۱۴۰۰ مهر ۲۶, دوشنبه

اکثریت مردم قدرت خرید کالای دست دوم را هم ندارند

اکثریت مردم قدرت خرید کالای دست دوم را هم ندارند
نایب رییس اتحادیه سمساران و امانت‌فروشان اظهار داشت:‌ به علت کاهش قدرت خرید، مراجعه برای خرید کالای دست دوم هم بسیار کم شده است. ولی در مورد جهیزیه دیده می‌شود که اقلام زیادی از جهیزیه را از واحدهای صنفی سمساری و فروشندگان کالای دست دوم خریداری می‌کنند.

به گزارش ایلنا، حسین حیدرآقا در مورد آخرین وضعیت صنف سمساران اظهار کرد: صنف سمساران رو به گذشته دارد و بیشتر مربوط به اجناس دست دوم، کهنه و مستهلک است. با تغییر نسل بیشتر واحدهای صنفی به جای این کار رو به فروش کالای استوک و رده‌دار آورده یا امانت‌فروشی می‌کنند. بنابراین دیگر سمساری به آن معنا وجود ندارد، اتحادیه سمساران نیز از نظر تعداد اعضا سیر منفی دارد. ممکن است کارهایی را انجام دهند که تا حدی نزدیک به سمساری است اما با وجود اینکه جواز برای سمساری است اما کار در عمل تا حدی متفاوت است.

وی افزود: با وضعیت فعلی حاصل از کرونا، تورم و گرانی همه کسبه در همه اصناف به مشکل برخورده‌اند. اینطور نیست که به علت گرانی همه به سمت لوازم دست دوم رو بیاورند چراکه این کالاها هم به فروش نمی‌رسد. کسی که جنسی دارد سعی می‌کند آن را تعمیر کند تا اینکه بفروشد.

نایب رییس اتحادیه سمساران و امانت‌فروشان در ادامه خاطرنشان ساخت: به علت کاهش قدرت خرید، مراجعه برای خرید کالای دست دوم هم بسیار کم شده است. ولی در مورد جهیزیه دیده می‌شود که اقلام زیادی از جهیزیه خود را از واحدهای صنفی سمساری و فروشندگان کالای دست دوم خریداری می‌کنند. حتی برای خرید جهیزیه دست دوم هم قدرت خرید وجود ندارد، خرید جهیزیه حتی دست دوم شاید حدود 100 میلیون تومان پول بخواهد.

New Title

سبقت قیمت ویلا‌ در شمال کشور از نرخ مسکن پایتخت

سبقت قیمت ویلا‌ در شمال کشور از نرخ مسکن پایتخت
مقایسه قیمت ویلا در شمال ایران با ترکیه

ارزش ویلا‌های چالوس و نوشهر در تابستان امسال تقریبا با خانه‌های مناطق ۱۸ و ۲۰ تهران برابر بود و برای خرید یک متر ویلا در رامسر باید به‌طور متوسط ۱۸ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان پول خرج کنید

ارزش یک ویلا در شمال کشور تقریبا با یک خانه در منطقه ۱۹ یا ۱۲ تهران برابر است. همچنین با نصف پول مورد نیاز برای خرید خانه‌ای در منطقه پنج پایتخت به‌عنوان منطقه محبوب‌ خریداران مسکن می‌توانید ویلایی در شهر رامسر خریداری کنید. بررسی اطلاعات منتشر شده از سوی سایت دیوار نشان می‌دهد تابستان امسال رامسر، چالوس، نوشهر، تنکابن و بندرانزلی به‌ترتیب گران‌ترین ویلا‌های شمال کشور را در خود جا داده‌اند. برای خرید هر مترمربع ویلا در رامسر باید به‌طور متوسط ۱۸ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان پول داشته باشید. متوسط قیمت ویلا در چالوس، نوشهر، تنکاین و بندانزلی هم به‌ترتیب متری ۱۵، ۱۴، ۱۱.۵ و ۱۱ میلیون تومان است. به این ترتیب ویلا‌های رامسر تقریبا نصف قیمت خانه‌های منطقه پنج تهران ارزش دارند و ارزش ویلا‌های چالوس و نوشهر تقریبا اندازه خانه‌های مناطق ۱۸ و ۲۰ تهران است.

موج افزایش قیمت در بازا ر ویلا‌ شمال کشور
به گزارش فرارو، قیمت خانه در مناطق شمالی تهران ظرف یک‌سال گذشته نهایتا ۳۱ درصد بالا رفته، اما قیمت ویلا‌های شمال در همین مدت بین ۳۵ درصد تا ۱۸۸ درصد افزایش پیدا کرده است. تنها در مازندران شاهد رشد ۹۹ درصدی قیمت ویلا‌ها بوده‌ایم. کمترین رشد قیمت ویلا‌های شمال در بابل اتفاق افتاده و بیشترین مقدار رشد قیمت را در رامسر شاهد بوده‌ایم. در آمل، نوشهر، بابلسر، چالوس، محمودآباد و بندرانزلی رشد قیمت ویلا‌ها بالای ۱۰۰‌درصد گزارش شده است. به‌جز بندرانزلی، در بقیه نقاط گیلان، میزان افزایش قیمت ویلا نهایتا ۷۷ درصد است که در آستارا اتفاق افتاده است. در این شهر باید برای خرید یک متر ویلا به‌طور متوسط ۱۱ میلیون پول پرداخت کرد، اما هنوز هم گران‌ترین ویلا‌های مازندران در رامسر، چالوس و نوشهر قرار گرفته‌اند که برای هر متر آن‌ها به‌طور متوسط باید به ترتیب ۱۸، ۱۵ و ۱۴ میلیون تومان پول داد.

تابستان امسال متوسط قیمت خرید یک ویلا در استان گیلان متری شش میلیون تومان گزارش شده است در حالی‌که یک سال پیش می‌توانستید برای این کار متری ۳.۷ میلیون تومان پول بدهید. با این‌حال اگر معیار مقایسه را ماه‌های آخر تابستان یعنی مرداد و شهریور فرض کنیم، قیمت‌ها کمی کاهش پیدا کرده است. گزارش تهیه شده توسط سایت دیوار نشان می‌دهد قیمت خرید ویلا از مرداد تا شهریور امسال در برخی از شهر‌های استان گیلان شهر‌های آستارا، آستانه اشرفیه و سیاهکل آب رفته؛ میزان این کاهش در آستارا ۱۵.۶ درصد، در آستانه ۱۳.۵ درصد و در سیاهکل ۱۸ درصد گزارش شده است.

شهریور امسال در حالی به‌پایان رسید که متوسط قیمت خرید ویلا در شهر صومعه‌سرا متری ۳.۴ میلیون تومان، در سیاهکل متری ۴.۸ میلیون تومان و در فومن متری ۴.۹ میلیون تومان بود. هر سه شهر پایین‌ترین متوسط قیمت ویلا را نسبت به سایر شهر‌های استان داشتند، اما در شهر‌های آستانه اشرفیه و آستارا، متوسط قیمت خرید ویلا در کانال پنج میلیون تومان ثبت شده است. متوسط قیمت خرید ویلا در شهریور ۱۴۰۰ در شهر رشت شش میلیون تومان اعلام شده است که باعث می‌شود این شهر رتبه سوم را در گیلان به خود اختصاص دهد. بندرانزلی با متوسط قیمت ۱۱ میلیون به ازای هر مترمربع گران‌ترین ویلا‌های استان گیلان را در خود جا داده است. رتبه دوم به رودسر می‌رسد که در آن برای خرید هر مترمربع ویلا باید حدود ۷.۶ میلیون تومان پول پرداخت کنید.

به‌این ترتیب خرید ویلا در بندانزلی از شهریور ۹۹ تا شهریور ۱۴۰۰ حدود ۱۱۶ برابر شده است که درصد بالایی به‌حساب می‌آید. در بین شهر‌هایی گیلان آستارا با ۷۷ درصد افزایش، رتبه دوم را در اختیار دارد. رشت با افزایش قیمت خرید ویلا ۵۷ درصد، صومعه‌سرا ۵۵ درصد و فومن با ۵۱ درصد افزایش قیمت، از جمله شهر‌هایی هستند که در یک سال گذشته بالای ۵۰ درصد افزایش قیمت را تجربه کرده‌اند، اما ویلا‌های آستانه اشرفیه و سیاهکل به‌طور متوسط حدود ۴۳ درصد رشد قیمت را پشت سر گذاشتند.

قیمت ویلا در استان مازندران
قیمت ویلا در مازندران تابستان امسال به‌طور میانگین حدود ۹۹ درصد رشد کرده است. در حالی که میانگین افزایش قیمت در مناطق شمالی شهر تهران از شهریور ۹۹ تا شهریور ۱۴۰۰ حدود ۳۱ درصد بالا رفته. بین شهر‌هایی که بیشترین تعداد آگهی خرید و فروش ویلا را روی سایت دیوار داشته‌اند، شهر‌های رامسر با ۱۸۸ درصد افزایش قیمت و چالوس با ۱۵۵ درصد افزایش قیمت، بالاترین درصد افزایش قیمت ویلا در مازندران را ظرف یک سال گذشته داشته‌اند.

بابلسر و محمود‌آباد از شهریور پارسال تا شهریور امسال با ۱۲۰ درصد از دیگر شهر‌هایی بودند که میزان افزایش قیمت در آن‌ها بیشتر از حد متوسط بود. برای خرید یک مترمربع ویلا در شهر بابلسر شهریور پارسال حدود چهار میلیون تومان به ازای هر متر مربع بودجه نیاز داشتید، اما در شهریور ۱۴۰۰ برای این کار باید به‌طور متوسط متری ۹.۲ میلیون تومان پرداخت می‌کردید. همچنین متوسط قیمت هر متر ویلا در شهر محمودآباد، شهریور پارسال معادل ۳.۶ میلیون تومان و شهریور امسال برابر با هشت میلیون تومان بود که نشان‌دهنده رشد ۱۲۰ درصدی قیمت است.

شهر‌های آمل و نوشهر از دیگر شهر‌هایی هستند که ویلا در این شهر‌ها ظرف یک سال گذشته بیش از ۱۰۰درصد افزایش پیدا کرده است. میزان افزایش قیمت هر مترمربع ویلا‌های شهر آمل در فاصله تابستان پارسال تا تابستان امسال حدود ۱۱۲ درصد و برای شهر نوشهر ۱۰۲ درصد بوده است. طی همین مدت ویلا‌ها در شهر‌هایی همچون بابل و فریدون‌کنار، حدود ۳۵ درصد افزایش قیمت داشته‌اند. در شهر نور حدود ۵۸ درصد، در شهر تنکابن ۶۸ درصد و در شهر قائمشهر شاهد رشد ۷۸ درصدی قیمت ویلا بوده‌ایم.

مقایسه قیمت ویلا در شمال ایران با ترکیه
نوسان فراوان نرخ ارز و قیمت سکه و طلا، تاثیر شیوع کرونا و ریزش‌های مکرر بورس، باعث شده بعضی مردم تصمیم به سرمایه‌گذاری در بازار ملک و املاک بگیرند. در نتیجه شد قیمت‌ها شاهد خلق شیوه‌های جدیدی برای فروش ویلا‌های شمال کشور هستیم. یکی از این روش‌ها، فروش ویلا به‌صورت اشتراکی است. در این روش ویلا به‌صورت دانگی عرضه می‌شود و افراد آن را با چند نفر از اقوام و آشنایان خریداری می‌کنند. پولش را دانگی می‌دهند و سند به‌نامشان می‌خورد. به‌این ترتیب همگی صاحب یک ویلا شده‌اند و می‌توانند نوبتی از آن استفاده کنند یا همگی به‌صورت خانوادگی روانه سفر شمال شوند. کسادی بازار، ولی بیشتر از این حرف‌هاست در نتیجه بعضی صاحبان ویلا‌های شمال این اواخر ملک خود را به بازار رهن کامل عرضه می‌کنند و برای یک سال ۱۵۰ تا ۲۵۰ میلیون تومان می‌گیرند.

اگر متوسط قیمت ویلا در رامسر را ۱۸ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان در نظر بگیریم، برای خرید یک ویلای ۱۰۰ متری در این شهر به بودجه‌ای معادل ۱.۸ میلیارد تومان نیاز داریم. این در حالی است که به‌طور منظم گزارش‌هایی درباره میل و اشتیاق روزافزون خرید خانه در نقاط خوش آب‌و‌هوای ترکیه منتشر می‌شود. فعالان بازار مسکن می‌گویند با پرداخت حدود ۱۵۰ میلیون تومان که الان تقریبا معادل ۵۰ هزار لیر است، به راحتی می‌توان یک خانه در محله‌های متوسط شهر ازمیر خریداری کرد. البته آن‌هایی که سودای دریافت اقامت با استفاده از قوانین وسوسه‌کننده مهاجرتی ترکیه را دارند باید حداقل ۲۵۰ هزار لیر معادل ۷۵۰ میلیون تومان پول خرج کنند. این در حالی است که در شمال کشور برای خرید خانه به‌طور متوسط باید متری ۱۲ میلیون تومان پول خرج کرد. یعنی قیمت یک خانه ۱۰۰ متری در شمال ایران، حدود ۱.۲ میلیارد تومان خواهد بود.

New Title

فروش نفت بصورت تهاتری یعنی ورود کالای بنجل چینی

فروش نفت بصورت تهاتری یعنی ورود کالای بنجل چینی


وزیر نفت دولت رئیسی گفته: فروش نفت به صورت تهاتری در دستور کار قرار گرفته است، در این زمینه تهاتر نفت با کالا و سرمایه‌گذاری از روش‌هایی است که انجام می‌شود.

خبرگزاری ایسنا در گزارشی سخنان این وزیر نفت را به سخره گرفته و می‌نویسد: تهاتر نفت، روشی موقت است اگر چه در مقطعی از زمان می‌تواند بخشی از نیازهای کشور را برطرف کند، اما نمی‌تواند روشی دایمی باشد. پیش از این هم در مقاطعی آزموده شده که حاصلش سرازیر شدن سیل کالاهای هندی و چینی غالباً نامرغوب به کشور بوده است.

این منبع افزود: اگر هم قرار باشد دستگاه های دیگر در خرید و فروش نفت سهیم شوند تا تهاتر کنند، همان اتفاقات ناگوار دوره احمدی‌نژاد رخ می‌دهد که حاصلش یا ظهور بابک زنجانی‌هاست، یا تخلفاتی هم‌چون آنچه در خرید نفت توسط نیروی انتظامی و سایر دستگاهها در آن دوره صورت گرفت.

روزنامه اعتماد هم نوشته است: جدیت در ادامه تهاتر نفت با کالا و سرمایه، نشانه نهادینه شدن اعتقاد به پابرجا بودن تحریم‌ها در دولت رییسی است.

New Title

مشتی حسن چهار زن عقدی و چند تا هم صیغه‌ای داشت!

مشتی حسن چهار زن عقدی و چند تا هم صیغه‌ای داشت!
خبرآنلاین نوشت: در روستای ما رسم بوده و هست که دختر به ۱۳ نرسیده بایستی اولین شکمش و زاییده باشه و من نزدیک به ۱۵ سالگی بودم و .. همین شد که تامشتی پا پیش گذاشت و مرا از حاج بابام خواستگاری کرد همه اهل محل گفتن چی میخوای بهتر از این، ماشین سنگین که داره،تهرونی نیست که هست،معلومه انقدری داره که میخواد کل ده و ولیمه کنه استخاره نداره دختر دست به دستش بده و از این روستای نکبت گرفته که نه از آسمونش رحمت میاد و نه از زمینش برکت برو.به خیال خام خانمی کردن توی خونه‌ی مشتی تن دادم به عقد مردی که سنش کم از بابام نداشت. هنوز برف اول زمستون تهرون ندیده بودم که باردار شدم،مشتی دو شب اول هفته خونه بود و پنج شب و روز هفته می‌گفت جاده است و مشغول سرکشی به شوفرها. مشتی کامل مردی بود که من خیال می‌کردم مرد خونه‌ی من هست و پدر توراهی ام تا اینکه …

جنازه‌ی مشتی حسن چند ماه پیش پای بساط تریاک و مشروب در خانه‌ای واقع در شمال شهر کشف می‌شود و در مراسم خاکپساری اش غزال حاج بابا متوجه می‌شود که مشتی چهار زن عقدی و چندین زن صیغه‌ای داشته که از هر کدام لااقل یک بچه یادگار گذاشته. زن و بچه های مشتی به قدری که گلیمشون رااز آب بکشند از مال و اموال مشتی دراین سالها برده و خورده بودند وتنها کسی از این نمد نه کلاهی نصیبش شده بود نه گلیمی داشت که از آب بیرون بکشه غزال حاج بابا بود، به قول خودش وقت دنیا آمدنش نافش و با بختک نحسی بریده بودند.دختر جوانی که با ده سکه به عقد مشتی درآمده بود و حالا جز همان مهریه و سهم الارثی که اندازه‌ی انگشت های دست و پای خودش و نازنین زهرا شریک دارد هیچ چیزی از دار دنیا ندارد.

New Title

فاجعه بحران آب و خشکسالی، هفتاد درصد سدها خالیست

فاجعه بحران آب و خشکسالی، هفتاد درصد سدها خالیست
سازمان فضایی جمهوری اسلامی در گزارشی اعلام کرد که کاهش مساحت آبی ۴۰دریاچه کشور از ۱۰درصد تا ۷۰درصد بوده است.

این گزارش در ادامه می‌افزاید که کاهش سطح آب دریاچه‌های سدها نیز بین ۱۰ تا ۴۰درصد بوده است.

با توجه به این آمارها کارشناسان از خشکسالی ترسناک در ایران نام می‌برند.

اداره کل سنجش از دور سازمان فضایی با استفاده از فناوری سنجش از دور و با استفاده از سری‌های زمانی تصاویر ماهواره‌ای به مطالعه تغییرات سطح آب دریاچه‌های ۴۰ سد بزرگ کشور در نیمه اول امسال پرداخته است.

شایان یادآوریست که یکی از علل اصلی نابودی ذخایر منابع آبی ایران، استفاده‌های بی‌رویه و غیرکارشناسی و چپاولگرانه پاسداران خامنه‌ای در منابع آبی ایران است.

New Title

سهمیه‌ها؛ اولین عنصر مخرب در تولید متخصص بی‌سواد

سهمیه‌ها؛ اولین عنصر مخرب در تولید متخصص بی‌سواد


روزنامه اینترنتی فراز نوشت: سهمیه‌ای یا آزاد، مسئله این است؛ مسئله‌ای مهم که مشخص می‌کند دانشجویی براساس شایستگی و نمره مطلوبی که به‌دست آورده وارد رشته‌ای مانند پزشکی شده، یا براساس سهمیه‌ای انتصابی یا انتسابی.

این روزها، اخبار مختلفی در مورد دانشجویان پزشکی که با سهمیه‌های مختلف وارد این رشته شده‌اند و افشای اطلاعات کارنامه کنکوری آن‌ها بر سر زبان‌هاست و تصویر این کارنامه‌ها در شبکه‌های مجازی، دست به دست می‌شود و البته هم موجب تعجب کاربران شده و هم آنان را نگران سلامت آینده خود و خانواده‌شان می‌کند. عجیب‌ترین نکته در این مورد، قبولی 60 درصدی داوطلبان سهمیه‌ای در رشته‌های پزشکی است، موردی که حتی صدای قائم مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت را هم درآورده است. شاید برای بسیاری ازما پیش آمده که با دیدن پیشوند تخصص یا فوق تخصص فلان پزشک، به مطب وی مراجعه کرده‌ایم؛ اما به‌عنوان یک بیمار که تنها می‌تواند از علایمی که دارد گزارش بدهد، در نهایت متوجه شده‌ایم این پزشک، انتخاب درستی نبوده است. برای بسیاری از ما پیش آمده که حتی پس از رفت‌ و آمد بین مطب‌های مختلف، در نهایت سراغ یک پزشک مسن رفته‌ایم، زیرا به این نتیجه رسیده‌ایم که پزشکان امروز، یا تجربه و یا سواد کافی ندارند؛ پزشکانی که حتی از تحلیل یک عکس معمولی رادیولوژی عاجزند و مانند خود بیمار تنها به آن خیره می‌‎شوند و نمی‌‎توانند و نمی‎‌دانند در مورد آن، چه بگویند، به‌‎خصوص اگر عکس، اسکن یا آزمایش، فاقد گزارش متخصص مربوطه باشد، که اوضاع به سمت شگفت‎ زدگی و طنز می‎رود؛ چون پزشک محترم بیمار را به مرکز تشخیص پزشکی ارجاع می‌دهد تا برای عکس و آزمایش و … گزارش متخصص را دریافت کند!

سهمیه؛ اولین عنصر مخرب در تولید متخصص بی‌سواد

براساس گزارش قائم مقام معاونت وزارت بهداشت، 60 درصد از دانشجویان رشته پزشکی، سهمیه‌ای هستند، افرادی که نمرات و رتبه آنان در کارنامه آزمون کنکور، به‌شدت پائین است و حتی در برخی از دروس، نمره صفر یا منفی دریافت کرده‌اند، اما با رتبه‌های بالای حداقل 50 هزار-و گاهی بیش از 100هزار-، وارد دانشکده‌های پزشکی دولتی روزانه می‌شوند! این افراد در دانشکده پزشکی، در کنار آن 40 درصدی می‌نشینند که با تلاش شبانه‌روزی و مطالعه دقیق دروس مختلف، توانسته‌اند رتبه‌های واقعی تک، دو یا حداکثر سه رقمی به دست آورند. طبعا حضور این افراد با پیش‌نیاز اندکی که در رابطه با این رشته دارند، هم بار آموزشی کلاس را پائین می‌آورند و هم بر زحمت اساتید می‌افزایند که باید در بسیاری از موارد وقت کلاس را صرف توضیح اولیات دروس به این دانشجویان کنند، دانشجویانی که در طول تحصیل حداقل سه ترم مشروط می‌شوند! اما نکته نگران‌کننده، خروجی این افراد به‌عنوان پزشک عمومی و گاه متخصص است. افرادی که فاقد کمترین اطلاعات و تجربه لازم در خصوص رشته‌ای هستند که با جان و سلامت مراجعان ارتباط مستقیم دارد.

ثروت؛ دومین عنصر مخرب در تولید متخصص بیسواد

پس از سهمیه، که معمولا در دانشگاه‎های دولتی و در سه رشته مهم پزشکی، یعنی داروسازی، پزشکی و دندان‎پزشکی، اعمال 60 درصدی می‌‎شود. برخی از دانشجویان، با رتبه و تراز پائین، وارد دانشگاه‌‎های آزاد می‎‌شوند. این دانشجویان به‌واسطه ثروت والدین خود، در بسیاری از موارد در کلاس درس حاضر نمی‌شوند، اما می‌توانند نمره های مطلوب را بخرند. در دوره اینترنی و رزیدنتی نیز، در حالی‌که باید در بیمارستان‌های دانشگاهی حضور داشته و به‌طورعملی دانشی را که حفظ کرده‌اند، تجربه کنند و به‌صورت عملی بیاموزند، شیفت و نوبت خود را در ازای مبلغی به دانشجویان کم‌بضاعت سپرده و خود به تفریح و سرگرمی‌ می‌پردازند.

پزشکی و سلامت کشور در چنبره بی‌اعتمادی

رئیس سازمان نظام پزشکی به نکته تکان دهنده‌ای اشاره می‌کند:« من مطلعم برای دانشگاه علوم پزشکی تهران نفراتی که رتبه ۵۲ و ۵۳ کنکور را داشتند، به‌صورت آزاد هم قبول نشدند؛ چون سهمیه‌های کنکور بیش از حد بوده‌است و باید آن‌ها را پذیرش می‌کردند. به نظر من این سهمیه‌ها برای هر رشته‌ای تا حدی قابل قبول است، ولی ۶۰ درصد سهمیه پزشکی باعث شده امکان حضور افراد با استعداد و افرادی که واقعا درس می‌خوانند و برای رشته‌های سخت پزشکی تلاش می‌کنند به‌وجود نیاید. در واقع، افرادی که می‌توانند برای آینده پزشکی کشور مفید باشند کاهش می‌یابند» نخستین نتیجه‌این روش؛ ناکارآمدی و ضعف بنیه علمی و تجربی درجامعه پزشکی است؛ بیمارانی که به این پزشکان مراجعه می‌کنند، از چند و چون قبولی و نحوه دانش‌اندوزی این افراد اطلاع ندارند. مراجعان با دیدن عنوان «دکتر»، به آنان اعتماد می‌کنند و جسم دردمند خود را به دست آن‌ها می‌سپارند. اما درعمل این اعتماد، رفته‌رفته رنگ می‌بازد و در نهایت کار به‌جایی می‌رسد که مردم به مطب و یا کلینیک پزشکانی هجوم می‌برند که عمری از آن‌ها گذشته و حاصل دانشگاه‌های این چند دهه نیستند. پزشکانی که در رشته خود، استخوان ترکانده‌اند واطلاعات عمیق و گسترده‌ای در رشته تخصصی خود دارند. اما آیا این وضع به نفع بیماران است؟ مسلما نه! هر چه مراجعان یک پزشک متبحر بیشتر باشد، صف انتظار طولانی‌ترخواهد شد و زمان و فرصت مناسب برای درمان از دست خواهد رفت. هرچه پزشکی، تائید بیشتری از جامعه بگیرد و هواخواهان بیشتری داشته باشد، امکان گرایش او به فساد مالی، دریافت زیرمیزی و حق‌العمل خارج از عرف و قانون، از طرف او افزایش خواهد یافت. برخی از این پزشکان تا پول کلان به حساب‌شان واریز نشود، بیمار دم مرگ را حتی نگاه هم نمی‌کنند.

پزشکان سهمیه‌ای و اعتقاد راسخ به اختراع دوباره چرخ

آن 60 درصد سهمیه‌ای که به افراد مختلف و به دلایل مختلف واگذار می‌شود؛ اعتماد عمومی به جامعه پزشکی را از بین می‌برد. اگر بخشی از گرایش مردم به خوددرمانی و مراجعه به عطاران، گرانی حق ویزیت پزشکان و دارو باشد؛ مسلما دلیل بخش دیگری از این گرایش، عدم اعتماد به پزشکان است. اخیرا برخی از بیماران با وارد کردن علایم بیماری خود در گوگل، داروهای مرتبط با بیماری را- درست یا غلط- به‌صورت آزاد از داروخانه‌ها تهیه می‌کنند و البته در برخی موارد، به جسم و جان خود آسیب می‌زنند؛ وقتی از آنان علت چنین رفتاری پرسیده می‌شود؛ به صراحت می‌گویند که سواد علمی من از فلان دکتری که چندبار به وی مراجعه کرده‌ام، بیشتر است. اگر نتیجه این سهمیه 60 درصدی در رشته‌های پزشکی؛ افزایش فساد در میان پزشکان متبحر و عدم اعتماد و مراجعه مردم به پزشکان است؛ باید پرسید هنگام سیاستگذاری در رابطه با سهمیه‌مدار کردن دانشگاه‌های به‌ویژه پزشکی، مسئولان ذیربط به چنین عوارضی اندیشیده‌اند یا باید هربار در هر موردی دوباره چرخ اختراع شود؟

New Title

راه‌اندازی رشته تحصیلی امر به معروف و نهی از منکر

راه‌اندازی رشته تحصیلی امر به معروف و نهی از منکر


رییس قرارگاه احیای بینش امر به معروف و نهی از منکر گفت: قرار است رشته‌ای در مقاطع ارشد و دکتری به عنوان رشته امر به معروف و نهی از منکر راه‌اندازی و محتوای درسی در این زمینه تولید شود.

به گزارش ایرنا؛ مهران صمدی یکشنبه شب در وبینار اولین جلسه‌ی مجازی تبیین رویکرد‌های جدید ستاد امر به معروف و نهی از منکر که توسط دانشگاه آزاد اسلامی استان خراسان رضوی برگزار شد افزود: اعضای هیات علمی متخصص و علاقه‌مند می‌توانند در زمینه تولید محتوای کتاب‌های آموزشی این رشته با ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور همکاری کنند.

وی ادامه داد: وقتی‌که بحث ۲ فریضه امر به معروف و نهی از منکر مطرح می‌شود بلافاصله ذهن‌ها به سمت مقوله حجاب و عفاف می‌رود در صورتی‌که عرصه این ۲ فریضه به مراتب گسترده‌تر از حجاب و عفاف است.

رییس قرارگاه احیای بینش امر به معروف و نهی از منکر گفت: کسی که می‌خواهد امر به معروف و نهی از منکر کند باید دانش داشته باشد اعضای هیات علمی در رشته تخصصی خودشان دانش دارند به طور مثال یک دکترای اقتصاد می‌تواند در حوزه‌های احتکار، گرانفروشی و بانکداری ورود کند و یک دکترای محیط‌زیست می‌تواند در حوزه‌های جنگل خواری، کوه‌خواری، معدن، شهرسازی یا فاضلاب‌های شهری ورود پیدا کند و یک دکترای مهندسی عمران می‌تواند در حوزه ساخت و ساز و کم‌کاری‌ها و غفلت‌ها و سوء استفاده‌هایی که می‌شود حاکمیت را امر به معروف یا نهی از منکر کند.

وی ادامه داد: انتظار داریم هدایت پایان‌نامه‌ها به سمت موضوعات میان رشته‌ای برود و تا پایان سال ۱۴۰۰ در حوزه مهدوی هزار پایان‌نامه و رساله و در حوزه فریضتین حداقل در هر استان سه رساله به این سمت هدایت بشود نه این‌که دفاع بشود بلکه عنوان تصویب بشود و دانشجو شروع به تحقیق کردن کند.

New Title

طالبان جنایاتش را با نام “داعش خراسان” انجام می‌دهد

طالبان جنایاتش را با نام “داعش خراسان” انجام می‌دهد


ادعای مبارزه با داعش ابزار طالبان برای به رسمیت شناخته شدن

عضو پیشین پارلمان افغانستان می‌گوید که طالبان زیر نام «داعش خراسان» برنامه‌های ناتمام خود را پیش می‌برند.»

به گزارش شفقنا، دکتر محی‌الدین مهدی، در صفحه فیسبوکش نگاشته است: «آنانی که زیر نام داعش‌خراسان دست به اعمال وحشیانه می‌زنند، عرب نیستند، بلکه طالبانی‌اند که برنامه‌های ناتمام خود را پیش می‌برند.»

عبدالرب رسول سیاف، از رهبران قومی و مذهبی در افغانستان نیز در واکنش به حمله مرگبار بر مسجد «امام بارگاه فاطمیه» شعیان در شهر قندهار، اقدامات گذشته طالبان در انجام حملات مشابه را عامل شرایط کنونی دانسته است.

این رهبر مذهبی در فیس‌بوک خود، خطاب به طالبان، چرخاندن حکم شریعت بر اساس خواهشات نفسانی و مصالح شخصی را «بزرگترین جنایت» عنوان کرده است. او حملات انتحاری و انفجار را «عمل زشت و ناروا» خوانده و افزوده است، حملات انتحاری که پیشتر از سوی گروه طالبان انجام می‌شدند و اکنون از سوی «داعش» صورت می‌گیرند را همواره محکوم کرده است.

بر بنیاد اظهارات او، چند سال قبل با استناد به آیات قرآن و احادیث پیغمبر، حکم شریعت در مورد انتحار و انفجار را بیان کرده و آن را «ناجایز» خوانده بود، اما افراد و گروه‌هایی که مشغول این جنایات بودند از جایز بودن آن دفاع کردند.

به نظر می‌رسد منظور سیاف گروه‌ طالبان است که نیروهایی ویژه تحت عنوان «استشهادی» برای حملات انتحاری آموزش می‌دادند و از آنها در حملات‌شان علیه مخالفان و مردم استفاده می‌کردند. او با مخاطب قراردادن طالبان، گفت: «سوال من این است که آیا کمپ‌های تربیت افراد انتحاری بسته شده یا حال هم به کار خود ادامه می‌دهند.» سخنان سیاف در حالی است که طالبان پیش از این بارها دست به چنین حملات مرگبار انتحاری زده‌اند و هزاران نفر را به کام مرگ فرستادند، اما اکنون حملات اخیر «داعش» بر مساجد هزاره‌ها و شیعیان را «جنایت بزرگ» عنوان می‌کنند.

New Title

تزریق دارویی نامعلوم به وکیل زندانی/شوک الکتریکی

تزریق دارویی نامعلوم به وکیل زندانی/شوک الکتریکی


جزئیات جدیدی از بازداشت و اعمال فشار بر پیام درفشان، وکیل و فعال حقوق بشر

خبرگزاری هرانا – سعید دهقان، وکیل و از همکاران پیام درفشان، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر با انتشار یادداشتی در صفحه شخصی خود جزییات بیشتری در خصوص بازداشت وی مطرح کرده است. آقای دهقان در این یادداشت از جزئیات نحوه بازداشت این وکیل دادگستری پرده برداشته و از انتقال پیام درفشان به یکی از خانه‌های امن، تزریق داروی نامشخص منجر به بروز رعشه، قطع شدن زبان، انتقال به بیمارستان روانپزشکی امین آباد، استفاده از شوک الکتریکی و ضرب و شتم این فعال حقوق بشر توسط سربازان سازمان زندان‌ها خبر داده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید دهقان، وکیل و از همکاران پیام درفشان، وکیل و فعال حقوق بشر با انتشار یادداشتی در صفحه شخصی خود جزییات بیشتری در خصوص بازداشت وی مطرح کرده است.

آقای دهقان در این یادداشت از بازداشت پیام درفشان با حضور ۱۷ مامور امنیتی در دفتر کار او و انتقالش به یکی از خانه‌های امن و سپس به سلول انفرادی فاقد امکانات بازداشتگاه دو الف و تزریق دارویی نامعلوم و بروز تشنج در این وکیل دادگستری خبر داده و جزئیاتی از آن ارائه کرده که در ادامه می آید:
«پیام درفشان فقط یک فعال حقوق بشر عادی نبود، او دبیر کمیسیون حمایت از وکلای کانون وکلا بود که وظیفه‌اش حمایت از وکلایی است که با مشکلات قضایی و امنیتی مواجه می‌شوند. ۱۸ خرداد پارسال ۱۷مامور امنیتی به دفتر وکالت پیام درفشان در تهران یورش بردند و با تجسس کامل دفتر و ضبط کامپیوترهای دفتر و پرونده‌های موکلین او، عملاً حوزه وکالتی‌اش از جمله صیانت از حقوق موکلین را نقض کردند. تاکید بازجوهای اطلاعات سپاه از بدو ورود به دفترش این بود که چرا وکالتِ کاووس سید امامی را پذیرفت! در ادامه نیز در بازجویی‌ها بیشترین زمان و فشار به آن اختصاص پیدا کرد.

علاوه بر انتقال این وکیل حقوق بشری با چشم‌بند به یکی از خانه‌های امنیتی و نه بازداشتگاه قانونی و ممنوعیت حق تماس و اطلاع به خانواده و وکلا، نگهداری او‌ نیز در اتاقی کاملا تاریک و فاقد پنجره در فصل تابستان، نشانه‌ی آغاز پروژه تخریب با حداکثر فشار روانی و جسمانی بود. انتقال به سلولی در بند ٢الف سپاه با لامپ‌های پرنور همیشه روشن در سقف و صدای بلند ۳هواکش و توالت کثیفی که بوی بسیار متعفن آن به خاطر تنگی فضا چند برابر به مشام می‌رسید و انجام بازجویی‌های طولانی برخلاف موضوع پرونده که علت آن نشر اکاذیب طی مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی درباره وضعیت نامناسب زندان زنان شهرری بود؛ اما در مورد سایر پرونده‌های وکالتی مانند پرونده فوت مشکوک مرحوم کاووس سید امامی و همچنین چرایی انجام وکالت خانم نسرین ستوده و … . وقتی پیام درفشان در اعتراض به چراغ‌های پرنور و صدای بلند هواکش، درِ سلول را زد تا قطع شود که بتواند دقایقی بخوابد، ۳ مامور به داخل سلول آمده و یک نفر از آنها شوکر جلو آورده و آن را به نشانه تهدید زد و عنوان کردند اگر یک مرتبه دیگر بر درِ سلول بزنی با تو برخورد دیگر خواهد شد!

در ادامه، دیگر بر درِ سلول نزد، اما همان ۳نفر آمدند و او را به بخشی از بند ۲ الف بردند که بهداری زندان نبود و با حالت تمسخر و رعب‌انگیز گفتند آمپولی به تو میزنیم تا راحت بخوابی! در مقابل اعتراض و ‌مقاومت پیام درفشان برابر آمپول، گفتند تشخیص با تو نیست و ما مسخره تو نیستیم و پس از تزریق آمپول به سلول منتقل شده که خوابش می‌برد اما دچار رعشه در خواب می‌شود و زبان بین دندان‌ها قرار گرفته و با شدتی گاز گرفته می‌شود که نیمی از آن قطع شده و در همان وضعیت مجددا دچار بیهوشی شده و خونریزی شدید موجب می‌شود خون در حلق‌اش بریزد و تمام لباسهایش خون‌آلود شود.

صبح روز بعد با آمبولانس به بیمارستان بقیه‌الله منتقل و ابتدا زبانش جراحی می‌شود و به علت رعشه و آشفتگی و اختلال در ادراک محیط، در بخش مغز و اعصاب بستری می‌شود. در تمام این مدت، به خانواده نگران و وکلا که در دادسرای اوین مستمر حاضر می‌شدند هیچ اطلاعی توسط بازپرس داده نمی‌شود. در حالیکه پزشکان مشغول تشخیص و درمان ضایعه به علت تزریق آمپول بودند، مامورین اطلاعات سپاه به بیمارستان مراجعه کردند و گفتند بازپرس با تبدیل قرار بازداشت به وثیقه موافقت کرده و باید به دادسرا برویم اما بیمارستان اجازه ترخیص نمی‌دهد مگر اینکه خودت کتبا مسئولیت را بر عهده بگیری پیام درفشان رضایت خود را به ترخیص مکتوب می‌کند اما مامورین او را در عقب خودرویی آهنی فاقد هرگونه پنجره، آنهم در گرمای طاقت‌فرسای تیرماه به مدت طولانی قرار دادند که با خونابه مستمر همراه شده و دستمالی هم دیگر برای پاک کردن وجود نداشت! او پس از پیاده شدن متوجه شد که در حیاط دادگاه انقلاب آورده شده نه دادسرای اوین برای تبدیل قرار بازداشت!

برای اینکه همکارانش او را با این وضعیت نبینند، با وجود بیماری شدید، از درب پشتی دادگاه بدون آسانسور، نزد قاضی مقیسه می‌برند؛ آنهم به بهانه رسیدگی به اعتراض به قرار بازداشت! پیام درفشان در حالی نزد قاضی مقیسه برده شده و برخورد هتاکانه و فریادهای توهین‌آمیز او را همزمان با نیشخند بازجوها تحمل کرده که به علت تورم شدید محل بخیه زبان و ریختن خونابه، از پاسخگویی و دفاع از خود ناتوان بوده و یک طرفه مورد حمله و توهین و فریادهای قاضی مقیسه قرار می‌گرفت! پس از این اقدام، بجای بازگرداندن به بیمارستان جهت درمان، او را با وجود بخیه تازه زبان و تورم شدید که موجب عدم امکان جویدن و خوردن غذا می‌شد و با وجود نیاز به مراقبت تخصصی برای اینکه مجددا دچار رعشه نشود، حتی به بهداری زندان هم نبردند و به بند عمومی زندان اوین منتقل کردند!

پس از دچار شدن پیام درفشان به رعشه، او را به جای بیمارستان تخصصی، با زدن پابند و دستبند به بیمارستان رازی امین‌آباد (مختص بیماران روانی) منتقل کردند! در آنجا به او شوک‌های الکتریکی می‌دهند که علاوه بر تشدید بیماری، به سیستم مغزی وی آسیب جدی وارد شده و دچار عدم هوشیاری می‌شود! وقتی خانواده و وکلا از طریق زندانیان سیاسی اوین، موفق به پیدا کردنش می‌شوند، علاوه بر مواجهه با وضعیت جسمانی وخیم او، متوجه می‌شوند که بخاطر اعتراضش به پابند و دستبندی که سبب زجر مستمر وی شده بود، به تشویق دو تن از بهیاران، مورد ضرب و شتم سربازان سازمان زندان‌ها قرار می‌گرفت!

با وجود عدم اعزام از طرف زندان و عدم حضور در دادگاه، او به صورت غیابی توسط قاضی افشاری محاکمه و به ۲/۵سال حبس و ۲سال محرومیت از وکالت محکوم‌ شد که با تایید در تجدیدنظر قطعی شد. با وجود بیماری شدید، با تبدیل قرار بازداشت او موافقت نکردند و مستمراً تا صدور حکم قطعی، محبوس بود! با تلاش خانواده (پرداخت پول به پزشک بیمارستان) و‌ جلب موافقت پزشک و راهنمایی مددکار مستقر در بیمارستان -که کمک کرد تا مکتوب کند بهبود یافته و خواهان بازگشت به زندان است- توانست از وضعیتی که قطعاً وی را دچار سرنوشت مرحوم بهنام محجوبی می‌کرد خلاص شود و به زندان اوین بازگشت در مدت اخیر در زندان، به علت مراقبت‌های انسانی زندانیان سیاسی بند ۴ اوین بهبود نسبی پیدا کرد.

سپس با تلاش خانواده و وکلا، پس از حکم قطعی، چند روز به مرخصی آمده که بنا به نظر پزشکی قانونی مبنی بر درخواست تعویق صدور حکم به علت نیاز به معالجات پزشکی تخصصی، به مرخصی استعلاجی آمده که تمدید شده و پس از سپری شدن یک‌سوم مجازات حبس، با آزادی مشروط اکنون بیرون از زندان، مشغول تکمیل روند درمانی خود است. به نظر می‌رسد، آسیب زدن عمدی به زبانِ پیام درفشان به عنوان یک وکیل حقوق بشری که زبان گویای بی‌پناهان بود، پیام معناداری است که حکومت قصد دارد به ملت بدهد!»

پیام درفشان در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ توسط نیروهای امنیتی در دفتر کار خود بازداشت و در مکان نامعلومی مورد بازجویی قرار گرفت، آقای درفشان نهایتا اوایل تیرماه و با پایان مرحله بازجویی به قرنطینه بند ۴ زندان اوین منتقل شد. جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات پیام درفشان، روز دوشنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۹۹ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری برگزار شد. آقای درفشان به دلیل بیماری و ادامه درمان در جلسه دادگاه حضور نداشت.

آقای درفشان نهایتا توسط توسط این شعبه از بابت اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور” تبرئه و از بابت اتهامات “فعالیت تبلیغی علیه نظام، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و حمل افشانه و شوکر غیر مجاز” به ۲ سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شد. این حکم نهایتا توسط دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد. این حکم مطابق قانون جدید کاهش مجازات حبس به ۲ سال حبس تعزیری تقلیل یافت. او پس از حکم قطعی، به مرخصی اعزام شد و پس از سپری شدن یک‌سوم مجازات حبس، با آزادی مشروط اکنون بیرون از زندان، مشغول تکمیل روند درمانی خود است.
پیام درفشان پیشتر نیز در پرونده‌ای دیگر توسط شعبه اول دادگاه انقلاب کرج از بابت اتهام “توهین به رهبری” به ۲ سال حبس تعزیری و ۲ سال محرومیت از وکالت محکوم شد و این حکم در مرحله تجدید نظر به ۱ سال حبس و ۲ سال محرومیت از وکالت کاهش پیدا کرد. این محکومیت به مدت ۲ سال به حالت تعلیق در آمده است. با قطعی شدن حکم آقای درفشان در پرونده جدید، مشخص نیست که محکومیت وی در این پرونده نیز اجرا خواهد شد یا خیر.

پیام درفشان، تاکنون وکالت بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی ازجمله محمد نجفی، ویدا موحد، نسرین ستوده، خانواده کاووس سیدامامی، فاطمه خویشوند (سحر تبر)، سکینه پروانه و شماری از بازداشت‌شدگان اعتراضات آبان ۹۸ را برعهده داشته است.

New Title

اخراج شهروند بهائی از محل کار در قائمشهر با فشار سپاه

اخراج شهروند بهائی از محل کار در قائمشهر با فشار سپاه
سهیل حقدوست، شهروند بهائی ساکن قائمشهر با فشار اطلاعات سپاه این شهرستان از محل کار خود اخراج شد. محل کسب آقای حقدوست پیشتر نیز از سوی اداره اماکن پلمپ و بسته شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روزهای اخیر سهیل حقدوست، شهروند بهائی ساکن قائمشهر با فشار اطلاعات سپاه این شهرستان از محل کار خود اخراج شد.

یک منبع مطلع در این خصوص به هرانا گفت: «آقای حقدوست قبلا صاحب یک عینکفروشی بود که چند سال قبل به بهانه تعطیلی در یکی از اعیاد مذهبی بهائیان پلمپ شد. از آن زمان به بعد او در مطب یک چشمپزشک در این شهرستان مشغول به کار شده بود، در روزهای گذشته اطلاعات سپاه این پزشک را احضار و به مدت ۲ ساعت تحت فشار قرار داده که باید تا پایان ماه آقای حقدوست را اخراج کند. این پزشک نیز مجبور به دادن تعهد شده و علیرغم میل باطنی خود مجبور به این کار شده است.»
محل کسب آقای حقدوست پیشتر در سال ۹۴ نیز از سوی اداره اماکن پلمپ و بسته شده بود. این شهروند بهائی در مردادماه ۹۶ به بهانه اطلاع رسانی در ارتباط با موضوع پلمپ محل کسب خود و شهروندان بهائی استان مازندران و پیگیری قانونی این موضوع بازداشت و پس از چهار روز با تودیع قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. وی توسط شعبه ۲ دادگاه انقلاب شهرستان ساری از بابت اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به یک سال حبس تعزیری محکوم شده و این حکم در مرحله تجدیدنظر به ۴ ماه حبس تعزیری کاهش پیدا کرد. نهایتا اسفندماه ۹۷ محکومیت او در پی اعمال عفو موضوعی ۲۲ بهمن ملغی شد.

شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

New Title