۱۴۰۱ خرداد ۱۱, چهارشنبه

جمع‌آوری مدارس خشتی و سنگی سراسر کشور تا پایان دولت سیزدهم

جمع‌آوری مدارس خشتی و سنگی سراسر کشور تا پایان دولت سیزدهم

جمع‌آوری مدارس خشتی و سنگی سراسر کشور تا پایان دولت سیزدهم

بجنورد- وزیر آموزش و پرورش با اشاره به وجود ۱۲ هزار مدرسه خشتی، سنگی و کانکسی در کشور، گفت: دولت سعی دارد طی ۳ سال آینده این موارد را جمع آوری کند.

به گزارش خبرنگار مهر، یوسف نوری ظهر دو شنبه در حاشیه افتتاح یک مدرسه ۱۲ کلاسه در بجنورد، در جمع خبرنگاران اظهار کرد: در سطح کشور ۱۲ هزار کلاس کانکسی، خشتی و سنگی وجود دارد.

وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: طبق برنامه ریزی ها سعی داریم تا ۳ سال آینده تمامی این موارد جمع آوری شود.

وی افزود: خیران مدرسه ساز و ستاد اجرایی فرمان امام در این مسیر به کمک آموزش و پرورش خواهند آمد.

نوری بیان داشت: اجرای طرح رتبه بندی معلمان پس از تصویب، شامل ۳۱ شهریور سال گذشته به بعد خواهد شد.

۱۴۰۱ خرداد ۹, دوشنبه

فوت کودک ۱۸ ماهه بر اثر سهل‌انگاری پدربزرگ

فوت کودک ۱۸ ماهه بر اثر سهل‌انگاری پدربزرگ

فوت کودک ۱۸ ماهه بر اثر سهل‌انگاری پدربزرگ

مدیر روابط عمومی اداره‌کل پزشکی قانونی استان همدان از فوت یک کودک ۱۸ ماهه بر اثر سهل انگاری در ملایر خبر داد.

به گزارش مشرق،  با اعلام مدیر روابط عمومی اداره‌کل پزشکی قانونی استان همدان، علیرضا صارمی در توضیح این اظهار کرد: روز گذشته-دوشنبه ۹ خردادماه- یک پسر بچه ۱۸ ماهه در روستای علوی شهرستان ملایر در حیاط خانه مشغول بازی بوده که با دنده عقب پدربزرگش، زیر چرخ های ماشین می ماند و فوت می کند.وی در ادامه به آمار سوانح رانندگی درون و برون شهری استان اشاره کرد و گفت: ۳۷۰ نفر طی سال ۹۹ در حوادث رانندگی جان باختند که این آمار در سال گذشته به ۴۲۲ نفر رسید که افزایش ۵۲ درصد را نشان می دهد.

صارمی بیان کرد: از ۳۷۰ متوفی حوادث رانندگی، ۵۳ نفر در سوانح درون شهری، ۲۴۸ نفر در تصادفات برون شهری، ۵۹ نفر در سوانح مسیرهای خاکی و روستایی و مابقی در حوادث مرتبط با سایر مسیرهای ارتباطی استان همدان جان خود را از دست دادند.

وی ادامه داد: آمار تصادفات درون شهری سال گذشته نسبت به سال ۹۹ به میزان ۱۵.۲ درصد و محورهای خاکی روستایی ۵۹.۴ درصد افزایش یافته اما سوانح برون شهری دراین مدت چهار دهم درصد کاهش داشته است.

صارمی در ادامه از افزایش مصدومان حوادث رانندگی در استان همدان خبر داد و گفت: ۶۴۶۵ نفر شامل ۱۹۱۸ زن و ۴۵۴۷ مرد در تصادفات سال ۱۴۰۰ مجروح شدند که این آمار در سال ۹۹، ۵۹۰۱ نفر بوده است.

وی خاطرنشان کرد: رعایت قوانین و مقررات، توجه به علائم رانندگی و اخطارهای پلیس و نهادینه شدن فرهنگ رانندگی در میان مردم نقش مؤثری در کاهش آمار فوتی‌ها و مصدومان تصادفات جاده‌ای دارد که باید با نقش آفرینی دستگاه های متولی و فرهنگی به مرحله اجرا برسد.

فرزندکشی و والدکشی بیشتر می‌شود!

فرزندکشی و والدکشی بیشتر می‌شود!

 فرزندکشی و والدکشی بیشتر می‌شود!

به گزارش تابناک به نقل از خرآنلاین،  تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس گفت: جامعه دارد وحشتناک می‌شود، امروز جامعه چاره‌ای جز خشونت ورزی ندارد، چراکه به فرد ایرانی آموزش داده‌ایم تو خودت مهم هستی و منافع خودت مهم است، و چون در شرایط امروزیِ جامعه امکان پاسخ دادن به نیازها وجود ندارد مداخله‌گری در موقعیت‌های دیگر ایجاد می‌شود، همین است که ما شاهد خشونت در اقتصاد، سیاست، فرهنگ، ترافیک، کوچه و خانه هستیم.

این روزها درباره افزایش خشونت در جامعه ایرانی زیاد شنیده می‌شود، از مدرسه گرفته تا خانواده خشونت در حال خودنمایی است، کتک زدن دانش‌آموزان در مدرسه توسط معلم‌ها یا درگیری اولیای دانش‌آموزان با مدیران مدرسه که تصاویر آن در فضای مجازی دست به دست می‌شود فقط نمونه‌ای از بخش عریان شده‌ی خشونت است، اگر از دعوا و درگیری‌های خیابانی و بروز انواع خشونت در محل کار هم بگذریم، برخی دیگر از انواع خشونت‌ها هستند که شاید کمتر دیده و شنیده شوند اما دلیلی بر نبودن‌شان نیست، مانند انواع خشونت‌ علیه همسر، والدین و کودک.

در این‌باره، تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تهران با ما هم عقیده است، او می‌گوید: «جامعه‌ی ایرانی پر از جسارت و بد اخلاقی شده است. ادعای من این است که کشور ایران سراپا آسیب اجتماعی است، شما به من بگویید کجاها آسیب اجتماعی نمی‌بینید، نظام مطبوعات، نظام مدرسه، نظام خانواده، همگی به وضعیت آسیب خیلی خطرناکی دچار شده‌اند، برای این‌که آن عنصر اصلی که می‌توانست جلوی این آسیب‌ها را بگیرد خودش بیمار است.»

اما این جامعه‌شناس از کدام عنصر اصلی برای جلوگیری از بروز خشونت و آسیب‌های اجتماعی صحبت می‌کند؟

او توضیح می‌دهد: «امروز نظام فرهنگی و اخلاقی ما نمی‌تواند نتیجه بخش باشد، آدم‌ها در این نظام احساس استیصال و درماندگی می‌کنند، احساس می‌کنند بیچاره هستند، این مسئله سبب می‌شود در افراد عصیان شکل بگیرد.»

او با اشاره به افزایش فردگرایی معتقد است خلقیات اجتماعی در جامعه ایرانی تنزل پیدا کرده و همین مسئله به افزایش خشونت دامن می‌زند: «کسانی می‌توانستند درباره خلقیات اجتماعی حرف بزنند که دستمایه آن‌ها فرهنگ، ادبیات و تاریخ ایرانی بود، امروز این جامعه یک جامعه غیرتاریخی و ضد تاریخ است، همه آدم‌ها درباره فرهنگ ایرانی نگاه ضد تاریخی دارند، در رسانه ما فهمی از تاریخ ایران نداریم، بلکه تاریخ ما انتخابی و گزینشی شده است، فقط زندگی علما در رسانه گفته می‌شود اما درباره تاریخ اجتماعی، چیزی‌که پیوند زننده‌ است خبری نیست.»

متن کامل گفت‌وگو با تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تهران با خبر آنلاین را در ادامه می خوانید:

*آقای دکتر شما معتقدید خشونت در جامعه امروزی ایران از دل یک فرد گرایی بیرون می‌آید و این فرد گرایی محصول ضد تاریخی شدن جامعه ایرانی است، یعنی ما با یک گسست تاریخی مواجه شده‌ایم؟ اصلاً این تاریخ چطور می‌توانست مانع ظهور و بروز خشونت شود؟

ما داریم این گسست را ایجاد می‌کنیم، ببینید؛ تعداد کسانی‌ که صدایی داشتند تا درباره تاریخ بگویند، مانند شعرا، ادیبان، مورخان، مصلحان، کسانی‌که دغدغه‌شان تاریخ و فرهنگ ایران بود در حال کم شدن هستند، ما داریم دچار میرایی می‌شویم، ما نه در دانشگاه، نه در حوزه عمومی و نه در رسانه، افرادی که روایت‌های فرهنگی و تاریخی از ایران می‌دادند، نداریم، یا باید مجیز گوی یک عرصه‌ای باشند و یا علیه آن حرف بزنند. در دوره‌های سخت ایران مردمان ایرانی حافظ خوان، سعدی خوان، مولوی خوان، قرآن خوان و نهج‌البلاغه خوان بودند، شما به من بگو الان کجای جامعه ایرانی این اتفاق می‌افتد؟

*این چه تاثیری در رشد خشونت فردی و اجتماعی دارد؟

تاثیرش این است که شما دارید لطافت فرهنگی خود را از دست می‌دهید، شما باید با دیگران زیست کنید و گزاره‌هایی که این فرهنگ، ادبیات، عرفان، فلسفه، دین و آئین به ما می‌داد سازگاری با دیگران بود، اما امروز سازگاری یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر شده است نه یک انتخاب، شما وقتی سازگاری را انتخاب می‌کنید زیبا است، با آن حظ می‌کنید، پدر و مادر و فرزند زیر یک سقف زندگی می‌کنند، در آن خانه بیمار هم وجود دارد، ولیکن دارند با یکدیگر زندگی می‌کنند و این مشکلات را نمی‌بینند. دیروز تلاش داشتیم آن‌چه موجب رنج می‌شد، نبینیم و پنهان کنیم.

*اما پنهان کردن رنج ایراد نیست؟

ندیدن رنج توانایی فرهنگی است.

*واقعاً ندیدن رنج توانایی فرهنگی است، پس حل آن چه می‌شود؟

بله، وقتی شما برای رنج هیچ راه حلی ندارید نباید دائم آن را مطرح کنید، رنج نباید تبدیل به خشونت شود، وقتی شما بر روی نداشتن و ناتوانی زیاد تاکید کنید تبدیل به یک بحران می‌شود.

*یعنی چون الان جامعه ایرانی در وضعیت حل کردن یک موقعیت رنج نیست، باید به خودش بگوید تحمل می‌کنم؟

مجبور هستیم، ما امروز به ضرورت تن به سازش داده‌ایم نه سازگاری، این ضرورت هر آن برطرف شود عصیان‌گر می‌شویم، به‌همین دلیل است که جامعه ایرانی اگر وضع‌اش خوب شود بحران ایجاد می‌کند، وضع‌اش هم بد شود باز بحران تولید خواهد کرد، این جامعه‌ی ایرانی یک جامعه خطرناکی است.

*چرا، چون به تعبیر شما مجبور است سازگار باشد؟

بله، چون الان مجبور است و انتخاب نکرده است، اگر به جامعه ایرانی آموزه‌های فرهنگی داده بودیم، نجوای فرهنگی سر داده بودیم، این‌طور نمی‌شد، مثالی بزنم، اگر آموخته بودیم سرزمین ایران یک سرزمین خشک است و باید با این سرزمین خشک سازگاز باشید و با او آشتی کنید، آن‌وقت امروز این خشونت طلبی علیه محیط زیست ایجاد نمی‌شد.

این خشونتی که ما امروز علیه محیط زیست داریم از کجا آمده است، برای این‌که نمی‌پذیریم بخش زیادی از این سرزمین آب ندارد، اگر می‌پذیرفتیم این‌طور نمی‌شد که همه می‌خواهند در این سرزمین آب را جابه‌جا کنند، این خشونت‌بارترین کاری است که حاکمیت علیه سرزمین انجام می‌دهد.

ما باید بپذیریم که سرزمین ما خشک است، اما نور و کویر خوبی دارد. درباره جابه‌جایی و سکونت هم همین است، این‌که همه تصمیم گرفتند در شهرها و تهران مستقر شوند یک خشونت علیه سرزمین است، این یک نوع خشونت طلبی است که نظام سیاسی دارد اجازه آن را می‌دهد. درحالی‌که شعرا فقط درباره سبزه شعر نگفته‌اند، درباره کوه، آفتاب و کویر هم شعر وجود دارد، می‌خواهم بگویم این گزاره‌ها تعطیل شده و همه داریم منافع فردی دنبال می‌کنیم.

 

*این فردگرایی خشونت طلب چطور در جامعه گسترده شده است؟

برای این‌که امروز همه دارند به ما می‌گویند خودت مهم هستی، حوزه سیاست به ما می‌گوید خودت مهم هستی، حوزه دین دارد می‌گوید خودت مهم هستی، امروز دو نیروی اجتماعی در ایران دست‌به‌دست داده‌اند و دارند فردگرایی بنیادگرا را تبلیغ می‌کنند، یکی روحانیت است و دیگری روانشناسان، هر دو می‌گوید تو مهم هستی، درحالی‌که من با دیگران بهشت و جهنم دارم نه خودم به تنهایی، آن روانشناس هم به دلیل اقتضای شغلی و دانشی که دارد فردگرایی را مطرح می‌کند.

شما تلویزیون را نگاه کنید، نظام کارشناسی تلویزیون روحانی و روانشناسی است که در باب تبلیغ و اشاعه فردگرایی رادیکال دست به دست یکدیگر داده‌اند، آن‌ها دارند منفعت‌گرایی را اشاعه می‌دهند، وقتی چنین شد آدم‌ها به‌خودشان می‌گویند من چرا باید در حاشیه کشور بمانم و سرزمین را حفظ کنم، امروز نیروی انتظامی در مرزها مستقر است و قاچاق کالا وجود دارد اما تا دیروز آن‌جا خانه و زندگی وجود داشت و آن اجازه نمی‌داد هجوم بیگانه به سرزمین اتفاق بیفتد، می‌خواهم بگویم عنصر خدمت اجتماعی در جامعه حذف شده است.

*منظورتان از خدمت اجتماعی چیست؟

وقتی شما فردگرایی را ترویج دهید خدمت اجتماعی دیگر معنا ندارد، در فهم دینی بهشت و جهنم ما را با دیگری فرض کرده‌اند، اما امروز من تنهایی خطاب قرار می‌گیرم، با فهم دیروز آدم‌ها به‌فکر فرزند، خانواده، همسایه و ملت خود بودند، لذا از دل این فهم خدمت اجتماعی بیرون می‌آمد.

اما امروز ما اهل خدمت اجتماعی نیستیم، آدم‌ها از ماشین زباله به بیرون پرتاب می‌کنند چون فقط احساس می‌کنند مالک آن ماشین هستند و به بیرون احساسی ندارند، این انسان ایرانی که منافع جمعی برایش مهم نیست و خودش فقط اهمیت دارد، خشونت طلب می‌شود.

*چرا نمی‌توانیم این خشونت طلبی را حل کنیم؟

برای این‌که آن نجوای تاریخی و فرهنگی که قبلاً گفتم دیگر وجود ندارد. ببینید، صفویه یک دوره مهم تاریخی در ایران است، مردمان ایرانی بیشتر از همه دوره‌های تاریخی در دوره صفویه شاهنامه خواندند، درحالی‌که شاهنامه خوانی با تشیع صفوی جور نیست، اما چون جامعه تصمیم گرفته بود در این سرزمین زیست کند متون فرهنگی می‌خواند که در آن انطباق‌پذیری وجود داشته باشد.

هم ایران گرایی هست هم اسلام‌گرایی، حب وطن و سرزمین در آن وجود دارد، بنابراین جامعه به بحران نمی‌رسد درحالی‌که امروز این‌ نجوا در جامعه وجود ندارد، نجوا گرایان فرهنگی که بتوانند فهم تاریخی و هویتی ایرانی و اسلامی را از طریق شعر و ادبیات و شعر و داستان بازخوانی کنند وجود ندارند.

امروز چقدر شعر و داستان خوانده می‌شود، در عوض عبارت‌های کوچک را داریم در فضای مجازی به مغز یکدیگر شلیک می‌کنیم، درحالی‌که خواندن و گوش دادن به داستان نیاز به آرامش دارد، باید جایی ایستاده یا نشسته مستقر شوی تا بتوانی با جان گوش کنی، در این وضعیت سازگاری ایجاد می‌شود.

*در خانواده چطور؟

ببینید، مادران و پدران دیروز نجوا کننده فرهنگی بودند، الان کدام پدر و مادری توانایی و فرصت انتقال نجواهای فرهنگی را دارد، برعکس منفعت طلبی زیاد شده است، چون منفعت طلبی فردی تامین نمی‌شود خشونت در خانواده شکل می‌گیرد، بعد والدین فرزندان را کنار خیابان رها می‌کنند، فرزندان والدین خودشان را کتک می‌زنند، این در تاریخ ایران سابقه نداشته فرزند والدین خودش را کتک بزند.

*مدتی قبل یک مرد سر همسر خود را برید و آن را نمایش داد، این‌که افراد چنین اقدامی انجام می‌دهند در دل همین منفعت‌طلبی جا می‌گیرد؟

بله، آقا طلاق بگیر و برو، اگر خطایی بوده رها کنید و بروید، اما فردگرایی اجازده نداد، انگار ما او را تشویق کردیم این کار را انجام دهد. جامعه به او گفت بی‌غیرت، به او گفتند تو بی‌غیرتی، فرد را خطاب قرار دادند و او چاره‌ای به خودش ندید که چاقو را به دست بگیرد، چاره‌ی فرهنگی و اجتماعی و ذهنی برای خودش متصور نبود، انگار به او گفته بودند این کار را انجام بده اگر انجام ندادی تو بی‌غیرت هستی.

اما اگر آن اتفاق به این سمت می‌رفت که مسئله را در مناسبات دیگری حل کند، نه آن زن کشته می‌شد و نه این مرد قاتل بود و نه این خشونت فرهنگی در ایران اتفاق می‌افتاد. ما در آینده باید شاهد تعداد زیادی از این خشونت‌ها باشیم، فرزندکشی و والدین کشی بیشتر خواهد شد.

*آقای دکتر این جامعه‌ای که شما تصویر کردید دارد ترسناک می‌شود، این‌طور نیست؟

بله جامعه دارد وحشتناک می‌شود، امروز جامعه چاره‌ای جز خشونت ورزی ندارد، چراکه به فرد ایرانی آموزش داده‌ایم تو خودت مهم هستی و منافع خودت مهم است، وچون در شرایط امروزیِ جامعه امکان پاسخ دادن به نیازها وجود ندارد مداخله‌گری در موقعیت‌های دیگر ایجاد می‌شود، همین است که ما شاهد خشونت در اقتصاد، سیاست، فرهنگ، ترافیک، کوچه و خانه هستیم.

*راه حلی برای حل بحران خشونت وجود دارد؟

چنانچه ما به منشا بحران به‌نام بحران ناکارآمدی نظام سیاسی توجه نکنیم جامعه گسسته می‌شود، جمهوری اسلامی نظامی است که تئوری خدمت را از بین برد، درحالی‌که جامعه ایرانی در بحران‌های تاریخی و اجتماعی براساس تئوری خدمت ماندگار شده است، خشونت را با تئوری خدمت می‌شود سامان داد، وقتی به خدمت رسیدیم دیگر من به عنوان مرد خانه مهم نیستم، دیگری هم اهمیت پیدا می‌کند و خشونت‌ها کاهش پیدا می‌کند.

ببینید جامعه ایرانی وقتی دولت‌های ضعیفی داشته یا دولت‌های قوی غیرمداخله‌گر داشته بهترین تصمیم‌ها را گرفته است، چون به خود جامعه واگذار شده است، اما وقتی نظام سیاسی ناکارآمد همه جا سیطره دارد و حکم می‌کند اجازه تصمیم‌گیری به جامعه نمی‌دهد.

در چنین شرایطی آدم‌ها به تنهایی تصمیم می‌گیرند، وضعیتی که ما امروز با آن مواجه هستیم. درحالی‌که نظام سیاسی باید خودش را سامان دهد، چه کار با بقیه جامعه دارد، چه کار با خلوت مردم، خلقیات، اقتصاد و خانه مردم دارد، چرا همه جا هستی، اگر نظام سیاسی این‌ها را رها کند، چون جامعه ظرفیت‌های بزرگی دارد خودش شرایط را بهبود می‌دهد.

*برای اصلاح بحران ناکارامدی نظام سیاسی چه چیزی لازم است؟

نظام سیاسی باید به نظام کارشناسی تن بدهد، اما نظام سیاسی ما به نظام کارشناسی تن نمی‌دهد و ضد آن است، بنابراین به نظام تبعیت قائل است. نظام کارشناسی سبب می‌شود مداخله‌گری دولت‌ها کمتر شود، هزینه‌های آن‌ها کاهش پیدا کند و احتمال ضعیف شدن‌شان کم شود، از همه مهمتر زمینه تقویت نیروی نخبه فراهم می‌شود و خود جامعه شروع می‌کند به مدیریت کردن خودش.

*اگر به نظام کارشناسی تن ندهد بحران‌ها از جمله بحران خشونت تداوم پیدا می‌کند؟

در وضعیت اضطراری شکل دیگری هم وجود دارد، اخیراً کتابی نوشتم با عنوان «جامعه ایرانی، جامعه ناهموار»، آن‌جا نوشتم ایران با وضع موجود دو مسیر متفاوت دارد، یکی دولتِ در حال ضعیف شدن و دیگری جامعه درحال قوی شدن، دولت دارد خودش را می‌خورد، هر دولتی که سرکار می‌آید بخشی از سرمایه ملی ایران را مصرف می‌کند.

دولت اصلاح‌طلب بخشی از جامعه را بی‌انگیزه می‌کند، دولت اصولگرا هم مجدد بخش دیگری از جامعه را بی‌انگیزه می‌کند، یعنی اصولگرایی مانند اصلاحات دچار میرایی خواهد شد، این فرآیند ضعیف شدن دولت است.

*در خصوص جامعه چطور؟

اگر این دولت ضعیف شده از نظارت و کنترل جامعه دست بردارد، جامعه مکانیزم قدرتمند شدن را پیدا خواهد کرد، امروز چون جامعه امکان بازیگری ندارد خشونت و نافرمانی می‌کند، اما احتمالا فردا از نافرمانی دست برمی‌دارد، چراکه تقابل دولت و جامعه تمام خواهد شد و جامعه مکانیزم خودکنترلی خودش را پیدا می‌کند، و آن فردگرایی را تبدیل به فردگرایی مثبت یا خدمت اجتماعی می‌کند.

برای همین امیدوارم در آن زمان سرمایه‌های فرهنگی و اجتماعی که داریم مانند نیروهای متخصص به سامان شوند و جامعه را به عرصه جدیدی برسانند تا از بحران‌ها نجات پیدا کنیم.

البته کسانی‌که قرار است این کار را کنند فعلاً به یک انفعال رسیده‌اند، در این مدت هجمه بزرگی علیه روشنفکران و صاحبان فرهنگ انجام شده است، دانشمندان، منتقدان، نویسندگان همگی آن‌ها تحقیر شده‌اند.

در این مدت دولت تلاش کرده قیمت مرغ را کنترل کند ولی کمترین تلاشی برای کنترل قیمت کاغذ ندارد تا بشود یک صفحه کتاب نوشت، در این وضعیت چه کسی می‌تواند بنشیند و یک ایده نجات بخش بنویسد؟ وقتی این عرصه تعطیل شد جامعه دچار ضعف می‌شود اما با این وجود چون جامعه ایرانی دائم دارد سرمایه تولید می‌کند از این بابت امیدوار هستم.

 

بالابر شیشه پژو پارس مرگ تلخ کودک ۴ ساله را رقم زد

بالابر شیشه پژو پارس مرگ تلخ کودک ۴ ساله را رقم زد

 بالابر شیشه پژو پارس مرگ تلخ کودک ۴ ساله را رقم زد

به گزارش تابناک به نقل از تسنیم، شنبه هفتم خرداد ماه امسال، مرگ پسربچه چهار ساله‌ای در یک خودروی پژو پارس در میدان والفجر منطقه حکیمیه به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ گزارش داده شد.

با اعلام این خبر، تیمی از مأموران کلانتری ۱۴۶ حکیمیه با هماهنگی بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جرائم جنایی راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.

مأموران پلیس پس از حضور در محل حادثه با جسد پسر بچه چهار ساله‌ای مواجه شدند که در خودروی پدرش به دلیل آسیب بر گردن و خفگی فوت شده بود.

بررسی‌ها نشان داد، این کودک ۴ ساله به دلیل گیر کردن گردنش بین شیشه و چهارچوب خودرو به کام مرگ فرو رفته است!

تحقیقات ابتدایی مشخص کرد، این کودک با پدرش برای خرید راهی یک فروشگاه شدند که پس از توقف خودرو این حادثه دلخراش رخ داده است.

در گام بعدی مشخص شد هنگامی که پدر کودک به قصد خرید راهی فروشگاه شده، گردن پسرش از پنجره خودرو بیرون بوده است، در همین حین، پدر این کودک با زدن ریموت ماشین، درهای خودرو را قفل کرده و به دلیل اینکه در این لحظه، کودک خردسالش، سر خود را از پنجره ماشین بیرون آورده بود، سر این کودک بین شیشه و چارچوب در خودرو گیر می‌کند و مرگ تلخ این کودک به دلیل خفگی رقم می‌خورد!

همچنین مأموران پلیس در ادامه متوجه شدند پدر متوفی هنگام حادثه متوجه درخواست کمک‌خواهی فرزندش نشده و برای انجام کار خود، راهی فروشگاه شده است.

با دستور بازپرس ویژه قتل، جسد این کودک به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات در رابطه با این پرونده ادامه دارد.

 

تجاوز مدیرشرکت گردشگری به دختر۱۷ساله بعد از بیهوش کردنش

تجاوز مدیرشرکت گردشگری به دختر۱۷ساله بعد از بیهوش کردنش

ساعت24-زنی میان سال به همراه دختر ۱۷ ساله اش برای شکایت از یک مدیر شرکت مسافرتی هوایی به کلانتری امام رضا (ع) مشهد مراجعه کرد.

او به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: دخترم در هنرستان گردشگری تحصیل می کند به همین دلیل قرار بود برای گذراندن یکی از واحدهای درسی اش مدتی را به عنوان کارآموز در یک شرکت مسافرتی آموزش ببیند ولی پدرش نمی توانست به هر شرکت خصوصی اعتماد کند به همین دلیل تلاش کرد با کمک اطرافیان فردی مورد اعتماد را برای کارورزی دخترم بیابد. بالاخره یکی از آشنایان شرکتی را در هسته مرکزی شهر معرفی کرد و همسرم به همراه دخترم به آن شرکت رفتند و با مدیر شرکت که چهره ای موجه داشت گفت و گو کردند.
طولی نکشید که با موافقت مدیر شرکت دخترم برای کارورزی مشغول کار شد اما چند ماه بعد حرکات و رفتارهای معنادار مدیر دخترم را نگران کرده بود و او می ترسید چنین موضوعی را با من یا پدرش در میان بگذارد تا این که در نزدیکی تعطیلات نوروز مدیر آن شرکت مسافرتی هوایی کارکنان را به بهانه شلوغی و افزایش مسافرت ها به دو شیفت کاری صبح و بعد از ظهر تقسیم کرد که دخترم در شیفت بعد از ظهر قرار گرفت. هنوز مدت زیادی از تغییر ساعت کاری دخترم نگذشته بود که یک روز مدیر شرکت در پایان ساعت کاری برای دخترم چای می آورد تا خستگی اش برطرف شود اما دخترم بعد از نوشیدن چای دچار سرگیجه می شود و توسط مدیر شرکت مورد تعرض قرار می گیرد.

دخترم زمانی که متوجه موضوع می شود به صاحبکارش اعتراض می کند اما او با این ادعا که از دخترم فیلم وعکس تهیه کرده ، تهدیدش می کند که نباید در این باره حرفی بزند. از سوی دیگر دخترم که نمی توانست این بی آبرویی را تحمل کند با خوردن مقداری قرص و در یک تصمیم احمقانه دست به خودکشی زد تا به قول خودش این لکه ننگ را از دامن خانواده اش پاک کند. من هم که از هیچ چیزی خبر نداشتم آن روز صبح وقتی دیدم دخترم از خواب بیدار نمی شود و هرچه صدایش می کنم پاسخی نمی دهد به طرف اتاقش رفتم اما ناگهان او را در وضعیت وحشتناکی مشاهده کردم که روی رختخواب افتاده و کف از دهانش بیرون زده بود. هراسان با اورژانس تماس گرفتم و دخترم را به بیمارستان امدادی بردیم ولی پزشکان اعلام کردند او به کما رفته است و احتمال این که به هوش بیاید خیلی اندک است. آن روز من فقط اشک می ریختم و نمی دانستم چرا دخترم دست به خودکشی زده است ولی مدتی بعد و به طرز معجزه آسایی دخترم به هوش آمد و از مرگ نجات یافت ولی یک ماه در بیمارستان بستری بود تا به بهبودی کامل رسید. بعد از این ماجرا بود که با اصرار من بالاخره حادثه وحشتناکی را که برایش رخ داده بود بازگو کرد و من هم بلافاصله دستش را گرفتم و به قانون پناه آوردم تا این فرد شیطان صفت به سزای اعمالش برسد.

صدور دستور شناسایی والدین نوزاد رها شده

صدور دستور شناسایی والدین نوزاد رها شده

صدور دستور شناسایی والدین نوزاد رها شده

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، نجف جابری، معاون دادستان و سرپرست دادسرای بعثت اعلام کرد: به محض دریافت گزارش مربوط به پیدا شدن یک نوزاد رهاشده در حوزه کلانتری ۱۳۰ نازی آباد و حوزه قضائی دادسرای ناحیه ۱۶، جهت بررسی حال عمومی نوزاد و وضعیت نگهداری و روند درمان وی از بیمارستان بازدید نمودیم.

وی افزود: حسب اعلام پزشک مراقب در بیمارستان، کلیه آزمایش‌های لازم من جمله هپاتیت و ایدز و.. از نوزاد اخذ و پاسخ منفی بوده است و صرفاً به لحاظ رها شدن در سطل زباله، لوب چپ ریه و پای راست نوزاد دچار عفونت و آسیب شده و مراحل درمانی ادامه دارد.

این مقام قضائی تصریح کرد: به مدیریت بیمارستان تاکید شد تمام تمرکز بر روی درمان نوزاد باشد و در صورت کمبود امکانات و نیاز به درمان تخصصی به بیمارستان تخصصی و طبی اطفال منتقل شود.

سرپرست دادسرای ناحیه ۱۶ تهران با اشاره به این که دستورات لازم به مرجع انتظامی جهت مراقبت از طفل، حفظ امنیت محل و نیز شناسایی پدر و مادر احتمالی یا فرد رها کننده نوزاد صادر شده است، اظهار داشت: تحقیقات لازم در این خصوص در حال انجام است و حال عمومی نوزاد خوب گزارش شده است.

 

خودکشی یک نوجوان ۱۷ ساله در تهران

خودکشی یک نوجوان ۱۷ ساله در تهران

خبرگزاری هرانا – روز شنبه ۷ خردادماه، یک نوجوان ۱۷ ساله در تهران از طریق حلق آویز کردن خود دست به خودکشی زده و جان خود را از دست داد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، روز شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۱، یک دختر ۱۷ ساله در تهران از طریق حلق آویز کردن خود دست به خودکشی زده و جان خود را از دست داد.

بر اساس این گزارش نوجوان مذکور با حلق آویز کردن خود با روسری دست به خودکشی زده است.

به گفته مادر این نوجوان؛ وی مدتی به دلیل خستگی از درس ابراز ناراحتی می کرده و سرانجام به همین دلیل به زندگی خود پایان داده است.

سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

 

بیش از ۹۰ درصد کودکانِ بهزیستی شرایط فرزندخواندگی را ندارند/ فرآیند واگذاری فرزند ۶ ماه زمان می‌برد

بیش از ۹۰ درصد کودکانِ بهزیستی شرایط فرزندخواندگی را ندارند/ فرآیند واگذاری فرزند ۶ ماه زمان می‌برد

بیش از ۹۰ درصد کودکانِ بهزیستی شرایط فرزندخواندگی را ندارند/ فرآیند واگذاری فرزند ۶ ماه زمان می‌برد

معاون فرهنگی و امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با بیان اینکه بیش از ۹۰ درصد کودکانِ بهزیستی شرایط فرزندخواندگی را ندارند، گفت: ۷۵ درصد متقاضیان فرزندخواندگی متقاضی کودک زیر دو سال هستند.

“محمد نصیری” معاون فرهنگی و امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا با اشاره به فرآیند فرزندخواندگی در کشور گفت: در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان موضوع ساماندهی و نگهداری این فرزندان در اختیار سازمان بهزیستی است. اگر فرزندی در بیمارستان بماند، یا در خیابان رها شود و یا خانواده آن فرزند را نخواهد و با حکم قضایی به سازمان بهزیستی سپرده شود؛ این یک بحث دیگر است.

وی ادامه داد: اما بحث دیگر نیز خانواده‌هایی هستند که متقاضی فرزندخواندگی هستند و تمایل به سرپرستی کودکان را دارند. در حال حاضر ۳۰ هزار خانواده در سامانه فرزندخواندگی ثبت نام کرده‌اند که از این تعداد ثبت نام ۱۷ هزار خانوار تکمیل شده و اگر امروز کودکی شرایط سرپرستی داشته باشد، فرزند را به این خانواده‌ها تحویل خواهیم داد.

معاون فرهنگی و امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور خاطرنشان کرد: در سال گذشته در مجموع ۶۱ نوزاد در کل کشور در خیابان رها شده‌اند که عموما در نزدیکی شیرخوارگاه‌ها بوده است و با تماس مردمی یا مداخله مددکاران ما یا اورژانس اجتماعی، اورژانس یا پلیس در ابتدا به قرنطینه درمانی منتقل می‌شوند که یا به بیمارستان و یا در شیرخوارگاه منتقل می‌شوند. بعد فرآیندهای بعدی انجام می‌شود، چراکه ممکن است کودکی که به این صورت پیدا می‌شود مفقودی باشد و بنابراین باید در خصوص رهاشدن این نوزادان صحت‌سنجی انجام شود.

وی با اشاره به پروسه فرزندخواندگی گفت: این پروسه در قانون تعیین شده است و باید آگهی این نوزاد منتشر شود و همچنین پانگاری از نوزاد صورت بگیرد و فرآیندهای قانونی هم در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان و هم در آیین نامه هیات وزیران مشخص شده است.

معاون فرهنگی و امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور تصریح کرد: بعد از این پروسه به سرعت فرآیند فرزندخواندگی را انجام می‌دهیم. در خصوص واگذاری فرزند به خانواده آیین نامه و قانون وجود دارد اگر کسی بخواهد فرزندی را به سرپرستی قبول کند و برای این فرزند شناسنامه بگیرد باید یک سری فرآیندهای قانونی را طی کند که ابتدایی‌ترین کار ثبت نام در سامانه فرزندخواندگی است و باید فرآیندهای مختلفی در حوزه سلامت روان، سلامت جسمی خانواده و موضوعات مربوط به پزشکی قانونی برای تایید صلاحیت خانواده، ارائه آموزش‌های لازم به خانواده، معرفی کودک، قبول کودک از سوی خانواده و ارجاع به مرجع قضایی و… در کوتاه‌ترین زمان طی شود.

نصیری ادامه داد: این فرآیند از ابتدای شروع فعالیت‌های فرزندخواندگی حدود ۶ ماه زمان می‌برد تا یک خانواده سرپرستی کودکی را برعهده بگیرد. همانطور که گفتم در حال حاضر ۱۷ هزار خانواده ثبت نامشان در سامانه تکمیل شده و منتظر کودک هستند.

وی با بیان اینکه جنس کودکانی که در بهزیستی نگهداری می‌شوند متفاوت است، خاطرنشان کرد: حدود ۹ هزار کودک در مراکز شبه خانواده و شیرخوارگاه نگهداری می‌شوند که بیش از ۹۰ درصد این کودکان بدسرپرست هستند یعنی قابلیت فرزندخواندگی ندارند به طور مثال مادر کودک محکومیت حبس دارد یا پدر و مادر اختلاف دارند و در حال حاضر به دلیل این اختلاف کودک رها شده است و… بنابراین این کودک قابلیت فرزندخواندگی ندارد و البته خانواده‌ها هم متقاضی این کودکان نیستند مگر در موارد استثنایی که صلاحیت پدر و مادر توسط قانونگذار سلب شده باشد. که در موارد حاد این اتفاق می‌افتد و صلاحیت والدین سلب می‌شود و این کودک وارد فرآیند فرزندخواندگی می‌شود.

معاون فرهنگی و امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با بیان اینکه کودکانی که در مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند در سنین مختلف هستند، گفت: ۹۴ درصد از متقاضیان فرزندخواندگی متقاضی کودکان کمتر از ۵ سال هستند همچنین ۷۲ درصد خانواده‌های متقاضی فرزندخواندگی متقاضی کودک زیر دو سال هستند. از این کودکانی که به مراکز بهزیستی سپرده می‌شوند برخی دارای بیماری و معلولیت هستند و بسیاری از خانواده‌ها نیز به دنبال کودکان سالم هستند. وقتی این موارد در کنار هم قرار می‌گیرد مشخص می‌شود که تعداد کودکانی که شرایط فرزندخواندگی را دارند بسیار محدود می‌شود.

به گفته نصیری این آمارهایی که مطرح می‌شود که روزانه چندین کودک رها می‌شوند، کذب محض است ما اگر فرزندی داشته باشیم که شرایط فرزندخواندگی را داشته باشد یک روز هم در سپردن این فرزند به یک خانواده تعلل نخواهیم کرد.

 

تحویل ۱۲۷ کودک به بهزیستی قزوین از سال ۱۴۰۰ تاکنون

تحویل ۱۲۷ کودک به بهزیستی قزوین از سال ۱۴۰۰ تاکنون
تحویل ۱۲۷ کودک به بهزیستی قزوین از سال ۱۴۰۰ تاکنون

ایسنا/قزوین سرپرست اداره کل بهزیستی استان قزوین گفت: از سال ۱۴۰۰ تاکنون ۱۲۷ فرزند بی‌سرپرست شناسایی و از سوی دستگاه قضا به بهزیستی استان قزوین معرفی شده است که هم اکنون در این مراکز نگهداری می‌شوند.

علی دهباشی با اشاره به حمایت بهزیستی از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست، تصریح کرد: شیرخوارگاه حلیمه یکی از فعال‌ترین مراکز نگهداری از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست در قزوین است، این شیرخوارگاه از محل اعتبارات سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی و با کمک خیران احداث شده و خدمات مختلفی را به فرزندان ارائه می‌دهد.

وی افزود: کودکان و نوجوانانی بی‌سرپرست و بدسرپرستی که دارای پدر یا مادر مؤثر نیستند به این مرکز منتقل می‌شوند، این افراد باتوجه‌به جنسیت و سن در مؤسسه‌های مختلف نگه‌داری می‌شوند، در شیرخوارگاه ضمن نگهداری از این کودکان و نوجوانان مسئله تربیت و تعلیم آن‌ها نیز پیگیری و خدمات تخصصی روان‌شناسی، مددکاری و توانمندسازی نیز ارائه می‌شود.

بنا بر اعلام روابط‌عمومی اداره کل بهزیستی استان قزوین، سرپرست اداره کل بهزیستی استان اظهار کرد: شیرخوارگاه مهر مینودری نیز یکی دیگر از مراکزی است که نگهداری و مراقبت شبانه‌روزی از فرزندان بدسرپرست و بی‌سرپرست در سنین نوزادی تا ۳ساله را برعهده دارد، از سال گذشته تاکنون ۱۲۷ فرزند بی‌سرپرست شناسایی و از سوی دستگاه قضا به بهزیستی قزوین معرفی شده است که هم اکنون در این مراکز نگهداری می‌شوند.

وی خاطرنشان کرد: بازپیوند ۸۱ فرزند در خانه‌های کودکان و نوجوانان از مراکز شبه خانواده، پذیرش ۱۰۰ فرزند جدید و انجام بیمه آتیه ۱۷۶ فرزند از دیگر اقدامات این حوزه بوده است؛ همچنین طی یک سال اخیر، ۷ فرزند بی‌سرپرست و بدسرپرست بهزیستی جهت ورود به زندگی مستقل ترخیص شدند و ۱۹ فرزندخواندگی امین موقت نیز ثبت شده است.

دهباشی بیان کرد: در حال حاضر ۲۷۸ کودک و نوجوان بی‌سرپرست و بدسرپرست قزوینی در مراکز بهزیستی مستقر و تحت حمایت این ارگان هستند، از این میان  ۱۷ نفر از فرزندان بهزیستی شرایط لازم برای ترخیص و استقلال دارند که با ثبت‌نام این افراد در کلاس‌های فنی و حرفه‌ای در حال آماده‌سازی آن‌ها هستیم.

 

سال گذشته ۶۱ نوزاد در نزدیکی شیرخوارگاه‌ها «رها» شدند

سال گذشته ۶۱ نوزاد در نزدیکی شیرخوارگاه‌ها «رها» شدند
سال گذشته ۶۱ نوزاد در نزدیکی شیرخوارگاه‌ها «رها» شدند

معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با اشاره به آمار ۳۰ هزار خانواده متقاضی فرزندخواندگی، گفت: سال گذشته ۶۱ نوزاد توسط والدین زیستی خود در سطح شهر بالاخص جوار شیرخوارگاه‌ها رها شده‌اند.

به گزارش ایسنا، محمد نصیری معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با بیان اینکه ۶۱ نوزاد سال گذشته توسط والدین زیستی خود در سطح شهر بالاخص جوار شیرخوارگاه‌ها رها شده‌اند، گفت: سالانه خانواده‌های فراوانی متقاضی فرزندخواندگی هستند اما به سبب کمبود کودکان فاقد سرپرست در کشور، سال‌ها در صف انتظار باقی می‌مانند.

به گزارش روابط عمومی و امور بین‌الملل سازمان بهزیستی کشور، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، ادامه داد: در حال حاضر بیش از ۳۰ هزار خانواده متقاضی در سامانه ملی فرزندخواندگی ثبت‌نام کردند که پرونده ۱۷ هزار خانواده تکمیل و منتظر پذیرش کودک هستند.