ماهنامه سیاسی و اجتماعی
حق ما
انسان ها
نشریه مستقل هواداران
حقوق بشر
سال سوم شماره بیست و سوم مهر 1400 / اکتبر 2021
ما هواداران مستقل حقوق بشر، خواهان احترام به حقوق ذاتی (حقوقی که در زمان
زایش همراه ماست چون نفس کشیدن، دیدن، شنیدن، رشد، حرکت، احساسات و...) و
شهروندی (وظیفه جامعه برای امکان رشد حقوق ذاتی چون امنیت زندگی، رفاه، بهداشت،
آموزش، پرورش و...) انسان ها هستیم.
برای آگاهی در زیر کنوانسیون حقوق کودک(مصوب نوامبر ۱۹۸۹)
را اعلام می کنیم
بخش ۱
ماده ۱۷
کشورهای طرف کنوانسیون به عملکرد مهم رسانههای گروهی واقف
بوده و دسترسی کودک به اطلاعات و مطالب از منابع گوناگون و بینالمللی،
خصوصاً مواردی که مربوط به اعتلای رفاه اجتماعی، معنوی یا اخلاقی و
بهداشت جسمی و روحی وی میشود را تضمین میکنند. در این راستا، کشورها اقدامات
ذیل را به عمل خواهند آورد:
الف) تشویق رسانههای گروهی به انتشار اطلاعات و مطالبی که
برای کودک استفادههای اجتماعی و فرهنگی داشته و با روح ماده ۲۹ نیز مطابق باشد.
ب) تشویق همکاریهای بینالمللی در جهت تولید، مبادله و انتشار این
گونه اطلاعات و مطالب از منابع گوناگون فرهنگی، ملی و بینالمللی
ج) تشویق تولید و انتشار کتابهای کودکان
د) تشویق رسانههای گروهی جهت توجه خاص به احتیاجات مربوط به
آموزش زبان کودکانی که به گروههای اقلیت تعلق دارند یا بومی هستند.
ه) تشویق توسعه خط مشیهای مناسب در جهت حمایت از کودک در
برابر اطلاعات و مطالبی که به سعادت وی آسیب میرساند با توجه به مفاد
مواد ۱۳ و ۱۸٫
معرفی ناقضان
حقوق بشر
تهیه وتنظیم : آذر ارحمی
نوید افکاری دوبار به اعدام محکوم شد،
بار اول توسط قاضی جنایتکار “مهرداد تهمتن” بجرم قتل یک مامور امنیتی به اعدام
محکوم شد، بار دو به اتهام محاربه توسط قاضی جنایتکار “سید محمود ساداتی” به اعدام
محکوم شد. در ذیل سوابق قاضی “سید محمود ساداتی” آورده می شود:
نام و نام خانوادگی:
سید محمود ساداتی
زندگینامه:
سید محمود ساداتی در سال ۱۳۳۷ در شهر استهبان
متولد شد
مسئولیتها:
– دادیاری دادسرای انقلاب اسلامی
– دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب پاسداران فارس
– معاونت دادستان نظامی و دادستان نظامی استانهای فارس، بوشهر و
کهگیلویه و بویراحمد
– رئیس دادگاههای نظامی یک استان فارس، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان
– رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح استانهای فارس بوشهر و کهگیلویه و
بویراحمد تا سال ۱۳۸۶
ـ رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز
ـ رئیس دادگاه انقلاب شیراز از
اسفندماه ۱۳۹۱ تا کنون
موارد نقض حقوق بشر:
نقض حقوق شهروندان بهایی
سید محمود ساداتی در مقام رئیس شعبه اول
دادگاه انقلاب شیراز و رئیس دادگاه انقلاب شیراز در محاکمه بهاییان و صدور احکام
حبس برای آنها مسئول است.
براساس احکام صادره از سوی سید محمود
ساداتی عدنان رحمتپناه ، شهروند بهایی، در اردیبهشت ۹۲ به اتهام «تبلیغ
علیه نظام و تبلیغ دیانت بهایی» به یک سال زندان محکوم شد و فرهود یزدانی، شهروند ۱۸ ساله بهایی، در
مردادماه ۱۳۹۳ به یک سال زندان محکوم شد. فرهود یزدانی در پی قرار جوانان شیرازی
در شبکههای اجتماعی برای آببازی داخل پارک بعثت شیراز بازداشت شد و پس از تفتیش
منزل به بازداشتگاه وزارت اطلاعات (پلاک ۱۰۰) منتقل شد.
قاضی ساداتی در تیرماه ۱۳۹۵ یکتا فهندژ سعدی،
شهروند بهایی، را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی» به ۵ سال حبس تعزیری
محکوم کرد. او روحیه نریمان و فرزاد دلارام، زوج بهایی ساکن شیراز، را به اتهام
«تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در گروهکهای غیرقانونی بهاییت» هر یک به پنج سال حبس
تعزیری و نعمتالله بنگاله و نازنین بنگاله، شهروندان بهایی، را جمعا به ۱۰ سال حبس محکوم
کرد.
صدور احکام حبس برای تجمعکنندگان
پاسارگاد:
سید محمود ساداتی در مقام رئیس شعبه اول
دادگاه انقلاب شیراز، با صدور احکام حبس برای تجمعکنندگان در تجمعات مسالمتآمیز
پاسارگاد، مرتکب نقض حقوق بشر شده است.
در ۲۵ آذر ۱۳۹۵، در شعبه اول
دادگاه انقلاب شیراز به ریاست قاضی ساداتی، برای ۷۴ نفر از بازداشتشدگان
تجمع پاسارگاد، احکام حبس از یک تا هشت سال صادر شد. یک منبع مطلع، به سایت «حقوق
بشر در ایران» گفته بود: «رئیس دادگاه انقلاب شیراز که حق دسترسی این بازداشتشدگان
به وکیل را سلب کرده و با درخواست توبهنامه به آنها وعده آزادی داده بود، به طور
شفاهی حکم را در زندان به آنها ابلاغ کرده است.»
هفتم آبانماه ۱۳۹۵، شمار زیادی برای
بزرگداشت روزی که «روز کوروش» مینامند در پاسارگاد، آرامگاه بنیانگذار سلسله
هخامنشی، در چند کیلومتری شیراز در استان فارس جمع شدند که نیروهای انتظامی و
امنیتی تعداد زیادی از این تجمعکنندگان را دستگیر کردند.
۱۳۹۵/۳/۲۷
فهندژ سعدی شهروند شیرازی بهایی، در
شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز به قضاوت دکتر ساداتی به پنج سال حبس تعزیری محکوم
شد
۱۳۹۶/۵/۱۲
هرانا گزارش کرد که شعبه اول دادگاه
انقلاب شیراز به ریاست محمود ساداتی دانیال استخر را به اتهام «توهین به رهبری» از
طریق نشر یک مطلب درباره کشتار سال ۶۷ زندانیان سیاسی در کانال خود در تلگرام محاکمه و به دو سال حبس و
منع از اشتغال به وکالت دادگستری به مدت دو سال با لغو پروانه وکالت محکوم کرد.
این دادنامه در بخش شواهد این صفحه ثبت شده است
۱۳۹۶/۱۲/۱۸
گزارش شد که قاضی ساداتی در شعبه اول
دادگاه انقلاب شیراز روحیه نریمان و فرزاد دلارام را هر کدام به پنج سال حبس محکوم
کرده است. اتهام احتمالی آنها «اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی» است
۱۳۹۷/۱/۲۷
شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز به ریاست
قاضی ساداتی، میلاد حیدری را به اتهامات «توهین به رهبری به دو سال حبس و «انتشار
روزانه یکی از سخنرانیهای حضرت آقا در فضای مجازی به مدت شش ماه تحت نظارت پلیس
فتا» و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم کرد. تصویر دادنامه در بخش
شواهد این صفحه ثبت شده است
۱۳۹۷/۱۰/۲۰
به گزارش هرانا قاضی ساداتی ۱۳ شهروند بهایی را
که از اتهام «تبلیغ علیه نظام» از طریق تعطیلی مغازه در روز عید مذهبی تبرئه کرد.
تصویری از این دادنامه در بخش شواهد این صفحه ثبت شده است
۱۳۹۷/۱۱/۸
محمد علی زحمتکش از سوی قاضی ساداتی به
اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «اهانت به رهبری» با مصداق حضور در تجمعات معلمان
تهران و فعالیت در راستای هماهنگسازی اعتراضات صنفی معلمین به دو سال حبس و یک
سال تبعید به ارسنجان محکوم شد
نام و نام خانوادگی:
حسین شریعتمداری
زندگینامه:
حسین
شریعتمداری متولد سال ۱۳۲۶
دماوند است. او از زندانیان سیاسی دوران پهلوی بود که از سوی انقلابیون از زندان
آزاد میشود. او قبل از دستگیری در دولت پهلوی، به تحصیل در رشته پزشکی مشغول بوده
است.
مسئولیتها:
– عضو
سپاه پاسداران و از فرماندهان جنگ در دوران جنگ ایران و عراق
– مسئول بخش معاونت اجتماعی وزارت اطلاعات از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲
– سردبیر و مدیر مسئول روزنامه کیهان و نماینده سید علی خامنهای در
آن روزنامه از ۱ دیماه
۱۳۷۲ تا
کنون
موارد نقض حقوق بشر:
۱ .مشارکت
در «توابسازی» در دهه ۶۰
فرهاد
بهبهانی، زندانی سیاسی سابق، در کتاب خاطرات زندان خود با عنوان «در مهمانی حاجیآقا»[۱]از
شریعتمداری به عنوان بازجوی خود نام میبرد که در زندان به «برادر حسین» معروف
بوده است. گرچه حسین شریعتمداری بازجو بودن خود را تکذیب کرده اما در
مطلبی در روزنامه کیهان مینویسد: «دعوت از اینجانب برای بحث و گفتوگو با زندانیان
گروهکی از جانب مجید انصاری صورت گرفته بود… جزء پربرکتترین ایام خود میدانم که
بر اثر آن تعداد قابل توجهی از عناصر گروهکی بریده از انقلاب و مردم به آغوش
انقلاب و ملت بازگشتند. وی همچنین در مصاحبهای با نیوریورک تایمز میگوید که در
موارد خاصی که از او برای صحبت با زندانیان درخواست شده همکاری کرده است و این
موضوع که بازجو نبوده به این معنا نیست که کار بازجویان را تأیید نمیکند.
۲ـ
همکاری با وزارت اطلاعات در سرکوب دگراندیشان و مخالفان
حسین
شریعتمداری به همراه سعید امامی، از مدیران بلندپایه وزارت اطلاعات
در دوران هاشمی رفسنجانی و مسئول برخورد با نویسندگان و دگراندیشان، از سازندگان
برنامه تلویزیونی «هویت» در سال ۱۳۷۵ بود.
برنامه هویت که در چندین قسمت از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد روشنفکرانی چون
عبدالحسین زرینکوب و هوشنگ گلشیری و بسیاری دیگررا وابسته به بیگانگان و خائن به
کشور معرفی میکرد. اعترافات تلویزیونی که از سعیدی سیرجانی، عزتالله سحابی و غلامحسین میرزاصالح در زندان تحت فشار
و شکنجه ضبط شده بود در این مجموعه برنامه پخش شده است.
خبرنگار
روزنامه کیهان در سال ۱۳۸۲مصاحبهای
با اکبرهاشمی رفسنجانی درباره هشت سال دوره ریاست جمهوریاش انجام داد. در آن
مصاحبه با اشاره به برنامه «هویت» و نقش حسین شریعتمداری گفته میشود :
«….[خبرنگار روزنامه کیهان] ضمناً میگویند آقای سحابی از شما قول گرفته بود
اعترافاتی که کرده، از تلویزیون پخش نشود. ولی در برنامه «هویت» پخش شد. در مورد
این دو شبهه توضیح بفرمایید؟
[هاشمی رفسنجانی]: اولاً از من قولی نگرفته بود. اصلاً از
اعترافات ایشان اطلاعی نداشتم که قولی بدهم. آقای سحابی هم رفیق من بود. ما در
دوران مبارزه همپرونده و با هم در زندان بودیم. بعد از پیروزی هم در شورای انقلاب
بود. همیشه با هم بودیم و اختلافی نداشتیم. گروهی را هم که وزارت اطلاعات گرفتند،
بدون اطلاع من گرفتند. گویا حدود ۹۰ نفر را گرفتند. من اصلاً با اینطور چیزها
مخالف بودم. منتها وزارت اطلاعات از این کارها میکرد…. برنامه هویت را از
تلویزیون دیدیم و اصلاً خبر نداشتیم. شما از آقای شریعتمداری بپرسید که چه کسی به
او گفته که آن برنامه را بسازد.»
کسانی
که در برنامه هویت علیه خود و همفکرانشان اعتراف کردند و این اعترافات در برنامه
تلویزیونی «هویت» پخش شد، پس از آزادی علنا اعلام کردند اعترافات تحت فشار بازجویی
بوده است. در نمونهای عزتالله سحابی در سال ۱۳۶۹ و در زمان مسئولیت سعید امامی،
معاون با نفوذ علی فلاحیان،وزیر وقت اطلاعات، بازداشت و به مدت چند ماه تحت
بازجوییهای سنگین برای «اعترافکردن» علیه خود و همفکرانش قرار گرفت.
علیاکبر
سعیدی سیرجانی، نویسنده و متفکر، یکی دیگر از کسانی است که اعترافات او علیه خود
در برنامه «هویت» پخش شده است. سازمان عفو بینالملل در
بیانیهای از وضع سلامت و خطر شکنجه او در طول بازداشت، ابراز نگرانی کرده
بود و نهایتا هم مرگ او در زندان «سکته قلبی» عنوان شد.
نقل
قول زیر از او نیز نشانه دیگری از اعمال فشار برای اخذ اعترافات اجباری تلویزیونیاست:
«اونچه
که باعث شد من امشب خودم خواهش کنم که بیایند این برنامه را ضبط کنند صحبتی است که
از دو روز پیش شروع شده ولی شاید ده دقیقه قبل یک تلنگر سفتی به روح من خورد، میخواستم
این صحبت را بکنم که این چیزهایی که در طول این مدت من نوشتم، همه رگههایی از لجبازی
شدید دارد و شدیدا پشیمانم از این کار.»
روزنامه
کیهان، مشخصا با انتشار گسترده مقالات ضد بهائیان که عموما به قلم حسین شریعتمداری
نوشته شده است و متهم کردن بهائیان به دخالت در جریانات اعتراضی مردمی پس از
انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ به
قصد براندازی حکومت جمهوری اسلامی ایران، تلاش کرده تا بهائیان را دشمنان خطرناک و
بالفعل نظام جمهوری اسلامی ایران جلوه دهد. همچنین اشاعه اتهامات مختلف مبنی بر
همکاری بهائیان با دولتهای اسرائیل و آمریکا (به عنوان دشمنان جمهوری اسلامی
ایران) به قصد عملیات ضد حکومت جمهوری اسلامی. جمیع این فعالیتها به فراهم
کردن بستر فکری و ایدئولوژیک فشار و سرکوب بیش از پیش بهائیان به دلیل اعتقاد و
باور آنها و نقض حقوق بهائیان از سوی حکومت جمهوری اسلامی میانجامد.
لازم
به ذکر است که کلیه این اتهامات بدون ارائه هرگونه مستند و دلیل طرح شده است.
علاوه براین جامعه بهائیان مکررا اعلام کردهاند که براساس آئین بهائیت،
بهائیان در حرکتهای سیاسی اعتراضی و اعتصابات شرکت نمیکنند.
جامعه
جهانی بهائیان در
گزارش “کمپین رسانه ای ایران برای دهشتناک جلوه دادن بهائیان” به طرح
و بحث نقش و عملکرد گسترده رسانههای وابسته یا نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.
برای
نمونه به مورادی از این مقاله اشاره خواهیم کرد.
روزنامه
کیهان در مقاله صفحه اول مورخ پانزده دیماه ۱۳۸۸، مینویسد: «…با توجه به دشمنی
دیرینه فرقه انگلیس ساخته بهائیت با امامت و تشیع (به ویژه با مهدویت)، تحرکات این
جریان فاسد و انحرافی در روز عاشورا برای هتک حرمت عزای حسینی قابل فهمتر میشود
ضمن اینکه سران این جریان، وابستگیهای علنی به رژیم صهیونیستی، انگلیس و آمریکا
دارند. در زمان رژیم پهلوی برای ریاست دستگاههایی چون ساواک، شهربانی و ارتش از
عناصر جنایتکار و بیرحم بهایی استفاده میشد…»
همچنین
کیهان در تاریخ ۲۴
اسفند ۱۳۸۸ در
مقالهای با عنوان «جزئیات تازه از انهدام شبکه سایبری سیا»
مینویسد: «…در این راستا طرح «بیثباتسازی ایران» در سال ۲۰۰۹ میلادی توسط سازمان سیا تهیه و با
اختصاص بودجه ۴۰۰
میلیون دلاری توسط کنگره آمریکا، با دستور «بوش» ابلاغ و عملیاتی شد. بخشی از این
طرح، راهاندازی نوعی جدید از «جنگ اطلاعاتی» موسوم به «جنگ سایبری» بود که از سال
۲۰۰۶
میلادی و با به کارگیری گروههای ضدانقلاب از جمله حزب صهیونیستی بهائیت، منافقین،
سلطنتطلبان و برخی گروهکهای دیگر، مورد توجه ویژه آمریکاییها قرار گرفت. در این
راستا تأسیس شبکه موسوم به «ایران پراکسی» از مهمترین اقداماتی است که در این سال
توسط سازمان سیا تحت پوشش دفتر IBB، وزارت امور خارجه آمریکا و با بودجه اولیه
بالغ بر ۵۰ میلیون
دلار انجام شد…»
یا
در مطلب دیگری در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹
پیروان
بهائیت را
به نقش داشتن در “توهین به مقدسات دین اسلام” و “ارتباط با دشمنان ایران” به خصوص
اسرائیل بدون ارائه مستند و بدون اینکه این ادعاها در پروسه قضایی مبتنی بر قانون
به اثبات رسیده باشد متهم میکند: «…شایان ذکر است در جریان حرمتشکنی اغتشاشگران
در روز عاشورا (شش دی ۱۳۸۸) چند
تن از عناصر بهایی به عنوان هدایتکنندگان حرمتشکنی عزای امام حسین(ع) بازداشت
شدند. چند تن از سران گروهک استعماری بهائیت به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی هم
اکنون در بازداشت به سر میبرند. سران این گروه در خارج همواره تلاش کردهاند
ارتباط با رژیم صهیونیستی و سرویس موساد را کتمان و انکار کنند. گروهک انگلیس
ساخته بهائیت به ویژه طی سالهای اخیر ارتباطات گستردهای را با برخی عناصر افراطی
مدعی اصلاحات به هم زده و از جمله این عناصر میتوان به کسانی چون مهاجرانی،
کدیور، سروش، گنجی، مجید محمدی و عباس معروفی اشاره کرد که به ویژه در کشورهای
انگلیس، آمریکا، کانادا و… اقامت دارند. برخی خبرهای موثق حاکی از آن است که شماری
از این عناصر جذبشده به شبکه جهانی بهائیت، در ازای دریافت پول مامور حرمتشکنی
علنی در حوزه هایی نظیر انکار امام زمان(عج)، انکار رسالت پیامبر(ص) و قداست قرآن،
تخطئه ولایت فقیه، ترویج سکولاریسم، اهانت به امام و رهبری شده اند…»
سردبیر
روزنامه کیهان، مستقیما از سوی رهبر جمهوری اسلامی ایران، سید علی خامنهای منصوب
میشود. روزنامه نیویورکتایمز در مصاحبهای که با حسین شریعتمداری در سال ۲۰۰۷انجام داده و منتشر کرده است
درباره او مینویسد: «… او صدای ایران تندرو است. نه تنها تندرو بلکه رادیکال،
امنیتی و غیرقابل انعطاف. او مدیرمسئول روزنامه کیهان است که به شما دید کلی از
افراطیترین دیدگاههای رهبران ایران، طرز فکر و برنامههای افرادی که در راس قدرت
هستند، میدهد.»
۴- فراهم
آوردن زمینه برخوردهای امنیتی با منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی
مطالب
روزنامه کیهان و بهخصوص سرمقالههای حسین شریعتمداری در بسیاری از موارد بستر
فکری و گفتمانی برخوردهای امنیتی با منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی را فراهم
کرده است؛ به گونهای که شریعتمداری در اردیبهشت ۱۳۹۸صریحا اعتراف کرد که کیهان با وزارت اطلاعات ارتباطی تنگاتنگ
دارد:
«بعضی
از اطلاعات را وزارت اطلاعات از کیهان مطلع میشود، چون افراد حزباللهی همهجا
هستند و اطلاعات را به ما میدهند.»
به
عنوان مثال، مطالب و ادبیاتی که روزنامه کیهان بعد از اعتراضات پس از انتخابات
ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸
تولید کرده است، سعی در ارتباطدادن حرکت اعتراضی مردم به کشورهای خارجی و فراهمکردن
توجیه و زمینه نقض حقوق بشر و فشار بوده است. گزارش «کمپین بینالمللی حقوق بشردر
ایران» در گزارشی به نام «مردان خشونت: مجریان و مروجان خشونت پس از انتخابات» به
معرفی عاملان و چهرههای موثر سرکوبهای اعتراضات پس از انتخابات پرداخته است.
حسین شریعتمداری یکی از این چهرههاست. در این گزارش آمده است: «…روایت روزنامه
کیهان از حوادث بعد از انتخابات پس از آن توسط وزارت اطلاعات وسپاه پاسداران به
عنوان روایت اصلی از حوادث بعد از انتخابات برای دستگیری مخالفان، اعمال شکنجه و
آزار واذیت در بازداشتگاهها، اخذ اعترافات اجباری و در نهایت صدور احکام طویلالمدت
زندان به کار گرفته شد.»
در
بخش دیگری از این گزارش درباره نقش و موضعگیری روزنامه کیهان و حسین شریعتمداری
درباره اعترافات تلویزیونی که متهمان تحت فشار بازجویی علیه خود انجام دادهاند،
آمده است: «همزمان با دستگیری روزنامهنگارانی همچون مازیار بهاری که چند ماه پس
از دستگیری مجبور به اعترافات اجباری شد و چندی پس از آن با خروج از کشور به شرح
فشارهای جسمی و روانی بر اخذ اعتراف یادشده پرداخت، این روزنامه بارها به متهمکردن
روزنامهنگاران برای جاسوسی برای سرویسهای خارجی پرداخت. در واقع روزنامه کیهان
طی روزهای پس از انتخابات عملا به عنوان بخشی از دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی در
برخورد و سرکوب روزنامهنگاران با طرح ادعاهایی که هیچگاه در دادگاه اثبات نشد
عمل کرده است.»
در
مثالی دیگر، حسین شریعتمداری در سرمقاله خود در کیهان درباره اعتراضات
درویشهای گنابادی در بهمنماه ۱۳۹۶گفته بود :«جنایاتی که این گروه در پوشش
دراویش مرتکب شدهاند فقط با جنایات وحشیانه داعش قابل مقایسه است و کمترین تردیدی
باقی نمیگذارد که بخشی از تفالههای داعش هستند که این بار از آستین یکی از فرقههای
بهشدت بدنام دراویش بیرون کشیده شدهاند. روابط پنهان و آشکار رهبران درویشهای
گنابادی با مقامات اسرائیل و بهائیان داستان پنهانی نیست، به عنوان نمونه -و فقط
نمونه- میتوان به تصاویر منتشرشده از نشست مشترک مصطفی آزمایش یکی از رهبران فرقه
گنابادی با دیان علایی نماینده بهائیان حیفای اسرائیل و یا تصویری از ملاقات وی با
رضا پهلوی در آمریکا اشاره کرد. آزمایش انکار نمیکند که به نمایندگی از سوی قطب
دراویش گنابادی و برای تبادل نظر! در این نشستها شرکت کرده بود که تصاویر آن در
کیهان امروز چاپ شده است.»
در
جای دیگر در همین مقاله میگوید: «بیشک نیروی انتظامی بایستی با قدرت و قاطعیت با
اراذل و اوباش و در یک کلام پیروان داعش در کشور برخورد کند و طبیعی است که این
قدرت در نیروهای انتظامی و فرزندان این ملت وجود دارد که یاحسینگویان دمار از
روزگار برهمزنندگان امنیت ملی درآورند.»
در
روزها و ماههای پس از سرکوب اعتراضات خیابانی دراویش گنابادی در بهمنماه۱۳۹۶، صدها نفر از آنان بازداشت شدند و
حداقل یکی از آنها به نام محمد ثلاث با وجود اعتراضات فراوان سازمانهای بین
المللی حقوق بشری اعدام شد.
همچنین
پس از اینکه تعدادی از زنان که به “دختران خیابان انقلاب” معروف شدند در اعتراض
به حجاب اجباری بالای سکو روسریهای خود را بر سر چوب کردند و به همین دلیل دستگیر
شدند، روزنامه کیهان در هفتم اسفندماه ۱۳۹۶ در مقالهای با عنوان «قانون تکلیف همه را روشن کرده است» رفتار مأمور نیروی انتظامی
در برخورد با مریم شریعتمداری (یکی از دختران انقلاب) را درست و «مبارزه با منکرات
و فساد» دانسته و نوشته است: «جرم عدم رعایت حجاب شرعی در زمره “جرایم مشهود”
محسوب میگردد. در مواجهه با جرایم مشهود ضابطین دادگستری موظفند هر اقدام مؤثری
را جهت حفظ آثار و علائم جرم و همچنین هر اقدامی جهت جلوگیری از فرار متهم را
انجام دهند.»
روزنامه
کیهان با بیان اینکه «کشف حجاب» اعتراض مدنی محسوب نمیشود افزوده است: «کار پلیس
اصولاً تقابل فیزیکی و توقیف افراد مجرم و قانونشکن است و شخصی که خود را با رفتن
بالای یک سکو یا مانند آن از دسترس پلیس خارج میکند، تبعات نحوه مقابله پلیس را
به علت قانونشکنی پذیرفته است.»
۵ ـ مشارکت در پروندهسازی برای
فعالان محیط زیست
حسین
شریعتمداری از عوامل مسئول در پرونده سازی علیه فعالان محیط زیست است. روزنامه
کیهان در۱۲
اسفند ۱۳۹۳
فعالیتهای فعالان محیط زیست را مشکوک و پوششی برای جاسوسی خواند و زمینه بازداشت
آنان را فراهم کرد. کیهان در شماره ۲۶ بهمن ۹۶ با انتشار مجدد این مطلب از
نهادهای امنیتی شکوه کرد که چرا پیشتر به هشدارهای این روزنامه توجهی شد و فعالان
محیط زیست را زودتر دستگیر نکردند.
از
بهمن ماه سال ۱۳۹۶
بازداشت دهها تن از فعالان محیط زیست به اتهام جاسوسی آغاز شد. بر
اساس گزارش دیدهبان حقوق بشر این فعالان در دوران بازداشت
شکنجه شدهاند و کیفرخواست علیه آنان تنها با استناد بر اعترافات اجباری صادر شده
است.
از
برجستهترین فعالان محیط زیستی که در بهمن ۹۶ بازداشت شدند، کاووس
سیدامامی بود که دو هفته پس از بازداشت به طور مشکوکی در زندان جان سپرد.
از خشونت جنسی به زنان ورزشکار تا تجاوز به دختران شناگر معلول
مهدی افشارزاده
دوشنبه از ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه به وقت تهران، اتاق ورزش
کلاب هاوس «ایرانوایر» میزبان دختران ورزشکاری بود که میخواستند از دردهای
ناگفته زنان ورزشکار در زمینه خشونت جنسی صحبت کنند. رازهایی سر به مهر که البته
بسیاری از آنها تاکنون شنیده نشده است. آنچه در طول مدت قریب به دو ساعت در این
اتاق گذشت، دردناک بود. از پیشنهادهای مربیان و مدیران عالیرتبه ورزشی به زنان
ورزشکار تا تجاوز و تعرض یک مدیر سرشناس بهزیستی به دختران شناگر معلول.
این اتاق با حضور
«آیدا قجر»، «پیام یونسیپور» و «امیرحسین میراسماعیلی» اعضای تحریریه ایرانوایر،
«آسیه امینی» روزنامهنگار و فعال حقوق زنان، «شیوا امینی» ملیپوش پیشین تیم ملی
فوتسال زنان ایران و مربی کنونی در ایتالیا، «رزیتا ائمهدوست» ملیپوش سابق تیم
ملی تنیس روی میز زنان ایران و «شیرین شیرزاد» ملیپوش و سرپرست سابق تیم ملی کشتی
زنان ایران برگزار شد.
آیدا قجر در
ابتدا به موضوع نهفته و مسکوت ماندن موضوع «تعرض» و «تجاوز» به زنان ورزشکار در
سالهای اخیر اشاره کرد. همچنین پیام یونسیپور از سانسور شدن برخی از اخبار تعرض
یا تجاوز به زنان در رسانههای ایران براساس تجربیات خودش در سالهای همکاری با
«رادیو جوان» و روزنامههای ورزشی گفت.
او به صورت نمونه
اشاره کرد که سال ۱۳۹۱ و در برنامه «چهار چهار دو» رادیو جوان، یکی از
همکاران زن رادیو در قالب «میکروفن مخفی»، به عنوان مادر یک فوتبالیست نوجوان، با
مدیر و مربی یک مدرسه فوتبال تماس میگیرد. مربی مدرسه فوتبال پس از سوالات خصوصی
در مورد زندگی این مادر، او را برای راهنمایی بیشتر به خانه خود دعوت میکند. اما
«بخش نظارت» رادیو جوان با پخش این آیتم به دلیل آنچه «اشاعه فحشا» خوانده بود،
مخالفت کرد.
همچنین امیرحسین
میراسماعیلی از تجربه مصاحبهاش با «گلنار وکیل گیلانی» رییس سابق فدراسیون چوگان
گفت. از اینکه خانم وکیل گیلانی در مصاحبه با او که در روزنامه «اعتماد» منتشر
شد، از تهدید «محمدرضا داورزنی» معاون وقت وزارت ورزش و جوانان، به انتشار عکسهای
خصوصی او در فضای مجازی و کانالهای تلگرامی خبر داده بود. گلنار وکیل گیلانی پس
از تهدیدهای آقای داورزنی مجبور به استعفا از پست خود شد.
رزیتا ائمهدوست:
برای دختران نوجوان فیلم پورن میفرستادند
«رزیتا ائمهدوست»،
ملیپوش سابق تیم ملی تنیس روی میز، روایتهای خود را اینگونه آغاز کرد: «من بیش
از هر چیز خوشحالم که این فرصت برای ما ورزشکاران زن به وجود آمده تا صحبت کنیم.
متاسفانه هر زمان صحبت از تجاوز یا تعرض و خشونت به زنان ورزشکار شد، به ما انگ
زدند. بعضیها میگویند خیالبافی میکنید، برخی هم میگویند میخواهید پناهندگی
بگیرید. متاسفانه مشکلات ما فقط خشونت جنسی نیست. ما در ایران خشونت جنسیتی داریم،
هم خشونت عقیدتی، هم خشونت کلامی و رفتاری. شما به پیامها و کامنتهایی که مردم
پای صحبتهای ما در شبکههای اجتماعی صحبت میکنند دقت کنید. یکی مینویسد تو که
رفتی چرا حرف میزنی؟ یکی مینویسد تو دنبال پرونده پناهندگی هستی. نه عزیزان ما
الان این امکان را داریم که در مورد آنچه دیدیم، برای شما حرف بزنیم.»
او با بیان این
که زنان ورزشکار با انواع خشونتها مواجه شدهاند: «همینکه به من میگویند با یک
ورزشکار مرد پای یک میز ننشین و غذا نخور، خشونت است. حجاب اجباری، برای ما خشونت
است.»
رزیتا ائمهدوست
با اشاره به نمونههایی از تعرض جنسی به دختران ورزشکار گفت: «نمونه ساده اینکه
کارمندی که در کمپ تیمهای ملی دختران پینگپنگباز کار میکرد، برای دختران
ورزشکار فیلم پورن ارسال میکرد. دختران اردوهای ما از ۱۶ سال تا بزرگسالان بودند. نمونه
دیگر اینکه یک بار برای گرفتن حق و حقوقم به اتاق مدیر تیم رفتم. به همه بازیکنان
و مربیان گفت بروید بیرون و من را نگه داشت. ابتدا با وضعیت آب و هوا شروع کرد و
بعد وارد صحبتهای ناهنجار شد. موضوع این است که دختران نوجوان و جوان ما هم در
این زمینه در خطر هستند.»
شیرین شیرزاد:
مربی تیم ملی کشتی با مربی زنان تماس تصویری میگرفت
«شیرین شیرزاد»،
ملیپوش و سرپرست سابق تیم ملی کشتی زنان ایران در ابتدای صحبتهای خود گفت که
برای صحبت کردن در مورد خشونتها و آزارهای جنسی باید ساعتها صحبت کرد: «من به
جرات میگویم که تمام دختران ملیپوش ایران در تمامی رشتههای ورزشی، حداقل یک بار
آزار جنسی را تحمل کردهاند. من خودم سرپرست تیم ملی زنان بودم و این موضوع را هر
روز و هر ساعت دیدم.»
او با اشاره به
افشاگری خود در مورد وجود خشونت و تجاوز در جامعه ورزش زنان گفت: «به من هم گفتند
حرف میزنی که پناهندگیات را بگیری. حرفهایی که خندهدار بود. من شاید از هزار
مورد فقط یکی را گفتم. متاسفانه دختران ورزشکار ایرانی چون در ایران هستند، نمیتوانند
صحبت کنند. من به صراحت میگویم که بارها ما از سوی جنس موافق هم مورد تعرض قرار
میگیریم.»
او به «وبیناری»
که ماه گذشته از سوی کمیته ملی المپیک برگزار شد، اشاره کرد: «این وبینار در مورد
خشونتهای جنسی برگزار شد. جالب است یکی از مدرسین این وبینار خودش یکی از مهمترین
اشخاصی است که به شدت ورزشکاران زن ایران را در سالهای اخیر آزار داده.»
شیرین شیرزاد با
اشاره به اینکه بازگویی آنچه تجربه کرده است، برای هیچکس ساده نیست؛ گفت: «نه
کسی میخواست حرفهای ما را بشنود، نه کسی میتواند کمک کند. هرکس در ورزش از تو
بالاتر است، بدون هیچ واهمهای پیشنهادش را میدهد. شما وقتی زن باشی و با شوهرت
بیرون بروی، اگر کسی تذکر بدهد که چرا موهایت بیرون است، همسرت احتمالا تو را
محکوم میکند، نه او را.»
شیرین شیرزاد
خاطرهای از همین تعرضهای جنسی از زمان حضورش در تیم ملی روایت کرد: «یکی از
مربیان ما که متاهل بود، روزی به من گفت یکی از مربیان بسیار مشهور فدراسیون کشتی
در آن زمان، ساعت ۴ صبح با من تماس میگیرد. چند بار به من گفت تماسهای
این آقا دارد زندگی من را به هم میریزد. من این موضوع را به رییس فدراسیون گفتم،
به مدیران وقت گفتم. در نهایت من توبیخ شدم.»
او در ادامه گفت:
«وقتی شما ساعت ۴ صبح با یک مربی تماس تصویری میگیرید، یعنی میدانید
که او پوشش مناسبی ندارد. این فقط یک اتفاق کوچک است. وقتی از فدراسیون کشتی کنار
گذاشته شدم، سراغ یکی از مدیران رفتم. انتظار داشتم حرف من را بشنود. اما در جواب
گفت که تو کشتی ایران را نابود کردی، چون کشتی زنان را در ایران راهاندازی کردی.
به من گفت من میدانم کشتیگیر زن توسط یک مربی تیم ملی باردار شد و این تقصیر
شماست.»
شیوا امینی:
مدیران فدراسیون فوتبال از دختران رنگینکمانی باج میگرفتند
«شیوا امینی»،
بازیکن سابق تیم ملی فوتسال زنان با این جمله که «وقتی دختر باشی، ایرانی باشی،
ورزشکار هم اگر نباشی، معنی تعرض و خشونت جنسی را قطعا خوب میفهمی»، صحبتهای خود
را آغاز کرد: «در ورزش زنان، هیچوقت حمایت نمیشوید و در مسیر عشقی که داری، نهتنها
تنها نیستی بلکه باید با موانع غیرعادی هم بجنگی. من در فوتبال ایتالیا متوجه شدم
که بازیکن در زمان تمرین میتواند بدون استرس از اینکه مدیرعامل باشگاه بخواهد با
بازیکنان وارد رابطه جنسی شود، تمرین کند. ما در ایران، همیشه دنبال اسپانسر
بودیم. باید با شرکتها و مدیران ثروتمند صحبت میکردیم. حتی یک بار نشد که یک نفر
حاضر شود تیم را حمایت کند و درخواست جنسی نداشته باشد. امکان نداشت که وارد
فدراسیون فوتبال شویم و از طبقه اول ساختمان تا طبقه آخر یا متلک یا کنایه نشنویم.
در همان فدراسیون فوتبال، برای راه انداختن یک کار ساده از تو توقعات جنسی دارند.
به جایی میرسیدیم که میگفتیم خسته شدم، نمیخواهم.»
او این مشکل را
بخشی از بیماری جامعه ایران دانست: «من امروز فیزیوتراپی بودم. فیزیوتراپ من هم یک
پسر بود. با خیال راحت رفتم و برگشتم. نه قصدی داشت، نه نگاه بدی کرد، نه رفتاری
داشت که حس آزار داشته باشم. در ایران، از دربان دم فدراسیون تا پزشک و فیزیوتراپ
به ورزشکار پیشنهاد میدهند.»
همچنین شیوا
امینی به جامعه رنگینکمانی ورزش زنان ایران اشاره کرد: «ما مسئولی داشتیم در
فدراسیون که از دختران الجیبیتی سواستفاده میکردند. از دخترهای رنگین کمانی
گوشی اپل و جواهرات و طلا میگرفتند که مبادا روابطشان را لو بدهند یا آنها را
برای تستهای جنسیتی به مراکز پزشکی معرفی کنند.»
آسیه امینی: همه
این سالها، ما کجا بودیم؟
«آسیه امینی»،
روزنامهنگار و فعال حقوق بشر در ابتدای صحبتهای خود گفت: «وقتی دوستان صحبت میکردند،
تن و بدنم میلرزید. دوست داشتم دیرتر صحبت کنم و بیشتر بشنوم.»
او «روایتگری»
در موضوع تعرض و خشونت جنسی علیه زنان بهخصوص در حوزه ورزش را یک اصل فراموش شده
دانست: «در چرخهای قرار داریم که از سلسله مراتب قدرت سیاسی تا آموزش و گروههای
اجتماعی ناظر و رسانهها و سیستم قضایی در آن نقش دارند. در این چرخه تنها اهرمی
که باید آن را در جهت مخالف حرکت دهد، همین روایتگری است.»
آسیه امینی روایتگری
در شرایط کنونی را به رسانههای آزاد خارج از کشور مرتبط دانست: «ما نیاز به یک
سیستم آموزشی داریم که حق بدن هر انسانی را به رسمیت بشناسد. در حقیقت سیستم
آموزشی باید بر مبنای قانون به افراد تفهیم کند که فقط خود آنها اختیار بدنشان
را دارند، نه حتی پدر و مادر آنها.»
او تعرض یک چهره
شناخته شده سیاسی نروژ در یکی از پرطرفدارترین احزاب سیاسی به دختری نوجوان ۱۷ ساله را به عنوان خاطرهای
تعریف کرد: «این آقا، امید اصلی دبیرکلی حزب بود و به عبارتی موقعیت رسیدن به نخستوزیری
نروژ را داشت. این موضوع در سریعترین زمان به بحران کشور تبدیل شد و تمامی رسانهها
بدون در نظر گرفتن موضع سیاسی خود به آن پرداختند. همان روزها که من تازه دو یا سه
سال بود که به این کشور آمده بودم، دوستان نروژیام از من نظرم را در مورد این
ماجرا پرسیدند. به آنها گفتم بسیار از این اتفاق متاثر و شوکه شدم و درک کردم چه
قوانین کاملی دارید. اما فقط میخواهم بدانم رقابت انتخاباتی در این موضوع نقش
ندارد؟ باور کنید همه آن جمع با اعتراض و تعجب گفتند چه ارتباطی دارد؟ من میدانستم
در همان جمع بعضی از هواداران آن حزب وجود دارد. اما این یعنی قانون، یعنی آموزش.»
آسیه امینی گفت:
«سوال من این نیست که همه این سالها این دخترها کجا بودند؟ سوال من این است که ما
کجا بودیم؟ ما چرا حرفی نزدیم؟ جامعهای که مدعی است جنبش زنان را پیش میبرد، در
این زمینهها کم گذاشته است.»
تجاوز مدیر
بهزیستی فارس به دختران معلول
«الهام نیکپی»،
مربی سابق شنا که سالها به عنوان مربی شنا و نجات غریق به معلولان ایران آموزش میداد،
از تعرض و تجاوز جنسی به شناگران معلول در استان فارس و شهر شیراز گفت: «من مربی و
ناجی استخر یادگار بودم. این استخر با بودجه معلولین ساخته شد، ولی معلولین فقط یک
روز در هفته، یک ساعت و در بدترین ساعت اجازه استفاده از استخر را داشتند. وقتی
اعتراض کردم، گفتند خانم نیکٰپی، ما داریم بهرهبرداری مالی میکنیم و شما زیاد
دل به دل معلولین ندهید. رییس هیات معلولین استان فارس، آقای محمدحسین گلریز خاتمی
بود. ایشان برای اینکه اجازه بدهد بعضی از بچههای معلولین و بهزیستی از استخر
استفاده کنند، درخواستهای خاص خودشان را داشتند. بچههای بهزیستی را در روزهایی
که میهمانی داشت، به اجبار برای کار و بیگاری میبرد و بارها آنها را مورد تعرض جنسی
قرار داد. این موضوع را خود بچههای بهزیستی به من میگفتند. تعریف میکردند که
آقای گلریز خاتمی به ما گفت امشب میهمان داریم، بیایید به همسر من کمک کنید. میرفتند
کمک میکردند. شب میگفت همینجا بخوابید و فردا بروید. بعد شب به فجیعترین شکل
میرفت بالای سر این بچهها. این موضوع برای معلولین به موضوع ساده تبدیل شده بود.
چون صدای این بچهها هم در نمیآمد. من دختری به نام الیزا را میشناختم که از
بچههای بهزیستی و معلولین بود. جسد سوختهاش را ته چاه پیدا کردند. شما انتظار
داشتید این بچهها اعتراض کنند؟»
در ادامه پیام
یونسیپور به برخی از پستهایی که محمدحسین خاتمی طی سالهای ۱۳۹۹ تاکنون در امور
بهزیستی به دست آورده اشاره کرد. او گفت: «آقای گلریز خاتمی که مورد اشاره خانم
نیکپی بود، از شهریور سال ۱۳۹۹ تاکنون به عنوان مدیرعامل یا رییس هیات مدیره ۹ شرکت منصوب شده است.»
مجمع خیرین
شهرساز و فرهنگساز شیراز، مجمع خیرین امنیتساز امین استان فارس، انجمن خیریه
اوتیسم فارس، موسسه بیمارستان خیریه آموزشی پژوهشی درمانی رسول شیراز، خیریه قلب
حضرت فاطمه، موسسه انجمن حمایت از بیماران اماس شیراز، انجمن خیرین مسکنساز
استان فارس، خیریه شکوفههای بهزیست شیراز و موسسه توانبخشی و فرهنگی خیریه
بهزیست، شرکتهایی هستند که محمدحسین گلریز خاتمی در آنها هماکنون نقش مدیرعامل
یا رییس هیات مدیره را دارد.
خاطرههای تلخ و
آزارهای گفته نشده
شیرین شیرزاد در
ادامه صحبتهای خود، از بازخورد منفی جامعه در قبال روشنگریها و روایتگریهایش
از موضوع خشونت جنسی گفت: «حتی خانوادهام با من قطع ارتباط کردند. به من میگفتند
چرا میخواهی حرف بزنی؟ تو که حالا از ایران رفتهای چه دلیلی دارد صحبت کنی؟ حتی
یک نفر از داخل ایران از من حمایت نکرد. بعضیها گفتند چرا در ایران نگفتی؟ حالا
من میپرسم؛ از چه کسی به چه کسی شکایت میکردم؟ وقتی اولین بار صحبت کردم، بعضی
از دخترهای ورزشکار از من پرسیدند چرا بهترین دوستانت که نه کار دولتی دارند و نه
ورزشکار نیستند، حتی در حد یک استوری اینستاگرامی از تو حمایت نکردند؟»
او به جملهای از
«محمدرضا یزدانیخرم» اشاره کرد که به او گفته بود: «ما انقلاب کردیم که دخترانمان
دیگر کشتی نگیرند. حالا شما دارید با این اعتراضات برای ما شر درست میکنید.»
رزیتا ائمهدوست
در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: «خانم امینی جمله خوبی گفت که تا امروز ما و
رسانهها کجا بودند؟ من فکر میکنم فضای مجازی و سوشال مدیا به ما کمک زیادی کرد.
ما حرف زدیم که بیرونمان کردند. ما اعتراض کردیم که تبعید شدیم. من دفعات قبل هم
که صحبت کردم، مادرم زیر فشار قرار گرفت. او دبیر آموزش و پرورش است و بعد از صحبتهای
من از سوی حراست وزارت آموزش و پرورش تذکر گرفته بود.»
شیوا امینی به
خاطرهای اشاره کرد: «مسابقات آسیایی ویتنام، ما برای اولین بار ژاپن را شکست
دادیم. بعد از بازی، منتظر بودیم از ما تقدیر کنند. سرپرست، همه بچهها که عرق
کرده بودند را جمع کرد و گفت یک روحانی قرار است برای شما صحبت کند. شما تصور کنید
که ما با تمام وجود هیجان زدهایم و ناگهان این آقا گفت که من همیشه مخالف ورزش
زنان بودم و هستم در ایران. بارها در موردش مبارزه کردم، ولی به نتیجه نرسیدم. از
اول تا آخر بازی میدویدید و برجستگیهاتون معلوم بود. همه مردها داشتند به
برجستگیهای شما نگاه میکردند.»
او گفت که همین
کلام «خشونت جنسی» است: «ما از بدن خودمان در آن لحظه بدمان آمد.»
آسیه امینی در
بخش پایانی صحبتهای خود گفت: «برخی موضوع سوءاستفاده از قدرت و خشونت جنسی را با
پارتنر جنسی یکی میکنند. ممکن است در رابطه جنسی هم خشونتی صورت گیرد که آن موضوع
ربطی به استفاده از قدرت ندارد. شما وقتی صاحب قدرت هستید و از قدرتتان برای
استفاده جنسی استفاده میکنید، یعنی شخصی را برای ارتقا، زیر فشار قرار میدهید.
ما در زمینه زیر فشار گذاشتن قضایی این افراد دچار مشکلات و کمبودهای قانونی هستیم.
روز جهانی مبارزه با اعدام
آذر ارحمی
دهم اکتبر برابر با 18 مهرماه، روز جهانی مبارزه با اعدام است در
واقع اِعدام نوعی کیفر و مجازات و به عبارتی دیگر اشد مجازات برای محکوم است. این
کیفر یکی از موارد پیش بینی شده در قانون برخی کشورهاست که در آن به حکم قانون و
بر اساس حکم دادگاه -عمومی، جنایی، نظامی و غیره- زندگی یک انسان سلب میشوداعدام
که در تاریخ حقوق کیفری سنگینترین مجازات بشری به شمار میرود از دیرباز در جوامع
و ملتها جهت برخورد با ناقضان قانون خود وجود داشته است. اولین سند تدوینشده
رسمی به جا مانده به ۱۸ قرن قبل از میلاد مسیح و حکومت حمورابی
شاه بابل بازمیگردد که در آن مجازات ۲۵ جنایت، اعدام پیشبینی شده است. در
یونان باستان نیز از مجازات اعدام جهت مجازات جرائمی چون قتل، خیانت و تجاوز و تحت
قوانین دراکو به طور گسترده استفاده میشد اگر چه افلاطون معتقد بود اعدام تنها
باید در مواردی اعمال شود که مجرم اصلاحناپذیر استاز آن زمان تا کنون انواع روشهای
مجازات اعدام در سراسر جهان شامل مصلوب کردن، غرق کردن، ضرب و شتم منجر به مرگ،
سنگسار، سوزاندن در آتش، چهارمیل کردن، دار زدن، تیرباران، صندلی الکتریکی و تزریق
کشنده جهت مجازات مجرمان به کار میرودقطعنامههای سازمان ملل متحد برای توقف
مجازات اعدام به عنوان اولین قدم برای لغو کامل آن، اولین بار در سال ۲۰۰۷ و دومین بار سال ۲۰۰۸ در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب
رسید. دبیرکل سازمان ملل نیز در سال های ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰ طی گزارشی آخرین تحولات مربوط به توقف
و لغو اعدام در کشورهای مختلف را به مجمع عمومی ارائه کرد. در این قطعنامهها ضمن
تاکید بر توقف مجازات اعدام، گفته شده مجرم، به اعتبار انسان بودن، دارای حق حیات
و بسیاری حقوق دیگر است و قانونگذار و سیستم قانونگذاری، حق سلب این حقوق را از
فرد به صرف مجرم بودن و ارتکاب جرم ندارد. دومین پروتکل الحاقی به میثاق بین
المللی حقوق سیاسی اجتماعی درباره لغو مجازات اعدام نیز سال ۱۹۸۹ به تصویب مجمع عمومی رسیدسازمانهای
فعال در این زمینه در باره جنبههای غیر انسانی اعدام میگویند وقتی متهمی محکوم
به اعدام میشود، تمام لحظههای عمر او در انتظار اجرای حکم و مرگ میگذرد. فرد نه
تنها به مجازاتی جسمی ناعادلانه و رفتاری غیر انسانی محکوم میشود، بلکه گذراندن
دوران انتظار اجرای حکم، بزرگترین فرسایش و شکنجه روحی و روانی است. اغلب این
محکومان در شرایط به مراتب بدتر و ناگوارتر ازسایر زندانیان نگه داری میشوندواما
جمهوری اسلامی ایران در زمینه اعدام دارای چه رتبه ای است ایرا ن از نظر شمار
اعدام ها رتبه دوم در جهان و رتبه اول در خاورمیانه را داراست فقط از اکتبر 2020
تا اکتبر 2021 ده درصد مجازات اعدام در جمهوری اسلامی افزایش یافته است بر طبق
امارها 242مورد اعدام به ثبت رسیده و236 مورد اعدام حکم انها اجرا شده است جالب
اینجاست که دوتن زیر سن 18 سال بوده اند و بیشتر این اعدام ها در زندان رجایی شهر
کرج وزندان وکیل اباد مشهد بوده است مگر طبق ماده سه اعلامیه جهانی حقوق بشر حق حیات
از ان همه نیست پس چرا دم از اجرای حقوق
بشر در ایران میزنداگر چنین مجازاتی دارد
جمهوری اسلامی به کدام ین اعلامیه وسند وکنوانسیون وقانون برای اجرای حکم اعدام
خود مراجعه میکند پاسخ سوال خیلی ساده است که جمهوری اسلامی هیچ پایندی به حقوق
بشر ندارد که بخواهد ان را اجرا کند و مردم بیگناه بدون هیچ دلیل موجهی وبدون دفاع
از خود در دادگاههای کاملا یک طرفه وبدون هیچ وکیل مدافعی طناب ذار به گردنشان
اویخته میشود بنا به عبارتی برای طناب های دارشان دنبال گردن میگردنند
کرونا در ایران؛ سود نجومی
مافیای سلامت از بیماری مردم
علیرضا حجتی
رویداد24: آمارها میگویند به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر ۱/۴ دستگاه سیتیاسکن
موجود است و دستگاه سی تیاسکن و پس از آن
MRI بیشترین سهم را از تجهیزات سرمایهای در
ایران دارند اما این فقط ظاهر ماجراست. «مریم» ساکن ماهشهر بیش از صد کیلومتر طی
کرده تا به بیمارستانی در اهواز برسد و یک اسکن ساده ریه انجام بدهد. برخی از
بیماران تنفسی ساکن آبادان و خرمشهر هم که مبتلا به کرونا شده، برای انجام همین
آزمایش مجبور به طی کردن مسافتهای طولانی شدهاند. سهم کل شهرستانهای زابل، زهک،
هیرمند، هامون و نیمروز سیستان از سیتیاسکن فقط یک دستگاه است و این عدم دسترسی
به تجهیزات پزشکی برای بسیاری از مبتلایان کرونا در دیگر استانها خصوصا استانهای
مرزی در جریان است.
نتایج یافتههای یک مطالعه تحت عنوان
«توزیع تجهیزات پزشکی تشخیصی درمانی سرمایهای در ایران» نشان میدهد بخش بهداشت و
درمان ایران اتفاقا با بحران مازاد تجهیزات پزشکی مواجه است، اما نحوه توزیع این
تجهیزات بهشدت ناعادلانه است. در حالی که بیمارستانهای تحت پوشش سه دانشگاه
پزشکی تهران از بیش از ۱۴۰ دستگاه سیتیاسکن برخوردار است، تعداد این دستگاهها در بیمارستانهای
دولتی برخی استانها انگشتشمار است. بهطوری که تعداد دستگاههای سیتی اسکن
بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاههای پزشکی استانهایی مانند ایلام، سیستان و
بلوچستان، کهگیلویه و بویر احمد، بوشهر و چهارمحال بختیاری میانگین بین ۴ تا ۱۰ دستگاه است و در
بسیاری از شهرهای این استانها با جمعیت بالای ۵۰۰ هزارنفر حتی یک
دستگاه هم موجود نیست.
نتیجه این توزیع نابرابر این شده که به
گفته معاون وزیر بهداشت «۶۰ الی ۷۰ درصد تصویربرداریها القایی و غیرضروری هستند.» و از آن سو بسیاری
از بیماران تنفسی در مناطق دیگر یا باید کیلومترها مسافت طی کنند تا به یک سیتیاسکن
برسند یا باید از خیر انجام این آزمایش بگذرند.
توزیع عادلانه تجهیزات پزشکی ربطی به ما
ندارد!
دلیل این توزیع نابرابر را از مدیرکل
تجهیزات پزشکی وزارت بهداشت که مسئول تخصیص مجوزهای واردات است، پرسیدیم و او اینطور
پاسخ داد: «ما مسئول صدور مجوز هستیم و هر کسی که سراغ ما بیاید و اعتبار لازم را
داشته باشد، میتواند مجوز واردات را دریافت کند. اینکه حالا این تجهیزات به کدام
بیمارستان و کدام منطقه برده میشود دیگر به ما ربطی ندارد و به خود آن شرکت
واردکننده مربوط است.»
این صحبت نشان میدهد که در مرحله صدور
مجوز تجهیزات پزشکی، اساسا وزارت بهداشت طرح نیازسنجی از واردکننده نمیخواهد، حتی
اگر واردکننده خود وزارتخانه باشد، ناظری بر آن وجود ندارد که تجهیزات واردشده به
بیمارستانی برده شود که منطقه تحت پوشش آن با کمبود این تجهیزات مواجه باشد.
محمد شریفی مقدم دبیرکل خانه پرستار
ایران رویه حاکم بر واردات تجهیزات پزشکی در ایران را کاملا در منافات با اصول
حاکم بر وزارتخانههای مشابه در کشورهای توسعه یافته میداند و معتقد است این
رویه به این دلیل در ایران جریان دارد که خود وزارت بهداشت و افرادی که بر سر کار
هستند، از این محل کسب درآمد میکند.
او توضیح میدهد: «در هیچ کجای دنیا این
طور نیست که برای تخصیص تجهیزات پزشکی هیچ نیازسنجی صورت نگیرد. در ایران ما شاهد
این هستیم که وزارت بهداشت که مسئول صدور مجوز واردات است، (آن هم در سیستم درمانی
و بهداشتی که به شدت به واردات دارو و تجهیزات پزشکی وابسته است)، تنها معیارش
برای صدور مجوز اعتبارسنجی است و واردات و توزیع را کاملا به دست بنگاه اقتصادی
سپرده یا خودش آن را انجام میدهد. وقتی مدیری میگوید نظارت بر چگونگی توزیع
تجهیزات پزشکی ربطی به ما ندارد، یا از روی نادانی از خود سلب مسئولیت میکند یا
اینکه خودشان در واردات سهیم هستند. چرا یک پزشک وقتی میخواهد طرح بگذارند،
براساس نیاز منطقه اعزام میشود، اما تجهیزات پزشکی بدون نیازسنجی در هرجایی که
واردکننده به سودش باشد، برده میشود؟»
وجود رانت در واردات و توزیع تجهیزات
پزشکی را مرکز پژوهشهای مجلس هم در تازهترین گزارش خود تایید کرده است. این مرکز
تحقیقاتی نوشته: «بسیاری از اعضای بلندپایه وزارت بهداشت طی دهههای اخیر همواره
از جمله کسانی بودهاند که در هیات مدیره شرکتهای دارو، تجهیزات پزشکی و مراکز
ارائهدهنده خدمات سلامت همچون بیمارستانها حضور داشتهاند و این خود منبعی از
رانت برای تخصیص منابع به شرکتهای در دست آنهاست. این رانت بعد از پایان خدمتشان
نیز به شکل منبع اطلاعاتی-ارتباطی ادامه پیدا کرده و در جهت سود شرکتها و
بیمارستانهای تحت مالکیتشان از آن استفاده میکنند.»
مدیران وزارت بهداشت در شرکتهای خصوصی
سلامت
این واقعیت را با نگاهی به سمتهای
همزمان مدیران و مقامات وزارت بهداشت طی دهههای اخیر به وضوح میتوان دید. در
گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس تنظیم کرده، به همین نکته پرداخته شده است؛ مثلا
مدیر وقت گروه دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران و رییس هیات مدیره تامین
اجتماعی همزمان در پنج شرکت خصوصی عضو هیات مدیره است.
در مثال دیگر مدیرکل وقت نظارت بر امور
دارو و مواد مخدر معاونت غذا و دارو وزارت بهداشت همزمان مدیر عامل، رییس هیات
مدیره یا عضو هیات مدیره بیش از هفت شرکت خصوصی دارویی و تجهیزات پزشکی است .
همچنین معاون وقت سازمان غذا و داروی
ایران عضو هیات مدیره شرکتی بوده که خودش تولید کننده سایتووکس تحت لیسانس
فاویپیراویر در ایران بوده است. قیمت این دارو در دوره شیوع ویروس کرونا نجومی شد.
مدیرکل پیشین نظارت و ارزیابی دارو و
مدیر وقت فناوری اطلاعات و سامانههای سلامت سازمان غذا و دارو به طور همزمان در
بیش از ده شرکت خصوصی تاثیرگذار در حوزه دارو و تجهیزات ایران عضو هیات مدیره یا
رئیس هیات مدیره است.
در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس همچنین به
حضور تعدادی از اعضای کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در شرکتهای مختلف وارد کننده
تجهیزات یا شرکتهای دارویی اشاره شده است.به استناد دادههای مرکز پژوهشهای مجلس
بخش عمده مدیران وزارت بهداشت عضو هیات مدیرههای شرکتهای خصوصی سلامت و دارویی
هستند که همزمان هم برای وزارت بهداشت تصمیم میگیرند و هم در شرکتهای خود تعیین
میکنند کدام تجهیزات پزشکی یا دارو باید وارد شود. همپوشانی این دو باعث شده رانت
عظیمی در حوزه سلامت شکل بگیرد که بلندپایهترین مقامات کشور نیز آن را تایید
کنند. ایرنا در گزارشی به نقل از وزیر بهداشت از وجود «فساد سازمان یافته» و «باند
احتکار» خبر داده است.
بحران ساختاری وزارت بهداشت با شیوع
کرونا به شکل عریان بروز پیدا کرد
دبیرکل خانه پرستار ایران معتقد است
ساختار حاکم بر وزارت بهداشت در دولتهای مختلف همین بوده و حالا با شیوع کرونا و
ادامهدار شدن آن در ایران تبعات ناشی از این بحران به شکل عریانی بروز پیدا کرده
است. او مهمترین عامل توزیع نابرابر و ناعادلانه خدمات درمانی را وجود یک سیستم
رانتی میداند که از بالاترین جایگاههای وزارت بهداشت را شامل میشود تا برخی
پزشکان و داروخانههایی که درون این دایره جا میگیرند.
او میگوید: «بحث تامین دارو و تجهیزات
پزشکی در سیستم درمانی و بهداشتی کشور در انحصار عدهای خاص است. از سویی تجهیزات
پزشکی به شکل بیرویهای وارد میشود و از سویی تراکم آن شدیدا در تهران متمرکز
است، چون این مافیا در پایتخت است؛ کسانی که هم قدرت دارند، هم نفوذ و هم ثروت و
اکثریت پزشکان را در این ساختار به خدمت میگیرند تا بیماران و مراجعان را به
استفاده از این تجهیزات ترغیب کنند.»
تعداد دستگاه سی اسکن در تهران به
اندازه کل انگلستان است
او ادامه میدهد: «تعداد سی اسکن مستقر
در شهر تهران به اندازه کل کشور انگلستان است و نمودهای دیگر این چرخه ناموزون در
تمامی ابعاد بهداشت و درمان قابل مشاهده است؛ از تجویزهای غیرضروری پزشکان گرفته
تا عدم دسترسی به تجهیزات پزشکی و دارو در مناطق غیر کلانشهرها. ساختار سودجویانه
این حوزه زنجیرهوار به هم متصل است؛ آمبولانسی که بیمار را به بیمارستان میبرد،
درصد میگیرد و پزشکی که مراجعهکننده را مثلا به ام.ار.آی ارجاع میدهد، او هم
درصد میگیرد. مراجعان پزشکی از سر استیصال و امید به درمان انجام هر آزمایشی که
پزشک توصیه کند را ضروری میدانند، اما پشت این ترغیبها عموما ایمنی مراجع یا
بیمار آخرین گزینه است. به عنوان مثال در تجویزهای پزشکی در ایران، آنژیوگرافی
چند برابر کشورهای توسعه یافته است و جالب اینجاست که ۹۰ درصد آنژیوگرافیهایی
که حداقل تا قبل از شیوع کرونا انجام میشد، نتیجهاش منفی بود. در حالی که در
کشورهای دیگر ۹۰ درصد مثبت است، چون پزشک براساس علائم بالینی و تست ورزش که هزینههای
کمتری دارد، تشخیص میدهد که مراجع نیاز به آنژیو دارد یا نه. اما در ایران مراجع
به محض اینکه پایش را به مطب متخصص قلب میگذارد، مجبور به انجام آنژیو میشود.»
۷۲۰
میلیون یورو رمدیسیور وارد کردند و تازه
وزارت بهداشت گفته در درمان کرونا موثر نیست
به گفته شریفی مقدم این تجویزها در
دوره شیوع کرونا به شکل دیگری شدت پیدا کرد؛ تجویزهایی که هدف اصلی از آنها
تامین منافع مالی ارائهکنندگان خدمات درمانی است، نه سلامت مردم. او توضیح میدهد:
«در دوره کرونا سودجویی سیستم درمانی را به وضوح در آمپول رمدیسیور دیدیم. این
آمپول با اختلاف بسیار زیادی در کشور ایران پرمصرف شد. آمپولی که بسیار گران است و
حتی با تعرفه دولتی تزریق کامل دوره آن بالای ۴ میلیون تومان
هزینه دارد. حالا تازه بعد از اینکه بیش از ۷۲۰ میلیون یورو خرج واردات این آمپول شده،
رئیس سازمان غذا و دارو گفته این دارو آنقدرها هم در درمان کرونا موثر نیست و سهم
آن در درمان کرونا ناچیز است!»
گرچه مسئولان اصرار دارند این ناکارآمدی
را گردن یکدیگر و از این دولت به آن دولت بندازند و برخی رسانهها هم آن را نتیجه
آزمون و خطایی رفتار کردن وزارت بهداشت میدانند، اما واقعیت این است که سیاستگذاری
بخش بهداشت و درمان در طول شیوع کرونا به سیاق قبل وابسته به بیماری مردم پیش
رفته، چون این ساختار مبتنی بر ارتزاق از بیماری و طولانیشدن پروسه درمان بنیان
گذاشته شده و منفعت مالی بنگاهها برای سیاستگذاران این سیستم در اولویت است.
همچنان که کارشناسان مرکز پژوهشهای
مجلس هم در گزارش «تضاد منافع بخش سلامت» نوشتهاند: «وظیفه اصلی «نظام سلامت و
وزارت بهداشت» حفظ و ارتقا سلامت مردم است در حالی که درآمدزایی نه فقط در
بیمارستانهای خصوصی بلکه بیمارستانهای دولتی وابسته به بیمار شدن و بیمارماندن
مردم است. موضوع وابسته شدن بیمارستانها به درآمد حاصل از خود بیمارستان از اوایل
دهه ۷۰ و با اجرای برنامه «نظام نوین بیمارستان» اجرایی شد. بنابراین سود
وزارت بهداشت و کارکنانِ آن از محل بیماری انسانها تأمین میشود که درنتیجه کل
سیستم به درمانهای طولانی و گرانقیمتتر (بهجای بهداشت و درمانهای سریعتر و
ارزانتر) تمایل پیدا میکند.»
محمد شریفی مقدم دبیرکل خانه پرستار
ایران نیز از زاویه دیگری همین گزاره یعنی وابستگی وزارت بهداشت به «بیمارشدن/بیمارماندن»
مردم در دوره کرونا را توضیح داده است: «در همین دوره ۱ میلیارد یورو از
صندوق توسعه ملی برای «شکست کرونا» برداشت شد، اما این پول کجا خرج شد؟ این منابع
به اضافه منابع دیگر عمدتا صرف واردات دارو، تجهیزات پزشکی و مواد اولیه برای
تولید محصولاتی شد که در هیچکدام از توصیههای سازمان بهداشت جهانی جای محکمی
نداشت، از جمله همین آمپول رمدیسیویر، فاویپیراویر و تجهیزات مصرفی دیگر. این
درحالی است که مهمترین و کلیدیترین درمان و پشتسرگذاشتن دوره کرونا واکسن است و
مراقبت.»
او ادامه میدهد: «در واکسن که هنوز
گرفتاریم و برخی از مسئولان هم که به جای اراده بر تامین واکسیناسیون شروع به
سیگنالهای واکسنهراسی میان مردم کردهاند. در مراقبت هم که من آماری ارائه میکنم
که علاوه بر مشاهداتی که همگی داشتهایم متوجه عمق فاجعه شویم.»
به گفته شریفی مقدم، اصلیترین نیاز بیمار
مبتلا به کرونا مراقبت است. درحال حاضر سیستم درمانی برای رسیدن به کف استاندارد
حداقل مراقبت، به ۱۵۰ هزار پرستار نیاز دارد. این درحالی است که ۹۰ هزار پرستار در
ایران فعلا بیکار و جویای کار هستند. طبق استاندارهای جهانی به ازای هر هزار نفر
جمعیت سه پرستار نیاز است و ضریب ایران در این شاخص یکونیم است؛ یعنی نصف
استاندارد جهانی.
دبیر کل خانه پرستار میگوید: «تا قبل
از شیوع کرونا در ایران به ازای هر ۶ بیمار یک پرستار و برای مراقبت از هر ۱ یا ۲ بیمار در بخشهای
ویژه دو پرستار آماده به خدمت بودند. اما حالا در پیک کرونا ما به ازای هر ۲۵ بیمار بخش کرونا ۲ پرستار داریم.
این را هم در نظر بگیرید که در حال حاضر تمامی بیماران کرونایی که در بخش بستری
هستند، مورد ICU هستند که به دلیل کمبود ظرفیت در بخش
بستری شدهاند. همچنین این را در نظر بگیرید که از ساعت ۱۲ شب تا پنج صبح
این ۲ پرستار به نوبت ۱ تا ۲ ساعت را هم باید استراحت کنند. یعنی عملا ۲۵ بیمار بدحال را
یک پرستار بهتنهایی باید مراقبت کند. پرستارها از شدت فشار کاری و بار روانی که
این سیستم به آنها تحمیل کرده، بریدهاند و از آن طرف بیماران کرونایی هم از
ضروریترین نیازشان که مراقبت ویژه است محروم هستند.»
دولت جدید مدعی است که میتواند وضعیت
مرگبار و تلخ حاصل از ماندگاری کرونا در ایران را تغییر دهد، اما دبیر کل خانه
پرستار معتقد است بحران نظام سلامت این دولت و آن دولت نیست و بحران اصلی ساختار
مبتنی بر کسب سود نظام سلامت است که با شیوع کرونا به حادترین شکل ممکن بروز عینی
پیدا کرد. «ساختار وزارت بهداشت و مدل حکمرانی بر نظام سلامت در دوره کرونا بیشتر
از پیش نشان داد، ناکارآمد است و توان اداره و مدیریت را ندارد. در این دولت هم تا
زمانی که چرخه مافیا و ارتزاق از بیماری مردم فرو نریزد، هیچ گونه تغییر جدی اتفاق
نمیافتد؛ چنین ارادهای که فعلا دیده نمیشود و در این میان شمارش معکوس مرگ هم
همچنان بر سر جامعه است.»
تحقیق و خلاصه 10 مقاله در
مورد وضعیت ایران در نیم سال اول 1400
حمید رضائی آذریانی
1 . تحلیل فضایی اثر سرریز نوآوری و تحقیق و توسعه بر
رشد منطقه ای در ایران
افزایش سرمایهگذاری
در تحقیق و توسعه میتواند بهعنوان عاملی برای زیاد شدن بهرهوری در تولید منطقهای
و رشد نواحی نوآور باشد. هدف این مقاله تحلیل فضایی تأثیر افزایش هزینههای تحقیق
و توسعه بر رشد منطقهای در رتبههای مختلف همسایگی است. برای این منظور از یک مدل
ترکیبی برای برآورد اثر سرریز تحقیق و توسعه و دانش در 31 استان ایران استفاده شده
است. نتایج تحقیق نشان میدهد که در هر سه رتبه همسایگی، متغیرهای لگاریتم طبیعی
نرخ تولید ناخالص داخلی، درصد هزینههای تحقیق و توسعه به تولید ناخالص داخلی
منطقهای، متوسط سالهای تحصیل و ساختار جمعیتی، بهصورت مستقیم بر رشد منطقهای
اثر دارند، این در حالی است که وقفه فضایی متغیر لگاریتم طبیعی نرخ تولید ناخالص
داخلی و وقفه فضایی متغیر ساختار جمعیتی بهصورت معکوس بر رشد منطقهای مؤثر هستند.
2 . الگوهای تعادل عمومی پویای تصادفی در ایران: وضعیت
پایدار تصادفی یا قطعی؟
با توجه به اینکه
الگوهای DSGE یک جواب با فرم بسته ندارند، میبایست تقریب
الگو حول وضعیت پایدار مورد بررسی قرار گیرد. سؤالی که پیش میآید این است که این
تقریب حول وضعیت پایدار غیرتصادفی صورت گیرد یا وضعیت پایدار تصادفی؟ این مطالعه
با ارائه یک الگوی کینزی جدید تعدیل یافته برای اقتصاد ایران، دو نااطمینانی تولید
و قیمت نفت را در الگو در نظر میگیرد. نتایج الگو حاکی از آن است که لحاظ وضعیت
پایدار تصادفی و تقریب مراتب بالاتر بسط تیلور میتواند وضعیت اقتصاد ایران را
بهتر توضیح دهد. همچنین، نتایج نشان میدهد که سطح مصرف، سرمایهگذاری خصوصی و
تولید ناخالص داخلی در وضعیت پایدار تصادفی کمتر از وضعیت پایدار غیرتصادفی است،
درحالیکه مخارج جاری و عمرانی دولت در وضعیت پایدار تصادفی بیشتر از وضعیت پایدار
غیرتصادفی میباشد. بررسی نتایج مربوط به توابع واکنش آنی نیز نشان میدهد که
واکنش متغیرهای اقتصادی نسبت به تکانههای مختلف در وضعیت پایدار تصادفی کمتر از
شرایط وضعیت پایدار غیرتصادفی است.
3 . بررسی رفتار جمعی سرمایه گذاران در بازار سهام
تهران با استفاده از حجم معاملات
رفتار تودهوار
یا شبیه جمع رفتار کردن، یکی از تورشهای رفتاری در بین سرمایه گذاران است که مـیتوانـد
بی قاعدگی هایی مثل حباب و سقوط قیمت، افزایش نوسانات قیمت در بازار و بهطورکلـی،
نبـود تعادل در بازار سرمایه را به دنبال داشته باشد، بنابراین با شناسایی و بررسی
این پدیده، علاوه بر اینکه یکی از ابعاد رفتاری بازار سرمایه ایران تبیین میشود،
میتوان شرایطی را برای بهکارگیری تصـمیمات بهینه برای سرمایه گذاران و عوامل
بازار فراهم کرد. در این تحقیق وجود رفتار توده وار بین سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران با استفاده
از حجم معاملات با روش هاچیکا که یک ابتکار و نوآوری از مدل هوانگ و سالمون است،
برای دوره زمانی 1394 لغایت 1398 در خصوص 142 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در
بازار سهام ایران اجرا شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد توده واری بهصورت
پیوسته در بازار سهام ایران در طول دوره بررسی وجود داشته است.
4 . توسعه پایدار و شادی؛ آیا سرانه مصرف انرژی بر
رضایتمندی و شادی افراد جامعه مؤثر است؟
توسعه پایدار
معطوف به ارتقای سطح و کیفیت زندگی افراد و بهبود رفاه جامعه و استمرار این فرآیند
در طول نسلهای بشر است. افزایش سرانه مصرف انرژی در سطح جهان و پیامدهای مخرب
زیستمحیطی این روند علیرغم پیشرفتهای فناوری و گستردگی هشدارها (تحلیل رفتن
منابع، افزایش آلایندهها و گرم شدن کره زمین)، موجب بروز نگرانیهایی در سطح
جهانی دربارهی توسعه پایدار شده است. با این همه، بسیاری همچنان تمایلی به کاهش
مصرف انرژی ندارند، زیرا این باور گسترده هرچند ضمنی وجود دارد که سطح رفاه و شادی
یک ملت به میزان مصرف انرژی آن وابسته است. هدف از این پژوهش بررسی تجربی نحوه
اثرگذاری سرانه مصرف انرژی بر شادی جوامع است. نتایج برآورد تأثیر آستانهای مصرف
انرژی بر شادی کشورهای منتخب در حال توسعه طی دوره 2002-2017 نشان داده است که
مصرف انرژی تأثیری غیرخطی و آستانهای بر شادی داشته است؛ به عبارت دیگر تا زمانی
که سطح مصرف انرژی سرانه کمتر از مقدار حد آستانه برآورد شده بوده، افزایش مصرف
سرانه انرژی به افزایش سطح شادی در جامعه منجر شده است اما پس از عبور از سطح
آستانهای و قرار گرفتن در رژیم مصرف انرژی بالا، افزایش مصرف سرانه انرژی موجب
کاهش سطح شادی شده است. آلودگی محیطزیست و گرمتر شدن کره زمین در نتیجه افزایش
بیرویه مصرف انرژی و پیامدهای ناگوار آن بر کیفیت زندگی از دلایل وقوع پارادوکس
رابطه مصرف انرژی و شادی است.
5 . رابطه شاخص پیچیدگی اقتصادی و شاخص توسعه کشورهای
توسعهیافته و در حال توسعه
هدف اصلی این
مقاله بررسی رابطه پیچیدگی اقتصادی و شاخص توسعه انسانی در کشورهای توسعه یافته و
در حال توسعه است. بر این اساس، برای اندازهگیری
میزان دانش بهکاررفته در تولیدات یک کشور، شاخصهای مختلفی از جمله، شـاخص
پیچیدگی اقتصادی و توسعه انسانی وجود دارد. برای این منظور، دادههای پیچیدگی اقتصادی و شاخص توسعه انسانی و همچنین،
شاخصهای تأثیرگذار متغیرهای نهادی چون آزادی اقتصادی، ثبات سیاسی و حاکمیت قانون،
مربوط به 28 کشور طی دوره زمانی 2017-1997، با استفاده از روش خود توضیحی با
وقفههای گسترده پنل ( ) به کار گرفته شدهاند. نتایج حاصل از آزمون نشان میدهد، در کشورهای توسعهیافته رابطه
علی یک طرفهای از شاخص توسعه انسانی به سمت پیچیدگی اقتصادی وجود دارد. بنابراین؛
طبق نتایج حاصل، تأثیرگذاری شاخص توسعه انسانی و ثبات سیاسی در بلندمدت بر پیچیدگی
اقتصادی، مثبت و معناداراست، همچنین شاخص آزادی اقتصادی در بلندمدت تأثیر منفی و
معناداری بر پیچیدگی اقتصادی دارد، با این وجود شاخص حاکمیت قانون در این کشورها
تأثیر معناداری بر پیچیدگی اقتصادی ندارد. در مقابل، یافتهها نشان میدهند، در
کشور درحالتوسعه رابطه علی یک طرفهای از شاخص پیچیدگی اقتصادی به سمت شاخص توسعه
انسانی وجود دارد، بهطوریکه، پیچیدگی اقتصادی و ثبات سیاسی در بلندمدت تأثیر
منفی و معناداری بر شاخص توسعه انسانی دارند و تأثیرگذاری شاخص حاکمیت قانون و
آزادی اقتصادی بر شاخص توسعه انسانی مثبت و معنادار میباشد.
6 . ارائه یک مدل جهت سنجش عملکرد شرکتهای واگذارشده
به بخش خصوصی
در چارچوب
ارزیابی عملکرد سالیانه سازمان خصوصیسازی از شرکتهای واگذارشده به بخش غیردولتی،
پژوهش حاضر برخی از شرکتهای منتخب واگذارشده به بخش غیردولتی از ابتدای دولت
یازدهم تا سال 1394 در سه سال قبل و همه سالهای پس از واگذاری را مورد سنجش قرار
داده است. این شرکتها بر پایه تفاضل امتیاز معیارها و شاخصهای مدل ارزیابی عملکرد
به سه صورت رتبهبندی شدهاند. در این رتبهبندی شرکت تولید نیروی برق آبادان در
بین کلیه شرکتها (دارای فروش داخلی و خارجی) و همچنین در بین شرکتهای بدون
صادرات رتبه اول را کسب کرده و شرکت ایران ایرتور نیز رتبه اول در بین شرکتهای
صادرکننده را بهدست آورده است. همچنین 65 درصد شرکتها بر پایه معیار بهرهوری،
59 درصد بر پایه معیار بازدهی و 47 درصد بر پایه معیار سرمایهگذاری و توسعه
فعالیت دارای افزایش امتیاز نسبت به قبل از واگذاری هستند. در پایان تعداد و درصد
شرکتهای دارای افزایش و کاهش و یا بدون تغییر نسبت به قبل از واگذاری نیز به
تفکیک شاخصها محاسبه و تحلیل شده است.
7 . تحلیل اثرات دموکراسی و تجارت آزاد بر دریافتی
عوامل تولید در ایران
نظریه مزیت
نسبی بر پایه هزینه فرصت معتقد است که تجارت بینالملل میتواند سبب جابهجایی
عوامل تولید شود و تئوری استالپر - ساموئلسون بیان میکند تجارت میتواند بر
دریافتی عوامل تولید و بازده آنها اثرگذار باشد. همچنین دموکراسی از یک جهت میتواند
بر اهمیت خصوصیسازی و توجه به بخش خصوصی و طبقه سرمایهدار و از جهت دیگر با توجه
به نظریه رأیدهنده میانی، بر عموم مردم و دارندگان نیروی کار اثرگذار باشد. هدف
اصلی این مطالعه تحلیل اثرات دموکراسی و تجارت بر نسبت دریافتی عوامل تولید در
ایران طی دوره زمانی 1357 تا 1397 میباشد. روش تحقیق همبستگی و استفاده از مدلهای
اقتصادسنجی GLS و GMM است. نتایج
تحقیق نشان میدهد که اثر متغیرهای سرمایهگذاری خارجی و درجه باز بودن تجاری بهعنوان
شاخصهای تجارت بر متغیر نسبت دستمزد به نرخ بهره بهعنوان نسبت دریافتی عوامل
تولید مثبت و معنادار و اثر متغیر دموکراسی بر متغیر نسبت دستمزد به نرخ بهره مثبت
و معنادار است. همچنین اثر متغیر تعاملی مستقل دو شاخص دموکراسی و درجه بازبودن
تجاری (سرمایهگذاری خارجی) بر متغیر نسبت دستمزد به نرخ بهره مثبت و معنادار میباشد.
این نتایج منطبق بر تئوری استالپر–ساموئلسون و مطالعات تجربی میباشد.
این مقاله، یک
روش برنامه ریزی تصادفی مبتنی بر کاپولا ارائه میکند
که قادر به تعیین مقادیر بهینه استفاده از منابع اولیه انرژی و فناوریهای مختلف
در تأمین انرژی الکتریکی موردنیاز میباشد. در این مدل عدم قطعیت ناشی از متغیرهای
تصادفی در قالب سناریوهای مختلف ارائه و تعاملات بین متغیرهای تصادفی با استفاده
از توابع کاپولا با توزیع احتمالات مختلف نشان داده شده و سپس، براساس رویکرد
توسعه یافتهی روش مذکور، برنامهریزی سیستم انرژی شهری برای کلانشهرهای تهران و
اصفهان پیشنهاد گردیده است. نتایج به دست آمده از حل مدل حاکی از عدم انطباق روند
فعلی استفاده از فناوریها با نتایج بهینهسازی میباشد و نشان میدهد در هر دو
شهر فناوری خورشیدی در مقایسه با فناوریهای سیکل ترکیبی، گازی و بخاری در تأمین
بخشی از تقاضای برق از لحاظ اقتصادی و زیست محیطی مقرون به صرفه تر میباشد و میبایست
در سیاستهای سرمایهگذاری در اولویت قرار گیرد. بهمنظور جبران کمبود عرضه،
باقیمانده انرژی الکتریکی نیز میبایست توسط شبکه برق تأمین گردد که در مقایسه با
وضعیت موجود با همان هزینه سرمای های، میزان آلایندگی کاهش خواهد یافت.
9 . الگوسازی سرایت تلاطم در بازار سهام ایران؛ رویکرد
فضا-حالت غیرخطی
مقاله حاضر با
استفاده از دادههای روزانه شاخص قیمت 15 گروه صنعت طی دوره زمانی 09/08/1395 تا
07/01/1400 درصدد الگوسازی تلاطم بازار سهام ایران است. مدل تلاطم تصادفی چند
متغیره عاملی در چارچوب رویکرد فضا-حالت غیرخطی، مبنای تفکیک تلاطم بازار سهام به
دو جزء «تلاطم منبعث از عوامل پنهان» و «تلاطم خاص هر صنعت» و برآورد ماتریس
همبستگی پویای تلاطم صنایع قرار گرفته است. یافتهها حاکی از آن است که اولاً دو
عامل پنهان وجود دارد که بخشی از تلاطم صنایع داخلی (انبوهسازی، زراعت، محصولات
غذایی، قند و شکر، سیمان و ...) متأثر از عامل پنهان اول و بخشی از تلاطم صنایع
کامودیتیمحور صادراتی کشور (صنایع شیمیایی و پتروشیمی، فرآوردههای نفتی، فلزات
اساسی و محصولات فلزی)، تحت تأثیر عامل پنهان دوم است. ثانیاً تلاطمهای خاص هر
صنعت در طی دوره زمانی مورد بررسی تشدید شده و رفتار خوشهای را از خود به نمایش
میگذارد. ثالثاً تلاطم بازده سهام صنعت بانکی متأثر از هر دو عامل پنهان بوده و
تلاطم خاص مرتبط با صنعت مذکور، تقریباً در میانه صنایع قرار میگیرد. این یافته،
دور از انتظار نیست، زیرا پرتفوی تسهیلات اعطایی بانکها، متشکل از تمامی صنایع میباشد
و لذا تلاطم این بخش و اثرپذیری آن از عوامل پنهان، میانگین وزنی از سایر صنایع
خواهد بود. رابعاً بیشترین درجه همبستگی تلاطم بازده سهام در میان 4 صنعت کامودیتیمحور
مشاهده میشود که در طول دوره مورد بررسی، سیر صعودی داشته است.
اثر تجارت بر
تحرکات برون مرزی نیروی انسانی را میتوان از جنبههای مختلف بررسی کرد. باز بودن
اقتصاد خود اثرات متفاوتی بر دیگر شاخصهای اقتصادی و بهطورکلی شرایط اقتصادی و
از آن طریق رفاه جامعه دارد که خود بر تصمیمگیری افراد در خصوص مهاجرت مؤثر است.
این تحقیق با استفاده از یک الگوی حداکثر درستنمایی پواسن نما و با پیروی از مدل
جاذبه، به بررسی پدیده
جریان مهاجرت
از 35 کشور مبدأ به 20 کشور عضو
OECD در دورهی
زمانی 2000 تا 2018 پرداخته است. بر اساس نتایج الگو، افزایش تجارت کشورهای مقصد
موجب افزایش جریان مهاجرت به آن کشورها (عامل جاذبه) و افزایش این شاخص در کشورهای
مبدأ جریان مهاجرت را کاهش میدهد (عامل دافعه). همچنین افزایش تولید ناخالص
داخلی کشورهای مقصد، افزایش جمعیت کشورهای مبدأ، افزایش حجم تجارت کشورهای مقصد و
افزایش نرخ بیکاری کشورهای مبدأ؛ عوامل جاذبهی جریان مهاجرت از کشورهای مبدأ به
کشورهای منتخب
OECD شناخته شدهاند
و کاهش این متغیرها میتواند عامل دافعه مهاجرت تلقی شوند.
دین و خرافات
وحید حسن
زاده ابراهیمی
گوستاو لوبن” در اثر خود “روانشناسی
توده ها” که درسال 1895 منتشر شد مینویسد: “تنها شکل دیندار بودن فقط اعتقاد به
خداپرستی نیست. بلکه در ضمن به هنگامی که تمام منابع روانی فرد، تمام سرسپردگی
اراده فرد، تمام خرافات آتشین مزاج فرد، در خدمت یک آمال که بهدف تبدل شده و
احساسات و فعالیت ها را جهت میدهد، نیزشکلی از دینداری است. عدم بردباری و فناتیسم
از مشخصات عادی احساسات دینی میباشند، اینها ویژه گیهای اجتناب ناپذیر کسانی است
که اعتقاد دارند راز خوشبختی زمینی و جاودانه در دست آنهاست.” در این اثر او بیان
میکند که توده ها تعقل نمیکنند و آنها چیزی را در کلیت خود رد میکنند و یا
میپذیرند بدون آنکه مورد بحث خردمندانه قرارگرفته باشد، آنها تحت تاثیر فضای روانی
با فناتیسم کورکورانه به حرکت درمیآیند وبا احساسات کورویا خشونت بار و افراطی
وارد عمل میشوند. ستایش بت پرستانه تسلیم کور رابرانگیخته واین تسلیم نسبت به یک
رئیس و یا خدا و یا شیئی بت شده، هوشیاری توده ها را پس زده، در آنها نوعی معجزه
گرائی و خرافه گرائی رشد داده و توده ها را به تسلیم طلبی و تقدیرگرائی ویا حتا به
جنایت سوق میدهد.
رابطه خرافات و دین خرافات را میتوان از
نظر واژه شناسی رفتاری غیر تعقلی تلقی نمود وآنرا از نظر خرد بیهوده ارزیابی کرد.
خرافات در ارزشگزاری خود، نشانه ها و حرفها و کردارها را مقدس ساخته واحترام
انگیزمی نمایاند، بدون آنکه عقلانیتی پشتوانه آن باشد. باورخرافه برخی کردارها و
گفتارها را زشت وغیر مقدس میداند ویا برعکس برخی دیگر رامقدس ودینی قلمداد میکند.
خرافات را گاه بمثابه پاتولوژی روانی میتوان ارزیابی نمود که از هرگونه
اوبژکتیویته وعینیت رویدادها دور بوده و خودرا با امررازدارانه و خدائی پیوند میزند.
خرافات به نیروئی اسرار آمیز وخارق العاده تکیه کرده و در اشکال حاد خود به
خودفراموشی و خود آزاری ودیگر آزاری منجر میگردد.
دین برآنست که سحر و جادو چیزی است که
واقعیت داشته، ولی عملی است مذموم و گناهیست بزرگ نزد پروردگار. چنانچه در سوره
یونس آیه 77 میاید: وَلاَ یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ، ساحران (هرگز) رستگار نمی شوند.
گرچه یک دین بینش گسترده نسبت به دنیا و آخرت، نسبت به ستارگان و انسان و نسبت به
صواب و گناه ارائه میدهد، ولی در دستگاه کنشی خود، همراه با ادعای معجزه و سحر
بوده و برای ادامه خود تولید خرافه نموده و ادعای آفرینش پدیده های فرا طبیعی و
اعجاز دارد. بعلاوه تمامی کارگزاران دین همسوی با پیامبر مورد نظرخودجهت تاثیر
گذاری، بافسونگری ویا ایجاد ترس می پردازند و در بسیاری زمینه ها با خرافه ها
وافسونگری مذهبی عمل میکنند. تمامی مذاهب ادعای معجزه دارند، موسی دریا را شکافت،
عیسا کورها را شفا بخشید و محمد ماه را دونیمه کرد. همه امامان شیعه شفا میدهند و
ومهدی امام دوازده دنیارا نجات خواهد بخشید. هریک از این ادیان مراسم و رفتارهای
جمعی و نمایش های احساسی وروانی راتشویق نموده تا وابستگی توتمیستی برقرار بماند و
پیروان پراکنده نشوند.
همه خرافات با ریشه مذهبی نیستند، برخی
به تفسیرهای راز آمیزنسبت به طبیعت برمیگردند. ولی خرافات و مذهب را میتوان در
درون گروهبندی اعتقادات رازدار وسحرگون وجادوگرانه دانست که در عملکرد روانشناسانه
خود بسیارنزدیک ویا یکسان هستند. در شرایط اضطراب روح بشری، دین میگوید نذر کنید و
در حرم دخیل ببندید ودعا کنید وشیطان را لعنت کنید، خرافه میگوید رمال را ببینید و
فال قهوه بگیرید وجن را از خود دور کنید. تفاوت این دو در کجاست؟
مراسم جادوگری و تسخیر روح در قبایل
اولیه با بی تاب شدن در ماه محرم و غش کردن و داستان جن وپری از یک جنس هستند.
مراسم ودعای جادوگر قبیله برای نزولات آسمانی و دوشقه کردن ماه توسط پیامبر اسلام
و مراسم عاشورای شیعه برای تسخیر اذهان، از یک ماهیت اند. هردو امید کاذبی در نزد
فرد میافرینند وباین اعتبار کمبودها و عقده ها و زخمهای درونی آرامش مییابند.
مناسک عبادی ورجوع به “توتم” نگهدار وایجاد احساسات دینی و مشتاقانه، فردرا در
اطمینان روحی قرار میدهد. خرد و تعقل و مشاورت خواستن و اندیشه را طلبیدن، دوراست
از روند روانشناسانه ای که فرد در تصویرهای توتمی لاهوتی و ناسوتی بدست میاورد.
اندیشه پرسش میکند و “اما و اگر” میگذارد و خطر میافریند و انسان آرامش ندارد، حال
آنکه خود را به دست توتم ها وخرافه ها و اعتقاد آسمانی سپردن راحتتر است. انسان
مصرف کننده توتم میشود تا برای خود آرامش بخرد و یا احساس آرامش فراهم کند. روحی
که به این ترتیب سیراب میشود و در توهمات خود رضایت دارد، جز احترام و تقدس و
ستایش نسبت به اعتقادات دینی و توتم ها و خرافات راه دیگری نمی پیماید.
نگاهی به خرافات در ایران جامعه شناسی
می طلبد تا پژوهش های میدانی وسیعی درباره خرافات در ایران صورت گیرد. متاسفانه
کار تحقیق باحضور استبداد دینی آسان نیست. بعلاوه این پرسش مطرح است که تسخیر
جامعه توسط فضای دینی و خرافات انبوه، انگیزه پژوهش در این زمینه را تقویت نموده
است یا خیر. اینچنین بنظر میاید که اسلام در تخریب روند منطقی جامعه وپیوندهای
اجتماعی آن ونیز جلوگیری ازرشد خردگرائی نقش قاطع داشته است. امروز مشاهدات، تجربه
ها، نمایش ها، گفتارها، رفتارها وتصویرها براین تخریب تاکید میکنند. دردها زیادند
و معضلات جامعه بیشمارند و بطور مسلم یکی از مسائل درایران، همین پدیده رشد خرافات
دینی در برابر منطق و خردگرائی است. در جامعه ما نقد منظم و متدویک اسلام و خرافات
دینی هیچوقت صورت نگرفته است و روان فرد ورفتار اجتماعی و گرایش روشنفکری پیوسته
مورد تعرض فلج کننده این دین قرارگرفته است. بطور مسلم این پدیده دینی خرافی یک
امر تاریخی و اجتماعی و سیاسی بوده است، ولی اندیشه آزاد نقاد بسیار ناتوان بوده و
جامعه کنونی ما در هذیان وخرافه گرائی غوطه ور است.
به تصویرها نگاه کنیم، پراز حکایت
هستند، پراز معنا میباشند ودر ضمن دردناکند. چرا؟
برای اینکه در این جهان باز دانش و خرد،
در این جهان پیشرفت سکولاریسم و علم گرائی، دراین جهان دمکراسی خواهی و شکوفائی
انسانی و در این جهان ابتکار و خلاقیت هنری و ادبی و علمی و زیست محیطی واجتماعی،
نیروهای انسانی ما به هدر میروند. دردل جامعه ای که استبداد سیاه مذهبی نفس هارا
گرفته و پنجره های اندیشه و روحیه نقد را مسدود ساخته، نیروها سردر گم ودر پی
خوشبختی کاذبی هستند که برایشان آسودگی داشته باشد. حکومت و نظام سیاسی دولتی
مذهبی حاکم تاثیر خود رادر جامعه از دست میدهد، ولی زمینه را تقویت میکند تا
خرافات ووابستگی روحی به اسلام باقی بماند.
محاسبه ساده رژیم اینست در آنجا که
نیروهای جامعه رهایش میکنند، اقشارحداقل باید به ریسمان خدا وقرآن و امامان و مهدی
آخرزمان چنگ بزنند وبا سمبول ها و رفتارهای دینی باقی بمانند. اگر اعتقادات دینی و
خرافه ها فروبریزند، همه چیز حکومت و حاکمان وروحانیت فرو میافتد. یاد آوری کنیم
که فقط قدرت سیاسی نیست که ایدئولوژی اسلامی وخرافه پخش میکند. انواع واقسام نهادها
و سازمانها و مداحان و آخوندهاو آموزگاران و شخصیت های معروف ورسانه های رنگارنگ
هستند که باین کار مشغولند و شهروندانی که از خرد گرائی و منطق عقلانی دوربوده وبا
مدرنیسم مصرفی خود، خرافات رامی بلعند و تقویت میکند نیزدر این کارزار شرکت دارند.
فراموش نگردد که سیاستمداران و روشنفکران فرصت طلب غیر دینی ونیز روزنامه نگاران
کم سواد ومبلغ اهداف ایدئولوژیک مذهبی ها نیز هستند که پیوسته در پی جلوگیری از
مبارزه علیه خرافات دینی میباشند. اینان به شیوه های گوناگون از نیروهای مذهبی و
خط آنان دفاع کرده و نقد مذهب را “توهین” قلمداد کرده و فضاسازی میکنند و نتیجه
عمل آنان گسترش نادانی توده هاست. حال آنکه در فرهنگ عامیانه جنبه های ضدخرد و
غیرعقلانی و ارتجاعی بیشمار اند. فرهنگ عامیانه خرافه ساز است، زیرا این فرهنگ در
بستر گفتار علمی و آموزش لائیک نفس نمیکشد. این فرهنگ عامیانه با رساله های آیت
الله ها و قرآن و دعا وروضه خوانی ونادانی عامیانه آبیاری شده وهمبستر است.
صحنه گروهی دعاخواندن و قرآن برسر
گذاشتن وتدارک روحی برای شوریدگی احساسی واز خود بیخود شدن. تلاش برای زیبائی
اندام و چهره با دعا خواندن وبیان حاجات در کنار هم قراردارند. سفره انداختن و نذر
کردن و صلوات فرستادن وبخود فوت کردن و کمی گریه کردن، ازجمله مراسم دینی
خودباختگی جمعی است .
معنای گرفته قرآن بر سر چیست؟ خودرا به
آسمان سپردن؟ همسوئی در یک مراسم جمعی برای انجام آداب فرقه ای و قبیله ای؟ ایجاد
بندگی، یگانه رابطه با قدرت رازدار آسمانی است؟ تحقق یک معجزه؟ مخالفت با فلسفه
ودانائی؟ آنچه که مسلم است اینان در انتظار معجزه برای گشودن گره از کار خوددارند.
عقل و درایت و اتکابه خردگرائی و تجربه و هوشیاری بفراموشی سپرده شده و برای این
افراد مسخ شده نیروی آسمانی تنها راه حل برای خروج از بن بست است.
نیازهای جوان کدامند؟دختران جوان درس
خوانده وجین پوشیده و توالت کرده وبا جراحی ترمیم بینی، با تسبیح و قرآن در دست،
با هم گردآمده اند. در این فضا کدام کمبود و عقده و کدام نیاز روحی وکدام درد
مشترک بدون پاسخ هستند؟
آنان چه میخواهند، خواستی مشخص ویا
نگرانی هستی شناسانه؟ از ادبیات و فلسفه چه میدانند؟
از تحولات علمی بین المللی چه آموخته
اند؟
از عشق زمینی کدام لذت را برده اند؟
اینان مذهب خودرا در مقایسه با مذاهب
دیگر مورد برخورد و نقد قرارداده اند؟
ساده لوحی و نادانی رفتار ها را شکل
داده اند و متاسفانه نیروی خلاق جوانی و روحیه کشف به کنار نهاده شده است.
جوانانی که تحت روندهای روانکاوانه با
انگیزه های احساسی و روحی ازخود بی تاب شده و با خودفریبی و ناخودآگاهی، دستخوش
شیفتگی وسرگشتگی روانی میگردند .
آنها چه بسا پیام قرآن را نمیدانند و
کلام عربی را نمی فهمند. قرآن گناهکاران را به آتش جهنم وعد میدهد، آیااینان فکر
میکنند گناهکارند؟
اینان جوانند و میتوانند با انگیزه های
دیگری احساس راحتی و خوشبختی کنند.
چگونه روح آنان خورد شده و به خمودگی
گرائیده است؟
میلیاردها تومان خرج ساختن و نگهداری و
فعالیت اداری حرم ها میشود. طلا و نقره وگرانبها ترین سنگها برای اینگونه پرستشگاه
ها در ایران ویا عراق مصرف شده است. هدف شیفته کردن پیروان است که درفضای پرشکوه و
پرثروت، از واقعیت روزمره دردناک خود دور شوند. پرستیدن قبور جای خردگرائی گرفته
است.
چه کسی قادر است دست خود را به بارگاه
توتمیستی و سحرانگیز برساند؟
خوشبختی مرموز نهفته در این نقطه کدام
است؟
مسابفه شگفت انگیزی است، دست های ردیف
های آخر همانند دستهای دیگر، بایداین قفس طلائی را لمس کنند وآنرا ببوسند. بوسه ای
که بیان فتح است و روح آنان را آرامش میدهد. خرافه پرستی و بت پرستی غیر از اینست؟
در اسلام زن دربرابر مرد فاقد حقوق
مساوی میباشد.
ارث نابرابر و حق مرد در چند همسری
بیانگر این نگاه ناعادلانه است. علیرغم این تبعیض سیاستمداران اسلامی با فریب
پیوسته تبلیغ میکنند که زن در دین اسلام برابر مرداست. زنانی نیز یافت میشوند که
سراپا در خود بیگانگی روانی قرارداشته واحساس خوشبختی میکنند. آنان بندگی واسارت
روحی خودرا در این تصویر مورد تاکید قرارمیدهند، آنها با زنجیرهای ذهنی و اجتماعی
خود لذت میبرند، آنها خودباخته ایدئولوژی سحرانگیز و جادوئی مذهب خود گشته اند. در
دوران کنونی این نمایش وابستگی به زنجیر جزبیان یک پاتولوژی روانی چه چیز دیگری
میتواند باشد؟ وابستگی درونی در نمایشی زنجیری باوج میرسد. اسلام در جستجوی این
الگوی زنانه میباشد، حال آنکه میدانیم اکثریت زنان در ایران کنونی در این وابستگی
افراطی نیستند ودر این میان زنان دلیربرابری خواه وآزاده از این بند روحی بسیارند.
برخی از نمودها وسمبل های مذهبی بطور
آشکار خشونت و بی ارزشی انسان را به نمایش میگذارد.ابراهیم برای ارضای خدایش قصد
نمود تا اسماعیل فرزند خود را بکشد.
نمایش کشتن کودک ویا آزار او درشیعه
بسیار فراوان است.
از شرح افسانه امامان شیعه و در نمایش
تعزیه تا در دوران حکومت اسلامی، صحنه های کودک آزاری یک رسم پررنگ است. کودک در
برابرخرافات مذهبی بی ارزش است.
صحنه سازی برای کشتن او، لگدمال نمودن
او، گل مالیدن او، قمه کشیدن او از مراسم تکرارشونده و تنفر برانگیز در شیعه است.
تبلیغات و تلقینات خرافی ذهن پدر ومادر را میخورند وعشق به فرزند را کم رنگ
میکنند. مرد و زن، شخصیت خود و ارزش خود و فرزند خود را دربرابر بت، باید نفی کنند.
انسانها هیچ اند، تا سرسپردگی به
موهومات وجزمیات مذهبی کامل باشد. در زلزله 1391 در آذربایجان شرقی صدها نفر کشته
شدند و هزاران نفر زخمی و بی خانمان شدند.
ورزقان: تعداد امامزاده ۵۰، تعداد بیمارستان
صفر ، اهر: تعداد امامزاده ۴۱، تعداد بیمارستان ۱ ، تعداد امامزاده در آذربایجان شرقی به407 میرسد.(سایت دولتی
“شهردانائی”). درواقع پوشش اماکن “مقدس”، یک شبکه سراسری پایش روانی جمعیت است.
بسیاری از این امامزاده ها، افراد نامشخص و ساخته تاریخ اند ولی نقش آنها بازتولید
اعتقادی است.
در منابع اسلامی آمده است:
“علی پس از پیروزی بر قبیله “بنی قریظه”
تعداد 900 نفر از مردان قبیله را در مقابل گودالهائی که از پیش کنده بودند
سربریدند” (تاریخ طبری، جلد 3، برگ 1088).
“پیامبر بگفت تادر زمین گودالها بکندند و
علی و زبیر در حضور پیامبر گردن آنها را زدند.”(تاریخ طبری، جلد 3، برگ 1093). میدانیم که علی در شیعه نقش اساطیری دارد، این
جابجائی چگونه در ذهنیت ایرانی رویداده است؟
برخورد بت پرستانه توتمیستی از کجا
سرچشمه میگیرد؟
برای “توتم” مقدس باید خودرا فدا کرد و
دراین راه کودکان خود آزاری رامیاموزند. آنها بویژه در ماه محرم که ماه شکنجه فردی
و گروهی است، رسوم پدران خود را تکرار میکنند، بدون آنکه راز آنرا بدانند.
کودکان قربانی نادانی ها وبیماری های
روانی اند.
بزرگسالان که قهرمان و نمایش دهنده
هستند، آخرین توان و تصور خودرا بکار میگیرند تا فضای وفاداری و لذت خودقربانی
کردن آبیاری شود. ماه محرم ماه وحشت های مقدس است و روحیه وحشیگیری وجنایتگری با
این فضا به تربیت تبدیل میشود. آنها عید خون میگیرند و به وحشی ترین شکلی امیال
خود را نشان میدهند .
اگر آنها نتوانستند فرزندان خود را
قربانی کنند، گوسفندان را در میدان عمومی با لذت میکشند و سپس با شادی گوشتها را
کباب میکنند.
چه جشن دلخراش و هولناکی! روح قبیله با خون آبیاری میشود تا نوبت
دیگر. تاریخ اسلام با خون و تجاوز و مرگ آغاز شد وسپس تمام سنت های شیعه وامروز با
شکنجه هاو اعدام های خیابانی در جمهوری اسلامی، همه و همه در پی اشاعه خوی خشونت
در اعماق ذهن ایرانی است.
باید نشان داد که خوارند، هیچ اند و حاضرند به زیر خاک برگردند.
نمایشی عجیب و خیابانی، همراه با سوگواری وخودنمائی .
این نمایش کدام نیاز را پاسخ میدهد؟
بیانگر کدام پاتولوژی روانی است؟
چه رابطه ای میان مرگ وافسانه امام سوم و روان اعضای قبیله شیعه وجود
دارد؟
از چه نگرانند و چرا چهره خود را در گل گرفته اند؟
زندگی شاد وزیبا ومهربانانه بیهوده است؟
مراسم مذهب شیعه پیوسته در باز تولید روحیه تسلیم و خرد کردن شخصیت
فردی و شهروندی عمل کرده است.
هزینه و سازماندهی باوردینی و خرافاتروشن است که اعتقادات دینی در
طول تاریخ نه تنها از کوشش های خودبخودی و تمایلات مستقیم افراد بهره گرفته، بلکه
بویژه باعتبار عمل حاکمان و مهاجمان و سربازان و مدافعان و سازماندهندگان و
ایدئولوگ ها رشد یافته وریشه دوانده اند. درروند تاریخی رشد و تحکیم دین اسلام در
ایران با تجاوز و سرکوب و خشونت عجین شده است.
بعلاوه دراین راه، ثروتها و هزینه های بسیار سنگینی بکار گرفته شده
اند.
مانند گذشته ولی با حدتی بیسابقه دستگاه عظیم اداری و مالی ایران
پشتوانه رشد باورهای دینی بوده و بخش عمده مراسم مذهبی و خرافه پرستی توسط بودجه
دولتی و یا نهادها و شبکه های گوناگون ساماندهی شده اند. اسلام در ایران با اختصاص
دادن ثروتهای این سرزمین و حذف عدالت اجتماعی، خود را بیش از هرزمان دیگر تقویت
نموده است.
ساده لوحی است اگر بپنداریم که دین ورسوم خرافی آن، خودبخود تحکیم
میگردند.
آنجا که آگاهی رشد میکند دین عقب نشینی می نماید، بنابراین حاکمان
پیوسته نیازداشته اند که با تحکیم باورهای خرافی تسلیم طلبی را گسترش داده و باین
خاطر تمام وسائل را برای اشاعه دین بکار گرفته اند. در ایران، قدرت سیاسی، دستگاه
پلیسی و جاسوسی و نظامی و بودجه کلان دولتی و پول بخشی از گروه های اجتماعی در
خدمت دین است. بدون این امکانات عظیم بقای دین حاکم ودستگاه ستم روحانیت میسر
نخواهدشد. محدودکردن وسرکوب آموزش وفرهنگ لائیک، سرکوب آزاد اندیشی، تبلیغات مذهبی
مداوم رسانه ها، سازماندهی مراسم محرم و رمضان و سالروز تولد و مرگ امامان،
برگزاری مراسم وجشنهای مذهبی و نظامی وسیاسی رژیم واستفاد بیکران پول نفت و
مالیات، همه و همه، شرایط مناسب را برای مذهب فراهم نموده، دین را با تمام امکانات
حفاظت نموده ورشد آنرا در اذهان و در جامعه تضمین کرده اند. در ایران استبداد و
پول در خدمت رشد دین وخرافات میباشد وواقعیت ذهنیت خرافی و ضعف خردگرائی و ناتوانی
روحیه نقد در جامعه، رشد دین و خرافه گرائی رامستحکم نموده است.
موسسین و هیئت
تحریریه:
آذر ارحمی - حمید
رضائی آذریانی
مدیر مسئول:
حمید رضائی آذریانی
سردبیر:
آذر ارحمی
تماس با ما:
حمید رضائی
آذریانی
Tel.: +49
1781476984
Email: Hamidaria2019@gmail.com
Website: https://hoghoghebaschar.blogspot.com/
آذر ارحمی
Tel.: +49 15788102973
Email :
Azarerhamie2019@gmail.com
Website: https://haghandishan.blogspot.com/
آدرس پستی:
Haus-Knipp-Straße .35
47139 Duisburg
Deutschland
ارزش هر شماره یک یورو
یادآوری:
- نشر هرگونه اثر، سخنرانی و اطلاعیه به
معنی تائید نبوده و فقط بدلیل اعتقاد و ایمان راسخ به آزادی بیان و انتقال اندیشه
می باشد.
- این نشریه با اعتقاد کامل به انتقال و
گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ شده در این نشریه را بدون هیچ محدودیتی آزاد می داند.
حق ما انسان ها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر