ماهنامه سیاسی و اجتماعی
حق ما انسان ها
نشریه مستقل
هواداران حقوق بشر
سال پنجم شماره پنجاه نهم – مهر 1403/ اكتبر 2024
ما هواداران مستقل حقوق
بشر، خواهان احترام به حقوق ذاتی (حقوقی که در زمان زایش همراه ماست چون نفس
کشیدن، دیدن، شنیدن، رشد، احساسات و ... ) و شهروندی (وظیفه جامعه برای امکان رشد
حقوق ذاتی چون امنیت زندگی، رفاه، بهداشت، آموزش، پرورش و...) انسان ها هستیم.
منشور سازمان ملل متحد مصوبه 26 ژوئن 1945
فصل چهارم – مجمع عمومی
ماده 19- هر عضو ملل متحد که
پرداخت سهمیه مالی آن به سازمان به تاخیر افتاده باشد در صورتیکه سهمیه عقب افتاده
عضو مزوبر معادل یا بیشتر از مبلغ سهمیه مربوط برای دو سال قبل به طور کامل باشد
در مجمع عمومی حق رای نخواهد داشت. معذلک اگر مجمع عمومی تشخیص دهد که قصور در
پرداخت ناشی از شرایطی است که از حیطه اختیار عضو مزبور خارج است میتواند به چنین
عضوی اجازه دهد که در رای شرکت کند.
آئین کار
ماده 20- مجمع عمومی منظماً دورههای
اجلاس سالانه و در صورت اقتضاء اجلاسهای فوقالعاده خواهد داشت. اجلاسهای فوقالعاده
به دعوت دبیرکل بنا به درخواست شورای امنیت یا اکثریت اعضای ملل خواهد بود.
ماده 21- مجمع عمومی آئیننامه
داخلی خود را تنظیم میکند. مجمع مزبور برای هر دوره اجلاس رئیس خود را انتخاب میکند.
ماده 22- مجمع عمومی برای اجرای
وظایف خد میتواند آنگونه ارکان فرعی را که ضروری تشخیص دهد تاسیس نماید.
در سایه دیکتاتوری
علي مسيبي
تحت رهبری آیتالله خامنهای، ایران به کشوری تبدیل شده که
فضای ناامنی عمیقی در آن حاکم است، فضایی که هم از تروریسم و هم از سرکوب بیرحمانه
نیروهای امنیتی دولتی ناشی میشود. خامنهای که قدرت تقریباً نامحدودی بر دولت
دارد، نهادهای کلیدی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) را کنترل میکند، نهادی که هم در داخل و هم در خارج به عنوان
ابزار اصلی سیاستهای قدرت او عمل میکند.
این سازمان شبهنظامی
هرگونه اعتراض و نافرمانی داخلی را سرکوب میکند و همزمان به حمایت از گروههای
افراطی در منطقه میپردازد.
گروههایی مانند حزبالله لبنان و شورشیان حوثی در یمن از
حمایت مالی و نظامی رژیم ایران برخوردارند و این اقدامات باعث بیثباتی بیشتر
منطقه خاورمیانه میشود.
اما در داخل ایران، بزرگترین تهدید برای مردم نه فقط
تروریسم، بلکه بیشتر نیروهای سیاسی سرکوبگر تحت فرمان مستقیم خامنهای است.
این نیروها که علاوه بر سپاه پاسداران شامل بسیج نیز میشوند،
زندگی روزمره مردم را تحت نظر دارند و کنترل میکنند.
هرگونه مخالفت یا نافرمانی، چه به صورت اعتراض، چه ابراز
عقیده و چه فعالیت سیاسی، به عنوان تهدیدی علیه رژیم در نظر گرفته میشود و با
خشونتی شدید سرکوب میگردد.
مردم ایران در ترس دائمی از نیروهای امنیتی سیاسی زندگی میکنند،
نیروهایی که بدون هیچ پیامد قانونی میتوانند به خشونت متوسل شوند. دستگیریها،
شکنجه، ناپدید شدن و اعدام از جمله روشهای رایجی هستند که مردم را در وحشت نگه میدارند.
در حالی که تروریسم تهدیدی خارجی به حساب میآید، اما ترور
روزمرهای که از سوی نیروهای امنیتی رژیم اعمال میشود، زندگی مردم ایران را بیشتر
تحت تأثیر قرار داده است.
بسیاری از ایرانیان بیشتر از تهدیدات تروریستی خارجی، از
سرکوب نیروهای سیاسی تحت رهبری خامنهای هراس دارند.
این نیروها با هدف خاموش کردن هرگونه مخالفت و مقاومتی، فضای وحشت را بر جامعه حاکم کردهاند.
سیستم نظارت و کنترل این نیروها ایران را به کشوری تبدیل
کرده که در آن حقوق بشر به طور سیستماتیک نقض میشود و آزادیهای شهروندان به شدت
محدود شده است.
به طور کلی، میتوان گفت که رهبری خامنهای فضایی را ایجاد
کرده که ناامنی نه تنها به خاطر تهدیدات تروریستی خارجی، بلکه به دلیل سرکوب مداوم
و خشونت نیروهای امنیتی سیاسی داخلی تشدید شده است.
مردم ایران در ترس دائمی از این نیروها زندگی میکنند که به
نام رژیم سرکوب، نظارت و مجازات میکنند. تا زمانی که این ساختارهای سرکوبگر باقی
بمانند، احساس ناامنی و ترس در ایران ادامه خواهد داشت و امید به بهبود وضعیت
همچنان ضعیف است. در نتیجه، وضعیت کنونی ایران تحت
رهبری آیتالله خامنهای گویای نیاز فوری به تغییر و اصلاح است. مردم ایران، با
وجود تمام سختیها و سرکوبها، همچنان در پی آزادی و حقوق خود هستند. باید به صدای
آنها گوش فرا داد و از خواستههایشان حمایت کرد. در دنیای امروز، حمایت جامعه بینالمللی
از جنبشهای دموکراتیک و حقوق بشر در ایران میتواند به تغییرات بنیادین و بهبود
وضعیت امنیت و آزادی در این کشور منجر شود. تنها از طریق اتحاد و همبستگی میتوان
به یک آینده روشنتر و بهتر برای مردم ایران دست یافت. باید به یاد داشته باشیم که آینده ایران نه تنها بر سرنوشت
مردم این کشور بلکه بر ثبات و امنیت منطقه نیز تأثیرگذار است. برای دستیابی به یک
آینده روشنتر و بهتر، همگان باید با هم متحد شوند و برای حقوق بشر، آزادی و عدالت
در ایران تلاش کنند. تنها با همبستگی و اراده جمعی میتوان به تغییرات بنیادین دست
یافت و آیندهای سرشار از امید و پیشرفت را برای نسلهای آینده تضمین کرد.
نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی
ایران
صادق نوری
نقض حقوق بشر توسط نظام جمهوری
اسلامی ایران از جانب فعالان حقوق بشر، نویسندگان، و سازمانهای مردم نهاد بینالمللی
مورد انتقاد قرار گرفته است.
و با عبارت «جنایات جمهوری اسلامی ایران» شناخته میشود، مجموعه اقداماتی است از سوی نظام جمهوری اسلامی ایران یا نیروهای نیابتی و مورد پشتیبانی آن برای حفظ و تقویت نظام جمهوری اسلامی ایران، انتقام گیری از مخالفان، یا کمک به متحدان خود، که از آغاز انقلاب ۱۳۵۷ ایران تا کنون در جریان است و باعث آسیب بسیاری به مردم و حقوق اساسی بشر شده است. نظام جمهوری اسلامی ایران از چند جهت، متهم به نقض حقوق بشر است؛ این اتهامات در برخی موارد، جنبهٔ دینی و در برخی موارد دیگر، جنبه سیاسی دارد و گاهی نیز دربردارنده هر دو. برخی از سیاستمداران، همانند محمود احمدینژاد صرفاً متهم به جنایات جنگی هستند؛ در حالیکه برخی دیگر از مسئولان جمهوری اسلامی ایران، برای اتهامات تروریستی، تحت تعقیب مراجع قضایی بینالمللی، همانند پلیس بینالملل قرار دارند. از نخستین روزهای انقلاب اسلامی به بعد، نظام جمهوری اسلامی ایران، احکامی همچون: بریدن انگشتان دست، قطع دست و پا، گردن زنی، پرتاب از بلندی، سنگسار، ترورهای سازمان یافته و حکومتی، تیر باران و اعدام فردی و گروهی مخالفان با طناب دار را اجرا کرده است. از جمله ایران به گونه سختگیرانهای آزادیهای مدنی از جمله، آزادی سخنرانی را زیر پا میگذارد و مسیر آزادیهای مذهبی نیز مانع ایجاد کرده است. ایران قرارداد عضویت در دیوان کیفری بینالمللی را رسما نپذیرفته است. برخی این سیاست عدم پذیرش ایران را ناشی از ترس دولت مردان ایران از محاکمه در این دادگاه دانستهاند. جمهوری اسلامی ایران به همراه بازوی سیاسی، نظامی آن که سپاه پاسداران است.
به اعدام دسته جمعی
زندانیان عقیدتی، سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷،قتلهای زنجیرهای ایران، عملیاتهای تروریستی خارجی،
همکاری با رژیم بشار اسد، یهود، ستیزی، سادات سالاری جنگافروزی در سوریه، عراق و
یمن و چند کشور دیگر و همچنین سرکوب اعتراضات و نقض حقوق مردم ایران و مواردی از
این دست، مجمع عمومی سازمان ملل متحد به جز دو سال، همه ساله قطعنامه ای در مورد
نقض حقوق بشر به وسیله حکومت جمهوری اسلامی، صادر کرده است. در قطعنامه مجمع عمومی
سازمان ملل متحد که در فروردین ۱۳۸۹ منتشر شد. این مجمع ایران را در بسیاری موارد محکوم کرد.
حق آزادی بیان
شیوا کردفروشانی
در سال 1948 اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب
رسید که در ماده ۱۹ این اعلامیه به حق آزادی بیان پرداخته است.
آزادی بیان شامل هر نوع عقیده میشود و زیربنای
سایر حقوق بشر مانند حق آزادی اندیشه و عقیده، دین، آزادی تجمعات، حق دموکراسی و
غیره است.
در واقع حق آزادی بیان امکان رشد و پیشرفت در
سایر حقوق انسانی را در یک جامعه فراهم میکند.
آزادی بیان یکی از پایههای دموکراسی در کشورها
است و در جوامع مردم سالار یکی از حقوق طبیعی شهروندان به شمار میآید. شهروندان
میتوانند آزادانه مسائل سیاسی و اجتماعی را بدون ترس از حکومتها تحلیل کنند و
افکار خود را آزادانه در سطح جامعه با استفاده از وجود تریبونهایی مثل نشریات،
تلویزیون، رادیو و فضاهای مجازی به دیگری انتقال دهند.
بسیاری بر این باورند آزادی بیان حتی اگر شامل مباحث جدلآمیز و تحریک
کننده هم باشد، برای جوامع ضروری است، چرا که اغلب موضوعات قابل توجه و مهم در یک
جامعه را از طریق وجود همین مباحث کمی تندتر میتوانیم به بهترین نحو مدیریت و حل
کنیم. با این حال مطابق قوانین بینالمللی هر نوع محدودیتی در آزادی بیان باید
کاملاً مبتنی بر قانون باشد و با هدف صیانت از منافع عمومی صورت بگیرد.
آزادی بیان ارتباط تنگاتنگی با آزادی اطلاع رسانی دارد. گردانندگان وسایل
ارتباط جمعی، از آن برای اطلاع رسانی به خوانندگان، شنوندگان، بینندگان و کاربران
بهرهبرداری میکنند و سعی میکنند تمامی دیدگاههای فکری را در همه زمینهها در
میان مخاطبان وسیع ارتباط جمعی منتشر کنند، که این خود نوعی از آزادی بیان به شکل
امروزی است و همینطور باید در نظر داشته باشیم، که بالا بردن آگاهی در آحاد مردم
خود به خود باعث بالا رفتن میزان دموکراسی و به طبع باعث به رسمیت شمردن حق آزادی
بیان در جوامع میشود.
اما پس از گذشت ۶۰ سال از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران با ادامه وزیر
پا گذاشتن همه قوانین حقوق بشر جز آن دسته از کشورهای شمرده میشود، که کماکان
برای ماندن در قدرت دست به خیلی از کارهای غیرقانونی و غیرانسانی زده است.
رهبر جمهوری اسلامی ایران همیشه در سخنان خود میگوید،
که در ایران آزادی بیان وجود دارد.
مردم در ابراز نظرات مختلف آزادند، ولی همیشه تأکید میکند، که آزادی بر خلاف قانون، دین و شریعت در ایران وجود ندارد و چهارچوب آزادی را قانون اساسی کشور میداند.
قانون اساسی که در آن تمامی قوانین با در نظر گرفتن دین و زیر پا گذاشتن
شریعت تدوین شده است. ۴۳ سال از انقلاب اسلامی میگذرد و شاخص آزادی بیان در کشور در بسیاری از
حوزهها همانند سینما، تئاتر، کتاب و موسیقی، احزاب و انجمنها، پیروان سایر
ادیان، مطبوعات و نویسندگان هر سال در جمهوری اسلامی ایران پایینتر میآید و هیچ
چشم اندازی از پیشرفت در زمینه آزادی بیان در ایران دیده نمیشود.
هرچند که تمامی مقامات دولتی کماکان بر این باورند، که جمهوری اسلامی
ایران یکی از آزادترین کشورها در دنیا است.
در حال حاضر حکومت بیشتر از قبل سعی در از بین
بردن امکانات مجازی مثل اینترنت و جلوگیری از استفاده از ماهواره دارد. بسیاری از
سایتها، وبلاگها را فیلتر کرده است.
بسیاری از افرادی که در فضای مجازی سعی در آگاه کردن مردم را داشتهاند
دستگیر کرده است.بسیاری از روزنامهنگاران، ناشران، خبرنگاران، وکلا، بازیگران،
خوانندگان، شاعران را دستگیر و ممنوعالتصویر، ممنوعالکار، ممنوعالخروج و یا حتی
به حبس و اعدام محکوم کرده است. تعداد زندانیان عقیدتی که به صورت ناعادلانه
زندانی شدهاند به طرز شدیدی افزایش پیدا کرده است.
تمام زندانیان عقیدتی فقط به خاطر اضهار
نظرهایشان در تریبونهای مختلف به زندان افتادهاند، که این خود نشان بارزی از
سرکوب آزادی بیان در سطح گسترده در کشور است.
اینها همه قربانیان سانسور آزادی بیان در
چارچوب قانون اساسی ایران هستند.
قربانیانی که میتوانیم در تمامی حوزههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری و آموزشی در سطح کشور ببینیم.
اما علیرغم قوانین محدودکننده و برخوردهای سخت نظامی از سوی نیروهای
نظامی کشور و آزار و اذیتهای مستمر مردم از سوی حکومت همه مردم برای به دست آوردن
آزادی همچنان دست به اعتراضهای مسالمتآمیز میزنند، به خیابانها میروند و
عقایدشان را برای شنیده شدن از سوی حکومت بیان میکنند، چرا که همگی میدانیم که
همه راهها برای حل مشکلات و ناکارآمدیهای فرهنگی و اجتماعی که گریبانگیر جوامع
هستند به آزادی بیان،افکار و عقاید و برتر شمردن قوانین حقوق بشری ختم میشود.
سپاه پاسداران تروریسم بینالمللی
مهناز ترابی
حضور نظامیان
سپاه در سیاست یعنی میلیتاریسم در سال ۱۳۷۶ شمسی (۱۹۹۷ میلادی)
با حضور اصلاحطلبان در کاخ ریاست جمهوری آغاز شد.
در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد که خود از
سپاهیان بود حضور سپاه در اقتصاد و سیاست کشور بسیار پررنگ گردیده این سازمان از یک
نیروی نظامی منتقد برخی سیاستمدران، به تشکیلاتی فعال در عرصههای غیرنظامی بدل
شد.
سردارانی که بر
پایه گزارشهایی تأیید نشده، با رهبر جمهوری اسلامی ایران رابطه نزدیکی داشتند، در
تمام مدت حضور اصلاحطلبان در قدرت ساکت ننشستند.
آنها هر از گاهی بیانیههایی که تهدیدآمیز
خوانده میشد صادر کردند، به رئیس جمهوری نامه سرگشاده نوشتند و حتی خود به میدان
سرکوب منتقدان در مقاطعی چون شورش دانشجویان در سال ۷۸،
وارد شدند.
و با شروع ریاست
جمهوری احمدینژاد عملاً از گردانندگان محوری سیاسی و اقتصادی شدند.
در زمینه فعالیتهای اقتصادی اگر چه هنوز سپاه
پاسداران گزارشی از مسائل مالی خود منتشر نمیکند و بودجه این تشکیلات نیز کماکان
محرمانه مانده است، اما دولت از امضای قراردادهای کلان چند میلیون دلاری با سپاه
در حضور خبرنگاران هیچ اِبایی ندارد.
از مهمترین
قراردادهایی که به این شکل به امضاء رسید، قرارداد احدث خط لوله گاز عسلویه – ایرانشهر
بود که ارزش آن یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار
است.
وزیر نفت، در
زمان امضای این قرار داد با سردار رحیم صفوی، به خبرنگاران گفت که در این پروژه
ترک تشریفات شده و سپاه در گرفتن این پروژه هیچ رقیبی نداشته است.
امضای علنی این قرار داد از سوی برخی ناظران،
اعلام عمومی ورود سپاه به عرصه نفت – حیاتیترین بخش فعالیت اقتصادی در ایران، تفسیر
شد. پیش از آن سپاه از انتشار روزنامه و تولید فیلم سینمایی تا انواع فعالیتهای
اقتصادی نقش داشت.
چنین شرایطی برای وابستگان سپاه، اوج نفوذ و
قدرت توصیف شده است.
به گفته شماری کارشناسان مسائل ایران، رویارویی آمریکا با سپاه پاسداران که از ۱۲۵ هزار نیرو، قدرت سیاسی گسترده، حمایت مالی یک دولت نفتی، نفوذ جدی میان شیعیان عراق و لبنان و همچنین قدرت نظامی قابل ملاحظهای برخوردار است، میتواند به مقابلهای طولانی مدت و حتی خونبار بدل شود. نام سپاه در سالهای اخیر، بارها برخی فعالان جامعه مدنی، تشکیلات امنیتی، نظامی، سیاسی و اقتصادی سپاه پاسداران را پایههای مستحکم این نظام دینی توصیف کردهاند و کمتر نامی از روحانیون مذهبی به میان کشیده میشود.
رشد اختاپوسی یک سازمان نظامی قدرتمند چون سپاه،
در سالهای اخیر چنان بی مرز و محدوده پیش میرود که اگر مقابلهای جدی با آن صورت
نگیرد، خاتمه کار، چیزی جز خشونتی سخت نخواهد بود.
و این خشونت امروز علیه مردم ایران به کار گرفته
میشود. در انقلاب زن، زندگی، آزادی با سرکوبگری اعتراضات سراسری در کوچه و خیابان
وبا دستگیری و تیراندازی به سمت مردم و کشتارهای دستهجمعی و دستگیریهای گسترده
معترضان زن و مرد و کودک و دانشجو وکشتار کودکان و دزدیدن کودکان و افراد معترض و
سر به نیست کردن آنان مسمومیتهای زنجیرهای مدارس و خوابگاههای دختران دانشجو و
موج پیشرونده اعدامها برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه و ایجاد خفقان و ضرب و شتم
و زندانی کردن زنان بدون حجاب اجباری و جریمههای مال سنگین آنان و نیز وثیقههای
سنگین جهت آزاد سازی مردم معترض کوچه و خیابان، از جمله دیگر کارهای این نیروی فاسد
و جنایتکار در ایران است.
جنگ افروزیها و حمایت تسلیحاتی سپاه در جنگ علیه مردم اوکراین که به دستور شخص خامنهای که از جانب مردم ایران ضحاک خونخوار نام گرفته، و نیز جنگ افروزیهای سپاه پاسداران در لبنان و سوریه و فلسطین و عراق و یمن و افغانستان، کل خاورمیانه و کل دنیا را به آشوب کشیده و ثروت عظیم ایران را در راه تروریسم هزینه کرده و میکند. به طوری که امروز ملت بزرگ و عظیمالشأن ایران در زمره فقیرترین مردم دنیا از لحاظ درآمد زندگی و اقتصادی و در نبود امکانات بهداشتی و درمانی و رشد تورم اقتصادی مهار نشدنی قرار گرفتند.
اگر سپاه نبود
مردم ایران اکنون در صلح و آرامش بودند و فشار تحریمهای بینالمللی را تحمل نمیکردند.
سپاه و بسیج و
خامنهای از جمله سردمداران تروریسم جهانی میباشند و کشورهای اروپایی و آمریکا و
انگلیس باید بر این چهره کثیف تاریخ مهر تأیید تروریسم بزنند و آنها را تحریم
کنند و نه مردم شریف ایران را.
زنستیزی
صادق نوری
قوانین ایران زنستیزی وتبعیض جنسیتی در ایران: جمهوری کثیف اسلامی ایران در قوانین ایران زن ستیزی و تبعیض جنسیتی نهادینه شده و محدویتهای فراوان برای زنان ایرانی وهمچنین موانع متعدد دراستخدام و فعالیت اجتماعی، قوانین ازدواج فقر روزافزون موجب سرخوردگی و افسردگی و ناامیدی در میان زنان شده واین باعث شده که ایران بالاترین خودکشی زنان درخاورمیانه را از آن خودشان کند و همچنین حجاب اجباری یکی از شناخته شدهترین موارد نقض حقوق زنان است که در سال ۱۳۶۲ تصویب شد.طبق این قانون زنان باید حجاب داشته باشند حتی اگر مایل به داشتن حجاب نباشند درایران هم در قانون و هم در عمل زنانی که مخالفت خود را با قوانین حجاب اجباری نشان دهند مجازات میشوند. یکی دیگر نقض حقوق زنان قتلهای ناموسی است که ضعف قوانین در رعایت نکردن حقوق زنان و نقض آشکار حقوق زنان در جمهوری اسلامی ایران است. یکی ازقانونهای علیه زنان در قانون مجازات و ماده ۶۳۰ مجوزی برای قتلهای ناموسی است طبق این ماده هر گاه مرد، همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علنی به تمکین زن داشته باشد میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند که ناقض حقوق بشر میباشد یکی دیگر از نقض حقوق زنان ازسوی جمهوری اسلامی ایران اجازه زنان به شوهر داده میشود. طبق قانون مدنی ۱۱۱۴ زنان نمیتوانند
بدون اجازه شوهر خانه را ترک کنند و اگر شوهر اجازه ندهد. میتواند برود دادگاه و
حکم برای ازدواج مجدد بگیرد و زن ناشیزه میشود و طبق عقیده جمهوری اسلامی زن
هرگاه نافرمانی از شوهر خودش کند مرد اجازه ضرب شتم را دارد وقتی مرد مخالف اشتغال
زن باشد طبق عقیده جمهوری اسلامی زن اجازه کار را ندارد و حتی اگه اجازه نداشته
باشد نمیتواند از کشور خارج شود.
ازدواجهای اجباری زنان که جمهوری اسلامی ایران قدرت را به سرپرست داده نمونههای ذکر شده ناقض مواد زیر از سازمان حقوق بشر میباشد: ماده۱: همه آزاد و برابر به دنیا آمدهاند. تمام افراد بشر آزاد به دنیا میآیند و ازلحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان میباشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برابری رفتار کنند. ماده۵: شکنجه ممنوع. احدی را نمیتوان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا برخلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد.
ماده۲: عدم
تبعیض. هر کس میتواند بدون هیچ گونه تمایز، خصوصاً از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان،
مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، ولادت یا
هر موقعیت دیگر، از تمام حقوق و کلیه آزادیهایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است،
بهرهمند گردد.
به علاوه هیچ
تبعیضی به عمل نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سیاسی، اداری و قضایی یا بینالمللی
کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد.
گواه این کشور مستقل، تحت قیمومیت یا غیر
خودمختار بوده یا حاکمیت آن به شکل محدودی شده باشد. ماده۳: حق
حیات برای همه. هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد. ماده۷: همه
در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون
برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و برعلیه
هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید به طور تساوی از حمایت قانون بهرهمند
شوند.
جمهوری اسلامی ایران نمیتواند اعدام را کنار بگذارد
صادق فرخی
شاید انتقامجویی بهترین کلمهای باشد که بتواند جمهوری
اسلامی در مجازات اعدام علیه معترضان را در خود خلاصه کند. جمهوری اسلامی ایران نمیتواند
اعدام را کنار بگذارد، چرا که دستور، او را بکش، یکی از پایههای حکومتداریاش
برای حفظ مناسبات قدرت و طبقه است. طبقه نخبه سیاسی و اقتصادی طبقه روحانیت است و
مجازات مرگ را به عنوان یکی از ابزارهای تثبیت این اقتصاد سیاسی به کار بسته و به
کار میبندد. اراده این طبقه هرجا که خدشهدار شود، کینهتوزیاش را عیان خواهد
کرد؛ درست مثل نمونه اعدام بهمن ورمزیار که حاکمیت میخواست اقتدارش را در برابر
صداهای پرشمار مخالفان این مجازات دوباره تثبیت کند و بگوید به حکم قانون مبتنی بر
کینهتوزی تحت هر شرایطی عمل میکند. مجازات اعدام بیش از هر مجازات دیگری نشانه کینهتوزی
است. این مجازات تنها مرگ میسازد و نه زندگی، و او که اعدام میشود، قربانی یک
مغلطه فلسفی است. اینکه هر فردی ارادهای آزاد و خودآیین دارد، ارادهای که مستقل
از شرایط تحقق آن (طبقه، جنسیت،…) آزاد است. به این ترتیب، وقتی فعل را نمیتوان
مجازات کرد، و آن فعل نشانه تخطی بزرگی از قانون حاکم است، فاعل به مرگ محکوم میشود.
اما این تخطی تنها تخطی از صورت قانون نوشتهشده است. این مجازات تنها مرگ میسازد و نه زندگی، و او که اعدام میشود، رژیم اسلامی ایران که زیر فشار اعتراضات خیابانی و کارگری فراوانی در چند ماه گذشته بوده و هراس هر لحظه سقوط و محاکمهاش توسط مردم تمامی وجودش را فرا گرفته است میخواهد دوباره دهه شصت دیگری را با اعدام مخالفانش در زندانها به راه بیندازد و خفقان و وحشت را در جامعه نهادینه کنید. این رژیم آدمکش میداند که نسل جوان امروز قصد دارد تا با هر قیمتی که شده است جمهوری اسلامی را برای رسیدن به یک دنیای بهتر و انسانی کنار بزند و سرنگون کند.
از اینرو با سرعت هر چه بیشتری دست به حذف فیزیکی مخالفانش
با استفاده از ماشین مخوف اعدامش که ۴۴ سال است خاموش نشده زده است. این
جانیان بیش از چهار دهه است که چوبههای دار را برای مخالفین برپا کردهاند و جواب
هر مخالفتی را با اعدام، شکنجه و زندان میدهند و قصد دارند که با قیچی اعدام سر یک
نسل انقلابی را از تنشان جدا کنند ومانع وقوع یک انقلاب ضد اسلامی شوند. مطمئناً این
اعدامها بدون جواب نمیماند و مردم جواب خشونت را با قهرانقلابی پاسخ خواهند داد
و اجازه نمیدهند که دهه شصت دیگری در ایران رقم بخورد و با نام دین و قوانین
اسلامی جان عزیزانشان را بگیرند و آزادی بیان و حقوق شهروندیشان قربانی مشتی
مهملات پوچ و بیارزش هزاروچهارصد سال پیش شود. انقلاب زن، زندگی، آزادی با قتل
مهسا امینی توسط پلیس امنیت اخلاقی کلید خورد و به دنبال آن مردم معترض به حکومت
اسلامی ایران به خیابانها آمدند و با دست خالی در مقابل سگهای حکومتی و تیمهای
آدمکشی تا دندان مسلحی ایستادند که جواب اعتراض را با گلوله میداند و کسانی را که
دستگیر میکردند زیر شکنجه و تهدید وادار به اعتراف اجباری عیله خود میکردند و
آنها را در دادگاههای نمایشی به جرم نخواستن اسلام و حکومت اسلامی به اعدام محکوم
میکردند و برای ارعاب در جامعه دست به اعدام زندانیان زدند. رژیم کودککش و ضد زن
اسلامی ایران با حمله شیمیایی سازمانیافته به مدارس آموزشی دخترانه در شهرهای ایران
و مسموم کردن دختران دانشآموز دست به انتقام گرفتن ازآنان که بدنه اصلی اعتراضات
بودند زده است و از هر روش و وسیلهای که در دست داشته باشد برای ضربه زدن به جنبش
انقلابی استفاده میکنند. آمار اعدامهای ایران در چند مدت گذشته بطور قابل توجهی
روند صعودی پیدا کرده است بطوری که در عرض تنها ۱۱ روز بیش از ۵۷ نفر در شکنجهگاههای ایران به
دست قاتلان اسلامی اعدام شدهاند و همچنان این ارقام رو به افزایش است.
حجاب در ایران اختیاری یا اجباری؟!
عباس منفرد
عربستان سعودی و ایران دو کشوری بودند که قانون
حجاب در آنها اجباری بود، اما پس از اینکه در تاریخ دوم مهرماه سال 1398، عربستان
سعودی قانون حجاب اجباری را لغو و آزادی عمل زنان در پوشش را به رسمیت شناخت،
جمهوری اسلامی ایران به تنها حکومتی رسمی بدل شد که در کنار گروههای بنیادگرای غیررسمی
همچون طالبان، داعش و بوکوحرام، به حجاب اجباری معتقد است و آن را مانند قانون
اجرا میکند و مجازات تخطی از آن نیز تا 72 ضربه شلاق و حبس میباشد.
از همان روزهای ابتدایی اعلام حجاب
اجباری در ایران، مخالفتها و تلاشهای زیادی از طرف گروههای مختلف سیاسی شکل گرفت؛
اما از طرف دیگر علاوه بر برخی از گروههای مذهبی، حجاب اجباری، با هدف مبارزه با
امپریالیسم، مورد تأیید و همراهی بسیاری از احزاب و گروههای چپگرا مانند حزب
توده و سازمان چریکهای فدائیان خلق نیز بود.
در نتیجه با تثبیت جمهوری اسلامی،
طرح مسئله حجاب اجباری در حوزه عمومی کمرنگ شد و حتی به سال 1385 در کمپین یک میلیون
امضا توسط زنان کنشگر، مسئله حجاب مطرح نگردید. نخستین کارزار عمومی با شعار مشخص
نه به حجاب اجباری در سال 1392 با مشارکت برخی کنشگران سیاسی و مدنی، بهویژه
کنشگران حقوق زنان، شروع به فعالیت کرد که توانست در زمان کمی مورد استقبال و
مشارکت عمومی قرار بگیرد. در این کارزار، برخی از زنان اقدام به کشف حجاب و به
اشتراکگذاشتن تصاویر خود کردند.پس از دورهای از کارزارها، حرکت دختران خیابان
انقلاب در سال 1396 پدیدار شد. در سال 1401 نیز مبارزه و مقابله با حجاب اجباری
وارد مرحلهای کاملا جدید و عمومیتری شد. امروز پس از حادثه مهسا امینی که با
شعار زن، زندگی، آزادی طرفداران زیادی را در داخل و خارج از ایران جلب کرد، حجاب
همچنان یکی از موضوعات بسیار مهم و داغ در محافل سیاسی و اجتماعی ایران است. بسیاری
از زنان و دختران ایرانی در مخالفت با حجاب اجباری اقدام به کشف حجاب مینمایند،
اما حکومت نیز در این مساله به هیچ وجه گام پس نمیگذارد. از یک سو علیه برخی از
چهرههای سرشناس و بازیگرانی که اقدام به کشف حجاب کردهاند، پروندههای قضایی تشکیل
میشود و از سوی دیگر اماکن و رستورانها به دلیل ارائه خدمات به افراد بیحجاب
پلمپ میشوند.
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و
ارشاد اسلامی ایران در خصوص حضور بدون حجاب اجباری برخی زنان بازیگر در مراکز عمومی
گفت: از لحاظ قانونی به کسانی که کشف حجاب کردهاند نمیتوانیم اجازه حضور در
برنامههای هنری را بدهیم.
اعلام کردیم که در این زمینه قانون
محور برنامههای ما خواهد بود و کسی که خارج از قانون برخورد کند بنا بر مقررات با
او برخورد میشود. در همین راستا، علی صالحی دادستان عمومی و انقلاب تهران اعلام
کرد که کتایون ریاحی، پانتهآ بهرام، افسانه بایگان، فاطمه معتمدآریا و رضا کیانیان
به دادگاه احضار شدهاند.
اعلام گردید که از بین این افراد
برای فاطمه معتمدآریا و افسانه بایگان به علت کشف حجاب در مراسم نکوداشت آتیلا پسیانی،
هنرپیشه سینمای ایران پرونده قضایی تشکیل و به دادسرای ارشاد ارسال شده است. همچنین
در روزهای گذشته پلیس ایران در راستای طرح مقابله با بیحجابی اقدام به پلمب
واحدهای صنفی و مراکز تجاری کرده است. در این راستا 45 واحد در استان هرمزگان پلمب
شد. فرمانده انتظامی استان کرمانشاه نیز اعلام کرد که در راستای طرح عفاف و حجاب
45 واحد صنفی پلمب شده است.
جواد محمدی فشارکی، مدیر بازرسی و نظارت اصناف شهرستان اصفهان نیز اعلام کرد که 69 واحد صنفی در اصفهان پلمب شده است. همچنین 11 واحد صنفی در شهرستان رودسر گیلان، 7 واحد در آذربایجان شرقی، 3 باب داروخانه در تهران و چندین مغازه در ایرانمال پلمب شدند. مجتمع تجاری اپال نیز با 450 واحد صنفی و هزار پرسنل و همچنین چند رستوران متعلق به چهرهای مشهور ورزشی و هنری ایران در تهران پلمب شد.
بدینترتیب طی چند ماه اخیر هزاران واحد صنفی؛
شامل فروشگاه، رستوران، داروخانه، کلینیک و مرکز گردشگری و تفریحی در سراسر ایران
به علت کشف حجاب پلمب شدهاند.
در واکنش به این اقدام، دکتر نعمت
احمدی، حقوقدان و وکیل دادگستری در تهران گفته است: پلمب این واحدهای صنفی، قانونی
نیست، چون قانونگذار هنوز جرمی را تعریف نکرده است که بر مبنای آن مجازات شوند.
در
پاسگاه روستای کیاده چه گذشت؟
منصور خانی
از فوت در بازداشت تا عزل فرمانده
مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی
در اطلاعیهای جزئیات بیشتری از ماجرای فوت یک متهم در پاسگاه روستای کیاده را
منتشر کرد.
دو روزی است که دولت وارد ماجرای مرگ جوانی در یکی از تحت
نظرگاههای فرماندهی انتظامی شهرستان لاهیجان شده است. به گزارش دنیای اقتصاد، سه
روز پیش انتشار ویدئو و عکسهایی از پیکر جوانی در غسالخانه لنگرود که کبودیهایی
بر بدن داشت موجی از واکنشها را میان کاربران فضای مجازی برانگیخت.
متهمی که گفته میشد در یک تحت نظرگاه فرماندهی
انتظامی لاهیجان بر اثر شدت ضرب و شتم فوت کرده است.
تحت نظرگاه مکانی است که متهمان
حسب مورد به دستور مقام قضایی یا در جرایم مشهود به موجب قانون براساس گزارش کتبی
ضابطان و مقامات ذیصلاح قانونی تا تسلیم به مقام قضایی و حداکثر تا مدت ۲۴ ساعت در آن محل نگهداری میشوند.به هر حال موضوع بلافاصله در دستور
کار قوهقضائیه قرار گرفت و روز چهارشنبه هفته گذشته، ابراهیم انصاری، دادستان
عمومی و انقلاب لاهیجان از بازداشت پنج نفر از کارکنان نیروی انتظامی در جریان
پرونده فوت یک متهم در تحت نظرگاه فرماندهی انتظامی این شهرستان خبر داد.دادستان عمومی و انقلاب شهرستان
لاهیجان همچنین تاکید کرد: مقامات قضایی شهرستان بلافاصله پس از این واقعه در محل
حاضر و بررسی موضوع را با جدیت در دستور کار قرار دادند.به گفته انصاری این موضوع در کمیته
پیگیری وقایع خاص دادگستری استان نیز با حضور مسوولان قضایی استان مطرح شد و مورد
رسیدگی و نظارت ویژه قرار گرفت. در ادامه پیگیریهای قوهقضائیه، هیات حقوق
شهروندی استان گیلان برای بررسیهای دقیق قضایی عازم لاهیجان شد.روز پنجشنبه نیز دادستان عمومی و
انقلاب شهرستان لاهیجان با بیان اینکه اقدامات قضایی نسبت به مشخص شدن علت تامه
فوت از پزشکی قانونی پیگیریهای لازم به عمل آمده است، تاکید کرد:
در جهت نقض حقوق شهروندی نیز
پیگیریهای لازم از ناحیه عوامل مرتبط انجام شد و متهمان مرتبط با پرونده با صدور
قرار بازداشت موقت به زندان معرفی شدند. در ادامه این ماجرا روز پنجشنبه مسعود
پزشکیان رئیسجمهور، سردار اسکندر مومنی وزیر کشور را موظف به تشکیل کمیته بررسی
همهجانبه حادثه مذکور کرد.
رئیسجمهور همچنین وزیر کشور را
مامور کرد ضمن اعزام این کمیته به لاهیجان، تمامی جوانب حادثه را بررسی و گزارش
نهایی را در اسرع وقت به هیات وزیران اعلام کند. وزیر کشور نیز در پی دستور رئیسجمهور،
هیات تحقیق ویژهای را برای بررسی کامل و همهجانبه تعیین و به محل اعزام کرد.
به گفته الیاس حضرتی، رئیس شورای
اطلاعرسانی دولت قرار است گزارش و نتیجه این حادثه پس از بررسی در اسرع وقت به
هیات وزیران اعلام شود.
جزئیات حادثه در همین حال روز گذشته مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی
جمهوری اسلامی ایران در اطلاعیهای جزئیات بیشتری از این ماجرا را منتشر کرد.
براساس این اطلاعیه نام متهم جوان که فوت شده میرموسوی ذکر شده است. در این
اطلاعیه آمده است: در روز پنجشنبه یکم شهریورماه در روستای ناصرکیاده از توابع
شهرستان لاهیجان خبر نزاع و درگیری توسط اهالی محل در سه مرحله و بهطور مکرر به
پاسگاه محلی گزارش میشود. در این درگیری افراد یکدیگر را مورد ضرب و شتم قرار
داده و بنابر اظهارات امدادخواهان، منشأ درگیری مرحوم موسوی بوده و خودروی متوفی
همانطور که در تصاویر بهصورت مستند مشخص است کاملا تخریب و در آتش میسوزد.
این موضوع باعث رعب و وحشت اهالی
محل شده و پلیس تمامی عاملان حادثه از جمله مرحوم میرموسوی را بنابر وظیفه ذاتی و
قانونی بازداشت میکند. متوفی در پاسگاه انتظامی شروع به فحاشی و استنکاف از
دستورات عوامل انتظامی و درگیری با ماموران کرده که این روند تا حضور در
بازداشتگاه ادامه مییابد.
متاسفانه به دلیل هیجان ناشی از
اصطکاک صورت گرفته میان مرحوم میرموسوی و عوامل انتظامی و عدمِ کنترل خشم و
احساسات از طرف برخی کارکنان و بیاعتنایی به وضعیت متهم این اتفاق رخ میدهد. مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در ادامه این
اطلاعیه میافزاید: علت فوت با توجه به اتفاقات قبل از حضور پلیس و شرایط جسمی و روحی
متوفی، توسط پزشکی قانونی در حال بررسی است. بنابر آنچه در این اطلاعیه ذکر شده
است: پیش از این مرحوم چندین مورد سابقه شرارت و درگیری داشته و در سال ۱۳۹۹ نیز در اجرای حکمِ جلب، با پلیس درگیر و به ۹ ماه حبس محکوم میشود.
این اطلاعیه تاکید میکند: رفتار
رخ داده توسط برخی از عوامل انتظامی بر خلاف مشی حرفهای پلیس بوده و بههیچوجه
قابل قبول نیست. بدین جهت افرادِ فوق در اختیار مرجع قضایی قرار گرفتند.
روز گذشته نیز رئیس بازرسی کل
فراجا در موقعیت حاضر و براساس جمعبندی گزارشهای بازرسان، با دستور سردار رادان،
فرمانده پاسگاه عزل و سایر عوامل دخیل معلق از خدمت شدند. همچنین در صورت تایید
سهلانگاری و عدم توجه دیگر مدیران انتظامی؛ تنبیهات انضباطی متناسب اجرا خواهد شد.
در پایان این اطلاعیه به خانواده
مرحوم میرموسوی تسلیت گفته و تاکید کرده است که «استیفای حقوق ایشان را وظیفه
ایمانی و اخلاقی پلیس میدانیم.»
این مرکز همچنین فیلمی از خودروی
سوخته محروم میرموسوی که در درگیری مذکور در روستای ناصرکیاده از توابع شهرستان
لاهیجان آتش گرفته منتشر کرده است.
عزل فرمانده پاسگاه ناصر کیاده مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در
دومین اطلاعیه خود که پیرامون فوت مرحوم میرموسوی صادر کرد، از عزل فرمانده پاسگاه
ناصر کیاده و از تعلیق خدمت عوامل دخیل خبر داد. در بخشی از این اطلاعیه
آمده است:
روز گذشته رئیس بازرسی کل فراجا در
موقعیت حاضر و بر اساس جمعبندی گزارشهای بازرسان، با دستور سردار رادان، فرمانده
پاسگاه عزل و سایر عوامل دخیل معلق از خدمت شدند. همچنین در صورت تایید سهلانگاری
و عدم توجه دیگر مدیران انتظامی؛ تنبیهات انضباطی متناسب اجرا خواهد شد.
روایت دیگر در این میان خبرگزاری فارس نیز روایتی از این ماجرا را به
نقل از یک فرد مطلع منتشر کرده است.
براساس این روایت «این فرد به منزل
پدری خود در روستای بارکوسرای لاهیجان رفته و در یک نزاع در قهوهخانه شرکت میکند
و پس از تماس حاضران با پلیس و حضور آنها دستگیر میشود.» از سوی دیگر یک منبع
نزدیک به پلیس گیلان مدعی است آثار ضربوشتم و کبودیهای منتشر شده در ویدئو میتواند
مرتبط با این نزاع باشد.با اینحال سایر اظهارات و شواهد نشان میدهد احتمالا متهم
در زمان بازداشت مورد ضربوشتم قرار گرفته است.پیگیریها نشان میدهد متهم پنجشنبه
اول شهریور پس از دستگیری به بازداشتگاه میدان انتظام منتقل میشود و بامداد پنجشنبه
از بازداشتگاه به بیمارستان منتقل میشود. پیگیریها نشان میدهد که پیش از حضور
وی در بیمارستان علائم حیاتی نداشته است.پیکر محمد میرموسوی صبح روز پنجشنبه
در آرامستان روستای بارکوسرا در مرز لاهیجان و لنگرود به خاک سپرده شده است.
زنان
تاریخ ساز و تاثیر گذار ایرانی
الینا کرمبگی
زنان ایرانی در طول تاریخ در جامعه
ایران نقش زیادی داشتند تا قبل از زمان پهلوی معمولا زنان در خانه های خود حبس
بودند فقط برای اداره خانه و تربیت فرزندان که در زمان پهلوی تغییراتی در زندگی
زنان بوجود آمد از جمله حق رای، حق تحصیل، حق مشارکت سیاسی، حجاب اختیاری و …..
یکی از این زنان فاطمه معروف به
((قره العین)) میباشد که بعنوان یک زن روشنفکر و فمنیست قابل تمجید است.
قره العین در سال ۱۲۳۰ ق در شهر قزوین به دنیا آمد پدر او ملا صالح بزغانی یکی از
مجتهدان و عالمان بنام بود . فاطمه هوش و فراستی عجیب در فراگرفتن علوم اسلامی
داشتَ.بود که در زمان خود حداقل صد سال پیشتر از فرهنگ آن زمان بود و شاید اگر در
زمان ما بود از منزلت دیگری برخوردار بود. بدلیل فن بیان و درایتی که در علوم داشت
در جلسات و مباحث دینی و سیاسی شرکت داشت.
کشش-و کوشش فاطمه در خاندانی از
عالمان شیعی و در کانون مناظرات دینی رشد یافت.
در آن زمان اختلاف بین تشرع و
شیخیه بسیار بالا گرفت؛ فاطمه برعکس عمو و پدرشوهر خود شدیدا به احکام و نظرات
شیخیه علاقه مند و پایبند بود. فاطمه چنان تبحر در اصول و عقاید شیخیه پیدا کرد که
با سید رشتی شاگرد شیخیه باب مکاتبه را گشود.رشتی وقتی نامهها و پرسشهای
فاطمه را دید از احاطه وی بر مسائل دینی شگفت زده شد و در پاسخ به نامه های او از
او با وصف ((قره العین )) ((مایه شادمانی چشم )) یاد نمود و این باب آشنایی موجب
ترک فاطمه از خانه و خاندانش شد. فاطمه برای دیدن سید رشتی عازم کربلا شد و به شوق
دیدن وی ترک خانه و فرزند وشهر نمود ولی متاسفانه وقتی به آنجا رسید که سید رشتی
وفات کرده بود با این وجود قره العین در کربلا ماند و جای خالی سید رشتی را پر کرد
و شروع به رفع مشکلات مسائل دینی پرداخت. قره العین در کربلا پشت پرده می نشست و
به تدریس میپرداخت ولی بعدها از پس پرده بیرون آمده و حتی بر منبر میرفت و درس
میگفت. او با اطرافیان خود حتی مردان نامحرم بدون روبنده و نقاب به گفت گو میپرداخت
و باعث اعتراض متشرعین شد. تا آنجا که مردم متدین در کربلا بر وی
اعتراض کرده و خانه سید رشتی که محل اقامت قره العین بود سنگباران کردند. سرانجام
والی عراق او را به بغداد تبعید کرد. در بغداد هم چون همچنان به تبلیغ بابیت
((بابیت بدعت گذاری و ترک اصول اسلام بود )) میپرداخت اورا در خانه ای
بازداشت کردند.
حتی در بازداشت ـ قرة العین از بحث
و تبلیغ دست بر نداشت و علمای اهل سنت و تشیع را به مجادله، بلکه به «مباهله» فرا
خواند.پس به امر سلطان عثمانی، وی را از عراق به ایران تبعید
کردند.او دیگر اصول دیانت اسلام را رعایت نمیکرد و در این راه از
سایر مریدان و مرشدان جلوتر افتاد و
اول کسی بود که علناً به حدود دیانت مقدس اسلام جسارت و تجاوز کرد.
در ایران نیز هر جا پای قرة العین
میرسید، آشوبی به پا میشد؛ چرا که وی از دعوت و تبلیغ بابیّت باز نمی ایستاد و
علما نیز وظیفه خود میدانستند که از انتشار عقاید او ممانعت نمایند. با ورود او
به کرمانشاه، آشوب و هیاهو به راه افتاد. درآن جا، وی مجتهدین شهر را به مباهله
دعوت کرد. همچنین، در همدان وضع این گونه شد، تا آن که سر انجام برادران او رسیده
و وی را به رفتن به قزوین راضی کردند در قزوین کار او سخت تر شد چرا که عده ای
فریفته کمالات وی شدند و عده ای نیز برای کنجکاوی به او روی آوردند.
برخورد شدید عموی قره العین ملا
محمد تقی فقیه با وی برای ارتداد از دیانت باعث شد که حتی به دیدار شوهر خود نرود
و دیگر نتوانست با شوهرش زندگی کند و از سوی همسرش طلاق داده شدبه هر حال، خصومت
میان ملا محمد تقی و بابیّه چندان اوج گرفت که بابیّه قصد قتل ملا محمد تقی را
نمودند.
در این رابطه، حتی گزارش شده است
که قرة العین حکم به واجب القتل بودن عموی خود ـ ملا محمد تقی – داده بود.
چند روز پیش از قتل ملا محمد تقی،
قرة العین جمعی از افراد عرب را که به همراهی او تا قزوین آمده بودند، به اصرار از
قزوین خارج نمود و حتی در جواب یکی از آنان که گفت چرا فلانی و… نمی آیند؟
گفت آنان برای کار مهمی ماندهاند
و بزودی در این شهر غوغایی خواهد شد و من نمی خواهم که شما در این شهر تا آن هنگام
مانده باشید پیروان قرة العین ملا محمد تقی را به طرز فجیعی کشتند، و وی به «شهید
ثالث» شهرت یافت.در نتیجه، چند تن از مظنونین به قتل رسیدند، و قرة العین در خانه
حاکم قزوین بازداشت شد. اما وی توانست نامهای را به میرزا حسینعلی نوری تهران –
بفرستد و از او استمداد کند.
پس با کمک حسینعلی، قرة العین از
خانه حاکم گریخت و به تهران آمد. از این زمان، قرة العین احترام فراوانی برای میرزا
حسینعلی قایل میشد و حتی در تهران، چونان شاگردی در برابر وی زانوی ادب میزد.
چندی پس از آن، سران بابیّه به سمت خراسان روانه شدند و در ناحیه «بدشت» «بدشت» در
قدیم محل عبور و مرور مسافران خراسان و تهران و مازندران بوده، و اکنون از توابع
شاهرود است.
طرفداران دین بابیت دو گروه
بودند؛ یک گروه تحت ریاست ملا محمد علی بارفروشی ملقب به «قدوس»، و گروه دیگر به
ریاست قرة العین و میرزا حسینعلی نوری.
در تهران شهره قرة العین زیاد بود
و بر همین اصل و با توجه به فضیلت، علم و هوشیاری طاهره، ناصرالدین شاه قاجار
دلباخته او شده و از وی خواستگاری میکند.
قرةالعین پیشنهاد ناصرالدین شاه را
رد میکند و نمیپذیرد که از افکار و عقاید آزاداندیشانه اش دست کشیده و به ملکه
دربار تبدیل شود و به حرمسرای پادشاهی برود.
بر اساس اسناد برجای مانده، قره
العین نه تنها اشعار و نثر استادانهای داشت، بلکه در نظریه پردازی سیاسی نیز از
پیشتازان بودهاست.او طرفدار دین بابی، اولین زن ایرانی است که مسئله تساوی
حقوق زن و مرد را در سال ۱۸۴۸ یعنی ۴ سال پس از ایمان او به باب و آئین بابی، مطرح نمود. عدهای
او را برجستهترینِ افراد در مسئله دفاع از حقوق زنان میدانند.
او در سال ۱۸۴۸ میلادی، از حقوق برابر زنان و مردان سخن میگوید. به همین
دلیل محمود خان کلانتر تهران برای او زندانی در قلعه طبرسی که واقع شده در کاخ
طبرسی بود ساخت و به مدت یک سال او را در حبس نگاه داشت. کلانتر زندانبان از او
خواست که اظهار ندامت بکند و سپس او را تهدید به مرگ نمود. قره العین میگوید: «می
توانید به زودی، هر گاه که اراده کردید، مرا به قتل برسانید. اما جلوی پیشرفت و
مبارزهٔ زنان برای آزادی را که روزگارش بزودی خواهد رسید، نمیتوانید بگیرید.»
با آگاهی و آمادگی کامل از قبول
پیشنهادات امتناع کرده و سرانجام به فرمان ناصرالدین شاه قاجار و صدارت میرزا تقی
خان امیرکبیر وقتی که ۳۶ سال داشت به قتل رسید. او را با روسری که بر سر مینهاد
خفه کردند و در چاهی انداختند.
موسس و هیئت تحریریه:
مدیر مسئول:
حمید رضائی آذریانی
سردبیر:
علی
مسیبی
تماس با ما:
حمید رضائی آذریانی
Tel.: +49 1781476984
Email: Hamidaria2019@gmail.com
Website: https://hoghoghebaschar.blogspot.com/
Tel.: +49 17643435323
Email mosayebiali5@gmail.com
Website: https://hoghoghebaschar.blogspot.com/
آدرس پستی:
Haus-Knipp-Straße .35
47139 Duisburg
Deutschland
یادآوری:
- نشر هرگونه اثر،
سخنرانی و اطلاعیه به معنی تائید نبوده و فقط بدلیل اعتقاد و ایمان راسخ به آزادی
بیان و انتقال اندیشه می باشد.
- این نشریه با اعتقاد
کامل به انتقال و گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ شده در این نشریه را
بدون هیچ محدودیتی آزاد می داند.
-مسئولیت هر اثری و مقاله بر عهده نویسنده آن
اثر است و حق ما انسان ها صرفاً ناشر افکار میباشد.
حق ما انسان ها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر