۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۷, شنبه

کودک چوپان مفقود شده گنابادی به آغوش خانواده بازگشت

کودک چوپان مفقود شده گنابادی به آغوش خانواده بازگشت

ایسنا/خراسان رضوی فرماندار گناباد گفت: بعد از ساعت‌ها تجسس کودکی چوپان که صبح امروز در یکی از روستاهای شهرستان گناباد مفقود شده بود، با تلاش نهادهای مربوطه و اهالی محل پیدا شده و به آغوش خانواده بازگشت.

رضا نصیری در گفت‌وگو با ایسنا عنوان کرد: با تلاش نیروهای هلال احمر، نیروی انتظامی، نیروهای مقاومت بسیج و سایر نهادهای مربوطه و همچنین کمک و همکاری مردم و اهالی محل کودک چوپان مفقود شده روستای قوژد گناباد در نزدیکی فرودگاه و گرفتار در چاله‌ای آب پیدا شد.

وی در تشریح جزئیات این حادثه گفت: بنا بر گفته پدر این کودک او ساعت ۶ صبح امروز به همراه حدود ۷۰ راس گوسفند از منزل خارج شده اما ساعت هشت صبح گوسفندان به خانه بازگشتند ولی از کودک چوپان خبری نبود. با توجه به اینکه معمولا چرای گوسفندان تا عصر ادامه دارد، پدر این کودک نگران فرزندش شده و موضوع را به هلال احمر و نیروی انتظامی شهرستان اطلاع می‌دهد.

نصیری افزود: از آنجایی که شهرستان گناباد در چند روز گذشته دچار سیل شده و اطراف شهر و به خصوص اطراف این روستا چاله‌های پرآب زیادی وجود دارد و همچنین با توجه به وجود چاه‌های قنات در اطراف روستا و احتمال سقوط کودک در این چاه‌ها و چاله‌ها حساسیت موضوع بیشتر شده و علاوه بر تیم‌های امدادی هلال احمر و نیروی انتظامی نیروهای بسیج شهرستان نیز به کمک آمدند و با همراهی نیروهای اداره منابع آب و با توجه به اینکه رد پای گوسفندان تا نزدیکی چاه‌ها ردیابی شده بود، تمام چاه‌های مسیر مورد بررسی قرار گرفت.

وی ادامه داد: بعد از سه الی چهار ساعت تجسس و با توجه به اینکه سیلاب شکاف‌های عمیقی در محل ایجاد کرده بود، احتمال سقوط کودک در این شکاف‌ها و ریزش آوار قوت گرفت؛ لذا امکانات مکانیکی لازم برای بررسی این محل‌ها نیز فراهم شد. همچنین با مجوزی که از رئیس اورژانس کشور اخذ شدیم، بالگرد امدادی اورژانش هوایی گناباد نیز وارد عمل شد.

فرماندار گناباد خاطرنشان کرد: در حالی که تجسس‌ها ادامه داشت و شرایط حاکم کمی باعث ناامیدی شده بود، اهالی محل که از کوچک و بزرگ مشغول تجسس بودند، کودک را در وضعیتی که درون یک چاله آب سقوط کرده بود، پیدا کردند.

وی گفت: خوشبختانه حال کودک مساعد گزارش شده و فقط در ناحیه مچ پا دچار آسیب کمی شده است اما قرار شد وی تا ۴۸ ساعت تحت نظر پزشک هلال احمر باشد.

نصیری با اشاره به اینکه کودکانی که در این جستجو به تیم‌های امدادی کمک کردند و کودک را پیدا کردند، مورد تشویق قرا گرفتند، تصریح کرد: بنا بر بررسی‌های به عمل آمده و با توجه به اینکه کودک چوپان بنا به شرایط خانواده از تحصیل بازمانده بود، در این زمینه نیز به نهادهای مربوطه و همچنین خانواده کودک دستورات لازم داده شد تا موضوع را پیگیری کرده و شرایط تحصیل او را فراهم کنند.

فرماندار گناباد گفت: چوپانی برای کودکان و نوجوانان کاری سخت و دشوار است و هر لحظه ممکن است با مخاطرات جدی مواجه شوند؛ لذا اداره کار و امور اجتماعی و اداره بهزیستی نباید اجازه دهند کودکان وارد این مشاغل سخت شوند.

 

خشونت‌ورزی دانش‌آموزان ناشی از «رکود رشد اجتماعی» آنان است/ به دولت روحانی خطرات «تعطیلی مدارس» را هشدار داده بودیم!

خشونت‌ورزی دانش‌آموزان ناشی از «رکود رشد اجتماعی» آنان است/ به دولت روحانی خطرات «تعطیلی مدارس» را هشدار داده بودیم!

روانشناس پیشکسوت کودک و نوجوان در تشریح دلائل بروز خشونت ورزی در بین دانش آموزان پس از بازگشایی مدارس گفت: این بحران طبیعی است و ما در زمان ظهور کرونا تبعات تعطیلی مدارس را در نامه ای به وزارت آموزش و پرورش دولت قبل اعلام کردیم و هشدار دادیم لذا خشونت و ناسازگاری دانش آموزان امروزه مشخصا ناشی از رکود رشد اجتماعی آنها است!

دکتر فاطمه قاسم‌زاد، روانشناس پیشکسوت کودک و دارنده «یازدهمین مدال و نشان سلامت اجتماعی» در گفت‌و‌گو با خبرنگار اجتماعی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در تحلیل و تشریح دلائل بروز خشونت ورزی در بین دانش آموزان پس از بازگشایی مدارس در سال جدید و علت ناسازگاری آنها با معلمان و اولیای مدرسه گفت: متاسفانه قبل از دوره کرونا هم خشونت در بین دانش آموزان به ویژه در بین دانش آموزان پسر در چند سال گذشته رایج بود و شدت گرفته بود اما بعد از دوره کرونا و تعطیلی دو ساله مدارس از اخباری که من گاهی می خوانم و می شنوم انگار با شیب بسیار بیشتری شدت گرفته است.

رئیس پیشین هیئت‌مدیره شبکه یاری کودکان کار در ادامه افزود: بخش مهمی از این خشونت به واسطه حضور دانش آموزان در فضای مجازی بوده که همین حضور در فضای مجازی بیشترین لطمه را به رشد دانش آموزان وارد کرده است. چون وقتی مدت زیادی دانش آموزان با هم نباشند و مراودات اجتماعی پسندیده و رفتار خوب را با هم تمرین نکنند و موارد مثبت را از هم یاد نگیرند، رخداد چنین حوادث و تبعاتی دور از ذهن نیست و کاملا طبیعی است که انتهای چنین مواردی به خشونت های مورد بحث بینجامد.

وی با تصریح بر این نکته که خشونت ورزی و ناسازگاری دانش آموزان مشخصا به رکود رشد اجتماعی آنها برمی‌گردد؛ اضافه کرد: در دوره ای که بخاطر شیوع کرونا آموزش بصورت مجازی پیگیری می شد و دانش آموزان مدرسه نمی رفتند لطمه های زیادی به آنها وارد آمد که مقوله مورد بحث یعنی ایجاد خشونت و ناسازگاری دانش آموزان با هم یکی از موارد این لطمه هاست.

عضو سابق هیات مدیره انجمن پژوهشی و آموزشی پویا در بخش دیگری از اظهاراتش با انتقاد به تعطیلی مدارس گفت: من در ابتدای شیوع و ظهور کرونا با شبکه یاری کودکان کار همکاری داشتم و بخاطر دارم که در ابتدای ظهور کرونا و تصمیماتی که قرار بود منجر به تعطیلی مدارس شود، خیلی در مورد تعطیلی مدارس حرف داشتیم و حتی در آن زمان نامه ای به وزارت آموزش و پرورش نوشتیم و تبعات و خطرات تعطیلی کامل مدارس را تا حدی گوشزد کردیم و حتی پیشنهاد هایی را در رابطه با چگونگی آموزش حضوری در دوره کرونا که بتواند ضامن سلامت دانش آموزان باشد را مطرح کردیم. اما آموزش و پرورش در دولت گذشته می توانست با توجه به شمار دانش آموزان و امکاناتی که دولت در دستگاه های دولتی در اختیار داشت، تصمیمی بگیرد که رابطه دانش آموزان با هم و با مدرسه قطع نکند.

این روانشناس کودک و نوجوان اضافه کرد: آموزش و پرورش می توانست با تقسیم بندی دانش آموزان در بدترین شرایط کرونا و اسکان آنها در برخی مدارس غیر دولتی، باشگاه ها و سوله های مدیریت بحران و فضاهای ورزشی و سایر اماکنی که در اختیار داشت، امکان ادامه آموزش حضوری را فراهم کند و از تعطیلی مدارس جلوگیری به عمل بیاورد؛ چرا که انتظار می رفت مسئولان آموزش و پرورش بیشتر از سایر آحاد جامعه به حضور دانش آموزان در مدارس و کلاس درس واقف باشند و بدانند که تعطیلی مدارس تبعات جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت. باید ترتیبی می دادند که تعداد دانش آموزان کمتری در هر روز به مدرسه بیایند، اما نه صرفا برای درس خواندن و تکلیف حل کردن که برای این کار می توانستند از همان سامانه های درسی مانند «شبکه شاد» کمک بگیرند، با این وجود دانش اموزان فقط برای ارتباط برقرار کردن با هم به مدرسه بیایند و از حال هم با خبر شوند حتی اگر شده برای کلاس ورزش و چند ساعت کنار هم بیایند ولو در هفته تنها یکی دو روز و یا چند ساعت در هفته در کلاس های حضور داشته باشند.

وی تصریح کرد: پیشنهادی که ما در نامه به آموزش و پرورش دادیم می توانست در جلوگیری از بروز چنین مشکلاتی مثمرثمر واقع شود اما متاسفانه گوش ندادند و عمل نکردند! حتی بخاطر دارم در مورد مدارس دولتی پیشنها دادیم که از شهرداریها کمک بگیرید مثلا شهرداری کلاسهای فرهنگی هنری در هر منطقه و محله ای دارد از جمله سراههای محله که مسئولان وزارت آموزش و پرورش می توانستند با طرح مسئله بسیاری از کلاس ها را در اماکن شهرداری ها برگزار کنند که تا حدی کمبود فضای آموزشی مرتفع شود.

دارنده نشان سلامت اجتماعی ادامه داد: جای تعجب است که چرا وزارت آموزش و پرورش در تصمیم گیری که حول تعطیلی مدارس در دوره کرونا گرفت به این نکته فکر نکرد که بسیاری از دانش آموزان که در خانواده های کم‌برخوردار حضور دارند متاسفانه در فضایی بشدن تنگ و محدود و نامناسب زندگی می کنند که اساسا خانواده آنها امکان آموزش مجازی را ندارد. چنانکه در پی این تصمیم بسیاری از دانش آموزان کم برخوردار در این دوره بخاطر نداشتن گوشی و تبلت با آنتن ندادن موبایل در محل زندگی آنها مجبور به ترک تحصیل شدند که این اتفاق غم انگیزی است. با این حال دولت فعلی شایسته است تلاش خود را برای بازگرداندن این دانش آموزان به فضای درس و مدرسه معطوف کند.

استاد بازنشسته دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش به رابطه خانواده و فرزندان در دوره تعطیلات اشاره کرد؛ گفت: یکی از آسیب های دیگری که در این دوره به دانش آموزان وارد شد این بود که بسیاری از خانواده ها از عهده فرزندان خود برنمی آمدند و بجای درس و آموزش مجازی معمولا در کوچه و خیابان بودند و این موقعیتی بود که بجز آموزه های نامناسب فضای مجازی از دوستان و هم محله ای های خود برخی از اطلاعات مخرب را دریافت کنند و از این طریق هرچه بیشتر از فضای درس و مدرسه دور بیفتند و از مدرسه دلسرد شوند. در این شرایط بطور ناخودآگاه کودک و نوجوان بخاطر تنش هایی که با هم ایجاد می کنند به سمت خشونت و خشونت ورزی میل پیدا می‌کنند.

دکتر قاسم زاده متذکر شد: دانش آموزانی که درمواجهه با فضای مجازی قدرت تمیز و تفکیک خوب و بد را در حد انتظار ما ندارند، و قرار است این بستر برای آنها جای خالی مدرسه را پر کند، بر عکس نه تنها با دیدن ویدئوها و تصاویر خشن و خشونت بار که برای آنها جذابیت دارد، به سمت و سوی تصاویر و داده های ضداخلاقی هم سوق پیدا می کنند که خود این معضل به تنهایی متضمن انحراف اخلاقی دانش آموز و در مجموع طیف کودک و نوجوان خواهد شد.

مولف کتاب « آری گفتن به نیاز کودکان» ادامه داد: از طرفی خانواده ای که مثلا یک کودک و نوجوان بیش فعال دارد که با رفتارهای شیطنت آمیز در بسیاری اوقات حوصله همه را سر میبرد به یکباره با فضایی مواجه شده اند که در ایام سال تحصیلی که تقریبا نیمی از زمان بیداری دانش آموز در مدرسه سپری می شد با رویکردی جدید باید فرزند خود را تمام وقت در خانه نگهداری کند!  آنهم نه برای یک روز و یک هفته و یک ماه برای بیش از دو سال! خب این خانواده می تواند و کشش دارد که مانع بیرون رفتن و کوچه گردی فرزندش نشود؟ اگر این خانواده که در بحث ما چنین خانواده هایی فراوانند از بیرون رفتن فرزندش خوشحال باشد نباید تعجب کرد. چرا که همه یک بینش ندارند.. همه نمی توانند تربیت فرزندان خود را با خط کشی و طبق موازین انجام دهند. بنابراین در بیرون منزل هم صدها مفسده و دام برای این کودکان و نوجوانان و حتی جوانان پهن است. واقعیت این است که در این روزگار کودک و نوجوان خطرات بیشتر و جدیدتری پیش رو دارد.

وی علاوه کرد: عجیب است با اینکه بسیاری از دولتمردان صورت مسئله را می دانستند بجای حل مسئله صورت مسئله  را پاک کردند. حال سوال اصلی این است که همه می دانیم که کودک و نوجوان باید انرژی خود را تخلیه کند، حال که مدارس تعطیل بود چرا دستگاه های دیگری که وظیفه تعلیم و تربیت را برعهده دارند، کاری نکردند؟ چرا مکان های امنی را برای بازی و تفریح سالم کودک و نوجوان که تعدادشان هم کم نیست ایجاد نکردند. این کار که نیاز به بودجه نداشت. اما متاسفانه مسئولان گوش نمی کنند. من نمیدانم چرا اینقدر بهم بی اعتماد شده ایم؟ حرف من از امکاناتی نیست که در کشورهای پیش رفته وجود دارد. حرف من این است که چرا همین امکاناتی که مال بیت المال است در اختیار بچه ها قرار نمیگیرد؟ چرا یک مسئول خود را صاحب آنچه می داند که متعلق به عموم مردم است.

در نهایت همین می شود که امروز شاهدش هستیم. دختران به نحوی و پسران هم به طریقی دیگر گرفتار سیاست زدگی مسئولانی قرار گرفته اند که معنای تعهد را درک نمی کنند و این جای تاسف دارد. برای این است که پسرها خشونت شان بیشتر شده.

دکتر قاسم زاده خاطر نشان کرد: در مورد فضای مجازی کاری که باید به موازت تدریس صورت می گرفت این بود که با دانش آموزان کار شود با این هدف که در آنها مصونیت ایجاد شود. صرفا اگر از بدیهای فضای مجازی برای بچه ها بگوئیم نتیجه عکس دارد؛ چرا که بچه ها کنجکاو می شوند که از همان کاری که منع شده اند را تجربه کنند. فضای مجازی کارکردی دوگانه دارد که باید برای بچه ها تبیین و تفهیم شود. باید همه از جمله کودک و نوجوان در ابتدا با فضایی که در آینده جزء لاینفک زندگی و کار آنها می شود آشنا شوند و به معایب و محاسن این فضا واقف گردند.

این استاد برجسته روانشناسی کودک که در ایام بازنشستگی بسر می برد، با تاکید بر این نکته که ایجاد خشونت و ناسازگاری در بین دانش آموزان همان معضل ایجاد شده ای است که ما در دو سال و نیم قبل پیش بینی می کردیم و در نامه به متولیان وزارت آموزش و پرورش هشدار دادیم که متاسفانه نادیده گرفته شد، ادامه داد: اما همین نادیده انگاری موجب رخداد اتفاقات ناخوشایندی شد که همه در جریان رخداد آنها قرار دارند. با این وجود باز هم نباید کوتاهی کرد و تا حد امکان باید با این معضل علمی برخورد کرد تا انشالله موفق به حل و فصل این معضلات شویم. قضیه کاملا روشن است و نباید با رفتارهای سلبی توسط اولیای مدارس بحران را پیچیده تر کرد؛ بلکه عکس آن با اتخاذ تدابیر روشن و روانشناسانه کاری کرد که دانش آموزی که درونش پر از خشم و عصیان است، نرم و منعطف شود و از بروز رفتارهای خشن و نزاع های معمول بین دانش آموزان پرهیز کنند. لذا انتظار میرود معلمان به رغم تمام مشکلاتی که در این دوره دارند، باز سعه صدر نشان دهند و مانند یک پدر یا مادر دلسوزانه با دانش آموزان رفتار کنند. چرا که همه ما معلمان با شناخت از این مشکلات شغل معلمی را انتخاب کرده ایم و باید گاهی جور دانش آموز ناسازگار را هم کشید.

 دکتر قاسم زاده در خاتمه این گفت‌‌وگو یادآور شد: حالا که در آستانه روز معلم هستیم، ضمن تبریک به معلمان و فرهنگیان بزرگوار تقاضا دارم کمی با ملایمت بیشتر با دانش آموزان رفتار کنند و بدانند بروز ناسازگاری در دانش آموزان با هدف توهین به معلمان گرامی نیست و این بحرانی است که حاصل از تعطیلی مدارس و البته تصمیمی نابجا در دولت گذشته حول تعطیلی مدارس صورت گرفته است. گرچه در برخی موارد رفتار دانش آموزان به هیچ عنوان قابل دفاع نیست و باید خانواده ها روی چنین بچه هایی کار کنند. خانواده هایی که بیشتر از همه از کردار و رفتار بچه های خود باخبرند. بنابراین امیدوارم هرچه زودتر با تصمیمات درستی که جزء به جزء متولیان آموزش و پرورش اتخاذ می کنند هر چه زودتر خشونت درونی دانش آموزان مرتفع شود و باز در فضایی آرام اکتساب علم و دانش جاری و ساری شود.

۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۵, پنجشنبه

کودکی‌های مدفون در خیابان؛ چه بر سر کودکانِ زنان کارتن‌خواب می‌آید؟/ روشنک مهر‌آیین

کودکی‌های مدفون در خیابان؛ چه بر سر کودکانِ زنان کارتن‌خواب می‌آید؟/ روشنک مهر‌آیین

بسیاری از زنان کارتن‌خواب حتی اگر سن کمی داشته باشند، بارداری و مادرشدن را تجربه کرده‌اند. برخی از آن‌ها مادرانی‌اند که فرزندانشان را نزد خانواده‌ و اقوام جا گذاشته‌اند، بعضی نوزادان مرده به دنیا آورده‌اند و کسانی هم از سر ناچاری بچه‌هایشان را فروخته‌اند. گزارش پیش‌ رو صورت وضعیت مختصری از سرنوشت کودکان زنان کارتن‌خواب است.

پلان‌های تاریک یک زندگی

پلان اول: چشم‌هایش را که باز کرد، درد شروع شد. اول فکر کرد باز خمار شده، اما همین که خواست از زمین بلند شود، کمرش سوخت، پاهایش شل شد و زیرش را خیس کرد. تازه یادش آمد حامله است. وقتش بود؟ نمی‌دانست. دستی به شکمش مالید، بدنش منقبض و سرد شده بود، اما از درون می‌سوخت. نگاهی به اطرافش کرد. روز از نیمه گذشته و او در خرابه تنها مانده بود. کاش دیشب دردش می‌گرفت؛ حداقل بچه‌ها بودند تا کمکش کنند. به سختی از جایش بلند شد تا دنبال زری بگردد؛ آخر زری تنها کسی بود که می‌توانست بچه‌ها را زنده در بیابان به دنیا آورد.

پلان دوم: مجید سراسیمه زری را از سطل آشغالی بیرون کشید و فریاد زد: «بدو! بچه‌ی خاطره دارد به دنیا می‌آید.» هر دو دوان‌دوان به سوی خرابه دویدند. زری گفت: «تو برو دنبال وسایل. از یک جایی آب جور کن و پارچه. هرچی دستت می‌آید، هرچی فکر می‌کنی لازم است.» مجید را پس زد و با پایی که روی زمین کشیده می‌شد، خودش را به خرابه رساند.

پلان سوم: ماشین پلیس همراه با ون گشت اورژانس اجتماعی در خرابه ایستاده. مأموران دست مجید و زری را گرفته‌اند. خاطره ناله می‌کند: «نبریدش، نبریدش! قول می‌دهم ترک کنم. قول می‌دهم آدم شوم. بچه‌ی خودم است. نبریدش!» زنی که بچه را در آغوش گرفته، می‌گوید: «یا با ما می‌آیی و به کمپ می‌روی یا فقط بچه را می‌بریم.» خاطره گریه‌کنان و با فریادی خفه می‌گوید: «بچه را از من جدا می‌کنید. قبلاً هم این کار را کرده‌اید. نمی‌گذارید دستم بهش برسد. با شما نمی‌آیم. نگذارید بچه‌ام را ببرند.»

پلان چهارم: خاطره میان خونه‌آبه ضجه می‌زند. زری سیگار می‌کشد و مجید به زمین و زمان فحش می‌دهد.

روایت بالا نه قسمتی از یک فیلم‌نامه‌، بلکه زیست واقعی بسیاری از زنان کارتن‌خواب است. فقط کافی است چرخی میان کارتن‌خواب‌های زن بزنید و قصه‌هایشان را بشنوید تا این صحنه‌ها در چند قصه تکرار شود. زنان بی‌خانمان با چه مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند؟ چطور از تجاوز و خشونت جنسی در امان می‌مانند؟ اگر باردار شوند، چه می‌کنند؟ آیا امکان سقط‌جنین امن دارند؟ کودکی که به دنیا می‌آید، سالم است؟ اگر کودک بیمار باشد، اگر بمیرد، اگر زن بخواهد خودش فرزندش را بزرگ کند، چه می‌شود؟ کدام نهادها و سازمان‌ها به این مشکلات رسیدگی می‌کنند؟

مردن لحظه‌ی زاده‌شدن

سال ۱۳۹۵ بود که خبر عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب دوباره سر زبان‌ها افتاد. نهادهایی مانند شورای شهر تهران، وزارت بهداشت و بهزیستی و فعالان حقوق کودکان و زنان بی‌خانمان هرکدام موضع متفاوتی نسبت به مسئله گرفتند. قاضی‌زاده هاشمی، وزیر وقت بهداشت، عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب را منتفی دانست و بهزیستی مانند همیشه اعلام کرد توانایی قانونی و مالی برای رسیدگی به همه‌ی کودکان و زنان آسیب‌دیده را ندارد. شارمین میمندی‌نژاد، موسس «جمعیت امام علی» هم همان سال گفت روزانه سه تا چهار کودک معتاد در تهران به دنیا می‌آیند و فاطمه دانشور، رئیس وقت کمیته‌ی اجتماعی شورای شهر تهران اصرار داشت باید راه‌کاری برای جلوگیری از بارداری‌های ناخواسته زنان کارتن‌خواب اتخاذ کرد تا از به‌دنیا‌آمدن کودکان معتاد و بدسرپرست جلوگیری شود. بعد از مدتی هم این موضوع از تب‌و‌تاب افتاد و فراموش شد. حالا بعد از گذشت حدود شش سال هنوز هیچ راه‌کار موثری در این‌باره ارائه نشده و هم‌چنان زنان کارتن‌خواب کودکانی به دنیا می‌آورند و این چرخه‌ی معیوب ادامه دارد. مسائل و مشکلات نوزادان و کودکان زنان کارتن‌خواب موضوعی است که به وضعیت سلامت و بهداشت مادران آن‌ها برمی‌گردد؛ مسئولیتی که معلوم نیست دقیقاً به عهده‌ی کدام سازمان و ارگان دولتی است و فقط گاهی نهادهای مدنی با امکانات محدودشان به آن ورود می‌کنند و خدمات بهداشتی را به آسیب‌دیدگان ارائه می‌دهند.

کارتن‌خواب‌های زن مانند دیگر بی‌خانمان‌ها در ایران دسترسی به بهداشت عمومی و درمان رایگان ندارند، اگر هم گاهی خدمات بهداشتی بگیرند، از سوی مراکز محدودی مانند ان‌جی‌اوها، خانه‌های امن یا در موارد نادری مراکز بهداشت دولتی است. از آن‌جایی که این گروه از زنان در معرض تجاوز قرار دارند یا برای تهیه‌ی پول و مواد به کار جنسی روی می‌آورند، جزو گروه‌های پرخطر و در معرض بیماری‌های مقاربتی و عفونی‌اند. مثلاً ویروس اچ‌آی‌وی،  اچ‌پی‌وی، زگیل تناسلی، سرطان و عفونت رحم در میان آن‌ها شایع است؛ هم‌چنین آن‌ها مدام با بارداری‌های ناخواسته روبه‌رو می‌شوند و نوزادان و کودکان آن‌ها نیز به جز این‌که به احتمال خیلی زیاد معتاد به دنیا می‌آیند، از نظر سلامتی در وضعیتی خطرناک و شکننده به سر می‌برند. این زنان در اکثر مواقع به وسایل پیش‌گیری دسترسی ندارند و گاهی اگر هم داشته باشند به دلایل مختلف از آن استفاده نمی‌کنند. از طرفی سقط‌جنین تقریباً به دلیل غیرقانونی‌بودن، هزینه‌های زیاد و تمایل به پول‌درآوردن از کودکان برای آن‌ها غیرممکن است؛ البته در مواردی سقط‌جنین‌ خطرناک و ناامن در اثر مصرف مواد و شرایط زندگی آن‌ها رخ می‌دهد که آسیب‌های دیگری برایشان دارد.

درصد بالایی از نوزادان زنان کارتن‌خوابی که در خیابان به دنیا می‌آیند، به دلیل زایمان غیربهداشتی از دست می‌روند. بسیاری از متکدیان از جسد این نوزادان برای گدایی استفاده می‌کنند؛ همین‌طور هیچ آمار دقیقی از مرگ‌ومیر زایمان‌های خیابانی در دست نیست تا بتوان این موضوع را بررسی و آسیب‌شناسی کرد.

قاچاق کودکی

معامله‌های غیرقانونی پزشکی یکی از معضلاتی است که در نزدیکی بسیاری از بیمارستان‌های دولتی مشاهده می‌شود. خرید‌وفروش اعضای بدن، دارو، تجهیزات پزشکی و خریدوفروش نوزادان و کودکان در حکم بازار سیاه سیستم بهداشت و درمان در ایران است. زنان کارتن‌خواب از جمله کسانی‌اند که در معرض آسیب این بازار سیاه قرار می‌گیرند. آن‌ها که به صورت دائمی در وضعیت نابه‌سامان زندگی به سر می‌برند، اولین راه پیش‌ روی خود را فروش نوزاد و فرزند خود می‌بینند؛ گاهی برای تهیه‌ی پول و مواد، گاهی برای این‌که توانایی نگهداری و مراقبت از کودکشان را ندارند.

طبق گفته‌های مددکاران اجتماعی بازار سیاه خریدوفروش نوزاد که درصد بالایی از نیاز خود را از طریق زنان آسیب‌دیده مهیا می‌کند، بیش‌تر توسط قاچاقیان کودکان و اعضای بدن اداره می‌شود؛ یعنی معامله‌ها برای واگذاری کودکان به خانواده‌ا‌ی بی‌فرزند نیست، بلکه این بچه‌ها به باندهای قاچاق اعضای بدن برای کارهای آزمایشگاهی یا مافیای کودکان کار سپرده می‌شوند و در سیکل آسیب باقی می‌مانند و در بسیاری از موارد خیلی زود جان خود را از دست می‌دهند.

نوزادانی که از زنان کارتن‌خواب به دنیا می‌آیند، اگر خیلی خوش‌شانس باشند، به بهزیستی یا خانه‌های امن و ان‌جی‌او‌ها واگذار می‌شوند. در این صورت می‌توان گفت تا حدودی از خدمات بهداشتی برخوردارند یا اگر معتاد به دنیا ‌آمده باشند می‌توانند ترک کنند و سلامتی‌شان را بازیابند. در موارد نادری هم سرپرستی آن‌ها به خانواده‌ی دیگر داده می‌شود و این کودکان امکان تجربه‌کردن یک زندگی عادی را پیدا می‌کنند، اما بسیاری از آن‌ها در همان خانه‌های امن یا بهزیستی تا رسیدن به سن قانونی می‌مانند. خانه‌های امن فعال در ایران هرکدام قسمت مجزایی برای کودکان یا مادر و کودک دارند و به آن‌ها خدمات بهداشتی و آموزشی می‌دهند. اما از آن‌جایی که نهادهای فعال در این زمینه کم‌اند و امکانات قانونی و مالی محدودی دارند، نمی‌توانند همه‌ی کودکان آسیب‌دیده را تحت پوشش قرار دهند.

مادر همان خانه است

بعضی از این کودکان نیز در کنار مادر می‌مانند و گاهی هم انگیزه و امیدی می‌شوند که زن آسیب‌دیده از نهادها کمک بگیرد و تلاش کند زندگی دیگری برای خود و فرزندش بسازد، اما در برخی موارد وقتی مراجع قانونی تشخیص دهند که مادر صلاحیت نگهداری از کودک را ندارد، حتی اگر تمایل به نگهداری‌اش را داشته باشد، کودک را از مادرش جدا می‌کنند. هرچند خانه‌های امن، بهزیستی و اورژانس اجتماعی منکر این مسئله‌اند، اما در میان گزارش‌های میدانی و روایت‌های مادران کارتن‌خواب یا حتی مردان کارتن‌خواب به زور جدا‌کردن کودک از مادرش وجود دارد و خیلی از کارتن‌خواب‌ها با این صحنه روبه‌رو شده‌اند؛ مثلاً در ویدیویی که در صفحه‌ی مجازی یکی از متولیان خانه‌‌های امن منتشر شده، مأموران اوژانس اجتماعی در تلاشند زنی را که در حال شیردادن به فرزند خردسالش است، مجاب کنند تا به گرم‌خانه برود یا برگه‌ای را امضا کند که با میل شخصی خودش در خیابان مانده. جایی که فیلم قطع می‌شود، جایی‌ست که ممدکار اورژانس دست زن را می‌گیرد تا هرطور شده او را مجبور به رفتن کند. در بسیاری از این موارد اورژانس اجتماعی کودک را به زور از زن می‌گیرد و به بهزیستی تحویل می‌دهد که همین اعمال زور منجر به رفتارهای خشونت‌آمیز و در نهایت آسیب بیش‌تری به مادران کارتن‌خواب می‌شود.

از طرفی اگر این کودکان با مادرانشان در خیابان زندگی کنند، مانند مادرانشان امکانات بهداشتی ندارند، در معرض سوءتغذیه و بیماری‌های گوناگون قرار می‌گیرند و سرنوشت نامعلومی خواهند داشت.

با توجه به این‌که آمار موثقی درباره‌ی تولد نوزادان معتاد در ایران وجود ندارد و فقط ستاد مبارزه با مواد مخدر گاهی اطلاعاتی ضدونقیض منتشر می‌کند، نمی‌توان گزارش دقیقی از وضعیت آن‌ها به دست آورد، اما این نوزادان که تعداد بسیاری از آن‌ها مادران کارتن‌خواب دارند، به جز بیماری‌های حاد تنفسی، قلبی و نارسایی عصبی و مغزی بعد از تولد دچار «سندروم محرومیت از مواد» می‌شوند. تشنج، تب، تعرق و افزایش ضربان قلب علائم این سندروم است که به علت نرسیدن مواد مخدر به بدن نوزاد بروز می‌کند و موجب بی‌قراری و گریه‌های غیرطبیعی آن‌ها می‌شود؛ هم‌چنین آن‌ها میلی برای شیرخوردن ندارند که همین موضوع آن‌ها را در معرض سوءتغذیه قرار می‌دهد. این شیرخواران از بدو تولد نیاز به مراقبت ویژه‌ی پزشکی دارند تا وضعیت جسمی‌شان به حالت عادی بازگردد. از آن‌جایی که هیچ آمار و اطلاع‌رسانی دقیقی در این حوزه وجود ندارد، برخی مددکاران کودکان آسیب‌دیده گمان می‌کنند بیش از هفتاددرصد آن‌ها هیچ خدمات پزشکی‌ای دریافت نمی‌کنند و اگر بتوانند زنده بمانند، از بدو تولد اعتیاد دارند؛ بنابراین بسیاری از این بچه‌ها از سیکل اعتیاد بیرون نمی‌آیند و همان الگوی زندگی والدینشان را ادامه می‌دهند که این الگو یکی از عوامل مؤثر در بی‌خانمانی و کارتن‌خوابی است.

کارتن‌خوابی هم امنیتی است

افزایش فقر، خشونت، بی‌خانمانی و گسست فرهنگی و نسلی در جامعه عوامل تأثیرگذار بر کارتن‌خوابی‌اند، اما گذشته از دلایل ساختاری که هرکدام نقش ویژه‌ای بر این پدیده‌ی اجتماعی دارند، مواجهه با آن مسئله‌ای در خور تأمل و سؤال است. این‌که چرا بسیاری از کارتن‌خواب‌ها نمی‌خواهند به چرخه‌ی عادی زندگی بازگردند، به برخورد حکومت و جامعه با آن‌ها نیز برمی‌گردد. حاکمیت نه‌تنها در ارائه‌ی خدمات حمایتی به این گروه ناتوان است، بلکه با برخورد امنیتی در این زمینه اجازه‌ی مطالعه، بررسی و شناخت این پدیده را نمی‌دهد و با توزیع مواد مخدر بین آن‌ها و برخورد خشونت‌آمیز به این مسئله دامن می‌زند.

گزارش مختصری که درباره‌ی مصائب کودکان زنان کارتن‌خواب خواندید، به علت همین برخورد امنیتی نتوانست از اطلاعات و آمار مستند و مطالعه‌شده در این زمینه استفاده کند. اکثر مددکاران اجتماعی یا مدیران خانه‌های امن به خاطر فشار امنیتی حاضر به گفتگو و دادن اطلاعات در این زمینه نشدند. فشار بر خانه‌ها‌ی امن و تهدید به تعطیلی و بی‌خانمان‌شدن دوباره‌ی افراد تحت پوشش منجر شده این نهادها در فضایی بسته و سخت و بدون امکانات به کار خود ادامه دهند؛ حتی مطالعه‌ی میدانی درباره‌ی کارتن‌خوابی می‌تواند تبعات امنیتی برای روزنامه‌نگار یا پژوهش‌گر داشته باشد. برای دسترسی به اطلاعات و آمارهای سازمان‌های دولتی و حکومتی نظیر اورژانس اجتماعی باید از سد حراست و احراز هویت رد شد که برای یک روزنامه‌نگار یا پژوهش‌گر مستقل غیرممکن است. حاکمیت یا کارتن‌خوابی را انکار می‌کند یا با اجرای طرح‌های ضربتی مدت کوتاهی این افراد را با خشونت و شکنجه در گرم‌خانه‌ها و کمپ‌های ترک اعتیاد نگه می‌دارد و باز به خیابان بازمی‌گرداند.

دانش آموزان در دوره کرونا دچار افت شدید تحصیلی شده اند

دانش آموزان در دوره کرونا دچار افت شدید تحصیلی شده اند

یک پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش گفت: دانش آموزان در دوره کرونا دچار افت شدید تحصیلی شده اند که این مسئله باعث کسب نتایج ضعیف در آزمون‌های بین المللی از جمله تیمز و پرلز می‌شود.

بهنام بهراد گفت: دانش آموزان ما در دوره همه گیری کرونا دچار افت شدید تحصیلی شده اند که نتایج آن در سنجش‌های بین المللی منعکس خواهد شد.

به گفته این کارشناس آموزش و پرورش قبل از همه گیری کرونا ایران در سنجش‌های بین المللی مثل آزمون تیمز و پرلز جزو کشور‌های ضعیف بودیم اما عملکرد رو به رشدی داشتیم که البته با شروع همه گیری کرونا وضعیت نامناسب‌تر هم شد.

آزمون تیمز و پرلز، به نوعی محک ارزیابی نظام‌های آموزشی در کشور‌ها و میزان موفقیت نظام آموزش و عملکرد آن است و به صورت بین المللی برگزار می‌شود.

بهراد گفت: شروع دیر هنگام آموزش حضوری نسبت به کشور‌های دیگر، نبود دسترسی به آموزش مجازی در اوایل کرونا، نبود پلتفرم مناسب آموزش مجازی و نبود آمادگی آموزش مجازی از جمله عواملی است که در بررسی‌ها نشان می‌دهد باعث افت شدید دانش آموزان شده است.

به گفته این پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش برای جبران افت دانش آموزان بهتر است از کلاس‌های خارج از برنامه مدرسه  استفاده شود تا کمبود ساعت‌های آموزش جبران شود و همچنین با سنجش و گروه بندی  دانش آموزانی که با افت شدید روبرو هستند این عقب افتادگی را جبران کرد.

بهراد گفت: اگر مشکل افت دانش آموزان جبران نشود، دانش آموزان دچار افت شدیدتری می‌شوند که نمی‌توان جبران کرد.

استرس و افسردگی بارداری مانع رشد شناختی کودک می شود

استرس و افسردگی بارداری مانع رشد شناختی کودک می شود

مطالعات نشان می دهد افزایش اضطراب، افسردگی و استرس زنان در دوران بارداری، ویژگی های کلیدی مغز جنین را تغییر داده که متعاقباً رشد شناختی فرزندان را در ۱۸ ماهگی کاهش می دهد.

به گزارش خبرنگار مهر به نقل از ساینس دیلی، بر اساس یک مطالعه جدید، این تغییرات همچنین باعث افزایش رفتارهای درون گرایانه و بی نظمی می‌شود.

یافته‌ها همچنین نشان می‌دهد که پریشانی روانی مداوم پس از تولد نوزاد ممکن است بر تعامل والدین و کودک و رفتار نوزاد تأثیر بگذارد.

این اولین مطالعه‌ای است که ارتباط مهمی را بین تغییر رشد مغز جنین درون رحم و پیامدهای رشد شناختی بلندمدت برای جنین‌هایی که در دوران بارداری در معرض سطوح بالایی از استرس سمی قرار دارند روشن می‌کند.

هنگامی که جنین‌ها در رحم بودند، محققان تغییراتی را در عمق و حجم هیپوکامپ سمت چپ مشاهده کردند که می‌تواند مشکلات رشد عصبی را که پس از تولد مشاهده می‌شود توضیح دهد.

هنگامی که این کودکان به نوزادانی نوپا تبدیل می‌شوند، ممکن است مشکلات اجتماعی-عاطفی مداومی را تجربه کنند و در برقراری روابط مثبت با دیگران، از جمله مادرشان، مشکل داشته باشند.

برای تأیید بیشتر این موضوع، مطالعات آینده با حجم نمونه بزرگ‌تر که مناطق و جمعیت‌های بیشتری را منعکس می‌کند، مورد نیاز است.

«کاترین لیمپروپولوس»، سرپرست تیم تحقیق، در این باره می‌گوید: «با شناسایی زنان باردار با سطوح بالای پریشانی روانی، پزشکان می‌توانند نوزادانی را که در معرض خطر اختلالات عصبی بعدی قرار دارند و ممکن است از مداخلات زودهنگام و هدفمند بهره ببرند، تشخیص دهند.»

محققان برای تعیین کمیت استرس مادر، اضطراب و افسردگی قبل از تولد، از پرسشنامه‌های خودگزارش‌شده معتبر استفاده کردند. حجم مغز جنین و چین خوردگی قشر جنین از تصاویر سه بعدی بازسازی شده به دست آمده از اسکن MRI اندازه گیری شد. کراتین مغز جنین و کولین با استفاده از طیف‌سنجی تشدید مغناطیسی پروتون اندازه‌گیری شد. رشد عصبی کودک ۱۸ ماهه با استفاده از مقیاس‌ها و ارزیابی‌های معتبر اندازه گیری شد.

هنوز کرونا تمام نشده مدارس بازگشایی شده است/ والدین نگران هستند

هنوز کرونا تمام نشده مدارس بازگشایی شده است/ والدین نگران هستند

هنوز کرونا تمام نشده مدارس بازگشایی شده است/ والدین نگران هستند

نماینده مردم شیراز در مجلس گفت: هنوز کرونا تمام نشده مدارس بازگشایی شده است و والدین نگران هستند.

به گزارش خبرنگار مهر، علیرضا پاک فطرت نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی ظهر امروز (سه شنبه ۲۳ فروردین ماه) در نشست علنی مجلس طی تذکری شفاهی خطاب به وزیر کشور گفت: تذکر من مبنی بر عدم نظارت بر مرزهای کشور است. چرا باید اتباع کشورهای دیگر به راحتی از مرزهای ما عبور کرده و وارد کشور شوند و حتی خود را به راحتی به پایتخت برسانند.

وی تصریح کرد: به نظر می‌رسد وزیر کشور باید در سه ماهه آینده این موضوع را ساماندهی کرده و اجازه داده نشود حتی یک فرد خارجی بدون مجوز وارد کشور شود.

پاک فطرت ادامه داد: تذکر بعدی من خطاب به وزیر صنعت، معدن و تجارت در زمینه اقلام خوراکی مورد نیاز مردم است که قیمت آنها هر هفته تغییر می‌کند و هر هفته که برای خرید به بازار می‌رویم با تغییر قیمت‌ها مواجه می‌شویم. این نشان می‌دهد دولت نظارتی روی بازار ندارد.

نماینده مردم شیراز در مجلس خطاب به وزیر بهداشت گفت: وزارت بهداشت باید نظارت بیشتر و بهتری بر اقلام خوراکی داشته باشد چرا که آمار انواع سرطان‌ها در کشور ما بالا رفته و دلیل آن نیز مصرف بیش از پیش مواد اولیه ناسالم در تولید خوراکی هاست.

پاک فطرت همچنین خطاب به وزیر نیرو درباره خشکسالی بیان کرد: وزارت نیرو باید برنامه ریزی دقیقی برای تابستان داشته باشد تا با قطعی آب و برق به ویژه در استان‌های جنوبی کشور مواجه نشویم در غیر این صورت حتماً در فصل گرما به مشکل برخواهیم خورد.

وی همچنین خطاب به رئیس جمهور و رئیس سازمان بهزیستی و دیگر مسئولان حوزه بانوان بی سرپرست و بدسرپرست خاطرنشان کرد: انتظار داریم مجموعه دولت در این زمینه برنامه ریزی بهتری داشته باشد. چرا که مشکلات بانوان روز به روز بیشتر شده و هیچ کسی هم در این زمینه پاسخگو نیست.

پاک فطرت خطاب به وزیر آموزش و پرورش گفت: هنوز کرونا تمام نشده مدارس بازگشایی شده است و والدین نگران هستند.

وی درباره لغو حضور اجباری در مدارس خواستار رسیدگی از سوی وزیر آموزش و پرورش شد.

۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۴, چهارشنبه

معمای مرگ هولناک دختر 5 ساله زن و شوهری که اختلاف دارند/ جسد کودک، کنار کیسه زباله بود؟

معمای مرگ هولناک دختر 5 ساله زن و شوهری که اختلاف دارند/ جسد کودک، کنار کیسه زباله بود؟
معمای مرگ هولناک دختر 5 ساله زن و شوهری که اختلاف دارند/ جسد کودک، کنار کیسه زباله بود؟

ساعت۲۴-روز جمعه 9 اردیبهشت ، مأموران بیمارستان امام حسین(ع) تهران، از مرگ مشکوک دختری 5 ساله در بیمارستان خبر دادند.با اعلام این خبر، بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی بیمارستان شدند. با حضور در بیمارستان آنها با جسد دختر 5 ساله در حالی مواجه شدند که آثار کبودی و سوختگی روی دست و پایش به چشم می‌خورد، همچنین معاینات اولیه نشان می‌داد دخترک قربانی آزار و اذیت شده است.

روز جمعه 9 اردیبهشت ، مأموران بیمارستان امام حسین(ع) تهران، از مرگ مشکوک دختری 5 ساله در بیمارستان خبر دادند.با اعلام این خبر، بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی بیمارستان شدند. با حضور در بیمارستان آنها با جسد دختر 5 ساله در حالی مواجه شدند که آثار کبودی و سوختگی روی دست و پایش به چشم می‌خورد، همچنین معاینات اولیه نشان می‌داد دخترک قربانی آزار و اذیت شده است.
بررسی‌ها نشان می‌داد که دخترک شب قبل از مرگ به خاطر ضربه مغزی به بیمارستان منتقل شده و بعد از حدود 12 ساعت جان خود را از دست داده است.
در تحقیقات، مادر دخترک گفت: با همسرم اختلاف داشتم و بعد از مدتی تصمیم گرفتیم جدا از هم زندگی کنیم. مدتی به شهرستان رفتم و بعد هم به پردیس آمده و خانه‌ای در آنجا اجاره کردم. چهارشنبه گذشته همسرم مقابل خانه‌مان آمد و با التماس به من گفت دلش برای دخترمان تنگ شده و از من خواست اجازه بدهم بچه را ببیند، من هم بچه را به همسرم دادم و دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه فردای آن شب که برای گذاشتن زباله از خانه خارج شدم از دیدن بدن نیمه جان دخترم که کنار زباله‌ها افتاده بود شوکه شدم. دخترم بی‌هوش و خونین روی زمین افتاده بود، فورا او را به بیمارستان منتقل کردیم اما بیمارستان پردیس گفت حالش وخیم است و بچه را به تهران منتقل کردیم.
با توجه به اظهارات زن جوان، بازپرس جنایی دستور بازداشت پدر دخترک را صادر کرد. با دستگیری مرد جوان، او منکر ماجرا شد و گفت: مدتی است که از همسرم جدا زندگی می‌کنم و در این مدت متوجه شدم که همسرم با پسر جوانی ارتباط دارد آن مرد به همسرم پیشنهاد داده بود دخترمان را به بهزیستی تحویل دهد تا با هم زندگی جدیدی آغاز کنند. آنها بچه‌ام را کشته‌اند و برای من پاپوش درست کرده‌اند.
به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت، مرد جوان به‌عنوان نخستین مظنون پرونده در اختیار کارآگاهان آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۳, سه‌شنبه

یک جوان اهل بخش “سرو” از توابع ارومیه با هویت حبیب حاتمی سینا آبادی ۱۸ ساله روز چهارشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ در اثر انفجار مین به شدت مجروح شد.

منابع هه‌نگاو در ارومیه گزارش داده‌اند که این جوان ۱۸ ساله از ناحیه دو دست و چشم به شدت مجروح شده و جهت مداوا به بیمارستان “خمینی” در ارومیه منتقل شده است. وضعیت جسمانی وی وخیم گزارش شده است.

حبیب حاتمی سینا آبادی اهل روستای “کوران” در حالی که در نزدیکی روستای “نوجوان” مشغول چرای دام بوده دچار این حادثه شده است.

گفتنیست که منطقه مرزی سرو با کشور ترکیه مرز مشترک دارد و انفجار این مین‌ها هیچ ارتباطی با جنگ ۸ ساله ایران و عراق ندارد و احتمالاً مین‌هایی باشند که طی سال‌های اخیر توسط سپاه پاسداران و برای مبارزه با احزاب کُردستانی کاشته است.

لزوم حمایت از دختران با شرایط ویژه و زنان معتاد از سوی زنان

لزوم حمایت از دختران با شرایط ویژه و زنان معتاد از سوی زنان

معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری گفت: همچنین افراد معتاد، دختران با شرایط ویژه باید مورد حمایت و بازپروری قرار گیرند به همین دلیل می‌خواهیم به طور خاص بانوان وارد میدان شوند.

به گزارش خبرگزاری مهر، انسیه خزعلی چهارشنبه شب در نشست صمیمی با خیران اضافه کرد: دنبال این هستیم دستورالعمل‌هایی برای اصلاح مشکلات خیران داشته باشیم چون تمرکز ما روی خانواده‌ها و زنان است. به این مساله باور داریم که زنان محور خانواده‌ها هستند و اگر سلامت جسمی و روحی زنان تأمین شود سلامت جامعه تضمین می‌شود.

وی ادامه داد: متأسفانه در بازدیدهای استانی با آسیب‌های زیادی در حوزه زنان مواجه هستیم، زنان بی سرپرست، بدسرپرست و زنان زندانی که گرچه تعداد زنان زندانی سه درصد کل زندانیان است اما این تعداد هم زیاد است، چون محور و کانون خانواده هستند و باید از آنها حمایت شود.

خزعلی افزود: اگر به فرزندانی که مادرانشان در زندان هستند توجه نشود ممکن است به بزه‌های جامعه آلوده شوند، همچنین افراد معتاد، دختران با شرایط ویژه باید مورد حمایت و بازپروری قرار گیرند به همین دلیل می‌خواهیم به طور خاص بانوان وارد میدان شوند و گروه‌هایی تشکیل شود تا از این افراد حمایت شود.

معاون رئیس جمهور تصریح کرد: البته که حمایت مالی تنها نباید مد نظر باشد، بلکه حمایت تربیتی، معنوی و پشتیبانی مدنظر باشد، در بحث مشاوره نیز نیاز به همکاری همه شما خیران داریم چون به عنوان نمونه مشاوره حقوقی برای کسانی که نمی‌توانند وکیل بگیرند و واقعاً بی گناه هستند.

وی خاطرنشان کرد: برای کسانی که رقم بدهی آنها کم است و در زندان هستند باید فکری کرد تا حدی که امکان دارد همه کمک کنند تا حمایت شوند.

معاون رئیس جمهور افزود: فرزندان بهزیستی، زنان سرپرست خانوار و بدسرپرست باید حمایت شوند و اشتغال برای آنها یا فرزندانشان ایجاد کنیم و درخواست داریم سرمایه‌گذاری شود برای کارآفرینی و تا چهار سال همراهی کنیم تا بتوانند روی پای خود باشند.

خزعلی ادامه داد: مساله اشتغال بسیار مهم است باید این موضوع به صورت جدی دیده شود تا برای افراد نیازمند فرصت شغلی ایجاد شود.

معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری گفت: کار خیر را به کمک مالی منحصر نکنیم. در این مدت با بسیاری از آسیب‌ها، کمبودها و نقصان‌ها مواجه شدیم که با کمک مالی شاید جبران نشود، نیازهای فرهنگی، تربیتی، اخلاقی حقوقی، اجتماعی و نیازهایی که دلگرمی و پشتوانه داشتن یک زن را و اینکه به خانواده تکیه کند و تنهایی او را جبران کند همه اینها را از شما خیران می‌خواهیم تا بتوانیم قدمی را در راه رفع بخشی از این کمبودها، نقص‌ها و نداشتن‌ها برداریم تا جامعه بهتر و زیباتری داشته باشیم.

ورامین نیازمند اردوگاه دانش آموزی است

ورامین نیازمند اردوگاه دانش آموزی است
ورامین نیازمند اردوگاه دانش آموزی است

ورامین- امام جمعه ورامین با تاکید بر اینکه آموزش و پرورش نقش بسزایی در حوزه تعلیم و تربیت دارد گفت: ورامین نیازمند اردوگاه دانش آموزی است.

به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله سید مرتضی محمودی ظهر پنجشنبه در دیدار با مدیرکل آموزش و پرورش شهرستان‌های استان تهران که در بیت ایشان برگزار شد، اظهار داشت: خصلت دنیا فریب دهنده است، هر کس که در این دنیا بی نیاز باشد مصون از گناه است، مردم در این دنیا آرامش لازم و کافی را ندارند، نباید خود را فراموش کنیم، باید در مسیر حق قدم برداریم.

وی ادامه داد: نباید فریب مال دنیا را بخوریم، نباید فریب پست و مقام را بخوریم؛ در راستای خدمت به مردم قدم برداریم و رضایت خدا را مد نظر قرار دهیم.

نماینده ولی فقیه در شهرستان ورامین افزود: آموزش و پرورش باید در راستای خدمت به مردم و تعلیم و تربیت فرزندان مردم حرکت کنند؛ آموزش و پرورش نقش بسزایی در حوزه تعلیم و تربیت دارد.

محمودی یادآور شد: دشت ورامین با جمعیت ۱۲۰ هزار نفری در حوزه دانش آموز نیازمند اردوگاه دانش آموزی است، باید این اردوگاه راه اندازی شود.

امام جمعه ورامین بیان کرد: دانشگاه فرهنگیان پسرانه از مطالبات مردم ورامین است، ورامین در گذشته مرکز تربیت معلم پسران را داشته ولی متأسفانه تعطیل شده و نباید این منطقه فاقد دانشگاه فرهنگیان پسرانه باشد.