۱۳۹۹ تیر ۲۵, چهارشنبه

جانشین سلیمانی: تجهیزات آمریکا آهن پاره است

ناو بانهام ریچارد که برای تعمیرات دوره‌ای در پایگاه دریایی شهر سن دیگو در جنوب کالیفرنیا پهلو گرفته بود، دچار آتش‌سوزی شد. به اعلام آتش نشانی سن دیگو، همزمان با آتش سوزی، صدای انفجار هم از عرشه این ناو به گوش رسیده است.

تصاویر هوایی از محل حادثه نشان می‌داد که بخش عمده‌ای از این ناو ۲۵۷ متری از دود آتش سوزی پوشیده شده و قایق‌های آتش نشانی مشغول اطفا حریق هستند.

ناو بانهام ریچارد یک ناو تهاجمی آبی-خاکی با یک هزار خدمه است. این ناو از سال ۱۹۹۸ در نیروی دریایی آمریکا فعالیت می‌کند.

به گزارش صداوسیما، پاسدار اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در واکنش به خبر آتش سوزی در ناو آمریکایی خطاب به دولت امریکا، یادآور شد: هنوز روزهای خوشی های شماست روزهای بسیار سخت و حوادث سختی پیش روی شما است. واقعیت این است که ارتش آمریکا خسته و فرسوده شده و تجهیزات آن به آهن پاره تبدیل شده است.



source https://www.azadegy.de/?p=20235

کرونا و هنگ کنگ؛ فرمان ترامپ علیه دولت چین


به گزارش خبرگزاری رویترز، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا امروز گفت کاملا چین را مسوول مخفی کردن ویروس کرونا و انداختن آن به جان کشورهای جهان می‌داند. او همچنین از امضای فرمان جدید برای حمایت از دموکراسی‌خواهان در هنگ‌کنگ خبر داد.

رئیس جمهور آمریکا با انتقاد از اقدامات چین و همچنین ضعف این کشور در اطلاع رسانی درباره کرونا،‌ گفت دور دوم مذاکرات اقتصادی با چین را انجام نمی‌دهد. پرزیدنت ترامپ گفت: دولت من سخت‌ترین تعرفه‌ها را برای کالاهای چینی وضع کرد. با ارائه فناوری های غیرقابل اعتماد چینی مقابله کردیم و کشورهای زیادی را ترغیب کردیم که از امکانات و تجهیزات شرکت هواوی به دلیل خطر امنیتی استفاده نکنند.

به گزارش صدای آمریکا، پرزیدنت ترامپ همچنین با انتقاد از چین گفت که قانونی را امضا کرده که از آزادی هنگ‌کنگ دفاع می‌کند. او گفت: امروز برای پاسخگو نگه داشتن مقامات دولت چین در مورد اقدامات ظالمانه، یک فرمان در حمایت از مردم هنگ کنگ، و یک طرح مصوب کنگره را امضا کردم.

وی همچنین گفت: دیگر اجازه نخواهیم داد که چین از آمریکا سوء استفاده کند و تاکید کرد که ایالات متحده در کنار مردم هنگ‌ کنگ می‌ایستد.



source https://www.azadegy.de/?p=20236

زبان فارسی؛ تلاش تاجیکستان و دشمنی رژیم ملاها


تلاش تاجیکستان برای گسترش زبان فارسی

*دکتر علیرضا رئیس‌زاده
مجلس تاجیکستان قانونی را تصویب کرد که طبق آن نام خانوادگی شهروندان تاجیک از “روسی ” به “فارسی ” تغییر می‌کنند. بدین ترتیب در انتهای نام خانوادگی مردها به‌جای “اوف “، ” پور ” جایگزین می‌شود و در انتهای نام خانوادگی دختران، “دخت ” جایگزین می‌شود که علاوه بر زیبایی باعث تمایز و شناخت جنسیتی فرد می‌گردد.
خبر مهمی که شوربختانه سرسری و در میان انبوهی خبرها ناپدید گشت، جای بسی شگفتی است از این همه پارادوکس در این مملکت ! تلخ و تاسف‌بار است که عده‌ای مثلا برای نام خلیج فارس روز تعیین می‌کنند، جامه چاک می‌کنند و سنگ‌ها بر سینه می‌کوبند آن‌گاه در برابر چنین کار سترگی در مجلس تاجیکستان و شور مردمانی در کرانه‌های سیحون و جیحون برای بازگشت به زبان مادری و فرهنگ پارسی بی‌تفاوت و منفعل باشند چرا؟
یاد سخن یکی از نویسندگان اتریشی افتادم که نوشت ” علت عدم تفاهم ما اتریشی‌ها و آلمانی‌ها زبان مشترکمان می‌باشد ”
بعد از فروپاشی شوروی تاجیک‌ها به شکلی حتا افراطگرایانه به دنبال بازیابی هویت فرهنگی خود بودند و هستند،هویت و فرهنگی که نزدیک به یک قرن تحت سیطره، خفقان و پاکسازی روسها رو به افول و اضمحلال نهاده بود.
بدیهی است کسانی که هویت فرهنگی شان با نفی و ستیز روبه‌رو شده باشد یا هرگاه به اجبار از زادگاه‌شان کوچانده شوند، بزرگترین دغدغه شان بازیافتن این هویت است. هویتی که انسان در آن وجود خود را معنا می بخشد و در فقدان آن خلأ عظیم و جبران‌ناپذیری روح و روان جمعی‌اش را پیوسته معذب می‌دارد. مردم تاجیک هنوز هم دشمن کینه‌جو و حسود را پشت دروازه‌های فرهنگش حس می کند. او این حس را از تاریخ پرمخاطره‌اش به خاطر دارد.
اما شعر و زبان فارسی تاجیک شیپوری است برای بیدارباش و “نبرد افزاری ” است همیشه برافراشته و شمشیری است از نیام برکشیده.
هفتادسال سلطه فرهنگ بیگانه بر تاجیکستان، چنان دردی همراه با شور در جان مردم به ویژه نخبگان، شاعران و فرهیختگان تاجیک دمیده است که پایانی بر آن متصور نیست؛ با وجود فشار و فرهنگ روسها هم‌اینک مردم تاجیکستان از سیاستمداران تا هنرپیشگان، نویسندگان و شاعران در پی بازیابی هویت و زبان مادری هستند و هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند جلوی خواست و اراده این ملت را بگیرد. “علی رحمان ” رئیس‌جمهور کشور خود از اولین افرادی بود که پسوند روسی خود را حذف و مقامات کشور را وادار کرد که از پسوندهای فارسی استفاده کنند
آیا مردمی را که زبان و هویت پارسی خویش را چنین فریاد می‌زنند، می‌توان جدای از ایران زمین پنداشت؟ اصلا باید پرسید داعیه‌دار فرهنگ و زبان واقعی پارسی الان کجاست در تاجیکستان و افغانستان یا ایران؟
“کریم صابر- از تاجیکستان ”
ای زبان بلعمی و رودکی
مهر تو پرورده ام از کودکی
شاهنامه با تو آب و رنگ یافت
در جهان، خلقم ز تو فرهنگ یافت
ابن‌سینا در بخارای کهن
کاشت در مرز “شفا ” تخم سخن
با همین املا، نظامی زاده بود
بر تو ای لفظ دری، دل داده بود
مثل سعدی، جامی شیرین‌کلام
درّ معنی سفت با عزم تمام…
هی، چه آهنگ گوارا می‌دهی
انجمن را زیب و آرا می‌دهی
سبز بادا تا ابد، دامان تو
ای مبارک باد این دوران تو
تا به جان باشد رمق یا که نفس
ما برای رونقت کوشیم و بس
بی‌شک ادبیات شعر و زبان در تاجیک، بخشی از ادبیات کهن سال و غنی زبان فارسی است و قابل گسست از هم نیست
اما انچه ادمی را در شگفتی و حیرت فرو می‌برد بی‌تفاوتی و بی‌خیالی دولت‌مردان و فقدان پشتیبانی ایران از خواست مشتاقانه مردم تاجکیستان برای گسترش و بازیابی هویتی زبان خویش است. توجهی که می‌تواند به غنا و فرهنگ واژگانی فارسی کمک بسیار کند.
باید پرسید نهادهایی که ادعا در پاسداشت فرهنگ و زبان فارسی دارند کجا هستند؟ این همه بودجه را برای چه کاری می‌گیرند و در کجا هزینه می‌کنند؟ می‌خواهند فرهنگ وزبان فارسی را به افریقا و امریکای لاتین صادر کنند اما چرا به تاجکیستان و افغانستان که می‌رسند ره کج می‌کنند !! مگر هنوز باید از روس‌ها رخصت بگیریم؟
چرا مردم ایران جز پایتخت تاجکیستان هیچ کدام از شهرهای این کشور را نمی‌شناسند اما شهرها و حتا قریه‌های سوریه و عراق و یمن و…. را به خوبی می‌شناسند ؟چرا صدا و سیمای و دیگر رسانه‌های ما گزارش هر روزه از تاجیکستان و افغانستان ندارد؟
آیا کمک‌هایی که به دیگر ملل می‌کنیم در نفت و گاز و …برای تاجیکستان هم همینطور است؟
تاجیک‌ها همیشه بدنبال ارتقا و پاسداشت سنک‌های فرهنگ سرزمینی هستند که روزگاری جزء ایران بوده و گام‌های محکم و استواری علیرغم فشار و تاثیر روس ها برمی‌دارد و حتا بدنبال ان است خط خود را از “سیریلیک ” به خط نیاکانشان که پارسی است برگرداند
انها خود را هنوز جزء حوزه ایران‌زمین و زبان خود را پارسی می‌دانند انان چنان کلمات پارسی را در دهان واگویه می‌کنند چنان از توران، جیحون و سیحون و فردوسی و رودکی و خراسان سخن می‌گویند که گویی ایران واقعی آن‌جاست و ما زبان انها را به عاریه گرفته‌ایم! در شعرها و سروده‌های خود چنان از نام و اسامی و اسطوره‌های ایران‌زمین استفاده می‌کنند که تمایز بین ایران و تاجیکستان برای شما دشخوار می‌نماید.
آنها عاشق ایرانند البته نه ایرانی که ما می‌دانیم چرا که انها ایران زمین را وسعیتر می‌دانند
متأسفانه ایران هرگز نتوانست نقش برادر بزرگتر و مسئولیت‌پذیری در حوزه زبان و فرهنگ برای تاجیکستان و افغانستان بر عهده بگیرد ان‌شاء الله که عمدی در کار نباشد و عده‌ای در پی دلسردکردن و جدا کردن مردم تاجیکستان و افغانستان از ایران نباشند.
با تمام این اوصاف مایه دلگرمی و مسرت است و قابل ستایش که تاجیکستان این کشور زیبا و فارسی‌زبان به تلاش‌هایش برای رهایی از یوغ بیگانه و بازگشت به هویت خویش بی‌وقفه می‌کوشد اما پرسش نهایی این است که وظیفه و نقش ایران برای کمک به پیشبرد این فرایند چیست و در کجای قصه و داستان ایستاده است؟
“مهمان محبت‌اف بختی» ادیب و اندیشمند برجسته تاجیک و رئیس اتحادیه نویسندگان تاجیکستان
از ازل تا به ابد قسمت من ایران است
که نشــانش پرِ سیمرغ و دل شیران است
همه گویند که ایران چه بزرگ است، بزرگ
این همــه در سخن و در خرد پیران است
تا ابد دشمنت ای کشور زیبا حتی
از بلندای مقام تو بسی حیران است
بخت بد بین که میان تو و من فاصله‌هاست
تخت سامان و قباد من و تو ایران است
دوستم قیمت هم‌بستی و هم‌‌دستی دان
که همین روزی ما از فلک و دوران است
*ره مهر من و تو می‌گذرد از راهی*
*کز بخارا و دوشنبه به دل تهران است*

******************************

حذف جنایات روسیه تزاری از کتب تاریخ ایران

فاجعه فرهنگ زدایی از کتاب‌های فارسی مدارس با حذف آثار شاعران و نویسندگان پارسی‌گوی

یک کارشناس آموزش و پرورش در شبکه‌های اجتماعی از حذف و تغییر برخی کتاب‌های درسی درباره تجاوز روسیه به خاک ایران نوشته و از تلاش برای “تطهیر روسیه” و رضایت پوتین سخن گفته است.

پس از طرح پرسروصدای سانسور کتاب‌های فارسی مدارس در نیمه آبان امسال، اکنون فراتر از ادبیات، نوبت حذف انتگرال از کتب ریاضی و جنایات روسیه تزاری از کتاب‌های تاریخ رسیده‌ است.

در طرح پیشین قرار بود که داستان موسی و شبان، شعری از محمدرضا شفیعی کدکنی، غزلی از هوشنگ ابتهاج معروف به سایه، رباعیات عمر خیام، داستان منصور حلاج در کتاب تذکره الاولیای شیخ فرید‌الدین عطار نیشابوری، و اشعاری از ایرج میرزا، نیما یوشیج و اخوان ثالث حذف شوند.

یکی از روحانیون به نام علی ذوعلم، رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و علوم را مکلف به پذیرش و اجرای طرح جدید کرده است.

مطابق طرح جدید، قرار است که انتگرال از کتب ریاضی دوره متوسطه حذف شود. این تصمیم واکنش اعتراضی جامعه‌ دانشگاهی را در پی داشته است.

علی ذوعلم در خصوص حذف انتگرال از کتاب ریاضی دوره متوسطه نیز گفته است که «دانش‌آموزان باید انتگرال را در دانشگاه یاد بگیرند.»

این موضوع اعتراض انجمن ریاضی ایران و استادان دانشگاه را در پی داشته که به نظرات کارشناسی آنها توجه نشده است. آنها این عمل را فاجعه نامیده‌اند و می‌گویند که باید از ابتدا با تشکیل کلاس‌های فوق‌العاده، به دانشجویان انتگرال آموخت.

لازم به ذکر است که دو مبحث مشتق و انتگرال که توسط اسحاق نیوتن و لایب‌نیتس کشف شده‌اند، بالاترین انگیزه را در دانش‌آموزان ریاضی ایجاد می‌کنند.

همچنین برخی کارشناسان در حوزه آموزش، حذف برخی از مطالب کتاب‌های تاریخ که به تجاوزهای روسیه تزاری به خاک ایران و جنایات روسیه اشاره دارند را تلاشی برای تطهیر روسیه و به دست آوردن رضایت پوتین دانسته‌اند.

علی ذوعلم در نشست خبری سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی، در عوض از گنجاندن توطئه‌های آمریکا در کتب درسی و بررسی اضافه شدن زبان چینی و عربی به سبد انتخاب دانش‌آموزان سخن به میان آورده است. او انگیزه این اقدام را ایجاد توانمندی اخلاقی در دانش‌آموزان ذکر کرد. معنی این انگیزه هم چیزی جز تحمیل مقتضیات اعتقادی دافعه برانگیز دستگاه روحانیت در ایران نیست.



source https://www.azadegy.de/?p=20237

بازداشت فعالان کارگری مبئلا به کرونا و حکم شلاق

خبرگزاری هرانا – روز سه شنبه ۲۴ تیرماه، فرزانه زیلابی، وکیل کارگران شرکت هفت تپه از محکومیت محمدرضا دبیریان، کارگر این شرکت به ۲۲۲ ضربه شلاق تعزیری توسط دادگاه‌ کیفری ‌دو شهرستان شوش خبر داد. این درحالی است که جلسه دادگاه بدون حضور متهم به علت ابتلای وی به کرونا برگزار شده و او امکان دفاع از خود در موارد اتهامی انتسابی را نداشته است. او همچنین ضمن تایید خبر بازداشت ۴ تن از فعالین کارگری هفت تپه در تجمع اعتراضی امروز و انتقال آنان به زندان دزفول، گفته است دو تن از بازداشت شدگان به نام های محمد خنیفر و یوسف بهمنی به ویروس کرونا مبتلا بوده و دوران نقاهت خود را سپری می‌کردند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از امتداد، روز سه شنبه ۲۴ تیرماه ۱۳۹۹،فرزانه زیلابی وکیل کارگران هفت تپه از محکومیت محمدرضا دبیریان به شلاق خبر داد.

این وکیل دادگستری اعلام کرد: “محمدرضا دبیریان، یکی دیگر از کارگران شرکت نیز که پیش از این، قرار جلب به دادرسی وی به عناوین اتهامی «توهین به مقامات، نشر اکاذیب و افتراء» از سوی شعبه دوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شوش صادر شده بود، در شعبه ۱۰۱ دادگاه‌های کیفری ‌دو شهرستان شوش برای عناوین اتهامی اول تا سوم به ترتیب به ۲۲۲ ضربه شلاق تعزیری محکوم شد”.

به گفته وی این حکم در شرایطی صادر شد که این کارگر به کرونا مبتلا بوده و با ارسال لایحه به پیوست نتیجه آزمایش، تقاضای تجدید وقت رسیدگی را کرده است.

بر اساس این گزارش، رئیس پلیس امنیت و اطلاعات شخصا گزارشی علیه آقای دبیریان تنظیم و ذیل آن، خود را به عنوان شاکی خصوصی قید کرده و دادگاه نیز بر اساس همین گزارش، این کارگر را به تحمل شلاق محکوم کرده است. این درحالی است که جلسه دادگاه بدون حضور متهم به علت ابتلای وی به کرونا برگزار شده و او امکان دفاع از خود در موارد اتهامی انتسابی را نداشته است.

گفتنی است که روز شنبه ۲۶ بهمن ماه ۹۸، رضا دبیریان، کارگر شرکت نیشکر هفت تپه در پی حضور در دادگستری شوش با دستور قضایی بازداشت شده بود.

این وکیل دادگستری همچنین با تائید خبر بازداشت ۴ تن از کارگران این شرکت گفت: “موکلین من، آقایان مسلم چشمه‌خاور، یوسف بهمنی، ابراهیم عباسی و محمد خنیفر، ساعت ۱۱ صبح امروز توسط پلیس اطلاعات و امنیت شهرستان شوش بازداشت شدند”.

وی افرود: “محمد خنیفر و یوسف بهمنی در حالی که به ویروس کرونا مبتلا بوده و دوران نقاهت خود را سپری می‌کردند، بازداشت شده‌اند و این مسئله در این شرایط، مطابق با قانون، منطق، شرع و اخلاق نیست”.

در این گزارش همچنین آمده است که ۴ کارگر بازداشتی هفت تپه، پس از بازداشت توسط پلیس امنیت و اطلاعات شهرستان شوش به زندان دزفول منتقل شده‌اند.



source https://www.azadegy.de/?p=20233

کرونا؛ با عزاداری ماه محرم اوضاع بدتر می شود


روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز (سه شنبه) خود با عنوان تنها قرنطینه کامل میسر است، نوشت: بیایید این بار، ‏مسئولانه‌تر به داد مردم برسیم، در غیراینصورت باید منتظر قربانی شدن دسته جمعی ِ مردم از پیر و جوان و زن و ‏مرد و کودک باشیم. ‏

در این مقاله آمده است: همه ما می دانیم که در شرایط کنونی امکانات بیمارستانی، جوابگوی ‏تعداد روزافزون بیماران نیست. تعداد پزشکان و پرستاران و سایر کادرهای درمانی و بهداشتی مراکز درمانی کشور نیز محدود ‏است و از این نظر نیز احتمال بروز مشکلات جدی دیگر هم وجود دارد. ‏

این روزنامه در ادامه نوشته که متاسفانه، مجموعه مدیریتی کشور شامل قوای سه‌گانه و سایر دستگاه‌ها، منسجم نیستند و هر کسی ساز خودش را می‌زند و عده‌ای از آن‌ها به جای پرداختن به ‏مسائل اصلی کشور، به حاشیه‌سازی مشغولند.

این منبع نوشت: عده‌ای نیز همزمان با تاکید ستاد ملی مقابله با کرونا بر ممنوعیت تجمعات، سخن از ‏تعطیل‌بردار نبودن عزاداری‌های محرم به میان می‌آورند و ناآگاهانه دین را در برابر جان مردم قرار می‌دهند!

این مقاله می‌افزاید: شما کمک کنید با ‏انجام قرنطینه کامل، کرونا مهار شود، آنوقت عزاداری‌ها را هم با خیال راحت برگزار کنید، ولی هنگامی که کرونا هر روز جان ‏بیش از ۲۰۰ نفر را می‌گیرد، این اصرار شما مفهومی غیر از ضدیت با سلامت مردم ندارد. ‏

مُلاکرونا مسئول وضع کنونی‌ست

ماشین مرگ کرونا در ایران با فرمان خامنه‌ای و امامان جمعه اش پیش می‌رود. به نوشته یک روزنامه داخلی (آرمان)، آمار تعداد روزانه مبتلایان همان نیست که اعلام می‌شود

روزنامه جمهوری اسلامی ‏نوشته است: ‏هرچند تلاش می‌شود بی‌تفاوت شدن مردم نسبت به کرونا و به نوعی عادی پنداشته شدن آن، عامل اصلی شیوع مجدد و خارج شدن ‏آن از کنترل نشان داده شود، ولی واقعیت اینست که این، عامل اصلی نیست. مردم، در فروردین‌ماه نشان دادند که آماده همکاری هستند و برای مهار کردن کامل کرونا از هیچ تلاشی دریغ نخواهند ورزید. به همین دلیل، عامل اصلی پدید آمدن وضعیت ‏کنونی را باید در جای دیگری جستجو کرد.

این منبع افزود: واقعیت اینست که محدودیت‌های کرونائی فقط اقتصادی نبودند که دولت به دلیل ملاحظات اقتصادی و معیشتی ناچار باشد ‏آن‌ها را بردارد. متاسفانه با محدودیت‌های اجتماعی، مذهبی و سایر محدودیت‌های وضع شده نیز با مسامحه رفتار شده است. وزارت ‏بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا در بسیاری موارد مخالف رفع این قبیل محدودیت‌ها بودند، ولی در برابر فشار‌ها عقب‌نشینی ‏کردند. بعضی مناسبت‌های ماه رمضان، برگزاری نماز‌های جمعه، بازگشائی مساجد و کوتاه آمدن در برابر انباشتن مسافر ‏در هواپیما‌ها و… از مواردی هستند که دولت و ستاد مقابله با کرونا درباره آن‌ها با تعارف برخورد کرد.

این روزنامه نوشت: امروز اگر تعداد ‏جان‌باختگان کرونائی در کشورمان به بالاترین رقم ۵ ماه گذشته رسیده، نتیجه این برخورد‌های تعارفی با کروناست. حضرات هنوز ‏هم با نمازجمعه و اماکن مذهبی تعارف دارند.



source https://www.azadegy.de/?p=20234

یک مجری رادیو را شلاق زدند در خانه بستری است


به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم ۷۴ ضربه شلاق سجاد صادقی، مجری و کارشناس رادیو اجرا شد.

آقای صادقی پیشتر به دلیل منتشر کردن اطلاعاتی پیرامون دریافت رشوه در یکی از معاملات نفتی توسط وزارت اطلاعات بازداشت و نهایتا در تاریخ ۲۴ اسفندماه ۹۸ با شکایت حسین آفریده، عضو کمیسیون انرژی مجلس در دوره‌های ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی توسط دادگاه کیفری دو مجتمع قضائی شهید قدوسی تهران از بابت اتهامات”توهین، تهدید و افترا” به سه فقره ۷۴ ضربه شلاق تعزیری محکوم شد.

یک منبع مطلع در خصوص این پرونده به هرانا گفت: “دکتر سجاد صادقی به دلیل انتشار مطالبی درباره دریافت رشوه توسط رئیس سابق کمیسیون انرژی مجلس، حسین آفریده برای دلالی در قرارداد کرسنت یک خانه در زعفرانیه و یک آپارتمان در دوبی توسط وزارت اطلاعات دستگیر شده و سه ماه در بازداشت بود. نهایتا هم دادگاه او را به شلاق محکوم کرد. قرار بود دادگاه تجدیدنظر در تیرماه ۱۴۰۰ برگزار شود اما به صورت غیابی و بدون اطلاع آقای صادقی خردادماه امسال برگزار شده و مجددا دکتر صادقی را محکوم کرد. در این مدت ممنوع‌الکار شد، از هرگونه نوشتن و صحبت درباره مسائل سیاسی باز داشته شد و حالا حکم شلاقش اجرا شده و در خانه بستری است”.

شلاق و کار اجباری برای معترض آبان‌ماه

خبرگزاری هرانا – مرتضی امیدبیگلو، یکی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری سال ۹۸ موسوم به “اعتراضات آبان” دوره محکومیت خود را در زندان تهران بزرگ سپری می‌کند. آقای امیدبیگلو پیشتر توسط دادگاه انقلاب تهران به ۱۴ سال حبس تعزیری، ۲۲۲ ضربه شلاق و از بابت مجازات تکمیلی به ۳ ماه خدمت رایگان روزی ۴ ساعت به عنوان آرایشگر در دیوان ویژه ناجا محکوم شده است. وی با نوشتن نامه‌ای که در ادامه می‌آید به شرح چگونگی بازداشت و بازجویی‌های توام با تهدید، شکنجه و ضرب ‌و ‌شتم خود پرداخته است. او در بخشی از نامه خود گفته است «ساعت ۳ بامداد مورخ ۳ آذرماه ۹۸ درحالی‌که کنار همسرم و کودک ۸ ماهه‌ام خوابیده بودیم و بچه‌ام در بغلم خوابیده بود اسلحه را روی صورتم قرار داده و بازداشت شدم و بیدار شدم و دیدم ۴ نفر با سلاح گرم داخل منزل، ۴ نفر داخل حیاط و ۴ نفر مقابل درب منزلی که بنده مستاجر آن بودم ایستاده‌اند.»

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مرتضی امیدبیگلو، یکی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری سال ۹۸ موسوم به “اعتراضات آبان ماه” دوره محکومیت خود را در زندان تهران بزرگ سپری می‌کند.

حضور در اعتراضات و بازداشت
مرتضی امیدبیگلو در تاریخ ۴ آذر ۱۳۹۸ در رابطه با اعتراضات سراسری سال ۹۸ موسوم به “اعتراضات آبان” توسط نیروهای امنیتی در منزل خود در تهران بازداشت و به بازداشتگاه یکی از نهادهای امنیتی در زندان اوین منتقل شد. او نهایتا در تاریخ ۱ دی ۹۸ با پایان مراحل بازجویی به زندان تهران بزرگ منتقل شد.

رای دادگاه
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات مرتضی امیدبیگلو در تاریخ ۸ بهمن ۹۸ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری برگزار شد.

شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری مرتضی امیدبیگلو را از بابت اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور” به ۶ سال حبس تعزیری، از بابت اتهام “قدرت‌نمایی با قمه” ۳ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق، از بابت اتهام ” دست بردن به سلاح سرد” ۴ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق، از بابت اتهام “اخلال در نظم عمومی” به ۱ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق و از باب مجازات تکمیلی به “۳ ماه خدمت رایگان روزی ۴ ساعت به عنوان آرایشگر در دیوان ویژه ناجا” محکوم کرد.

این حکم پس از اعتراض به رای صادره توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی سید احمد زرگر مورد بررسی قرار گرفت و در تاریخ ۲۸ اسفند ۹۸ حکم نهایی صادر شد. بر اساس برگه پرینت زندان آقای امیدبیگلو ۴ سال و شش ماه از مدت حبس وی از بابت اتهام “اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی/خارجی بنزین اغتشاشات” قابل اجرا و قطعی است.

تاریخ آزادی آقای امیدبیگلو ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ عنوان شده است.

بیوگرافی
مرتضی امیدبیگلو، فرزند علی، متولد ۱۳۶۷، متاهل، پدر یک کودک یک ساله و اهل تهران است. آقای امیدبیگلو تا پیش از بازداشت به عنوان آرایشگر مشغول به کار بوده است.

رنجنامه
آقای امیدبیگلو با نوشتن رنجنامه‌ای که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته به شرح چگونگی بازداشت و بازجویی‌های توام با تهدید، شکنجه و ضرب و شتم خود پرداخته است.

وی در بخشی این نامه می‌گوید: «گفتند اینجا بازداشتگاه وزارت اطلاعات است. از بنده فیلم گرفتند و گفتند بگو با یک مامور درگیر شدم البته نزدمش، بعد تعهد می‌گیرم. اگر هم این کار را نکنی هفت مامور می‌ریزیم سرت و زنت را دستگیر می‌کنیم و تهدید به تجاوز و … حرف‌های از بی‌خانواده شدنم به من زدند و بعد کلی کتک‌ام زدند و به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شدم. آنجا چهار تا از دندان‌هایم را شکستند. مدتی داخل اتاق سفید نگهداری شدم و نهایتا تحت نظر به پلیس امنیت گیشا فرستاده شدم. در آنجا بالای ۶ تا ۷ مامور برای شناسایی من را دیدند و آخر هم بعد از یک هفته شکنجه شدم و کتک خوردم و بعد پلیس امنیت گفت از من شکایتی ندارد. دوباره به زندان اوین منتقل شدم و در تاریخ ۱ دی ۹۸ از آنجا به زندان تهران بزرگ منتقل شدم.

متن کامل رنجنامه این شهروند در ادامه می‌آید:

«من مرتضی امید بیگلو، فرزند علی که در سال ۹۷ و ۹۸ در رشته پروش اندام در تیم لاماسیا به غول ۶۵ کیلو ایران لقب گرفته بودم و در دسته بادی کلاسیک و بادی بیلدینگ مدال‌های متداولی در کشور را کسب کردم و در شغل آرایشگری و مربی‌گری برای گذراندن زندگی مشغول به کار بودم.

در روز ۲۵ آبان ۹۸ که اعتراضات آبان شکل گرفت و بنده در مغازه بودم و مغازه بنده بین چهار بانک و یک پمپ بنزین قرار داشت و می‌ترسیدم اتفاقی برای مغازه بیفتد کرکره مغازه را تا ساعت دو بامداد پایین دادم و به همسرم پیامکی دادم که اینجا جنگ شده و اگر الان بزنم بیرون بخواهم یا نخواهم دستگیر می‌شوم. بعدها در بازجویی و دادگاه این متن پیامک را عوض کردند که من پیامک داده‌ام که من با مامور یگان ویژه درگیر شدم و با قمه مامور را زده‌ام. اما من اصلا من به هیچ عنوان چنین پیامکی ندادم. ساعت ۳ بامداد مورخ ۳ آذرماه ۹۸ درحالی‌که کنار همسرم و کودک ۸ ماهه‌ام خوابیده بودیم و بچه‌ام در بغلم خوابیده بود اسلحه را روی صورتم قرار داده و بازداشت شدم و بیدار شدم و دیدم ۴ نفر با سلاح گرم داخل منزل، ۴ نفر داخل حیاط و ۴ نفر مقابل درب منزلی که بنده مستاجر آن بودم ایستاده‌اند. وحشتی به جان زن و بچه‌ام انداخته بودند که گویا من قاتلم و بخاطر قتل دستگیر شده‌ام. بنده را با یک شلوارک کردند داخل صندوق و چند ساعتی داخل صندوق عقب با چشم‌بند در خیابان‌ها چرخانده شدم و بعد از چند ساعت پیاده‌ام کردند. به من گفتند اگر بلدی اشهدت را بخوان و بعد اسلحه گذاشتند کنار شانه راستم و شلیک کرد. یک لحظه فکر کردم واقعا به من تیر اصابت کرده!

با هم حرف می‌زدند و گفتند اینجا صدا می‌پیچد؛ ببریم یک جای دیگر. این‌بار ۲ ساعت در صندوق عقب بودم و بعد پیاده‌ام کردند. دست چپ و راستم افراد خودشان ایستاده بودند. من هم بی‌خبر از همه‌جا تیر اول را که شلیک کرد یکی افتاد روی من و نفسش بند آمده بود. تیر دوم را که زد یکی دیگر افتاد روی من! یک لحظه صدای خنده شنیدم و فهمیدم که مرا شکنجه روحی و روانی می‌کنند.

گفتند اینجا بازداشتگاه وزارت اطلاعات است. از بنده فیلم گرفتند و گفتند بگو با یک مامور درگیر شدم البته نزدمش، بعد تعهد می‌گیرم. اگر هم این کار را نکنی هفت مامور می‌ریزیم سرت و زنت را دستگیر می‌کنیم و تهدید به تجاوز و … حرف‌های از بی‌خانواده شدنم به من زدند و بعد کلی کتکم زدند و بعد به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شدم. آنجا چهار تا از دندان‌هایم را شکستند. مدتی داخل اتاق سفید نگهداری شدم و نهایتا تحت نظر به پلیس امنیت گیشا فرستاده شدم. در آنجا بالای ۶ تا ۷ مامور برای شناسایی من را دیدند و آخر هم بعد از یک هفته شکنجه شدم و کتک خوردم و بعد پلیس امنیت گفت از من شکایتی ندارد. دوباره به زندان اوین منتقل شدم و در تاریخ ۱ دی ۹۸ از آنجا به زندان تهران بزرگ منتقل شدم.

من برای کتک زدن مامور بازداشت شدم و از آن تبرئه شدم اما اتهام “اجتماع و تبانی” به من نسبت دادند.»

خودکشی یکی از بازداشت شدگان اعتراضات آبان ماه

رضا امیدی یاریجانی از بازداشت شدگان اعتراضات آبان ماه در زندان دیزل آباد کرمانشاه پس از ابلاغ حکم چهار سال زندان، اقدام بە خودکشی کرد و به زندگی خود پایان داد.

به گزارش سازمان حقوق بشری هەنگاو، رضا امیدی یاریجانی از بازداشت شدگان اعتراضات آبان ماه در زندان دیزل آباد کرمانشاه که از سوی یکی از شعب دادگاه انقلاب این شهر به تحمل چهار سال حبس محکوم شده بود پس از ابلاغ حکم، خود را حلق آویز کرد و به زندگی خود پایان داد.

رضا امیدی یاریجانی، ۲۲ ساله، اهل دهستان جلالوند، بخش فیروزآباد کرمانشاه در جریان اعتراضات آبان ماه به گرانی ناگهانی بنزین در این شهر بازداشت شد.

آقای امیدی یاریجانی سه ماه در بازداشتگاه ادارە اطلاعات و زندان دیزل آباد کرمانشاه در حبس بسر می‌برد و طی روزهای گذشتە از سوی یکی از شعب دادگاه انقلاب این شهر بە تحمل چهار سال زندان محکوم شدە بود.

به گزارش منابع مطلع: نهادهای امنیتی خانوادە آقای امیدی یاریجانی را تهدید به رسانه‌ای شدن خبر خودکشی و جان‌باختن این جوان اهل کرمانشاه کرده اند.

پرونده سازی؛ حکم اعدام برای معترضان آبانماه

در گزارش جدید گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق‌ بشر برای ایران درباره اعتراضات آبانماه۹۸ آمده است: گزارشگر ویژه از آمار (بالای) کشته‌شدگان، مجروحان جدی و بدرفتاری با دستگیر شدگان در اعتراضات نوامبر۲۰۱۹ شوکه شده است. بازداشت‌ شدگان شکنجه می‌شوند و برای گرفتن اعترافات اجباری تحت فشار قرار می‌گیرند.

خبرگزاری هرانا – امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، سه تن از شهروندان بازداشت شده در جریان اعتراضات سراسری آبان ماه امسال توسط دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شدند. این افراد علاوه بر این مجموعا به ۳۸ سال زندان و ۲۲۲ ضربه شلاق نیز محکوم شده‌اند. این حکم طی روزهای گذشته به وکلای مدافع این شهروندان محبوس در زندان تهران بزرگ ابلاغ شده است. از جمله اتهامات مطروحه علیه این شهروندان “مشارکت در تخریب و تحریق به قصد مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران” عنوان شده است

یکی از وکلای پرونده در گفتگو با گزارشگر هرانا با تایید این خبر گفت “بر اساس این حکم که توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی صادر شده است.

دادگاه در خصوص اتهام سرقت مقرون به آزار به گرفتن دوربین از دست ماموران در جریان اعتراضات آبان ماه در محله ستارخان تهران توسط این شهروندان استناد کرده است.

یک منبع نزدیک به خانواده آقای مرادی در خصوص وضعیت وی به هرانا گفت: “امیرحسین به ما گفته است که در دفتر بازپرسی، امین ناصری -از مسئولین دادسرای اوین- با شوکر به وی ضربه زده و او را تهدید کرده در صورتی که مواردی که می‌خواهند را اعتراف نکند مدت زمان بیشتری را در سلول انفرادی خواهد ماند. امیر همچنین گفته که ایستادن یکی از بازپرسان پلیس امنیت بر روی سینه‌ام باعث فرو رفتن دنده‌هایم شد.

امیرحسین گفته در پلیس امنیت گیشا برای اعترافات اجباری علیه خودم مورد ضرب و شتم و شدید قرار گرفتم. همینطور به ما گفت پس از انتقال به اوین هم ۱۳ بار توسط ماموران وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفتم و با وعده‌ی تحت درمان قرار گرفتنم برای بیماری مرا مجبور به نوشتن اعترافات اجباری کردند”.

در مورد محمد رجبی و سعید تمجیدی، دو متهم دیگر این پرونده نیز گفتنی است که این افراد نیز به شرح مشابهی می‌گویند “توسط ماموران پلیس امنیت گیشا تحت ضرب و شتم شدید در جهت اقرار و اعتراف اجباری علیه خود شده‌اند.”

منبع مطلع نزدیک به این افراد که نخواست نامش فاش شود در خصوص وضعیت وی آنها هرانا گفت: “آقایان رجبی و تمجیدی به خانواده خود گفته‌اند بسیاری از اتهامات مطروحه مانند اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین ناروا بوده و تحت شکنجه از ما اقرار اخذ شده است. ماموران طی بازجویی با لگد و باتوم ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند. ادعای ضابطان پرونده مبنی بر ارتباط با سازمان مجاهدین کاملا واهی است و پیداست که طرح این اتهام به این دلیل است که بتوانند ما را اعدام کنند. از طرفی ما را متهم به ارتداد می‌کنند و از سوی دیگر ما را منافق می‌خوانند. ما جوانانی هستیم که از بی‌عدالتی و قوانین واپسگرایانه خسته شده‌ایم و خواستار ایجاد دگرگونی‌های بنیادی در جامعه شده‌ایم. جمهوری اسلامی را حکومتی ناکارآمد می‌دانیم و به همین دلیل برای اعتراض به خیابان رفتیم”.



source https://www.azadegy.de/?p=20232

سرنوشت دردناک پدر بزرگ و نوه در سربیشه


۲۴ تیر ۱۳۹۹حوادث رکنا : پدربزرگ و نوه 13 ساله اش در سد روستای حاجی آباد شهرستان سربیشه غرق شدند.

بازداشت سە شهروند دیگر در پیرانشهر و سردشت


شنبە ٢٢ تیر ٩٩ (١٢ ژوئیە ٢٠٢٠)، نیروهای ادارە اطلاعات پیرانشهر یک شهروند را با هویت ”علی زواری“ در محلە کهنە خانە این شهر بازداشت و بە مکان نامعلومی منتقل کردەاند.

سمیه (سونیا) صادق، نوکیش مسیحی با قرار وثیقه آزاد شد


«سمیه (سونیا) صادق» نوکیش مسیحی ساکن تهران با تودیع قرار وثیقه به صورت موقت آزاد شد.












به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، «سمیه (سونیا) صادق» نوکیش مسیحی ساکن تهران روز پنجشنبه ۱۹ تیرماه ۱۳۹۹، پس از ۹ روز بازداشت در بازداشتگاه زندان اوین، از سوی شعبه ۳ دادسرای انقلاب شهید مقدسی، با سپردن وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.

قتل هولناک نوجوان ۱۷ ساله در منطقه التیمور مشهد


نزاع مرگبار اتباع خارجی که از جشن عروسی در یکی از تالارهای مشهد آغاز و به بیرون از تالار کشیده شد، به قتل نوجوان ۱۷ ساله مهمان انجامید.