درباره من

عکس من
فعال مذهبی/ فعال سیاسی / فعال حقوق بشر / فعال حقوق کودکان ونوجوانان /فعال حقوق زنان / فعال حقوق ادیان/ فعال حقوق زندانیان /

۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

پخش برنامه با هدف نفرت پراکنی علیه بهائیان از صداوسیما



بهائی ستیزی؛ پخش برنامه تلویزیونی با هدف نفرت پراکنی علیه بهائیان از صدا و سیما

خبرگزاری هرانا – همزمان با آغاز موج جدید فشارهای امنیتی و قضایی بر شهروندان بهائی در شهرهای مختلف کشور، صدا و سیمای جمهوری اسلامی در یک برنامه تلوزیونی که با حضور مهمانان برنامه پخش شده است اقدام به نفرت پراکنی و طرح مطالبی علیه پیروان این آیین کرده و در قالب یک تریبون یک طرفه، عقاید و باورهای مذهبی این جامعه را دستمایه هجمه کرد. این برنامه که مصداق عینی نفرت پراکنی علیه پیروان یک آیین محسوب می شود اقدام دیگری از سوی حکومت ایران است که در چهار دهه گذشته بصورت روزمره و سیستماتیک حق شهروندی و انسانی پیروان این آیین را نقض کرده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰، صدا و سیمای جمهوری اسلامی در یک برنامه تلویزیونی، اقدام به پخش برنامه ای با محوریت «بهائیت» و در راستای نفرت پراکنی علیه جامعه بهائیان ایران کرد.

برنامه تلویزیونی «مثل ماه» با اجرای «رسالت بوذری» که در هفته های اخیر از شبکه ۳ سیما پخش می شود در برنامه امروز خود اقدام به انتشار مطالبی با هدف نفرت پراکنی علیه شهروندان بهائی کرده است. پخش این برنامه توسط سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی در حالی است که شهروندان بهائی نه تنها در رسانه های رسمی کشور تریبونی جهت دفاع از خود ندارند بلکه هم اکنون ده ها تن از این شهروندان صرفا به دلیل اعتقاد به آئین بهائی و اظهار عقیده خود با احکام حبس در زندان های ایران و یا تحت بازداشت موقت به سر می برند.

این برنامه که مصداق عینی نفرت پراکنی علیه پیروان یک آیین محسوب می شود اقدام دیگری از سوی حکومت ایران است که در چهار دهه گذشته بصورت روزمره و سیستماتیک حق شهروندی و انسانی پیروان این آیین را نقض کرده است.

رسالت بوذری، مجری برنامه «مثل ماه» که اخیرا نام او پس از انتشار ویدئوی گفتگوی توهین آمیز با مهمان دارای معلولیت این برنامه بر سر زبان ها افتاده و اعتراض بسیاری را به همراه داشت علاوه بر اجرای این برنامه علیه شهروندان بهائی، به صورت مجازی نیز اقدام به تهیه گفتگویی دیگر با محوریت نفرت پراکنی علیه این شهروندان کرده است.

هرچند این اقدام صدا و سیما به عنوان یک رسانه حکومتی و رسمی، علیه شهروندان بهائی اقدام تازه ای نیست با این حال به نظر می رسد همزمانی این اقدامات با افزایش فشارهای امنیتی و قضایی علیه این شهروندان در شهرهای مختلف کشور بی ارتباط نبوده باشد.

طی ماه اخیر موج تازه ای از بازداشت گسترده شهروندان بهائی در شهرهای مختلف کشور از جمله اصفهان و شیراز به راه افتاده است. از روز یکشنبه ۵ اردیبهشت، دستکم ۱۰ زن بهائی در بهارستان اصفهان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و منازل دستکم ۲۸ خانواده بهائی نیز در همین شهر توسط نیروهای امنیتی تفتیش شده است.

از سوی دیگر در تاریخ ۱۷ فروردین ماه دستکم ۷ شهروند بهائی در شهر شیراز توسط نیروهای امنیتی بازداشت و منازل آنان مورد تفتیش قرار گرفت. در تاریخ ۸ اردیبهشت ماه نیز دو شهروند دیگر در همین شهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

در نمونه ای دیگر از افزایش فشار بر پیروان آئین بهائی، در هفته های اخیر مسئولان سازمان بهشت زهرای تهران، ضمن ممانعت از تدفین متوفیان بهائی در گورستان بهائیان به آنان گفته بودند که باید درگذشتگان خود را بر روی محل گورهای دسته جمعی اعدام شدگان دهه ۶۰ در خاوران به خاک بسپارند.

تخریب گورهای جمعی در ایران را متوقف کنید

عفو بین‌الملل اعلام کرد مقام‌های رژیم ایران اصرار دارند که اقلیت بهایی پیکر عزیزانشان را در محل گور جمعی خاوران که محل دفن زندانیان قتل‌عام شده ۱۹۸۸ است، دفن کنند. مقام‌های رژیم ایران با این کار خاوران را در معرض خطر تخریب بیشتر قرار می‌دهند.

دیانا التاوی، معاون مدیر عفو بین‌الملل گفت “این آخرین تلاش جنایتکارانه طی سال های گذشته توسط مقام‌های رژیم ایران برای تخریب گورهای جمعی قربانیان قتل‌عام زندانهای سال۱۹۸۸ در تلاش برای از بین بردن شواهد مهم جنایات علیه بشریت، انکار حقیقت، عدالت و جبران خسارت به خانواده‌ها بوده است.” کسانی که به‌زور ناپدید شدند و به‌طور غیرقانونی اعدام شدند”



source https://www.azadegy.de/?p=25040

گورخر را بیرحمانه کشتند، ایران، بهشت حیوان‌آزار‌ها+فیلم



دیروز روز خوبی برای دوستداران محیط‌زیست و حامیان حقوق حیوانات نبود. خبرها حکایت از تلف شدن یک رأس گورخر آفریقایی یک هفته پس از انتقال به ایران داشت. تصاویر کتک زدن گورخر آفریقایی در حالی که پایش شکسته و توان راه رفتن ندارد، به روشنی نشان‌دهنده علت تلف شدن این حیوان زیباست. اما این اولین بار نیست حیواناتی که به ایران منتقل می‌شوند دوام نمی‌آورند و جان خود را در باغ‌وحش یا مناطق حفاظت شده از دست می‌دهند. همین موضوع باعث شده تا بسیاری از فعالان به این روند نگهداری حیوانات اعتراض کنند.

هنگامی که خبر تلف شدن گورخر آفریقایی رسانه‌ای شد کسی از جزئیات مرگ این حیوان اطلاعی نداشت. اما روز گذشته فیلم تأسف باری از مرگ عجیب گورخر در گمرک ایران منتشر شد. پیش از این، رئیس اداره نظارت بر امور حیات‌وحش استان تهران از مرگ گورخر نر آفریقایی باغ‌وحش صفادشت که حدود یک هفته پیش به ایران منتقل شده بود خبر داد. محمد کرمی ضمن تأیید خبر مرگ گورخر نر آفریقایی باغ‌وحش صفادشت گفت: هفته گذشته سه رأس گورخر آفریقایی شامل دو ماده و یک نر از کشور هلند به ایران منتقل و پس از چند روز نگهداری در گمرک، ۱۲ اردیبهشت ماه، به مرکز نگهداری حیات‌وحش صفادشت در استان تهران منتقل شدند و گورخر نر روز دوشنبه (۱۳ اردیبهشت) تلف شد.

فیلمی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده نشان می‌دهد سه رأس گورخر آفریقایی سرگردان و هراسان در بین گروهی از مردان دستپاچه و وحشت‌زده، ایستاده‌اند که یکی از آن‌ها داخل جوی آب می‌افتد و پای چپش می‌شکند. شدت شکستن استخوان به حدی است که پا کاملاً پیچ خورده و حیوان بینوا حتی امکان خروج از جوی آب را ندارد، با این حال، یکی از مردان خشمگین و عصبی، به شدت به سر و گردن او می‌کوبد و تلاش دارد به زور حیوان را از داخل جوی آب خارج کند.

متاسفانه گورخر نر در مسیر انتقال به باغ‌وحش جان خود را از دست داد.علت مرگ استرس بیش از حد و ایجاد عفونت داخلی حین انتقال و وقفه بدون دلیل در گمرک بازرگان‌ بوده. حال عمومی دو راس دیگر نیز مناسب نیست.

در توضیح این فیلم عنوان شده که گورخر حین انتقال به خودرو سازمان محیط‌زیست در گمرک، تلف شده است. البته پیش از این در آبان سال 97 هم ضمن طرح انتقال 10 گورخر از توران شاهرود به پارک ملی کویر در گرمسار، پنج گورخر تلف شدند. سازمان محیط‌زیست ناآشنایی کارکنان خود به روش انتقال حیوانات و بی‌تجربگی آنان را عامل مرگ گورهای ایرانی اعلام کرد.

بعد از تمامی حاشیه‌های ایجاد شده در رابطه با مرگ این گورخر، روز گذشته باغ‌وحش صفاییه در صفحه اینستاگرام خود، در پاسخ به معترضان جوابیه‌ای را منتشر کرد. در این جوابیه آمده است که بعد از خرید سه رأس گورخر از کشور بلغارستان، آن‌ها در گمرک ترکیه تحویل ایران شده‌اند و در گمرک بازرگان افرادی برای عکس گرفتن با گورخرها به سمت ماشین هجوم آورده و همین امر باعث شده تا حیوان‌ها رم کنند و از ماشین خارج شوند. پس از این اتفاق یکی از گورخرها در کانال آب افتاده و اتفاق مذکور رخ داده است.

در این جوابیه ادعا شده است که پس از این اتفاق با اینکه حیوان نیاز به مراقبت داشته گمرک بازرگان گورخرها از ترخیص نکرده است. آن‌ها همچنین گفته‌اند گورخر در راه انتقال به باغ‌وحش تلف شده و لاشه آن به باغ‌وحش صفاییه تحویل داده شده است. پس از مرگ این حیوان پزشک دلیل مرگ را استرس بیش از حد و عفونت تشخیص داده است.

به گزارش روزنامه توسعه ایرانی، نمونه‌ ذکر شده اولین و آخرین حیواناتی نیستند که به سرنوشتی تلخ در باغ وحش‌های ایران دچار شده‌اند. پیش از این هم اخبار زیادی مبنی بر حال ناخوش حیوانات در باغ‌وحش‌های ایرانی منتشر شده بود.

شکنجه و زنده‌به‌گور کردن سگ مادر و ۵ توله در بوشهر

خبرگزاری هرانا – فرمانده یگان حفاظت محیط زیست بوشهر از احضار عامل شکنجه و زنده‌به‌گور کردن سگ مادر و ۵ توله سگ، به اداره کل حفاظت محیط زیست بوشهر خبر داد. روز جاری ویدیویی در فضای مجازی منتشر شد که در آن فردی در یکی از روستاهای بوشهر اقدام به شکنجه و زنده‌به‌گور کردن ۵ توله سگ و مادرشان می کند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از میزان، طی ساعات گذشته، فیلمی از یک حیوان‌آزاری در فضای مجازی دست‌به‌دست شد که افکار عمومی را به شدت مشوش کرد به گونه‌ای که کاربران مصرانه خواستار محاکمه عامل این حیوان‌آزاری هستند.

در این گزارش آمده است، در این فیلم که در حوالی روستای چاهکوتاه در نزدیکی بوشهر ضبط شده است، فرد متخلف یک سگ ماده را تا گردن زیر خاک دفن کرده و مکررا با موتور از روی سر حیوان نگون‌بخت که از خاک بیرون مانده رد می‌شود. زوزه‌های دلخراش این سگ هنگامی که چرخ موتور بارها روی سرش فشار داده می‌شود دل هر شنونده‌ای را به درد می‌آورد.

این حیوان‌آزاری اما به همین جا ختم نمی‌شود. فرد متخلف که ظاهرا جوانی ۱۷ ساله از اهالی منطقه است علاوه بر آزار این ماده سگ، ۵ توله این حیوان را زیر خاک زنده‌به‌گور می‌کند.

احسان موسوی، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان بوشهر در این باره گفت: “اداره کل حفاظت محیط زیست بوشهر، ساعاتی پس از وقوع این حیوان‌آزاری، متخلف را شناسایی و از وی طرح شکایت کرد که روند تحویل وی به مراجع قضایی در دست اجرا قرار دارد.”

وی درباره سرنوشت این سگ و توله‌هایش گفت: “خوشبختانه با سررسیدن مردم، سگ مادر زنده نجات یافت و ۵ توله‌اش از زیر خاک خارج شدند. از این ۵ توله که زنده به گور شده بودند، ۲ توله زنده ماندند که به همراه مادرشان از منطقه دور شدند.”

فرمانده یگان حفاظت محیط زیست بوشهر یادآور شد: “متخلف به اداره کل حفاظت محیط زیست بوشهر احضار شده و طی ساعات آینده برای ارائه اظهاراتش در اداره حاضر خواهد بود.”

حیوان آزاری، نوعی از اختلالات روانی، اجتماعی و بزهکاری است. بسیاری از کشورها حیوان آزاری را فی‌نفسه یک جرم قضایی می‌دانند، اما حیوان آزاری در ایران، جرم انگاری نشده است و قوانین موجود هم «قوانین زیست‌محیطی» هستند.

گفتنی است، پیش‌نویس قانون منع حیوان‌آزاری که تدوین آن از اواخر سال ۹۴ آغاز شد ابتدا در قالب لایحه از سازمان حفاظت محیط زیست به هیئت دولت راه یافت. لایحه‌ای که تعلل دولت در ارسال آن به مجلس شورای اسلامی سبب شد این پیش‌نویس سال گذشته با پیگیری‌های فراکسیون محیط زیست مجلس، در قالب طرح به مجلس ارائه شود. اما این طرح که شهریور سال گذشته در مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد تا به امروز در کمیسیون حقوقی مجلس معطل مانده است.

درخواست تصویب قانون منع حیوان‌آزاری اخیرا با بیش از ۲۰هزار امضا تحویل فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی شده و مورد استقبال رئیس این فراکسیون قرار گرفت.

بریدن گوش یک قلاده سگ در ارومیه

خبرگزاری هرانا – فرمانده یگان حفاظت محیط زیست آذربایجان‌غربی از بازداشت عامل بریدن گوش های یک قلاده سگ در ارومیه خبر داد. چندی پیش ویدیویی در فضای مجازی منتشر شد که در آن یک فرد اقدام به بریدن گوش‌های یک قلاده سگ در ارومیه می کند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، رضا خیری فرمانده یگان حفاظت محیط زیست آذربایجان‌غربی گفت: “پس از انتشار تصاویر بریدن گوش‌های یک قلاده توله سگ در صفحات اینستاگرام، اکیپ عملیات یگان حفاظت این اداره کل، موضوع را در دستور کار قرار داد.”

وی افزود: “پس از بررسی‌های اولیه معلوم شد حادثه در شهرستان ارومیه رخ داده است که با اخذ دستور لازم از مراجع قضایی موضوع از طریق تیم‌های کارشناسی پلیس در ارومیه پیگیری و متهم پس از شناسایی و احضار، با اخذ توضیحات تحویل مراجع قضایی شد.”

فرمانده یگان حفاظت محیط زیست آذربایجان‌غربی ادامه داد: “موضوع بریدن گوش‌های توله سگ در بین افرادی که اقدام به نزاع سگ‌ها می‌کنند رواج داشته که این موضوع از مصادیق بارز حیوان آزاری است.”

خیری با بیان اینکه حیوان‌آزاری از جمله تخلفات زیست محیطی است که برخی از افراد اقدام به این عمل می‌کنند اظهار داشت: “هم‌اکنون برخورد با این موضوع تبدیل به یک مطالبه عمومی شده و یگان حفاظت محیط زیست نیز در برخورد با این موارد با جدیت کامل عمل می‌کند.”

زجرکش کردن یک گرگ در خراسان شمالی

خبرگزاری هرانا – یک قلاده گرگ توسط افرادی در شهرستان شیروان واقع در استان خراسان شمالی پس از آزار به قتل رسید. انتشار ویدئوی این اقدام باعث واکنش منفی بسیاری از کاربران و فعالان حوزه محیط زیست شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، افرادی در شهرستان شیروان واقع در استان خراسان شمالی به شکلی بی رحمانه اقدام به آزار و کشتار یک قلاده گرگ کرده و فیلم آن را در فضای مجازی منتشر کردند.

بر اساس این ویدئو، متخلفان، یک قلاده گرگ را با ضربات مکرر به وسیله چوب از پای در آوردند.

حیوان‌ آزاری یکی از انواع بداخلاقی های اجتماعی و بزه ‌کاری محسوب می شود. در سال‌های اخیر فعالیت‌هایی انجام شده تا حیوان ‌آزاری، جرم‌انگاری شده و به حیطه جرایم وارد شود. حیوان آزاری به اشکال متعددی نمود پیدا می کند؛ از درگیر کردن حیوانات با یکدیگر تا ضرب و جرح فیزیکی، زندانی کردن و نگهداری حیوانات در مکان های نامناسب که همگی در این قالب می گنجد با این تفاوت که در پاره ای از اوقات ضریب و سطح خشونت در این امر بسیار بارز و مشهود است و در برخی موارد نیز کمرنگ و نامحسوس به نظر می رسد.

اما هر آنچه است اختلالات روحی ، روانی و رفتاری انسان وجه اشتراک تمامی حیوان آزاری ها به شمار می رود که با شدت و ضعف هایی بروز می یابد.

حیوان آزاری؛ کشتن بی رحمانه یک خارپشت در شیراز

خبرگزاری هرانا – روز جمعه ۲ آبان ماه، چند شهروند در منطقه کوهمره سرخی در نزدیکی شهرستان شیراز اقدام به آزار و کشتار یک سر تشی (خارپشت) کرده و فیلم آن را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند. طی روزهای اخیر انتشار این ویدئو باعث واکنش منفی بسیاری از کاربران و فعالان حوزه محیط زیست شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، روز جمعه ۲ آبان ماه ۹۹، چند شهروند در منطقه کوهمره سرخی در نزدیکی شهرستان شیراز، به شکلی بی رحمانه اقدام به آزار و کشتار یک گونه جانوری نادر به نام تشی (خارپشت) کرده و فیلم آن را در فضای مجازی منتشر کردند.

بر اساس این گزارش، متخلفان بدون هیچ واهمه‌ ای از شناسایی و دستگیر شدن، با چهره‌ای واضح، بدنبال از پای در آوردن یک سر تشی به وسیله سنگ، در برابر دوربین این حیوان بی آزار را سربریدند.

شکارچیان تشی عموما با روشن کردن آتش در بیرون لانه تشی، حیوان را وادار به خروج از لانه کرده و سپس با ضربات سنگ و چوب از پای در می‌آورند. کباب کردن این حیوان، پایان تاسف ‌بار قصه شکار تشی است.

گفتنی است جریمه قابل پرداخت بابت ضرر و زیان وارده به محیط زیست ناشی از شکار غیرمجاز تشی، فقط ۴۵۰ هزار تومان است.

تشی‌ها جوندگان بزرگی هستند که بخش‌های زیادی از سطح بدن آنها برای حفاظت از گزند حیوانات شکارچی، پوشیده از خارهایی تیز و بلند است. بر خلاف تصور، تشی نمی‌تواند خارهای خود را پرت کند؛ بلکه در موقع احساس خطر برای بزرگ جلوه دادن خود خارها را سیخ می‌کند. تشی ابتدا با تکان دادن آن‌ها و تولید صدا سعی می‌کند دشمن را فراری دهد. اما اگر تهدید ادامه پیدا کرد، خود را از پشت به حیوان مهاجم می‌کوبد.

حیوان‌ آزاری یکی از انواع بداخلاقی های اجتماعی و بزه ‌کاری محسوب می شود. در سال‌های اخیر فعالیت‌هایی انجام شده تا حیوان ‌آزاری، جرم‌انگاری شده و به حیطه جرایم وارد شود. حیوان آزاری به اشکال متعددی نمود پیدا می کند؛ از درگیر کردن حیوانات با یکدیگر تا ضرب و جرح فیزیکی، زندانی کردن و نگهداری حیوانات در مکان های نامناسب که همگی در این قالب می گنجد با این تفاوت که در پاره ای از اوقات ضریب و سطح خشونت در این امر بسیار بارز و مشهود است و در برخی موارد نیز کمرنگ و نامحسوس به نظر می رسد.

اما هر آنچه است اختلالات روحی ، روانی و رفتاری انسان وجه اشتراک تمامی حیوان آزاری ها به شمار می رود که با شدت و ضعف هایی بروز می یابد.



source https://www.azadegy.de/?p=25039

اعلام آمادگی تلویحی ترامپ برای نامزدی در انتخابات ۲۰۲۴



رئیس جمهور پیشین آمریکا به طور تلویحی از آمادگی اش برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ میلادی خبر داده است.

ترامپ در مصاحبه با وبگاه دیلی وایر گفت: اگر برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴نامزد شوم، طرفداران و حامیان من خیلی خوشحال خواهند شد.

بر اساس این گزارش، وی در پاسخ به این سئوال که “آیا تصمیمی برای اعلام نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ میلادی دارید؟”، گفت: منتظر هستم تا در موقع مناسب تصمیم نهایی ام را درباره نامزدی اعلام کنم.

ترامپ اظهار داشت: الان خیلی زود است ولی تصور می کنم وقتی تصمیم نهایی ام را اعلام کنم، مردم و طرفدارانم خیلی خیلی خوشحال خواهند شد. من به طور جدی به نامزدی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴فکر می کنم.

همزمان اعلام شد که ترامپ یک وبسایت جدید “ارتباطی” راه اندازی کرده است که می گوید محتویاتی را “مستقیما از روی میز کار” رئیس جمهور سابق آمریکا منتشر خواهد کرد.

یک مشاور ارشد ترامپ قبلا گفته بود که قرار است یک شبکه اجتماعی جدید راه اندازی شود. او در ماه مارس گفت: سکوی تازه بزرگ خواهد بود.

او گفت: در آینده خیلی نزدیک اطلاعات بیشتری در این جبهه خواهیم داشت.



source https://www.azadegy.de/?p=25038

برجام؛ تیم بایدن: …گویا حالا حالاها از توافق خبری نیست



آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در گفتگو با روزنامه انگلیسی «فایننشال تایمز» در حاشیه نشست گروه هفت در لندن، در باره مذاکرات وین گفت: گفتگو‌های وین پیشرفت داشته ولی در برابر ما مسیری طولانی است و رژیم ایران باید به پایبندی خود به توافق هسته‌ای بازگردد.

وی گفت: واشنگتن نشان داده که برای بازگشت متقابل به برجام آمادگی دارد. حال باید دید آیا رژیم ایران هم آمادگی دارد و می‌تواند برای بازگشت به برجام تصمیم گیری کند.

وزیر امور خارجه آمریکا با بیان اینکه هنوز راه طولانی در پیش است به فایننشال تایمز گفت که مسیر پیش‌رو طولانی‌تر از راهی است که تاکنون طی شده است.

بلینکن درباره تاثیر انتخابات ریاست جمهوری در ایران بر مذاکرات وین هم گفت که تمایل ندارد تا در این زمینه گمانه‌زنی کند اما به گفته او رهبر جمهوری اسلامی فصل الخطاب سیاست خارجی نظام است و خامنه ای در زمینه سیاست‌های کلان حکومت تصمیم گیری می‌کند.

بنا به گزارشها، رژیم ایران در جریان گفتگوهای وین خواهان لغو همه تحریم های آمریکا شده است، اما کارشناسان می گویند برخلاف تصور تهران، دولت بایدن نمی تواند تمام تحریم‌های اعمال شده از سوی ترامپ پس از خروج از برجام را به راحتی لغو کند زیرا برخی از این تحریم‌ها همچون تحریم بانک مرکزی و شرکت ملی نفت با برچسب تروریستی، با استناد به قانون کاتسا شکل گرفته و بایدن اختیار لغو آن را ندارد.

وزیر خارجه آمریکا درباره گزارشات منتشرشده پیرامون مذاکرات مقامات رژیم ایران و عربستان در عراق هم گفت: اینکه آنها با یکدیگر گفتگو می‌کنند چیز خوبی است. گفتگو همواره بهترین جایگزین است اما اینکه این گفتگوها به نتیجه‌ای منجر خواهد شد، این موضوع دیگری است.



source https://www.azadegy.de/?p=25037

۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

کلاب‌هاوس؛ زمین جدید بازی جمهوری اسلامی برای فریب



عبدالستار دوشوکی

کلاب هاوس, زمین جدید بازی جمهوری اسلامی برای فریب اپوزیسیون

کلاب هاوس نسخه جدیدی از پالتاک قدیمی است که مسئولین جمهوری اسلامی از ظریف گرفته تا جهانگیری و جهرمی و بازماندگان رفسنجانی و ارتش سایبری نظام در طی ماه های اخیر نه تنها مشتری های مشتاق و پر و پا قرص آن بوده اند. بلکه علاوه بر مسئولین رژیم (اعم از اصلاح طلب و اصولگرا و گندم نما)؛ رسانه های رژیم نیز در “فروش” و بازاریابی و شناساندن و ترویج و رواجگری مستقیم و غیر مستقیم آن تبلیغات وسیعی را به راه انداخته اند. جمهوری اسلامی که دشمن قسم خورده فضای باز مجازی و پلتفرم های آزاد و تضارب آرا و تبادل افکار می باشد, توانست قبل از هر کسی زمین بازی کلاب هاوس را قـُرق کند.

قـُرق کردن” یعنی جایی (مثلا یک سنگر) را تصرف و خلوت کردن و مانع ورود دیگران شدن. اما جمهوری اسلامی نه تنها مانع ورود اپوزیسیون به این سنگر تسخیر شده نمی شود, بلکه آنها را به “زمین بازی خود” دعوت می کند. تا در آستانه انتخابات و برای گرم کردن تنور آن یک بار دیگر “گفتگوی تمدنها”, اما این بار بین خود ایرانیان” را هدفمندانه و زیرکانه آغاز کند. شوربختانه طبق معمول اپوزیسیون نماهای داخل و خارج نشین به همراه برخی از اپوزیسیون محترم اما ساده دل مشتاق گفتگو با شورت و شرت به داخل زمین بازی جمهوری اسلامی پریده اند و با بسیجی های ارتش سایبری, که روزانه با قمه و چاقو و اسلحه معترضان را در خیابانهای ایران سرکوب می کنند و شب ها تبدیل به انسانهای متمدن معتقد به گفتمان در کلاب هاوس می شوند؛ گفتگو کنند. تو گویی این یک مناظره بین دانشجویان دانشکده ای در سوئیس است. پروین اعتصامی درباره گندم فروشان جو نما می گوید: نفس جو داد که گندم ز تو بستاند؛ با خبر باش که بی مصلحت و قصدی / آدمی را نبرد دیو به مهمانی.

اگر در مرورگر گوگل “کلاب هاوس” را به فارسی و به انگلیسی (clubhouse) جستجو کنید؛ تعداد صفحات و نتایج جستجو به زبان فارسی یعنی “کلاب هاوس” یا “کلاب+هاوس” ده برابر نتایج انگلیسی آن است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. اخیرا نیز سازمان تنظیم مقررات وزارت ارتباطات با ارسال هشداری به سه اپراتور اصلی کشور آن‌ها را متهم به اختلال در کلاب هاوس کرد و به اپراتورها ۲۴ ساعت فرصت داد تا اختلال مشهود در شبکه اجتماعی کلاب هاوس را برطرف کنند. خبرگزاری کار (ایلنا) می نویسد: ” شبکه اجتماعی کلاب هاوس به تازگی در ایران رواج یافته است و کارشناسان دلیل بخشی از رواج ناگهانی آن در ایران را به تحولات سیاسی پیشرو یعنی انتخابات ریاست جمهوری نسبت می‌دهند”. در همین گزارش آمده است: ” کارشناسی فناوری اطلاعات در گفت ‌وگو با ایلنا در پاسخ به این سوالات اظهار کرد: احتمال فیلتر کلاب هاوس به ویژه بعد از انتخابات وجود دارد.

کلام آخر اینکه اپوزیسیون واقعی باید راه خود را از جو فروشان گندم نما جدا کرده و نباید خواسته یا ناخواسته هیزم بیار تنور انتخابات ریاست جمهوری نظام باشند. برای تحریم انتخابات باید زمین بازی آن (یعنی کلاب هاوس) را در گام اول تحریم کرد. نمی توان در کلاب هاوس شریک دزد بود و ادعای رفاقت با قافله داشت و بعد مشارکت خویش را روشنفکر مابانه توجیه کرد. نمی توان هیزم به پای تنور انتخابات برد و هم زمان ادعای تحریم انتخابات را داشت. چهل و دو سال تجربه ثابت کرده که جمهوری اسلامی با بکار بردن انواع و اقسام شگردها از کشتار گرفته تا گفتمان از تزور گرفته تا تطمیع بر اپوزیسیون پیروز بوده است. تا کی می خواهیم در زمین جمهوری اسلامی بازی کنیم؛ و حضورمان را در اتاق های جمهوری اسلامی توجیه کنیم؟

در ختم کلام باز هم شعری از پروین اعتصامی است که می گوید:

فلک ایدوست به شطرنج همی ماند

که زمانیت کند مات و گهی فرزین

دل به سوگند دروغش نتوان بستن

که به هر لحظه دگرگونه کند آئین

ندهد هیچ کسی نسبت طاووسی

به شغالی که دم زشت کند رنگین

چو کبوتر بچه پرواز مکن فارغ

که به پروازگه تست قضا شاهین

همه خون دل خلق است درین ساغر

که دهد ساقی دهرت چو می نوشین



source https://www.azadegy.de/?p=25036

گزارشگران سازمان ملل: احتمال مرگ نوری‌زاد در زندان



شش گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در بیانیه‌ای از وضعیت سلامت محمد نوری‌زاد، زندانی سیاسی در ایران به شدت ابراز نگرانی کرده‌اند و درباره “احتمال مرگ” او در صورت ادامه وضعیت کنونی هشدار دادند.

جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران در سازمان ملل و پنج نفر از همکاران او گفته‌اند که “به شدت از بدرفتاری با محمد نوری‌زاد و ادامه حبس او به دلیل ابراز عقیده” نگران هستند و خواهان آزادی فوری آقای نوری‌زاد شده‌اند.

این گزارشگران هشدار داده‌اند که عدم دریافت مراقبت‌های پزشکی کافی و بی‌توجهی به نظر پزشکان درباره سلامت محمد نوری‌زاد “می‌تواند به معنای شکنجه و سایر رفتارهای ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز باشد.”

در روزهای گذشته سازمان‌ها و فعالان حقوق بشر بارها درباره “وضعیت خطرناک” آقای نوری‌زاد و “در خطر بودن جان او” در زندان هشدار داده‌اند.

سازمان عفو بین‌الملل روز جمعه دهم اردیبهشت حکومت ایران را به «شکنجه و آزار جنسی» و «بازی کردن با جان» محمد نوری‌زاد، فیلمساز و زندانی سیاسی منتقد رهبر جمهوری اسلامی، متهم کرد.

در گزارش این سازمان حقوق بشری آمده است سلامت محمد نوری‌زاد که از بیماری‌های زمینه‌ای نظیر ناراحتی قلبی و دیابت رنج می‌برد، به‌دلیل «شکنجه» و نیز «عدم دسترسی طولانی‌مدت به مراقبت‌های ویژه و کافی پزشکی» به خطر افتاده است.

عفو بین‌الملل همچنین از این‌که آقای نوری‌زاد «هدف شکنجه و دیگر رفتارهای بی‌رحمانه، غیر انسانی و تحقیرآمیز از جمله خشونت جنسی و تجویز اجباری مواد شیمیایی» قرار گرفته است، ابراز «وحشت» و «نگرانی» کرده است.

گزارش این نهاد حقوق بشری پس از آن منتشر می‌شود که خانواده آقای نوری‌زاد در روزهای گذشته از انتقال او به بیمارستان لقمان و تزریق مکرر «آمپول‌های نامعلوم» به این فعال سیاسی زندانی در اوین خبر دادند.

وضعیت نوریزاد در اوین نگران‌کننده و وحشتناک است
پنجشنبه، 2 اردیبهشت ماه 1400 = 22-04 2021

پس از آن که خانواده محمد نوری‌زاد، زندانی سیاسی، از تزریق «آمپول‌هایی نامعلوم» به او در بیمارستان خبر دادند، روز چهارشنبه توفانی توییتری در اعتراض به وضعیت جسمانی او در زندان به راه افتاد. دختر آقای نوری‌زاد، وضعیت این زندانی سیاسی در زندان اوین را نگران‌کننده و وحشتناک خوانده است.

سازمان گزارشگران بدون مرز و شماری از کشنگران مدنی نیز درباره سلامت و جان این فعال سیاسی مخالف حکومت ایران هشدار داده‌اند. خانواده آقای نوری‌زاد همچنین تایید کرده‌اند که او در نامه‌ای از بیمارستان لقمان از “بی‌هوشی‌های مکرر” خود خبر داده است.

سازمان گزارشگران بدون مرز در اطلاعیه‌ای درباره آقای نوری‌زاد گفته “جانش در خطر است.”

دختر محمد نوری زاد پیش تر در یک فایل صوتی از آخرین وضعیت این زندانی سیاسی مخالف حکومت خبر داد و گفت که پدرش پس از آخرین ملاقات با خانواده برای بار سی ام بیهوش شده و او را به بیمارستان لقمان منتقل نموده اند و وقتی به هوش آمده به وسیله فردی که لباس کادر درمانی به تن نداشته به هشت نقطه از آلت تناسلی او آمپولی که نمی داند چه بوده تزریق کرده است. این موضوع موجب نگرانی شدید خانواده آقای نوری زاد شده است. (فیلم زیر)



source https://www.azadegy.de/?p=25035

بازهم بازداشت ۱۶ زن و مرد در یک مهمانی خصوصی



دادستان عمومی و انقلاب شهرستان گلبهار از بازداشت ۱۶ زن و مرد در شهر گلمکان واقع در استان خراسان رضوی در یک مهمانی خصوصی خبر داد و گفت که محل برگزاری این مراسم نیز پلمب شد. ورود به حریم خصوصی شهروندان و مداخله در امور فردی آنان از جمله انتقاداتی است که به نظام قضایی و انتظامی ایران وارد است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تسنیم، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان گلبهار از بازداشت ۱۶ زن و مرد در شهرستان گلمکان در یک مهمانی خصوصی خبر داد.

خلیل الله برزنونی با اشاره به اینکه پس از گزارشات واصله با دستور دادستانی، ۱۶ زن و مرد که در یکی از باغ ویلاهای گلمکان مشغول رقص و پایکوبی بودند دستگیر شدند، مدعی شد: “شرب خمر و هنجارشکنی و نادیده گرفتن حرمت شب شهادت امام علی از جمله مصادیق بارز هتک حرمت در این مراسم بوده و باغ ویلای مذکور نیز بلافاصله پلمب شد”.

در این گزارش به هویت شهروندان بازداشتی، اشاره‌ای نشده است.

عضای یک تور گردشگری در دزفول بازداشت شدند
آدینه، 6 فروردین ماه 1400 = 26-03 2021

خبرگزاری هرانا – رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان دزفول از بازداشت متصدیان یک تور گردشگری خبر داد. وی “مختلط بودن،‌ ظاهر نامناسب و رقص و پایکوبی” را از عوامل بازداشت این شهروندان عنوان کرد. ورود به حریم خصوصی شهروندان و مداخله در امور فردی آنان از جمله انتقاداتی است که به نظام قضایی و انتظامی ایران وارد است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، عوامل یک تور گردشگری در دزفول بازداشت شدند.

رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان دزفول مدعی شد: عوامل تور مختلط گردشگری که با ظاهری نامناسب در دریاچه شهیون دزفول اقدام به رقص و پایکوبی کرده بودند، بازداشت شدند.

به گفته مهدی چناری بازداشت این شهروندان با دستور شورای تامین استان صورت گرفته است.

در این گزارش به هویت و تعداد شهروندان بازداشتی اشاره نشده است.

تحمیل سبک زندگی و مبارزه با آنچه “سبک غربی” زندگی خوانده می شود از نخستین سال های عمر حکومت جمهوری اسلامی در ایران محل کشمکش بین شهروندان و حکومت بوده است.

این تحمیل شیوه در حالی است که اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ۳ چنین بیان می کند: هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد و در اصل ۱۲ نیز آمده نباید در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامتگاه یا مکاتبات هیچ‌کس مداخله‌های خودسرانه صورت گیرد یا به شرافت و آبرو و شهرت کسی حمله شود. در برابر چنین مداخله‌هایی برخورداری از حمایت قانون حق هر شخصی است.

ورود به حریم خصوصی شهروندان و مداخله در امور فردی آنان از جمله انتقاداتی است که به نظام قضایی و انتظامی ایران وارد است.

بازداشت به دلیل شرکت در مراسم ویژه نوروز

طی روزهای گذشته دست‌کم پنج شهروند اهل اشنویه توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شده‌اند.

برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، روز دوشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۰ (۲۲ مارس ۲۰۲۱)، نیروهای امنیتی اشنویه چهار شهروند را به نام‌های صالح حسن‌پور، عیسی‌ حسن‌پور، هادی راه آورد و علی حسن‌پور بازداشت کرده‌اند.

همچنین روز شنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۹ (۲۰ مارس ۲۰۲۱)، نیروهای امنیتی یک شهروند دیگر را با هویت “هادی خالندزاده” بازداشت کرده‌اند.

به گفته یک منبع مطلع، این پنج شهروند به اتهام شرکت در جشن‌های نوروزی در اشنویه بازداشت شده و هیچ خبری از سرنوشت آنها در دست نیست.

طی روزهای اخیر چندین شهروند دیگر نیز در شهرهای مریوان، سنندج و سقز به همین اتهام بازداشت شدەاند.



source https://www.azadegy.de/?p=25034

۱۴۰۰ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

احمدی‌ نژاد با حمله به نظام، آدرس شیطان اصلی را داد!

 تاریخ ارسال 27.04.2021 

.

به گزارش سایت دولت بهار، احمدی نژاد در دیدار با جمعی از مردم ورامین در باره قرارداد ننگین با چین گفت: می گویند این یک موافقتنامه کلی است. در دنیا موافقتنامه کلی را به سرعت منتشر می کنند چون تعهدی ندارد. وقتی منتشر نمی شود یعنی تعهداتی در آن وجود دارد! اگر مسئولین هزار بار هم تکذیب کنند، ملت باور نمی کند! توافق با چین اگر منفعت داشت، حکومت، آن را در بوق و کرنا می‌کرد.

۱۴۰۰ اردیبهشت ۵, یکشنبه

ملیحه مقدم : شکست ناپذیر ما هستیم، نه بازجو و تخت شکنجه!

تاریخ ارسال 25.04.2021

ملیحه مقدم متولد ۱۳۳۸، بزرگ شده تهران است. در خانواده ای پرجمعیت با ۸ خواهر و برادر.ملیحه مقدم : شکست ناپذیر ما هستیم، نه بازجو و تخت شکنجه!

او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذرانده و دیپلم خود را از هنرستان شیمی صنعتی گرفته است.

در سومین روز اعتراض به قرارداد ضدایرانی، زنان مورد ضرب و شتم قرار می گیرند

تاریخ ارسال 25.04.2021

در سومین روز اعتراض به قرارداد ضدایرانی، زنان مورد ضرب و شتم قرار می گیرنددر سومین روز اعتراض به قرارداد ضدایرانی، زنان مورد ضرب و شتم قرار می گیرند

مردم ایران برای سومین روز متوالی به اعتراضات خود علیه قرارداد خائنانه ۲۵سال همکاری با چین که چوب حراج به دارائی ها و سرمایه های مردم ایران زده است، ادامه دادند.

زنان در خط مقدم اعتراضات علیه قرارداد ضدایرانی ملایان

تاریخ ارسال 25.04.2021

شرکت زنان در اعتراضات کرج روز سه شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۰

خبر رسید که رژیم ملایان یک سند جامع برای همکاری راهبردی ۲۵ساله با چین امضا کرده است. با این کار آخوندها منابع و دارائی های مردم ایران را به حراج گذاشته است تا حکومت منفورشان را حفظ کنند.

اعتراض به عضویت ایران در کمیسیون مقام زن؛ “روزی سیاه برای حقوق زنان

 تاریخ ارسال 25.04.2021 

65. Jahrestagung der Kommission zum Status der Frau

عضویت ایران در شورای مربوط به برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان سازمان ملل، با خشم و اعتراض فعالان حقوق بشر روبرو شده است. دیده‌بان سازمان ملل از این انتخاب انتقاد کرد و از آمریکا و اروپا خواست این اقدام را تقبیح کنند.شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در رای‌گیری سه‌شنبه ۲۰ آوریل (۳۱ فروردین)، ایران را به عنوان یکی از ۴۵ کشور عضو “نهاد زنان سازمان ملل” انتخاب کرد. وظیفه این نهاد بین دولتی، ارتقای برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان است.

زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد محروم از مینیمم حقوق زندانی

دوماه بعد از انتقال زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد به زندان سمنان، این زندان از بسیاری حقوق زندانی محروم بوده و تحت فشار قرار دارد.زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد محروم از مینیمم حقوق زندانی

به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، ۳ اردیبهشت۱۴۰۰، زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد، دوماه پس از انتقال به زندان سمنان، همچنان تحت فشار قرار دارد و محدودیتهای مختلفی بر او اعمال می‌شود.

در زندان سمنان به دلیل اینکه هیچ زندانی سیاسی دیگری غیر از مریم اکبری منفرد محبوس نیست، وی حتی از دسترسی به روزنامه های همین حاکمیت هم محروم مانده است.

مریم اکبری امکان تماس مانند سایر زندانیان را ندارد.

وی تنها زمانی امکان تماس با خانواده و فرزندانش را پیدا می کند که مأموری از ابتدا تا انتهای تماس حضور داشته باشد. کلیه تماسهای وی کنترل شده و در دفتر افسر نگهبان این زندان برقرار می شود. در صورتی که به هر دلیلی مأمور مربوطه در زمان تماس حاضر نشود، این زندانی سیاسی امکان تماس خود را تا نوبت بعدی از دست می دهد.

این زندانی سیاسی که مادر سه فرزند است، پس از ۱۲ سال حبس و زندان بدون یک روز مرخصی درمانی، روز سه شنبه ۱۹ اسفندماه ۱۳۹۹ بصورت ناگهانی و با اعمال خشونت به زندان سمنان تبعید شد.

مریم اکبری منفرد در تاریخ ۱۰ دیماه ۱۳۸۸ و پس قیام عاشورای سال ۸۸ در تهران بازداشت شد و در خردادماه سال بعد توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم گردید.

اتهام این زندانی سیاسی «عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران» عنوان شده است. اتهامی که خودش هیچگاه آن را نپذیرفت.

مریم اکبری روز چهارشنبه ۲۱خرداد۹۹، برای تفهیم اتهام در پرونده جدید به شعبه دوم دادسرای زندان اوین احضار شد. این پرونده جدید، به دلیل شعار دادن علیه «جمهوری اسلامی» در شب ۲۲بهمن در بند زنان گشوده شد.

مریم اکبری منفرد پس از حدود ۹ ماه شکنجه و بازجویی و حبس در یکی از سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین، به زندان گوهردشت منتقل گردید و از اردیبهشت ۹۰ به زندان قرچک ورامین منتقل شد. وی در بند متادون و بند زنان زندان اوین از مهرماه ۸۹ در زندان رجایی شهر تحمل حبس می‌کرد و در اردیبهشت ۹۰ به زندان قرچک ورامین منتقل شد. اما پس از اعتراضات مکرر به بند زنان زندان اوین منتقل گردید.

دو برادر مریم اکبری منفرد در سال‌های ۶۰ و ۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران، اعدام شدند. برادر کوچکتر و یک خواهرش نیز در تابستان سال ۶۷ در قتل عام زندانیان سیاسی اعدام شدند.

به کانال نه به زندان نه به اعدام در تلگرام بپیوندید



source https://zanan.bashariyat.org/?p=43375

اعلامیه جمعی از خانواده جانباختگان: یاد مادر گلچوبیان همیشه با ماست!

با تاسف فراوان صبح روز بیست و دوم فروردین، فرنگیس صلصالی(مادر گلچوبیان) مادر کوروش و کامبیز گلچوبیان ما را ترک کرد.

جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۰ کوروش گلچوبیان را با اعدام، از او و از ما گرفت و گفته شده او را در بهشت زهرا به خاک سپرده اند و کامبیز گلچوبیان را در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ کشتند. کوروش در ارتباط با سازمان راه کارگر دستگیر شده بود و کامبیز از فعالان فدائیان خلق پیرو بیانیه ۱۶ آذر بود.

مادر گلچوبیان‌ از همان آغاز در خاوران و در کنار دیگر مادران و خانواده های خاوران، در صف اول دادخواهی حضوری پر رنگ ‌و همیشگی داشت. او‌ با‌ متانتی خاص در حالی که عکس دو عزیزش را در بغل می فشرد، در اغلب مراسم ها حضور داشت و چشمانش همیشه اشک بار بود. مادر گلچوبیان عزیز، با حضور مهربانش در خاوران با دسته ای گل آفتابگردان که مورد علاقه پسرش کامبیز بود، برای همه کسانی که آن روزهای تلخ تنهایی را سپری می‌کردند پر از امید و مهر و شور بود. تا زمانی که توان داشت و سالم بود در خاوران حضور پیدا می‌کرد و به گوشه گوشه خاوران می رفت و از خانواده ها دلجویی می‌کرد. مادر گلچوبیان مادری شجاع، صبور و یاوری همیشگی بود و امیدش روز دادخواهی و محاکمه آمران و عاملان جنایات های ضد بشری رژیم بود. او همیشه می گفت نگذارید یاس و‌ نومیدی بر قلب تان سایه اندازد. بمانید که ماندن ما و تلاش ما برای دادخواهی بزرگ‌ترین ضربه به رژیم است. نبود مادر گلچوبیان و دیگر مادران و خانواده های خاوران که از میان ما رفتند، وظیفه و مسئولیت ما را برای ادامه راه دادخواهی سنگین تر می‌کند. امید آنکه چون گذشته و این بار با عهدی با عزیران و مادران دادخواه، راهی که آنان آغازگرش بودند را بتوانیم به سرانجام برسانیم.

یادش همواره در دل های ما گرامی و ماندگار است!

اسامی خانواده جانباختگان:

باقر ابرهیم زاده
نسرین ابراهیمی
مستوره احمدزاده
یسنا احمدی
فرشته ارسطو
نسرین اسدیان
محمد اعظمی
شهناز اکملی
پریسا امجدی
ایراندخت انصاری
پوران انصاری
لادن بازرگان
لاله بازرگان
منیره براداران
منصوره بهکیش
شعله پاکروان
لیلی پناهی
گلرخ جهانگیری
صدیقه حاج محسن
رخشنده حسین پور
مهین خدیوی
مینو خدیوی
فیروزه خلفی
معزز خواهشی
رقیه دانشگری
علی دماوندی
فرزانه راجی
ایرن رضا زاده
میهن روستا
حسین زال زاده
فخری زرشگه
خانواده زکی پور
اسماعیل سپهر
خانواده سرحدی
شهاب شکوهی
پروانه شمیرانی
سیما صاحبی
مریم طالبی کلخوران
عصمت طالبی کلخوزان
معصومه عجم
فرنگیس عسکری
ثریا علیمحمدی
رویا غیاثی
مسعود فتحی
اسماعیل فدائی
علی اصغر فرداد
پرستو فروهر
گلزار قباخلو
حمیده قباخلو
افسر کریمی
رئوف کعبی
خانواده گازرانی
مینا لبادی
عفت ماهباز
محمود معمارنژاد
خاطره معینی
اعظم مقدس خو
رضوان مقدم
میر شجاع ملکوتیان
بهروز نظری
مریم نوری
خبرهای بیشتر را در تلگرام اخبار روز بخوانید

Print Friendly, PDF & Emailچاپ کن
اشتراک‌گذاری این:



source https://zanan.bashariyat.org/?p=43373

یک مدافع حقوق زنان: عضویت جمهوری اسلامی در «کمیسیون مقام زن» سازمان ملل، شرم‌آور است

همزمان با انتشار اخبار مربوط به عضویت جمهوری اسلامی در «کمیسیون مقام زن» که زیرمجموعه شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد است،‌ یک فعال حقوق زنان به صدای آمریکا گفت: «این تصمیم،‌ تصمیم بسیار شرم آوری است.»Women's rights in iran

شعله زمینی، فعال حقوق بشر و مدافع حقوق زنان در گفتگوی اختصاصی خود با صدای آمریکا ضمن «شرم‌آور» خواندن عضویت ایران در «کمیسیون مقام زن» در سازمان ملل، به صدای آمریکا گفت:‌ «متاسفانه پیامی که داده می شود پیام بسیار بدی است،‌ جمهوری اسلامی تنهای کشوری است، که در این کمیسیون قرار خواهد گرفت و این حکومت، کنوانسیون رفع انواع تبعیض علیه زنان را هنوز تصویب نکرده است. ایران نه تنها این کار را نکرده بلکه به صورت کاملا سیستماتیک در جهت نقض حقوق زنان عمل می‌کند.»

این مدافع حقوق زنان که می‌گوید شکل تصمیم گیری کار شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در مورد کشورهای عضو کمیسیون مقام زن باید همچون شورای حقوق بشر که در گذشته کمیسیون حقوق بشر بوده، تغییر کند، در ادامه افزود، در اکثر موارد تعداد کاندیداها و کرسی‌های عضویت در کمیسیون‌ها و بخش‌های زیر مجموعه شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل باهمدیگر برابر است و در اکثر موارد انتخاباتی صورت نمی‌گیرد و رای گیری انجام نمی‌شود.

این فعال حقوق بشر و مدافع حقوق زنان که می‌گوید قرار است دنیا تا سال ۲۰۳۰ به برابری میان زنان و مردان از نظر حقوقی و اجتماعی دستیابی پیدا کند به صدای آمریکا گفت: «متاسفانه به نظر می‌رسد حضور جمهوری اسلامی به عنوان یکی از اعضای تصمیم گیرنده در کمیسیون مقام زن مثل یک سنگ سنگینی است که به پای این کمیسیون آویزان شده و در حقیقت حرکت در این جهت را به شدت کند می‌کند.»

شعله زمینی که امیدوار است کشورهای دیگر با عملکرد خود نقش ایران در این کمیسیون را از سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۶ میلادی خنثی کنند، افزود امیدوار است دیگر کشورهای به جمهوری اسلامی ایران اجازه ندهند بلاهایی را که بر سر زنان در جهت کاملا تبعیض آمیز و به صورت سیستماتیک آورده، در سطح جهان بسط بدهد.

دانلود اِمبد دانلود صوتی

در جریان شصت و پنجمین نشست «کمیسیون مقام زن» زیرمجموعه شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد است، جمهوری اسلامی ایران با کسب ۴۳ رای همراه کشورهای ژاپن، ‌لبنان، ‌پاکستان و چین برای دوره چهار ساله ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۶ میلادی به عنوان عضو این کمیسیون که در سال ۱۹۴۶ میلادی تاسیس شده و هدف آن «برابری جنسیتی و کمک به پیشرفت زنان» انتخاب شد.

لازم به ذکر است که این دوره از نشست کمیسیون مشارکت و تصمیم‌گیری کامل زنان در زندگی عمومی و محو خشونت با هدف دستیابی به برابری جنسیتی و تقویت همه زنان و دختران عنوان شده است.

انتخاب ایران به عنوان عضو این کمیسیون به مدت چهار سال، واکنش‌های منفی بسیاری را از سوی نهاد‌ها و سازمان‌های حقوق بشری به همراه داشته و دیده‌بان سازمان ملل متحد این انتخاب را یک روز سیاه برای حقوق زنان و همه حقوق بشر عنوان کرده است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=43371

علیرغم تعیین وثیقه؛ تداوم بازداشت سمیه کارگر در زندان قرچک ورامین

سمیه کارگر، دانش‌آموخته‌ رشته فلسفه دانشگاه تبریز، علیرغم تعیین قرار وثیقه به دلیل عدم توانایی در تامین آن همچنان در زندان قرچک ورامین به سر می برد.

خانم کارگر مهرماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی در منزل خود در تهران بازداشت و پس از حدود چهار ماه با پایان مراحل بازجویی از بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند دو الف زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او از یک بیماری نادر چشمی رنج می‌برد و از زمان بازداشت از رسیدگی پزشکی و طی مراحل درمان محروم مانده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سمیه کارگر، دانش‌آموخته‌ رشته فلسفه دانشگاه تبریز، علیرغم تعیین قرار وثیقه کماکان در بازداشت به سر می برد.

طی روزهای اخیر برای آزادی موقت خانم کارگر قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی تعیین شده، با این حال به دلیل عدم توانایی در تامین آن، همچنان در زندان قرچک ورامین به سر می‌برد.
سمیه کارگر در تاریخ ۲۵ مهرماه ۹۹ توسط نیروهای امنیتی در منزل خود در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. ماموران در حین بازداشت اقدام به تفتیش منزل این شهروند کرده و برخی از وسایل شخصی او ازجمله لپ‌تاپ و تلفن همراه وی را ضبط کرده و با خود بردند.

وی بهمن ماه ۹۹ پس از گذشت حدود چهار ماه با پایان مراحل بازجویی از بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند دو الف زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

خانم کارگر که از یک بیماری نادر چشمی رنج می‌برد، از زمان بازداشت از رسیدگی پزشکی و دسترسی به داروهای خود محروم مانده است. به گفته یک منبع مطلع سمیه کارگر به دلیل این بیماری تحت درمان متخصصین چشم در کشور فرانسه بود و آخرین ویزای پزشکی‌اش برای ماه نوامبر ۲۰۲۰ صادر شده بود اما به دلیل بازداشت، موفق به تکمیل روند درمان خود نشد. او که در طول دوره بازداشت دچار کاهش وزن و ناراحتی معده شده، از دسترسی به داروهای مکملش محروم است و نیروهای امنیتی در زمان نگهداری او در بازداشتگاه سپاه از دادن داروهایش خودداری کردند؛ این امر منجر به وخامت حال، کاهش قوای بینایی و افزایش نگرانی خانواده وی شده بود. او به بند ۸ زندان قرچک ورامین که به مراتب امکانات کمتری نسبت به زندان اوین دارد منتقل شده است. خانم کارگر کماکان از دسترسی به وکیل انتخابی محروم است.
مادر خانم کارگر در زمان ملاقاتی که اوایل بهمن ۹۹ در زندان اوین با دخترش داشت، برای صحبت کردن به زبان فارسی تحت فشار قرار گرفته بود. ماموران از او خواسته بودند که مکالمه به زبان کردی را متوقف کند و او هم در جواب گفته بود: “من نمی‌توانم احساسم را به زبانی غیر از کردی نسبت به بچه‌ام ابراز کنم.

تا زمان تنظیم این گزارش کماکان از دلایل بازداشت و اتهامات مطروحه علیه این شهروند اطلاعی در دست نیست. با این حال پیشتر و پس از پیگیری‌های خانواده خانم کارگر از دادسرای اوین تنها به آنها گفته بودند که اتهام ایشان مربوط به جرائم اینترنتی است.

سمیه کارگر فارغ‌التحصیل رشته فلسفه دانشگاه تبریز و شهروند کرد اهل ایلام است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=43369

صفیه مامش‌پور، شهروند کُرد توسط نیروهای امنیتی پیرانشهر بازداشت شد

صفیه مامش‌پور، شهروند کُرد اهل شهرستان پیرانشهر واقع در استان آذربایجان غربی، توسط سازمان اطلاعات سپاه بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، صفیه مامش‌پور، شهروند کُرد، پس از احضار به سازمان اطلاعات سپاه شهرستان پیرانشهر بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده است.

بازداشت خانم مامش پور در روز چهارشنبه ۱ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰، در پی حضور در سازمان اطلاعات سپاه صورت گرفته است.

گفته شده این شهروند پس از بازداشت جهت انجام مراحل بازجویی و تفهیم اتهام به بازداشتگاه اطلاعات سپاه در ارومیه منتقل شده است.

تا لحظه تنظیم این گزارش از اتهام های انتسابی علیه این شهروند اطلاع دقیقی در دسترس نیست.

صفیه مامش‌پور، همسر عثمانی حاجی حسینی عضو کشته شده سپاه پاسداران پیرانشهر است.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی به نقل از کُردپا، بازداشت صفیه مامش‌پور در رابطه با موضوع کشته شدن همسرش که یکی از اعضای سپاه پاسداران بوده صورت گرفته است.​



source https://zanan.bashariyat.org/?p=43367

تصویب عضویت ایران در نهاد زنان مانند انتخاب یک آتش افروز برای آتش نشانی است!

سازمان دیده بان سازمان ملل ضمن انتقاد شدید نوشت؛ تصویب عضویت ایران در نهاد زنان سازمان ملل مانند انتخاب یک فرد آتش افروز بعنوان مسئول آتش نشانی شهر است!تصویب عضویت ایران در نهاد زنان مانند انتخاب یک آتش افروز برای آتش نشانی است!

روز گذشته سازمان ملل متحد در یک رای گیری ایران را به عنوان یکی از ۴۵ کشور عضو کمیسیون نهاد زنان سازمان ملل مربوط به برابری جنسیتی و توانمندسازی حقوق زنان برای یک دوره چهار ساله انتخاب کرد.

سازمان دیده بان سازمان ملل متحد از لیندا توماس-گرینفیلد سفیر ایالات متحده و کشورهای اتحادیه اروپا خواست تا انتخابات سازمان ملل متحد در مورد ایران را محکوم کنند.

در گزارش سازمان دیده بان سازمان ملل امده است:
«رای گیری روز گذشته در شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد خشم فعالان حقوق بشر را برانگیخته است.»

هیلل نویر مدیر اجرای سازمان دیدبان سازمان ملل در اینباره گفت: «انتخاب جمهوری اسلامی ایران برای حمایت از حقوق زنان مانند این است که یک فرد آتش افروز را به عنوان مسئول آتش نشانی شهر انتخاب کنید! این پوچ است!‌ و از نظر اخلاقی قابل تقبیح است. این یک روز سیاه برای حقوق زنان و حقوق بشر است.»

بر اساس این گزارش، با این که رای‌گیری مخفی بود، سازمان دید‌بان متوجه شده که دست‌کم ۴ کشور از ۱۵ کشور اروپایی و شورای اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل متحد شامل اتریش، استرالیا، کانادا، فنلاند، فرانسه، آلمان، لوکزامبورگ، هلند، بریتانیا، آمریکا و سوئیس، نروژ و لتونی به ایران رای داده‌اند.

سازمان دیده بان سازمان ملل متحد از نمایندگان خواست تا از دولتهایشان بخواهند نحوه رأی دادنشان را فاش کنند.
در این گزارش همچنین به کایلی مور-گیلبرت ، دانشگاهی استرالیایی که به مدت ۸۰۴ روز در ایران گروگان بود اشاره کرده که از انتخاب کسانی که او را مورد ظلم و ستم قرار داده اند متعجب شده است.

در این گزارش همچنین به وضعیت وحشتناک حقوق زنان در ایران اشاره شده و از جمله آمده است:

اذیت و آزار زنان در ایران چه در قانون و چه در عمل، فاحش و سیستماتیک است. دبیرکل سازمان ملل متحد در مورد تبعیض مداوم علیه زنان و دختران در ایران گزارش داده است.

آخوندهای بنیادگرا در ایران زنان را مجبور می کنند موهای خود را بپوشانند. بسیاری از زنان تحت قانون حجاب اجباری بصورت روزانه بازداشت می شوند و مورد حمله قرار می گیرند. در ایران زنان برای ازدواج باید اجازه پدرشان را داشته باشند. سن قانونی ازدواج در ایران برای دختران ۱۳ سال است. حتی دختران کوچکتر نیز مجاز به ازدواج با اجازه پدر و مادر هستند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=43365

۱۴۰۰ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

دست‌های نامرئی سرکوب: تقلیل روایات آزار به مشکلات شخصی

جایگاه افراد با توجه به امکان و میزان دسترسی آنها به قدرت و منابع موجود، از مهم‌ترین عوامل تعیین کننده‌ی اعتبار و اهمیت روایات و دغدغه‌های‌ آنها است و از این رو نمی‌توان روایات شخصی را مستقل از مناسبات رایج مردسالارانه بررسی کرد.قوانین مردسالارانه در جمهوری اسلامی ایران همچنان حقوق انسانها را پایمال می کند | نمایندگی کشور ترکیه

صدف جاودانی-میدان: در طی چند دهه‌ی اخیر، موج عظیمی از مطالعات مستقل و بین رشته‌ای، به خصوص از سوی متفکرین و فعالان حوزه‌های انسان‌شناسی، مطالعات زنان و سیاهان در واکنش به بازنمایی علمی و عینی فرهنگ و وقایع اجتماعی صورت گرفته است. براساس یافته‌ها و آموزه‌های این مطالعات و مبارزات، درک و بازنمایی کامل «واقعیت اجتماعی»، به خصوص در مقام مشاهده‌گرِ بی‌طرف، امکان‌ناپذیر و ساده‌انگارانه است. با این حال، بسیاری از ما که همچنان به ماهیت عینی علوم اجتماعی قائلیم، به دنبال چارچوب‌ها و فرمول‌های بی‌طرف و از پیش تعریف شده‌ای هستیم که در تمامی وجوه زندگی، قابل ارجاع و استفاده باشند و به ما جواب «قطعی» و «درست» بدهند.

در همین راستا، از دغدغه‌مندان و منتقدان انواع و سطوح مختلف نابرابری و تبعیض انتظار می‌رود که مواضع سیاسی خود را «شخصی» نکنند و با نگاهی عینی و بی‌طرفانه (آبجکتیو) به تحلیل و نقد مسائل اجتماعی بپردازند. این در حالی است که درک و تفسیر ما از یک پدیده‌ی اجتماعی بر اساس عوامل متعددی از جمله طبقه‌ی اجتماعی، هویت اجتماعی سیاسی، و پیچیدگی‌ها و محدودیت‌های زبان به طور ذاتی ناکامل، گزینشی و شخصی (سابجکتیو) است[i]. آگاهی به سابجکتیو بودن دریافت ما ازواقعیت اجتماعی مساوی با تن دادن به رویکردی نسبی‌نگرایانه که هر تحلیلی را از معنا تهی می کند نیست، بلکه هدف اصلی‌اش ایجاد بستری است که در آن امکان شناخت و تشخیص گفتمان مسلط قدرت در تایید و بازتولید پیش‌فرض‌ها و رویکردهایی که کارکردشان تثبیت و امتداد وضعیت موجود است، فراهم شود.

بی‌تردید دانش به اینکه بازنمایی هر پدیده‌ی اجتماعی، ناگزیر سویه‌ای شخصی دارد در بازشناسی روایات منطقی و مقبول از روایات مردود و بی‌اساس ضروری است. به عبارت دیگر، جایگاه کنشگر در «ماتریس سلطه»[ii] از بنیادی‌ترین عواملی است که تعیین کننده‌ی اعتبار و حقانیتِ موضع او است. در این شرایط، ما نیاز به ابزارها و استراتژی‌هایی داریم که زمینه را برای توانمند‌سازی افرادی که به صورت ساختاری کمتر شنیده شده‌اند، فراهم کنند.

کَرول هنیش[iii] یکی از اولین افرادی بود که شعار «آنچه شخصی است، سیاسی است[iv]» را درسال ۱۹۶۹، در دفاع از جنبش‌ آزادی‌خواهانه‌ی زنان، مطرح کرد. این شعار در واکنش به جریان‌های مردمحوری به‌ وجود آمد که سعی در کوچک شمردن و تحقیر زنانی داشتند که «مشکلات شخصی» خود را وارد فضای عمومی می‌کردند. این مشکلات طیف وسیعی از مسائل جنسیتی، از جمله حق سقط جنین، عاملیت جنسی، ارزش کارخانگی و مراقبت از کودکان را در برمی‌گرفتند. حامیان جنبش‌ آزادی‌خواهانه‌ی زنان در دهه‌ی ۷۰ میلادی، همواره تاکید به این امر داشتند که تجارب به ظاهر شخصی زنان ستم‌دیده ریشه در ماهیت استبدادی نظام‌‌های مردسالار دارند؛ در نتیجه پرداختن به این مسائل از این منظر که همسو با مقاومت در برابر ذات استبداد و نابرابری است، از بنیادی‌ترین اشکال کنشی سیاسی است. در مقابل، کنش‌هایی که همسوی مناسبات مرسوم مردسالاری و سرمایه‌داری، ساختارهای نابرابر موجود را تایید و بازتولید می‌کنند، رویکردی سیاست‌زده و ماهیتی استبدادی دارند. به عبارتی دیگر، کنشی که در تقابل با ساختار کنونی قدرت و به مثابه نیروی مقاومتی در برابرآن قرار می‌گیرد، همواره سیاسی است.

برای مثال، گفتگو در مورد خشونت ساختاری، نقد و نکوهش زن‌ستیزی و ابراز روایات شخصی آزار، که در چند ماه اخیر به صورت منسجم‌تری شاهدشان بودیم، نمود واضحی از کنشگری و مقاومت است. این در حالی است که همزمان می‌توان ردپای سرکوب را در برخی از واکنش‌ها و مواضع نسبت به این جریان‌ها‌ی مقاومتی بازشناسی کرد. در امتداد این واکنش‌ها، می‌توان به استفاده از جایگاه اجتماعی برای بی‌اعتبار کردن روایات افراد آزاردیده نیز اشاره کرد برای مثال، می‌توان به انکاریه‌ی وید‌ئویی محسن نامجو به اتهامات آزار جنسی درشهریور ۹۹ اشاره کرد، که نه تنها به دلایلی که پیش‌تر به آنها اشاره شد، ماهیتی سیاست‌زده دارد، بلکه در امتداد آزار و احیای ترومای افرادی قرار می‌گیرد که شجاعانه روایات شخصی خود را در مقابل تصویر محبوب یک سلبریتی قرار داده‌اند. پیام آشنای نامجو، در واقع نقش مجرایی را ایفا می‌کند که روایت غالب مردسالار، در آن به جریان می‌افتد و بازتولید می‌شود؛ همزمان از آن قدرت می‌گیرد و به آن قدرت می‌بخشد. انکاریه‌ی نامجو، با اینکه به لحاظ سیاق و رتوریک[v] ممکن است مولد این ایده باشد که از دل فضای شخصی درآمده، ولی درواقع نمود واضحی از حضور گفتمان مسلط قدرت در قالب واکنش شخصی است. این در حالی است که روایت فرد بزه‌دیده از آنجا که در مقابل روایت مسلط و مناسبات مردسالارانه قرار می‌گیرد، عموما امکان و مجال خروج از فضای شخصی را پیدا نمی‌کند؛ چرا که حتی زمانی که در فضای عمومی قرار می‌گیرد و تجربه‌اش را با عموم در میان می‌گذارد، باید همواره حقانیت خود را به ما ثابت کند.

بی‌تردید، جایگاه افراد با توجه به امکان و میزان دسترسی آنها به قدرت و منابع موجود، از مهم‌ترین عوامل تعیین کننده‌ی اعتبار و اهمیت روایات و دغدغه‌های‌ آنها است و از این رو نمی‌توان روایات شخصی را مستقل از مناسبات رایج مردسالارانه بررسی کرد. با وجود بالا رفتن سطح آگاهی عمومی نسبت به نابرابری ساختاری، هنوز مبارزاتی که در سود بردن عده‌ای از وضعیت نابرابر اختلال ایجاد می‌کنند، به طرحِ مشکلات شخصی تقلیل داده شده و نامعتبر شمرده می‌شوند.

در صورتی که مطالبات ما در تقابل با ساختارهای تثبیت شده‌ی نابرابر مانند مناسبات سلطه‌جویانه‌ی مردسالارانه، سرمایه‌داری و فرهنگ برتری‌جویانه‌ی سفیدها قرار بگیرند، روایت ما از نابرابری و تجربه‌ی زیستی‌مان، شخصی و در نتیجه بی‌اهمیت تلقی می‌شوند؛ چرا که فرد در این مختصات به جای تکیه کردن بر روایت رایج، که ریشه در تمامی ‌‌آموزه‌ها و زیرساخت‌های زندگی اجتماعی دارد، در مقابل آن قرار می‌گیرد. برای مثال، کنش سیاسی فردی که نام آزارگر جنسی خود را افشا می‌کند و یا اشکال متفاوت خشونت را در مراوده‌های روزمره، فعالانه بازشناسی و تقبیح می‌کند، به دعوای شخصی و «خاله‌زنکی» تقلیل داده می‌شود، چرا که این شکل از کنشگری، جهان‌بینی و جایگاه برخی افراد را با پرسش‌های بنیادین مواجه می‌کند؛ افرادی که درتحلیل‌های سیاسی-اجتماعی خود، قادر به بازشناسی نقش و تاثیر روابط قدرت نیستند و در مقابل این نوع کنشگری‌ها، دچار تردید و ناامنی شده و گاه برای فرار از این مخمصه، با تکیه بر اصل برائت و امثالهم، به تئوریزه کردن واکنش‌های سرکوبگرانه‌ می‌پردازند.

بسیاری از افرادی که از امتیازات ساختاری برخوردارند از سرکوب زنان، افراد هم‌جنس‌گرا، ترنس، اینتر و نان باینری[vi] –خواه آگاه خواه ناآگاه— سود می‌برند. در فضایی که اشاره به این امر برای عده‌ای به معنای از دست دادن بالقوه‌ی امتیازات ساختاری‌شان است جای شگفتی نیست که مقاومت و مبارزات افراد معترض به احساساتی بودن آنها تقلیل داده شود. به خصوص اگر افراد مبارز، در فضایی که برنده پیشاپیش در آن تعیین شده، برای جلب توجه ما‌ نسبت به عادی‌سازی خشونت و سرکوب به تجربیات شخصی خود اشاره کنند. این در حالی است که به اشتراک گذاشتن روایات شخصی یکی از معدود راه‌های پیش روی بسیاری از کنشگران اجتماعی برای نقد و مقابله با نظامی است که نابرابری لازمه‌ی حفظ و ادامه‌ی حیاتش است.

تاکید بر ایجاد فضاهای امن برای شنیدن روایات افرادی که به صورت ساختاری از امتیازات کمتری برخوردارند، توجه ما را به سوی شاخه‌های در‌هم‌تنیده‌‌ی نابرابری ساختاریٍ جلب می‌کند و به ما کمک می‌کند نظام‌های سلطه را مستقل و مجزا از هم نبینیم، بلکه آنها را به مثابه نظام‌هایی به طور متقابل برساخته شده در نظر داشته باشیم. هدف این شکل کنش‌گری صرفا بهبود وضعیت خویش و یا بازپس گرفتن قدرت نبوده، بلکه به دنبال شکل پویایی از بازتعریف نقش‌های اجتماعی و توزیع عادلانه‌تر منابع و قدرت است.

البته باید در نظر داشت که در این مسیر، بازگو کردن روایات شخصی و یا مقابله‌ی مستقیم و روزمره با اشکال مختلف خشونت و سرکوب عموما همراه با پرداخت هزینه‌های عاطفی و روانی سنگینی است و می‌تواند یادآور و احیا کننده‌ی ترومای برساخته‌ از تجربه‌ی خشونت باشد. علاوه بر این هزینه‌ها، فردی که وضعیت موجود را نابرابر می‌پندارد و به جای تن دادن یا نادیده گرفتن چنین وضعیتی، در مقابل آن واکنش نشان می‌دهد، در حالی که حتی کنشگری‌ و کار عاطفی[vii] او به مثابه کار نیز به رسمیت شناخته نمی‌شود، عموما عصبانی، احساساتی، سختگیر و ضدحال (killjoy) نامیده می‌شود. این در حالی است که استفاده ازاین القاب، برای تحقیر افرادی که شجاعانه خودشان را در چنین موقعیت‌های‌ آسیب‌پذیری قرار می‌دهند، در راستای تایید و بازتولید گفتمان سرکوب قرار دارد. چه بسا کنشگران سیاسی و فعالان اجتماعی در مقابله با ساختارهای نابرابر اجتماعی، خسته، خشمگین، غمگین، سرخورده یا وحشت‌زده باشند. این وظیفه‌ی اجتماعی ما است که اجازه ندهیم واکنش‌های عاطفی و روانی افرادی که همواره در مواجهه با این ساختارها مورد ستم و سرکوب قرار گرفته‌اند، به عنوان سلاحی بر ضد آنها استفاده شود و از خودمان بپرسیم که آیا دیدن ردپای تروما در (وا)کنش‌های افراد ستم‌دیده، از اعتبار روایات آنها می‌کاهد؟ آیا امکان بازشناسی تروما به عنوان بخشی از کنش سیاسی، بدون کالایی شدن آن و رقابتی شدن فضای کنشگری، وجود دارد؟

هنگام پاسخ دادن به این پرسش‌ها، یادآوری این امر واجب است که در طی شکل‌گیری بسیاری از جنبش‌های زنان واقلیت‌ها، ورود تروماهای برآمده از نابرابری‌های ساختاری‌ به صحن عمومی، برای جلب توجه به مسائلی که پیش‌تر کم‌اهمیت تلقی می‌شدند نه تنها مهم، بلکه ضروری بوده است. به عبارتی دیگر، با در نظر گرفتن سیر تاریخی بسیاری از جنبش‌های ضد مردسالاری، ابراز و بازگویی تروماها و آسیب‌های حاصل از تجربیات شخصی، در شنیده شدن و جدی گرفته شدن این روایات نقشی کلیدی داشتند. با این وجود، باید در نظر گرفت که اهمیت دادن به تجارب شخصی در بستر سیاسی تبدیل به ابزاری برای محدود کردن کنشگری و مشارکت منتقدان و معترضان به نابرابری در فضای عمومی نشود. به این مفهوم که این افراد برای ورود به صحن عمومی، و نقد فرهنگ تجاوز و استثمار، ترنس‌هراسی، همجنس‌گراستیزی، و یا نژادپرستی، مجبور به استفاده از « پاسپورت تروما»[viii] و محدود کردن مواضع سیاسی خود به تجربه‌ی شخصی شان نشوند. در شرایطی که نقد فرهنگ تجاوز تنها در رابطه با تجربه‌ی شخصی تروما مجاز باشد، صدای کنشگر تا جایی شنیده می‌شود که درمقام قربانی باقی بماند. به گفته‌ی یاسمین ناییر[ix]، در فضایی که اعتبار و جایگاه افراد بنابر میزان ستم‌دیده‌‌گی و فرودستی آنها تعیین می‌شود، جایگاه فرد به مواضع او پیشی می‌گیرد وشکل جدیدی از روابط سلسله‌مراتبی و نابرابر به‌وجود می‌آید. علاوه بر این، دراین بستر رقابتی که در آن، آگاهی سیاسی تنها در رابطه با تجربه‌ی سرکوب و ستم حاصل می‌شود، جایی برای کنش سیاسی افراد، فرای ترومای شخصی آنها، باقی نمی‌ماند.

به عبارت دیگر، در این وضعیت، افراد تا زمانی شنیده می‌شوند که فرودستی خود را اثبات کرده و در جایگاه قربانی باقی بمانند. همراه با هوشمندترشدن ساز‌و‌کارهای کنترل و بازار، روایت غالب نیز، برای تداوم خود، به صورت نمایشی از روایات «قربانیان» استفاده می‌کند تا خود را موجه، منعطف و مترقی جلوه دهد؛ برای مثال همراهی بسیاری از نهادها، احزاب و شرکت‌ها با جنبش من‌ـ‌هم، لزوما به معنای رویکرد ضد مرد سالارانه و برابرطلب این فضاها نیست. در بسیاری ازمواقع، این مفاهیم به مثابه برچسب‌هایی اعتباربخش، که لزوما با سیاست‌های درونی این شرکت‌ها همسو نیستند، استفاده و مصرف می‌شوند. ماهیت این رویکرد، در عرصه‌ای نه چندان متفاوت، همانند تعهد ظاهری و متناقض شرکت آمازون به طرح‌های حامی محیط زیست و حمایت از آنها، برای رسیدن به هدف غایی خود یعنی سود بیشتر است. این در حالی است که سوددهی دائمی ابرشرکت‌ها، با در نظر گرفتن محدودیت‌های منابع زمین، ماهیتا با پایداری زیست محیطی در تناقض است[x].

به همین دلیل، ایجاد فضاهایی که در درون آنها بتوان در کنار شنیدن روایات سرکوب‌شده، به نقد و بررسی انواع و اشکال گوناگون و در‌هم‌تنیده‌ی سرکوب، خشونت و نابرابری در درون ساختارهای موجود قدرت پرداخت، از اهمیت بالایی برخوردار است. در ادامه، همسو با حمایت از آزار‌دیدگان و قرار دادن نیازهای آنها در اولویت، می‌توان از دوگانه‌ی تقلیل‌گرایانه‌ی خیر و شر عبور کرد و به نقد و بررسی ابزار مختلف سرکوب و کنترل پرداخت که خود در برگیرنده‌ی مباحث پراهمیتی همچون خاستگاه و کارکرد نظام قضایی و زندان و یا شکل‌گیری و بازتعریف قوانین مجازات و دادخواهی است[xi].

در انتها، مهم است که هنگام تحلیل و نقد پدیده‌های پیچیده‌ی اجتماعی، با دانش به اینکه بازنمایی واقعیت اجتماعی به شکل عینی امکان پذیر نیست، از نقش و تاثیر نظام‌های سلسله مراتبی قدرت در شکل‌گیری و قدرت گرفتن جریان‌ها و جنبش‌های اجتماعی غافل نمانیم. پررنگ شدن ناگهانی جریان‌های اجتماعی آزادی‌خواه در فضای عمومی، به معنای سابقا بی‌اهمیت بودن مسائل محوری آنها و یا صرفا باب روز شدن این موضوعات نیست، بلکه تاییدی بر نبود و کمبود بسترهای اجتماعی حمایتی سالمی است که در آنها می‌توان امکان پرداختن به دغدغه‌ها و روایات فرودستان و اقلیت‌ها را فراهم کرد. چه بسا افرادی که سالها و دهه‌ها، به نقد ساختارهای سرکوبگر پرداخته‌اند، اما با توجه به جایگاه‌ اجتماعیشان و ظرفیت جامعه برای رویاروی با آن مسئله در آن زمان خاص، گاه پشتیبانی نشده و به شکل جزیره‌های معلقی در انزوا باقی ماندند. همچنین لازم به یادآوری است که آگاهی به این مسائل، مساوی با پذیرش بی‌چون و چرای افراد و جریان‌های خاصی نیست، بلکه ابزاری است برای جلب توجه ما به ریشه‌های عمیق نابرابری ساختاری؛ برای مثال هنگام رویارویی با روایاتی که ناخوشایند و یا حتی غیر قابل باوربه نظرمی‌آیند. آگاهی به درهم‌تنیدگی این ساختارها و اتکا نکردن به فرمول‌های اجتماعی از پیش تعریف شده‌ای که مواضع تقلیل گرایانه‌ی ما رو توجیه و تعریف می‌کنند، این امکان را فراهم می‌کند که در جریان دریافت و تحلیل این روایات، از نظرات و قضاوت‌‌های شخصی عبور کرده و سازوکارهای درهم‌تنیده‌ی سرکوب و ستمگری را به مشکلات شخصی افرادی، که در مقابل آنها قرار می‌گیرند، تقلیل ندهیم.

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید



source https://zanan.bashariyat.org/?p=43340

باز هم حکایت مهریه

نهاد خانواده برابر یعنی نصف شدن دارایی هر دوطرف به وقت طلاق، یعنی حق طلاق برابر، حق کارکردن و تحصیل برابر، یعنی حضانت فرزند بعد از طلاق حق مادرباشد مگر او نخواهد یا نتواند یا صلاحیت نداشته باشد.حکایت سکه ۱۰ میلیونی و ۹۶۲ زندانی بدهکار مهریه

یعنی اجازه خروج از کشور برابر، یعنی تعیین محل زندگی با رضایت طرفین در ازای نبود مهریه.

مریم رحمانی-گروه مطالعات زنان: دربارۀ مهریه، نقطه نظرات مختلفی وجود دارد. فعالان زنان، سال‌هاست که تلاش کرده‌اند نهاد ازدواج برابرتر شود و به جای مهریه، گرفتن شروط ضمن عقد را به زنان پیشنهاد داده‌اند که می‌تواند فضای خانواده را به سوی برابری پیش ببرد. براساس نظراتی که در صفحه اینستاگرام دیگری درباره کاربرد مهریه نوشته شده مشخص است زنان به دلایل مختلف که ممکن است توسط برخی از فعالان حقوق زنان، نادیده گرفته شده باشد مهریه را کاربردی‌تر از شروط ضمن عقد می‌داند.

بنا بر این نظرها، به نظر می‌رسد زنان با توجه به شرایط جامعه مهریه را مهمتر از شروط ضمن عقد می‌دانند؛ نه از آن جهت که خوانش سنتی از ازدواج دارند، بلکه به دلیل موقعیت و تجربۀ زیسته‌شان. زنان جامعه ما که ممکن است آگاهی جنسیتی نداشته باشند اما نابرابری را به اندازه زنی با آگاهی جنسیتی با گوشت و پوست خود تجربه کرده‌اند در این روایت‌ها گفته‌اند شروط ضمن عقد در ایران کاربرد زیادی ندارد.

البته اگر شروط ضمن عقد در دفترخانه رسمی به شکل وکالت بلاعزل درج شود کاربرد و ضمانت اجرایی دارد؛ اما کمتر مردی است که مبادرت به این امر کند یا دفترخانه‌ای برای ثبت این شروط پیدا شود. بسیاری از مردانی که به برابری نهاد خانواده باور دارند در درج شروط در دفترخانه‌ها دچار کارشکنی از سوی دفتردارها می‌شوند.

زنان در زمین بازی نابرابر به دلیل تجربه زیسته‌شان به این نتیجه رسیده‌اند که تنها ابزار برای خروج از ازدواجی نامناسب می‌تواند مهریه باشد نه تصنیف اموال. تصنیف اموال از این جهت که مرد پیش از درخواست طلاق زن می‌تواند همه اموالش را به نام دیگران ‌کند از نظر آنان منصفانه نیست. در این روایت‌ها زنان از تصنیف اموال استقبال نکرده‌اند به این دلیل که معتقدند دستگاه قضا با مردان همدستی می‌کند برخلاف سایر کشورها که قوانین اجازه دور زدن قانون را به مردها نمی‌دهد.

برخی از این زنان شروط ضمن عقد را کافی نمی‌دانند چرا که از نظر آنان این‌گونه برمی‌آید که در ساختاری نابرابر نمی‌توان به خانواده برابر اندیشید. شاید که این زنان، دانش فمینیستی و جامعه‌شناسی نداشته باشند اما براساس موقعیت عینی‌شان به این نتیجه رسیده‌اند که تا زمانی که ارث زن برابر با ارث مرد نیست و امکان استقلال مالی برای زن وجود ندارد شروط ضمن عقد نمی‌تواند وضعیت زنان را بهتر کند.

بر اساس این روایت‌ها، زنی که همسرش را از دست می‌دهد تنها یک هشتم یا یک چهارم از اموال شوهرش به او ارث می‌رسد درحالی‌که او این زندگی را با مرد ساخته است و در آخر عمر محتاج فرزندانش خواهد شد. در اینجا وجود مهریه که باید از دارایی مرد پرداخت شود تا دین مرد به زن ادا شود باز کمک اندکی برای زن است. در برخی از نقاط ایران مانند مازندران و گیلان… در برخی از خانواده‌ها حتی ارث قانونی هم از زن دریغ می‌شود. در برخی از مناطق روستایی زمین به همسر، دختر یا مادر تعلق نمی‌گیرد و این زنان گاه هیچ ندارند جز مهریه. بنابراین در این وضعیت چگونه می‌توان از زنان خواست از دریافت مهریه چشم بپوشند؟

از مجموع نظرات زنان می‌‍‌توان به این نتیجه رسید وقتی زنان در وضعیت نابرابر با مردان قرار دارند، وقتی کلیه قوانین تبعیض‌آمیز است نمی‌توان از برابری در خانواده سخن گفت. به عنوان فعال زنان وقتی دربارۀ مهریه حرف می‌زنیم و از شروط ضمن عقد به عنوان پیشنهادی در برابر مهریه سخن می‌گوییم بهتر است به ساختارهای نابرابری که در ایران زنان را تحت فشارهای اقتصادی و اجتماعی قرار می‌دهند توجه کنیم.

با آنکه به مهریه اعتقادی ندارم اما نمی‌توانم شرایط عینی زن ایرانی را نادیده بگیرم. مسلما به عنوان زنی که سال‌هاست کارکرده و اندک امنیت اقتصادی دارد و به دلیل نگاه فقه به مهریه اگر در موقعیت ازدواج قرار بگیرم شروط ضمن عقد را انتخاب می‌کنم؛ اما نمی‌توانم به زنانی که امنیت اقتصادی ندارند و در نبود حمایت قانونی از اشتغال زنان یا زنان مطلقه توصیه کنم از مهریه چشم‌پوشی کنند.

به عنوان فعال زنان در جامعه‌ای با حاکمیتی صلب که علی‌رغم تلاش‌های زنان، هیچ راهی برای بهبود وضعیت زنان باز نمی‌کند تنها می‌توانم از نابرابری‌ها بگویم و پیشنهادم برای شروط ضمن عقد را مطرح کنم. مردان این جامعه که اگر از مهریه به تنگ آمده‌اند چرا به دنبال برابرتر کردن نهاد خانواده برنمی‌آیند؟ چر حق طلاق باید در اختیار مردان باشد و زن بازیچه‌ای در دست آنها، بهتر است آنان نیز به جای مهریه حقوق زنان در ازدواج را به رسمیت بشناسند. مطالبه‌ای که زنان دنبالش هستند تنها به نفع زنان نیست به نفع مردانی هم هست که توان پرداخت مهریه ندارند.

نهاد خانواده برابر یعنی نصف شدن دارایی هر دوطرف به وقت طلاق، یعنی حق طلاق برابر، حق کارکردن و تحصیل برابر، یعنی حضانت فرزند بعد از طلاق حق مادرباشد مگر او نخواهد یا نتواند یا صلاحیت نداشته باشد. یعنی اجازه خروج از کشور برابر، یعنی تعیین محل زندگی با رضایت طرفین در ازای نبود مهریه. با تغییر قوانین تبعیض‌آمیز در ازدواج، مهریه دیگر کاربردی نخواهد داشت و زنان هم می‌توانند با خیال راحت‌تری ازدواج کنند و مردان نیز بدون دینی به نام مهریه.

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید



source https://zanan.bashariyat.org/?p=43338