این حادثه ساعت 19:45 سهشنبه در کافهای به نام کافه چتر در شهریار، فاز یک اندیشه، شهرک مریم اتفاق افتاد. پیمان، صاحب کافه با همکاری همسرش گیتا آنجا را از حدود 8ماه قبل راهاندازی کرده بود. آنجا زیرزمینی به وسعت حدود 200متر بود و او برای هرچه زیباترشدن محیط کافه داخل آنجا را با وسایل چوبی تزیین کرده بود. در همین مدت کوتاه نام کافه چتر در شهریار پیچیده بود و مشتریان زیادی پیدا کرده بود و همه درباره آن صحبت میکردند. سهشنبه شب اما تولد گیتا بود و پیمان میخواست شبی بهیادماندنی برای او رقم بزند. آن شب او، کیان و پرهام، پسرهای 3و 6سالهاش را هم به کافه آورده بود و از یکی از دوستانشان هم دعوت کرده بود تا به کافه برود. او برای جشن تولد علاوه بر کیک، چند بادکنک هلیومی هم سفارش داده بود و همهچیز برای رقم خوردن شبی به یادماندنی برای این خانواده آماده بود.
بازی آتشین
هنوز جشن تولد شروع نشده بود. بچهها در محیط کافه مشغول بازی بودند. مشتریان زیادی هم در آنجا حضور نداشتند. یکی از بچهها یک فندک دستش گرفته بود و به دور از چشم پدر و مادرش مشغول بازی با آن بود. درست در همین لحظات بود که وقتی فندک روشن شد شعله آتش به وسایل تزیینی گرفت و ناگهان شعلهور شد. هرچند ابتدا آتش محدود بود اما وجود وسایل تزیینی چوبی در کافه باعث شد در یک چشم بهم زدن بخشی از کافه که در نزدیکی پلهها و در ورودی بود شعلهور شود. با صدای جیغ و فریاد کودکان صاحب کافه و دیگران متوجه حادثه شدند. آنها با دستان خالی میخواستند آتشسوزی را مهار کنند اما شعلهها هر لحظه بخشهای بیشتری را در بر میگرفت. از طرفی چون آتشسوزی جلوی در اتفاق افتاده بود راهی برای فرار نیز وجود نداشت و همگی به سمت آشپزخانه فرار کردند و در آنجا پناه گرفتند. هنگام وقوع این حادثه علاوه بر پیمان و همسر و 2فرزند خردسالش، یکی از دوستان آنها و 2 فرزندش و کارگر کافه حضور داشتند. آنها صحنهای را که به چشم میدیدند باور نمیکردند و فریاد میکشیدند و کمک میخواستند.
جدال با آتش
خیلی زود دود این آتشسوزی فضا را پر کرد و مردم برای کمک به حادثهدیدگان کافه، خود را به آنجا رساندند. در همین لحظات بود که نخستین گروههای امدادی از آتشنشانی و اورژانس و هلال احمر خود را به آنجا رساندند. شعلههای آتش بهطور کامل کافه را در بر گرفته بود و زبانه میکشید. وسعت آتشسوزی به حدی بود که اگر آتشنشانان تأخیر میکردند ممکن بود به طبقات بالای این ساختمان که مسکونی بود سرایت کند و حادثه ابعاد گستردهتری پیدا کند. در این شرایط بود که آتشنشانان عملیات اطفای حریق را آغاز و در عین حال تلاش کردند برای نجات افراد گرفتار در کافه به کانون حادثه نفوذ کنند. وجود وسایل چوبی که از آن برای تزیین کافه استفاده شده بود هر لحظه آتش را شعلهور میکرد و در این شرایط کار برای آتشنشانان دشوار بود. با وجود این دقایقی بعد آتشنشانان موفق شدند آتشسوزی را بهطور کامل مهار کنند.
جشنی که عزا شد
وقتی آتشنشانان قدم در کافه گذاشتند تقریبا همهچیز در آنجا سوخته بود. آنها خود را به بخش انتهایی یعنی آشپزخانه رساندند و با یک فاجعه مواجه شدند. در آنجا پیکر 8نفر که در کافه حضور داشتند روی زمین افتاده بود. هرچند هیچکدام دچار سوختگی شدیدی نشده بودند، اما بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که همه دچار دودگرفتگی شدهاند. وقتی امدادگران اورژانس یک به یک آنها را معاینه کردند معلوم شد 7نفرشان بر اثر استنشاق دود دچار خفگی شدهاند. در این بین اما پرهام، پسر 3ساله صاحب کافه هنوز نبض داشت. در این شرایط بود که او پس از انجام اقدامات درمانی در کوتاهترین زمان ممکن به بیمارستان منتقل شد اما ساعتی بعد خبر رسید که او نیز جان خود را از دست داده تا شمار قربانیان آتشسوزی در کافه چتر به 8نفر افزایش پیدا کند.
علت حادثه بادکنک نیست
حمید رضا دمرچیلو، رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری شهریار که از لحظات اولیه وقوع این حادثه خود را به آنجا رسانده بود و فرماندهی عملیات را برعهده داشت درباره این حادثه میگوید: ساعت ۱۹:۴۵ سهشنبه بعد از اعلام وقوع این حریق به آتشنشانی، 20نیروی عملیاتی از 2ایستگاه همراه با 5خودرو خود را به محل حادثه رساندند. آتش بخشهای زیادی از آنجا را فرا گرفته و در حال گسترش بود. از سویی اطلاعات اولیه نشان میداد که افرادی در کافه حضور داشتند که با وجود اینکه 3نفر توانسته بودند خودشان را از آنجا نجات دهند اما 8نفر دیگر در میان شعلههای آتش جانشان در خطر بود. او در ادامه میگوید: آتشنشانان در کوتاهترین زمان ممکن آتش را مهار کردند اما متأسفانه در این حادثه 7نفر شامل صاحب کافه، همسرش و پسر 6سالهشان همراه با یکی از دوستان آنها که با 2فرزندش به کافه آمده بودند و کارگری که در کافه کار میکرد جان خود را از دست دادند. همچنین پسر 3ساله صاحب کافه نیز به بیمارستان منتقل شد اما جانش را از دست داد.دمرچیلو درباره علت وقوع این حادثه میگوید: در سایتها و شبکههای اجتماعی دیدم که همه انفجار بادکنک هلیومی را بهعنوان علت این حادثه اعلام کرده بودند اما این خبر صحت ندارد. در اینباره اطلاعات ضدو نقیضی وجود دارد و ما توانستهایم کانون آتشسوزی را کشف کنیم اما اعلام علت اصلی آتشسوزی نیاز به ادامه کار کارشناسی و بررسیهای بیشتری دارد. او درباره اینکه چرا این آتشسوزی تلفات زیادی برجا گذاشته نیز میگوید: دیوارها و سقف کافه پر از تزیینات چوبی و گونیهای نخی و نخل بود که قدرت اشتعال زیادی دارند و همین وسایل آتش را گسترده کرد اما اینکه انفجار بادکنک هلیومی باعث آتشسوزی شده باشد جای تردید دارد و نمیتوان این موضوع را تأیید کرد.
اشکهای دوست صمیمی
گندم، یکی از دوستان صمیمی گیتا، همسر صاحب کافه چتر بود. او که یک شب قبل از حادثه برای دیدن آنها به کافه رفته بود حالا باور ندارد که دوستانش همراه با فرزندانشان قربانی حادثهای هولناک شدهاند. او درحالیکه صدایش گرفته و اشک میریزد میگوید: هنوز باورم نمیشود که گیتا و شوهرش همراه با کیان و پرهام در آتشسوزی کافه فوت شدهاند. من یک شب قبل از حادثه به آنجا رفتم و آنها را دیدم.
او ادامه میدهد: در این 7، 8ماهی که کافه چتر راه افتاده بود من مشتری ثابت آنها بودم و از همین طریق با آنها دوست شدم. این زن و شوهر برنامههای زیادی برای کافهشان داشتند و قرار بود از چهارشنبه خواننده جدیدی به آنجا بیاورند تا بتوانند مشتریان بیشتری جذب کنند اما این حادثه اتفاق افتاد و آنها بهطور خانوادگی جانشان را از دست دادند. او درباره افراد دیگری که در آنجا حضور داشتند میگوید: آنطور که من فهمیدم بهجز صاحب کافه و خانوادهاش یکی از دوستان آنها و 2فرزند خردسال وی و کارگر کافه هم جان خود را از دست دادهاند. بهجز آنها 3نفر دیگر هم در کافه بودند که بعد از آتشسوزی توانستهاند از آنجا خارج شده و خودشان را نجات دهند.
خوانندهای که نخواند
یکی دیگر از دوستان صاحب کافه چتر خواننده جوانی است که قرار بود از چهارشنبه شب در آنجا برنامه اجرا کند اما این آتشسوزی مرگبار باعث شد او هرگز در آنجا برنامهای اجرا نکند. خواننده جوان که هنوز مرگ دوستش را باور ندارد در اینباره میگوید: خواننده قبلی کافه چتر چند وقتی بود که دیگر به آنجا نمیرفت. یک روز پیمان که از مدتها قبل با من دوست بود تماس گرفت و دعوت کرد تا برای اجرای برنامه به کافه چتر بروم. من هم قبول کردم و دوشنبه شب به آنجا رفتم و قول و قرارهایمان را گذاشتیم. قرار بود من از چهارشنبه شب کارم را در آنجا شروع کنم اما سهشنبه شب فهمیدم که کافه آتش گرفته و پیمان و اعضای خانوادهاش و چند نفر دیگر در آنجا جانشان را از دست دادهاند.
حادثه به روایت دادستان
ساعتی پس از آتشسوزی مرگبار در کافه چتر، برخی سایتهای خبری در گزارشهای خود مدعی شدند که علت وقوع حادثه انفجار بادکنکهای هلیومی است. ادعایی که روز گذشته از سوی دادستان شهریار رد شد و او گفت که در بررسی صحنه آتشسوزی بهنظر بادکنک هلیومی وجود نداشته و آتشسوزی بهعلت دیگری رخ داده است. حمید عسگریپور در اینباره به ایرنا گفت: عملیات اطفای حریق و انتقال اجساد آتشسوزی رستوران چتر شهر اندیشه شهرستان شهریار تا ساعت۱۱ سهشنبه ادامه داشت و متوفیان برای کشف علت فوت به پزشکی قانونی منتقل شدند. او ادامه داد: نخستین افرادی که موضوع انفجار بادکنک هلیومی را مطرح کردند، نیروهای اورژانس هستند اما اکنون تنها اطلاعات قطعی در اختیار داریم این است که آتشسوزی بهعلت خفگی بر اثر استنشاق گازهای سمی و دود است. با این حال بررسی دقیقتر صحنه وقوع حادثه میتواند جزئیات بیشتری در اختیار ما قرار دهد و از همین رو نمیتوان با قطعیت درخصوص وجود و انفجار بادکنک هلیومی بهعنوان علت حادثه نظری داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر