آرزوهای تحصیلی و شغلی در متن و زمینههای گوناگون اجتماعی شــکلهایی متفاوت دارند. این تفاوت میتواند متاثر از ساختار فرصتهای موجود باشد یا ریشه در هنجارها و ارزشهای جمعی داشته باشد.
فصلنامه «تعلیم و تربیت» در تازهترین شماره خود تحقیقی با عنوان «مقایسه آرزوهای تحصیلی و شغلی دانشآموزان زاهدان و تهران» تلاش کرده است تا ریشهها و تفاوتهای آرزوهای تحصیلی و شغلی دانشآموزان ایرانی را مورد بررسی قرار دهد.
***
آرزوهای تحصیلی و شغلی انتخابهایی هستند که دانشآموزان ترجیح میدهند، از میان «گزینههای تحصیلی و شغلی موجود» برگزینند و در آینده آن را پیگیری کنند.
تفاوت ساختار فرصتها و نظامهای ارزشی بر حسب جوامع، موجد تنوعی از آرزوهای تحصیلی و شغلی میشود؛ تنوعی که اثری تعیینکننده بر مسیرهای تحصیلی و شغلی هر یک از دانشآموزان میتواند بگذارد.
آرزوهای تحصیلی و شغلی به منزلە شاخصی برای سنجش نابرابری تحصیلی و شغلی نیز در نظر گرفته میشود و نوع این آرزوها میتواند نشانگر سطوح مختلف نابرابری در جامعه هم باشد. نابرابریهایی که تنها از طریق تاکید روی شــاخصهای کمی، چون سرانه فضاهای آموزشی، نسبت دانشآموز به معلم، نرخ ثبتنام دانشآموزان و توزیع امکانات آموزشی نمیتوان به آنها پی برد.
پژوهشها نشان میدهد، ســرمایههای اجتماعی قومی و خانوادگی، گروههای مرجع، محیط مدرسـه، سـرمایه فرهنگی و گروه همسالان از مهمترین عوامل شکلدهنده آرزوهای شغلی دانشآموزان در هر جامعهای هستند.
تفاوت آرزوهای تحصیلی و شغلی بر اساس جنسیت، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و قومیت از دیگر مباحثی است که مورد توجه پژوهشگران خارجی است، اما در ایران تاکنون تحقیقات مفصل و جامعی در این خصوص صورت نگرفته است.
فصلنامه «تعلیم و تربیت»، وابسته به پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در تازهترین شماره خود تحقیقی با عنوان «مقایسه آرزوهای تحصیلی و شغلی دانشآموزان زاهدان و تهران» منتشر و تلاش کرده ریشهها و تفاوتهای آرزوهای تحصیلی و شغلی دانشآموزان ایرانی را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
در این تحقیق گروهی از دانشآموزان پســر متوسطه دوم، (پایه یازدهم) تهران و زاهدان شرکت داشتهاند.
انتخاب دانشآموزان پایه یازدهم به عنوان جمعیت آماری این تحقیق بر اسـاس نقشی بوده که سن افراد در آرزوهای تحصیلی و شغلی آنان داشته، چرا که دانشآموزان این پایه در ســنی هســتند که آرزوهای آنان از ایدهآلگرایی دور شده و به سمت واقعگرایی در حرکت است.
در این تحقیق همچنین تلاش شده، دانشآموزان مورد بررسی در دو شهر از نظر طبقه اجتماعی و تحصیلی و خانوادگی مشابه یکدیگر باشند تا نتایج به دست آمده دقیقتر باشد.
دانشگاه؛ فصل مشترک دانشآموزان
این تحقیق نشان میدهد ادامه تحصیل و ورود به دانشگاه خواست و ترجیح اغلب دانشآموزان است و در این میــان تفاوتی میان دانشآموزان زاهدان و تهران وجود ندارد.
اغلب دانشآموزان زاهدان و تهران قصد ادامه تحصیل و ورود به مقاطع تحصیلی بالاتر را دارند و در این مسیر شانس و تواناییهــای خود را هم بالا ارزیابی میکنند، اما شــروع تفاوت میان دانشآموزان زاهدان و تهران در بحث ارزیابی رشــته ترجیحی و مورد علاقه دانشآموزان نمایان میشود و در قسمت ترجیح و علاقه شغلی، این تفاوت عمیق میشود.
رشتههای مورد علاقه دانشآموزان تهرانی و زاهدانی
این تحقیق میگوید رشــتههای انتخابی دانشآموزان زاهدان دو ویژگی همســو با هم دارد؛ اول اینکه جزء رشــتههای پُرمتقاضی کنکور به شمار میرود و دوم اینکه از لحاظ بازار کار شرایط بهتری نسبت به سایر رشتههای دانشگاهی دارد.
رشتههای مربوط به حوزه پزشکی و پیراپزشکی، مهندسی و رشتههای حقوق و مدیریت از مهمترین رشتههای تحصیلی مورد علاقه دانشآموزان زاهدانی است.
این تحقیق میگوید برای دانشآموزان تهران، با اینکه اغلب رشتههای انتخابی آنان را میتوان در همین طبقهبندی کلی قرار داد، اما علاوه بر این، تعداد قابل ملاحظهای از این رشتهها در طبقهبندی مزبور قرار نمیگیرند؛ از جمله رشــتههای مربوط به حوزه هنر مانند تئاتر، موســیقی، کارگردانی و غیره.
آنطور که این تحقیق اعلام کرده رشتههایی که جزء اولویتهای دانشآموزان تهران هستند، بسیار متنوعتر از رشتههای همتایان زاهدانی آنها است.
اولویتهای شغلی دانشآموزان تهرانی و زاهدانی
یافتههای دیگر این تحقیق میگوید مشاغلی را که دانشآموزان زاهدانی به آن علاقه دارند، از زاویه دید دستیابی به موقعیتهای آنیِ مادی انتخاب شدهاند؛ برای مثال مشاغلی مانند «نظامیگری» و «معلمی» که در رتبه یک و سه مشاغل انتخاب شـده بــرای زاهدانیها قرار دارد.
این دو شغل از جمله مشاغلی هستند که دانشآموزان بلافاصله پس از پایان تحصیلات متوسطه دوم، میتوانند در آزمونهای استخدامی نیروهای مسلح شرکت کنند یا از طریق تحصیل در دانشگاه تربیت معلم حقوق دریافت کنند و مشمول خدمت سربازی نشوند.
این تحقیق همچنین احتمال داده، «با توجه به ســهمیههای اسـتانی در نظر گرفته شده برای این مشاغل، دستیابی به این مشاغل بســیار راحتتر از سایر مشاغل نیازمند به تحصیلات در این استان باشد» که همین مساله بر آرزوی شغلی این دانشآموزان تاثیر مستقیمی گذاشته است.
این تحقیق همچنین نشان داده که پزشک شدن در رتبه دوم، وکالت رتبه چهارم، پرستاری رتبه پنجم و کارمندی در رتبه ششم مشاغل مورد علاقه دانشآموزان زاهدان قرار دارد.
منطق مشترک انتخاب این مشاغل از سوی دانشآموزان زاهدانی یکی تجارب شخصی و روزمره آنها و دیگری فضای فکری مسلط در جامعه در سیستان و بلوچستان است.
در این استان ذهنیت مثبتی در مورد مشاغل دولتی یا به استخدام دولت درآمدن وجود دارد که این ذهنیت به نوجوانان هم القا شده است.
در این میان جهتگیری شــغلهایی که دانشآموزان تهرانی علاقهمند به دستیابی به آن هستند، تفاوت میان این دانشآموزان با همتایان زاهدانی آنها را به صورت مشــخصتر نشان میدهد.
آنچه دانشآموزان تهرانی را متمایز میکند، وجود مشـاغلی اســت که قابل ترجمه به یک نفع مادی فوری و مشخص نیست، یا به عبارتی نمیتوان آنها را در زمره مشاغل به معنای جاری آنها جای داد که ریاستجمهوری، نویسندگی، کارگردانی، موسیقی، تئاتر و سینما و حوزه اختراع و تحقیق از جمله آنها است.
این تحقیق ادامه داده است، حضور این مشاغل در رده آرزوهای شغلی دانشآموزان تهرانی نشاندهنده سقف بلند آرزوهای آنان است؛ در حالی که نبودِ این مشاغل در میان آرزوهای شغلی دانشآموزان زاهدانی میتواند نشان از سقف کوتاه آرزوهای آنان باشد.
آرزوهای بر باد رفته دانشآموزان زاهدانی
این تحقیق همچنین نشان داده که آرزوهای تحصیلی دانشآموزان زاهدان بهجز بحث تنوع و میزان مشخص بودن، تفاوت چندانی با آرزوهای تحصیلی دانشآموزان تهران ندارد، اما این آرزوهای تحصیلی آنها، نتوانسته موقعیتهای شغلی آرزویی متناسب با خود را ایجاد کند.
مثال این وضعیت، مشاغل معلمی و نظامیگری است؛ بــا اینکه در مجموع تنها در حدود ۱۰ درصد از دانشآموزان زاهدانی علاقهمند به تحصیل در دانشکده افسری و تربیت معلم هستند؛ اما در قسمت علاقه شغلی، شغل «نظامیگری» به تنهایی ۱۹.۳درصد فراوانی شغل مورد علاقه زاهدان را به خود اختصاص داده است.
برای دانشآموزان تهرانی، آرزوی تحصیلی توانسته به آرزوهای شغلی متناسب با خود منتهی شــود.
در ایــن میان، آنچنان که از حــوزه آرزوها انتظار میرود، این دانشآموزان توانســتهاند جهتگیری آرزوهای شغلی خود را چه از لحاظ تنوع و چه از لحاظ محدوده، در سطح بالایی بپرورانند.
تبعیض و بیعدالتی قابل تعمیم
نوع رشته تحصیلی، زمینههای مساعد برای تحصیل در این رشتهها و امکانِ یافتن شغل مرتبط را باید از مصادیق اصلی وجود تبعیض آموزشی و شغلی در ایران دانست.
با وجود اتخاذ برخی سیاستهای حمایتی در زمینه تحصیلِ برابر دانشآموزان در تمام مناطق ایران، مجموعه عوامل بهظاهر غیرمرتبط با سیاستهای آموزشی، نقشی اصلی و محوری را در انتخاب رشته تحصیلی و شغلی این دانشآموزان برعهده دارد.
نتایج اغلب پژوهشها میگوید، دانشآموزانی که در خانوادههای فرودست اجتماعی و اقتصادی و با والدین بیسواد یا کمسواد زندگی میکنند، آرزوهای تحصیلی و شغلی پایینتری نسبت به دانشآموزانی با والدین با سواد و دارای قدرت اقتصادی بالا دارند.
مجموعه گزارشها و دادههای آماری نشان میدهد، بخشهای قابلتوجهی از مناطق ایران در همه ابعاد توسعه، وضعیت نامناسبی دارند که در سالهای اخیر وضعیت وخیم اقتصادی منجر به گسترش این مناطق و جمعیت آنها شده است.
وجود بیش از ۲۰ میلیون حاشیهنشین در کنار فقیرتر شدن طبقه متوسط در ایران، در انتخاب تحصیلی و شغلی عموم دانشآموزان و امکان تحقق این آرزوها تاثیر منفی بسزایی گذاشته که تاکنون درباره این پدیده همهگیر اجتماعی تحقیق جامع، مفصل و مستقلی صورت نگرفته است.
در چنین شرایط وخیم اقتصادی که تقریبا تمام جامعه ایران را تحت تاثیر قرار داده است، شکاف آموزشی، نابرابری تحصیلی و شغلی، همگی به عنوان عواملی به ضرر آندسته از دانشآموزانی وارد عمل خواهند شد که در مناطق محروم زندگی میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر