منصور امان
موقع شناسی خوئینی ها، یک شمشیر دو تیغه
گذشته از آنکه آقای خوئینی ها با حمله مُستقیم به رهبر باند حاکم چه هدفی را نشانه گرفته بوده، اما اقدام او در عمل نقش یک شمشیر دو تیغه را دارد که به دو باند ولی فقیه و “اصلاح طلب” همزمان اصابت کرده است.
ارسال نامه سرگُشاده به آقای علی خامنه ای یکی از موارد نادری است که آیت الله خوئینی ها در صحنه عُمومی به کُنش سیاسی پرداخته. حوزه فعالیت او به طور معمول دور از چشم و در “بالا” است و بیشتر ترجیح می دهد صحنه گردان باشد تا بازیگر. همین ویژگی سبب گردیده رقیبان سیاسی اش این پایور ارشد “اصلاح طلب” را “مرد خاکستری” یا “عالیجناب سایه” نام بگذارند. از این رو، بیرون آمدن او از “سایه” ای که با چند سال سُکوت هم همراه بوده، نمی تواند تصادُفی باشد.
آنچه که آقای خوئینی ها را به این اقدام غیر معمول – برای او – تشویق کرده، از یکسو نگاه به صف بندی اکثریت جامعه در مُقابل “نظام اسلامی” و احساس خطر از سرنگونی آن است و از سوی دیگر، موقعیت تضعیف شده آقای خامنه ای است که به او اجازه می دهد برای جلوگیری از این تهدید از گوشه امن بیرون بیاید و وی را مسوول اصلی شرایط وخیم کُنونی مُعرفی کند.
هُجوم سراسیمه اعضای باند آقای خامنه ای به منظور سپر گرفتن برای او در برابر این اتهام فقط بیانگر آن نیست که آقای خوئینی ها هدف را دُرُست نشانه روی کرده، بلکه همزمان میزان بالای آسیب پذیری “مقام مُعظم” را نیز به نمایش می گذارد. این امر مُدافعان وی را دُچار یک موقعیت پارادوکس کرده است که با همان حجم و شدتی که از آقای خامنه ای دفاع می کنند، او را بیشتر و بیشتر به مرکز بحث و مُشاجره می رانند. از این نظر چنین می نماید که یک هدف آقای خوئینی ها برآورده شده است.
همچون نامه به آقای خامنه ای در سر بزنگاه، در مورد طیف “خودی” نیز آقای خوئینی ها نشان داده موقع شناس خوبی است. او دُرُست در همان هنگامی فعال شده که پایان دوره ریاست آقای روحانی نزدیک می شود و عُمر حُضور خفیف و خاموش “اصلاح طلبان” در مجلس نیز به آخر رسیده. این دو عامل، یک فصل از حیات سیاسی آنها را می بندد و آقای خوئینی ها که در تمام طول این دوره خاموش و در پُشت صحنه فعال بوده، تلاش می کند با ابتکار خود فصل جدیدی را گشوده و سهام دیگری را برای مُشارکت در ثروت و قُدرت وارد بازار کند.
با این حال، ابتکار او فقط جناح حاکم را زیر فشار قرار نمی دهد، بلکه باند خود او، “اصلاح طلبان” حُکومتی را نیز به موقعیت ناخوشایندی می راند. این باند که فعالیت عُمده آن در خلال هفت سال گذشته دریوزگی سهم از آقایان خامنه ای و روحانی بوده و برای جلب رضایت آنها به پُشتیبانی از سرکوب و کُشتار مردُم مُعترض برخاسته، اینک با یک جبهه فشار از داخل خود روبرو گردیده که آن را وادار به تکان خوردن از این موضع می کند.
در برابر باند “اصلاح طلب” دو گُزینه قرار گرفته که هیچیک از آنها مطلوب نیستند: یا با آقای خوئینی ها و انتقادات او مرزبندی می کند و یک گام بیشتر به زیر چتر باند حاکم می خزد و به این ترتیب به انحلال خویش شدت می بخشد و یا با وی همراهی کرده و زیر ضرب جناح ولایت قرار می گیرد؛ حالتی که با از دست دادن منافع و داشته ها برابری می کند.
یک موضع بینابینی که در نگاه اول می تواند کم خسارت ترین رویکرد باشد، در عمل اما برای این باند پُر هزینه ترین خواهد بود، زیرا از یکطرف آن را از رفتن زیر ضرب باند حاکم برکنار نمی دارد و از طرف دیگر موجب ژرفش شکافهای موجود و ایجاد شکافهای جدید می گردد؛ تحولی که به روند فروپاشی آن کُمک مُهمی خواهد کرد.
حمله آقای خوئینی ها به “راس نظام”، آثار خُردکننده و نیرومند خیزشهای سرنگونی طلبانه، طرد باندهای حُکومتی “اصلاح طلب – اُصولگرا” و تحریم یکپارچه نمایش انتخابات مجلس مُلاها را بر دستگاه قُدرت پدیدار کرده است. کشمکشهای داخلی رژیم ولایت فقیه در دایره تاثیر این فاکتورها جریان می یابد و تقویت جبهه مُستقل توده در برابر حاکمیت را علامت می دهد.
**********************************
واکنش زیباکلام به نامه خویینیها: همه ما مقصریم
اگر قرار باشد دادگاهی برگزار شود برای اینکه ببینیم عامل وضع فعلی کشور چه کسانی و چه تفکراتی هستند، قطعاً موسوی خویینیها و تفکر او جزو متهمین ردیف اول خواهند بود.
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه امروز درباره نامه اخیر موسوی خویینی ها به خامنه ای گفت: اینکه انگشت اتهام را به سمت یک فرد بگیریم و بگوییم که همه تقصیرها بر گردن او است، چشم پوشی بر واقعیتهای جامعه است.
زیباکلام تاکید کرد: واقعیت این است که من صادق زیباکلام و امثال موسوی خویینی ها در به وجود آمدن این وضع مقصریم و نمیشود که «کی بود، کی بود، من نبودم» راه بیاندازیم و به گونهای رفتار کنیم که انگار همه قصور از جانب رهبری یا شورای نگهبان یا سپاه است و من موسوی خویینی ها درست عمل کردم و هیچ تقصیری ندارم، به نظر من با واقعیت هیچ نسبتی ندارد.
وی در ادامه گفت: موسوی خویینی ها و همفکرانش باید پاسخ دهند که چه کردهاند. اگر نسل امروز از آرمانهای انقلاب اسلامی فاصله گرفته بیش از هر کس دیگری صادق زیباکلام، سعید حجاریان و موسوی خویینی ها مقصر هستند.
.زیباکلام اظهار داشت: من مایل هستم به موسوی خویینی ها بگویم که چر ا شما در همه بزنگاههای مهم دهههای گذشته سکوت کردید و در جاهایی که باید قرص و محکم میایستادید حاضر نشدید؟ قبل از هر چیز شما باید توضیح بدهید که چرا طی ۴۱ سال گذشته همواره سکوت کردهاید؟
وی همچنین گفت: بخش عمدهای از مشکلات و مصائبی که امروز گریبان جامعه را گرفته ناشی از تندرویهای موسوی خویینی ها و همفکران او است (اشغال سفارت آمریکا). اگر قرار باشد یک دادگاه برگزار شود برای اینکه ببینیم عامل وضع فعلی کشور چه کسانی، چه جریانی و چه تفکراتی هستند، قطعاً موسوی خویینی ها و تفکر او جزو متهمین ردیف اول خواهند بود.
گفتنی است خوئینیها رهبر معنوی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان اشغال سفارت آمریکا و از نزدیکان خمینی پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود.
وی روز شنبه در یک نامهٔ سرگشاده به خامنهای، ضمن اعتراف به نامشروع و نامقبول بودن رژیم حاکم، رهبر جمهوری اسلامی را مسئول وضعیت بحرانی کنونی در کشور دانست.
موسوی خوئینیها نوشت: اوضاع غیرقابل دوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح، نقشآفرین اصلی در تمام یا اکثر امور کشور است. در ذهن مردم باورهایی که پشتوانه استحکام و مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونه ای روزافزون آسیب دیده و میبیند. بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند.
وی در نامه خود از جمله به فشارهای طاقتفرسای ناشی از فقر و ناداری مردم اشاره کرد و نوشت: تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نه تنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواریهای طاقتفرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانوادهها را گسترش داده است. علاوه بر این مردم گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقت سوز معیشتی، بسیارند انسان های ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتی های غیرقابل انکار شدهاند.
source https://www.azadegy.de/?p=20009
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر