درباره من

عکس من
فعال مذهبی/ فعال سیاسی / فعال حقوق بشر / فعال حقوق کودکان ونوجوانان /فعال حقوق زنان / فعال حقوق ادیان/ فعال حقوق زندانیان /

۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

ماهنامه حق ما انسانها چاپ 30 اردیبهشت 1401

 ماهنامه سیاسی و اجتماعی

حق ما انسان ها

 

نشریه مستقل هواداران حقوق بشر

 

سال سوم شماره سی ام – اردیبهشت  1401 / می 2022

ما هواداران مستقل حقوق بشر، خواهان احترام به حقوق ذاتی (حقوقی که در زمان زایش همراه ماست چون نفس کشیدن، دیدن، شنیدن، رشد، احساسات و ... ) و شهروندی (وظیفه جامعه برای امکان رشد حقوق ذاتی چون امنیت زندگی، رفاه، بهداشت، آموزش، پرورش و...) انسان ها هستیم.

برای آگاهی در زیر کنوانسیون‌ حقوق‌ کودک(مصوب‌ نوامبر ۱۹۸۹) را اعلام می کنیم


بخش‌ ۱

ماده‌ ۲۵

 کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ حق‌ کودکی‌ که‌ توسط‌ مقامات‌ ذیصلاح‌ به‌ منظور مراقبت‌، حفاظت‌ و یا بهداشت‌ جسمی‌ و روحی‌ به‌ خانواده‌ یا مؤسسه‌ای‌ داده‌ شده‌ است‌ را جهت‌ انجام‌ بررسی‌ دوره‌ای‌ نحوه‌ رفتار با کودک‌ و بررسی‌ دوره‌ درمان‌ ارائه‌ شده‌ برای‌ کودک‌ و تمام‌ وضعیتهای‌ مربوط‌ به‌ نگهداری‌ وی‌ را به‌ رسمیت‌ می‌شناسد.

ماده‌ ۲۶

کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ حق‌ برخورداری‌ از امنیت‌ اجتماعی‌ من‌جمله‌ بیمه‌ اجتماعی‌ را برای‌ تمام‌ کودکان‌ به‌ رسمیت‌ می‌شناسند و اقدام‌ لازم‌ را جهت‌ دستیابی‌ به‌ تحقق‌ کامل‌ این‌ حق‌، مطابق‌ با قوانین‌ ملی‌، به‌ عمل‌ خواهند آورد.

این‌ مزایا در صورت‌ مقتضی‌ می‌بایست‌ با توجه‌ به‌ منافع‌ و شرایط‌ کودک‌ و اشخاصی‌ که‌ مسئولیت‌ نگهداری‌ وی‌ را به‌ عهده‌ دارند و نیز هر گونه‌ ملاحظه‌ دیگری‌ مربوط‌ به‌ کاربرد این‌ مزایا در جهت‌ منافع‌ کودک‌ در اختیارشان‌ قرار گیرد.

معرفی ناقضان حقوق بشر

تهیه وتنظیم : آذر ارحمی

نام و نام‌خانوادگی:

 سیدعلی خامنه‌ای

زندگی‌نامه:

سیدعلی خامنه‌ای متولد ۱۳۱۸ در مشهد، دارای تحصیلات حوزوی‌ است.

مسئولیت‌ها:

ـ عضو شورای انقلاب اسلامی از دی ۱۳۵۷ تا تیر ۱۳۵۹

ـ معاونت امور انقلاب وزارت دفاع

ـ سرپرستی سپاه پاسداران از ۳ آذر ۱۳۵۸تا ۵ اسفند ۱۳۵۸

ـ امام جمعه تهران

ـ نماینده مجلس شورای اسلامی از اسفند ۱۳۵۸ تا مهر ۱۳۶۰

ـ رئیس جمهور از مهر ۱۳۶۰ تا خرداد ۱۳۶۸

ـ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از بهمن ۱۳۶۶ تا خرداد ۱۳۶۸

ـ رهبر جمهوری اسلامی از خرداد ۱۳۶۸ تا کنون

موارد نقض حقوق بشر:

ـ تعطیلی دانشگاهها و حوادث خونبار پس از آن

سید علی خامنه‌ای به عنوان عضو شورای انقلاب در تعطیلی دانشگاه‌ها و حوادث خشونت‌بار در دانشگاه‌ها و اخراج دانشجویان مخالف جمهوری اسلامی (موسوم به انقلاب فرهنگی) نقش مهمی ایفا کرده است.خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه ۲۹ فروردین ۱۳۵۹، دانشجویان مخالف را تهدید و زمینه سرکوب آنها را فراهم کرد:« این گروه‌هایی که در دانشگاه‌ها لانه کرده‌اند و علیه حکومت اسلامی در حال ضربه زدن هستند باید دانشگاه‌ها را تخلیه بکنند. اگر این مراکز که مراکز فسادی شده است را به صاحبان اصلی آن یعنی ملت برنگردانند، این ملت خود خواهد رفت و این مراکز را پاسداری خواهد کرد.»پس از نیمه‌تمام‌ماندن و به خشونت کشیده‌شدن سخنرانی هاشمی رفسنجانی در ۲۶ فروردین ۱۳۵۹ در دانشگاه تبریز، دانشجویان پیرو خط امام دانشگاه تبریز را به تصرف خود درآوردند و خواهان خروج دانشجویانی که «چپ‌گرا» و «ضد انقلاب» نامیده می‌شدند از دانشگاه شدند. در ۲۹ فروردین ۱۳۵۹، اعضای شورای عالی انقلاب پس از برگزاری جلسه‌ای با روح‌الله خمینی، برای تعطیلی دفاتر گروه‌های سیاسی در دانشگاه مهلت قانونی مقرر کرد و از ۱۵ خرداد ۱۳۵۹دانشگاه‌ها تعطیل اعلام شدند. این تعطیلی دانشگاه‌ها، سرآغاز «انقلاب فرهنگی» محسوب می‌شود که تعطیلی دانشگاه‌ها به مدت بیشتر از دو سال و اخراج صدها تن از استادان و هزاران تن از دانشجویان دگراندیش و مخالف را در پی داشت.

به دنبال این اتفاق، در برخی از دانشگاه‌ها از جمله دانشگاه جندی شاپور اهواز، سپاه پاسداران و مقامات منصوب از سوی خمینی دستور کشتار دانشجویان را دادند. منصور اصل شرحانی، فعال سیاسی سابق که شاهد وقایع دانشگاه جندی شاپور بوده در شهادتی نزد عدالت برای ایران آغاز آن وقایع را چنین به یاد می‌آورد:دو روز قبل از جریانات دانشگاه،]احمد[ جنتی آمد نماز جماعت‌اش را جلوی دانشکده ی کشاورزی اجرا کرد. می خواستند دانشکده را ببندند قادر نبودند. بعد پشت تلویزیون و رادیو این اعلام را داد که آی ملت برسید که این کمونیست و بی دین ها دارند قرآن را می سوزانند. بیایید کمک کنید. بدترین صحنه هایی که من آنجا دیدم این بود که مردم بومی که اصلا از دانشگاه دور بودند، مردم که یک عمر سینه زده برای امام حسین و فکر می‌کنند کمونیست یعنی خدا نیست، خب این ها را سوار وانت هایشان می‌کردند می‌آوردند در دانشگاه. همه‌شان با چماق آماده بودن و می‌زدند. غلامرضا بقایی، دانشجوی اخراجی و شاهد وقایع خونبار دانشگاه جندی شاپور در نامه‌ای به عبدالکریم سروش، از اعضای ستاد انقلاب فرهنگی شرح مفصلی از آن وقایع را داده است. وی از جمله درباره هجوم نیروهای “حزب‌اللهی به رهبری احمد جنتی، در روز ۲ اردیبهشت به دانشگاه و اشغال دفاتر سازمان های دانشجویی و سیاسی می‌نویسد: ” تا به‌خود بیاییم از میان نخل ها، از پشت دیواره های سبز و آشنای شمشادها، از پشت بام های کمین کرده، از حد فاصل ماشین های پارک شده، شلیک شقاوت آغاز شد به دانشجویانی که در خانه ی خویش و در اطراف دفتر دانشجویان پیشگام تجمع کرده بودند. بعد از یک واکنش غریزی در دفاع از خود و با دستان خالی، دانشجویان غافلگیر شده از هر طرف می دویدند و دنبال پناهی و جان پناهی می‌گشتند. عده ای از پشت نخلستان ها خود را به کناره های رود کارون که در انتهای شهر دانشگاهی واقع شده است، رساندند. اما گویی مهاجمان کمین کرده در میان نخل ها، قبلا محلهای فرار را پیش بینی کرده بودند. راه بر دانشجویان بستند. گروه بیشماری در این مسیر یا با گلوله یا با ساتور و دشنه از پای درآمدند. در انتهای این مسیر و در کناره ی رودخانه کارون، «قصابخانه» ی اهواز واقع ست و از قضا در روزهای بعد از فاجعه برخی از کارکنان همین قصابخانه اجساد گلوله خورده و دریده شده ی دانشجویان را از آب می گیرند. چند نفر؟ نه آن روز و نه اکنون و بعد از ۲۳ سال، کسی نمی داند… ولی تردیدی ندارم زنده هستند کسانی همانند من که آن روز با چشم خود دیدند که چگونه سینه «طاهره حیاتی» ی چهارده ساله، «دانش آموز پیشگام» یکی از دبیرستان های اهواز با قمه ی یکی از اوباشان دریده شد ..

بسیاری از فعالان سیاسی و دانشجویی در جریان این حمله و در روزهای پس از آن دستگیر، شکنجه و زندانی و کشته شدند. تعدادی از آنان را به تالار شهرداری اهواز بردند و در آن‌جا زندانی کردند. در روز ۴ اردیبشهت ۱۳۵۹، در مقابل خواسته دانشجویان برای آزاد شدن،آتش را به روی آنان گشودند و حداقل دو تن از آنان در اثر جراحت ناشی از تیراندازی جان باختند.

 دادگاه‌ انقلاب برای برخی از بازداشت‌شدگان حکم اعدام صادر و اجرا کرد. این دادگاه از جمله دکتر اسماعیل نریمیسا از فداییان سازمان چریک‌های فدایی خلق را “به اتهام شرکت در درگیری دانشگاه جندی شاپور و طراحی و شرکت در توطئه و فرار زندانیان از سالن شهرداری که منجر به چند فقره قتل و ضرب و جرح گردیده”، “با توجه با آن‌چه “سوابق متهم و موضع گیری در مقابل جمهوری اسلامی و شهادت شهود و مطلعین قضیه و سایر قرائن موجود در پرونده” خوانده بود به عنوان “یکی از موثرترین عوامل حادثه دانشگاه جندی شاپور اهواز و توطیئه سالن شهرداری” در ۶ تیر ۱۳۵۹ اعدام کرد.

کانون دستیاران تهران در اطلاعیه ای به تلاشهای آن کانون برای بررسی مسئله و جمع آوری مدارک بی گناهی دکتر نریمیسا و نیز تماسهای آنها با تعدا زیادی از مقامات مسئول از جمله سیدعلی خامنه  ‌ای و تقاضای آنها برای بررسی مدارک در یک دادگاه علنی اشاره کرده است.

با اعدام دکتر نریمیسا اعتراض و اعتصاب گروههای مختلف پزشکان و دستیاران در شهرهای اهواز، تهران و شیراز را در پی داشت. امام جمعه اهواز، حجت الاسلام طاهری، در اجتماع نماز وحدت کارکنان صنعت نفت این شهر گفت: “در اسلام از لحاظ کیفری بین دکتر، کارگر و روحانی هیچ فرقی نیست ضمن آنکه در شرایط مساوی از لحاظ ارتکاب گناه کیفر جرم روحانی پزشک و یا مهندس بیشتر و سنگین تر است زیرا که دانسته و عالمانه به آن اقدام کرده است.”

ـ تصویب قانون مربوط به دادسراها و دادگاه های انقلاب

سیدعلی خامنه‌ای عضو شورای انقلاب بود که آیین نامه دادسراها و دادگاههای انقلاب تصویب شد. این آیین‌نامه‌ که در قالب لایحه‌ قانونی به تصویب رسید، سرکوب مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی را دردستگاه قضایی نهادینه کرد.

ـ کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷

سیدعلی خامنه‌ای، به عنوان رئیس جمهور در کشتار هزاران زندانی سیاسی در سال ۶۷ مسئول است.

آذر ماه ۶۷، خامنه‌ای در دفاع از کشتار زندانیان سیاسی گفت:« مگر ما مجازات اعدام را لغو کردیم؟ نه! ما در جمهوری اسلامی مجازات اعدام را داریم برای کسانی که مستحق اعدامند …. این آدمی که توی زندان، از داخل زندان با حرکات منافقین که حمله مسلحانه کردند به داخل مرزهای جمهوری اسلامی …. ارتباط دارد، او را به نظر شما باید برایش نقل و نبات ببرند؟ اگر ارتباطش با آن دستگاه مشخص شده، باید چه کارش کرد؟ او محکوم به اعدام است و اعدامش هم می‌کنیم. با این مسئله شوخی که نمی‌کنیم. »کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۶۷ توسط وکلای بین‌المللیِ حقوق بشری چون جفری رابرتسون، هم‌چنین دادگاه مردمی ایران تریبیونال وسازمان دیده‌بان حقوق بشر به‌عنوان جنایت علیه بشریت به رسمیت شناخته شده‌است.

در مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷، چندین هزار زندانی سیاسی در ایران، با فتوای روح‌الله خمینی و تصمیم مقامات قضایی و اطلاعاتی اعدام شدند. تمامی آن‌ها پیش از این به مجازات زندان محکوم شده و در حال گذراندن دوران محکومیت خود بودند و دوران محکومیت برخی از آنان نیز به پایان رسیده بود.

سازمان ملل قربانیان کشتار سال ۱۳۶۷ را به‌عنوان «ناپدید شده قهری» به رسمیت شناخته‌است. به‌رسمیت شناخته‌شدن قربانیان کشتار ۶۷ به‌عنوان ناپدیدشده قهری، دولت جمهوری اسلامی ایران را بر اساس قوانین بین‌المللی موظف می‌کند که حق خانواده‌های قربانیان برای دانستن حقیقت درباره سرنوشت و محل دفن عزیزان‌شان را ادا کند و مسئولان آن را تحت تعقیب قرار دهد. از نظر حقوق بین‌الملل، ناپدیدشدگی قهری نقض مداوم حقوق بشر و یک جرم بین‌المللی است و تا زمانی که فرد ناپدیدشده پیدا، و یا سرنوشت‌اش به‌طور کامل معلوم نشود، حتی با وجود گذشت چند دهه مشمول مرور زمان نمی‌شود.

نقض حقوق بشر در دوران رهبری

طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، رهبر عالی‌ترین مقام کشور است که اختیارات فراوانی دارد. او سیاست‌های کلی نظام را تعیین و بسیاری از مسئولان ارشد را نیز منصوب می‌کند:

 رئیس قوه قضائیه ، فقهای شورای نگهبان، رئیس صدا و سیما، اعضا و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، نهادهای مذهبی، ستاد کل نیروهای مسلح، فرماندهان ارشد سپاه پاسداران،  ارتش و نیروی انتظامی و …

افزون بر این موارد، برخی از وزاری کابینه دولت مانند وزرای اطلاعات، علوم و کشور نیز با هماهنگی رهبر انتخاب می‌شوند.

بنابراین سیدعلی خامنه‌ای در همه موارد نقض حقوق بشری توسط نهادهایی مانند قوه قضائیه، وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و صدا و سیما انجام شده، هم‌دستی و مشارکتی مستمر داشته است.

ـ نقض حقوق بشر در دستگاه‌ قضائی

روسای قوه قضائیه که از ۱۳۶۸ تا کنون، از منصوبان سیدعلی خامنه‌ای بوده‌اند،  به‌طور ویژه و مستقیم در اجرای همه احکام اعدام و قطع عضو نقش داشته‌اند . از طرف دیگر طی سه دهه گذشته، دادگاه‌های انقلاب اسلامی بی‌وقفه در نقض حقوق اقلیت‌ها، کنشگران مدنی و سیاسی، روزنامه‌نگاران، وکلا، فعالان حقوق بشر و مخالفان سیاسی نقش محوری داشته‌اند.

ـ نقض حقوق بشر در نهادهای امنیتی

بازداشت‌های خودسرانه، شکنجه، پرونده‌سازی و به طور کلی نقض حقوق و حذف مخالفان سیاسی، مدافعان حقوق بشر و کنشگران مدنی رویه‌ای است که از ابتدای رهبری سید علی خامنه‌ای بدون توقف توسط نهادهای امنیتی اجرا شده است.

از ماه‌های نخستی که علی خامنه‌ای رهبری جمهوری اسلامی را بر عهده گرفت، نیروهای وزارت اطلاعات ترور تعدادی از سران  گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی را در اروپا اجرا کردند. عبدالرحمان قاسملو، شاپور بختیار، صادق شرفکندی (۱۳۷۱) و فریدون فرخزاد از جمله مخالفان سرشناس جمهوری اسلامی بودند که در اروپا  توسط ماموران وزارت اطلاعات به قتل رسیدند.

از سال‌های آغازین دهه ۱۳۷۰تا  پائیز  ۱۳۷۷ نیز ده‌ها تن از نویسندگان، روشنفکران، دگراندیشان و مخالفان سیاسی توسط وزارت اطلاعات در داخل کشور به قتل رسیدند. در این میان، قتل سعیدی سیرجانی، احمد میرعلائی، داریوش فروهر،پروانه اسکندری ، مجید شریف، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده توجهات بیشتری را به خود جلب کرد.

به دنبال افشای قتل‌های سیاسی روشنفکران و دگراندیشان در پائیز ۱۳۷۷، و به دلیل فشار افکار عمومی و رسانه‌ها، وزارت اطلاعات در ۱۵ دی‌ماه ۱۳۷۷ با انتشار اطلاعیه‌ای قبول کرد که ماموران  این وزارت‌خانه در طراحی این قتل‌ها دست داشته‌‌اند اما آن‌ها را به عنوان عوامل «کج اندیش و خودسر» معرفی کرد.

 ـ نقض حقوق بشر در صدا و سیما

روسای سازمان صدا وسیما که توسط خامنه‌ای انتخاب شده‌اند، به دلیل همکاری تنگاتنگ این سازمان با دستگاه‌های امنیتی و پخش اعترافات اجباری  در نقض جدی حقوق مشارکت نقش داشته اند. اگرچه ضبط و پخش اعترافات تلویزیونی مخالفان سیاسی یا عقیدتی با روی‌کارآمدن جمهوری اسلامی کلید خورد اما  در زمان رهبری خامنه‌ای و از اواسط دهه ۱۳۷۰خورشیدی، ساخت برنامه‌های تلویزیونی چون «هویت»، که حاصل همکاری وزارت اطلاعات، صدا و سیما و روزنامه کیهان بود، تهیه و پخش اعترافات اجباری منتقدان و دگراندیشان را به بخشی معمول در برنامه‌های صدا و سیما تبدیل کرد.

طی سه دهه گذشته بسیاری از فعالان سیاسی، نویسندگان، روشنفکران، اقلیت‌ها قومی، مذهبی، فعالان کارگری و … قربانی شکنجه‌های روحی و جسمی به منظور ضبط اعترافات در مقابل دوربین و پخش آن از صدا و سیما شده‌اند.

ـ سرکوب اعتراضات پس از انتخابات ۸۸

سیدعلی خامنه‌ای، پس از آغاز اعتراضات به نتایج انتخابات ۸۸، در خطبه‌های نمازجمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ با رد هرگونه تقلب در نتایج انتخابات، به صراحت معترضان را تهدید و فرمان سرکوب معترضان را صادر کرد.

پس از آن نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، هزاران تن از معترضان را بازداشت کردند و ده‌ها تن در خیابان و یا زیر شکنجه، در گمنامی، کشته شدند. در دادگاه‌های انقلاب نیز برای معترضان، احکام سنگین اعدام و حبس‌های طولانی‌مدت صادر شد.

در ۱۸تیرماه ۱۳۸۸، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ، تعداد زیادی از معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ را که مقابل دانشگاه تهران تجمع کرده بودند دستگیر کردند و آنان را با دستور سعید مرتضوی،

دادستان وقت تهران و معاونان او، حسن زارع دهنوی و علی‌اکبر حیدری‌فر به بازداشت‌گاه کهریزک منتقل کردند.

 محسن روح‌الامینی، امیر جوادی فر و محمد کامرانی، که هر سه در بازداشت‌گاه کهریزک زیر شکنجه کشته شدند، از جمله قربانیانی هستند که توجه رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشری را جلب کردند.

ـ نقض حقوق شهروندان بهائی

خامنه‌ای در مقام رهبر جمهوری اسلامی، با صدور فتوایی، بهائیان را «نجس» خوانده و خواستار مقابله با این آئین و پیروانش شده است.

در اسفند ۱۳۶۹، نیز سیدعلی خامنه‌ای با تایید مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی، محرومیت بهائی‌ها از تحصیل و ممنوعیت استخدام آنان در ادارات دولتی را تضمین و تثبیت کرد.

ـ سرکوب اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶

در دی ماه ۱۳۹۶، اعتراضات گسترده ای در قالب تجمعات خیابانی در بسیاری از شهرهای ایران شکل گرفت که در غالب موارد، خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی و کنار رفتن علی خامنه‌ای از قدرت بود. در برخی از شهرها، معترضان پوسترها و تمثال‌های خامنه‌ای را آتش زدند.این اعتراضات به سرعت و خشونت بسیار، از سوی نیروهای انتظامی و امنیتی سرکوب شد. هزاران نفر در سراسر ایران بازداشت شدند و گزارش‌های متعدد از شکنجه بازداشت‌شدگان منتشر شد. تعدادی از معترضان در خیابان یا در بازداشت‌گاه کشته شدند.

نام و نام خانوادگی:

لیلا واثقی

زندگی‌نامه:

لیلا واثقی متولد ۱۳۵۱ دارای مدرک دکتری اقتصاد بین‌الملل است.

مسئولیت‌ها:

– مدیرکل هماهنگی امور اقتصادی و بین الملل استان مازندران

– دبیر ستاد اقتصاد مقاومتی استان مازندران در سال ۱۳۹۴

– نماینده استان مازندران در طرح‌های اقتصادی در بنیاد علوی از ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۵

– مسئول کمیته نظارت بند ‹د› تبصره ۱۶ قانون بودجه ۱۳۹۶ (کمیته امداد و بهزیستی)

– فرماندار شهر قدس (قلعه حسن خان) از مهرماه ۱۳۹۸ تاکنون

برخی موارد نقض حقوق بشر:

۱- قتل معترضان در جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸

لیلا واثقی به عنوان فرماندار شهر قدس (قلعه حسن خان) در قتل چندین تن از معترضان در جریان اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸ مسئول است.

واثقی خود در گفت‌وگویی که روز یکشنبه ۱۰ آذر ۹۸ با روزنامه دولتی ایران داشته بر نقش و مسئولیت در صدور فرمان شلیک گلوله به معترضان در شهرستان شهر قدس (قلعه حسن خان) تاکید کرده و گفته است:«یک تعداد نیروی محدودی اینجا در فرمانداری باقی ماند و وقتی جمعیت را با آن خشم دیدند، از در ورودی فرمانداری عقب‌تر آمدند. معترضان هم در را شکستند و وارد شدند. سینه سپر می‌کردند و می‌گفتند اگر می‌توانید ما را بزنید. چون می‌دانستند نیروی انتظامی دستور شلیک ندارد، اما من این دستور را داده بودم و گفته بودم هر کسی از درِ فرمانداری وارد شد، بزنید. شخصا به نیروی انتظامی دستور دادم به افرادی که وارد فرمانداری شدند شلیک کند».

طبق گزارش رادیو فردا در جریان اعتراضات سراسری آبان ماه ۹۸، شهرستان شهر قدس غرب تهران یکی از مناطقی بود که اعتراضات در آن گسترده بوده که در نتیجه آن دست کم هشت تن از معترضان با شلیک گلوله از سوی نیروهای امنیتی و انتظامی به قتل رسیدند.

پس از آغاز اعتراضات مسالمت‌آمیز مردم در ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۸ در پی افزایش نابهنگام قیمت بنزین، نیروهای امنیتی و انتظامی با خشن‌ترین حالت ممکن با معترضان برخورد کردند؛ دهها تن را به قتل رساندند، صدها نفر را مجروح  و هزاران معترض را بازداشت کردند. همزمان با سرکوب‌ معترضان، اینترنت در ایران قطع و یا دچار اختلالات جدی شد. عدم دسترسی مردم به اینترنت، سرکوب معترضان را تسهیل کرد و موجب شده تا دهها تن در سکوت و بی‌خبری قتل عام شوند.

بر اساس آخرین گزارش سازمان عفو بین‌الملل، دست کم ۳۰۴ تن در جریان اعتراضات آبان به دست نیروهای امنیتی و انتظامی به قتل رسیده‌اند. از سوی دیگر در نهم آذرماه ۹۸ حسین نقوی حسینی، نماینده مجلس، از بازداشت حدود هفت هزار نفر از معترضان خبر داد.

ازدیاد آمارمبتلایان به ایدز

شهلا شاهسونی

اثر سیاستگزاری اشتباه جمهوری اسلامی ایران برافزایش چشمگیر آمارمبتلایان به ایدزبنا بر آمار رسمی، مبتلایان ایدز در ایران به 9 هزار و 800 تن رسیده است.

دکتر مینو محرز چهره شناخته شده کمیته کشوری مبارزه با ایدز گفت: به طور معمول هر سه ماه تعدادی بین 200 تا 300 نفر مبتلا به این بیماری در ایران شناسایی می شد، اما در سه ماه گذشته این آمار به 2 هزار و 500 نفر رسیده است. سیاستگذاران بهداشتی جمهوری اسلامی در راه مبارزه با ایدز با مخالفت مذهبیون تندرو در بدنه حکومت مذهبی ایران روبرو هستند. دکتر محرز می گوید: اگرچه تعداد مبتلایان در این زمینه ده برابر شده، اما تا سال آینده این ارقام صد برابر خواهد شد. رئیس مرکز مبارزه با ایدز وزارت بهداشت تاکید کرد که موانع بر سر راههای آموزش پیشگیری از ایدز، مهمترین علت شیوع این بیماری در ایران است. بسیاری از مذهبیون آموزشهای مرتبط با روابط جنسی را تهدیدی برای اخلاق عمومی می خوانند و برای آن مانع تراشی می کنند. متاسفانه آنان معتقا هستند که آموزش نوجوانان و آگاهی دادن به آنها نسبت به بیماری ایدز بدآموزی دارد و تبعات دیگری به دنبال خواهد داشت، به همین دلیل ترجیح می‌دهند که درباره آن حرفی نزنند، اما مسئله این است که عدم پرداختن به این بیماری خطرناک باعث می شود که نوجوانان با عدم آگاهی وارد روابط پرخطر شوند و نتیجه‌اش این است که متاسفانه آمار ایدز در میان نوجوانان نیز رشد چشمگیری داشته است، اما با این حال مسئولان بخش‌های آموزشی همواره ترجیح می‌دهند سکوت کنند و به انکار این موضوع مهم بپردازند. دبیر کمیته کشوری مبارزه با ایدزهم از آن بعنوان بمب ایدز یاد کرد، چرا که آمار ثبت مبتلایان به این بیماری مرگبار در سه ماهه گذشته به ناگاه ده برابر رشد کرده است. افزایشی که هر چند ناگهانی به نظر می رسد، اما هم در اظهار نظرهای کارشناسان و هم در گزارشهای سازمان بهداشت جهانی، پیش از این به آن اشاره شده بود. سیاستگذاران بهداشتی جمهوری اسلامی که در راه مبارزه با ایدز با مخالفت مذهبیون تندرو در بدنه حکومت مذهبی ایران روبرو هستند، به رغم این که سالانه یک میلیارد تومان برای مبارزه با این بیماری در اختیار دارند، اما تا کنون نتوانسته اند در مقابل رشد این بیماری به توفیقی دست پیدا کنند و عملا پیش بینی های کارشناسان، گام به گام به واقعیت بدل شده است. آنها معتقد بودند که راه انتقال این بیماری در ایران، آرام آرام از ترکیبهای آلوده به روابط جنسی تغییر خواهد کرد. آمار کنونی نشان می دهد که سی درصد از مبتلایان اخیر از راه تماسهای جنسی به این بیماری مبتلا شده اند. این آمار پیش از این کمتر از 5 درصد بود. دکتر محرز حال با پیش بینی تازه ای بار دیگر زنگ خطر را به صدا درآورده است. او می گوید: اگرچه تعداد مبتلایان در این زمینه ده برابر شده، اما تا سال آینده این ارقام صد برابر خواهد شد. او نیز چون بسیاری از کارشناسان بهداشتی معتقد است که آمار ابتلا به ایدز به شکل تصاعدی افزایش خواهد یافت. هم اکنون با توجه به آمارهای رسمی، نزدیک به ده هزار بیمار مبتلا به ایدز در ایران شناسایی شده است. اما چنانکه معاون وزارت بهداشت گفته بود، سازمان بهداشت جهانی برای این آمار ضریبی از خطا را محاسبه کرده و در آمار این سازمان تعداد مبتلایان به ایدز در ایران بیش از 50 هزار نفر ذکر شده است. بنا به خواست کارشناسان بهداشتی، آموزشهای مرتبط با روابط جنسی از دوره دبیرستان می بایست در ایران آغاز شود. اما بسیاری از مذهبیون این آموزشهای پزشکی را تهدیدی برای اخلاق عمومی می خوانند. رییس اداره کنترل ایدز و بیماری‌های آمیزشی وزارت بهداشت گفت : حدود 70 درصد از مبتلایان کشور از ابتلای خود به این بیماری آگاهی ندارند.مهار همه گیری ایدز با اطلاع رسانی، پیشگیری، تشخیص زود هنگام ، درمان و حمایت از مبتلایان شعار امسال بیماران ایدز در کشور است.  حدود 35 تا 40 درصد از زنان باردار ویروس را می توانند در طول بارداری و شیردهی به فرزند خود منتقل کنند اما اگر خانم باردار مبتلا،  تحت مراقبت های پزشکی قرار گیرد این خطر به 2 درصد و حتی کمتر از آن کاهش پیدا می کند. همان طور که گفتیم مشکل اساسی آن دسته از افراد مبتلا هستند که از بیماری خود بی اطلاع اند .رییس اداره کنترل ایدز و بیماری‌های آمیزشی وزارت بهداشت متذکر شد : شیوع مصرف مواد محرک مانند شیشه در کشور رو به افزایش است یکی از ویژگی های مخرب این مواد محرک بروز آسیب های جنسی در جامعه هست و از طرفی آگاهی در رابطه با سلامت جنسی و باروری در جامعه از سطح پایینی برخوردار است و از آن بدتر جوانان و نوجوانان اطلاعات را از کانال های نامعتبر دریافت می کنند لذا همین مسئله باعث بروز مشکلاتی دیگر شده و همچنین عدم آگاهی در بحث انتقال جنسی یکی از دلایل گسترده و مهم این بیماری تلقی می شود. موضوع دیگر در رابطه با جوانان و نوجوانان است چرا که این قشر جوان جامعه بیشتر در معرض خطر قرار دارند لذا جوانان باید دقت داشته باشند در خصوص خود مراقبی در برابر گرایش به آسیب های اجتماعی و همچنین ابتلا به بیماری های گوناگون آمیزشی اطلاعات و مهارت های خود را بالا ببرند از طرفی نقش والدین در کسب این مهارت ها بسیار حائز اهمیت است چرا که کسب مهارت ها از جمله عزت نفس ، قاطعیت و نه گفتن ، کنترل اضطراب ، تصمیم گیری و … به دست والدین بهتر و اساسی تر شکل می گیرد .راه های انتقال ایدز مشخص است چرا که فقط با خون وفراورده های آن، تزریق مشترک، مادر به جنین و جنسی قابل انتقال است. به عبارتی دیگر هر گاه خون فردی آلوده به ویروس باشد در صورتی که به خون فرد دیگری وارد شود می تواند بیماری را انتقال دهد ، یکی دیگر از راه های شایع انتقال بیماری روابط جنسی نامطمئن است. ترشحات جنسی در فردی که ویروس HIV وارد بدنش شده و آلوده به این ویروس است در صورتی که وارد مخاط تناسلی فرد سالم گردد می تواند باعث انتقال ویروس شوند. توجه کنید این خطر برای همه افراد وجود دارد مثلا اگر مردی اعتیاد تزریقی داشته باشد و از آن طریق آلوده به ویروس HIV شده باشد، همسر وی نیز هنگام تماس جنسی می تواند به این ویروس آلوده شود .به گفته او ایدز یک بیماری مزمن عفونی است و اگر فرد مبتلا تحت مراقب و درمان قرار گیرد یک زندگی عادی مانند سایر افراد جامعه خواهد داشت و همچنین از نظر پیشگیری اصول ساده ای دارد چرا که ما در بین بیماران زوج های زیادی را داریم که یکی از طرفین مبتلا و دیگری سالم است و طی گزارشات مشکلی برایشان بوجود نیامده و فرد سالم هم اکنون سلامت خود را حفظ کرده است. همه این موارد ذکر شده برمیگردد به رعایت ، پیشگیری ،آگاهی و البته مصرف داروها که باعث می شود حجم ویروس در بدن فرد مبتلا کاهش پیدا کند و همچنین با رعایت سلامت جنسی درصد ابتلا بسیار کاهش میابد .متاسفانه شرایط در ایران دشوار است، در زمینه پیشگیری، از یک طرف آموزش های مناسب به مردم به خصوص قشر نوجوان و جوان جامعه داده نمی شود، بلکه از سوی دیگر با توجه به تصویب طرح جوانی جمعیت و فرزندآوری، امکان دسترسی عمومی به وسایل پیشگیری از بارداری، که همزمان از ابتلا به بیماری های مقاربتی و ویروسی جلوگیری می کنند، بسیار سخت شده است. لازم بذکر است که در پی تصویب این طرح استفاده از وسایل پیشگیری نیاز به نسخه پزشک دارد وبعلاوه خرید وسایل پیشگیری گرانتر شده و این موضوع سبب شده مردمی که از مشکلات اقتصادی به دلیل ناکارآمدی دولت در رنج هستند، از وسایل پیشگیری کمتر اسلفاده کنند و در نتیجه آمار ابتلا به بیماری های ویروسی چون ایدز و هپاتیت و همچنین بیماری های مقاربتی افزایش چشمگیری یابد. وضعیت کودکان کار و ابتلای آنها به بیماری‌های عفونی شدید مانند ایدز و هپاتیت “بسیار تکان‌ دهنده” است در تحقیقی که روی هزار کودک کار و برای شناسایی میزان ابتلا به “اچ آی وی” انجام شده است، بررسی بر روی کودکان ۱۰ تا ۱۸ ساله نشان داده که ۵ درصد آنها به ایدز مبتلا بوده و اغلب‌شان نیز بیماری هپاتیت داشته‌اند. مینو محرز این آمار را “وحشتناک” خوانده است. دکتر محرز تاکید کرده که آزمایش انجام شده مربوط به 1395 سال پیش است و دوباره باید تحقیق جدیدی انجام گیرد: مسلما آمار ابتلای این کودکان بسیار فراتر رفته است. برخی از کودکان مورد مطالعه در تحقیق یاد شده، اعتیاد هم داشته‌اند. در هر حال پاک کردن صورت مسئله ایدز در سال‌های گذشته، موجب شرایط کنونی شده است، ما می‌توانستیم به راحتی پیشگیری را انجام دهیم و این آمار رو به افزایش را شاهد نباشیم. البته باید اضافه کرد که آمار اعلام شده مبتلایان ایدز در سراسر کشور واقعی نیست و آن چیزی که وزارت بهداشت می‌گوید با واقعیت بسیار متفاوت است. معضل ایدز صرفا جنبه بهداشتی ندارد و مشکلات اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی به گسترش این معضل دامن می‌زند. برای حل مشکلات در هر زمینه ای احتیاج به متخصصین آن جامعه است که بر پایه دانش و تجربیات شان برای برطرف کردن مشکل تلاش کنند اما متاسفانه در جمهوری اسلامی ایران افراد تصمیم گیرنده بدون کمترین آگاهی در تمامی امور دخالت می کنند و بنابراین شاهد وضعیت اسفبار کنونیدرکشورهستیم.

زن، نبود حق انتخاب، بارداری اجباری

رزا جهان بین

براساس “طرح افزایش نرخ باروری و پیشگیری از کاهش رشد جمعیت کشور” که کلیات آن سوم تیرماه سال 1400 به تصویب مجلس شورای اسلامی ایران رسید، “سقط جنین، عقیم‌سازی، وازکتومی، توبکتومی و هرگونه تبلیغات درباره کاهش فرزندآوری” ممنوع است و برای متخلفان مجازات دو تا پنج سال زندان تعیین شده است و این در حالیست که زنان سال‌هاست سلب قدرت تصمیم‌گیری در مورد بدن خود را از طریق قوانین مربوط به حجاب، ازدواج و سقط جنین تجربه می‌کنند و وارد کردن مردان به دایره باید و نبایدها در خصوصی‌ترین اموری که به بدن زن معطوف می‌شود، موجی از واکنش‌ها را نسبت به ممنوعیت وازکتومی به راه انداخته است. وزارت بهداشت ایران به‌تازگی با ارسال بخشنامه‌ای به مناطق عشایری ارائه وسایل پیشگیری از بارداری در این مناطق را ممنوع کرده است و این در حالیست که زنان زیادی از بین عشایر برای دریافت چنین وسایلی به خانه‌های بهداشت مراجعه می کردند و حال این موضوع سبب فشار روانی زیادی بر زنان عشایر و درماندگی آنها شده است.  بر اساس آمارهای رسمی اعلام‌شده در ایران، درصد مشارکت مردان در پیشگیری از بارداری بسیار اندک است و بار اصلی این امر بر عهده زنان است و درک این شرایط در محیط های به‌شدت مردسالار که زنان به خاطر آنکه شوهرانشان به آنها اجازه مراجعه به بیمارستان را نمی‌دهند، چاره‌ای جز زایمان در چادر و مناطق صبع‌العبور ندارند، به مراتب دشوارتر است که طبیعتا چنین زنانی از نظر بهداشتی در شرایط بسیار سخت و ناامن و غیربهداشتی قرار می‌گیرند. زنان عشایر و روستایی که معمولا در سن پایین ازدواج می‌کنند، علیرغم اجبار به کار و فعالیت زیاد روزانه، ناگزیر به بارداری و فرزندآوری هستند؛ مسئله‌ای که باعث فشار روحی بر آنها شده و همچنین افزایش موارد خودکشی و خودسوزی در بین آنها گشته است و حال چنین طرح هایی نیز مشکلات را برایشان دو چندان خواهد کرد.محمداسماعیل مطلق، مدیرکل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت به تازگی اعلام کرد که کمتر از سه درصد مردم از اقلام پیشگیری از بارداری استفاده می‌کنند. آموزش‌های لازم به مردان، سهم آنان را در پیشگیری از بارداری بالا می‌برد و بر دیدگاه‌های جنسیتی که مانع مشارکت آنها می‌شود، غلبه می‌کند. این دورنمای مثبت برای افزایش مشارکت مردان در پیشگیری از بارداری با قوانین جدیدی که نه تنها آموزش و تبلیغ را ممنوع می‌کند، بلکه معدود روش‌های پیشگیری از بارداری برای مردان را مشمول مجازات حبس می‌کند، سرابی بیش نخواهد بود و زنان را بیشتر از قبل، در معرض فشار برای انتخاب و اجرای روش‌های پیشگیری از بارداری قرار خواهد داد.  علاوه بر نقض حقوق شهروندی زنان و مردان در رابطه با تصمیم‌گیری درباره فرزندآوری، آنچه در تصویب و اجرای چنین قوانینی اهمیت دارد، تاثیر مستقیم آن بر مرگ و میر زنان از طریق افزایش بارداری‌های ناخواسته و سقط جنین است. براساس جدیدترین آمار وزارت بهداشت، سالانه بین ۱۵۰ تا ۳۵۰ هزار مورد سقط جنین منجر به مرگ در ایران ثبت می‌شود. محمد اسلامی، مشاور فنی دفتر سلامت خانواده وزارت بهداشت نیز خرداد ماه امسال درنشست ارتقای نرخ باروری گفت که بین سال‌های 1386 تا 1391 دست‌کم ۲۱ درصد از مرگ و میر مادران به دلیل بارداری ناخواسته بوده است و در عین حال، به دلیل غیرقانونی بودن سقط جنین در ایران آمار دقیقی از بارداری‌های ناخواسته‌ای که منجر به سقط جنین می‌شود، وجود ندارد و همچنین مشخص نیست چه میزان از سقط جنین‌هایی که مرگ مادر را در پی نداشته، به سلامت زنان آسیب وارده کرده است. علاوه بر این، زایمان‌های متعدد، نگذاشتن فاصله لازم بین زایمان‌ها و بارداری در سنین پایین یا بالا از جمله نتایج استفاده نکردن از وسایل پیشگیری از بارداری هستند که آمار مرگ و میر مادران را افزایش می‌دهند.اکنون به نظر می‌رسد با سیاست‌های جدید دولت و مجلس شورای اسلامی ایران در خصوص ممنوعیت تبلیغ برای پیشگیری از بارداری، علاوه بر افزایش بی‌رویه جمعیت، محدودیت هرچه بیشتر زنان در زندگی اجتماعی و شخصی به دلیل فرزندآوری پیاپی و نبود قوانین برابرخواهانه حمایتی، باید نگران سلامت زنان و افزایش آمار مرگ و میر آنها نیز باشیم که این مسئله و دخالت در حوزه زندگی اشخاص و مسائل خصوصی شهروندان و تصویب قوانینتبعیضآمیز علیه زنان مغایر است با ماده 2 و 12 از اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون منع خشونت علیه زنان.   

پوتین کیست؟

امیرحسین کریمی

پوتین برای حفظ منافع کشورش و بازگرداندن این کشور از هم فروپاشیده به قدرت گذشته و پایان بخشیدن به هرج و مرج، تلاش‌های فراوان کرد و بی تردید نام او در ردیف یکی از رهبران بزرگ و خدمتگزار روسیه ثبت خواهد شد. پوتین ورزشکار، با سواد، روشنفکر و سیاست‌مداری کم نظیر است. من روسیه‌ی پیش از فروپاشی و پس از فروپاشی را خوانده‌ام و متوجه شدم که پوتین چه خدمات شگرفی برای مجد و عظمت روسیه انجام داده است. او تمامی فرصت‌هایی که می‌توانست ایران را در منطقه قدرتمند و باثبات و ثروتمند  نماید، از بین برد. از ضعف مسئولان و توهمات و خودبزرگ بینی‌های ایشان، بهره‌های وافری برد.     او با ایجاد انحراف در افکار سیاسی دولت‌مردان جمهوری اسلامی، آنان را به بی‌راهه هدایت کرد و اجازه نداد ملت ایران از فرصت‌های پیش آمده برای آبادی و رفاه و آسایش خود بهره ببرد.  او از جمهوری اسلامی به عنوان ابزاری علیه آمریکا و غرب استفاده کرد و در تمامی تعاملات سیاسی از برگ ایران برای منافع ملی کشور  خود استفاده کرد.  پوتین هیچ‌گونه امتیازی و خدمتی به ایران و ایرانی نکرد و تنها از منویات و خواسته‌های پوچ و تو خالی کوتوله‌های احمق سیاسی در ایران حمایت کرد تا هر قدر می‌توانند فریاد ‘مرگ بر آمریکا’ بزنند.  او با اسراییل که به زعم جمهوری اسلامی، دشمنی خیالی نامیده می‌شد، بهترین روابط سیاسی را برقرار کرد و با ایجاد توازن قوا در سوریه به دریای مدیترانه راه یافت.  وی با یک دست به اسرائیل اجازه داد که پایگاه‌های جمهوری اسلامی را ویران و نیروهای ایرانی را قتل عام کند و با دست دیگر به رهبر ایران قرآن اهدا می‌نمود و ابراز دوستی می‌کرد و از ایدئولوژی اسلامی آنان در فتح جهان دفاع می‌کرد، در حالی که مسلمانان کشور خود را در چچن قتل عام و سرکوب و نابود می‌نمود. پوتین با وعده‌های پوشالی سهم 50 درصدی دریای مازندران را از تصرف ایران خارج و به ایرانیان تبسم تحویل می‌داد. پوتین راه هرگونه مذاکره ایران با قدرت‌های غربی و کشور‌های منطقه را مسدود کرد تا یک ایران ضعیف و درمانده را به آغوش بکشد. او به بهانه‌ی دفاع از برنامه اتمی ایران و ساخت نیروگاه اتمی بوشهر، میلیاردها دلار از ایران رشوه گرفت  و در نهایت سیستم اتمی ویران شده کشور خودش را بازسازی و احیا کرد. پوتین با نابودی صنعت نفت و گاز ایران و باز کردن بازار انرژی خود به اروپا، تمام دستاوردهای صنعتی ایران در پنجاه سال گذشته را نابود و بازار چین را به روی مردم ایران گشود. بی هیچ شک وتردیدی نزدیک به نیمی از ارزش صادرات ارزی روسیه با همکاری ونوکری سردمداران حکومت ایران فراهم شده است . او جلو صادرات گاز ایران به اروپا راگرفت و  روسیه را به تنها منبع صادرات گاز جهان تبدیل کرد ،کاری که تنها با نوکری وحماقت سردمداران حکومت ایران امکان پذیر شد .پوتین ایران را به سوی تحریم نفت هل داد تا تمامی سهم صادرات نفت ایران نصیب روسیه شود .یعنی ایران مهم ترین عضو اپک تمام جایگاه صادرات نفتش را ازدست داد. او از منابع مالی ایران، معادن طلای ایران، انرژی اتمی ایران، نظام دفاعی ایران و بنادر و فرودگاه‌های ایران نهایت بهره‌برداری را برد و در عوض همسو با جهان به تحریم‌های ایران رای داد و هرگز تمام قد در حمایت از ایران قدمی برنداشت، حتی در تهیه‌ی واکسن کرونا که جان میلیون‌ها ایرانی را تهدید می‌کرد و به کام مرگ فرستاد کار مهمی انجام نداد….! و تمام این قبیل اعمال، سیاست نام دارد، سیاستی کثیف که رفاه و پیشرفت کشور خویش می‌خواهد و ….. .  افشا شدن چندین مطلب مهم از گزارش شگفت انگیزی که نیویورک تایمز امروز از تعویق انتشار آن بخاطر مسائل ملی خبر داد، نشان می‌دهد که پوتین از کارت ایران به بهترین وجه برای خود در زمان ترامپ استفاده کرده است. در این گزارش آمده بود که چگونه پوتین، ترامپ را برای بیرون رفتن از برجام ترغیب کرده بود و همزمان به او اطمینان داده بود که در این مدت ایران هیچگاه نمیتواند به هیچ سلاح اتمی دست پیدا کند. این گزارش می‌گوید دلیل اطمینان پوتین نفوذ غیر قابل باور جاسوسان روسیه در بدنه سپاه پاسدارن و وزرات اطلاعات جمهوری اسلامی است که سازمانهای اطلاعاتی روسیه کاملأ بروی این دو نهاد انقلابی مهم ایران تسلط داشته و دارند. دزدیدن اطلاعات هسته ای ایران و ترور دانشمندان آن توسط اسرائیل نیز نتیجه کمکهای اطلاعاتی و نظامی روسیه با اسرائیل بخاطر این توافقات پنهانی پوتین و آمریکا بوده است. روسیه در این مدت توانسته است نه تنها پای خود را در سوریه محکم کند بلکه شریکی قابل اطمینان برای اسرائیل شود.  مرگ بر امریکا گفتیم، اما روسیه، ما را نابود کرد! مسوولین کشور مسابقه کرملین رفتن ‌گذاشتند!آیا آنجا دیکته می‌شود که، قرار است ایران قربانی شود! ما تحریم شدیم و بازارنفت را از دست دادیم، اما این روسیه بودکه ۴میلیون سهمیه صادرات نفت مارا تصاحب کرد و بلعید!

ما تحریم شدیم، ولى روسیه بازار گاز و پتروشیمی اروپا را از ما قاپید و همه را از آن خود کرد! ماتحریم شدیم، ولی روسیه برصندلی اوپک نشست و ما را از میدان به درکرد! جوانان ما در سوریه شهیدشدند و سرمایه ما به فنا رفت؛ ولی سوریه را روسیه بلعید و کنار اروپا پایگاه درست کرد و موشک قاره پیما نصب نمود! با همکاری با اسراییل و قفل کردن إس سیصد( S-300)، روسیه ما را سیبل هواپیماهای اسراییل کرد! روس حاضر نشد از ما گوجه و تربچه بخرد از ترکیه خرید تا بازار گاز ترکیه را هم ببلعد! جهانگردان او بجای فرودگاه اصفهان در فرودگاه استانبول پیاده می‌شوند چون قرار نیست دلاری درایران خرج شود! ما هنوز مرگ بر آمریکا می‌گویم، تا‌ مسوولین ما به نوبه خود سوار هواپیما شده و به مسکو روند تا عموپوتین ارشاد فرماید، برنامه بعدی جهت ویرانی ایران چه خواهد بود! اسراییل تهدید کرده که اگر حاکمان ایران شرایط اسراییل در مداکرات را امضا نکنند کلیپ سکسی یکصد نفر از مقامات سپاه و بیت رهبری با کاترین به روی اینترنت قرار میگیره !!! احتمالا در چند روز اخیر پرونده مذاکرات بسته میشه و مذاکرات وین با موفقیت اسراییلی ها  به اتمام میرسه و کاترین بلایی سر حاکمان ایران آورد که در وین روی هیچ موضوعی مکث و بحث نکنند و هر تصمیمی که تعهدی که  اسراییل به ایران دستور دهد و هرگونه توافقی را مذاکره کنندگان چشم بسته میپذیدید و احتمالا همین روزها توافق سریعا امضا میشه و تیم مداکره کننده سریع از وین برمیگردند ! کاش بجای صیانت از فضای مجازی و اینترنت ،مقداری صیانت از سکس و محافظت از بند شل تنبان یاد سران نظام میدادند که اینطور بند تنبانشان شل نباشد و حکومتشان را بخاطر فاحشه جاسوس ( پرستوی موساد)  از دست ندهند فریدمن، معتقد است، بحران اوکراین هیچ ارتباطی با اوکراین ندارد. و ریشه این بحران در آلمان است ، به‌ویژه که یک خط لوله ، آلمان را به روسیه متصل می‌کند … واشنگتن این خط لوله را به عنوان تهدیدی برای خود در اروپا می‌بیند و سعی کرده است پروژه را در هر نوبت متوقف کند. با این حال، پروژه Nord Stream به‌طور کامل عملیاتی و آماده به بهره‌برداری  است  صاحبان خانه‌ها و کسب و کارهای آلمانی منبع قابل اعتماد انرژی پاک و ارزان را در اختیار دارند،  و روسیه افزایش قابل توجهی از درآمد گاز خواهد داشت. این یک وضعیت برد برد برای آلمان و روسیه است. این درحالیست که ایالات متحده  نمی‌خواهند آلمان به گاز روسیه وابسته‌تر شود، زیرا این وابستگی منجر به توسعه  تجارت و ارتقاء اعتماد بین طرفین می‌شود و در ادامه همانطور که مناسبات گرمتر می‌شود، موانع تجاری بیشتری بین طرفین حذف می‌شود، مقررات کاهش می‌یابد، درامدهای سفر و گردشگری افزایش پیدا می‌کند و  نهایتا معماری امنیتی جدید در دنیایی که آلمان و روسیه دوست هستند و شرکای تجاری هستند، شکل می‌گیرد. در چنین  وضعیتی، نیازی به پایگاه‌های نظامی ایالات متحده و سلاح‌های دفاعی گران‌قیمت و سیستم‌های موشکی ایالات متحده نیست و نهایتا نیازی به *ناتو* هم نیست. همچنین معاملات انرژی دنیا دیگر به دلار آمریکا و ذخیره خزانه‌های ایالات متحده گره نمی‌خورد، شرکای تجاری جدید معاملات را با ارزهای خود انجام می‌دهند که منجر به کاهش شدید ارزش دلار و تغییر چشمگیر سیطره و قدرت اقتصادی امریکا می‌شود.

به همین دلیل است که دولت آمریکا  مخالف جریان است. این فقط یک خط لوله نیست، این یک پنجره به آینده است؛ آینده‌ای که در آن اروپا و آسیا به یک منطقه تجاری آزاد تبدیل شده‌اند و قدرت و رفاه دوجانبه خود را افزایش می‌دهند در حالی که ایالات متحده در خارج از آن قرار می‌گیرد. روابط گرمتر بین آلمان و روسیه  یعنی کاهش نفوذ ابرقدرت امریکا. به همین دلیل است که واشنگتن مصمم است به هر نحوی nord stram را متوقف کند. این جا است که کارت اوکراین به روی میز می‌آید. اوکراین “سلاح انتخابی” واشنگتن برای اهداف خود است. آنها باید نشان دهند که پوتین یک متجاوز غیر قابل اعتماد است. آنچه که حائز اهمیت  است، این است که روسیه از زمان انحلال اتحاد جماهیر شوروی به هیچ کشوری حمله نکرده است و ایالات متحده در مدت زمان مشابه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم  به 50 کشورحمله یا حکومت ها را سرنگون کرده است. ایالات متحده بیش از 800 پایگاه نظامی در کشورهای سراسر جهان را دا‌رد. رسانه ها به هیچ کدام از این ها نمی پردازند ، بلکه تمرکز بر “شیطان پوتین” است تا تمام اروپا را به یک جنگ خونین دیگر غرق کند. تمام این تبلیغات جنگ با هدف تحریک و تولید یک بحران ایجاد شده که با هدف تخریب و انزوا، روسیه صورت می گیرد. با این حال، هدف واقعی روسیه نیست، بلکه آلمان است.

این گزیده را از مقاله ای از مقاله مایکل هادسون در UNZ است : “تنها راهی که برای دیپلمات های ایالات متحده برای جلوگیری از خرید های اروپا، از  روسیه روی میز مانده  راهکار  نظامی است  ویکتوریا نولند، به عنوان دبیر وزارت امور خارجه،در نشست مطبوعاتی وزارت امور خارجه در تاریخ 27 ژانویه حائز نکات قابل توجهی است تیم بایدن می خواهد “پاسخ نظامی” پروژه Nordstream را متوقف کند . این بدان معنی است که با  تحریک پوتین برای فرستادن نیروهای خود در سراسر مرز شرقی درگیری اجتناب ناپذیری را بوجود بیاورد  و رسانه ها این اقدام را به عنوان یک تهدید برای همه اروپا تلقی  می کنند، و رهبران سراسر جهان پوتین را به عنوان “هیتلر جدید” محکوم خواهند کرد. این استراتژی واشنگتن به طور خلاصه است. سیاست داخلی آلمان در حال حاضر توقف نیروگاه های هسته است و در نتیجه نیاز به گاز طبیعی روسیه  دارد .

مردم آلمان هرگونه تحریم را دخالت آمریکا در مسایل داخلی خود تلقی کرده و چهره آمریکا منفورتر خواهد شد، بنابراین آمریکا برای نقشه B برنامه ریزی کرده : یک تهدید خارجی به اندازه کافی بزرگ که آلمان مجبور شود  خط لوله را مسدود کند.

 سالهاست دولت آمریکا با اجرای خط لوله گاز روسیه به آلمان مخالف است و دولت آمریکا خیلی تلاش کرد که جلوی اجرای آن را بگیرد ولی دولت آلمان مخالف بود.اما عافل از آنکه طراحی آمریکا همانگونه که او میخواست جلو نرفته و آمریکا خود دچار اختلاف گردیده و در جهان بی عملی و افول قدرتش نمایان گردیده است.

کودکان چرا آروزی مرگ می‌کنند

حمید رضائی آذریانی

ماده‌ ۲ کنوانسیون کودک به این موضوع اشاره دارد که کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ تمام‌ اقدامات‌ لازم‌ را جهت‌ تضمین‌ حمایت‌ از کودک‌ در مقابل‌ تمام‌ اشکال‌ تبعیض‌، مجازات‌ بر اساس‌ موقعیت‌، فعالیتها، ابراز عقیده‌ و یا عقاید والدین‌، قیم‌ قانونی‌ و یا اعضای‌ خانواده‌ کودک‌ به‌ عمل‌ خواهند آورد، همچنین بر اساس ماده 3 کنوانسیون کودک، کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ متقبل‌ می‌شوند که‌ حمایتها و مراقبتهای‌ لازمه‌ را برای‌ رفاه‌ کودکان‌، با توجه‌ به‌ حقوق‌ و وظایف‌ والدین‌ آنها، قیم‌ و یا سایر افرادی‌ که‌ قانوناً مسئول‌ آنان‌ هستند، تضمین‌ کنند و در این‌ راستا اقدامات‌ اجرائی‌ و قانونی‌ مناسب‌ معمول‌ خواهد گردید.

از این رو تمامی کشورهای جهان امروز، تلاش خود را بمنظور تامین آینده ای بهتر، بر تعلیم کودکان و آموزش روحی و روانی این آینده سازان خویش قرار داده اند. اما در ایران و بر اساس شواهد موجود میتوان گفت تمامی اتفاقات و اقدامات در جهتی مخالف در حرکت هستند.

کودکان در ایران تبعیضات بسیاری را تجربه میکنند. تبعیضهایی که در دوران کرونا شدت بیشتری نیز پیدا کرده است. در این روزها علاوه بر تبعیض های جنسیتی معمول سیستماتیک میان کودکان که حتی جدیدا به حذف تصویر دختران از روی کتابهای درسی نیز منجر شده است، به افزایش شکاف طبقاتی میان کودکان میتوان اشاره کرد.

جایی که مدارس و شرکت در کلاسهای درس به نوعی تبدیل به نزاع دارا و ندار شده است. در حالیکه در ماده 28 کنوانسیون کودک، به اجباری‌ و رایگان‌ نمودن‌ تحصیل‌ ابتدائی‌ برای‌ همگان اشاره شده و بر اساس هدف 4 از سند 2030 یونسکو تضمین آموزش رایگان همگانی تا دیپلم به صورت رایگان و دسترسی به آموزش های پیش دبستانی از وظایف دولت است‌ و با استناد به اصل 30 از قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی ایران دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.

علاوه بر مواردی چون فقر، بدسرپرستی، و دیگر مشکلاتی که این کودکان در خانواده و جامعه تجربه می‏کنند، تعداد بسیار زیادی از کودکان و نوجوانان از حداقل امکانات رفاهی و آموزشی بی بهره اند.

با توجه به شیوع ویروس کرونا و الزام مدارس و آموزشگاه ها به شرکت در کلاسهای آنلاین، درصد بسیار کمی از کودکان ایران توانایی و امکانات لازم شرکت در این کلاسها را دارند.

در بسیاری از استانها و مناطق محروم، کودکان دسترسی به اینترنت را ندارند و مجبور هستند کیلومترها راه‏های پرخطر و صعب العبور را پشت سر بگذارند تا به اینترنت دسترسی پیدا کنند و یا بدلیل فقر خانواده از داشتن تبلت و گوشی هوشمند بی بهره اند. این کمبودها و مشکلات باعث ناامیدی و دلسردی در کودکان کم بضاعت شده وهمین موضوع تاکنون عواقب و پیامدهای ناگواری را بهمراه داشته است.

آرمین کودک ۱۱ ساله ساکن محله جعفرآباد کرمانشاه به دلیل فقر با خوردن قرص خودکشی کرد. سید محمد موسوی زاده، دانش آموز ۱۱ ساله ساکن شهرستان دیر در جنوب استان بوشهر که در خانواده‌ای بی‌بضاعت زندگی می‌کرد، به دلیل نداشتن گوشی همراه و عدم امکان حضور در کلاس‌های آنلاین، خود را با طناب حلق آویز کرد.”یک نوجوان 15 ساله که به دلیل فقر و زندانی بودن پدرش، ترک تحصیل کرده و به کار در یک سنگ‌فروشی مشغول بود اقدام به خودکشی کرد.دختر ۱۷ ساله سقزی به دلیل فقر خانواده و عدم توانایی برای خرید جهیزیه خودکشی کرد.پرستو جلیلی آذر، دانش آموز 13 ساله پایه هشتم، در دهستان طلاتپه ارومیه، به دلیل نداشتن گوشی همراه و عدم امکان حضور در کلاس‌های آنلاین دست به خودکشی زد.

این موارد تنها گوشه ای از خودکشی‏هایی است که در این چند ماه اخیر رخ داده است. مواردی که بسیار نگران کننده بوده و نشان از رشد یاس و ناامیدی در میان کودکان و نوجوانان دارد.لازم است دولت ایران، بعنوان یکی از امضا کنندگان کنوانسیون کودک، هر چه سریعتر نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و با به حداقل رساندن اختلاف طبقاتی و فقر موجود در جامعه، این کودکان را که آینده کشور، به سلامت روحی و روانی آنها بستگی دارد از این سیاه چاله یاس و سرخوردگی نجات دهد و موجبات رفاه، آموزش مناسب و دسترسی به دیگر امکانات لازم متناسب با کودکی آنها را فراهم سازد.

 

موسسین و هیئت تحریریه: 

 

آذر ارحمی - حمید رضائی آذریانی

 

مدیر مسئول:

         

حمید رضائی آذریانی

سردبیر:

 

آذر ارحمی

تماس با ما:

 

حمید رضائی آذریانی

Tel.: +49 1781476984

Email: Hamidaria2019@gmail.com

Website: https://hoghoghebaschar.blogspot.com/

آذر ارحمی

Tel.: +49 15788102973

Email  Azarerhamie2019@gmail.com    

Website: https://haghandishan.blogspot.com/

 

 

آدرس پستی:

 

Haus-Knipp-Straße .35 

47139 Duisburg

Deutschland

 

ارزش هر شماره یک یورو

 

یادآوری:

 

- نشر هرگونه اثر، سخنرانی و اطلاعیه به معنی تائید نبوده و فقط بدلیل اعتقاد و ایمان راسخ به آزادی بیان و انتقال اندیشه می باشد.

- این نشریه با اعتقاد کامل به انتقال و گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ شده در این نشریه را بدون هیچ محدودیتی  آزاد می داند.

 

حق ما انسان ها

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر