منصور امان
استبداد حاکم در برابر خیزشهای قُدرتمند اجتماعی به سرگیجه دُچار شده و به گرد خویش می چرخد. این ادعا را واکنش آن به اعتراضات اصفهان و مجموعه اقداماتی که پس از جُمعه قیام بدانها دست زده، مُستند می کند.
یک هفته پس از زنجیره اعتراضات اصفهان، هر کس که به میدان سیاسی ج.ا بنگرد، با صحنه های آشنایی روبرو می شود؛ حرکات، گُفته ها و تدبیرهایی که زمان نه چندان درازی پیش از این در همین قالب و حتی با عبارات، کلمات و لحنی مُشابه تکرار شده اند.
رهبران و پایوران ج.ا لنگان و کف به دهان از سویی به سویی دیگر روانند تا اعتراض و نارضایتی توده را به “دُشمن خارجی” نسبت دهند، به مردُم مُعترض ناسزا بگویند، عربده بکشند و آنها را تهدید کنند. در سوی دیگر، رسانه های “نظام” در نقش سُنتی و محبوب خود به عُنوان مجرای آلوده ی پخش تبلیغات کثیف، علیه مُعترضان به هتاکی و افترا زنی مشغول شده اند و هر دو دسته یک لشکرکشی وحشیانه را در پُشت سر دارند که با کور کردن چشم، شکستن دست و پا و ریختن خون مردُم بی دفاع همراه بوده است.
این خط سیر شناخته شده ای است که رژیم ولایت فقیه همچون موش به تله افتاده در قفس، آن را از اول به آخر و آخر به اول دوره می کند بدون آنکه بتواند از حصار بگریزد. حاکمیت با این نُسخه در دست از دی ماه ۹۶ به آبان ۹۸ رسیده و از آنجا به اعتراضات به حمله موشکی به هواپیمای مُسافربری در دی ۹۸ و خیزش سیستان و بلوچستان در اسفند ماه ۹۹ لغزیده تا سپس در تابستان امسال پا بر زمین داغ اعتراضات خوزستان بگذارد و آنگاه بی واسطه در برابر خیزش زاینده رود قرار گیرد.
دور باطل دستگاه حاکم گرد راهکارهای سلبی فقط نشانه بُن بست آن در برابر نیروی اعتراضی جامعه و اراده تغییر آن که به فعل درآمده نیست، بلکه همچنین به روشنی ناتوانی رژیم ولایت فقیه از حل حتی مُوقتی و سطحی مُشکلات جامعه از یکسو و از سوی دیگر تقدُم منافع، نقشه ها و آرزوهای خود بر خواسته ها و نیازهای توده را به نمایش در می آورد.
با هر چشمی که “نظام” کور می کند و هر سینه ای که می درد، با هر دهانی که به افترا و ناسزا می آلاید و با هر حُکم ظالمانه ای که از جیفه بیرون می کشد، چشم جامعه ی به راه افتاده را به روی این حقیقت و تشخیص مسیری که باید بپیماید یعنی مسیر قیام، بیشتر باز می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر