حق ما
انسان ها
نشریه مستقل هواداران حقوق بشر
سال سوم شماره بیست و هشتم – اسفند 1400 / مارس 2022
ما هواداران مستقل حقوق بشر، خواهان
احترام به حقوق ذاتی (حقوقی که در زمان زایش همراه ماست چون نفس کشیدن، دیدن،
شنیدن، رشد، احساسات و ... ) و شهروندی (وظیفه جامعه برای امکان رشد حقوق ذاتی چون
امنیت زندگی، رفاه، بهداشت، آموزش، پرورش و...) انسان ها هستیم.
برای آگاهی در زیر کنوانسیون
حقوق کودک(مصوب نوامبر ۱۹۸۹)
را اعلام می کنیم
بخش ۱
ماده ۲۳
کشورهای طرف کنوانسیون اذعان دارند کودکی که ذهناً یا
جسماً دچار نقص میباشد باید در شرایطی که متضمن منزلت و افزایش اتکاء به
نفس باشد و شرکت فعال کودک در جامعه را تسهیل نماید، رشد یافته و از
یک زندگی آبرومند و کامل برخوردار گردد.
کشورهای طرف کنوانسیون حق کودکان معلول را برای
برخورداری از مراقبت های ویژه به رسمیت میشناسد و ارائه این مراقبتها را
بر حسب شرایط والدین و یا مسئولین کودک و منوط به وجود منابع، به این
گونه کودکان و کسانی که مسئول مراقبت از وی هستند، تشویق و تضمین خواهند
کرد.
با تشخیص نیازهای ویژه کودک معلول، کمکهای مقرر شده در
پاراگراف ۲ این ماده در صورت امکان میبایست به طور رایگان و با در نظر
گرفتن منابع مالی والدین و یا مسئولین کودک انجام گیرد و میبایست به
نحوی برنامهریزی شود که کودک معلول بتواند دسترسی مؤثر به آموزش، تعلیم
و تربیت و خدمات مراقبتی بهداشتی، خدمات توانبخشی، آمادگی برای اشتغال و
ایجاد فرصت به روشی که موجب دستیابی کودک به حداکثر کمال اجتماعی و
پیشرفت شخصی از جمله پیشرفت فرهنگی و معنوی وی میشود، داشته باشد.
کشورهای طرف کنوانسیون در سایه همکاریهای بینالمللی،
مبادله اطلاعات لازم را در زمینه مراقبتهای بهداشتی جهت پیشگیری و معالجات
پزشکی، روانشناسی و توانبخشی کودکان معلول من جمله انتشار و در دسترس قرار
دادن اطلاعات مربوط به روشهای توانبخشی، آموزش و خدمات حرفهای با هدف
قادر ساختن کشورهای طرف کنوانسیون به پیشبرد توانائیها و مهارتهای خود و
گسترش تجربیات آنان در این زمینهها، افزایش خواهند داد. در این ارتباط، به
نیازهای کشورهای در حال توسعه توجه خاصی مبذول خواهد شد.
معرفی ناقضان
حقوق بشر
تهیه وتنظیم : آذر ارحمی
نام و نام خانوادگی:
صادق آملی لاریجانی
زندگینامه:
صادق
آملی لاریجانی متولد ۱۳۳۹ شهر نجف( در کشور عراق)، دارای تحصیلات حوزوی است.
مسئولیتها:
ـ عضو
مجلس خبرگان رهبری از ۱۳۷۶ تا کنون
ـ عضو
شورای نگهبان با حکم سیدعلی خامنهای از ۱۳۸۴ تا احتمالا مرداد ۱۳۸۸
ـ رئیس
قوه قضائیه از مرداد ۱۳۸۸ تا ۱۶ اسفند ۹۷
ـ عضو
شورای عالی امنیت ملی از مرداد ۱۳۸۸ تا کنون
ـ عضو
مجمع تشخیص مصلحت نظام از مرداد ۱۳۸۸ تا کنون
ـ عضو
شورایعالی انقلاب فرهنگی از مرداد ۱۳۸۸ تا کنون
ـ عضو
شورایعالی فضای مجازی از اسفند ۱۳۹۰ تا کنون
ـ رئیس
هیئت امنای دانشگاه امام صادق از دی ۱۳۹۴ تا کنون
ـ رئیس
مجمع تشخیص مصلحت نظام از ۹ دی ۹۷ تاکنون
موارد
نقض حقوق بشر:
صادق
آملی لاریجانی از مرداد ۱۳۸۸ تا کنون، بهعنوان عالیترین مقام قضائی در ایران،
مسوول اصلی انواع مختلف نقض حقوق بشر است که بهطور مستمر توسط دستگاه قضائی انجام
شدهاست.
باتوجه
به ریاست طولانی مدت صادق لاریجانی بر دستگاه قضایی و وجود موارد پُرشمار
نقض حقوق بشر که تحت هدایت وی روی دادهاست، ارائه یکجا و همراه با جزئیات
این موارد، نیازمند نگارشی طولانی است.
از آنجا
که تمامیِ احکام اعدام و قطع عضو برای اجرا باید به تایید رئیس
قوه قضائیه برسد، از مرداد ۱۳۸۸ تا کنون، صادق لاریجانی مسئول اصلی اجرای این
احکام بوده است.
اجرای
اعدام/ اعدامهای مخفی و دسته جمعی/ اعدام کودکان
باتوجه
به آمارهای منتشرشده از اعدامها در سالهای اخیر، ایران آمار بیشترین اجرای
اعدام نسبت به جمعیت را بهخود اختصاص دادهاست.
ـ اعدامهای
مخفی و دستهجمعی
از زمان
تصدی صادق لاریجانی بر دستگاه قضائی، صدور و اجرای احکام اعدام چه برای
زندانیان سیاسی ـ عقیدتی و چه برای زندانیان با اتهامات دیگر، بهطور چشمگیری
انجام شدهاست.
برخلاف
اظهارات صادق لاریجانی مبنی بر اینکه در ایران اعدام سیاسی نداریم، چندین زندانی
سیاسی از زمان ریاست وی بر قوه قضائیه اعدام شدند:
فرزاد
کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علمهولی، مهدی اسلامیان، جعفر کاظمی و
محمدعلی حاجآقایی، طه (علی) حیدریان، ناصر (عبدالرحمان) حیدریان، عباس حیدریان،
علی شریفی، شیرکو معرفی و حبیبالله گلپری پور از جمله این اعدامها میباشند.
در
بسیاری از زندانهای ایران، تعداد کثیری از زندانیان بدون طی مراحل قانونی، بیحضور
وکیل و اطلاع خانوادهها، «بهطور مخفیانه» و دستهجمعی اعدام شدهاند. در
ادامه به نمونههایی از این اعدامهای مخفیانه و دستهجمعی اشاره شدهاست:
ـ از
خرداد ۱۳۸۹ تا مرداد ۱۳۸۹، بیش از صد تن از زندانیان، بدون اعلام رسمی در
زندان وکیلآباد مشهد و بهطور محفیانه اعدام شدند.
ـ در ۱۲
تیر ۱۳۹۰ تنها در یکروز، ۲۵ تن از زندانیان زندانِ قزلحصارِ کرج، بهطور
پنهانی و گروهی اعدام شدند.
ـ در ۸
مرداد ۱۳۸۸، ۲۴ زندانی بهطور همزمان و دستهجمعی در زندان رجاییشهر
کرج اعدام شدند.
ـ در ۱۲
مرداد ۱۳۹۵، دستِکم ۱۸ تن از زندانیان عقیدتی بهطور گروهی در زندان
رجاییشهر اعدام شدند.
ـ اعدام
کودکان
ایران
باوجود امضای کنوانسیون حقوق کودکان، از معدود کشورهای جهان است که سن مجازات
کیفری را منطبق بر قوانین شرعی (۱۵ سال برای پسران و ۹ سال برای دختران) تعیین
کردهاست و همچنان به صدور حکم اعدام برای کودکان ادامه میدهد.
با وجود
صدور حکم اعدام برای کودکان، مسوولان قضایی ایران با بیان اینکه حکم اعدام پس از
رسیدن به سن قانونی اجرا میشود، همواره اعدام کودکان را رد کردهاند.
صادق
لاریجانی ، ۲۱ آبانِ ۱۳۹۳ در جلسهای با مسوولان قضائی با رد ادعای اعدام
کودکان گفتهاست:«اعدام کودکان زیر ۱۸ سال دروغ محض است؛ اما ما دلیلی نداریم وقتی
شخص هفده و نیم ساله جنایتی مرتکب میشود و اکنون به ۲۵ سالگی رسیدهاست حق اولیای
دم برای قصاص را نادیده بگیریم. »
حتی
باوجود ادعای صادق لاریجانی مبنی بر اجرای اعدام پس از رسیدن به سن قانونی، حداقل
در دو مورد، افرادی که زیر ۱۸ سال سن داشتند، با حکم او اعدام شدهاند:
ـ اعدام
علیرضا ملاسلطانی زیر سن قانونی و در ملاعام
علیرضا
ملاسلطانی، ۲۶ تیر ۱۳۹۰، طی یک درگیری، روحالله دادشی را بهقتل رساند و ۴۰
روز پس از صدور حکم اعدام، در حالیکه کمتر از ۱۸ سال سن داشت، در ملاعام،
در شهر کرج اعدام شد. پس از آن، علی رضوانمنش، معاون وقت دادستان کرج با تایید
زیر ۱۸ سال بودنِ علیرضا ملاسلطانی هنگام اعدام گفت:«ملاک عمل در قانون بلوغ
شرعی است که بر اساس ماه های قمری محاسبه می گردد.»
ـ اعدام
امیرحسین پورجعفر زیر سن قانونی
امیرحسین
پور جعفر، دختر ۶ ساله افغان بهنام ستایش قریشی را در فروردین ۱۳۹۵ بهقتل
رساند. باوجود اینکه او در زمان ارتکاب این قتل، ۱۶ ساله بود، در ۱۴ دی ۱۳۹۶
و در حالیکه کمتر از ۱۸ سال داشت، در زندان رجاییشهر اعدام شد.
براساس
آخرین گزارش سازمان عفو بینالملل (بهمن ۱۳۹۴)، طی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴، دستکم
۷۳ مجرمِ نوجوان اعدام شدهاند و ۱۶۰ نفر بهدلیل ارتکاب جرم در زمان کودکی،
در صف اعدام قرار دارند.
ـ اجرای
احکام قطع عضو
علیرغم
امضای میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی توسط ایران، جمهوری اسلامی همچنان
مجازاتهای خشن و غیر انسانی قطع عضو را اجرا میکند.
براساس
ماده هفت میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، هیچکس را نمیتوان مورد آزار و
شکنجه، مجازاتها یا رفتارهای ظالمانه، غیرانسانی و یا خوار کننده قرار
داد.»
از
زمان تصدی صادق لاریجانی بر قوه قضائیه، موارد متعددی از احکام قطع عضو اجرا شدهاست:
ـ اجرای
حکم قطع عضو برای ۵ تن از زندانیان در اصفهان( در سال ۱۳۹۲)
ـ اجرای
حکم قطع پا و دستِ دو تن از زندانیان در شیراز
ـ اجرای
حکم قطع دست و پای یک زندانی در ماهشهر
ـ اجرای
حکم قطع دست یک زندانی در مشهد
ـ اجرای
قطع انگشتان دو زندانی در ارومیه
ـ اجرای
حکم قطع چهارانگشت یک زندانی در ساری
ـ اجرای
حکم قطع دست یک زندانی در کرمانشاه
قرار
گرفتن در لیست تحریمهای حقوق بشری اتحادیه اروپا و وزارت خزانهداری ایالات متحده
آمریکا
اتحادیه
اروپا در فروردین ۱۳۹۱، صادق آملی لاریجانی را به دلیل نقش در نقض
گسترده و شدید حقوق شهروندان ایرانی از ورود به کشورهای این اتحادیه محروم
کرد. کلیه داراییهای احتمالی او نیز در اروپا توقیف خواهد شد.
بازداشت فعالان سیاسی و مدافعان حقوق بشر و اجرای احکام اعدام، شلاق، قطع عضو و
سنگسار از دلایلِ تحریم او است که در بیانیه اتحادیه اروپا، به آن
اشاره شدهاست.
وزارت
خزانهداری ایالات متحده آمریکا، نیز در ۲۲ دی ماهِ ۱۳۹۶ با اشاره به
نقش مهم صادق آملی لاریجانی بهعنوان رئیس قوه قضائیه درپایمال کردن حقوق شهروندان
ایرانی، اجرای اعدام برای کودکان و اجرای مجازاتهای غیر انسانی و
تحقیرآمیزی چون قطع دست، او را در لیست تحریمهای حقوق بشری خود
قرار داد.
بر اساس این تحریم، داراییهای احتمالی صادق آملی لاریجانی در آمریکا توقیف و از ورود او به این کشور جلوگیری میشود. همچنین شهروندان ایالات متحده، حق هیچگونه معاملهای با او نخواهند داشت.
نام و
نام خانوادگی:
سیدمحمود
علوی
زندگینامه:
سیدمحمود
علوی متولد سال ۱۳۳۳ در شهر لامِرد (در استان فارس)، تحصیلات حوزوی دارد.
مسئولیتها:
ـ
نماینده ستاد مرکزی انقلاب اسلامی در جنوب فارس در سال از ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸
ـ
نماینده دفتر روحالله خمینی در لامرد از ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹
ـ نماینده
دورههای اول، دوم، چهارم و پنجم مجلس شورای اسلامی
ـ مخبر
و سخنگوی کمسیون شوراها و امور داخلی، کمیسیون خاص وظیفه عمومی، کمسیون خاص وظایف
و اختیارات ریاست جمهوری در دورههای اول و دوم مجلس شورای اسلامی
ـ
نایب رئیس کمسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی (دوره چهارم)
ـ
نایب رئیس کمسیونهای سیاست خارجی و آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی (دوره
پنجم)
ـ
رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و کویت در مجلس ( دورههای چهارم و پنجم )
ـ رئیس
گروه دوستی پارلمانی ایران و مراکش در مجلس (دوره پنجم )
ـ
معاونت نظارت و بازرسی و معاونت روابط عمومی و تبلیغات سازمان عقیدتی سیاسی وزارت
دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در سالهای ۶۸ تا ۷۰
ـ رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش با حکم سیدعلی خامنهای از سال ۱۳۷۹
تا سال ۱۳۸۸
ـ
نماینده مردم استان تهران در مجلس خبرگان رهبری
ـ وزیر
اطلاعات جمهوری اسلامی از مرداد ۱۳۹۲ تا کنون
موارد
نقض حقوق بشر:
وزارت
اطلاعات تحت هدایت سیدمحمود علوی، در دستگیری و شکنجه منتقدان جمهوری اسلامی،
اقلیتهای مذهبی و همچنین سرکوب اعتراضات مسالمتآمیز نقش موثری داشته و مسئول
است.
ـ
بازداشت، سرکوب و شکنجه کارگران معترض
ماموران
وزارت اطلاعات، تحت امر سیدمحمود علوی، در بازداشت و شکنجه کارگران
معترض شرکت نیشکر هفت تپه نقش کلیدی داشتهاند.
در
چهاردهم دی ماه ۱۳۹۷، اسماعیل بخشی از نمایندگان کارگران هفت تپه در
حساب اینستاگرام خود نوشت که در زندان مورد شکنجه واقع شده است. او در این
یادداشت از محمود علوی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی خواسته تا در یک برنامه
تلویزیونی به پرسشهایش درباره شکنجه پاسخ بدهد و در بخشی از آن نوشته است:«در
روزهای اول بدون دلیل یا هیچ حرفی تا سر حد مرگ مرا شکنجه و زیر مشت و لگد گرفتند
که تا ۷۲ ساعت در سلولم از جایم نمیتوانستم تکان بخورم و آنقدر زده بودند که حتی
از تاب درد خوابیدن هم برایم زجر آور بود.»
موج
تازه اعتراضات مسالمتآمیز کارگران شرکت نیشکر هفت تپه در اعتراض به عدم دریافت چهار
ماه حقوق و مطالبات قانونی و همچنین نحوه مدیریت این شرکت در آبان ۹۷ آغاز شد.
نخستین اعتراضات کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه در سال ۸۴ به دلیل عدم
دریافت سه ماه دستمزد انجام شد. مشکلات این شرکت که قدیمیترین کارخانه تولید شکر
در ایران است، پس از واگذاری به بخش خصوصی در سال ۹۴ تشدید شد و اعتراضات متعدد
کارگران را به دنبال داشته است.
ـ
بازداشت و سرکوب شهروندان بهائی
وزارت
اطلاعات تحت هدایت سیدمحمود علوی ، بازداشتهای وسیع شهروندان بهائی را به دلیل
باور مذهبی آنان در دستور کار خود داشته است. از جمله این بازداشتها میتوان
به بازداشت ۱۷ شهروند بهایی در سه شهر بهارستان، شیراز و کرج در ظرف
کمتر از یکماه اشاره کرد.
ـ آزار
و اذیت فعالان مدنی و خانوادههای آنان
رضا
خندان، بهدلیل اعتراض به بازداشت همسرش، نسرین ستوده و اطلاع رسانی درباره
این موضوع، در شهریور ۱۳۹۶ توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد. پیش از آن،
نسرین ستوده، وکیل دادگستری، به دلیل بر عهده گرفتن وکالت زنان معترض به حجاب اجباری
در خرداد ۹۷ بازداشت شده بود.
ـ سرکوب
اعتراضات دی ۹۶
در
اعتراضات سراسری هفتم دی تاهفدهم دی ۱۳۹۶، وزارت اطلاعات، دستگیری دانشجویان،
معترضان و افرادی که تصاویر این اعتراضات را رسانهای میکردند را انجام داد.
همزمان
با اعتراضات سراسری (۷ دی ۱۳۹۶)، وزارت اطلاعات دهها تن از فعالان دانشجویان
منتقد را دستگیر کرد. پروانه سلحشوری، نماینده مجلس در ۱۵ دی ۱۳۹۶ طی گفتوگویی
با تارنمای خبری «جامعه نو» گفت وزارت اطلاعات متولی دستگیری ۹۰ تن از
دانشجویان در جریان اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ است.
وزارت
اطلاعات در ۲۰ دی ۱۳۹۶ طی بیانیهای، به تشریح فعالیتهای این وزارتخانه در
راستای برخورد و سرکوب اعتراضات سراسری پرداخت. در بخشهایی از این بیانیه آمدهاست:
«وزارت
اطلاعات توانست با رصد اطلاعاتی و بهرهگیری از گزارشات مردمی، برخی عوامل آشوب،
اغتشاش، قتل و ضرب و شتم مردم و ماموران ناجا با سلاح سرد و گرم، تخریب و سرقت
اموال عمومی و برهمزنندگان نظم و امنیت عمومی جامعه را دستگیر کند که به برخی از
این اقدامات اشاره میشود:
ـ
دستگیری شماری از تهییج و تحریککنندگان مردم برای حضور در اغتشاشات در فضای مجازی
در برخی استانها
ـ
دستگیری ارسالکنندگان تصاویر آشوب و اغتشاش به رسانههای ضد انقلاب خارجنشین از
طریق فضای مجازی.»
همچنین
سارو قهرمانی، ۲۴ ساله، که در ۱۲ دیماه ۱۳۹۶ در جریان اعتراضات، در سنندج و از
سوی وزارت اطلاعات دستگیر و در بازداشتگاه وزارت اطلاعات جان سپرد. پیکر او ۱۱
روز بعد، در ۲۳ دیماه ۱۳۹۶ به خانوادهاش تحویل داده شد.
فقط یک
روز پس از انتشار خبر کشتهشدن سارو قهرمانی، پدر او ، محمد قهرمانی در ویدئویی که
از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، با رد کشتهشدن سارو در بازداشتگاه وزارت
اطلاعات و گفت سارو از اعضای مسلح «حزب کومله» بوده و در یک درگیری مسلحانه کشته
شده است.
اظهارات
تلویزیونی محمد قهرمانی، پدر سارو ، در شرایطی به طور کامل تاییدکننده
گفتههای محمد ابراهیم زارعی، فرماندار سنندج، بود که بر اساس شهادت
یکی از نزدیکانِ سارو، محمد قهرمانی تحت فشار شدید ماموران وزارت اطلاعات جلوی
دوربین رفته است؛ فشارهایی که همچنان محمد قهرمانی را از انجام مصاحبه با رسانهها
باز میدارد.»
شهادت دادن زن یا مرد، کدام برتر است؟
شهلا
شاهسونی
شهادت
دادن پروسه ی بسیار پیچیده و چند مرحله ای است که صحت و سقم آن به عوامل متغیر
بسیار زیادی بستگی دارند، طوری که بارها ثابت شده در ۷۵٪ موارد نتایج متناقضی
ایجاد کرده و عواقب فاجعه باری در دادگستری و سیستم های قضائی داشته است. طوری که
در سیستم های قضائی مدرن عملا ارزش خود را از دست داده است، و بر آن تکیه ی قابل
اعتمادی نمی شود. عوامل دخیل در این پروسه در مغز شاهد یک رخداد را که خودش در آن
گرفتار نیامده می توان به این طر یق خلاصه کرد: شاهد بودن یعنی دیدن و شنیدن
و به خاطر سپردن جزئیات یک اتفاق بینائی شنوائی و بازسازی این خاطرات در واکنش به
سوال دیگران.
مغز هر
کسی بطور سرشتی اطلاعات وارده را قبل از به آگاهی رسیدن غربال کرده و با انتخابی
سرشتی بعضی از اطلاعات انتخاب شده را به باخبری و از آن جا به حافظه
می سپرد. به به حافظه سپردن اتفاقات این گونه را حافظه ی اپیزودیک یا رخدادی
می گویند. در لحظه ی اتفاق، علاوه بر سیستم غربالی حواس که در انسانها بسیار
متفاوت هستند، توان سیستم حافظه ای شاهد و درجه ی توجه او به اتفاق، احساسات
ایجاد شده در سیستم لیمبیک او کم و بیشی از جزئیات اتفاق از قبل انتخاب شده را در
هیپوکامپ نگه می دارد تا در خواب با امواج اهسته پردازش شوند. در این مرحله از
خواب، باز هم براساس ساختار سرشتی هر مغزی و بدون قابلیت انتخاب از طرف صاحب
مغز(که عملا چنین موجودی وجود ندارد) بسیاری از شاخ و برگهای واقعه هرس شده و اصل
مطلب بر اساس انتخاب مغز شاهد با کمک هیپوکامپ در قشر بایگانی می شود. محتوای
بایگانی شده به هیچ وجه ثابت نبوده و با تکرار به خاطر اوردن که یا شاخ و برگ به
ان اضافه می شود یا شاخ و برگ ها هرس می شوند، وقایع و اطلاعات دیگر راجع به
اتفاق، عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی این محتوا را مرتب عوض می کنند.
بازسازی
خاطره ی باقی مانده و بیان گفتاری ان در برابر سوال مراجع قانونی به
توان بخاطر آوردن و ذکاوت گفتاری شخص و عوامل بیرونی بستگی دارند. به فرض بی طرف
بودن کامل شاهد در شهادت دادن، معلوم شده طرز سوال وتون صدای سوال کننده و محیطی
که در آن بازجوئی انجام می شود، و ارزیابی شخص از عواقب گفتارش، در بازسازی حافظه
و نوع جواب گفتاری بشدت تاثیر گذارند. اگر شاهد بی طرف نباشد عوامل بسیار زیادی
نتیجه ی شهادت را مختل می کنند، که یکی از بداخلاقی های عمیق و مخل نظم اجتماعی
است. اما در مورد تفاوت شهادت زنها با مردان باید چند نکته بیان شود. یکی این که
زنها از زمان های باستانی خبرچین ها و خبررسان های بهتری از مردان بوده اند.
چون به
نظم اجتماعی بیشتر از مردان اهمیت می داده اند تا فرزندانشان در محیط آرامتری رشد
کنند. بعلاوه در زمان های شکار و جمع آوری آذوقه مردها تنها یا در گروه های
کوچکی به شکار می رفتند و فرصت زیادی برای صحبت با هم نداشته اند، اما زنها
یا در گروه می ماندند یا با هم در حوالی نزدیک به محل سکونت به جمع آوری دانها و
میوه ها و ریشه ها می پرداختند. لذا با هم بیشتر صحبت می کردند واخبار قبیله را
به اطلاع هم می رساندند (شروع رسانه های اجتماعی). لذا بطور سرشتی و انتخاب اصلح
داروینی توان شاهد بودن و گزارش دادن بیشتری از مردان دارند.
در
برخورد با هر صحنه ای (برای مثال در یک مجلس عروسی) اگر از زن و مردی بخواهید بعدا
جزئیات صحنه و رفتار انسانهای دیگر را شرح دهند، بدون شک خانم ها در این امر برنده
می شوند.
از طرفی
دیگر در زنها برای جبران ۲۵٪ کمی قدرت عضلانی، توان گفتاری آنها بهتر از مردان شده
است.
یعنی
ذکاوت گفتاری برتری دارند و در هر دقیقه می توانند با جزئیات بیشتر تعداد کلمات و
جملات بیشتری بسازند.
لذا
بنظر می رسد که برخلاف دستور فقهی دین اسلام که شهادت خانم ها نصف مردان ارزش
دارد، بلکه باید شهادت آنها بیشتر از مردان به حقیقت و جزئیات واقعه نزدیک
تر باشد. اما رویهم رفته چونعوامل بسیار زیاد غیرقابل کنترل و آزمایشی در شهادت
ها وجود دارند باید استفاده از آن به حداقل رسیده و هرگز نباید صرفا بر آن
بعنوان مدرک قابل اعتماد برای تصمیم گیری قضائی استفاده کرد بلکه باید بدنبال
مدارک عاری از پدیده های مغزی بی طرف گشت.
شبه نظامیان جمهوری اسلامی: ما مرز نمی
شناسیم …
اسفندیار
سنگری
شبه
نظامیان جمهوری اسلامی : ما مرز نمی شناسیم، مطیع بلاشرط ” ولایت فقیه ” هستیم!!!
غضنفرآبادی
رئیس دادگاه انقلاب تهران در اسفند۹۷ گفت : اگر مردم ایران نخواهند جمهوری اسلامی
را یاری کنند، حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثی های یمنی
خواهند آمد و ما را یاری خواهند کرد! در حالی که سالهاست بر مبنای یک طرح
ایدئولوژیک، سپاه پاسداران به بیش از سه و نیم میلیون شیعه هزاره افغان و پاکستانی
و بخشی از حشدالشعبی عراق تابعیت ایرانی داده است، خبرگزاری فارس برای عادی سازی
این حرکت فاشیستی فرقه ای سپاه برعلیه مردم ایران، چند مرتبه با راه اندازی پویش
های نمایشی، خواستار حمایت مردم از اعطای تابعیت ایرانی به نیروهای بیگانه
تروریستی فاطمیون، زینبیون و خانواده هایشان شده است. پس از قیام ۱۳۹۶ و احساس خطر
رژیم جمهوری اسلامی از سوی مردم ایران، “قاسم سلیمانی” طرح اعطای تابعیت ایرانی به
چندین میلیون شیعه هزاره افغان و پاکستانی را به رهبر جمهوری اسلامی
ارائه کرد وموافقت وی را بلافاصله نیز دریافت کرد. چرا که هزاره های افغان و
پاکستانی پیش از این تحت لوای فاطمیون و زینبیون با کشتار و سرکوب وسیع مردم
کشور سوریه و شمال کشورعراق ، سرسپردگی خود را به حکومت اسلامی ایران به اثبات
رسانده بودند.
هدف
رهبرجمهوری اسلامی و سرداران سپاه پاسداران از این اقدام و اسکان دائم این نیروهای
بیگانه در ایران، برای سرکوب مردم ایران است، زیرا رهبر و سیاستمداران حکومت ایران
به خوبی می دانند که ریزش عقیدتی بالقوه و بالفعل در نیروهای مسلح نسبت به نظام
روبه افزایش بوده و با تدوام قیام های مردمی، این نیروها از برخورد مستقیم با
هموطنانشان خودداری خواهند کرد و در آن زمان می توانند از نیروهای بیگانه فاطمیون،
زینبیون و حشدالشعبی بر علیه مردم ایران استفاده کنند. در حالی که این نوع اعطای
تابعیت حتی بر خلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز می باشد که انتقال ملیّت را
تنها از راه خون به رسمیت می شناسد. اعطای تابعیت به بیش از سه و نیم میلیون
بیگانه شیعه عراقی، هزاره افغان و پاکستانیِ حاضر در ایران یک خدعه و نیزنگ فرقه
ای دیگر سردمداران حکومت را برملا میسازد. در جریان سرکوب خشونت بار اعتراضات
مردم به سه برابر شدن ناگهانی نرخ بنزین در آبان۹۸، یک تشکیلات نظامی فرامرزی به
نام “نخسا” که همواره خود را نیروهای خودجوش سرزمینهای شیعی جهان معرفی می کرده
اند حضور داشته است، این گروه از مجموع بسیجی های افراطی داخلی و شیعی های
لبنانی، افغانی، پاکستانی و عراقی ساکن در ایران تشکیل شده است. این گروه با
انتشار تصاویری در شبکه های اجتماعی، اعلام کرد که نه تنها در سرکوب اعتراضهای
مردمی در شهرستان “ملارد” کرج حضور داشته، بلکه تصاویر مذکور تنها بخشی از اقدامات
آنها در شهرهای مختلف ایران، طی سرکوب اعتراضها بوده است!
این گروه مسلح اعلام کرد، که با هدف سرکوب اعتراضهای خیابانی در
سال ۱۳۸۸ راهاندازی شده تا باعث تقویت و ثبات ” نظام مهدوی” شود. حسابهای کاربری
این مجموعه شبه نظامی در شبکههای اجتماعی تصاویری از حضور شبانه این نیروهای مسلح
در دانشگاه تهران و دانشگاه امیرکبیر، جهت سرکوب اعتراضات دانشجویی منتشر کردهاند.
یکی از حسابهای کاربری ” نخسا ” در سرویس مجازی حکومتی در سایت نمایشی”
آپارات” ویدئویی منتشر کرد که نشان میدهد اعضای آن در کنار پلیس رژیم و بسیجِ
سپاه در سرکوب ” دراویش گنابادی” در گلستان هفتم تهران هم دست داشتهاند. شاخه
برون مرزی این تشکیلات شبه نظامی، مدتی پس از آغاز کشتار مردم سوریه توسط حافظ
اسد، در دی ماه ۸۹ تشکیل شد.
از
اعضای اولیه گروه تروریستی ” نخسا ” که در سرکوب و کشتار مردم در قیام ۱۳۸۸ نقش
فعالی داشت “مصطفی صدرزاده” متولد ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان و
فرزند یک پاسدار بود، او در سال ۱۳۹۲ با نام مستعار “سید ابراهیم” به فرماندهی
گردان “عمار” و جانشینی تیپ “فاطمیون هزاره افغان” در جنگ بر علیه مردم سوریه
گمارده شد. از حضور قساوت بار و جنایات بی رحمانه “صدرزاده” در شهرها و روستاهای
سوریه، خاطراتی تلخ در اذهان زنان و کودکان بی پناه سوری نقش بسته است.
عاقبت
او در آبان ۱۳۹۴ در حومه شهر حلب به سزای اعمال و جنایاتش رسید و به دست مردم
سوریه کشته شد. از مصطفی صدرزاده ویدئویی موجود است که خود را با افتخار عضو گروه
تروریستی “نخسا” معرفی میکند که برای جنگ به سوریه اعزام شده است.
اعضای
“نخسا” میگویند، این گروه یک سازمان و تشکیلات نیست، بلکه یک تفکر ایدئولوژیک
راویِ این شعار است، که شیعه مرز نمیشناسد و در تمام امور نظامی و غیرنظامی
سرزمین های هر کشوری حضور می یابد و مطیع بلاشرط ولایت مطلقه فقیه و امام خامنهای
است! خبرگزاری حکومتیِ “دانشجو” وابسته به سازمان بسیج سپاه هم درباره این گروه
مسلح نوشت: ” نخسا” یا همان نیروهای خودمختار سپاه اسلام(شیعه)، آن دسته از جوانان
پرشوروعشق جنگ هستند که عاشقانه خود را فدائیان “علی خامنهای” و ” قاسم سلیمانی”
میدانند آنها با هماهنگی ” قاسم سلیمانی” به سوریه رفتهاند تا بجنگند!!! نیروی
سپاه قدس، از سال ۱۳۸۹ شیعیان عراقی، لبنانی، پاکستانی ، هندی و افغانی را با
وعده پرداخت حقوق ماهیانه و اعطای تابعیت ایرانی برای تمامی اعضای خانواده شان،
جهتِ شرکت در جنگ سوریه تشویق میکرد. با این وجود، در سرکوب اعتراضات مردمی
زمستان ۹۶ از آنجایی که حکومت ایران نمی توانستند روی نیروهای انتظامی(پلیس) ایران
برای کشتار و سرکوب هموطنانشان حساب باز کنند، با دستور “قاسم سلیمانی” نیروهای
حشد الشعبی عراق، گردانهای فاطیمون افغانستان و زینبیون پاکستان، که وجودشان در
سوریه ضروری نبود، با صدها سورتی پروازِ هواپیمایی ماهان، به تهران منتقل شدند.
علاوه بر این، سپاه تروریستی پاسداران از نیروهای بازنشسته خود نیز خواست تا در
اسرع وقت خود را به مراکز سپاه و بسیج معرفی و برای مقابله با آنچه حکومت ایران و
سپاه ” فتنه”میخواند، مسلح شوند!!! حتی خبرگزاری روسی “اسپوتنیک” می نویسد: رژیم
ایران برای سرکوب اعتراضات گسترده مردمی در این کشور از نیروهای حشد الشعبی عراق و
هزاره های فاطمیون افغانستان کمک گرفت. به گزارش “اسپوتنیک” از اهواز، جمهوری
اسلامی نیروهای حشد الشعبی عراق که هوادار رژیم ایران هستند را به اهواز آورده و
آنها را در خیابانهای شهرهای آبادان، خرمشهر و همچنین نقاط دیگر ایران مستقر کرده
است تا در روند سرکوب مردمی که علیه سیاستهای رژیم ایران و اوضاع نابسامان
اقتصادی به تظاهرات پرداخته اند، مشارکت کنند. این خبرگزاری روسی اضافه می کند :
شامگاه چهارشنبه ۱۳ دی ۹۶ تعدادی از نیروهای حشدالشعبی در کنار نیروهای سپاه و
دیگر نیروهای امنیتی ایران در منطقه “حی الثوره” اهواز حاضر شدند.
هزاران
نفر از نیروهای افغانی هزاره فاطمیون نیز به خمینیشهر و دیگر شهرهای اصفهان آمده
و در سرکوب مردم مشارکت کرده اند. “گویانیوز” نیز نوشت: نیروهای فاطمیون افغان در
جریان اعتراضات مردمی آبان۹۸ در ماهشهر اقدام به نسل کشی کرده اند و در کشمکش و
سرکوب مردم ایران در نقاط مختلف کشور، ۹ کشته داده اند! رسانه های “گروه مهدوی”
سالها به بهانه دفاع از آرمانهای شیعی، از کشتار مردم بی پناه سوریه و عراق به
عنوان وظیفه شرعی شیعیان یاد کردند و با این حربه بخشی از هموطنان را فریب دادند.
اما اکنون که همان گروه های تروریستی شیعی در مقابل خواست بحق مردم ایران در خصوص
رفع فساد حکومتی قرار گرفته اند و به کشتار و سرکوب مردم ایران مشغول شده اند،
حقایق برای آن دسته از هموطنان فریب خورده نیز آشکار گردیده است.
دانشجوی نخبه در
کنار قاچاقچی و مفسد مالی در یک سلول
امیرحسین کریمی
علی یونسی، دانشجوی نخبه زندانی با یک قاچاقچی و یک مفسد مالی در یک سلول کوچک نگهداری میشود.
همزمان با برگزاری دومین جلسه رسیدگی به اتهامات امیرحسین
مرادی و علی یونسی، دانشجویان نخبه زندانی، وکیل علی یونسی گفت که موکلش در یک
سلول کوچک به همراه یک قاچاقچی مواد مخدر و یک متهم به فساد مالی نگهداری میشود.
به گزارش رادیو فردا، مصطفی نیلی، حقوقدان، در گفتوگو با
سایت «امتداد» درباره جزئیات شرایط نگهداری آقای یونسی در زندان افزود که او در
حال حاضر به همراه دو متهم دیگر در یک سلول ۲ در ۴.۵ متر زندگی میکند و تنها سه
روز در هفته، آن هم به مدت ۲۰ دقیقه اجازه هواخوری دارد و استفاده از چشمبند
برخلاف قانون برای او اجباری است.
این در حالی است که بنا بر اعلام این وکیل دادگستری بر اساس
آییننامه سازمان زندانها، هر زندانی روزانه حداقل باید به یک ساعت هواخوری،
فروشگاه و کتابخانه دسترسی داشته باشد.
به گفته آقای نیلی، موکل او از ۲۲ ماه حبس، دو ماه را به
صورت کامل در انفرادی سپری کرده و مدتی نیز در بند امنیتی ۲۴۰ بوده و سپس به بند امنیتی
اخیر منتقل شده است.
این وکیل دادگستری افزوده است که در این مدت بارها درباره
نحوه نگهداری و شرایط سخت آقای یونسی به دادیار ناظر بر زندانیان سیاسی و عقیدتی
تذکر داده و تقاضای جابهجایی علی یونسی و امیرحسین مرادی را مطرح کرده است، اما
«دادیار ناظر با توجه به تقاضای نیروهای امنیتی، مبنی بر نگهداری دو موکل ما تا
زمان صدور حکم نهایی در بند امنیتی به این خواسته قانونی توجه نمیکند».
آقای نیلی درباره دومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده
امیرحسین مرادی و علی یونسی در روز سهشنبه، ۵ بهمن، گفته است که در این جلسه هیچ
یک از ایرادات و نواقص مشخصشده در پرونده که در جلسه اول دادگاه مطرح شده بود،
رفع نشده و پرونده بدون رفع نواقص، مجددا به دادگاه عودت داده شده بود.
وکیل آقای یونسی در ادامه با اشاره به اقداماتی که نیروهای
امنیتی فراتر از پروندههای مشابه برای این دو دانشجوی زندانی داشتهاند گفت: «به
عنوان نمونه یکی از مواردی که در این پرونده اتفاق افتاده، این است که فردی به
عنوان نماینده وزارت علوم با موکلم در حالتی که در انفرادی بوده دیدار داشته و با تهدید
و تطمیع، خواسته که حرفهای ضابطین را تکرار کند.»
در همین حال پخش فیلم «اعترافات اجباری» علی یونسی و
امیرحسین مرادی در اواسط آذر امسال با واکنش فعالان و برخی نهادهای حقوق بشری از
جمله هشدار سازمان عفو بینالملل روبهرو شده بود.علی یونسی، برنده مدال نقره
المپیاد نجوم کشوری در سال ۱۳۹۵ و همچنین مدال طلای المپیاد جهانی نجوم در سال ۹۶
است. او در ۲۲ فروردین ۹۹ بدون اعلام دلیل دستگیری، «پس از ضرب و شتم شدید توسط
ماموران لباس شخصی سپاه» بازداشت شد.امیرحسین مرادی، دانشجوی فیزیک و برنده مدال
نقره المپیاد نجوم کشوری نیز همان روز بازداشت شد. مدتی پس از بازداشت آنها،
غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی وقت قوه قضاییه، این دو دانشجو را متهم کرد که با گروههای
«ضد انقلاب» و «بهویژه» سازمان مجاهدین خلق ایران ارتباط گرفته و «تحت تعلیمات»
مجاهدین خلق «به دنبال انجام اقدامات خرابکارانه در کشور بودند».
دهها تن از استادان دانشگاه صنعتی شریف در اردیبهشت امسال
در نامهای از مقامات جمهوری اسلامی ایران خواسته بودند این دو دانشجو را آزاد
کنند.
جمعی از برندگان جایزه نوبل و محققان دانشگاهی نیز ۲۸ دی در
نامهای مشترک خطاب به مقامات ارشد سازمان ملل متحد بازداشت آقایان یونسی و مرادی
را «خودسرانه» اعلام کردند و خواستار هرگونه «تلاش عملی و ممکن» این سازمان برای
آزادی این دو دانشجوی زندانی شدند.
نیروهای قدس یکی از پنج زیرمجموعه سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی است
حمید
رضائی آذریانی
- سپاه قدس یکی از پنج نیروی تشکیل دهنده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و
تفکیک این دو نیرو امکانپذیر نیست!
- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از بدو تاسیس دارای بازویی برای حمایت از گروههای
مسلح و تروریستی در منطقه و در کشورهای اسلامی بوده است.
- مقامات آمریکا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تروریست میخوانند ولی می
خواهند آن را از فهرست گروههای تروریستی خارجی ایالات متحده خارج کنند.
- محمد خاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بار دیگر
آمریکا را در رابطه با ترور قاسم سلیمانی تهدید کرد و گفت «اگر همه سران آمریکا هم
کشته شوند، تقاص خون سلیمانی نخواهد بود!» وی افزود «انتقام با شیوههای دیگر»
ادامه خواهد یافت.
هفتههاست
که صحبت از خروج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست گروههای تروریستی خارجی (FTO) به عنوان یکی از شروط جمهوری اسلامی برای
ادامه مذاکرات جهت احیای برجام و یا دست یافتن به توافقی مشابه میشود. جمهوری
اسلامی خروج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از این فهرست و برداشته شدن کلیه تحریمها
علیه آن و زیرمجموعههایش را یکی از خطوط قرمز خود اعلام کرده است.
اخیرا
جو بایدن رئیس جمهوری و ژنرال مارس آلکساندر میلی فرمانده کل ستاد نیروهای مسلح
آمریکا بدون اشاره به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مخالفت خود را با خارج ساختن
«نیروی قدس» از فهرست گروههای تروریست خارجی اعلام کردهاند. از صحبتهای این دو
مقام ارشد ایالات متحده چنین به نظر میآید که گویی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و
«نیروی قدس» دو نهاد کاملا متمایز از یکدیگر هستند، در حالی که واقعیت چنین نیست.
تشکیل
«نیروی قدس» با فرمان علی خامنهای
«نیروی قدس» یا «سپاه قدس» که نام خود را از عنوانی که جمهوری اسلامی با هدف
فتح اسرائیل بر اورشلیم نهاده گرفته است، بر اساس بند هفت اساسنامه سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی مبنی بر حمایت از نهضتهای اسلامی در خارج از مرزهای ایران تشکیل
شد. البته در ابتدا این وظیفه برعهده «واحد نهضتهای آزادیبخش» با مسئولیت
محمد منتظری بود که آن نیز زیرمجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به حساب میآمد.
پس از کشته شدن محمد منتظری در بمبگذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ۱۳۶۰،
این مسئولیت تا زمان انحلال آن واحد در سال ۱۳۶۱ به مهدی هاشمی برادر داماد
حسینعلی منتظری واگذار شد. مدتی هم این «حمایت» از «نهضتهای آزادیبخش اسلامی» را
واحد اطلاعات سپاه بر عهده گرفت.
در سالهای جنگ با عراق، قرارگاههای برونمرزی «بلال» به فرماندهی فریدون وردینژاد و قرارگاه «رمضان» به فرماندهی مرتضی رضایی برای ساماندهی فعالیتهای برونمرزی سپاه پاسداران تشکیل شدند. «لشکر ۹ بدر»، «تیپ ابوذر» و «تیپ ۶۶ نیروهای ویژه هوابرد» از جمله یگانهای تحت امر این دو قرارگاه بودند.
دو سال
پس از پایان جنگ در تابستان ۶۷، در سال ۱۳۶۹ علی خامنهای که دیگر پس از مرگ خمینی
در خرداد ۱۳۶۸ هم رهبر نظام و هم فرمانده کل قوا در جمهوری اسلامی شده بود، دستور
تشکیل «نیروی قدس» را به عنوان پنجمین نیروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کنار
نیروی زمینی، نیروی هوافضا، نیروی دریایی و سازمان بسیج مستعضفین صادر کرد. به
بیان دیگر، «نیروی قدس» زیرمجموعهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به حساب میآید و
نمیتوان فعالیتهای آنرا از دیگرفعالیتهای زیرمجموعههای سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی تفکیک کرد.
مقامات
آمریکایی هیچگونه توضیح و توجیهی برای تفکیک «نیروی قدس» از سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی ارائه ندادهاند، چون نمیتوان آنها را دو ساختار جدا دانست که مستقل
از یکدیگر عمل میکنند. برخی منابع آمریکایی تلاش دارند این تفکیک را در حوزه
عملکرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در داخل مرزهای کشور است با حوزه عملیاتی
«نیروی قدس» که در خارج از خاک ایران است، توجیه کنند. این نیز با واقعیتها
سازگاری ندارد. «نیروی قدس» کمکهای تسلیحاتی خود را به بسیاری از گروههای شبهنظامی
در منطقه، از حزبالله لبنان تا انصارالله یمن و از حشدالشعبی در عراق تا حماس و
جهاد اسلامی در نوار غزه انکار نمیکند. موشکها، پهپادها و دیگر تسلیحاتی که از
سوی «سپاه قدس» برای این گروهها ارسال میشود، همگی توسط صنایع نظامی وابسته به
وزارت دفاع و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تولید شده و «نیروی قدس» تنها وظیفه
رساندن آنها به مقصد را دارد.
سکوت
مشکوک مقامات آمریکا
در صحبتهای
مقامات آمریکا نیز این تناقض در بسیاری موارد به روشنی دیده میشود. آنتونی بلینکن
وزیر خارجه دولت جو بایدن در گفتگو با شبکه تلویزیونی «انبیسی» میگوید سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی «یک سازمان تروریستی است.» ولی از پاسخ به پرسش دیگر
روزنامهنگار این شبکه تلویزیونی در مورد باقی ماندن این «سازمان تروریستی»
در فهرست تحریمها طفره میرود.
باید در
نظر داشت که نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دلیل پشتیبانی نظامی و تسلیحاتی
از دولت سوریه، انصارالله یمن و حزبالله لبنان در این فهرست ثبت شده است، در حالی
که دلیل تحریم «نیروی قدس» و قرار دادن نام آن در فهرست گروههای خارجی تروریستی،
فعالیتهای این نهاد نظامی در عراق و مسئولیت در کشته شدن بیش از ۶۰۰ نظامی
آمریکایی در این کشور است.
البته
جای تعجب نیست که دولت جو بایدن بخواهد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را که وزیر
خارجهاش آن را «سازمان تروریستی» میخواند، از این فهرست خارج سازد. رئیس جمهور
آمریکا به محض ورود به کاخ سفید، حوثیهای یمن را نیز که اهداف غیرنظامی در
پادشاهی سعودی و امارات متحده عربی را با موشک و پهپاد هدف قرار میدهند، از این
فهرست خارج ساخت. تصمیمی که روابط آمریکا با این دو کشور عربی را وارد بحرانی کرد
که هنوز ادامه دارد.
تهدید
سپاه پاسداران به کشتن مقامات آمریکایی
محمد
خاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که برخی در آمریکا
خواهان خروج آن از فهرست گروههای تروریستی خارجی هستند، در روزهای گذشته بار دیگر
آمریکا را در رابطه با ترور قاسم سلیمانی فرمانده قبلی نیروی قدس تهدید کرد و گفت
«اگر همه سران آمریکا هم کشته شوند، تقاص خون سلیمانی نخواهد بود.» وی افزود
«انتقام با شیوههای دیگر» ادامه خواهد یافت.
ند
پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در واکنش به تهدیدهای محمد خاکپور در یک نشست
رسانهای در پاسخ به نگاه دوگانه دولت جو بایدن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و
«نیروی قدس» تنها به گفتن این جمله بسنده کرد که فعلا هر دو در فهرست تحریمها
قرار دارند! وی حاضر نشد به احتمال خارج کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از
فهرست تحریمها اشاره کند. این «فرار» مقامات آمریکا در پاسخ به پرسشهای دقیق
روزنامهنگاران این احتمال را تقویت میکند که مذاکرات با تهران در مورد خروج سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی جدیست و با وجود تعلیق مذاکرات در وین همچنان ادامه دارد.
«نیروی قدس» بازوی خارجی سپاه پاسداران است
تفکیک
بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و «نیروی قدس» هیچگونه مبنای سیاسی و عقلانی قابل
پذیرش ندارد. این تفکیک حتا عاری از آن مبانی است که بر اساس آن برخی کشورها بین
شاخه سیاسی و بازوی نظامی حزبالله لبنان تفاوت قائل شده و یکی را تحریم کرده و
دیگری را به رسمیت میشمارند. شاخه سیاسی حزبالله لبنان افرادی را در بر میگیرد
که مسلح نیستند، در حالی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و «نیروی قدس» که
زیرمجموعه آن است، هر دو نیروهای مسلح هستند و تحت یک فرماندهی مرکزی قرار دارند.
اهداف هر دو نیز نظامی است و طبق اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حق فعالیت
سیاسی و حزبی را نیز ندارند. خود جمهوری اسلامی نیز از هر دو به عنوان بخش تفکیک
ناپذیر نیروهای مسلح خود نام میبرد و بر پایه همین اصل نیز معتقد است که دولت
آمریکا نمیتواند نیروهای مسلح رسمی کشوری را در فهرست گروههای تروریستی قرار دهد.
در این
سالها دهها گزارش در آمریکا توسط نهادهای دولتی و غیردولتی منتشر شده است
که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نه تنها حامی تروریسم در منطقه، بلکه
عنصری فعال در شبکههای تروریستی جهان معرفی میکنند. تنها یک نمونه از فعالیتهای
تروریستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در سالهای قبل از تشکیل «نیروی
قدس»، حمله انتحاری به پایگاههای تفنگداران آمریکایی و فرانسوی در بیروت در
اول آبان ۱۳۶۲ است. این دو حمله انتحاری با۳۰۵ قربانی (۲۴۱ نظامی آمریکایی، ۵۸
نظامی فرانسوی و ۶ غیرنظامی) بنا بر شواهد و مدارکی که در دادگاهی در کلمبیای
آمریکا ارائه شدند، توسط حزبالله لبنان و به درخواست سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی سازماندهی شده بود. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قبل از آغاز فعالیت «نیروی
قدس» نیز در خارج از مرزهای ایران سرگرم عملیات تروریستی بود و با راه انداختن
«سپاه قدس» بخش مهمی از مأموریتهای خارج از مرزهای ایران را به این زیرمجموعهی
نظامی خود سپرد
دانشجویان و اعتراضات سراسری سال 88
علیرضا
جهان بین
بر
هیچکس پوشیده نیست که، به قدمت عمر جمهوری اسلامی ایران، دانشگاهیان، همیشه و در
هر شرایطی تحت نظارت دستگاه های حکومتی و اطلاعاتی بوده اند. دانشگاهیان ایران
بعلت نقش تعیین کننده خود در آگاهی رسانی، آموزش، روحیه پرسشگری و همچنین مطالبه
گری، بیشترین فشارها و سرکوبها را در این سالها تجربه و تحمل کرده اند، که از
بارزترین نمونه های آن میتوان به اعتراضات سال 88 اشاره کرد. اعتراضاتی تا آن زمان
بی سابقه در تاریخ جمهوری اسلامی ایران که باعث ستاره گذاری و در نهایت اخراج، ضرب
و شتم، مفقودالاثری و حتی کشته شدن بسیاری از دانشگاهیان شد. تظاهرات سال 88، که
از آن بعنوان جنبش سبز نیز یاد میشود در دو مقطع زمانی و در حمایت از میرحسین موسوی،
در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، ۳ روز پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، بمدت
چهار روز و همچنین 5 دی 1388 همزمان با مراسم تاسوعا و عاشورا بمدت سه روز، با
حضور میلیونی ایرانیان در شهرهای مختلف، و برخی شهرهای دیگر کشورها صورت گرفت، که
تا آن زمان بی سابقه ترین تظاهرات غیرحکومتی در تاریخ 30 ساله انقلاب اسلامی بود.
این
تظاهرات در تهران به دعوت میرحسین موسوی و بدون مجوز وزارت کشور جمهوری اسلامی
ایران برگزار شد و اتهام تعدادی از بازداشتشدگان حوادث بعد از انتخابات نیز شرکت
در این راهپیمایی بود. فقط در تهران تعداد تقریبی شرکتکنندگان در اعتراضات خرداد
ماه نزدیک به سه میلیون نفر تخمین زده شد که با در نظر گرفتن دیگر شهرها میتوان
جمعیت قابل توجهی از معترضین را در نظر گرفت. از تظاهرات در دیماه که همزمان بود
با تاسوعا و عاشورا، بعنوان خونینترین مواجهه بین مردم و نیروهای امنیتی ایران از
زمان آغاز اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری یاد شده است. در جریان این
اعتراضات حملات خشونت آمیز بسیاری به دانشجویان در محوطه دانشگاه های مختلف و
خوابگاه ها صورت گرفت. که پس از گذشت سالیان میزان دقیق تلفات مشخص نیست و دستگاه
های دولتی و امنیتی ایران نیز مسئولیت هیچ یک از این حملات را بر عهده نگرفته اند،
و برای شرح این وقایع میبایست به گفته های شاهدان عینی بسنده کرد. این اعتراضات در
سال بعد از آن نیز بصورت پراکنده ادامه داشت که هنوز و تا به امروز تبعات بسیاری
برای خانواده بازداشت شدگان و کشته شدگان بهمراه داشته است.
حمله به
کوی دانشگاه تهران: این
حمله شباهت فراوانی به یورش به کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ داشت، با این تفاوت که
نیروهای ضد شورش و لباس شخصی از سلاحهای جدید که حاوی گلولههایی بود که سوختگیهایی
بر بدن دانشجویان ایجاد میکرد استفاده کردند. یورش و درگیریها از ساعت ۹:۳۰ شب
آغاز گردید و تا نیمه شب ادامه یافت. نیروهای امنیتی چند بار برای ورود به کوی
تلاش کردند که این تلاش با مقاومت دانشجویان ناکام مانده بود. با قطع شدن ارتباطات
تلفنی در ساعات اولیه صبح نیروهای امنیتی و لباس شخصی با حمایت پلیس و با توسل
به پرتاب نارنجک صوتی، گاز اشکآور و تیراندازی زمینی به تمام درب ها وارد
کوی دانشگاه شده و به ضرب و شتم و سرکوب دانشجویان در خوابگاه پرداختند. پس از آن
با حمله به تجمع صورت گرفته، دانشجویان در اثر اصابت گلوله، زنجیر، چاقو، باتوم و
چماق به شدت مجروح شدند. منابع دانشجویی و برخی از شاهدان از کشتهشدن ۳ تا ۵
دانشجو، مجروح شدن صد تا ۱۲۰ دانشجو و بازداشت بیش از ۱۶۰ نفر در جریان این یورش
خبر دادند. بعدها و به گفته بعضی از دانشجویان آزاد شده این دانشگاه، بیش از ۵۰
دانشجو توسط افراد لباس شخصی که به انواع سلاحهای سرد و گرم مجهز بودند، به
زیرزمین ساختمان وزارت کشور منتقل شدند و برخی از آنها که زخمی شده بودند، ساعتها
در زیر زمین وزارت کشور مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتند. حمله به
دانشگاه فردوسی مشهد: در این
یورش، نیروهای امنیتی محله های اطراف درب شمالی دانشگاه فردوسی همچون خیابان های
باهنر، وکیل آباد و دیگر خیابان های منتهی به دانشگاه فردوسی را محاصره کردند. در
جریان این محاصره دربهای دانشگاه کاملا بسته شده و از خروج دانشجویان از دانشگاه
ممانعت بعمل آمد، که در انتها منجر به بازداشت تعدادی نامعلوم و ضرب و شتم بسیاری
از آنها شد.
حمله به
خوابگاه دانشگاه های صنعتی اصفهان و شیراز: در
جریان اعتراضات سال 88، این دو خوابگاه نیز مورد یورش نیروهای امنیتی و بسیج قرار
گرفت که در دانشگاه شیراز 2 دانشجو کشته شدند. دانشگاه
آزاد واحد علوم و تحقیقات: این
دانشگاه نیز در جریان اعتراضات، شاهد تجمع صدها دانشجو معترض بود. این تجمع با
درگیری شدید بین دانشجویان و نیروهای بسیج مستقر در دانشگاه همراه شد. دانشگاه علم و صنعت: دانشجویان
هوادار جنبش سبز در این دانشگاه نیز تجمعی اعتراضی برگزار کردند. جمعیتی در حدود
1500 نفر از دانشجویان از درب دانشکده مهندسی شیمی حرکت خود را آغاز کردند که در
این هنگام جمعیتی نزدیک به ۱۰۰ بسیجی به همراه چند روحانی از مسجد خارج شده و جلوی
دانشجویان را گرفتند و شعار مرگ بر منافق سر دادند، که دانشجویان نیز با شعارهایی
همچون «دانشجوی دروغگو کارت دانشجوییت کو» پاسخ آنها را دادند. دانشجویان سپس با
حرکت به سمت ضلع شمال غربی دانشگاه، تجمع خود را در آنجا ادامه دادند که عدهای از
مردم هم به آنها پیوستند، که با حمله نیروهای لباس شخصی مواجه شدند. نیروهای لباس
شخصی با باتوم و کابل به مردمی که در بیرون از دانشگاه برای حمایت از دانشجویان
جمع شده بودند حمله کردند و پس از آن وارد دانشگاه شده و شروع به ضربوشتم شدید
دانشجویان کردند. دانشجویان سپس اقدام به تجمع سکوت کرده و به سمت ساختمان ریاست
حرکت کردند، اما نیروهای لباس شخصی تجمع را تعقیب کرده و دانشجویان را مضروب
کردند. در این یورش حدود ده دانشجو به شدت زخمی شده و برخی به بیمارستان منتقل
شدند. بین ده تا پانزده دانشجو نیز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. در ادامه
سرکوب دانشگاهیان میتوان مهدی عربشاهی دبیر دفتر تحکیم وحدت و دانشجوی
دانشگاه علامه طباطبایی را نام برد که در جریان این اعتراضات بازداشت شد. مصطفی
حسینزاده، امیر رمضانی، موسی جلالی خواه، امید منتظری و حسین کیاروستا از فعالان
دانشجویی نیز در روز عاشورا در میدان امام حسین و انقلاب تهران با ضربوشتم دستگیر
شدند. همچنین در مشهد، در مراسم عزاداری ظهر عاشورا و مراسم بزرگداشت درگذشت
حسینعلی منتظری، بیش از ۲۵ دانشجو بازداشت شدند. در ادامه لازم است یادی شود از
دانشگاهیانی که در جریان اعتراضات سال 88 کشته شده و هویت آنها احراز شده است، کیانوش
آسا: دانشجوی
ترم چهارم کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران، که در
جریان تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در میدان آزادی تهران ناپدید و روز ۳ تیر
ماه ۱۳۸۸ در سردخانه پزشکی قانونی توسط خانوادهاش شناسایی شد. آسا در اثر اصابت
دو گلوله کشته شد. خانواده آسا طی شکایتی خواستار مشخص شدن علت مرگ فرزندشان شدند زیرا
طبق اظهارات شاهدان عینی کیانوش تنها بر اثر اصابت یک گلوله به پهلویش زخمی شده
بوده ولی هنگام تحویل جسد یک گلوله نیز به گردن وی اصابت کرده بود. کامبیز شعاعی:
در جریان حمله نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه در شامگاه یکشنبه ۲۴ خرداد سال
۱۳۸۸، مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را از دست داد. گفته می شود پیکر
این دانشجو بدون اطلاع به خانواده و بصورت مخفیانه در گورستان بهشت زهرای تهران به
خاک سپرده شده است. مبینا
احترامی: دانشجو
بهبهانی دانشگاه تهران در جریان حمله نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه در شامگاه ٢۴
خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را از دست داد. پیکر وی بدون
اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاک سپرده شده است. شلیر
خضری: دختر
دانشجو اهل پیرانشهر، روز ۲۶ خرداد، در میدان بهارستان تهران (منابعی نیز مکان
کشته شدن وی را دانشگاه تهران می دانند)، جان خود را از دست داده است. تینا سودی:
دانشجو، روز شنبه ٣٠ خرداد ۱۳۸۸، توسط گلوله نیروهای امنیتی در میدان انقلاب
کشته شد. خانواده وی جهت تحویل جسد تحت فشار زیادی قرار داشتند تا اعلام کنند
فرزنشان به مرگ طبیعی در گذشته است. فاطمه
براتی: دانشجو،
در جریان حمله نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد ۱۳۸۸، مورد حمله
و ضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را ازدست داد. گفته میشود پیکر این دانشجو بدون
اطلاع به خانواده و مخفیانه در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. ایمان نمازی:
دانشجو رشته عمران دانشگاه تهران، در حمله نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه در
٢۵ خردادماه ۱۳۸۸ کشته شد. محسن
ایمانی: در
جریان حمله نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه در۲۵ خرداد ۱۳۸۸، مورد حمله وضرب و شتم
قرار گرفته و جان خود را از دست داد. کسری
شرفی: در
جریان حمله نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه در۲۵ خرداد۱۳۸۸، مورد حمله وضرب و شتم
قرار گرفته و جان خود را از دست داد. جعفر
بروایه: استاد
دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه تهران که برای شرکت در
امتحانات به تهران رفته بود در تظاهرات اعتراضی ۷ تیر ۱۳۸۸ در میدان بهارستان از
ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و بعد از انتقال به بیمارستان جان سپرد. سالار طهماسبى:
دانشجو کارشناسى مدیریت بازرگانى رشت، شنبه ٣٠ خرداد ۱۳۸۸، در خیابان جمهورى
به دلیل اصابت گلوله به پیشانى جان باخت. علی
فتحعلیان: دانشجو
رشته عمران در روز ۳۰ خرداد۱۳۸۸، وقتی از خانه اش به سمت مسجد «لولاگر» می رفت، از
بالای مسجد مورد اصابت گلوله قرار گرفته و دربیمارستان فوت کرد. خانواده وی پس از
گذشت سالها از این واقعه و با وجود تحمل تهدید و فشار از جانب دستگاه های امنیتی،
سکوت خود را در خصوص کشته شدن فرزندشان شکستند. فرزاد
جشنی: جوان
کرد، دانشجو رشته ادبیات، در اعتراضات مردمی بعد از انتخابات در خیابان ولیعصر بر
اثر ضربات باتوم زخمی و به بیمارستان طالقانی منتقل شد که پس از مدتی به دلیل
نامعلوم به بیمارستان لقمان فرستاده شد که سرانجام در تاریخ ۲۵/۳/۸۸ به دلیل شدت
ضربات از ناحیه سر، جان باخت. امیر
اسلامیان: دانشجوی
کرد دانشگاه یاسوج و عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در همدان که به طرز مشکوکی به
قتل رسید. او از فعالان دانشجویی بوده که به علت شرکت در فعالیتهای صنفی و سیاسی
همواره مورد احضار به کمیته انضباطی قرار می گرفته است و در نهایت به دانشگاه
همدان منتقل شد و بعد از یک ترم مجددا به یاسوج بازگشته و در تابستان ۸۷ به طور
قطعی از دانشگاه یاسوج اخراج گردید. وی پس از انتخابات بخاطر شرکت فعال در
فعالیتهای انتخاباتی ستاد مهدی کروبی در همدان، خود را از نیروهای امنیتی مخفی می
کند اما بعد از چند روز در آذر ۱۳۸۸ به طرزی مشکوک به قتل رسید. جسد وی حوالی
روستای محل سکونت خود روستای “چراخوال”
واقع در شهرستان بوکان کشف شد. پویا
مقصود بیگی: دانشجو
دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، در تاریخ ٣٠ خرداد ٨٨، توسط نیروهای امنیتی کرمانشاه
دستگیر و مورد شکنجه و ضرب و جرح قرار گرفت و پس از آزادی به علت عوارض ناشی از
شکنجه فوت کرد. مادر وی، بهجت (زهرا) نوذری برای اعتراض و دادخواهی کشته شدن
فرزندش بدن خود را گل گرفته و در مقابل اداره اطلاعات کرمانشاه تحصن کرد، که او
نیز بازداشت شد. محمد
جواد پرنداخ: دانشجو
دانشگاه صنعتی اصفهان، و اهل گیلان غرب که پس از شرکت در تجمعِ اعتراضیِ
دانشجویانِ این دانشگاه در سال ۸۸ چندین بار احضار و بازجویی شده بود، در روزی که
میبایست به اداره اطلاعات اصفهان مراجعه می کرد، جسدش در زیرپل واقع دربلوار
کشاورز اصفهان کشف و به خانواده اش تحویل داده شد. مقامات دولتی اعلام کردند که وی
خودکشی کرده است، ولی خانواده او پس از گذشت یکسال از وقوع این حادثه سکوت خود را
شکسته و اعلام کردند فرزندشان خودکشی نکرده است. صانع
ژاله: دانشجو
رشته هنرهای نمایشی دانشگاه هنر تهران، در جریان اعتراضات جنبش سبز در ۲۵ بهمن
۱۳۸۹ بر اثر برخورد گلوله کشته شد. ابتدا از سوی رسانههای دولتی او را یک فرد
بسیجی معرفی کردند و کارت بسیج وی را در تلویزیون نمایش دادند. خانواده وی نیز
برای تائید این امر تحت فشار زیادی قرار گرفتند، در حالیکه برادر او قانع ژاله
ادعاهای مبنی بر عضویت برادرش در بسیج را تکذیب کرده و بیان داشت کارت بسیج در روز
کشته شدن برادرشان برای او صادر شدهاست. مراسم تشییع پیکر وی در روز ۲۷ بهمن ۱۳۸۹
با حضور انبوهی از دانشگاهیان دانشگاه هنر و دانشگاه تهران برگزار شده و به صحنه درگیری
طرفداران و مخالفان تبدیل شد، به نحویکه از اوایل صبح، دانشگاه هنر به محاصره
نیروهای امنیتی درآمده و تعدادی از دانشجویان مورد حمله قرار گرفته و شماری نیز
دستگیر شدند. محمد
مختاری: دانشجو
مهندسی معدن دانشگاه شاهرود، در جریان اعتراضات جنبش سبز درروز دوشنبه ۲۵ بهمن
۱۳۸۹، به ضرب گلوله مستقیم به پیشانی کشته شد. رسانههای حکومتی ابتدا سعی کردند
او را بسیجی و عوامل فتنه را عامل کشته شدن وی معرفی کنند ولی فعالیتهای اینترنتی
این دانشجو خلاف این را نشان می داد. مراسم تشیع جنازه محمد مختاری با حضور گسترده
نیروهای امنیتی برگزار شد، به نحویکه خانواده مختاری فقط نظاره گر بودند و در
مراسم ختم اجازه هیچ دخل و تصرفی نداشتند. و تمامی مراسم توسط نیروهای امنیتی و
ناشناس انجام شد.
حامد
نورمحمدی: دانشجو
خرم آبادی ترم ۴ رشته زیست شناسی دانشگاه شیراز، در جریان اعتراضات جنبش سبز در
اول اسفند ۱۳۸۹و بزرگداشت شهدای ٢۵ بهمن ۱۳۸۹ در شیرازکشته شد. به گفته شاهدان
عینی، وی از پل روگذر توسط ماموران امنیتی به پایین پرت شده و پس از برخورد ماشین
در سطح خیابان پایین جان خود را از دست داده است.
بهنود
رمضانی: دانشجو
ترم دوم رشته مهندسی مکانیک دانشگاه نوشیروانی بابل، در جریان اعتراضات جنبش سبز
در ۲۵ اسفند ۱۳۸۹ (شب چهارشنبه سوری)، بر اثر ضربات باتوم نیروهای بسیج در میدان
۲۲ نارمک تهران مورد مورد ضرب و جرح شدید واقع گردید و دچار شکستگی از ناحیه
استخوانهای دست و پا و گردن و ضربه مغزی گردید. پیکر وی به بیمارستان الغدیر تهران
منتقل شد. رسانه های دولتی علت مرگ او را مرگ بر اثر انفجار نارنجک دست ساز توسط
خود وی اعلام کردند، اما در گزارش اولیه پزشکی قانونی به “مرگ بر اثر ضربات متعدد
شی سخت به سر” اشاره گردیده است. ناصر
امیرنژاد: دانشجو
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در رشته هوافضا، که در جریان
راهپیمایی ۲۵ خرداد 1388در میدان آزادی بر اثر تیراندازی از ساختمان بسیج از ناحیه
سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت. اشکان
سهرابی: دانشجو
رشته آیتی دانشگاه قزوین، در روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ بر اثر اصابت سه گلوله به
سینهاش درگذشت. پیکر او بعد از سه روز به خانواده اش تحویل داده شد. مصطفی غنیان:
دانشجو، در شب ۲۷ خرداد۱۳۸۸ در حال گفتن تکبیر بر روی بام ساختمان ۸ طبقه در
محله سعادت آباد تهران به ضرب گلوله تک تیر انداز های مستقر در ساختمان های اطراف
به قتل رسید. پیکر وی بعد از سه روز به خانواده وی تحویل گردید. امیر جوادیفر لنگرودی: دانشجو مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین، ترانه سرا و دانشجو بازیگری، در روز
۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸، توسط نیروهای امنیتی دستگیر و مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و
به کلانتری منتقل گردید، که پس از مشاهده وخامت حال در اثر ضرب و شتم، وی به
بیمارستان فیروزگر منتقل گردید. پس از بهبودی نسبی به پلیس امنیت تحویل داده شد که
از آنجا به بازداشتگاه کهریزک متتقل گردید. وی پس از شکنجه شدید، در ۲۳ تیر در
مسیرانتقال به اوین، دچار تشنج و ایست قلبی شد، و ده روز بعد، به خانواده وی برای
تحویل جسد خبر داده شد. یعقوب
بروایه: دانشجو
کارشناسی ارشد رشته نمایش در دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران مرکز، روز ۴
تیرماه ۱۳۸۸، توسط نیروهای مسلح از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و
از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله توسط دوستانش به بیمارستان لقمان انتقال یافت،
اما در نهایت پس از ده روز دچار مرگ مغزی شده و کشته شد. محسن
روح الامینی: دانشجو
کامپیوتر دانشکده فنی دانشگاه تهران، در تجمعات روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸دستگیر شد و به
بازداشتگاه کهریزک منتقل شد. در بازداشتگاه کهریزک مورد ضرب و جرح شدید قرار گرفته
و مجروح شد. چند روز بعد، وی در مسیر انتقال به زندان اوین به دلیل شرایط بد
جسمانی ناشی از استرسهای فیزیکی، شرایط بد نگهداری، ضربات متعدد و نیز اصابت جسم
سخت به بیمارستان منتقل شده و جان سپرد.
پیکر وی
به عنوان فرد مجهولالهویه به بیمارستان شهدای تجریش منتقل و صبح روز بعد به
سردخانه تحویل داده شد. با آنکه به خانوادهی روح الامینی اعلام شده بود فرزندشان
به زودی آزاد میشود، اما پس از یک هفته آنها خبر درگذشت او را دریافت کردند. وی
فرزند عبدالحسین روحالامینی، رئیس انستیتو پاستور ایران، عضو جمعیت ایثارگران
انقلاب اسلامی و مشاور انتخاباتی محسن رضایی بود. با قطعیت میتوان اذعان داشت که
تعداد کشته شدگان و بازداشتی ها بیشتر از مواردی است که تاکنون احراز شده است.
زیرا بسیاری بصورت مخفیانه دفن شدند و بسیاری نیز هویتشان در نتیجه تهدید و ارعاب
خانواده اشان غیر رسانه ای باقی مانده است.
اما
نکته قابل توجه اینست که با وجود تلاش بی وقفه رسانه های دولتی برای نشان دادن
دخالت عوامل فتنه گر در این اتفاقات تلخ، چرا هیچ اقدامی از سوی دستگاه قضایی کشور
برای شفاف سازی و برخورد با عاملان این حوادث صورت نگرفته است؟ چرا بسیاری از
شکایات مطرح شده توسط خانواده کشته شدگان و بازداشت شدگان همچنان بی پاسخ مانده
است؟
و چرا
هیچ آمار رسمی از میزان دقیق تلفات توسط وزارت کشور ارائه نشده است؟
موسسین و هیئت
تحریریه:
آذر ارحمی - حمید رضائی آذریانی
مدیر مسئول:
حمید رضائی آذریانی
سردبیر:
آذر ارحمی
تماس با ما:
حمید رضائی آذریانی
Tel.: +49 1781476984
Email: Hamidaria2019@gmail.com
Website: https://hoghoghebaschar.blogspot.com/
آذر ارحمی
Tel.: +49 15788102973
Email Azarerhamie2019@gmail.com
Website: https://haghandishan.blogspot.com/
آدرس پستی:
Haus-Knipp-Straße
.35
47139 Duisburg
Deutschland
ارزش
هر شماره یک یورو
یادآوری:
- نشر هرگونه اثر،
سخنرانی و اطلاعیه به معنی تائید نبوده و فقط بدلیل اعتقاد و ایمان راسخ به آزادی
بیان و انتقال اندیشه می باشد.
- این نشریه با اعتقاد
کامل به انتقال و گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ شده در این نشریه را
بدون هیچ محدودیتی آزاد می داند.
حق ما انسان ها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر