۱۴۰۰ شهریور ۱۷, چهارشنبه

کرونا؛ شادمانی برخی کاربران از برکناری “پفیوز اعظم”

کرونا؛ شادمانی برخی کاربران از برکناری “پفیوز اعظم”
مى خواهند کاسه و کوزه‌ها را بر سر سخنگوی وزارت بهداشت بشکنند تا بگویند خودشان بى تقصیرند

کیانوش جهانپور، مرد جنجال‌برانگیز وزارت بهداشت برکنار شد. وزیر بهداشت دولت رئیسی با صدور حکمی فردی بنام محمد هاشمی را به عنوان سرپرست جدید مرکز اطلاع‌رسانی این وزارت‌خانه معرفی کرد. در این حکم از سخنگوی جدید خواسته شده “صادقانه و شفاف” به پاسخگویی بپردازد که می‌تواند کنایه به جهانپور برکنار شده تلقی شود.

به گزارش دویچه وله، جنجال‌هایی که جهانپور در این مدت به پا کرد یکی و دو تا نیست اما “پفیوزان تاریخ” خواندن منتقدان سیاست‌های وزارت بهداشت در تامین واکسن مورد نیاز شهروندان، لکه‌ای است که به سادگی از دامن این مدیر ارشد حکومتی پاک نمی‌شود.

در واکنش‌ها به برکناری جهانپور در فضای مجازی واژه “پفیوز” بسیار زیاد به کار برده شده و کم نیستند کاربرانی که از کنار گذاشتن “پفیوز اعظم” ابراز خوشحالی کرده‌اند.

برخی از کاربران هم می‌گویند کارگزاران جمهوری اسلامی سر و ته یک کرباس هستند و جایگزینی یکی با دیگری تغییری در اصل ناکارآمدی و فساد سیستماتیک در این نظام ایجاد نخواهد کرد.

New Title

دادگاه نوری در سوئد؛ کانتینر حمل اجساد زندانیان را دیدم…

دادگاه نوری در سوئد؛ کانتینر حمل اجساد زندانیان را دیدم…
در تازه‌ترین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام هزاران زندانی سیاسی، سیامک نادری از جان به دربردگان زندانیان دهه شصت شمسی به عنوان شاکی در جایگاه قرار گرفت و به سوال‌های دادستان پرونده پاسخ‌ داد.

حمید نوری ۱۸ آبان ۱۳۹۸ (نهم نوامبر ۲۰۱۹) به ظن دخالت در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷، به محض ورود به فرودگاه استکهلم بازداشت شد. او به اتهام نقض فاحش قوانین بین‌المللی (جنایت جنگی) و قتل در این دادگاه محاکمه می‎شود و اتهامات وارده را رد کرده است.

در ابتدای جلسه سیزدهم یان‌مارشون وکیل سیامک نادری از بازماندگان کشتار ۶۷ توضیح داد که موکل او در سال ۱۳۶۰ به هفت سال زندان محکوم شده بود و دوران زندان خود را در اوین، گوهردشت و قزل حصار طی کرده بود.

سیامک نادری هوادار سازمان مجاهدین خلق بود و از نخستین کسانی است که پس از کشتار تابستان ۱۳۶۷ آزاد شد. بنابر گفته وکیل آقای نادری، او مدت طولانی (چند سال) را در انفرادی گذرانده بود و به شدت شکنجه شده بود از جمله به دست حمید نوری.

آقای نادری در این جلسه درباره مواجهه مستقیم خود با حمید نوری (با نام مستعار عباسی) توضیح داد و به نقش و سمت او در زندان پرداخت.

سیامک نادری از جمله کسانی است که در تابستان ۱۳۶۷ مقابل هیات متصدی اعدام ها مشهور به هیات مرگ قرار گرفت.

او از سال ۱۳۶۱ تا ۱۴ شهریور ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت زندانی بود.

آقای نادری ۲۰ آذر ۱۳۶۷ از زندان اوین آزاد شده است. اتهام او هواداری از سازمان مجاهدین، ۱۰ تومان کمک مالی و فروش نشریه مجاهد بود.

‘کانتینر حمل اجساد زندانیان را دیدم’

مارتینا وینسلور، دادستان پرونده از آقای نادری خواست درباره نقشه، بندهای زندان گوهردشت و همچنین دوران کشتار زندانیان سیاسی در زندان توضیح دهد.

آقای نادری گفت “اعدام‌ها اوایل در جایی به نام نانوایی آغاز شده بود. بچه هایی که در فرعی بودند دیده بودند که اعدام ها در نانوایی آغاز شد. داوود لشکری، حمید عباسی و پاسدارها با فرغون‌ها پر از طناب‌های کلفت به آنجا می‌رفتند. اما بعد چون آنجا کوچک بود، اعدام‌ها را به حسینیه منتقل کردند”.

آقای نادری می‌گوید از یکی از بندها به سمت جایی اشراف داشتند که کانتینرهایی برای حمل اجساد زندانیان می‌آوردند.

او در دادگاه در حالی که به شدت متاثر شده بود تعریف کرد که خودروی نیمه سنگینی دیده است که در انتهای آن کانتینر یخچال‌داری بوده که کیسه‌های مخصوص اجساد در آن بوده است و او آن را دیده است.

گفته می‌شود اعدام زندانیان سیاسی در گوهردشت هشتم مرداد شهریور ۱۳۶۷ آغاز شد.

به گزارش بی بی سی، دیده‌بان ایران نهاد اجرایی بنیاد ایران تریبونال در شبکه‌های اجتماعی خود این دادگاه را به طور زنده پخش می‌کند. بنیاد ایران تریبونال یک تشکل غیرانتفاعی و غیردولتی است که از سوی زندانیان سیاسی دهه شصت و خانواده کشته‌شدگان و شماری دیگر از فعالان سیاسی ایران پایه گذاشته شده است.

New Title

افغانستان؛ آقای اصغر فرهادی می‌ترسید بایدن ناراحت شود؟

افغانستان؛ آقای اصغر فرهادی می‌ترسید بایدن ناراحت شود؟
دلیل بی‌تفاوتی‌ات نسبت به حوادث افغانستان چیست آقای اصغر فرهادی!، بایدن ناراحت می‌شود؟

کانال سینما ایده‌آل نوشت: اصغر فرهادی که این روزها در آمریکا تور فیلم «قهرمان» را برای فصل جوایز آغاز کرده، در گفت و گویی با انتشار نظرات تاریخ مصرف گذشته‌ایی درباره وضعیت واکسیناسیون در ایران، سعی کرده خودش را اپوزیسیون و دارای دغدغه های انسانی نشان دهد!

در این شرایط سوال از فرهادی این است که او که معتقد بود وضعیت دنیا با آمدن بایدن بهتر می‌شود چرا درباره اتفاقات افغانستان و عملکرد فاجعه‌بار آمریکا در آن سکوت کرده؟ چرا مانند بسیاری از فیلم‌سازان ایرانی ‌و جهانی از مردم این کشور حمایتی نمی‌کند؟ آیا موضع گرفتن در این مورد بایدن و لابی‌های دموکرات را آزرده خاطر می‌کند و روی جوایز او تاثیر می‌گذارد؟ آیا وقت آن نشده که فرهادی هوش مخاطبانش را جدی بگیرد؟

New Title

عکس؛ آثار ضربات شلاق طالبان بر تن یک خبرنگار افغاان

عکس؛ آثار ضربات شلاق طالبان بر تن یک خبرنگار افغاان
طالبان خبرنگاران یک روزنامه را در کابل بازداشت و شکنجه کردند

تقی دریابی و نعمت‌الله نقدی، دو گزارشگر روزنامه اطلاعات روز افغانستان پس از بازداشت توسط طالبان، به شدت مورد لت‌وکوب قرار گرفته‌اند. آثاری از شلاق و شکنجه بر سر، صورت و بدن این دو گزارشگر اطلاعات روز به چشم می‌خورد.

این گزارشگران می‌گویند که هر کدام آنان به اتاق‌های جداگانه منتقل و سپس زیر ضربه‌ی شلاق طالبان قرار گرفته‌اند.

تقی دریابی و نعمت‌الله نقدی برای درمان به بیمارستان منتقل شده‌اند.

New Title

مرز ایران؛ روایتی دردناک از ازدحام مهاجران بی‌پناه افغان

مرز ایران؛ روایتی دردناک از ازدحام مهاجران بی‌پناه افغان


آنچه می‌خوانید برگرفته از روایت غم‌انگیز یک فعال مردمی است از اوضاع اسفبار افغانستانی‌هایی که به مرز ایران آمده‌اند به امید اینکه شب‌ها از لابه‌لای سیم‌های خاردار دیوار چهارمتری رد شوند و خودشان را پرتاب کنند به این‌سو…. اما صبح‌ها از دم، رد مرز می‌شوند. این روایت، روایت مهاجرت نیست. روایت تردید بر آن‌چیزی است که نامش را انسانیت گذاشته‌ایم. تردید اینکه وقتی حرمت آدمی کنار گوش ما از بین می‌رود، می‌توانی هنوز از این مفهوم حرف بزنی؟

صبح که لبِ مرزی باشی… در بیابانی که تا چشم کار می‌کند شن است و بادی که شن‌ها را بلند می‌کند و می‌کوبد به صورتت، تنها دیواری را می‌بینی سخت، بلند، بی‌انتها که تا دورها می‌رود و فقط برجکی دیوار را از تنهایی بیرون می‌آورد. اما این روزها برجک و دیوار تنها نیستند. باد تنها شن‌ها را از تن صحرا برنمی‌دارد که بکوبد به دیوار مرزی… باد جز این، ذرات ریز شن را می‌کوبد به سر و صورت هزاران زن و مردِ جوان و کهنسال و خردسال، تا شن‌ جاگیر شود زیر پوست‌شان و خنج بیندازد و آفتاب زخم را تفت بدهد… و آه به سختی از گلوهای خشک بیرون بیاید. با این‌حال آن هزاران‌نفر پشت دیوار مرزی بمانند و منتظر فرصتی برای اینکه از تَل شن‌هایی که باد کنار دیوار ساخته بالا بروند و تن نحیف و خسته و رنجورشان را جا بدهند لایِ خارها که بعد بپرند این سوی مرز…

یکی دو هفته است دیوار مرزی از تنهایی درآمده، آن‌سو در خاک افغانستان نجوا و فغان هزاران نفر را می‌شوند که می‌گویند یا بکشید یا راه‌مان بدهید و این‌سو صدها نفری که شبانه تن به زخم خار سپردند و از دیوار رد و وارد خاک ایران شده‌اند و التماس می‌کنند برای ماندن. اما سیدروح‌الله رضوی می‌گوید که همه رد مرز می‌شوند. همه… چه او که در کیف خود تنها دو بطری آب دارد و چه او که میلیاردها تومان پول. اما رد می‌شوند و حالا سیم‌خاردارِ روی دیوار کلی غنیمتی برای خودش برداشته است. روسری‌های رنگارنگ زنان افغانستانی، تکه‌ای از پراهنی مردانه، دستمال سری… چیزی… حالا حتما گاهی نوک سیم‌ها و گره‌هایشان از خون دست و بالِ نرم و لطیف کودکی تَر شده است و دیوار به این فکر کرده که بار آخر کی تَر شده بود؟ کی باریده بود آسمان؟ حالا ولی از اشک و خونِ زن و مرد و خرد و کلان مردم افغانستانی تَر می‌شود.

رضوی از شمال سیستان و بلوچستان، می‌گوید. از زاهک که راهی تا زابل ندارد. اما در سرتاسر مرز ایران و افغانستان وضع همین است. گُله به گُله انبوهی از بی‌پناهی را می‌بینی که چشم‌ سیاه کرده‌اند از تماشای دیوار تا ساعتی برسد که رد شوند از آن… و صبح که شد مرزبان‌ها، آنها را جمع کنند، به صف کنند کنار همان دیوار، اتوبوس و مینی‌بوس بیاید و ازشان ۱۰ هزارتومان کرایه بگیرد و بازگرداند پشت دیوار… و باز همین چرخه را ادامه بدهند.

اینها در رسانه دیده نشده‌اند. همه تنها میدان هوایی کابل را دیده‌اند و آن صد و خرده‌ای نفر که با هواپیما رفتند آمریکا و قطر و… کسی از روی زمین، از استان نیمروز ۱۵ روز پیاده در کوه صحرا نیامد کنار دیوار مرزی و ۲ روز معطل نماند که ببیند، بعد از پرش رفتنی در کار هست یا نه. برخی هم دلخوش کرده‌اند به قاچاقچی که ازشان ۱۰ میلیون تومان می‌گیرد برای رد کردن.

رضوی که فعال مردمی است، رفته تا ببیند چرا مردم کوچ می‌کنند کنار دیوار؟ مگر طالب فرق نکرده است؟ مگر متمدن نشده و عفو اعلام نکرده است؟ چه چیزی مردم را که از قشر متوسط هستند و روزگاری پرستار و معلم و ارتشی بودند، وادار کرده تن رنجور کنند در راه؟ می‌گوید دوره‌اش کرده‌اند، آنها که از دیوار پریدند و ماشین که بیاید رد مزر می‌شوند، و هرکدام مدرکی به اون نشان داده‌اند؛ یکی نظامی بوده، یکی کارمند آمریکایی‌ها، یکی پرستاری که شوهرش ارتشی است… همه مدرکی دارند دال بر اینکه طالب جانشان را خواهد ستاند. کسی هم این وسط کارت پدرش را نشان می‌دهد که زمان جنگ در سپاه بوده و جنگیده. بقیه هم ترس از جان دارند. چون فارس‌زبان هستند. طالب جلوی آنها را می‌گیرد و اگر بدانند فارسی صحبت می‌کنند و پشتون نمی‌دانند، آزارشان می‌دهد. می‌شود به اینها بگویی طالبان تغییر کرده است؟ هرکسی می‌تواند برود کنار دیوار. دیوار این روزها برایشان کلی قصه دارد، بشنوند و بعد بانگ بلند کند که با طالبان آنچه بر روزشان نمی‌آید که از گذشته به یاد دارند… برگردند! کنار دیواری که زنی بچه شیرخوار بی‌تابش را تکان می‌دهد، بچه شیرنخورده چون مادر نه آب خورده و نه غذایی که شیری به پستان داشته باشد. زن می‌گوید بچه‌ام بمیرد، زندگی می‌خواهم چکار… نفتی بیاورید تا خودم را آتش بزنم و مردها که روضه آب را وسط دشت سوزان زندگی می‌کنند مانند ابر بهار می‌گریند.

مرز، کربلاست… این را راننده مینی‌بوس هم به سیدروح‌الله رضوی می‌گوید. می‌گوید که مردم تشنه چطور برای ۴ لیتری آب دور ماشینش جمع شده بودند. هزاران نفری که شب‌ها اقلا نزدیک به دو هزارشان نفر تجربه پریدن از روی دیوار را خواهند داشت.

عزت‌نفس چند نفر پشت همان دیوار بین دانه‌هاش شن مدفون می‌شود؟ چندنفر حرمت‌شان می‌ماند لا‌به‌لای همان سیم‌هایی که روسری‌های رنگی را به غنیمت گرفته‌اند و از دور می‌بینی که رنگارنگ در باد تکان می‌خورند. گویی که مردم دخیل بسته‌اند به دیوار. نیازی دارند… نیاز دارند یا بمیرند یا رد شوند. اگر حرمتی هم برایشان بماند، این‌سو با گلویی خشک و آن‌وقت که در بیابان قضای حاجت می‌کنند، چشم‌شان برای بزرگترین دارایی که از دست می‌رود تَر می‌شود… برای حرمتشان که شاید همراهشان از دیوار پریده بود.

این فعال مردمی همین‌ها را می‌بیند که می‌گوید از سیاست سرش نمی‌شود، از قانون هم، محدویت‌ها را می‌فهمد، لب‌های ترک برده و گلوی خشک مرزبانی را که مامور است و معذور، می‌فهمد… فقط نمی‌فهمد اگر مرز باعث شود حرمت انسانی زیر پا برود، پشیزی می‌ارزد؟ آن دشتِ وسیعِ لبریز از آدمِ پشت دیوار هیچ… اما لااقل این‌سو که می‌آیند قبل از رد مرز شدن، نمی‌توانند گلویی تَر کنند، قوتی بگیرند، جان‌شان محترم شمرده شود و بدانند اگر درِ کشور به جبر به روی آنها باز نیست، قلب‌ها باز است. بدانند همدردی مرز و محدویت نمی‌شناسد و هرچند ناچار باشند به ردِ مرز… و وقتی می‌گویند آمریکا اطلاعات بیومتریک ما را به طالبان داده است و دست‌شان به ما برسد ما را می‌کشند، وقتی زنی می‌گوید عضو ارتش بودم و می‌دانیم زن افسری را که جانی در شکم داشته سر بریده‌اند جلوی طفلک دیگرش، آبی باشد بدهی تا بغض را قورت بدهد و صورتی که از اشک و شن به کویر می‌ماند، بشوید… و وقتی می‌گوید آنها دین ندارند شما که مسلمانید چرا، رویت را که ازشان دزدیدی لااقل تکه نانی، شکلاتی باشد به دست کودک ترس‌خورده‌ای بدهی که درکش از دنیا با همین دیوار و هراسِ رد شدن از سیم خاردار و پریدن از ۴ متر ارتفاع در شب، شکل می‌گیرد. جایی باشد که مادر رد شده از دیوار که کودک شیرخوارش را جا گذاشته، تیمار کنی وقتی غش کرده از بی‌تابی.

رضوی می‌گوید متوجه محدودیت‌ها و مسائل امنیتی و هرچه که بگویند، هست. متوجه قانون هست اما راهی ایجاد کنند برای کسانی که اگر اجازه داشته باشند کنار همین دیوار موکب کربلا علم می‌کنند. کنار همین دیوار و وسط دشت که چیزی از صحرای کربلا کم ندارد. شن و باد و مظلوم و آه و تشنگی… امان از تشنگی… موکبی برای این ۲۰۰ هزار نفری که شبانه از جای جای این ۸۱۵ کیلومتر مرز مشترک خودشان را به این‌سوی دیورا می‌رسانند. برای این فارسی‌زبانانِ شیعه شمالی و پنجشیری و هزاره‌ای که نمی‌خواهند طالب زنانشان را اسیری و جهاد نکاح ببرد و مردانشان را به جنگ با هموطن خودشان در پنجشیر. رضوی می‌گوید مرز اگر این است که انسانیت را زیر سوال ببرد با هر دین و ملیتی، توهمی بیش نیست و پشیزی نمی‌ارزد.

اینجا مرز است… مردم تشنه‌اند. باد تنها شن‌ها را تکان می‌دهد. شن‌ها، تن‌ها را می‌خراشند. آفتاب زخم‌ها را تفت می‌دهد روی صورت نازک و لطیف دخترکان، با چشم‌های شرقی غمباری که خالی شده‌اند از شوق زیستن در کوچه‌های کابل و هرات و قندهار و… دویدن در دشت‌ها… باد رحم ندارد. باد توفان شن دارد…

بگو به باد پَرَش را تکان تکان بدهد
بگو به ابر که باران بی‌امان بدهد

چه بی‌قرار و چه بیگانه مانده‌ایم، ای‌کاش
کسی بیاید و ما را به هم نشان بدهد

کسی بیاید و ما را به کوچه‌ها ببرد
به ما برای رسیدن به هم توان بدهد

بگو مگر برساند کسی به گوش خدا
که از نگاهش سهمی به عاشقان بدهد

خدا که این همه خوب است، کاش امر کند
کمی زمانه به ما روی خوش نشان بدهد

شعر از ناصر حامدی

New Title

آخرین شهروند یهودی افغانستان این کشور را ترک کرد

آخرین شهروند یهودی افغانستان این کشور را ترک کرد
بر اساس گزارش مجله Ami Magazine، زابولون سیمانتوف، آخرین یهودی در افغانستان، این کشور را ترک کرد.

به گزارش ایسنا به نقل از ایندیپندنت، رسانه‌های اسرائیلی می‌گویند تصاویری به دست آورده‌اند که نشان می‌دهد زبولون سیمینتوف، آخرین شهروند یهودی افغانستان، سرانجام این کشور را ترک کرده و در حال حاضر، در یکی از کشورهای همسایه به سر می‌برد.

زبولون سیمینتوف ۶۲ ساله، پسر یوسف سیمینتوف آخرین یهودی اهل افغانستان بود که از جمع هزاران یهودی افغانستان در کشورش باقی مانده بود و در تنها کنیسه یهودیان افغانستان زندگی می‌کرد.

براساس تصاویری که شبکه کان اسرائیل به دست آورده، زبولون، همراه حدود ۳۰ زن و کودک، پنج روز را با اتوبوس طی کردند و با کمک تیم نجات وی، سرانجام توانستند آخر هفته گذشته از خاک افغانستان خارج شوند.

او پیشتر، در دوران حکومت طالبان در فاصله سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ در افغانستان باقی مانده بود. با حمله آمریکا و در پی سقوط طالبان، زبولون مورد توجه رسانه‌های غربی قرار گرفت.

سخنگوی طالبان، ماه پیش در گفتگویی اعلام کرده بود که زبولون در امان خواهد بود؛ اما هراس اصلی از بمبگذاری‌های انتحاری داعش در افغانستان بود که او را سرانجام متقاعد کرد از افغانستان خارج شود.

گمان می‌رود که او و زنان و کودکان افغانستانی که همراه وی از کشور خارج شده‌اند به آمریکا برده شوند.

در پی خروج آخرین سربازان آمریکایی، فشار بر او برای ترک افغانستان افزایش پیدا کرده بود. زبولون ابتدا پیشنهادها برای خروج از کشور را رد کرده بود، اما سرانجام با این کار موافقت کرد.

New Title

فیلم؛ ایستادگی زنان شجاع افغان در برابر وحوش طالبان

فیلم؛ ایستادگی زنان شجاع افغان در برابر وحوش طالبان


یک روز پس از اعلام دولت طالبان در افغانستان، چند منطقه شهر کابل، شهر فیض‌آباد، مرکز ولایت بدخشان و همچنین ولایت پروان روز چهارشنبه مجدداً شاهد تظاهرات دختران و زنان بود. (فیلم زیر)

به گزارش رادیو آزادی، بخش افغانستان رادیو اروپای آزاد، طالبان در پروان به سوی معترضان تیراندازی کرده‌اند که به گفته معترضان، در نتیجه، شماری کشته و زخمی شده‌اند.

گروه طالبان تا کنون به تماس‌های رادیو آزادی برای توضیح در مورد این رویدادها پاسخی نداده است.

روزنامه «اطلاعات روز»، چاپ کابل، نیز خبر می‌دهد که معترضان در پایتخت افغانستان از مردم خواستند که با آنها همراهی کنند و از آنچه بی‌تفاوتی جامعه جهانی نامیدند، انتقاد کردند.

بر اساس این گزارش، معترضان خواستار برخورداری از حق تحصیل، کار و آزادی‌های فردی زنان و مشارکت‌شان در ساختار دولت شدند.

این روزنامه همچنین خبر داد که سردبیر و سه تن از خبرنگارانش که در حال تهیه گزارش بودند، به دست طالبان بازداشت شده‌اند. گزارشگران بدون مرز گزارش داده بود که دست‌کم ۱۲ خبرنگار و تصویربردار در جریان تظاهرات روز سه‌شنبه در کابل برای سه ساعت بازداشت شده بودند.

در این ارتباط، ذکی دریایی، مدیر مسئول «اطلاعات روز» با انتشار تصاویر و فیلم‌هایی گفت که طالبان، این خبرنگاران را شلاق زده‌اند.

در برخی از ویدئوهای ارسالی از تظاهرات زنان در خیابان‌های کابل، کتک زدن آنها با چوب از سوی افراد طالبان دیده می‌شود. در برخی از ویدئوهای تازه دیگر نیز صدای شلیک تیر شنیده می‌شود.

New Title

آماری تکان‌دهنده از رتبه جهانی اقتصاد (مقاومتی) ایران

آماری تکان‌دهنده از رتبه جهانی اقتصاد (مقاومتی) ایران


آخرین گزارش بانک جهانی آماری شوک‌برانگیز برای ایران به همراه داشت. کشوری که تا همین چند ماه پیش مسئولانش باد به غبغب می‌انداختند و ادعا می‌کردند هجدمین اقتصاد دنیاست، حالا در رتبه پنجاه و یکم جهان قرار گرفته است. اما ایران چطور از هجدهم به پنجاه و یکم رسید؟

به گزارش تجارت نیوز، مشکل این بود که تا اینجا، درآمد محاسبه شده ریالی کشور ما با دلار ۴۲۰۰ تومانی تبدیل می‌شد. همین باعث شده بود میزان تولید ناخالص داخلی ایران بیش از حد واقعی نشان داده شود. برای مثال به پشتوانه همین آمار سال ۲۰۲۰، ایران در گزارش صندوق بین‌المللی پول اقتصاد بیست‌ودوم جهان معرفی شده بود. حالا اما بانک ‌جهانی این آمار را با نرخ حقیقی دلار محاسبه کرده است.عدد فاجعه‌آمیز است. تنها ۱۹۲میلیارد دلار. این یعنی اندازه اقتصاد ایران با نزدیک ۸۵ میلیون نفر جمعیت، نصف امارات، یک چهارم ترکیه و یک صدم آمریکاست!

ایران؛ در جمع کشورهایی با درآمد سرانه پایین

کمیل طیبی، کارشناس اقتصاد بین الملل، با تاکید بر این که اطلاعات بانک جهانی اعتبار بسیاری دارد و در مقالات و تحقیقات آکادمیک قابل اتکاست، درباره رتبه جدید اقتصاد ایران عنوان می‌کند: این دفعه مبنا قیمت حقیقی ارز بوده است. چون عملا در سیستم اقتصادی ما قیمت رسمی ارز، یعنی ۴۲۰۰ تومان، کمتر نقشی دارد مگر برای برخی کالاهای ضروری و دارو.

او ادامه می‌دهد: این شاخص اکنون حقیقی شده است چون سهم عمده معاملات در جهان بر اساس همین دلار آزاد شکل می‌گیرد از جمله سفرهای مردم، سرمایه‌گذاری‌های خارجی و واردات کالاهایی مثل خودرو. در اقتصاد بین‌المللی هم gdp کشورها باید با ارز واقعی و نزدیک به بازار محاسبه شود تا قدرت خرید جهانی کشورها عیان باشد.

طیبی درباره شفاف شدن حقیقت اقتصاد با اعلام رتبه جدید ایران می‌گوید: این رتبه برای اقتصاد کشوری مثل ما که همیشه ادعا میشده تولید ناخالص داخلی ۵۰۰،۶۰۰ میلیارد دلاری دارد، بسیار پایین است. تقسیم ۱۹۲ میلیارد دلارفعلی برجمعیت کشور درآمد سرانه را بسیار پایین می‌آورد. ما اکنون دیگر جزو کشورهایی هستیم با درآمد سرانه پایین. کشورها بر اساس gdp به سه گروه درآمد سرانه، بالا، متوسط و پایین تقسیم می‌شوند.

او علت افت شدید تولید ناخالص داخلی ایران را تورم بالا، عدم سرمایه‌گذاری خارجی، افت جریان صادرات و واردات و قطع جریان سرمایه می‌داند و بیان می‌کند:‌ حالا دیگر بازار هدف برای ما بسیار کم شده و حتی در جذب سرمایه‌گذار خارجی هم بسیار محدود خواهیم بود.

New Title

ترامپ: اگر رئیس جمهور بودم کریم نیکویی الان زنده بود

ترامپ: اگر رئیس جمهور بودم کریم نیکویی الان زنده بود
مادر تفنگدار ایرانی تبار نیروی دریایی آمریکا که در زمان خروج سربازان آمریکایی در افغانستان کشته شد، بعد از آنکه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق، به پست او در رسانه‌های اجتماعی در انتقاد از رئیس‌جمهور جو بایدن پاسخ داد، وی را به مراسم یادبود پسرش دعوت کرد.

به گزارش ایسنا به نقل از دیلی میل، شانا چپل، مادر کریم نیکویی، سرجوخه تفنگداران نیروی دریایی، از ترامپ خواست به مراسم یادبود پسرش که در تاریخ ۱۸ سپتامبر در کلیسای هاروست کریسشن فلوشیپ در شهر ریورساید ایالت کالیفرنیا برگزار می‌شود، برود.

بعد از حمله انتحاری داعش به فرودگاه کابل در ۲۶ اوت که به کشته شدن ۱۳ سرباز ایالات متحده منجر شد، خانم چپل گفته بود: «دستان» آقای بایدن «به خون آلوده است».

ترامپ هم در پاسخ به این مادر سرباز جان باخته آمریکایی گفت: «اگر من رئیس‌جمهور بودم، کریم، پسر بی‌نظیر و زیبای شما، اکنون کنارتان بود و همینطور پسران و دختران سایرین، از جمله تمام افرادی که در حمله شرورانه فرودگاه کابل درگذشتند… دوستتان دارم و کریم را هم دوست دارم.»

چپل در پستی در فیس‌بوک در ۲ سپتامبر نوشت که پاسخ ترامپ «زیبا» بوده است و از او خواست در مراسم یادبود پسرش شرکت کند.

او نوشت: «بسیار مایه افتخار خواهد بود که با رئیس‌جمهور واقعی ایالات متحده آمریکا، رئیس‌جمهور ترامپ دیدار کنیم. من دوستتان دارم و آمریکا شما را دوست دارد.»

چپل بعد از تعلیق کوتاه حساب کاربری خود در اینستاگرام نوشت که حساب‌های کاربری او مشمول «ممنوعیت در سایه» (shadow-banned) شده‌اند. او از سایر کاربران خواست با به اشتراک‌ گذاشتن پیام او باعث شوند “آقای ترامپ آن را ببیند.”

فیس‌بوک به ایندیپندنت اعلام کرد: «ما عمیقا به خانم چپل و خانواده او تسلیت می‌گوییم. یادداشت او درباره پسر قهرمانش هیچ یک از سیاست‌های ما را نقض نمی‌کند. گرچه این پست حذف نشده بود اما حساب کاربری او به اشتباه حذف شد و ما دوباره آن را برگرداندیم.»

New Title

ترامپ: اگر رئیس جمهور بودم “کریم” الان زنده بود

ترامپ: اگر رئیس جمهور بودم “کریم” الان زنده بود
مادر تفنگدار ایرانی تبار نیروی دریایی آمریکا که در زمان خروج سربازان آمریکایی در افغانستان کشته شد، بعد از آنکه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق، به پست او در رسانه‌های اجتماعی در انتقاد از رئیس‌جمهور جو بایدن پاسخ داد، وی را به مراسم یادبود پسرش دعوت کرد.

به گزارش ایسنا به نقل از دیلی میل، شانا چپل، مادر کریم نیکویی، سرجوخه تفنگداران نیروی دریایی، از ترامپ خواست به مراسم یادبود پسرش که در تاریخ ۱۸ سپتامبر در کلیسای هاروست کریسشن فلوشیپ در شهر ریورساید ایالت کالیفرنیا برگزار می‌شود، برود.

بعد از حمله انتحاری داعش به فرودگاه کابل در ۲۶ اوت که به کشته شدن ۱۳ سرباز ایالات متحده منجر شد، خانم چپل گفته بود: «دستان» آقای بایدن «به خون آلوده است».

ترامپ هم در پاسخ به این مادر سرباز جان باخته آمریکایی گفت: «اگر من رئیس‌جمهور بودم، کریم، پسر بی‌نظیر و زیبای شما، اکنون کنارتان بود و همینطور پسران و دختران سایرین، از جمله تمام افرادی که در حمله شرورانه فرودگاه کابل درگذشتند… دوستتان دارم و کریم را هم دوست دارم.»

چپل در پستی در فیس‌بوک در ۲ سپتامبر نوشت که پاسخ ترامپ «زیبا» بوده است و از او خواست در مراسم یادبود پسرش شرکت کند.

او نوشت: «بسیار مایه افتخار خواهد بود که با رئیس‌جمهور واقعی ایالات متحده آمریکا، رئیس‌جمهور ترامپ دیدار کنیم. من دوستتان دارم و آمریکا شما را دوست دارد.»

چپل بعد از تعلیق کوتاه حساب کاربری خود در اینستاگرام نوشت که حساب‌های کاربری او مشمول «ممنوعیت در سایه» (shadow-banned) شده‌اند. او از سایر کاربران خواست با به اشتراک‌ گذاشتن پیام او باعث شوند “آقای ترامپ آن را ببیند.”

فیس‌بوک به ایندیپندنت اعلام کرد: «ما عمیقا به خانم چپل و خانواده او تسلیت می‌گوییم. یادداشت او درباره پسر قهرمانش هیچ یک از سیاست‌های ما را نقض نمی‌کند. گرچه این پست حذف نشده بود اما حساب کاربری او به اشتباه حذف شد و ما دوباره آن را برگرداندیم.»

New Title