دادگاه

شهرخوان:مرد خسته و خمیده روبروی افسر پرونده اش در اداره چهارم پلیس آگاهی نشسته بود . اداره ای که به منظور رسیدگی تخصصی به پرونده افراد فقدانی یا کسانی که اقدام به فرار از خانه کرده اند، در پلیس آگاهی تهران راه اندازی شده است .

مرد جوان توضیح داد که همسرش چند روز پیش کودکانش را در کنار خیابان رها کرده وهمراه دوست پسر خود راهی شمال شده است .

تصورش هم عجیب و دردناک است! این که یک مادر دو دختر بچه ۵ ساله را در کنار خیابان رها کند تا بتواند بدون لحظه ای هدر دادن وقت راهی سفر شمال شود .

ازدواج غیر متعارف

مرد می گوید: نمی دانم باید چه تصمیمی برای آینده بگیرم. نبودنش زندگی ام را به هم ریخته و می دانم برگشتنش هم چیزی را عوض نمی کند.

همسرم ۱۰ سال از من بزرگتر است. روزی که با او ازدواج کردم گمان نمی کردم روزی برسد از من که ۱۰ سال از خودش هم جوان تر هستم خسته بشود و به سراغ مرد دیگری برود. زندگی مشترکم زیر و رو شده و خوشبختی و آرامشی که می خواستم در کنار همسر و فرزندانم داشته باشم بر باد رفته است.

من به خودم فکر نمی کنم ولی دلم برای این دو طفل معصوم می سوزد و نمی دانم بعدها باید چه توضیحی در مورد رفتارهای مادرشان به آنها بدهم .

آیا لذت زودگذر رفاقت و گشت و گذار با یک مرد غریبه ارزش نابود کردن آینده دو فرزندمان را دارد. یا قضاوت بیرحمانه ای که بعدها مردم در مورد دخترانم انجام خواهند داد. این خیلی بد است که نزدیکان، آنها را با فرار مادرشان با دوست پسرش خواهند شناخت.