حق ما
انسان ها
نشریه مستقل هواداران حقوق بشر
سال سوم شماره بیست و نهم – فروردین 1401 / آپریل 2022
ما هواداران مستقل حقوق بشر، خواهان
احترام به حقوق ذاتی (حقوقی که در زمان زایش همراه ماست چون نفس کشیدن، دیدن،
شنیدن، رشد، احساسات و ... ) و شهروندی (وظیفه جامعه برای امکان رشد حقوق ذاتی چون
امنیت زندگی، رفاه، بهداشت، آموزش، پرورش و...) انسان ها هستیم.
برای آگاهی در زیر کنوانسیون
حقوق کودک(مصوب نوامبر ۱۹۸۹)
را اعلام می کنیم
بخش ۱
ماده ۲۴
کشورهای طرف کنوانسیون حق کودک را جهت برخورداری از
بالاترین استاندارد بهداشت و از تسهیلات لازم برای درمان بیماری و توانبخشی
به رسمیت میشناسند. آنان برای تضمین این که هیچ کودکی از رسیدن به این
حق و دسترسی به خدمات بهداشتی محروم نخواهد شد، تلاش خواهند نمود.کشورهای طرف کنوانسیون موضوع را تا اجرای کامل این حق
دنبال خواهند کرد و خصوصاً در زمینههای ذیل روشهای مناسب را اتخاذ خواهند
کرد.
الف) کاهش میزان مرگ و میر نوزادان و کودکان
ب) تضمین فراهم نمودن مشورتهای پزشکی و مراقبتهای
بهداشتی اولیه
ج) مبارزه با بیماریها و سوء تغذیه، از جمله در چارچوب
مراقبتهای بهداشتی اولیه از طریق به کار بستن تکنولوژیهای در دسترس و از
طریق فراهم نمودن مواد غذایی مقوی و آب آشامیدنی سالم و در نظر گرفتن
خطرات آلودگی محیط زیست.
د) تضمین مراقبتهای قبل و پس از زایمان مادران
ه) تضمین این که تمام اقشار جامعه خصوصاً والدین و
کودکان از مزایای تغذیه شیر مادر، بهداشت و بهداشت محیط زیست و پیشگیری از
حوادث اطلاع داشته و به آموزش دسترسی داشته و در زمینه استفاده از
اطلاعات اولیه بهداشت کودک و تغذیه مورد حمایت قرار دارند.و) توسعه مراقبت های بهداشتی پیشگیرانه، ارائه راهنمائیهای
لازم به والدین و آموزش تنظیم خانواده و خدمات.کشورهای طرف کنوانسیون تمام اقدامات لازم و مناسب را
برای زدودن روش معالجاتی سنتی و خرافی در مورد بهداشت کودکان به عمل
خواهندآورد.کشورهای طرف کنوانسیون
پیشبرد و تشویق همکاریهای بینالمللی برای دستیابی تدریجی به تحقق کامل
حقوق شناخته شده در کنوانسیون حاضر را متقبل میشوند. در این ارتباط، به
نیازهای کشورهای در حال توسعه توجه خاصی خواهد شد.
معرفی ناقضان
حقوق بشر
تهیه وتنظیم : آذر ارحمی
نام و نامخانوادگی:
سیدوحید حقانیان
زندگینامه:
سیدوحید حقانیان متولد ۱۳۴۲ شهر
تهران است. از تحصیلات وی اطلاعی در دست نیست.
مسئولیتها:
ـ عضو گروه ضربت کمیته منطقه غرب تهران
ـ عضویت در سپاه پاسداران در سال ۱۳۶۳
ـ حفاظت اطلاعات نیروی دریایی سپاه
ـ فرمانده گشت ثارالله سپاه پاسداران از
۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶
ـ عضو سپاه قدس در سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۱
ـ ورود به بیت علی خامنهای و همکاری
با سیدعلیاصغر میرحجازی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۹
ـ معاون اجرایی بیت رهبری از ۱۳۸۰ تاکنون
بخشی از موارد نقض حقوق بشر:
۱ ـ مشارکت درسرکوب مخالفان سیاسی جمهوری
اسلامی در دهه ۶۰
سیدوحید حقانیان در مقام فرمانده گشت
ثارالله سپاه پاسداران (۱۳۶۶-۱۳۶۴) در بازداشت و شکنجه مخالفان سیاسی جمهوری
اسلامی مسئول است.
محمدعلی رحمانی که از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷
ریاست سازمان بسیج مستضعفین را برعهده داشته است در مصاحبهای با
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایرنا) درباره نقش کلیدی گشتهای ثارالله در سرکوب
مخالفان سیاسی و اعتراضات مردمی در دهه ۶۰ گفته است:« فرماندهی سپاه در اول
انقلاب گشتهایی به نام «ثارالله» داشت که اعضایش از عناصر پایگاههای مقاومت بسیج
انتخاب میشدند که برای مقابله با ضدانقلاب و احیاناً جنگ شهری آموزش دیده بودند.
گشت ثارالله، یک گشت مستقل از بسیج بود اما از اطلاعات پایگاههای بسیج هم برای
گشتزنی استفاده میکرد. بسیجیها از محله خودشان و احیاناً تحرکاتی که از سوی
نیروهای ضدانقلاب در آنجا انجام میشد، اطلاعاتی به دست میآورد و با توجه به
اینکه فرمانده پایگاه مقاومت هم معمولاً یک سپاهی بود یا یک بسیجی ویژه بود، این
اطلاعات در اختیار گشتهای ثارالله هم قرار میگرفت.»
۲ـ آزار، بازداشت و شکنجه زنان
سیدوحید حقانیان به عنوان فرمانده گشت
ثارالله سپاه پاسداران (۱۳۶۶-۱۳۶۴) از عاملان آزار، بازداشت و شکنجه زنانی بوده
است که حجاب اسلامی را رعایت نمیکردند.
گشتهای ثارالله از سالهای آغازین دهه ۶۰
و تا زمان انحلال کمیتههای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۰، مسئولیت برخورد با زنانی
که پوشش اسلامی نداشتند را برعهده داشتند.
۳ـ مشارکت در سرکوب اعتراضات پس از
انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و حصر رهبران معترضان
سیدوحید حقانیان به عنوان معاون اجرایی
بیت رهبری در انتقال و ابلاغ فرمانهای خامنهای به نیروهای امنیتی و
انتظامی نقش ویژهای داشته و در برخوردهای خشونتآمیز با معترضان به نتایج
انتخابات ۸۸ مسئول است.
پس از آغاز اعتراضات به نتایج انتخابات
۸۸، سیدعلی خامنهای در خطبههای نمازجمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ با رد هرگونه تقلب
در نتایج انتخابات، به صراحت معترضان را تهدید و فرمان سرکوب معترضان را
صادر کرد. پس از آن نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، هزاران تن از معترضان را
بازداشت کردند و دهها تن در خیابان و یا زیر شکنجه، در گمنامی، کشته شدند.
محمدحسین ترکمان، عضو پیشین سپاه حفاظت
ولی امر، در مصاحبهای با صدای آمریکا درباره نقش وحید حقانیان در هدایت
سپاه ثارالله که در برخوردهای خشن با معترضان پس از انتخابات ۸۸ فعال بود، میگوید:«بعد
از تشکیل سپاه ثارالله توسط محمد جعفری، فرمانده سپاه، وحید حقانیان همچنان یکی از
فرماندهان کلیدی این سپاه بود. همانطور که میدانید سپاه ثارالله و سپاه محمد
رسولالله در سال ۸۸ توسط مجتبی خامنهای و وحید حقانیان سازماندهی میشدند.»
سپاه حفاظت ولی امر در سال ۱۳۶۵ تشکیل شد.
این سپاه حفاظت از رهبر جمهوری اسلامی را بر عهده دارد.
ـ حصر مهدی کروبی و فاطمه کروبی
وحید حقانیان در مقام معاون ویژه بیت
رهبری، در حصر خانگی مهدی کروبی و همسرش مسئول است .
در اسفند ۱۳۸۹، نیروهای امنیتی با هدایت
وحید حقانیان به خانه مهدی کروبی یورش بردند و او و همسرش را ربودند. از آن
زمان تاکنون مهدی کروبی، از رهبران اعتراضات به نتایج انتخابات ۸۸ و همسرش در حصر
خانگی به سر میبرند.
۴ـ مشارکت در سرکوب اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶
سیدوحید حقانیان در مقام معاون ویژه بیت
رهبری با انتقال دستورات خامنهای به نیروهای امنیتی و انتظامی از عاملان
برخوردهای خشونتآمیز با اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ است.
در دی ماه ۱۳۹۶، اعتراضات گسترده ای در
قالب تجمعات خیابانی در بسیاری از شهرهای ایران شکل گرفت که در غالب موارد، خواهان
سرنگونی جمهوری اسلامی و کنار رفتن علی خامنهای از قدرت بود. در برخی از شهرها،
معترضان پوسترها و تمثالهای خامنهای را آتش زدند.
این اعتراضات به سرعت و خشونت بسیار، از
سوی نیروهای انتظامی و امنیتی سرکوب شد. هزاران نفر در سراسر ایران بازداشت شدند و
گزارشهای متعدد از شکنجه بازداشتشدگان منتشر شد. تعدادی از معترضان در خیابان یا
در بازداشتگاه کشته شدند.
۵ـ قتل معترضان و برخورد خشونتآمیز با
آنان در جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸
وحید حقانیان به عنوان معاون اجرایی بیت
رهبر جمهوری اسلامی در کشتار گسترده و برخود قهرآمیز با معترضان در جریان اعتراضات
آبان ۱۳۹۸ مسئول است.
علی خامنهای یک روز پس از آغار اعتراضات
آبان، مردم معترض را «اشرار» خواند و فرمان سرکوب را آشکارا صادر کرد.
با توجه به جایگاه و مسئولیت ویژه حقانیان
در بیت، او قطعا در در ابلاغ دستورات خامنهای به نیروهای امنیتی و انتظامی و
اجرای این فرامین نقش ویژهای داشته است.
س از آغاز اعتراضات مسالمتآمیز مردم در
۲۴ آبان ماه ۱۳۹۸ در پی افزایش نابهنگام قیمت بنزین، نیروهای امنیتی و انتظامی با
خشنترین حالت ممکن با معترضان برخورد کردند؛ دهها تن را به قتل رساندند، صدها نفر
را مجروح و هزاران معترض را بازداشت کردند. همزمان با سرکوب معترضان،
اینترنت در ایران قطع و یا دچار اختلالات جدی شد. عدم دسترسی مردم به اینترنت،
سرکوب معترضان را تسهیل کرد و موجب شده تا دهها تن در سکوت و بیخبری قتل عام
شوند.
بر اساس گزارش سازمان عفو بینالملل که
در ۱۱ آذر ماه ۹۸ منتشرشد، دست کم ۲۰۸ تن در جریان
اعتراضات آبان به دست نیروهای امنیتی و انتظامی به قتل رسیدهاند. از سوی دیگر در
نهم آذرماه ۹۸ حسین نقوی حسینی، نماینده مجلس، از بازداشت حدود هفت هزار
نفر از معترضان خبر داد.
تحریم وزارت خزانهداری ایالت متحده
آمریکا
در ۱۳ آبان ۱۳۹۸، تحریم وزارت خزانهداری ایالت متحده آمریکا ۹ تن از «نزدیکان سید علی خامنهای»، از جمله وحید حقانیان را تحریم کرد. این وزارتخانه دلیل تحریم شدن این افراد را مشارکت آنها در شکنجه، کشتار و سرکوب مردم اعلام کرده است.
نام و نام خانوادگی:
محمدباقر باقری
زندگینامه:
از پیشینه و سابقه او اطلاعی در دست نیست
جز اینکه تحصیلات حوزوی دارد
مسئولیتها:
-معاون اجتماعی رییس دستگاه قضایی استان
خراسان جنوبی حداقل از سال ۱۳۸۹ تا حداقل آذر ۱۳۹۳
-معاون پیشگیری از جرم دادگستری خراسان
جنوبی حداقل از سال ۱۳۸۹ تا حداقل آذر ۱۳۹۳
–دادیار دادسرای دیوان عالی کشور
موارد نقض حقوق بشر:
محمدباقر باقری به عنوان معاون اجتماعی
رییس دستگاه قضایی استان خراسان جنوبی و معاون پیشگیری از جرم دادگستری
خراسان جنوبی مسئول اعدام حدود ۱۰۰ تن از زندانیان بدون اطلاع وکیلها و خانوادههای
آنها در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ بوده است.
اعدامهای گسترده و مخفیانه در زندان
بیرجند
در چهارم تیرماه سال ۱۳۹۰ محمدباقر باقری
اعلام کردکه ۱۴۰ نفر زندانی مرتبط با جرایم موادمخدر در سال ۸۹ در استان
خراسان جنوبی اعدام شدهاند. او گفت که دادگاه انقلاب در برخورد با مفسدان و
قاچاقچیان مواد مخدر با قاطعیت برخورد میکند. باقری در باره جزئیات این اعدامها
و تاریخ تفکیکی اجرای آنها در سال ۸۹ و همچنین اعدامهای مشابه در این استان در
سال ۸۸ و اعدامهای صورتگرفته در سال ۱۳۹۰ سخنی نگفت.
در ۱۱ بهمنماه ۱۳۸۹ غلامحسین محسنیاژهای،
دادستان کل ایران، در یک مصاحبه مطبوعاتی از برخورد قاطع با قاچاقچیان
مواد مخدر سخن گفته و اعلام کرده بود: «سحرگاه امروز تعدادی از قاچاقچیان مواد
مخدر در بیرجند اعدام شدند.»
کمپین بین المللی حقوق بشر در
ایران اطلاعات موثقی را از منابع محلی دریافت کرده بود که نشان میداد طی سال
۱۳۸۹ دهها نفر از متهمان موادمخدر در زندان بیرجند به دار آویخته شدند. همچون
اعدامهای صورتگرفته در زندان وکیلآباد مشهد مقامات قضایی از اعلام اعدامهای گسترده
پنهانی در این زندان خودداری کردهاند. یک منبع موثق به کمپین گفت که طی پنج ماه
در سال ۸۹ بیش از پنجاه نفر از متهمان مرتبط با مواد در زندان بیرجند اعدام شدهاند. اعدامهای
زندان بیرجند به صورت ناگهانی صورت گرفته و خانوادهها و وکلا هیچ اطلاعی از وقوع
اعدامها نداشتهاند. این درحالی است که طبق قوانین جمهوری اسلامی پیش از اعدام
باید خانوادهها و وکلا از زمان اجرای حکم مطلع شوند. منابع موثق محلی گفتهاند
که اعدامهای متهمان مواد مخدر نه از سال ۸۹ بلکه از سال ۸۸ آغاز و به
صورت پیوسته تا کنون اجرا شده است. علاوه بر اعدام متهمان مواد مخدر اعدامهای
دیگری در زندان بیرجند صورت گرفته است. به عنوان مثال رییس قوه قضاییه در مهر ماه
سال ۸۹ گفته بود که سه نفر که آنها را «شرور» خواند در خراسان جنوبی اعدام
شدند. اما باز هم چنین اعدامهایی که گاه به صورت جسته و گریخته مطرح میشود در
اطلاعیههای روابط عمومی دادگستری این استان دیده نمیشود.
قرار گرفتن در لیست تحریمهای حقوق بشری
اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا در ۱۸ مهر ۱۳۹۰ (۱۰
اکتبر ۲۰۱۱)، ۲۹ مقام ایرانی از جمله محمدباقر باقری را به دلیل نقشی که
در نقض گسترده و شدید حقوق شهروندان ایرانی داشتهاند از ورود به کشورهای این
اتحادیه محروم کرد. کلیه داراییهای این مقامات نیز در اروپا توقیف شده است.
بر اساس بیانیه اتحادیه اروپا محمدباقر
باقری مسئول اعدام زندانیان باجرائم سنگین در سال ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ است. طبق
گزارشات واصله در حدود ۱۰۰ مورد اعدام در همان دوره زمانی زیر نظر او در خراسان
جنوبی اجرا شده است که بدون اطلاع وکیلها و خانوادههای آنها بوده است.
دسترسی به داروهای موردنیازشان
شهلا
شاهسونی
چالش بیماران برای دسترسی به داروهای
موردنیازشان، از تحریمهای خارجی تا سوء استفاده کنندگان داخلی بسیاری از
مراجعهکنندگان به داروخانهها در پاسخ به سوالشان درباره وجود انواع یا برندهای
خاصی از داروهای خارجی پاسخ هایی اینچنین میشنوند: «نداریم»، «تمام شده»، «خیلی
وقته برامون نمیاد»، این پاسخهایی است که حتی در مورد داروهای داخلی نیز صدق می
کند. کمیاب شدن یا نایاب شدن گاه به گاه برخی داروها یا برخی برندهای خاص داروها
در داروخانهها، نگرانی مضاعفی است که بیماران و بیمارداران علاوه بر مقابله با
بیماری، با آن روبرو میشوند. موضوعی که گاه به تحریم بر میگردد، گاه به
نابسامانی توزیع دارو، گاه به سودجویی دلالان دارو و گاهی همه با هم! در زمانه شدت
گرفتن تحریمها پیش از حصول برجام در مذاکرات هستهای ایران و 1+5، یکی از دغدغههای
اصلی بیماران ایرانی، دستیابی به داروهای موردنیازی بود که خود یا مواد اولیهشان
از خارج از کشور تامین میشدند. حصول برجام خیال بسیاری از این بیماران را در مورد
دسترسی بهتر به داروهایشان راحتتر کرد. با این حال خروج آمریکا از برجام و اعمال
تحریمهای یک طرفه علیه ایران که دومین مرحله آن 13 آبان امسال انجام شد، باز هم
این نگرانی را برای بیماران و بیمارداران به وجود آورد که مبادا دوباره داروهای
موردنیازشان کمیاب و نایاب شوند. تحریم البته تنها در بخشی از ماجرای دسترسی به
داروها به طور مستقیم موثر است. تحریمها در حوزه بانکی به منزله عدم امکان تامین
مالی برای خرید دارو است و در واقع هرچند دارو و غذا به طور مستقیم تحریم نشده، با
توجه به آن که امکان تامین مالی برای آنها به واسطه تحریمهای بانکی وجود ندارد،
عملا مورد تحریم قرار گرفته است.
از سوی دیگر گرانی شدید نرخ ارز از اواخر
سال گذشته تاکنون – که با رفتارهای آمریکا در قبال ایران بی ارتباط هم نبود –
علاوه بر اثرگذاری بر قیمت داروها، باعث شده است که مشکلاتی هم برای واردات آنها
ایجاد شود. بحث مشکلات و البته برخی سوءاستفادهها در واردات و توزیع داروها هم
موضوعی مسبوق به سابقه است. این موضوع وقتی پای سود بیشتر به دلیل گرانی ناگهانی
ارز و یا دور زدن تحریم هم پیش میآید، تشدید میشود. در واقع بیماران برای دسترسی
به داروهایشان، علاوه بر تحریمهای خارجی، با سوءاستفادهکنندگان داخلی هم
مواجهند. از بیانیه هنرمندان تا نامهنگاری نظام پزشکی ایران با سازمان ملل متحد اواسط
آبانماه و بعد از آغاز مرحله دوم تحریمهای یک جانبه آمریکا علیه ایران، جمعی از
اهالی فرهنگ ایران، در نامهای خطاب به جهانیان از همه مردم دنیا خواستند که در
برابر تحریمها با ایرانیها همصدا شوند. این نامه با کمپینهای مجازی هم همراه
بود و هشتگهای گوناگونی از جمله تحریمها_مرا_هدف قرار دادهاند و
همصدایی_دربرابر_تحریم هم به کار رفت. البته در مقابل برخی جریان ها تلاش کردند
که این مضمون را زیر سوال برده و مساله تحریم دارویی را رد کنند. ریاست کل سازمان
نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران و ریاست شورای عالی این سازمان در نامهای خطاب به
دبیر کل سازمان ملل متحد خواستار لغو تحریمهای ایالات متحده آمریکا در خصوص
داروها و ملزومات خدمات بهداشتی و درمانی علیه ایران شدند. در متن نامه رئیس کل
و رئیس شورای عالی سازمان نظام پزشکی خطاب به آنتونیو گوترش، دبیر کل
سازمان ملل متحد آمده است: به عنوان مدیران ارشد سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی
ایران، مفتخریم تا آن مقام محترم را در مورد اثرات زیانآور تحریمهای اقتصادی غیر
قانونی و یکجانبه ایالات متحده آمریکا در پی خروج آن کشور از برنامه جامع اقدام
مشترک در ۸ مِه ۲۰۱۸، بر حوزه سلامت ایران آگاه سازیم. با این حال باید گفت که اگر
تحریمها به طور مستقیم یا غیرمستقیم باعث شود که حتی یک بیمار به یک قلم دارویی
خاص دسترسی پیدا نکند، آنها مسئولند تا این دسترسی را برقرار سازند. در واقع
اتخاذ تدبیر برای مواجهه با تحریمها باید شامل همه مسائل از جمله تامین مناسب
داروهای مورد نیاز بیماران شود. در عین حال کنترل واردات دارو و توزیع آن و برخورد
با سوءاستفادهکنندگان، احتکارکنندگان و دلالان دارو نیز در این زمینه بسیار مهم
است تا بیماران و خانوادههایشان علاوه بر رنج بیماری، ناچار به تحمل چالشهای
دیگر نشوند؛ یعنی در عین تلاش برای بی اثر کردن تحریم خارجی، باید نابسامانی داخلی
را هم کنترل کرد. یک دسته بیماران خاص هم در این میان بیشتر آسیب می بینند
مثل بیماران تالاسمی. رئیس هیأتمدیره انجمن تالاسمی ایران از کمبود شدید داروهای
حیاتی بیماران تالاسمی کشور خبر داد و گفت: از ابتدای امسال این مشکل گریبان
بیماران را گرفته و تا امروز هیچ دارویی برای بیماران تالاسمی وارد کشور نشده مگر
۳۵۰ هزار ویال داروی تقلبی که خسارات زیادی برای بیماران تالاسمی به همراه داشته
است. تالاسمی یکی از بیماریهای ارثی خونی و ژنتیکی است که از طریق والدین به
فرزندان منتقل میشود. در این بیماری به دلیل نقص در ژن هموگلوبین (پروتئین حامل
اکسیژن در خون)، تعداد گلبولهای قرمز خون بشدت کاهش مییابد و اکسیژن به اندازه
کافی به تمام بدن نمیرسد، این مشکل درنهایت منجر به آنمی یا کمخونی خفیف تا شدید
در افراد مبتلا میشود.تالاسمی شایعترین اختلال تک ژنی جهان است و نوع بتا آن در
ایران شیوع بالایی دارد. حدود ۲۰ هزار نفر مبتلا و حدود ۲-۳ میلیون نفر (۴ درصد
جمعیت) حامل بیماری در ایران وجود دارد. در کشور ما به دلیل ازدواجهای خانوادگی
شیوع ژن بتا تالاسمی در بین برخی اقوام بسیار زیاد است. متاسفانه در حال حاضر این
بیماران از کمبود شدید داروهای حیاتی رنج می برند. این مشکل گریبان بیماران را
گرفته و تا امروز هیچ دارویی برای بیماران تالاسمی وارد کشور نشده مگر ۳۵۰ هزار
داروی تقلبی که خسارات زیادی برای بیماران تالاسمی به همراه داشته است. وزارت
بهداشت بارها ادعا کرده که دارو موجود است، اما در حضور خبرنگاران با داروخانههای
زیادی که در سامانه تی تک اعلامشده بود داروهای تالاسمی در آنها موجود است،
تماس گرفته شد و هیچکدام دارویی نداشتند. لازم است وزارت بهداشت آمار شفاف و
واقعی درباره اینکه چه میزان دارو با چه کیفیت و در چه داروخانههایی موجود است
عرضه کند. وی در خصوص مشکلات موجود بیماران تالاسمی برای تأمین داروی موردنیاز
گفت: استفاده از داروهای تاریخمصرف گذشته و بدون نام و نشان خارجی یکی از چالشهای
پیش روی بیماران است که این داروها از کشورهای همجوار و یکی دو سال پس از گذشت
تاریخ انقضا به دست بیماران میرسد و معلوم نیست این داروها در آینده چه بر سر
بیماران میآورد. قاچاق دارو از کشور به علت قیمت پایین آن در ایران و افت ارزش
ریال نسبت به ارز کشورهای همسایه به مراتب نسبت به قبل بیشتر شده است و قاچاقچیان
با سوءاستفاده از این فرصت با خروج دارو سودهای سرشاری کسب می کنند.
در همین راستا داروهای قاچاق، غیر مجاز و
تاریخ گذشته در سطح داروخانههای استان، نهادهای مختلف بیداد میکند، آن چنان که
از 6هزار قلم دارویی که در ایران مصرف میشود، مقدار قابل توجهی از آن، داروهای
قاچاق و تقلبی است که کارگزاران رژیم نیز به این مشکل اعتراف میکنند.از هزار قلم
داروی وارداتی بخشی از آن قاچاق است که این داروها از بین داروهای تاریخ گذشته،
فاسد و داروهای غیراستاندارد و داروهای غیرواقعی به دست میآید. بنا به گفته
تلویزیون شبکه دو رژیم ورود داروهای تقلبی و قاچاقی به بخشی از مراکز درمانی کشور،
برای بیماران مشکلات حاد و جدی بهوجود آورده است. این داروهای تقلبی حتی در مرامز
دولتی هم پخش می شوند، مثل داروخانه 29فروردین وابسته به هلال احمر یا اداره
مهندسی و درمان نزاجا یا داروخانه فوق تخصصی 13آبان .اما متاسفانه مسؤلین گناه را
برگردن کشورهای همسایه میاندازد چون در این کشورها ترانزیت مواد دارویی قاچاق
صورت میگیرد!این کارگزار دولتی به صرفه نمیبیند که به مافیای قاچاق در دولت و
مراکز درمانی که فساد و قاچاق در آنها نهادینه شده اشارهیی بکند، و نمیگوید که
چرا داروهای قاچاق در بیمارستانها و داروخانههایی دولتی نظیر 29فروردین وابسته به
اداره مهندسی و درمان نزاجا پیدا میشود.
او برطرف شدن معضل قاچاق دارو را به مسدود
شدن مرزها موکول میکند در حالی که بندرگاههای قاچاق کالا رسماً در دست سپاه و
بسیاری از ارگانهای دیگر حکومتی است و از طرف دیکراعتراف میکند: ”بستن مرزها کار
راحتی نیست“ و میگوید: ”امروز اعلام کردهاند 40 درصد واردات رسمی ما متأسفانه از
طریق قاچاق وارد کشور میشود و این برای کل تجارت کشور است.“
در داقعیت قاچاق به اقتصاد کشور آسیب میزند
ولی درحوزه سلامت، سلامت مردم را دچار تهدیدمی کند وعوارض بعضی از داروها غیرقابل
جبران است و در این رابطه آسیبهای جدی منجر به مرگ برای مردم بهوجود آمده است.
کالاهای قاچاق دارویی اکثراً تقلبی هستند. این در حالی ایت که15 بیمار تحت درمان
در کلینیک چشم پزشکی رازی بر اثر تزریق داروهای نامعتبر ”بینایی“ خود را از دست
دادند و مشابه این عارضه در یکی از بیمارستانهای بزرگ چشم تهران هم اتفاق افتاد.
در حال حاضر دستکم 20 تا 30 درصد داروهای
لاغری و مکملهای دارویی مصرفی در کشور تقلبی و قاچاقی وارد کشور میشود و وزارت
بهداشت و درمان نیز اذعان میکند که هنوز برای واردات برخی داروهای کمیاب با مشکل
مواجه است.
این داروهای تقلبی نهتنها ماده مؤثر
دارویی ندارند، بلکه به علت استفاده از ترکیبات شیمیایی غیراستاندارد، عوارض زیانباری
برای سلامتی افراد دارد.
این چنین است که مافیای حکومتی و دولتی
قاچاق با وارد کردن داروهای تقلبی و توزیع آنها در داروخانهها و مراکز درمانی حتی
در مراکز تحت کنترل نیروهای نظامی رژیم، با جان مردم محروم بازی میکنند، درصورتیکه
اکثریت مردم که زیر خط فقر زندگی میکنند حتی این توان را هم ندارند که در
بیمارستانها و مراکز درمانی بستری شوند. آنان نیز که با فروش داراییهای خود موفق
میشوند به مراکز درمانی مراجعه کنند و بستری شوند به مصیبتهایی که به آنها اشاره
شد دچار می شوند.
علل قتل های ناموسی در ایران
حمید رضائی آذریانی
قتل های ناموسی یا زن کشی یکی از بارزترین
نوع خشونت علیه زنان و یکی از مهم ترین موارد نقض حقوق بشر است و می بینیم که روز
به روز به دامنه آن افزوده میشود. حق زندگی یکی از بدیهی ترین حقوق انسانی بشمار
می آید. با قتل های ناموسی این بدیهی ترین حق از زنان گرفته میشود نگاهی گذرا به
عوامل قتل های ناموسی در ایران دارم تا دریابیم که چرا این چنین آمار قتل های
ناموسی زن کشی بالا رفته و میرود بر طبق قوانین ایران، جان انسان ها بطور کل ارزشی
ندارد و جان آنان بر اساس مادی قیمت گذاری میشود. برهمین اساس ارزش زن نصف ارزش مرد
است. نشانه های بی ارزشی جان انسان در قوانین جزا و قصاص اسلامی به خوبی دیده
میشود بر طبق قوانین مدنی ایران، زنان موجودی مستقل از پدر، پدر بزرگ، برادر، عمو
و همسر نیستند و بطور کل در تملک مردان خانواده هستند و این زمینه ای بسیار قوی
برای زن کشی و بطور کل خشونت علیه زنان است. به عبارت دیگر مجوزهای قانونی بطور
غیر مستقیم برای تمامی اشکال خشونت و حادترین نوع آن یعنی زن کشی در قانون وجود
دارد در ایران قتل های ناموسی مشخصا جرم شناخته نشده و قوانین در اصل برای این نوع
قاتلین تخفیف ویژه ای در نظر گرفته است و بدین ترتیب زمینه را برای (کشتار زنان)
آماده می کند. بر مبنای قوانین شریعت و فقه اسلامی در قانون مجازات اسلامی، تبعیض
بین زنان و مردان به وضوح وجود دارد وخشونتها و قتل های ناموسی توجیه میشود. لایحه
ی موسوم به (صیانت) کرامت و تأمین امنیت بانوان در برابر خشونت طوری تدوین شده، که
در مقابله با خشونت ها و قتلهای ناموسی کارآمدی ندارد. یکی از فعالین حقوق زنان
میگوید: در بیست سالی که در کردستان درباره ی قتلهای ناموسی کار میکند، تا به حال
ندیده که قاتل یک زن قصاص شود: آن کسانی که میکشند، میدانند که قانون با آنها هیچ
کاری ندارد و حتی به نوعی مورد حمایت نیز قرار میگیرند در رسیدگی به قتل های
ناموسی، پلیس و مراجع قضایی حکومت اسلامی نیز بسیار سهل انگارانه عمل میکنند و
بدین ترتیب زمینه را مساعد تر برای اعمال خشونت و قتل های ناموسی می سازند. در
بسیاری از موارد قتل های ناموسی، شکایات علیه قاتلین به جایی نمی رسد. بی نتیجه
بودن شکایات در مواردی مانند قتل (رومینا اشرفی) در گیلان و بسیارانی دیگر در
سراسر ایران نشانگر عدم پیگیری مسئولین در این زمینه است رسانه های حکومتی در
بسیاری موارد، قتل ها ناموسی را یا گزارش نمی کنند و یا تحریف شده به عنوان
(اختلافات خانوادگی) گزارش میدهند. بدین ترتیب بر روی ان ها سرپوش می گذارند و
آنها را کم اهمیت جلوه میدهند بطور کل مذاهب، به ویژه اسلام، از نظر من مرد
سالارند و خدا بزرگترین سالار مردی است که قدرتمند است و حکفرمایی میکند و زنان
متمرد را مجازات میکند. البته تعدادی از مذاهب هستند که با گذشت زمان و مبارزاتی
که در این راه شده، تغییراتی کرده اند و در مواردی تعدیل شده اند، اما دین اسلام
همچنان بدون تغییر مانده است براساس قوانین زن ستیز (جمهوری) اسلامی و قوانین
شریعت اسلامی، کودک همسری پدیده ای قانونی است. کودک همسری در بسیاری از مناطق
شامل کردستان، خوزستان، آذربایجان، کرمانشاه، ایلام، سیستان و بلوچستان و… بیش از
مناطق دیگر متداول است. دختران در سنی به خانه به اصطلاح بخت می روند که در اصل
باید دنبال بازی های کودکانه خود باشند و بدین دلیل در بسیاری موارد وظایفی که
مردان از زنان انتظار دارند را نمی توانند انجام دهند. شاید بتوان گفت که آنان
نوجوانند، خط قرمز ها را نمی توانند دریابند، و تحت اثر هورمون های این دوران نمی
توانند با همسرانشان که اکثرا هم سن پدرانشان هستند ارتباط برقرار کنند و توقعات
جنسی آنها را برآورده کنند و بدین ترتیب قربانی قتل های ناموسی میشوند جامعه ایران
سالهای دراز تحت سلطه نظام هایی بوده که بزرگترین نماد مردسالاری بوده اند. در این
دوران، ارزش های مردسالارانه به صورت سنت در جامعه نهادینه شده اند. این نهادینه
شدن به قدری شدید است که برای ریشه کن کردن آنها تلاش های همه جانبه و مداوم نسل
ها احتیاج است تا به تدریج بتوان آنها را کمرنگ کرد و از بین برد چنین واژه ها با
مفاهیم های پشت آنها در دوران های مردسالاری – پدرسالاری، و در صدر آن حکومت
مذهبی، در جامعه بوجود آمده و زنان بصورت ناموس، غیرت و آبروی مردان پدران جامعه
درآمده اند و این سالارهای جامعه برای حفظ ناموس، غیرت و آبرو به قتل زنان می
پردازنددر جامعه مردسالار زنان از نظر اقتصادی وابسته به مردان نگه داشته میشوند
تا مالکیت زنان توسط مردان تحکیم شود. اگر زنان به مردان وابستگی اقتصادی نداشته
باشند پایه های مالکیت زنان به مردان سست میشود هر چند که قوانین مردسالارانه در
جامعه حکم فرما باشد. هر چقدر وابستگی اقتصادی زنان به مردان بیشتر باشد احتمال
وقوع قتل های ناموسی بیشتر می شود زیرا زن نمیتواند محیطی را که وقوع قتل
ناموسی در آن محتمل است ترک کرده و خود را
اداره کندآمار نشان میدهد که قتل های ناموسی در مناطق فقیر نشین بیشتر است. در این
نواحی اشتغال و درآمد پایین است و اکثر ساکنان به دلیل فقر، امکانات فرهنگی و
آموزشی خوبی ندارند و نیز نمی توانند مایحتاج معیشتی خود و خانواده خود را فراهم
کنند. در خانواده های فقیر شرایط دختران بسیار بدتر از پسران است و دختران محدودیت
های بیشتری دارند. به دلیل همین محدودیتها امکان قتل های ناموسی بالا می رود و
همچنین بدلیل فقر اقتصادی احتمال ازدواج زودرس برای اینکه پدر توانایی تامین هزینه
دختر را ندارد بالا می رود. فقر اقتصادی باعث میشود که مردان برای گذران زندگی به
کارهای غیر قانونی مثل قاچاق روی بیاورند که زندگیشان را با خشونت عجین می کند.
چنین شرایطی باعث میشود که خشونت بیشتری را نسبت به خانواده، مخصوصا همسر و دختر،
اعمال کنند که شامل قتل های ناموسی نیز می شود. قتل ناموسی در میان قشر متوسط و یا
مرفه نیز اتفاق می افتد ولی آمار در این قشرها بسیار پایین است وابستگی مردان به
مواد مخدر و مشروبات الکلی هم دلیل مهمی برای قتل ناموسی است. افراد معتاد به دلیل
مصرف مواد مخدر و الکل دارای رفتارهای خشن میشوند و بیشتر تحت تاثیر ارزش های مردسالارانه
قرار می گیرند و به دلیل خشم شدید آنی، که قابل کنترل نیست، مرتکب قتل های ناموسی
میشوند کمبود آگاهی زنان و مردان جامعه باعث میشود که تمام موارد بالا تشدید شود و
به ویژه زنان چون با حقوق خود آشنا نیستند در شرایط منفعل باقی بمانند و تلاشی
برای رهایی از قیود مردسالاری نکنند. بالا بردن آگاهی ها باعث میشود که آحاد جامعه
در مقابل موارد بالا مقاومت و مبارزه کنند. البته باید در نظر داشت که با بالا
رفتن آگاهی، زنان زورگویی و مردسالاری را تحمل نمی کنند و در مقابل آن می ایستند
که این خود ممکن است که سبب قتل ها ناموسی گردد. تعدادی از قتل های ناموسی اخیر از
این نوع بوده اند که در مقابله با تبعیض، ازدواج اجباری، اصرار در جدا شدن، داشتن
رابطه دوستی و یا روابط جنسی با جنس مخالف اتفاق افتاده است که از نظر من این
هزینه ایست که زنان می پردازند زیرا که قوانین زن ستیز وجود دارد و حمایت های
قانونی از زنان انجام نمی شود فرهنگ مجموعه ای از دانش، باور، هنر، قوانین، مذهب،
سنت، اخلاق و عاداتی است که فرد به عنوان عنصری از جامعه با سازگاری مناسب با
نیازهای غریزی و فطری و اقتصادی یا محیط جغرافیایی پیرامونی خود، آن را فرا می
گیرد. فرهنگ های منطقه های کشور یکسان نیستند و می توانند بسیار متفاوت باشند.
فرهنگ از نسلی به نسل دیگر بوسیله آموزش منتقل می شود در کنقرآنس جهانی یونسکو در
سال ۱۹۸۸، فرهنگ اینگونه تعریف شد: (فرهنگ، عبارت است از خصوصیات معنوی مادی و
فکری و عاطفی که به یک گروه اجتماعی و یا به یک جامعه هویت می بخشد. و شامل هنرها
و ادبیات، باورها، شیوه های همزیستی و حقوق اساسی بشر می باشد). بر طبق این تعریف،
فرهنگ جامعه در مناطقی که دارای آمار بیشتری از قتل های ناموسی است و می تواند
مختص آن نواحی باشد، مشخصه مهمی برای قتل های ناموسی است. در تحقیقی که در خوزستان
انجام شده اهمیت فرهنگ محلی نشان داده شده است. به عنوان، مثال بر اساس فرهنگ محلی
در برخی از مناطق، وقوع قتل های ناموسی تاثیری منفی در جامعه ایجاد نمی کند و حتی
دیده شده که می گویند: (قتل به حق بوده و مقتول سزاوار بوده است). در این موارد،
قاتل به خود می بالد و افتخار می کند که آبروی مردان خانواده را با ریختن خون، پاک
نگه داشته است و مردان جامعه به او احترام هم می گذارند. در مواردی که مردان
خانواده حاضر به انجام قتل ناموسی برای نجات آبرو نبوده اند انقدر فشار محلی به
مردان خانواده زیاد بوده که آنها حاضر شده اند خون عزیزان خود را بریزند عوامل قتل
های ناموسی و زن کشی بطور کوتاه توضیح داده شد. می توان گفت که این عوامل در نقاط
مختلف ایران کم و بیش عمل می کند. زن کشی و قتل های ناموسی در سراسر ایران وجود
دارد. اخیرا نیز دیده ایم که آمار این قتل ها در برخی نقاط مثل کردستان و لرستان
بالا رفته است بطور کلی آمار دقیقی از قتل های ناموسی در ایران وجود ندارد. در یک
گزارش در اردیبهشت ۱۳۹۳ توسط هادی مصطفایی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس
اعلام شد که ۱۸/۸ درصد از قتل ها با انگیزه های ناموسی است. همچنین در آذر ۱۳۹۸ در
گزارشی دیگر بر اساس تحقیقات دانشگاهی امده است که بین ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد قتل ناموسی
سالانه در ایران رخ می دهد و قتل های ناموسی حدود ۲۰ درصد از کل قتل ها و ۵۰ درصد
از قتل های خانوادگی در ایران را تشکیل می دهد. این نوع قتل ها در استان هایی با بافت
فرهنگ قومی، قبیله ای و عشیره ای بالاتر از دیگر نقاط کشور است تحقیق مشخصی در
مورد استان ها با بافت فرهنگی قومی ملیتی، قبیله ای و عشیره ای که نشان دهنده آمار
بیشتر قتل های ناموسی باشد، منتشر نشده است در کردستان عراق را می آورم زیرا از
نظر من بافت فرهنگی مشابه ای با کردستان و بسیاری از نقاط ایران دارد و می تواند
کمک کننده باشد. این تحقیقات نشان میدهد که زنان در این نواحی به عنوان وسیله ای
برای رفع نیاز مردان به حساب می آیند و بدین دلیل اگر زنان از حیطه ایفای نقش خود
به عنوان زیر دست خارج شوند و پرده از رابطه جنسی قبل از ازدواج بردارند مردان حق
کشتتشان را دارند. در کردستان عراق، تبعیض جنسی شدیدی علیه زنان وجود دارد. به
عنوان نمونه یک زن نباید دچار احساسات عشقی شود و اگر عاشق شود یا علاقمند به رفتن
به مدرسه برای تحصیل باشد، مردان خانواده اش میتوانند او را به قتل برسانند. زنان
اجازه ندارند دوست پسر داشته باشند و یا حتی با پسران معاشرت معمولی داشته باشند،
اما برای مردان داشتن دوست دختر افتخار است. در این فرهنگ زنی طلاق گرفته شبیه
بیماران با بیماری مسری است که نباید به مردان نزدیک شوند زیرا که باعث بدنامی
مردان خانواده می شوند و تمام مردان خانواده مواظب اند که زن در این مورد خطایی
نکند. اما در مورد مردان برعکس است و هیچ سدی در مقابل مرد مطلقه وجود ندارد در
کردستان عراق قوانین جدیدی برای ترویج و احقاق حقوق زنان تصویب شده، اما بطور کلی
پذیرفته نشده است. مردسالاری و مذهب در جامعه بشدت عمل میکند، قدرت در دست مردان
است و بوسیله آنان کنترل می شود، به طوری که کرسی داشتن زنان در مجلس قانون گذاری
بصورت یک امر نمایشی درآمده و در قوه قضائیه و قوه مجریه نیز زنان نماینده ندارند
در سال ۲۰۰۸ قتلهای ناموسی در کردستان عراق غیرقانونی اعلام شده است اما رهبران
مذهبی در مخالفت با آن هستند و بر این باورند که غیرقانونی کردن قتل های ناموسی بر
ضد موازین اسلامی است. رهبران مذهبی بر این باورند که (پدر باید فرزندانش را کنترل
کند و شوهر باید توانایی زدن همسرش را داشته باشد).
قدرت رهبران مذهبی در جامعه زیاد است و در
مقابله با قوانین منع خشونت و قتل های ناموسی اقدام می کنند به طوری که حتی تلاش
برای کنشگران حقوق زنان میتواند باعث قتل آنان گردد. داده های تحقیق قتل های
ناموسی در کردستان عراق نشان میدهد که سنت و مذهب عامل بسیار مهمی در قتل های
ناموسی هستند که حتی تصویب قوانین مترقی نتوانسته آن طور که بایست موثر باشد آنچه
که در کردستان عراق بوسیله این تحقیق نشان داده شده از نظر من مشابه با شرایط بافت
فرهنگ قومی، قبیله ای و عشیره ای در بسیاری از نقاط ایران که آماری بالاتر از سایر
نقاط دارد است که خود البته احتیاج به تحقیق دقیق در ایران دارد پیشگیری از ازدواج
زودرس یا کودک همسری: با آگاهی از صدمه ها و آسیب هایی که به کودکان دختر وارد
امده و آسیبی که به جامعه وارد می شود، کنشگران حقوق زنان تلاش در تغییر سن قانونی
ازدواج به ۱۸ سال نمایند و همچنین به والدین اموزش دهند که چه صدماتی به دختران
وارد می شود.
نوکیشان مسیحی
محمدرسول لامعی رامندی
حقوق بشر یکی از نیازهای اصلی و اولیه ی هر انسانی است که قبل
از دنیای مدرن غرب در ادیان بدان اشاره و تاکید فراوانی شده است. نقض گسترده حقوق
و آزادیهای اساسی بشر از جمله سرکوب سیاسی، تبعیضهای اجتماعی، و تحمل در برخورد
با اقلیتها (مذهبی، نژادی و)، و به حاشیه راندن هر گونه صدای مخالف باعث نقض حقوق
بشر و آزادی های بنیادین شهروندان می شود. دولت کنونی ایران یک جمهوری اسلامی است
که از سال 1357 به رهبری ایت اله خمینی روی کار آمد و به اسم همین اسلام جنایات
بسیاری نموده است و بیگناهان بسیاری را به چوبه های اعدام کشانده است, بعد از
انقلاب و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در
ایران، غیرمسلمانان تحت فشار و تبعیض رسمی قرار گرفتند. اما حساسیت روی مسلمانزادههایی که دین و آیین دیگری
گزیده بودند، دو چندان شد.از این دسته میتوان به ادیانی به جز اسلام و یا به
نوکیشان مسیحی اشاره کرد.انسانهایی با ایده های متفاوت که با میل خود راه خود را
انتخاب مینمایند و از اسلام جدا میشوند ولی در جمهوری اسلامی به این افراد مرتد
میگویند و جرم انها اعدام است .جرمی که اگر چه متن صریح قرآن برای آن مجازاتی
تعیین نکرده است؛ اما بر اساس تفسیرهای مختلف عالمان دینی از احادیث مجازات
مرگ را برای فرد به همراه دارد. برخی از
علمای شیعه مرگ این افراد را جایز دانسته و گفتهاند اجرای این مجازات حتی به حکم
قاضی نیاز ندارد. نکته دردناک اینجاست که نوکیشان مسیحی بعد از مرگ نیز با تبعیض
مواجهاند. آنها امکان خاکسپاری در قبرستانهای مخصوص ارامنه و مسیحیان را
ندارند. در صورتی که بر مسیحی بودن خود تاکید کنند، امکان دفن در قبرستان مسلمانان
را هم از دست خواهند داد. «چون اگر بر روی مسیحی بودن آنها اصرار داشته باشند، به
آنها میگویند گورستان مسلمانان را نجس میکنید.»نوکیشان مسیحی از زمانی که وارد
مسحیت میشوند بطور مخفیانه به عبادات میپردازند با علم به اینکه میدانند که اگر
دولت جمهوری اسلامی انها را بازداشت کند کمترین حکم برایشان اعدام صادر
میکند.نوکیشان مسیحی در ایران جایگاهی ندارند و همه حق شهروندی خود را از دست داده
اند و به عبارتی خانه به دوش هستند.همه نوکیشان دوست دارند در کشور خودشان به
همراه خانواده زندگی کنند ولی جمهوری اسلامی همیشه انها را شناسایی میکند و
بازداشت میکند .نوکیشان خیلی به سختی در ایران امرارمعاش میکنند وحتی نمیتوانند
کاری برای خود داشته باشند از همین رو مجبور میشوند باهزاران سختی و رنج خودشان را
به کشورهایی که مسیحی هستند برسانند که جانشان در امان باشد و بتوانند به
راحتی نفس بکشند و یک زندگی کوچک در شان
یک انسان داشته باشند و بتوانند ازادانه عبادت کنند.ولی چندین سال در بلاتکلیفی در
این کشورها میمانند و در نهایت متاسفانه انها نیز هیچ کمکی به نوکیشان نمیکنند و
به جای اینکه به انها امید به زندگی بدهند هر روز تهدید به اخراج به کشورشان
میکنند.هر روز تهدید به قطع مخارج زندگیشان میکنند و تهدیدهای مختلف که همگی باعث
ناراحتی و استرس فراوان میشود و این تهدیدها انقدر به نوکیشان فشار وارد میکند که
گاها شاهد خودکشی نوکیشان هستیم .زیرا میدانند که اگر قرار باشد به ایران
بازگردانده شوند بی شک با اذیت و ازار فراوانی از جمهوری اسلامی روبه رو میشوند و
در نهایت اعدام خواهند شد.ایا نوکیشان مسیحی چه باید بکنند که نه دیگر مملکت و
زادگاه مادری خود را دارند نه کشوری دیگر برای انها اهمیت قایل نمیشوند و تهدید به
اخراج و برگشت به ایران را میدهند.ایا این دولتمردان نمیدانند که اگر این نوکیشان
را به کشور خودشان برگردانند حتما اعدام میشوند و یا اینکه میدانند و عامدانه این
کار را میکنند.ایا نوکیشان مسیحی انسان نیستند.ایا این کار خیلی بزرگ است که یک
انسان با عقل و فهم خودش از دینی که نمیشناخته خارج شده و با علم وارد مسیحیت که
راه نجات انسانهاست گرویده.متاسفانه قانون های اتحادیه اروپا به قدری سختگیرانه
است که کسانی که جانشان درخطر است و یکسره از دولت تهدید به اخراج میشوند بتوانند
به کشور دیگری بروند و دوبار تقاضای پناهندگی کنند.بسیار باعث تاسف است که در قرن
بیست ویکم همچنان انسانها حق ازادی عقیده و اندیشه ندارند.بسیارغم انگیزاست که
درکشوری باشید که در رعایت حقوق بشر از همه کشورهای دیگرجلوترباشد ولی هیچ کمکی به
کسانی که به انها پناه اورده اند نمیکند.متاسفانه در اینجا تنها چیزی که میشود گفت
این است که بد به حال نوکیشان مسیحی که از همه جا رانده شده اند و در همین کشاکش
فرار و پناهندگی چشم باز میکنند و میبینند که دیگر جوان نیستند و هیچ چیزی برای
زندگی ندارند و همچنان در تلاش برای گرفتن پناهندگی از کشورهای مسیحی هستند.گاهی
اوقات این مشکلات به قدری به انسان فشار میاورد که میخواهد خود را به هر شکلی که
شده نابود کند و از همه این بدبختیها یکجا خلاص شود ولی خدا میداند که چرا همچنان
برای زنده ماندن و زندگی کردن مثل همه انها که زندگی دارند میجنگند و امیدوار
هستند که یک روز همان کسی که بخاطرش به اینجا رسیده اند کمکشان خواهد کرد و انها
نیز هویت خودشان را باز خواهند گردانند.
اعتراضات معلمین در ایران
مهدی
کریمی
در سال ۹۷ حرکت اعتراضی در بیش از
۴۰ شهر از جمله در تهران، اصفهان، شیراز، تبریز، اهواز، مشهد، یزد، کرمانشاه،
ایلام، همدان، اردبیل، جلفا، بابل، ساری، نوشهر، لنگرود، کرج، شهریار، شهر ری،
ساوه، سنندج، بانه، سقز، مریوان، ایوان غرب، سیروان، چابکسر، کازرون، لامرد، همایون شهر، شهرستان جم، عسلویه، بوشهر، قزوین، زنجان، شهرکرد و استان چهارمحال بختیاری برگزار شد. زنان معلم
در این حرکت نقش فعال و چشمگیری داشتند. رژیم ایران مطابق معمول این تحصن را سرکوب
کرد و اقدام به دستگیری، احضار و تهدید معلمان فعال نمود. اما پژواک صدای معلمان
نشان داد که موج مطالبات به حق با این سرکوب ها نه تنها خاموش نخواهد شد بلکه هر
روز شعله ورتر خواهد گشت.
بر اساس گزارشهای شورای هماهنگی تشکل های
صنفی فرهنگیان ایران به دنبال این اعتصاب سراسری، ۱۲ معلم از جمله دو تن از زنان
معلم بازداشت، ۳۰ فعال صنفی معلمان احضار و بازجویی شدند و بیش از ۵۰ پیام تهدید
برای معلمان معترض فرستاده شد.
سرکوب، دستگیری و اخراج نه تنها راه برون
رفت از این مشکلات برای حکومت نیست، بلکه هر روز دامنه ی معضلاتش را وسیع تر خواهد
کرد؛ زیرا هر نوع دستگیری و زندانی کردن معلمان، موج جدیدی از برانگیختگی و مخالفت
را دامن خواهد زد. این اعتراضات همچنان ادانه یافت تا اینکه امسال معلمان در تهران
در مقابل مجلس، و در شهرستان ها در مقابل اداره آموزش و پرورش برگزار شد.
معلمان در تجمع خود همچنین خواستار آموزش
رایگان برای دانش آموزان سراسر کشور شدند. معلمان در اصفهان و مشهد به بی عملی
دولت بی کفایت رئیسی در برآورده کردن خواستههایشان اعتراض کرده و شعار می دادند:
معلم بپاخیز برای رفع تبعیض.
در شیراز معلمین معترض، شعار می دادند:
معلم زندانی آزاد باید گردد،
معلم بپا خیز برای رفع تبعیض،
معلم میمیرد ذلت نمیپذیرد و
معلم داد بزن حقتو فریاد بزن.
در شماری از شهرها مأمورین سرکوبگر
انتظامی در برابر ساختمان اداره آموزش و پرورش ایستادند تا مانع شکل گیری تجمع و
حضوری معلمین شوند.خبرها حاکی است که در تجمعات ۵ نفر از معلمین بازداشت شدهاند.
قطعنامه پایانی تجمع بیست و سوم دی ماه
یکهزار و چهارصد
مردم شریف ایران، معلمان شجاع و آگاه و
دانش آموزان گرامی، امروز در حالی گرد هم آمدهایم که دهها هزار معلم شاغل و
بازنشسته و نیروهای خدماتی از سراسر کشور با فراخوان شورای هماهنگی در یک تجمع
اعتراضی حضور یافتهاند تانسبت به عملکرد غیر قابل قبول دولت و مجلس در قبال جامعه
فرهنگیان اعتراض کنند و بار دیگر نسبت به بی توجهی های حاکمیت به امر آموزش هشدار
دهند. بازنشستگان آموزش وپرورش با سرکوب معیشت و سلامت و منزلت روبرو هستند و به
جهت امرار معاش حداقلی تمام سنوات بازنشستگی آن ها صرف اشتغال در مشاغلی نامرتبط
میشود و این تعرضی آشکار به زندگی کسانی است که می بایست در امنیت و آرامش زندگی
خود را ادامه دهند. با تورم افسار گسیختهای که معیشت عامه مردم را به خطر انداخته
است ترمیم حقوق کارمندان از ابتدایی ترین وظایف دولت هاست با این وجود لوایحی چون
همسان سازی حقوق بازنشستگان ، رتبه بندی معلمان و قانون مدیریت خدمات کشوری که به
منظور ترمیم حقوق فرهنگیان و کارمندان است تا این زمان یاقابلیت اجرایی نیافته یا
به شکلی ناقص اجرایی شده و تغییری حداقلی را در معیشت فرهنگیان موجب نشده است.
پیامدهای طبقاتی کردن امر آموزش و خصوصی سازی آموزش تنها در حوزه آموزش متوقف نمی
شود، تبعات آن تمام سویه های زندگی اجتماعی را درگیر میکند. با سیاست های حاکمیت
در کالایی کردن آموزش و تعرض به سفره مردم اصل ۳۰ قانون اساسی به محاق رفته است.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران ضمن حمایت از مطالبات به حق جامعه
معلمان تداوم اعتراضات تا حصول نتیجه بر موارد زیر تاکید دارد.
۱ -اجرای اصولی و کامل رتبهبندی فرهنگیان از بدو استخدام بر
مبنای حداقل هشتاد درصد حقوق متناظر اعضای هیات علمی و تعیین منابع بودجه رتبهبندی
برای سال ۱۴۰۱ بدون قید و شرط.
۲ – اجرای کامل همسانسازی بازنشستگان بر اساس قانون مدیریت
خدمات کشوری از اول مهرماه ۱۴۰۰
۳- ایجاد امنیت شغلی و استخدام رسمی تمام بخشهای مختلف نیروی
کار آموزشی
۴- آزادی معلمان دربند و مختومه شدن پرونده فعالان صنفی و توقف
احضار و بازجویی معلمان توسط حراستها و نهادهای امنیتی
۵-بازگرداندن سرمایه های غارت شده صندوق های بازنشستگی کشوری و
سرمایه گذاری اقتصادی شفاف به گونهای که اشتغال فرزندان بازنشستگان را تحت پوشش
قرار دهد.
۶- پرداخت حق منطقه جنگی مصوب به بازنشستگان استان های
آذربایجان غربی، کردستان،کرمانشاه، ایلام ، خوزستان و بوشهر
۷- برخورداری از بیمه تکمیلی یکسان برای همه بازنشستگان و
شاغلین دستگاههای اجرایی بر اساس مفاد ماده 85 قانون مدیریت خدمات کشوری
۸_ پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان محترم
بلافاصله پس از اتمام خدمت. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران خطاب
به همکاران گرامی، دانشآموزان عزیز و مردم شریف ایران اعلام می دارد اعتراضات
معلمان تاکید بر اجرای عدالت است و بر پیمان خود در احقاق حقوق همکاران و دانش
آموزان در دستیابی به آموزشی کیفی و رایگان پای می فشارد و طبقاتی شدن آموزش را به
شدت محکوم می کند. همچنین این شورا به حاکمان هشدار می دهد هیچ بهانه ای اعم از
تحریم، به خطر افتادن امنیت ملی، زمینه برای سو استفاده ی بیگانگان و معاندان و
بهانه هایی از این دست برای هیچ شخصی قابل پذیرش نبوده چرا که دست غارتگران و
متجاوزان به حقوق ملت برای آحاد جامعه به ویژه فرهنگیان کاملا رو شده است.
بنابراین بی توجهی به مطالبات معلمان بازنشسته و شاغل و عدم تمکین به خواسته های
ایشان به گستردهتر شدن اعتراضات معلمان و دانش آموزان منجر شده و به دولت و مجلس
هشدار می دهد هر چه سریع تر و بدون فوت وقت بحث همسان سازی و رتبه بندی قانونی و
کامل را اجرا و بیش از این منزلت و معیشت معلمان را به بازی نگیرد چرا که با موج
جدید و بسیار گسترده تری از اعتراضات و اعتصابات نامحدود مواجه خواهند شد. در مشهد
نیروهای سرکوبگر معلمین را بهمحض حضور در محل تجمع به داخل اداره آموزش و پرورش
میبردند. بهرغم همه این تدابیر، تجمع و تظاهرات معلمان در وسیعترین و پرجمعیتترین
شکل برگزار شد و در برخی شهرها مانند شیراز هزاران تن از معلمین و فرهنگیان به
صحنه آمدند. علاوه بر تهران تظاهرات و اعتراضات معلمان از جمله در شهرهای زیر
برگزار شده است: تبریز، ملکان، جلفا، ارومیه، بوکان، میاندوآب، شاهین دژ، اردبیل،
اصفهان، نجف آباد، تیران و کرون، باغبهادران، گلپایگان، شاهین شهر، فلاورجان،
داران، فریدن، ایلام، بوشهر، گناوه، جم، کنگان، برازجان، شهرکرد، لردگان، مشهد،
تربتحیدریه، نیشابور، بجنورد، بیرجند، اهواز، اندیمشک، ایذه، رامهرمز، کرخه،
آبادان، بهبهان، ماهشهر، دزفول، شوشتر، بندر خمینی، آغاجاری، باغملک، شوش،
زنجان، سجاس رود، صائین قلعه، سمنان، شیراز، فیروزآباد، فسا،
نورآباد، اقلید، گلهدار، مرودشت، لامرد، مهر، خونج، لارستان، زرین دشت، قیرو
کازرین، استهبان، داراب، قزوین، تاکستان، قم، سنندج، مریوان، سقز، بیجار،
کامیاران، دهگلان، بانه، قروه، کرمان، سیرجان، شهربابک، کرمانشاه، اسلامآباد غرب،
جوانرود، یاسوج، لیکک، گچساران، دهدشت، چرام، دیشموک، گرگان، رشت، خرمآباد،
دلفان، ازنا، دورود، پلدختر، بروجرد، الیگودرز، کوهدشت، نورآباد، ساری، بابل،
فریدونکنار، آمل، اراک، بندرعباس، ملایر، همدان، یزد، خاتم، مروست، بهاباد، میبد،
مهریز، بافق، و ابرکوه. معلمان معترض در شهرهای مختلف فریاد میزنند:
«معلم قیام کن از حق خود دفاع کن»،
«معلم زندانی آزاد باید گردد»،
«مدعی عدالت خجالت خجالت»،
«این همه بیعدالتی هرگز ندیده ملتی»،
«فرهنگی آزاده چاره ما فریاده»،
«معلم میمیرد ذلت نمیپذیرد»،
«تا حق خود نگیریم آرام نمینشینیم»،
«معلم دادبزن حقتو فریاد بزن» و
«دولت خیانت میکند مجلس حمایت میکند».
معلمین همچنین در سخنرانیهایی که در تجمعهای
مختلف داشتند دستگیری و زندانی کردن معلمان و دیگر اقشار را محکوم نموده و خواستار
آزادی بلادرنگ آنان شدند. به امید ایرانی آزاد که در آن همه در صلح و برابری در
کنار هم زندگی کنند.
کابوس خُشکسالی یا رویای تَرسالی در ایران
رزا
جهان بین
خشکسالی چیست؟
آیا کشور ایران دچار بحران کم آبی و
خشکسالی است؟
آیا کشور ایران وارد مرحله تَرسالی شده
است؟
راهکارهای مقابله با خشکسالی چیست؟
با مطالعه این مقاله به پاسخ این سوالات
دست پیدا خواهیم نمود.
خشکسالی، دوره کمآبی است که طی آن
یک منطقه با کمبود در ذخیره و منابع آبی مواجه است.
خشکسالی میتواند باعث عدم توازن در
میزان آب و در نتیجه آن کمبود آب، نابودی گیاهان، کم شدن شدت جریان آب، کاهش عمق آبهای سطحی و خاک
مرطوب شود.
کشورمان ایران در منطقه ای واقع شده است
که کم آبی ویژگی ذاتی آن است و کوتاهی در مدیریت تقاضا و مصرف در این اقلیم
به معنای بحرانی تر شدن وضعیت منابع آب است. در سال های اخیر با توجه به خشکسالی،
سهم ایران عمدتا از سیلاب های کنترل نشده به میزان کمی تامین شده است. در عین حال
با ساخت سد جدید کمال خان در مسیر رود هیرمند در افغانستان و همچنین سدسازی های
عظیم کشور ترکیه در غرب کشور در سرچشمه رودخانه ارس، ممکن است در آینده با
کمبودهایی مواجه شویم. متاسفانه در کشور ما برنامه چندان مشخصی برای مقابله با
حوادث طبیعی از جمله سیل و خشکسالی وجود ندارد و تمام اقداماتی که در این
حوزه انجام می شود، معمولا انفعالی و واکنشی است.
براساس گزارش کارشناسان حوزه آب و محیط
زیست، سال۱۴۰۰ شمسی خشکترین سال ایران در نیم قرن اخیر بوده است. حجم آب پشت سدها
نسبت به سال قبل هفت میلیارد متر مکعب کاهش یافته است و ذخایر آب پاسخگوی مصارف
خانگی، کشاورزی و صنعتی نیست و هشت شهر در وضعیت کمآبی شدید قرار دارند و میزان
برداشت آب از ذخایر تجدیدپذیر در ایران بالاتر از حد استاندارد در جهان است.
برخی از کارشناسان همچون
آقای اسماعیل کهرم بوم شناس و مشاور رییس سازمان حفاظت محیط زیست، بارش
های بیش از نرمال دو سه سال اخیر در کشور را نشانه ورود کشورمان به سال های ترسالی
بلندمدت با عبور از یک دوره خشکسالی تعبیر کردند. آقای کهرم با بیان اینکه، سیستم
آب و هوایی کشور تحت تاثیر شرایط آب و هوایی اقیانوس اطلس قرار گرفته
است، پیش بینی کرد که طی ۱۵ سال آتی شرایط ترسالی ادامه خواهد داشت و
میزان بارندگی سالانه در کشورمان بیش از ۲۴۰ میلی متر خواهد بود و این در حالی است
که به گفته برخی دیگر از کارشناسان حوزه آب، از جمله دکتر فهمی، کشورمان ایران
دچار پیامدهای تغییر اقلیم شده است و دیر یا زود از ترسالیها خارجی میشود.
دکتر فهمی در این خصوص تاکید می کند که
نباید به افزایش بارندگیها دل خوش کرد بلکه باید مدیریت تقاضا و مصرف آب و تغییر
الگوی مصرف طبق یک برنامه منسجم تحت عنوان برنامه جامع خشکسالی مورد توجه قرار
گیرد و به منظور اعمال مدیریت بهینه منابع آب، باید نسبت به تدوین و اجرای برنامه
ای تحت عنوان کلی «برنامه ملی مدیریت خشکسالی و سیل» اقدام شود. همچنین آقای احد
وظیفه رئیس مرکز ملی خشکسالی سازمان هواشناسی اذعان دارد که توان کشور از نظر
تأمین آب بهشدت ضعیف و آبهای زیرزمینی متلاشی شده است.
براساس موارد گفته شده می توان نیاز به
ارائه راهکار و اقدام سریع جهت جلوگیری از بحرانی تر شدن مسئله بی آبی و خشکسالی
در ایران را احساس نمود. تهیه فهرستی از منابع مالی در دسترس و شناسایی گروه های
در معرض خطر خشکسالی،برآورد خطرات احتمالی و تأثیرات خشکسالی و تدوین برنامه جهت
کاهش خطر و انجام واکنش های مناسب، آموزش و فرهنگ سازی و توسعه برنامه های آموزشی
برای همه گروه های سنی، توجه به مقوله امنیت غذایی و امنیت آبی به عنوان ۲ رکن
حیاتی در کشور، نظارت بر منابع عمومی آب آسیب پذیر، برآورد رواناب فصلی و سیلاب
های فصلی جهت پیش بینی منابع آب جدید، برقراری استانداردهایی برای استفاده مطمئن
از فاضلاب تصفیه شده مناطق مسکونی، ارایه رهنمود به سازمان های تصمیم گیرنده در
رابطه با محیط زیست در شرایط خشکسالی، ایجاد انگیزه های اقتصادی نیرومندتر برای
سرمایه گذاری بخش خصوصی در امر حفاظت از آب، بهبود راندمان و بهره وری آب، کاهش آب
مصرفی با تغییر نوع سیستم مصرف یا استفاده از کنتور و سایر وسایل اندازه گیری
آب، تأکید بر استفاده تلفیقی از آب های سطحی و زیرزمینی،
تغییر ساختار نرخ ارزش آب به منظور
تاثیرگذاری بر مصرف آب مشتریان از قبیل تغییر از نرخ های یکنواخت به نرخ های
فزاینده و تغییر نرخ در شرایط افراط در مصرف آب در زمان کمبود، ملزم کردن یا
پیشنهاد تخفیف در آب بها برای ترغیب استفاده از سیستم های با جریان کم در شیرهای
دستشویی، حمام و توالت، کاهش مصرف آب در فضاهای آزاد و محدودیت آبیاری چمنزارها و
فضاهای سبز و استفاده از آب غیرقابل شرب برای آبیاری را میتوانیم به عنوان
راهکارها و فعالیت های ضروری جهت مدیریت خشکسالی در نظر بگیریم.
چرا عراق غرامت
ایران را نمیپردازد
امیر حسین کریمی
۳۰ سال
از پایان جنگ ایران و عراق گذشته اما عراق هنوز غرامت جنگی ایران را پرداخت نکرده
است.
غرامتی بین ۹۰
میلیارد دلار تا یک تریلیون دلار
عراق در حالی
غرامت جنگ ایران را نداده که کویت به خاطر یک ماه جنگ با عراق تاکنون ۵۰ میلیارد
دلار غرامت از این کشور گرفته است.
بررسیهای رسمی
سازمان ملل متحد در زمان جنگ ایران و عراق (دهه ۱۳۶۰ خورشیدی)، وارد آمدن حدود ۹۰
میلیارد دلار خسارت به ایران را تایید میکند. اما ایران میگوید میزان خسارتهای
واردآمده به کشور، بسیار بیش از اینها بوده و به نرخ امروز، بیش از یک تریلیون
دلار برآورد میشود.
عجیب آنکه خسارتهای
وارد آمده در جریان «جنگ خلیجفارس» در سال ۱۳۶۹ خورشیدی (حمله صدام حسین به
«کویت» و لشگرکشی «آمریکا» و متحدانش در پاسخ به صدام) حدود ۵۳ میلیارد دلار
برآورد شده، در حالی که این جنگ کمی بیش از یک ماه به طول انجامید و خسارتها، به
هیچوجه در ابعاد حمله عراق به ایران نبود.
غرامت ۱۵۰۰
تریلیون تومانی عراق به کویت
با احتساب دلار
۳۰ هزار تومانی، عراق ۵۳ میلیارد دلار یعنی رقمی معادل حدود ۱۵۰۰ تریلیون تومان به
کویت پرداخت کرده (۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان).
برای تقریب به
ذهن، بد نیست بدانیم که طرح ساخت ۴ میلیون واحد مسکونی در ایران (یا طرح موسوم به
«قانون جهش مسکن»)، تا پایان سال ۱۴۰۴ خورشیدی، حدود ۶۰ میلیارد دلار هزینه در بر
خواهد داشت.
محمود صادقی،
نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، در سال ۱۳۹۷ و زمانی که زمزمه همراهی عراق با
برخی تحریمهای آمریکا علیه اقتصاد ایران به گوش میرسید، در صفحه توئیتر خود نوشته
بود: «دولت عراق مطابق ماده ۶ قطعنامه ۵۹۸، ۱۱۰۰ میلیارد دلار بابت غرامت خسارات
مستقیم جنگ تحمیلی به ایران بدهکار است. دولت ایران با لحاظ تنگناهای مردم عراق در
مطالبه این غرامت تعلل کرده است. اکنون نخستوزیر عراق بهجای جبران، با تحریمهای
ظالمانه علیه مردم ایران همراهی میکند!»
آیا ایران با
عراق مماشات کرده است؟
اما حالا که اینطور
است و این رقم تا این اندازه قابلتوجه است، چرا عراقیها غرامت جنگی خود به ایران
را نمیدهند، اما با کویتِ ثروتمند تسویه حساب کردهاند؟ پاسخ قطعا در دیپلماسی
ضعیف ایران و در این واقعیت نهفته است که ایران توان چانهزنی خود در عرصه بینالمللی
را از دست داده است.
«غرامت جنگی»
چگونه محاسبه میشود؟
نکته نخست این
است که در محاسبات مربوط به غرامت جنگی، خسارتهایِ مستقیمِ ناشی از نبرد نظامی
معمولا به حساب آورده نمیشوند.
بر این اساس، اینکه
مثلا عراق در یک عملیات پدافندی یا پدافندی، در یک روز هزار تُن بمب بر سرِ ایران
ریخته باشد و بر اثر این اتفاق عده زیادی کشته و مجروح شده باشند، معمولا جایی در
محاسبات مربوط به دریافت غرامت جنگی ندارد.
در مقابل، تخریب
تعمدی سرزمینی که به آن تجاوز شده، مستوجب دریافت غرامت خواهد بود.
بررسیها نشان می
دهند که نمایندگان سازمان ملل متحد، در بازدید از اراضی آزادشده از اشغالِ بعثیها
در «خرمشهر» یا «آبادان»، با تخریب تعمدیِ زیرساختهای شهری، سوزاندن نخلستانها و
مواردی از این دست مواجه شدهاند و اینها همان مواردی هستند که در محاسبه میزان
غرامتی که ایران باید از عراق دریافت کند، دخیل بودهاند.
با این همه،
واقعیت بسیار فراتر از اینها است: عراق نه فقط به تخریب
سیستماتیک زیرساختهای ایران اقدام کرده بود، که با حملات موشکی و شیمیایی به
شهرها، تقریبا تمام کنوانسیونهای بینالمللی در زمینه مقابله با جنایت علیه بشریت
را هم نقض کرده بود.
به این ترتیب، به
نظر میرسد ایران حالا باید پس از گذشت بیش از ۳ دهه از پایان جنگ، برنامهای مدون
و اجرایی برای زندهکردن غرامت ۱٫۱ تریلیون دلاری خود از «عراق»، روی میز بگذارد.
به ویژه که حالا، عراقیها میخواهند بابت «حقآبه» رودهای مرزی خود با ایران، یک
پرونده شکایت بینالمللی را به مرحله اجرا بگذارند
تشابه چین با
زنبور شکارچی
زنبور شکارچی
بنام پپسینی ، که وحشتناک ترین و بیرحمترین موجود جهان است!بدترین نوع مرگ در انتظار قربانی این
ابلیس بالدار است!پپسینی
رتیلهایی تا چند برابر جثه خودش را شکار میکند!به رتیل نزدیک میشود و بسیار فرز و
چابک او را نیش میزند!رتیل
را نمیکشد!
فقط او را فلج
میکند!بعد
جسم بیحرکت اما زندهی رتیل را به مخفیگاه مخوف خود میبرد!داخل بدن رتیل زنده تخم میگذارد!رتیل زنده است
اما توان تکان خوردن ندارد! تخمهای پپسینی باز میشوند.
زنده زنده از
داخل بدن قربانی را میخورند.رتیل
هفتهها زنده زنده از داخل خورده میشود!چین
با کشورهای جهان سوم همین کار را میکند!وقتی حکومتی نالایق زمام امور
کشوری را در دست دارد.
طبعا هر چقدر هم
آن کشور ثروتمند باشد و دارای منابع، بهرحال مدیریت ناکارآمد باعث فقر و
فلاکت آن کشور میشود!تن
لش ها یک عادت دارند!
وقتی فاتحه همه
چیز را خواندند و خوب گند زدند آخر سر همه چیز را یکجا میفروشند!
جمهوری اسلامی
بسان مردی تنبل است!
همان ها که فقط
در توهماتشان موفقند. اما در عمل اول طلاهای زنشان را میفرونشد بعد کمکم وسایل
خانه را و آخر هم همه چیز را !اینها مملکتی
ثروتمند را بخاک سیاه نشانده و حالا که کشور ورشکسته شده کل مملکت را یکجا فروخته
اند!.چین
دقیقا زنبور پپسینی است
!دقیقا کشورهای ورشکسته
اما ثروتمند را نیش میزند! فلج میکند و زنده زنده میخوردشان!قبل ایران چین با ونزوئلا، غنا،
آرژانتین، اکوادور، هندوراس و کاستریکا و… قراداد بسته!همگی کشورهایی ثروتمند در منابع
(نفت، الماس، طلا و …) هستند!
موسسین و هیئت
تحریریه:
آذر ارحمی - حمید رضائی آذریانی
مدیر مسئول:
حمید رضائی آذریانی
سردبیر:
آذر ارحمی
تماس با ما:
حمید رضائی آذریانی
Tel.: +49 1781476984
Email: Hamidaria2019@gmail.com
Website: https://hoghoghebaschar.blogspot.com
آذر ارحمی
Tel.: +49 15788102973
Email Azarerhamie2019@gmail.com
Website: https://haghandishan.blogspot.com
آدرس پستی:
Haus-Knipp-Straße
.35
47139 Duisburg
Deutschland
ارزش
هر شماره یک یورو
یادآوری:
- نشر هرگونه اثر،
سخنرانی و اطلاعیه به معنی تائید نبوده و فقط بدلیل اعتقاد و ایمان راسخ به آزادی
بیان و انتقال اندیشه می باشد.
- این نشریه با اعتقاد
کامل به انتقال و گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ شده در این نشریه را
بدون هیچ محدودیتی آزاد می داند.
حق ما انسان ها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر