۱۴۰۱ خرداد ۲, دوشنبه

افشای قتل دختر5 ساله توسط مادر و ناپدری

افشای قتل دختر5 ساله توسط مادر و ناپدری
تحقیقات در پرونده قتل مرموز دختری 5ساله در پایتخت نشان می‌دهد که مادر او با همدستی مردی آشنا دست به این جنایت هولناک زده‌اند.

 تحقیقات در پرونده قتل مرموز دختری 5ساله در پایتخت نشان می‌دهد که مادر او با همدستی مردی آشنا دست به این جنایت هولناک زده‌اند.

رسیدگی به این پرونده از روز شنبه نهم اردیبهشت شروع شد. آن روز گزارش مرگ دختری خردسال که در بیمارستانی در پایتخت بستری بود به قاضی محمد وهابی، بازپرس ویژه قتل اعلام و تحقیقات در این‌باره آغاز شد. آثار سوختگی و کبودی روی دست‌ها و پاها و قسمت‌های دیگر بدن این دختر دیده می‌شد و نشان می‌داد که او بر اثر شکنجه و ضربه به سر به قتل رسیده است.

در ادامه بررسی‌ها مشخص شد که پدر و مادر کودک جدا از هم زندگی می‌کنند. مادر کودک گفت: بعد از جداشدن از شوهرم خانه‌ای در پردیس اجاره کرده بودم و با دخترم زندگی می‌کردم. روز قبل از حادثه شوهرم که در پاکدشت زندگی می‌کند سراغم آمد و گفت دلش برای دخترمان تنگ شده و او را با خودش برد. اما صبح روز بعد، زمانی که از خانه بیرون رفتم تا زباله‌ها را بیرون بگذارم، پیکر نیمه‌جان دخترم را دیدم که جلوی در افتاده بود. آثار کبودی و سوختگی روی پای دخترم دیده می‌شد و او را به بیمارستان رساندم اما فوت شد. من مطمئن هستم که دخترم توسط پدرش به قتل رسیده است.

در ادامه پدر دختربچه بازداشت شد اما خودش را بی‌گناه دانست. او گفت که همسرش دروغ می‌گوید و وی اصلا دخترش را با خود نبرده است. وی همچنین مدعی شد: یا همسرم دخترمان را کشته، یا فردی آشنا که به خانه همسرم رفت‌وآمد می‌کرد. چرا که آن فرد آشنا چند روز قبل به من پیام داد که به‌زودی دخترم را به مرکز نگهداری اطفال در بهزیستی می‌سپارد. پدر و مادر دختر بی‌گناه هر دو بازداشت شدند و دستور دستگیری فرد آشنا که به خانه مادر رفت‌وآمد داشت نیز صادر شد اما این مرد فراری شده و پس از حادثه دیگر به محل زندگی‌اش نرفته بود. با این حال وی چند روز قبل در عملیات ضربتی پلیس دستگیر شد تا اینکه در بازجویی از او اسرار قتل دختربچه فاش شد. مرد آشنا می‌گفت که روز حادثه او و مادر دختر، وی را کتک زدند که ناگهان سرش به زمین خورد و از هوش رفت.

با این اعترافات، مادر دختربچه بار دیگر پای میز بازجویی قرار گرفت. این بار اعتراف کرد که ناخواسته باعث مرگ دخترش شده‌اند. وی گفت: پس از جدایی از شوهرم به‌دنبال کار بودم. با بهروز که او را می‌شناختم کار پیدا کردیم و کارگری می‌کردیم اما دخترم دست و پایم را بسته بود و خیلی از روزها نمی‌توانستم به‌خاطر نگهداری از او در محل کارم حاضر شوم. از شوهرم خواستم بچه را تحویل بگیرد اما او هم حاضر نبود مسئولیت دخترمان را قبول کند. چون شرایط سختی داشتم، روزهایی که نمی‌توانستم به سرکار بروم عصبانی می‌شدم و دخترم که شروع می‌کرد به بهانه‌گیری، از کوره در می‌رفتم و بی‌اختیار کتکش می‌زدم. روز حادثه هم بهروز در خانه ما بود که دخترم شروع کرد به بهانه‌گیری. هر دوی ما عصبانی شدیم و او را کتک زدیم که ناگهان سرش به زمین خورد و از هوش رفت. بعد او را به بیمارستان بردم اما متأسفانه جان باخت. حالا هم به‌شدت پشیمانم و دلم برای دخترم تنگ شده است. براساس این گزارش، زن و مرد جوان در اختیار مأموران اداره دهم آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات از آنها همچنان ادامه دارد تا مشخص شود چه‌کسی ضربه کشنده را به دختربچه وارد کرده و قاتل اصلی است.

 

۱۴۰۱ خرداد ۱, یکشنبه

مرگ هولناک پسر 2 ساله در جوی فاضلاب اهوازی/ وداع تلخ با ارکان کوچولو

مرگ هولناک پسر 2 ساله در جوی فاضلاب اهوازی/ وداع تلخ با ارکان کوچولو
زن جوان لباس پسر خردسالش را در دستانش گرفته و آن را می‌بوید؛ بی‌امان اشک می‌ریزد و ناله‌کنان نام ارکان، پسرش، را صدا می‌زند. پسرش چند روز پیش در جوی فاضلابی که مقابل خانه‌شان بود، افتاد و داغش را به دل پدر و مادرش گذاشت.زن جوان لباس پسر خردسالش را در دستانش گرفته و آن را می‌بوید؛ بی‌امان اشک می‌ریزد و ناله‌کنان نام ارکان، پسرش، را صدا می‌زند. پسرش چند روز پیش در جوی فاضلابی که مقابل خانه‌شان بود، افتاد و داغش را به دل پدر و مادرش گذاشت.

عقربه‌ها ساعت ١٠ شب ١٧ اردیبهشت ماه امسال را نشان می‌داد؛ بدر سجرات، همسرش و چهار فرزندش که چند ماه پیش ساکن روستای قلعه چنعان منطقه کوت عبدالله اهواز شده‌اند، مثل شب‌های قبل، مشغول حرف‌زدن و تماشای تلویزیون بودند. همه چیز آرام بود و خانواده سجرات در کنار هم لحظات پر از آرامشی را پشت سر می‌گذاشتند، اما نمی‌دانستند کوچک‌ترین عضو خانواده‌شان را برای همیشه از دست داده‌اند.

بدر، پدر ارکان، درباره شب حادثه می‌گوید: «چند لحظه پس از بیرون رفتن حسین بود که متوجه شدم ارکان نیست. ابتدا فکر کردم با حسین به سوپرمارکت رفته است، اما وقتی حسین به خانه آمد، خبری از ارکان نبود. وقتی از او پرسیدم ارکان کجاست، با تعجب گفت با من نیست و باید در کوچه باشد.»

در جست‌وجوی ارکان

پدر ارکان ادامه می‌دهد: «وقتی از حسین شنیدم ارکان را ندیده و با او نبوده است، شوکه شدم. از جایم بلند شدم و هراسان خودم را به کوچه رساندم. با فریاد اسمش را صدا می‌زدم. چشم  می‌انداختم به این‌طرف و آن‌طرف شاید او را ببینم، اما هیچ خبری نبود. تا نزدیک سوپرمارکت هم رفتم، اما پسرم را ندیدم.»  او می‌گوید: «خیلی ترسیده بودم؛ نفس کشیدن برایم سخت شده بود. حتی برای یک لحظه چهره ارکان با آن خنده‌ای که همیشه روی لبانش داشت، از مقابل چشمانم محو نمی‌شد. مدام صدایش را در گوشم می‌شنیدم. فریاد می‌زدم و کمک می‌خواستم. درِ خانه  همسایه‌ها را زدم و سراغ پسرم را گرفتم، اما هیچ کس از او خبری نداشت.»

وقتی ارکان در جوی فاضلاب پیدا شد

تلاش‌ها برای پیدا کردن ردی از ارکان بی‌نتیجه بود، تا اینکه در یک لحظه فکری به ذهن مرد جوان رسید؛ فکری که تنش را به لرزه انداخت و او را ترساند.

بدر می‌گوید: «مقابل خانه ما جوی فاضلابی است که همیشه پر از آب و زباله است. مدتی قبل لوله‌ای که تقریبا این جوی را پوشانده بود، برداشتند و گفتند دوباره روی آن را می‌پوشانند، اما جوی باز ماند. حسی به من می‌گفت ارکان داخل جوی آب افتاده است. روی زمین، به روی شکم خوابیدم و با دستانم داخل جوی آب را می‌گشتم. هر ثانیه دلشوره‌ای که به جانم افتاده بود، بیشتر می‌شد.» مرد جوان ادامه داد: «پس از برداشتن لوله‌ها، یک تکه بلوک مقابل جوی فاضلاب کنار خانه‌مان قرار دادند. وقتی به قسمت بلوک رسیدم، همان بلوکی که به عنوان پل از آن استفاده می‌شد، دلشوره‌ام بیشتر شد. دستم را زیر پل بردم و مشغول جست‌وجو شدم. ناگهان احساس کردم دستم به چیزی خورد. از آن چیزی که می‌ترسیدم به سرم آمد. ارکان، پسرم بود که آنجا در جوی فاضلاب و زیر بلوک گیر کرده بود. او را بیرون کشیدم؛ نفس نمی‌کشید. دنیا دور سرم می‌چرخید. فریاد می‌زدم و کمک می‌خواستم، اما هیچ فایده‌ای نداشت.»

 تلاش برای نجات جان ارکان

ارکان را به بیمارستان «سینا»ی اهواز منتقل کردند و تلاش برای نجات جان او آغاز شد. پدر ارکان می‌گوید: «وقتی او را از جوی فاضلاب بیرون کشیدم و متوجه شدم نفس نمی‌کشد، خودم دست به کار شدم. تنفس مصنوعی دادم، ماساژ دادم، اما فایده‌ای نداشت. پسرم هنوز رمق داشت، با خودروی یکی از همسایه‌ها به بیمارستان سینا رفتیم. پزشکان تلاش کردند او را به زندگی بازگردانند، اما او را برای همیشه از دست دادیم؛ همه زندگی‌ام رفت.»

 

خودکشی مرد اصفهانی پس از قتل عام خانواده اش

خودکشی مرد اصفهانی پس از قتل عام خانواده اش
قاتل ۴۰ ساله پس از کشتن همسر، پدر و مادر همسرش و شلیک به برادرش و مجروح کردن دختر ۶ ساله‌اش، اقدام به خودکشی کرد.
قاتل ۴۰ ساله پس از کشتن همسر، پدر و مادر همسرش و شلیک به برادرش و مجروح کردن دختر ۶ ساله‌اش، اقدام به خودکشی کرد.

سرهنگ جهانگیر کریمی، معاون فرهنگی اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان اظهار کرد: ساعت ۱۷ روز گذشته(یکشنبه، ۲۵ اردیبهشت) در پی اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر نزاع و درگیری خانوادگی در شهر گرگاب از توابع شهرستان شاهین‌شهر، بلافاصله واحد گشت انتظامی این فرماندهی در محل حضور یافته و مشاهده کردند که فردی حدوداً ۴۰ ساله به محل کار برادرش رفته و با یک قبضه اسلحه کلت کمری به او شلیک و سپس از محل متواری شده است.

وی افزود: مأموران به‌منظور دستگیری متهم به منزل وی رفتند، اما مشخص شد او پس از مراجعه به منزل با شلیک یک تیر به سرش اقدام به خودکشی کرده است.

معاون فرهنگی اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان با بیان اینکه در زمان تیراندازی یکی از تیرها کمانه کرده و به پای دختر ۶ ساله‌اش برخورد و باعث مجروح شدن وی شده بود، گفت:  هر ۳ مجروح حادثه توسط عوامل اورژانس به بیمارستان منتقل شدند که در ادامه فرد ضارب براثر شدت جراحات وارده در بیمارستان جان باخت.

سرهنگ کریمی، علت بروز این حادثه را اختلاف فرد ضارب با اعضای خانواده خود عنوان کرد و افزود: در تحقیقات اولیه صورت گرفته توسط کارآگاهان پلیس آگاهی  مشخص شد فرد ضارب روز قبل از حادثه ۳ نفر دیگر از اقوامش شامل همسر، پدر و مادر همسرش را نیز به قتل رسانده بود.

این مقام انتظامی با بیان اینکه تحقیقات تکمیلی در این خصوص کماکان ادامه دارد و کارآگاهان در حال بررسی دقیق‌تر این پرونده هستند، گفت: فرد ضارب اعتیاد به مواد مخدر داشته است. اعتیاد بلایی خانمان‌سوز است که رد پای آن را در بیشتر جرائم و ازجمله قتل‌های ناشی از اختلافات خانوادگی به‌وضوح دیده می‌شود.

به نقل از فرماندهی انتظامی استان اصفهان، معاون فرهنگی اجتماعی فرماندهی انتظامی استان با بیان اینکه افراد معتاد در صورت بروز عصبانیت و درگیری‌های ناشی از اختلافات  قادر به کنترل خود نیستند و دسترسی آن‌ها به سلاح‌های سرد و گرم بسیار خطرناک است، گفت: از شهروندان می‌خواهیم در صورت اطلاع از هرگونه خرید و فروش و یا نگهداری غیرمجاز سلاح توسط افراد موضوع را از طریق سامانه تلفنی ۱۱۰ به پلیس اطلاع دهند تا در اسرع وقت با این‌گونه افراد برخورد قانونی صورت گیرد و دیگر شاهد تکرار این‌گونه حوادث تلخ نباشیم.

 

رابطه پنهانی زن متاهل باعث قتل دختر 5 ساله اش شد

رابطه پنهانی زن متاهل باعث قتل دختر 5 ساله اش شد
تحقیقات در پرونده قتل مرموز دختری 5ساله در پایتخت با شناسایی مردی که با مادر دختربچه رابطه پنهانی داشت وارد مرحله‌ای جدید شد.
تحقیقات در پرونده قتل مرموز دختری 5ساله در پایتخت با شناسایی مردی که با مادر دختربچه رابطه پنهانی داشت وارد مرحله‌ای جدید شد.

رسیدگی به این پرونده از روز شنبه نهم اردیبهشت شروع شد. آن روز گزارش مرگ دختری خردسال که در بیمارستانی در پایتخت بستری بود به قاضی محمد وهابی، بازپرس ویژه قتل اعلام و تحقیقات در این‌باره آغاز شد. آثار سوختگی و کبودی روی دست‌ها و پاها و قسمت‌های دیگر بدن این دختر وجود داشت و نشان می‌داد که او بر اثر شکنجه و ضربه به سر به قتل رسیده است.

در ادامه بررسی‌ها مشخص شد که پدر و مادر کودک جدا از هم زندگی می‌کنند و یک شب پیش از فوت کودک، مادر پیکر نیمه جان او را به درمانگاهی در پردیس منتقل کرده و با تشخیص پزشک، دختربچه برای ادامه درمان به بیمارستانی در تهران انتقال یافته بود. با این حال تلاش برای نجات او بی‌فایده بوده و وی جانش را از دست داده بود.

نخستین فردی که پلیس به تحقیق از او پرداخت مادر کودک بود. وی گفت: من و شوهرم با وجود داشتن دختری 5ساله از چند وقت قبل با یکدیگر دچار اختلافات شدیدی شده بودیم و جدا ازهم زندگی می‌کردیم.

او ادامه داد: من خانه‌ای در پردیس اجاره کرده بودم و با دخترم زندگی می‌کردم. یک روز شوهرم که در پاکدشت زندگی می‌کرد سراغم آمد و گفت دلش برای دخترمان تنگ شده است و چون خیلی التماس کرد دخترم را به او دادم تا به خانه‌اش ببرد اما صبح روز بعد، زمانی که از خانه بیرون رفتم تا زباله‌ها را جلوی در خانه بگذارم پیکر نیمه جان دخترم را دیدم که جلوی در افتاده بود.

این زن ادامه داد: با دیدن او وحشت کردم. آثار کبودی و سوختگی روی پای دخترم دیده می‌شد و او را به بیمارستان رساندم اما فوت شد و آنطور که گفته‌اند او شکنجه شده و به‌دلیل ضربه مغزی جانش را از دست داده بود. من احتمال می‌دهم که دخترم توسط پدرش به قتل رسیده است.

در ادامه پدر دختربچه بازداشت شد و اما خودش را بیگناه دانست. او گفت: یا همسرم دخترمان را کشته و حالا می‌خواهد به گردن من بیندازد و یا فردی آشنا که به خانه همسرم رفت‌وآمد می‌کرد جانش را گرفته است.

او ادامه داد: آن فرد آشنا چند روز قبل به من پیام داد که به‌زودی دخترم را به مرکز نگهداری اطفال در بهزیستی می‌سپارد. من در این مدت دخترمان را ندیده‌ام و آن شب هم به‌دنبال او نرفتم، همسرم دروغ می‌گوید.

در ادامه بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت مادر را هم صادر کرد اما او اصرار داشت که شوهرش قاتل است. اما اظهارات ضد‌ونقیض مادر موجب شد که احتمال قتل از سوی فرد آشنا که به خانه مادر کودک رفت‌وآمد می‌کرد قوت یابد.

از طرفی مادر برای اثبات حرفش درباره اینکه دخترش را تحویل پدر داده مدرکی نداشت. او همچنین مدعی بود که فرد آشنا به خانه‌اش رفت‌وآمدی ندارد اما در ادامه بررسی‌ها معلوم شد که او دروغ می‌گوید و فرد آشنا بارها به خانه او رفت‌وآمد می‌کرده است. از همه مهم‌تر اینکه وقتی مأموران برای تحقیق از فرد آشنا به خانه‌اش رفتند، معلوم شد که او بعد از قتل دختربچه فراری شده و به خانه‌اش نرفته است. همه اینها باعث شد تا فرضیه اینکه وی در قتل دختربچه نقش دارد پررنگ شود و در این شرایط بازپرس جنایی دستور بازداشت وی را صادر کرده و جست‌وجو برای دستگیری او ادامه دارد.

 

جزئیات حمله وحشتناک سگ‌های ولگرد کرج به دختر 3ساله

جزئیات حمله وحشتناک سگ‌های ولگرد کرج به دختر 3ساله
حمله گله سگ‌های ولگرد به زنی جوان و دختر 3ساله‌اش در کرج حادثه تلخی را رقم زد و دختر خردسال را تا یک‌ قدمی مرگ پیش برد.
حمله گله سگ‌های ولگرد به زنی جوان و دختر 3ساله‌اش در کرج حادثه تلخی را رقم زد و دختر خردسال را تا یک‌ قدمی مرگ پیش برد.

این حادثه وحشتناک عصر روز پنجشنبه گذشته در مشکین‌دشت کرج، در محدوده شهرک بعثت اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که زن جوان همراه با دختر 3ساله‌اش به نام ماهور از خانه یکی از اقوام‌شان بیرون آمده بودند که ناگهان یک سگ ولگرد به دختربچه حمله کرد و او را از دست مادرش قاپید. زن جوان که از این صحنه شوکه شده بود، همین که خواست دخترش را از چنگ سگ ولگرد نجات دهد، سگ دختر را چند متری با خودش کشید و همزمان چند سگ دیگر سر رسیدند و صحنه هولناکی رقم خورد. ماهورِ 3ساله در میان چنگ و دندان سگ‌ها بی‌دفاع مانده بود و هر کدام از آنها چنگی بر بدن نحیفش می‌زدند. زن جوان صحنه‌ای را که به چشم می‌دید باور نداشت. جگرگوشه‌اش طعمه سگ‌ها شده بود و کاری از او ساخته نبود. او فقط فریاد می‌کشید و از مردم کمک می‌خواست. از قضا چند نفر هم با دیدن هجوم سگ‌ها به دختربچه سر رسیدند، اما تنها کارشان فقط نگاه کردن به این صحنه دلخراش بود. در این میان اما راننده یک پژو پرشیا وقتی ضجه‌های مادر ماهور را دید از خودرواش پیاده شد تا دختربچه را از چنگال سگ‌ها نجات دهد. او با استفاده از قفل فرمان به سگ‌ها حمله کرد و درحالی‌که آنها همچنان برای آسیب زدن به دختربچه سماجت می‌کردند توانست ماهور را نجات دهد. این حادثه چند لحظه بیشتر طول نکشید، اما وقتی سگ‌ها از آنجا دور شدند، بدن دختربچه غرق در خون بود و سگ‌ها جراحات زیادی بر بدن او ایجاد کرده بودند. در این شرایط بود که او به بیمارستانی در کرج منتقل شد و تحت مداوا قرار گرفت.

حادثه به روایت مادر ماهور

حمله سگ‌های ولگرد به ماهور کوچولو و مادرش آسیب شدیدی زده و آنطور که مادر ماهور می‌گوید با گذشت چند روز از این حادثه دختربچه مدام کابوس می‌بیند و علاوه بر جراحت‌هایی که به بدنش وارد شده، دچار مشکلات روحی زیادی نیز شده است.‌ رؤیا صلاحی، مادر ماهور درباره لحظات هولناکی که از حمله سگ‌ها به دخترش دیده می‌گوید: ما از خانه مادرم در شهرک بعثت خارج شده بودیم که این اتفاق افتاد. نمی‌دانم چطور شد که یک سگ ولگرد بزرگ دخترم را قاپ زد. او داشت ماهور را با خودش می‌کشید و می‌برد. همان موقع 7، 8تا سگ دیگر هم رسیدند و یک گله سگ روی دخترم ریخته بودند و من با دیدن این صحنه فقط جیغ می‌کشیدم و کمک می‌خواستم. آنها دختر 3ساله‌ام را مثل یک عروسک روی زمین انداخته بودند و هرکدام به او چنگ می‌کشید و گازش می‌گرفت. نمی‌دانم چطور توضیح دهم، اما امیدوارم این صحنه برای هیچ مادری اتفاق نیفتد که جگرگوشه‌اش در معرض خطر باشد، اما کاری از او ساخته نباشد. این زن با صدای گرفته‌اش ادامه می‌دهد: چند نفر با داد و فریاد من متوجه ماجرا شدند، اما هیچ‌کدام‌شان جرأت نداشتند جلو بروند. تا اینکه یک پژو پرشیا را دیدم، خودم را جلوی آن انداختم و از راننده‌اش خواستم کمکم کند. او هم با قفل فرمان سراغ سگ‌ها رفت اما آنها باز هم ماهور را رها نمی‌کردند تا اینکه وقتی راننده به ناچار قفل فرمان را به طرف‌شان پرتاب کرد بالاخره سگ‌ها دخترم را رها کردند.

این زن درباره وضعیت دخترش پس از حمله سگ‌ها می‌گوید: بعد از این حادثه دخترم را به خانه بردم و وقتی لباس هایش را درآوردم دیدم بدنش غرق در خون است. روی همه بدنش جای گازگرفتگی و چنگ بود. او با همان لحن کودکانه‌اش می‌گفت: مامان هاپوها منو خوردند. در این شرایط دخترم را به بیمارستان بردیم و در آنجا او را فورا به اتاق عمل بردند. در آنجا دخترم را بیهوش کردند و زخم‌هایش را که عمق زیادی داشت شست‌وشو دادند و مجبور شدند تعداد زیادی بخیه به زخم‌ها بزنند.

این زن در ادامه می‌گوید: دخترم از آن روز تا حالا مدام کابوس می‌بیند و با وحشت از خواب می‌پرد. از ترس یک لحظه هم از من جدا نمی‌شود و مدام از سگ‌ها می‌گوید. شرایط روحی بدی دارد، اما هرچه بود تا حالا به خیر گذشته است چون این اتفاق می‌توانست بدتر از این هم باشد. سگ‌ها چند مرتبه سر دخترم را به زمین کوبیدند و ممکن بود حادثه تلخ‌تری اتفاق بیفتد. اگر مردی که به کمک ما آمد کمی دیرتر می‌رسید معلوم نبود چه بلایی بر سر دخترم می‌آمد. اگر این سگ‌ها به بچه دیگری، یا زنی که باردار است حمله کند، چه‌کسی جوابگو خواهد بود؟ ما قصد داریم این حادثه را از طریق قانونی پیگیری کنیم. من می‌خواهم دخترم آخرین کودکی باشد که سگ‌ها در این منطقه به او حمله کرده‌اند و خودم هم آخرین مادری باشم که چنین صحنه وحشتناکی را به چشم دیده است.

 

بیرون کشیدن جنازه سومین کودک غرق شده در اسکله سیراف

بیرون کشیدن جنازه سومین کودک غرق شده در اسکله سیراف

رئیس جمعیت هلال احمر شهرستان کنگان گفت: جسد سومین کودک مفقود شده در حادثه غریق سیراف، در پشت موج شکن اسکله این بندر پیدا شد.

 رئیس جمعیت هلال احمر شهرستان کنگان گفت: جسد سومین کودک مفقود شده در حادثه غریق سیراف، در پشت موج شکن اسکله این بندر پیدا شد.

عبدالحسین طاهری بیان کرد: ۳ کودک (دو نفر ۹ ساله و یک نفر ۷ ساله) روز سه‌شنبه ۲۰ اردیبهشت در خروجی اسکله بندر سیراف در حال شنا و بازی کردن بودند که به دلیل شرایط بد جوی غرق شدند.

وی افزود: ۲ نفر از کودکان که از سوی افراد بومی با حال وخیم پیدا شده بودند به درمانگاه شهر سیراف منتقل می‌شوند، که عملیات احیا موثر واقع نشده و جان خود را از دست می‌دهند.

رئیس جمعیت هلال احمر کنگان ادامه داد: به دلیل شرایط نامساعد جوی تلاش و جستجوی قایق‌های صیادی و نیرو‌های امدادی برای یافتن کودک ۷ ساله ناکام ماند تا اینکه عصر دیروز جسد این کودک در خروجی اسکله بندر سیراف پیدا و به بیمارستان امام خمینی (ره) کنگان منتقل شد، تا خانواده داغدار وی از بلاتکلیفی خارج شوند.

 

۱۴۰۱ اردیبهشت ۳۱, شنبه

همه دستگاه‌ها باید از مسائل اجتماعی درک مشترک داشته باشند

همه دستگاه‌ها باید از مسائل اجتماعی درک مشترک داشته باشند
همه دستگاه‌ها باید از مسائل اجتماعی درک مشترک داشته باشند

مدیر کل بهزیستی خراسان رضوی، هدف کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی را نیازمند درک و دریافت مشترک از موضوع آسیب‌های اجتماعی دانست.

به گزارش ایلنا از مشهد، مسعود فیروزی امروز در نشست علمی کاربردی معاونین امور اجتماعی بهزیستی استان‌های کشور در مشهد، افزود: مادامی که درک مشترکی توسط دستگاه‌های دخیل و مرتبط با آسیب‌ها از این موضوع حاصل نشود، نتیجه‌ی مطلوبی از کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی بدست نخواهد آمد.

وی آسیب‌دیدگان اجتماعی زخم خوردگان مشکلات و مسائل اجتماعی دانست و گفت: همان گونه در جنگ نظامی، جانبازان، زخم‌خورده و مجروح جنگ هستند، آسیب‌دیدگان اجتماعی نیز زخم‌خورده جنگ تمام عیار فرهنگی و مهندسی فرهنگی دشمن علیه ملت ما هستند.

فیروزی در باره مختصات اجتماعی خراسان رضوی گفت: استانی با ۳۳ شهرستان، ۱.۳ میلیون حاشیه‌نشین، همسایگی با سه کشور همجوار، شرایط اقلیمی و بومی خاص، مهاجرپذیری و مسافرپذیری حداکثری، دارای چالش‌های بزرگ اجتماعی است که نیازمند ارائه‌ی راهکاری جامع و همه‌جانبه برای حل مسائل و بحران‌های فردی و خانوادگی است.

وی تصریح کرد: تا هنگامی که آسیب‌دیدگان اجتماعی در نگاه برخی دستگاه‌ها، عامل آسیب‌زدن به جامعه هستند و زخم خورده‌ی جنگ تمام عیار دشمنان فرهنگی نظام محسوب نمی‌شوند نمی‌توان به راهکار واحد و منسجمی در این زمینه دست یافت.

وی خاطر نشان کرد: دختران فراری، کودکان کار و خیابان، معتادان متجاهر، زنان سرپرست خانوار و دختران و زنان در معرض آسیب و آسیب‌دیده، از جمله اجزای این جمعیت زخم‌خورده می‌باشند و در خراسان رضوی، تلاش مضاعفی توسط مسؤولان استان و متخصصین بهزیستی در جریان است تا مصایب و مشکلات این حوزه، کاهش یابد.

وی وجود ۹۵ خانه فرزندان با حدود ۲ هزار کودک بی سرپرست و بدسرپرست و ۸ مرکز حاکمیتی زنان و دختران خشونت‌دیده و آسیب‌دیده را از دیگر مختصات اجتماعی خراسان رضوی برشمرد و گفت: مسئله‌ی ترنس‌ها که در حال تبدیل شدن به یک مسئله‌ی اجتماعی جدی در استان می‌باشد با شرایط جدید اجتماعی، می‌باید به عنوان یک مشکل اجتماعی، مورد بررسی علمی و تخصصی قرار گیرد و این گروه را مورد ارزیابی قرار داده و مشکلات و مطالبات آنها را رسیدگی نماید.

مدیر کل بهزیستی خراسان رضوی ضمن اشاره به موضوعات مبتلابه استان در زمینه اجتماعی، خواهان بازنگری و به‌روز رسانی دستورالعمل‌های سازمان بهزیستی و تعدیل و اصلاح آنها شد.

وی گفت: برخی دستورالعمل‌ها آرمان‌گرایانه است و با امکانات و شرایط واقعی نیروی انسانی و اعتبارات بهزیستی هماهنگی ندارد در حالی که دستگاه قضایی و مقامات استان، شرایط مراکز و مددجویان را با همان دستور العمل‌های آرمانی مورد ارزیابی و بررسی قرار می‌دهند.

وی در پایان ضمن تقدیر از تلاش‌های مجموعه‌ی معاونت اجتماعی، اورژانس اجتماعی، دفتر آسیب‌دیدگان و دفتر شبه‌خانواده‌ی بهزیستی استان گفت: از معاونت اجتماعی بهزیستی کشور و نهادهای مرتبط که بهزیستی استان را مورد توجه ویژه قرار داده و این نشست تخصصی را در استان خراسان رضوی برگزار کرده‌اند تشکر می‌کنم و امیدواریم در ظل عنایات حضرت رضا(ع) بتوانیم به اهداف تعیین شده‌ی نشست، که همان اتخاذ راهکارهای جامع، عملیاتی و مطلوب برای کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی می‌باشد دست یابیم.

نشست سه روزه‌ی معاونین اجتماعی بهزیستی استان‌های کشور ۲۷ تا ۲۹ اردیبهشت در نگارخانه‌ی مجموعه‌ی توانبخشی همدم مشهد در حال برگزاری است.

 

۵۰ درصد کودکان دچار سردرد می شوند

۵۰ درصد کودکان دچار سردرد می شوند

۵۰ درصد کودکان دچار سردرد می شوند

یک فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان، سردرد در کودکان را شایع دانست و گفت: نیمی از کودکان دچار سردرد می شوند.

به گزارش خبرگزاری مهر، سید حسین حسن پور اونجی اظهار کرد: کودکان به دنبال بروز عفونت‌های ویروسی، مثل کرونا، عفونت‌های چشم، سرماخوردگی، دندان درد، کم آبی، استرس و گاهی اوقات ضربه دچار سردرد می‌شوند که در ۹۰ درصد مواقع علل شایع دارد و در ۱۰ درصد مواقع نیاز به مداخله و بررسی جدی حس می‌شود.

به گفته حسن پور، سردرد مشکلات عدیده ای برای کودک و والدین به همراه دارد و منجر به اختلال در یادگیری و ارتباط اجتماعی و…، خواهد شد.

وی با تاکید بر ضرورت درمان سردرد در کودکان، افزود: کنترل درد، جلوگیری از تکرار، کاهش تکرار حملات و شدت و مدت آن، کاهش محدودیت فعالیت بیمار، کاهش استرس و فشارهای عصبی، روحی و روانی و افزایش اعتماد به نفس بیمار، اصلاح و بهبود کیفیت زندگی فرد از جمله اهداف درمان این بیماری در کودکان محسوب می‌شود.

خودکشی دختر نوجوان ۱۶ ساله در قطور

خودکشی دختر نوجوان ۱۶ ساله در قطور

 روز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت‌ماه، یک دختر نوجوان ۱۶ ساله در شهر قطور از توابع شهرستان خوی از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زد و جان باخت. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت‌۱۴۰۱، یک دختر نوجواندر شهر قطور دست به خودکشی زد.

هویت این نوجوان شیلان جهانگیری، ۱۶ ساله و اهل قطور از توابع شهرستان خوی توسط هرانا احراز شده است.

وی از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زده و جان خود را از دست داده است.

سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

 

 

خودکشی یک نوجوان ۱۶ ساله در ملکان

خودکشی یک نوجوان ۱۶ ساله در ملکان

امروز چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه، یک پسر نوجوان ۱۶ ساله در شهرستان ملکان واقع در استان آذربایجان شرقی، از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زد و جان باخت. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱، یک پسر نوجوان در شهر ملکان دست به خودکشی زد.

هویت این نوجوان سعید پوررستم وند، ۱۶ ساله توسط هرانا احراز شده است.

وی از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زده و جان خود را از دست داده است.

سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.