منصور امان
تازه ترین ویژگی مُشترک خامنه ای و رییس جمهوری برزیل
ششُمین موج مرگبار کُرونا در ایران به حرکت درآمده است. ارشد ترین مقام رسیدگی به سلامت جامعه، وزیر بهداشت مُلاها، آنچنان با خونسردی این خبر را اعلام کرده که گویی یک هواشناس وزش باد موسمی را به اطلاع می رساند. این در حالی است که کارشناسان و مُتخصصان همه گیر شناسی با نگرانی نسبت به ترکیب ویروس کُرونا و فصل سرما هُشدار می دهند و در رسیدن یک موج تازه در پاییز و زمستان را به مراتب کُشنده تر و با قُدرت شیوع بیشتر طبقه بندی می کنند.
آقای عین اللهی با همان بی اعتنایی که به راه افتادن موج ششم کُرونا را اعلام می کند، به مردُم دلداری داده که فقط ایران درگیر نیست و کُل “جهان” با این مُصیبت روبرو است. او با این دُروغ ناشیانه نه تنها کوشیده بر خودداری و کوتاهی جنایتکارانه حاکمیت از حفاظت، پیشگیری و درمان شهروندان ماله بکشد، بلکه با عادی سازی و جهانی سازی موج تازه، برای جا انداختن یک فاجعه دردناک تر از پیش زمینه سازی کند.
در “دُنیا” فقط اندک کشورهایی هستند که زیر موجهای پیاپی و بی وقفه کُرونا غرق شده اند. همگی این کشورها، به جز وقوع کُشتار همگانی، با ایران یک ویژگی مُشترک دیگر هم دارند و آن حُکمرانی یک رژیم مُستبد، فاشیستی و فاسد بر آنها است. برای مثال آقای بولسونارو، رییس جمهوری برزیل را می توان با خاطر آسوده برادر عقیدتی – سیاسی آقای خامنه ای دانست. او نیز همچون ولی فقیه ج.ا ابتدا ویروس کُرونا را انکار کرد، سپس از اتخاذ تدابیر پیشگیرانه و حفاظتی علیه آن سر باز زد، بعدتر مُدعی خطرناک بودن واکسن شد و مانع واردات آن گردید و زمانی دیرتر که ایالات خود به گونه مُستقل دست به تهیه واکسن زدند، آن را بیهوده نامید و از هیچ کارشکنی و ترفندی برای اخلال در روند واکسیناسیون فرو نگذاشت. آقای بولسونارو دُرُست مانند آقای خامنه ای این رویکرد مُخرب را در همان هنگامی پیش می برد که دسته دسته مردُم این کشور به مرگی فجیع جان می سپردند و همچنان جان می دهند.
به تازگی ولی فقیه ج.ا یک ویژگی مُشترک دیگر نیز با رییس جمهوری برزیل پیدا کرده است؛ او هم مانند آقای بولسونارو در زُمره تنها رهبران کشورهایی قرار گرفته که به دلیل “نیرنگ کاری” و “کوتاهی در مهار کُرونا” با اتهام “جنایت علیه بشریت” و درخواست مُحاکمه روبرو است. آقای خامنه ای به خیال خود با دستگیری شش شهروند شُجاعی که در حال تنظیم شکایت علیه وی و رژیم اش بودند، صورت مساله را پاک کرده است. امروز اما مُطالبه پاسُخگویی حاکمیت در برابر این فاجعه ی مُتصل و فریاد دادخواهی را در هر گوشه کشور می توان شنید.
در غیاب اُرگانها و نهادهای رسمی در ج.ا که بتوانند این خواسته را در دستور کار خود قرار دهند، وظیفه جامعه مدنی چه در داخل و چه در خارج از کشور است که پرونده رهبر ج.ا و دستگاه تحت امر او را به جریان بیندازد و هم در برابر وُجدان و داوری همگانی و هم روی میز قضاوت نهادهای بین المللی به داوری و دادخواهی بگذارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر