از این طریق هرچه بیشتر از فضای درس و مدرسه دور بیفتند و از مدرسه دلسرد شوند. در این شرایط بطور ناخودآگاه کودک و نوجوان بخاطر تنش هایی که با هم ایجاد می کنند به سمت خشونت و خشونت ورزی میل پیدا می‌کنند.

دکتر قاسم زاده متذکر شد: دانش آموزانی که درمواجهه با فضای مجازی قدرت تمیز و تفکیک خوب و بد را در حد انتظار ما ندارند، و قرار است این بستر برای آنها جای خالی مدرسه را پر کند، بر عکس نه تنها با دیدن ویدئوها و تصاویر خشن و خشونت بار که برای آنها جذابیت دارد، به سمت و سوی تصاویر و داده های ضداخلاقی هم سوق پیدا می کنند که خود این معضل به تنهایی متضمن انحراف اخلاقی دانش آموز و در مجموع طیف کودک و نوجوان خواهد شد.

مولف کتاب « آری گفتن به نیاز کودکان» ادامه داد: از طرفی خانواده ای که مثلا یک کودک و نوجوان بیش فعال دارد که با رفتارهای شیطنت آمیز در بسیاری اوقات حوصله همه را سر میبرد به یکباره با فضایی مواجه شده اند که در ایام سال تحصیلی که تقریبا نیمی از زمان بیداری دانش آموز در مدرسه سپری می شد با رویکردی جدید باید فرزند خود را تمام وقت در خانه نگهداری کند!  آنهم نه برای یک روز و یک هفته و یک ماه برای بیش از دو سال! خب این خانواده می تواند و کشش دارد که مانع بیرون رفتن و کوچه گردی فرزندش نشود؟ اگر این خانواده که در بحث ما چنین خانواده هایی فراوانند از بیرون رفتن فرزندش خوشحال باشد نباید تعجب کرد. چرا که همه یک بینش ندارند.. همه نمی توانند تربیت فرزندان خود را با خط کشی و طبق موازین انجام دهند. بنابراین در بیرون منزل هم صدها مفسده و دام برای این کودکان و نوجوانان و حتی جوانان پهن است. واقعیت این است که در این روزگار کودک و نوجوان خطرات بیشتر و جدیدتری پیش رو دارد.

وی علاوه کرد: عجیب است با اینکه بسیاری از دولتمردان صورت مسئله را می دانستند بجای حل مسئله صورت مسئله  را پاک کردند. حال سوال اصلی این است که همه می دانیم که کودک و نوجوان باید انرژی خود را تخلیه کند، حال که مدارس تعطیل بود چرا دستگاه های دیگری که وظیفه تعلیم و تربیت را برعهده دارند، کاری نکردند؟ چرا مکان های امنی را برای بازی و تفریح سالم کودک و نوجوان که تعدادشان هم کم نیست ایجاد نکردند. این کار که نیاز به بودجه نداشت. اما متاسفانه مسئولان گوش نمی کنند. من نمیدانم چرا اینقدر بهم بی اعتماد شده ایم؟ حرف من از امکاناتی نیست که در کشورهای پیش رفته وجود دارد. حرف من این است که چرا همین امکاناتی که مال بیت المال است در اختیار بچه ها قرار نمیگیرد؟ چرا یک مسئول خود را صاحب آنچه می داند که متعلق به عموم مردم است.

در نهایت همین می شود که امروز شاهدش هستیم. دختران به نحوی و پسران هم به طریقی دیگر گرفتار سیاست زدگی مسئولانی قرار گرفته اند که معنای تعهد را درک نمی کنند و این جای تاسف دارد. برای این است که پسرها خشونت شان بیشتر شده.

دکتر قاسم زاده خاطر نشان کرد: در مورد فضای مجازی کاری که باید به موازت تدریس صورت می گرفت این بود که با دانش آموزان کار شود با این هدف که در آنها مصونیت ایجاد شود. صرفا اگر از بدیهای فضای مجازی برای بچه ها بگوئیم نتیجه عکس دارد؛ چرا که بچه ها کنجکاو می شوند که از همان کاری که منع شده اند را تجربه کنند. فضای مجازی کارکردی دوگانه دارد که باید برای بچه ها تبیین و تفهیم شود. باید همه از جمله کودک و نوجوان در ابتدا با فضایی که در آینده جزء لاینفک زندگی و کار آنها می شود آشنا شوند و به معایب و محاسن این فضا واقف گردند.

این استاد برجسته روانشناسی کودک که در ایام بازنشستگی بسر می برد، با تاکید بر این نکته که ایجاد خشونت و ناسازگاری در بین دانش آموزان همان معضل ایجاد شده ای است که ما در دو سال و نیم قبل پیش بینی می کردیم و در نامه به متولیان وزارت آموزش و پرورش هشدار دادیم که متاسفانه نادیده گرفته شد، ادامه داد: اما همین نادیده انگاری موجب رخداد اتفاقات ناخوشایندی شد که همه در جریان رخداد آنها قرار دارند. با این وجود باز هم نباید کوتاهی کرد و تا حد امکان باید با این معضل علمی برخورد کرد تا انشالله موفق به حل و فصل این معضلات شویم. قضیه کاملا روشن است و نباید با رفتارهای سلبی توسط اولیای مدارس بحران را پیچیده تر کرد؛ بلکه عکس آن با اتخاذ تدابیر روشن و روانشناسانه کاری کرد که دانش آموزی که درونش پر از خشم و عصیان است، نرم و منعطف شود و از بروز رفتارهای خشن و نزاع های معمول بین دانش آموزان پرهیز کنند. لذا انتظار میرود معلمان به رغم تمام مشکلاتی که در این دوره دارند، باز سعه صدر نشان دهند و مانند یک پدر یا مادر دلسوزانه با دانش آموزان رفتار کنند. چرا که همه ما معلمان با شناخت از این مشکلات شغل معلمی را انتخاب کرده ایم و باید گاهی جور دانش آموز ناسازگار را هم کشید.

 دکتر قاسم زاده در خاتمه این گفت‌‌وگو یادآور شد: حالا که در آستانه روز معلم هستیم، ضمن تبریک به معلمان و فرهنگیان بزرگوار تقاضا دارم کمی با ملایمت بیشتر با دانش آموزان رفتار کنند و بدانند بروز ناسازگاری در دانش آموزان با هدف توهین به معلمان گرامی نیست و این بحرانی است که حاصل از تعطیلی مدارس و البته تصمیمی نابجا در دولت گذشته حول تعطیلی مدارس صورت گرفته است. گرچه در برخی موارد رفتار دانش آموزان به هیچ عنوان قابل دفاع نیست و باید خانواده ها روی چنین بچه هایی کار کنند. خانواده هایی که بیشتر از همه از کردار و رفتار بچه های خود باخبرند. بنابراین امیدوارم هرچه زودتر با تصمیمات درستی که جزء به جزء متولیان آموزش و پرورش اتخاذ می کنند هر چه زودتر خشونت درونی دانش آموزان مرتفع شود و باز در فضایی آرام اکتساب علم و دانش جاری و ساری شود.

۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۵, پنجشنبه

کودکی‌های مدفون در خیابان؛ چه بر سر کودکانِ زنان کارتن‌خواب می‌آید؟/ روشنک مهر‌آیین

کودکی‌های مدفون در خیابان؛ چه بر سر کودکانِ زنان کارتن‌خواب می‌آید؟/ روشنک مهر‌آیین

بسیاری از زنان کارتن‌خواب حتی اگر سن کمی داشته باشند، بارداری و مادرشدن را تجربه کرده‌اند. برخی از آن‌ها مادرانی‌اند که فرزندانشان را نزد خانواده‌ و اقوام جا گذاشته‌اند، بعضی نوزادان مرده به دنیا آورده‌اند و کسانی هم از سر ناچاری بچه‌هایشان را فروخته‌اند. گزارش پیش‌ رو صورت وضعیت مختصری از سرنوشت کودکان زنان کارتن‌خواب است.

پلان‌های تاریک یک زندگی

پلان اول: چشم‌هایش را که باز کرد، درد شروع شد. اول فکر کرد باز خمار شده، اما همین که خواست از زمین بلند شود، کمرش سوخت، پاهایش شل شد و زیرش را خیس کرد. تازه یادش آمد حامله است. وقتش بود؟ نمی‌دانست. دستی به شکمش مالید، بدنش منقبض و سرد شده بود، اما از درون می‌سوخت. نگاهی به اطرافش کرد. روز از نیمه گذشته و او در خرابه تنها مانده بود. کاش دیشب دردش می‌گرفت؛ حداقل بچه‌ها بودند تا کمکش کنند. به سختی از جایش بلند شد تا دنبال زری بگردد؛ آخر زری تنها کسی بود که می‌توانست بچه‌ها را زنده در بیابان به دنیا آورد.

پلان دوم: مجید سراسیمه زری را از سطل آشغالی بیرون کشید و فریاد زد: «بدو! بچه‌ی خاطره دارد به دنیا می‌آید.» هر دو دوان‌دوان به سوی خرابه دویدند. زری گفت: «تو برو دنبال وسایل. از یک جایی آب جور کن و پارچه. هرچی دستت می‌آید، هرچی فکر می‌کنی لازم است.» مجید را پس زد و با پایی که روی زمین کشیده می‌شد، خودش را به خرابه رساند.

پلان سوم: ماشین پلیس همراه با ون گشت اورژانس اجتماعی در خرابه ایستاده. مأموران دست مجید و زری را گرفته‌اند. خاطره ناله می‌کند: «نبریدش، نبریدش! قول می‌دهم ترک کنم. قول می‌دهم آدم شوم. بچه‌ی خودم است. نبریدش!» زنی که بچه را در آغوش گرفته، می‌گوید: «یا با ما می‌آیی و به کمپ می‌روی یا فقط بچه را می‌بریم.» خاطره گریه‌کنان و با فریادی خفه می‌گوید: «بچه را از من جدا می‌کنید. قبلاً هم این کار را کرده‌اید. نمی‌گذارید دستم بهش برسد. با شما نمی‌آیم. نگذارید بچه‌ام را ببرند.»

پلان چهارم: خاطره میان خونه‌آبه ضجه می‌زند. زری سیگار می‌کشد و مجید به زمین و زمان فحش می‌دهد.

روایت بالا نه قسمتی از یک فیلم‌نامه‌، بلکه زیست واقعی بسیاری از زنان کارتن‌خواب است. فقط کافی است چرخی میان کارتن‌خواب‌های زن بزنید و قصه‌هایشان را بشنوید تا این صحنه‌ها در چند قصه تکرار شود. زنان بی‌خانمان با چه مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند؟ چطور از تجاوز و خشونت جنسی در امان می‌مانند؟ اگر باردار شوند، چه می‌کنند؟ آیا امکان سقط‌جنین امن دارند؟ کودکی که به دنیا می‌آید، سالم است؟ اگر کودک بیمار باشد، اگر بمیرد، اگر زن بخواهد خودش فرزندش را بزرگ کند، چه می‌شود؟ کدام نهادها و سازمان‌ها به این مشکلات رسیدگی می‌کنند؟

مردن لحظه‌ی زاده‌شدن

سال ۱۳۹۵ بود که خبر عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب دوباره سر زبان‌ها افتاد. نهادهایی مانند شورای شهر تهران، وزارت بهداشت و بهزیستی و فعالان حقوق کودکان و زنان بی‌خانمان هرکدام موضع متفاوتی نسبت به مسئله گرفتند. قاضی‌زاده هاشمی، وزیر وقت بهداشت، عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب را منتفی دانست و بهزیستی مانند همیشه اعلام کرد توانایی قانونی و مالی برای رسیدگی به همه‌ی کودکان و زنان آسیب‌دیده را ندارد. شارمین میمندی‌نژاد، موسس «جمعیت امام علی» هم همان سال گفت روزانه سه تا چهار کودک معتاد در تهران به دنیا می‌آیند و فاطمه دانشور، رئیس وقت کمیته‌ی اجتماعی شورای شهر تهران اصرار داشت باید راه‌کاری برای جلوگیری از بارداری‌های ناخواسته زنان کارتن‌خواب اتخاذ کرد تا از به‌دنیا‌آمدن کودکان معتاد و بدسرپرست جلوگیری شود. بعد از مدتی هم این موضوع از تب‌و‌تاب افتاد و فراموش شد. حالا بعد از گذشت حدود شش سال هنوز هیچ راه‌کار موثری در این‌باره ارائه نشده و هم‌چنان زنان کارتن‌خواب کودکانی به دنیا می‌آورند و این چرخه‌ی معیوب ادامه دارد. مسائل و مشکلات نوزادان و کودکان زنان کارتن‌خواب موضوعی است که به وضعیت سلامت و بهداشت مادران آن‌ها برمی‌گردد؛ مسئولیتی که معلوم نیست دقیقاً به عهده‌ی کدام سازمان و ارگان دولتی است و فقط گاهی نهادهای مدنی با امکانات محدودشان به آن ورود می‌کنند و خدمات بهداشتی را به آسیب‌دیدگان ارائه می‌دهند.

کارتن‌خواب‌های زن مانند دیگر بی‌خانمان‌ها در ایران دسترسی به بهداشت عمومی و درمان رایگان ندارند، اگر هم گاهی خدمات بهداشتی بگیرند، از سوی مراکز محدودی مانند ان‌جی‌اوها، خانه‌های امن یا در موارد نادری مراکز بهداشت دولتی است. از آن‌جایی که این گروه از زنان در معرض تجاوز قرار دارند یا برای تهیه‌ی پول و مواد به کار جنسی روی می‌آورند، جزو گروه‌های پرخطر و در معرض بیماری‌های مقاربتی و عفونی‌اند. مثلاً ویروس اچ‌آی‌وی،  اچ‌پی‌وی، زگیل تناسلی، سرطان و عفونت رحم در میان آن‌ها شایع است؛ هم‌چنین آن‌ها مدام با بارداری‌های ناخواسته روبه‌رو می‌شوند و نوزادان و کودکان آن‌ها نیز به جز این‌که به احتمال خیلی زیاد معتاد به دنیا می‌آیند، از نظر سلامتی در وضعیتی خطرناک و شکننده به سر می‌برند. این زنان در اکثر مواقع به وسایل پیش‌گیری دسترسی ندارند و گاهی اگر هم داشته باشند به دلایل مختلف از آن استفاده نمی‌کنند. از طرفی سقط‌جنین تقریباً به دلیل غیرقانونی‌بودن، هزینه‌های زیاد و تمایل به پول‌درآوردن از کودکان برای آن‌ها غیرممکن است؛ البته در مواردی سقط‌جنین‌ خطرناک و ناامن در اثر مصرف مواد و شرایط زندگی آن‌ها رخ می‌دهد که آسیب‌های دیگری برایشان دارد.

درصد بالایی از نوزادان زنان کارتن‌خوابی که در خیابان به دنیا می‌آیند، به دلیل زایمان غیربهداشتی از دست می‌روند. بسیاری از متکدیان از جسد این نوزادان برای گدایی استفاده می‌کنند؛ همین‌طور هیچ آمار دقیقی از مرگ‌ومیر زایمان‌های خیابانی در دست نیست تا بتوان این موضوع را بررسی و آسیب‌شناسی کرد.

قاچاق کودکی

معامله‌های غیرقانونی پزشکی یکی از معضلاتی است که در نزدیکی بسیاری از بیمارستان‌های دولتی مشاهده می‌شود. خرید‌وفروش اعضای بدن، دارو، تجهیزات پزشکی و خریدوفروش نوزادان و کودکان در حکم بازار سیاه سیستم بهداشت و درمان در ایران است. زنان کارتن‌خواب از جمله کسانی‌اند که در معرض آسیب این بازار سیاه قرار می‌گیرند. آن‌ها که به صورت دائمی در وضعیت نابه‌سامان زندگی به سر می‌برند، اولین راه پیش‌ روی خود را فروش نوزاد و فرزند خود می‌بینند؛ گاهی برای تهیه‌ی پول و مواد، گاهی برای این‌که توانایی نگهداری و مراقبت از کودکشان را ندارند.

طبق گفته‌های مددکاران اجتماعی بازار سیاه خریدوفروش نوزاد که درصد بالایی از نیاز خود را از طریق زنان آسیب‌دیده مهیا می‌کند، بیش‌تر توسط قاچاقیان کودکان و اعضای بدن اداره می‌شود؛ یعنی معامله‌ها برای واگذاری کودکان به خانواده‌ا‌ی بی‌فرزند نیست، بلکه این بچه‌ها به باندهای قاچاق اعضای بدن برای کارهای آزمایشگاهی یا مافیای کودکان کار سپرده می‌شوند و در سیکل آسیب باقی می‌مانند و در بسیاری از موارد خیلی زود جان خود را از دست می‌دهند.

نوزادانی که از زنان کارتن‌خواب به دنیا می‌آیند، اگر خیلی خوش‌شانس باشند، به بهزیستی یا خانه‌های امن و ان‌جی‌او‌ها واگذار می‌شوند. در این صورت می‌توان گفت تا حدودی از خدمات بهداشتی برخوردارند یا اگر معتاد به دنیا ‌آمده باشند می‌توانند ترک کنند و سلامتی‌شان را بازیابند. در موارد نادری هم سرپرستی آن‌ها به خانواده‌ی دیگر داده می‌شود و این کودکان امکان تجربه‌کردن یک زندگی عادی را پیدا می‌کنند، اما بسیاری از آن‌ها در همان خانه‌های امن یا بهزیستی تا رسیدن به سن قانونی می‌مانند. خانه‌های امن فعال در ایران هرکدام قسمت مجزایی برای کودکان یا مادر و کودک دارند و به آن‌ها خدمات بهداشتی و آموزشی می‌دهند. اما از آن‌جایی که نهادهای فعال در این زمینه کم‌اند و امکانات قانونی و مالی محدودی دارند، نمی‌توانند همه‌ی کودکان آسیب‌دیده را تحت پوشش قرار دهند.

مادر همان خانه است

بعضی از این کودکان نیز در کنار مادر می‌مانند و گاهی هم انگیزه و امیدی می‌شوند که زن آسیب‌دیده از نهادها کمک بگیرد و تلاش کند زندگی دیگری برای خود و فرزندش بسازد، اما در برخی موارد وقتی مراجع قانونی تشخیص دهند که مادر صلاحیت نگهداری از کودک را ندارد، حتی اگر تمایل به نگهداری‌اش را داشته باشد، کودک را از مادرش جدا می‌کنند. هرچند خانه‌های امن، بهزیستی و اورژانس اجتماعی منکر این مسئله‌اند، اما در میان گزارش‌های میدانی و روایت‌های مادران کارتن‌خواب یا حتی مردان کارتن‌خواب به زور جدا‌کردن کودک از مادرش وجود دارد و خیلی از کارتن‌خواب‌ها با این صحنه روبه‌رو شده‌اند؛ مثلاً در ویدیویی که در صفحه‌ی مجازی یکی از متولیان خانه‌‌های امن منتشر شده، مأموران اوژانس اجتماعی در تلاشند زنی را که در حال شیردادن به فرزند خردسالش است، مجاب کنند تا به گرم‌خانه برود یا برگه‌ای را امضا کند که با میل شخصی خودش در خیابان مانده. جایی که فیلم قطع می‌شود، جایی‌ست که ممدکار اورژانس دست زن را می‌گیرد تا هرطور شده او را مجبور به رفتن کند. در بسیاری از این موارد اورژانس اجتماعی کودک را به زور از زن می‌گیرد و به بهزیستی تحویل می‌دهد که همین اعمال زور منجر به رفتارهای خشونت‌آمیز و در نهایت آسیب بیش‌تری به مادران کارتن‌خواب می‌شود.

از طرفی اگر این کودکان با مادرانشان در خیابان زندگی کنند، مانند مادرانشان امکانات بهداشتی ندارند، در معرض سوءتغذیه و بیماری‌های گوناگون قرار می‌گیرند و سرنوشت نامعلومی خواهند داشت.

با توجه به این‌که آمار موثقی درباره‌ی تولد نوزادان معتاد در ایران وجود ندارد و فقط ستاد مبارزه با مواد مخدر گاهی اطلاعاتی ضدونقیض منتشر می‌کند، نمی‌توان گزارش دقیقی از وضعیت آن‌ها به دست آورد، اما این نوزادان که تعداد بسیاری از آن‌ها مادران کارتن‌خواب دارند، به جز بیماری‌های حاد تنفسی، قلبی و نارسایی عصبی و مغزی بعد از تولد دچار «سندروم محرومیت از مواد» می‌شوند. تشنج، تب، تعرق و افزایش ضربان قلب علائم این سندروم است که به علت نرسیدن مواد مخدر به بدن نوزاد بروز می‌کند و موجب بی‌قراری و گریه‌های غیرطبیعی آن‌ها می‌شود؛ هم‌چنین آن‌ها میلی برای شیرخوردن ندارند که همین موضوع آن‌ها را در معرض سوءتغذیه قرار می‌دهد. این شیرخواران از بدو تولد نیاز به مراقبت ویژه‌ی پزشکی دارند تا وضعیت جسمی‌شان به حالت عادی بازگردد. از آن‌جایی که هیچ آمار و اطلاع‌رسانی دقیقی در این حوزه وجود ندارد، برخی مددکاران کودکان آسیب‌دیده گمان می‌کنند بیش از هفتاددرصد آن‌ها هیچ خدمات پزشکی‌ای دریافت نمی‌کنند و اگر بتوانند زنده بمانند، از بدو تولد اعتیاد دارند؛ بنابراین بسیاری از این بچه‌ها از سیکل اعتیاد بیرون نمی‌آیند و همان الگوی زندگی والدینشان را ادامه می‌دهند که این الگو یکی از عوامل مؤثر در بی‌خانمانی و کارتن‌خوابی است.

کارتن‌خوابی هم امنیتی است

افزایش فقر، خشونت، بی‌خانمانی و گسست فرهنگی و نسلی در جامعه عوامل تأثیرگذار بر کارتن‌خوابی‌اند، اما گذشته از دلایل ساختاری که هرکدام نقش ویژه‌ای بر این پدیده‌ی اجتماعی دارند، مواجهه با آن مسئله‌ای در خور تأمل و سؤال است. این‌که چرا بسیاری از کارتن‌خواب‌ها نمی‌خواهند به چرخه‌ی عادی زندگی بازگردند، به برخورد حکومت و جامعه با آن‌ها نیز برمی‌گردد. حاکمیت نه‌تنها در ارائه‌ی خدمات حمایتی به این گروه ناتوان است، بلکه با برخورد امنیتی در این زمینه اجازه‌ی مطالعه، بررسی و شناخت این پدیده را نمی‌دهد و با توزیع مواد مخدر بین آن‌ها و برخورد خشونت‌آمیز به این مسئله دامن می‌زند.

گزارش مختصری که درباره‌ی مصائب کودکان زنان کارتن‌خواب خواندید، به علت همین برخورد امنیتی نتوانست از اطلاعات و آمار مستند و مطالعه‌شده در این زمینه استفاده کند. اکثر مددکاران اجتماعی یا مدیران خانه‌های امن به خاطر فشار امنیتی حاضر به گفتگو و دادن اطلاعات در این زمینه نشدند. فشار بر خانه‌ها‌ی امن و تهدید به تعطیلی و بی‌خانمان‌شدن دوباره‌ی افراد تحت پوشش منجر شده این نهادها در فضایی بسته و سخت و بدون امکانات به کار خود ادامه دهند؛ حتی مطالعه‌ی میدانی درباره‌ی کارتن‌خوابی می‌تواند تبعات امنیتی برای روزنامه‌نگار یا پژوهش‌گر داشته باشد. برای دسترسی به اطلاعات و آمارهای سازمان‌های دولتی و حکومتی نظیر اورژانس اجتماعی باید از سد حراست و احراز هویت رد شد که برای یک روزنامه‌نگار یا پژوهش‌گر مستقل غیرممکن است. حاکمیت یا کارتن‌خوابی را انکار می‌کند یا با اجرای طرح‌های ضربتی مدت کوتاهی این افراد را با خشونت و شکنجه در گرم‌خانه‌ها و کمپ‌های ترک اعتیاد نگه می‌دارد و باز به خیابان بازمی‌گرداند.

دانش آموزان در دوره کرونا دچار افت شدید تحصیلی شده اند

دانش آموزان در دوره کرونا دچار افت شدید تحصیلی شده اند

یک پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش گفت: دانش آموزان در دوره کرونا دچار افت شدید تحصیلی شده اند که این مسئله باعث کسب نتایج ضعیف در آزمون‌های بین المللی از جمله تیمز و پرلز می‌شود.

بهنام بهراد گفت: دانش آموزان ما در دوره همه گیری کرونا دچار افت شدید تحصیلی شده اند که نتایج آن در سنجش‌های بین المللی منعکس خواهد شد.

به گفته این کارشناس آموزش و پرورش قبل از همه گیری کرونا ایران در سنجش‌های بین المللی مثل آزمون تیمز و پرلز جزو کشور‌های ضعیف بودیم اما عملکرد رو به رشدی داشتیم که البته با شروع همه گیری کرونا وضعیت نامناسب‌تر هم شد.

آزمون تیمز و پرلز، به نوعی محک ارزیابی نظام‌های آموزشی در کشور‌ها و میزان موفقیت نظام آموزش و عملکرد آن است و به صورت بین المللی برگزار می‌شود.

بهراد گفت: شروع دیر هنگام آموزش حضوری نسبت به کشور‌های دیگر، نبود دسترسی به آموزش مجازی در اوایل کرونا، نبود پلتفرم مناسب آموزش مجازی و نبود آمادگی آموزش مجازی از جمله عواملی است که در بررسی‌ها نشان می‌دهد باعث افت شدید دانش آموزان شده است.

به گفته این پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش برای جبران افت دانش آموزان بهتر است از کلاس‌های خارج از برنامه مدرسه  استفاده شود تا کمبود ساعت‌های آموزش جبران شود و همچنین با سنجش و گروه بندی  دانش آموزانی که با افت شدید روبرو هستند این عقب افتادگی را جبران کرد.

بهراد گفت: اگر مشکل افت دانش آموزان جبران نشود، دانش آموزان دچار افت شدیدتری می‌شوند که نمی‌توان جبران کرد.

استرس و افسردگی بارداری مانع رشد شناختی کودک می شود

استرس و افسردگی بارداری مانع رشد شناختی کودک می شود

مطالعات نشان می دهد افزایش اضطراب، افسردگی و استرس زنان در دوران بارداری، ویژگی های کلیدی مغز جنین را تغییر داده که متعاقباً رشد شناختی فرزندان را در ۱۸ ماهگی کاهش می دهد.

به گزارش خبرنگار مهر به نقل از ساینس دیلی، بر اساس یک مطالعه جدید، این تغییرات همچنین باعث افزایش رفتارهای درون گرایانه و بی نظمی می‌شود.

یافته‌ها همچنین نشان می‌دهد که پریشانی روانی مداوم پس از تولد نوزاد ممکن است بر تعامل والدین و کودک و رفتار نوزاد تأثیر بگذارد.

این اولین مطالعه‌ای است که ارتباط مهمی را بین تغییر رشد مغز جنین درون رحم و پیامدهای رشد شناختی بلندمدت برای جنین‌هایی که در دوران بارداری در معرض سطوح بالایی از استرس سمی قرار دارند روشن می‌کند.

هنگامی که جنین‌ها در رحم بودند، محققان تغییراتی را در عمق و حجم هیپوکامپ سمت چپ مشاهده کردند که می‌تواند مشکلات رشد عصبی را که پس از تولد مشاهده می‌شود توضیح دهد.

هنگامی که این کودکان به نوزادانی نوپا تبدیل می‌شوند، ممکن است مشکلات اجتماعی-عاطفی مداومی را تجربه کنند و در برقراری روابط مثبت با دیگران، از جمله مادرشان، مشکل داشته باشند.

برای تأیید بیشتر این موضوع، مطالعات آینده با حجم نمونه بزرگ‌تر که مناطق و جمعیت‌های بیشتری را منعکس می‌کند، مورد نیاز است.

«کاترین لیمپروپولوس»، سرپرست تیم تحقیق، در این باره می‌گوید: «با شناسایی زنان باردار با سطوح بالای پریشانی روانی، پزشکان می‌توانند نوزادانی را که در معرض خطر اختلالات عصبی بعدی قرار دارند و ممکن است از مداخلات زودهنگام و هدفمند بهره ببرند، تشخیص دهند.»

محققان برای تعیین کمیت استرس مادر، اضطراب و افسردگی قبل از تولد، از پرسشنامه‌های خودگزارش‌شده معتبر استفاده کردند. حجم مغز جنین و چین خوردگی قشر جنین از تصاویر سه بعدی بازسازی شده به دست آمده از اسکن MRI اندازه گیری شد. کراتین مغز جنین و کولین با استفاده از طیف‌سنجی تشدید مغناطیسی پروتون اندازه‌گیری شد. رشد عصبی کودک ۱۸ ماهه با استفاده از مقیاس‌ها و ارزیابی‌های معتبر اندازه گیری شد.